Voicegram
874 subscribers
126 photos
44 videos
3 files
9 links
تنها صداست که میماند
@just_ohz
Download Telegram
الهه میخواند که: ای که رفته با خود دلی شکسته بردی...
فکر می کنم به رفته ها. رفته ها تنها کسانی نیستند که مرده اند. که دیگر در هیچ کجای جهان نمی شود پیدایشان کرد، جز قبرستان. زنده های رفته دردناک ترند. آن هایی که حتی بیخ گوشت هستند و نداریشان. آن هایی که بیخ گوشت نیستند و نیستند. هیچ کجا. این یک متن عاشقانه نیست. این چیزهایی که می نویسم درباره ی چیزهای ارزشمند زندگی اند. آن ها ممکن است تنها یک شی ء باشند. یک کتاب که روی صفحه ی اولش چیزی برایت نوشته باشند. یک پیراهن سفید که لکه ی محو سرخی روی یقه اش داشته باشد. ممکن است منظره ای از پنجره ای رو به آسمان باشد که وقتی
.
.
.
.
.
. تو تعیین نمی کنی که سال ها بعد برای چه می خواهی غمگین شوی...
اما از همه دردناک تر چیزهایی هستند که نمی فهمی برای چه غمگینت می کنند. هیچ خاطره ای با آن ها نداری. چیزی را به یادت نمی آورند. تنها تصویر ساده و کوچکی هستند. بی هیچ مفهومی. مثل تصویر گنجشکی که روی شاخه ی خشکی نشسته و با دقت به آدم هایی که می روند نگاه می کند. یا گاهی ترانه ای که دوباره برای اولین بار می شنوی.
الهه می خواند که: ای به دل آشنا، تا که هستم بیا...

#سعید_حسین‌پور
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند


ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند


سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟


یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند


هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند


مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟


فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند

#فاضل_نظری
من هیچ جمعه ای را بدون تو نگذراندم
بیرون زدم از خانه
و تمام کوچه پس کوچه هایی که باهم قدم زده بودیم را شخم زدم
درکافه ی همیشگیمان قهوه خوردم
و ازهمان گل فروشی که برایم گل میخریدی برای خودم گل خریدم
تمام جمعه ها تو کنارم بودی،دقیقا همینجا...در ذهنی که مملوء ازتوست

#پگاه_نادری
قرار نیست که پنج شنبه ها گیج و دلگیر باشد
حالا همسایه ی دیوار به دیوار جمعه هست که باشد!!
تو که بُغ میکنی گنجشک روی کابل هم کِز میکند و نمیخواند
پاشو، پرده را بکش
فاتحه ای بخوان برهمه ی دلتنگیها
گور بابای این دنیا.....

#زهراشعبانی
تا به کی باید
پنجشنبه وار،
جاده را به انتظار بنشینم و
آمدنت را
از قاصدکها التماس کنم ..؟!

من جور ِ عشق میکشم وَ
پنجشنبه، جور ِ جمعه را ...



#مریم_رضایی_حامی
چال‌های کنج لبانت را
دوست می‌دارم
چرا که پیام‌آورِ خندیدنِ تواَند در عکسِ یادگاری.

آرزو می‌کنم خنده‌ات
تنها به عادت مرسوم عکس گرفتن نبوده باشد
و تو خندیده باشی
در آن لحظه از تهِ دل
چرا که خنده‌ی تو
جهان را زیبا می‌کند.

عکاس کادرِ عکس را بسته
و من نمی‌توانم بفهمم
به شاخه‌ی درختی تکیه داده‌ای،
یا شانه‌ی مردی
اما هر یک از این دو باشند هم
توفیری نمی‌کند
چرا که تو زیباترین پرتره‌ی روزگارِ منی.

