DESULTORY - Part118 - [VMIN AREA].pdf
407.9 KB
.˚ ₍🌪️₎┊..⃗. #FIC ⨾ #DSULTORY
𒀭 𝙉𝙖𝙢𝙚 : DSULTORY
𒀭 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : Vmin - Sope - Namkook
𒀭 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : Romance - Smut - Social
𒀭 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧 : Shadow
𒀭 𝙐𝙥 : سهشنبــه
𒀭 𝙋𝙖𝙧𝙩 : 118
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
𒀭 𝙉𝙖𝙢𝙚 : DSULTORY
𒀭 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : Vmin - Sope - Namkook
𒀭 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : Romance - Smut - Social
𒀭 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧 : Shadow
𒀭 𝙐𝙥 : سهشنبــه
𒀭 𝙋𝙖𝙧𝙩 : 118
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
Ballerina (with The Word Alive)
VOILÀ
.˚ ₍🌪₎┊..⃗. #MUSIC ⨾ #DSULTORY
آهنــگِ این پــارت؛
گوش کنیــد و لــــذت ببریـــد🎐
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡̸ ָ࣪
آهنــگِ این پــارت؛
گوش کنیــد و لــــذت ببریـــد🎐
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡̸ ָ࣪
Forwarded from 「 𝖵𝗆𝗂𝗇 𝖥𝗂𝖼 𝖳𝗐𝖾𝖾𝗍 」᭝ (Zahra.Jafari)
.˚ ₍♠️₎┊..⃗. #MEPOINT
- بحث تو، از اول با همه فرق داشت جیمین... هیچوقت نفهمیدم چرا؛ ولی من برای تو چیزی بیشتر از یه فرمانده بودم و تو، همیشه برای من چیزی بیشتر از یه گلفروش بودی!
- ای..این فرق و تفاوتها به..بهمون ک..کمکی میکنه هی..هیونگی؟
- نه، فقط ما رو از هم دورتر میکنه پسرخوب...
تهیونگ صادقانه پاسخ داد و سیگار توی دستش رو میون لبهای پسر گذاشت و اون سیگار، به زیبایی روی لبهای دومین صاحبش نشست و جیمین، لحظهای به این فکر کرد که " چی میشد اگه به جای این سیگار، لبهای تهیونگ روی لبهاش مینشست؟! "
⤷ SPOIL ⨾ @Vmin_FicTweet ♡ ָ
- بحث تو، از اول با همه فرق داشت جیمین... هیچوقت نفهمیدم چرا؛ ولی من برای تو چیزی بیشتر از یه فرمانده بودم و تو، همیشه برای من چیزی بیشتر از یه گلفروش بودی!
- ای..این فرق و تفاوتها به..بهمون ک..کمکی میکنه هی..هیونگی؟
- نه، فقط ما رو از هم دورتر میکنه پسرخوب...
تهیونگ صادقانه پاسخ داد و سیگار توی دستش رو میون لبهای پسر گذاشت و اون سیگار، به زیبایی روی لبهای دومین صاحبش نشست و جیمین، لحظهای به این فکر کرد که " چی میشد اگه به جای این سیگار، لبهای تهیونگ روی لبهاش مینشست؟! "
⤷ SPOIL ⨾ @Vmin_FicTweet ♡ ָ
.˚ ₍♠️₎┊..⃗. MY END POINT ⨾
⤶ کیمتهیونگ، فرماندهی سازمانِ سیافآی، غرقِ بازی و پروندهی سنگینی میشه که جهان در کنارش سکوت میکنند، در حین این بازیِ عجیب آیا پارک جیمین پسرِ طردشدهی گلفروش میتونه قلب خاکگرفتهی فرمانده رو به تپش بندازه؟
⤶ حدِ نظرات برای پارت بعدی: +200
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
⤶ کیمتهیونگ، فرماندهی سازمانِ سیافآی، غرقِ بازی و پروندهی سنگینی میشه که جهان در کنارش سکوت میکنند، در حین این بازیِ عجیب آیا پارک جیمین پسرِ طردشدهی گلفروش میتونه قلب خاکگرفتهی فرمانده رو به تپش بندازه؟