فرشته‌ای که در چشمانش
هکتار هکتار مزرعه‌ی قهوه می‌سوزند
و هیچ مردی نمی‌تواند
به حلقه‌ای زرین
صاحبِ سرزمینِ درون سینه‌اش شود. //


#یغما_گلرویی

از مجموعه شعر «باران برای تو می‌بارد» / نگاه ۱۳۹۲
یک روز میرسد
که از من
فقط شعرهایم
برای تو به یادگار میماند
و تو ...
چه فراوان یادگار
برایم به جا گذاشته ای ...
دل گرفتن هایی که بُغض شدند
و بُغض هایی که وا نشدند و همه شعر شدند
و شعرهایی که
دوستَت دارم را
فریاد میزدند
اما چه فایده ؟
چه سود دارد تو را نوشتن وقتی که دیگر نیستی !
اما من باز با تو اشتباه خواهم کرد
من با تو و برای تو
اشتباه کردن را دوست دارم
راستی بعدها ...
تو را به همان عاشقانه هایمان قسم
برای یک بار هم که شده
به دیدنم بیا
و روی سنگِ خاک خورده ی قبرم
برایم بنویس
که
دوستم داشتی

#علیرضا_بهجتی
Forwarded from Voicegram
و اما تو !
که راه بر من بسته ای
ماه را از من گرفته ای
حتی ستاره های کوچک آسمان شبم را ...
و اما من!
تو را در خاموشی محض می خوانم
چراغ بر طاقچه ی تنهایی ات می نشانم
تا مگر مرا در شعرهای بارانی ام بخوانی
در شبانه ی دلتنگی.!
به قدر مصرعی کوتاه حتی ... !
آنگاه که فریاد از فراموشی کشیدم
به اندازه ی تنهایی و سکوت!
که دوستت دارم
به اندازه ی دل شکسته ی عاشق ام .

#گویا_فیروزکوهی
Forwarded from Voicegram
سخت‌تر از قبول کردن یه واقعیت تلخ، کنار اومدن باهاشه. واقعیت اینه که توی دنیا، هر چیزی عمر خودش رو داره. هر اتفاق خوب، از یه جا شروع می‌شه، به اوج می‌رسه و کم‌کم سقوط می‌کنه و محو می‌شه. یه روز می‌شینی و امروز رو با خاطراتت خوبت مقایسه می‌کنی و می‌بینی هیچیش مثل قبل نیست. هيچيش! هرچی بیشتر تقلا کردی، دورتر رفتی. انگار داشتی برای پاره نشدن یه طناب پوسیده دست و پا می‌زدی. یه وقتا دلت می‌خواد روزا رو برگردی عقب، می‌خوای آینده رو با گذشته عوض کنی، ولی نمی‌تونی. یه آدمی توی گذشته‌ت هست، که دیگه هیچ‌وقت نمی‌تونی بهش برگردی.
یه روزایی توی زندگی هست که هرچی بیش‌تر نفس می‌کشی، بیش‌تر می‌میری. روزایی که فقط می‌تونی برای خودت و كسی كه نيست گریه کنی.

#پویا_جمشیدی
#دلتنگی‌های_احمقانه
وقتی که دلتنگی در و دیوار می‌چرخد
سقف اتاق و پنجره انگار می‌چرخد

هر جا نگاهت می‌رود رد و نشانی از
تصویر محو آخرین دیدار می‌چرخد

با خاطراتت کام میگیری و ناکامی
در دستهایت پاکتِ سیگار می چرخد

یا میخکوبی بر زمین در هاله ای از غم
یا نقطه ای که دور آن پرگار می‌چرخد

دیگر تمام فکر و ذهنت درد این دوریست
هر شب خیالت حول این افکار می‌چرخد

سر گیجه می‌گیرد تمام واژه ها انگار
خودکار دور دفترِ اشعار می چرخد

آخر تو میمانی و درد خاطراتی که
دور سرت دارد کبوتر وار می‌چرخد

#مریم_صفری
نادر ابراهیمی
آخرین نامه
Forwarded from Voicegram
ای که در بَرَم نیستی
شبت چگونه گذشت؟
شباهنگام به من اندیشیدی؟
کمی آه کشیدی؟
اشک در چشمت حلقه زد،
آماده گریه شد آیا؟
زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد؟
غذا و سخن و هوا چه معنی دارد؟
که من در گوشه‌یِ دور از این جهان گم شده و بر باد رفته‌ام…!😔

#غاده_السمان
همه می دانند؛
من سال هاست چشم به راه کسی
سرم به کار کلمات خودم گرم است...
تو را به اسم آب؛
تو را به روح روشن دریا؛
به دیدنم بیا !
مقابلم بنشین.
بگذار آفتاب از کنار چشمهای کهن سال من بگذرد...

من به یک نفر،
از فهم اعتماد محتاجم.
من از این همه نگفتن بی تو خسته ام!
خرابم !
ویرانم !

#سید_علی_صالحی
Audio
دلتنگی یعنی

عصر باشد ،
اسب ،
بی صاحب بیاید ..😔

#مریم_رضایی_حامی
Forwarded from Voicegram
مرداد
ماه بی سر صدایی است،
و جز آفتاب که در حفره سقف ها می پیچد،حقیقت دیگری نیست،
هیچگاه با مرداد احساس راحتی نکرده ام،زیادی ساکت است.
شب ها را انقدر بیدار می مانم و فکر می کنم کاش کسی صدای فرو ریختنم را می شنید ،پشت بی صدایی داستان های عاشقانه چشم هایم را می بندم
و به رویاهایی فکر می کنم که هرچی بیشتر می روی به آن ها نمی رسی؛
و گاهی دلم می خواهد بدانم دیگران هم منتظر اتفاقی هستند که بیفتد؟
شب ها که در حریم امنِ تختشان هستند در خیالشان به کجا می روند؟ 
به همه چیز فکر میکنم...
رویاهای در هم آشفته مرا بیشتر در خود فرو می کشند؛دلم می خواهد باران بگیرد اما
قطره ایی اشک و بعد بخواب می روم..
و چه احمقانه می توانیم به چیزی که خوشحالمان می کند فکر کنیم و ساعت ها اشک بریزیم...
چقدر باید بگذرد؟ چقدر باید از این روز ها بگذرد تا "زمان" که می گویند درستش می کند
تنها کمی مرحم برای فراموشی شود؟
از خودم می پرسم از این در و دیوار ها
چرا دیگر هیچ چیز سر جای خودش نیست؟؟

#امیرمحمد_مصطفی_زاده
تو نه دوری تا انتظارت کشم
و نه نزدیکی تا دیدارت کنم
و نه از آنِ منی
تا قلبم آرام گیرد
و نه من
محروم از توام
تا فراموشت کنم
تو در میانه‌ی همه چیزی

زمستانت هرگز
مرا نخواهد کشت
خیالم می‌تواند
هزاران هزار تابستان بیافریند

#محمود_درویش
تو نیستی و
هر صبح ، زندگی
با هوای ابریِ چشم های من
شروع می شود ،،،
هر چقدر
با اشک بیرون می ریزمت ،
بی فایده است
چسبیده ای به قلبم ؛
بیرون نمی روی ...

#مینا_آقازاده
از نامه های احمد شاملو به آیدا
خودمونی
سخت دلتنگم...
نه دلتنگ دستانت و نه دلتنگ آغوشت
تنها دلتنگ همان جمله ات خواهم ماند
همان که میگفتی
"تو فقط مال منی"
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمانت چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟
ﺍﻓﺘــﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﻣﯿـــﺎﻥ ﺩﻭ ﺧﻂ ؛


ﻣـــﺎﻧﺪﻧﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ …

ﺭﻓﺘﻨـــﻢ ﺗﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺧـــﻮﺍﻫﺪ ...

و من ﺗـــﻮﺍﻥ ﺩﺭﺩ ﻧـــﺪﺍﺭﻡ

#ناشناس