⤶ حدِ نظرات برای پارت بعدی: +200
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
My End Point - Part 41 [@VMIN_AREA].pdf
610.8 KB
.˚ ₍♠️₎┊..⃗. #FIC ⨾ #MEPOINT
𒀭 𝙉𝙖𝙢𝙚 : My End Point
𒀭 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : Vmin, Namjin
𒀭 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : Criminal, Psychology, Smut
𒀭 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧 : Zahra
𒀭 𝙐𝙥 : جمـعـه
𒀭 𝙋𝙖𝙧𝙩 : 41
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
𒀭 𝙉𝙖𝙢𝙚 : My End Point
𒀭 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : Vmin, Namjin
𒀭 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : Criminal, Psychology, Smut
𒀭 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧 : Zahra
𒀭 𝙐𝙥 : جمـعـه
𒀭 𝙋𝙖𝙧𝙩 : 41
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
WILDFLOWER
Billie Eilish
.˚ ₍♠️₎┊..⃗. #MUSIC ⨾ #MEPOINT
آهنــگِ این پــارت؛
گوش کنیــد و لــــذت ببریـــد🎐
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡̸ ָ࣪
آهنــگِ این پــارت؛
گوش کنیــد و لــــذت ببریـــد🎐
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡̸ ָ࣪
.˚ ₍📨₎┊..⃗. #TWT ⨾
و این نخ های قرمزی که همیشه دور دستشونه و نشون دهنده همون نخ قرمز سرنوشته :)😭
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
و این نخ های قرمزی که همیشه دور دستشونه و نشون دهنده همون نخ قرمز سرنوشته :)😭
៚ 뷔민 ⨾ @VMIN_AREAA ♡ ָ࣪
Forwarded from 「 𝖵𝗆𝗂𝗇 𝖥𝗂𝖼 𝖳𝗐𝖾𝖾𝗍 」᭝ (شَدو.!)
.˚ ₍❗️₎┊..⃗. #MOVEON
_داری گریه میکنی؟
_چی؟ مزخرف نگو!
_اما داری گریه میکنی!
_گفتم مزخرف نگو من فقط..فقط مستم باشه؟
_مستی باعث میشه گریه کنی؟
پسر بزرگتر پشت دستش رو با کلافگی به چشمهاش کشید و به سوال پسر کنارش فکر کرد؛ اشکهایی که از چشمهاش بیرون میریخت واقعا بخاطر الکل جاری توی خونش بود؟
درنهایت آهی کشید و بدون نگاه کردن به دیگری جواب داد:
_نه، مستی فقط بهم اجازه میده.
_اجازه؟
نگاه خمارش اینبار به چشمهای گرد و کنجکاو پسر کوچیکتر رسید و با چرخوندن نگاهش روی تکتک اجزای صورت دیگری، درنهایت زمزمه کرد:
_اجازهی انجام کارایی که توی هوشیاری نمیتونم انجامشون بدم.
⤷ SPOIL ⨾ @Vmin_FicTweet ♡̸ ָ࣪
_داری گریه میکنی؟
_چی؟ مزخرف نگو!
_اما داری گریه میکنی!
_گفتم مزخرف نگو من فقط..فقط مستم باشه؟
_مستی باعث میشه گریه کنی؟
پسر بزرگتر پشت دستش رو با کلافگی به چشمهاش کشید و به سوال پسر کنارش فکر کرد؛ اشکهایی که از چشمهاش بیرون میریخت واقعا بخاطر الکل جاری توی خونش بود؟
درنهایت آهی کشید و بدون نگاه کردن به دیگری جواب داد:
_نه، مستی فقط بهم اجازه میده.
_اجازه؟
نگاه خمارش اینبار به چشمهای گرد و کنجکاو پسر کوچیکتر رسید و با چرخوندن نگاهش روی تکتک اجزای صورت دیگری، درنهایت زمزمه کرد:
_اجازهی انجام کارایی که توی هوشیاری نمیتونم انجامشون بدم.
⤷ SPOIL ⨾ @Vmin_FicTweet ♡̸ ָ࣪