اگر قرار بر اصلاح رسمالخطی این شعر فردوسی باشد، چه ایرادی را برطرف میکنید؟
✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت.
@Virastaar
✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت.
@Virastaar
حالا که باران و برف اکثر نقاط ایران را در بر گرفته، بد نیست بدانید در فارسی میانه دو واژهی «snēxr» و «snēzag» را داشتهایم که بهترتیب به معنای «ابر بارانزا» و «ابر برفآور» بودهاند. البته، از تلفظ دقیق این اسامی مطلع نیستیم و بهسبب پیچیدگیهای خط پهلوی، محتمل است که با تغییراتی جزئی نسبت به آوانگاری بالا تلفظ میشدهاند. متأسفانه، امروزه واژههای بسیطی نداریم که چنین مفاهیمی را افاده کنند.
فارسی زبانی پربار و زیبا است که گذشتهای پرشکوه و غنی داشته و حال و آیندهی آن هم به شیوهی پاسبانی ما بستگی دارد.
@Virastaar
فارسی زبانی پربار و زیبا است که گذشتهای پرشکوه و غنی داشته و حال و آیندهی آن هم به شیوهی پاسبانی ما بستگی دارد.
@Virastaar
ویراستار
اگر قرار بر اصلاح رسمالخطی این شعر فردوسی باشد، چه ایرادی را برطرف میکنید؟ ✅ دو کار است هر دو بهنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد پاسخ را برای من نفرستید. تا چند ساعت دیگر پاسخ را در کانال خواهم گذاشت. @Virastaar
«ب» وقتی صفت میسازد چسبیده به کلمهی پس از خود نوشته میشود. مثلاً: «بنام» (مشهور)، «بخرد» (خردمند) و...
«بنفرین» صفتی است به معنای «نفرینشده» و «ب» در آن صورت پیوسته دارد.
✅ دو کار است هر دو بنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
@Virastaar
«بنفرین» صفتی است به معنای «نفرینشده» و «ب» در آن صورت پیوسته دارد.
✅ دو کار است هر دو بنفرین و بد/ گزاینده رسمی بدآیین و بد
@Virastaar
ویراستار
حالا که باران و برف اکثر نقاط ایران را در بر گرفته، بد نیست بدانید در فارسی میانه دو واژهی «snēxr» و «snēzag» را داشتهایم که بهترتیب به معنای «ابر بارانزا» و «ابر برفآور» بودهاند. البته، از تلفظ دقیق این اسامی مطلع نیستیم و بهسبب پیچیدگیهای خط پهلوی،…
پیرو پست بالا، آقای محمدمهدی یزدانی، دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان روسی دانشگاه تهران، توضیح زیر را راجع به واژهی «snēxr» فرستادهاند که جالب توجه به نظر میرسد:
🔹این واژۀ هندواروپاییِ مشترک در زبانهای اسلاوی شرقی به شکلهای مختلف (کرواسی snijeg، در اوکراینی snig، در بلاروسی sneh، در اسلواکی sneh، در صربستان sneg، در روسی Snek) باقیمانده، در فارسی جای خودش را به «وفر» سپس «ورف» و بعد از آن به «برف» داده است.
🔹تبدیل همخوانهای «خ» و «گ» در واژۀ «snēxr» هنوز هم در روسی امروز فعال است و در گویشهای جنوبی روسیه که به فلات ایران نزدیکتر است «گ» در بعضی کلمات «خ» تلفظ میشود. در واژۀ «snēzag» نیز تبدیل «ز» به «ژ» تناوب آوایی معمول در روسی است.
Снег —Снежный
سْنِک[گ] (برف) —> سْنِژنی (برفی)
@Virastaar
🔹این واژۀ هندواروپاییِ مشترک در زبانهای اسلاوی شرقی به شکلهای مختلف (کرواسی snijeg، در اوکراینی snig، در بلاروسی sneh، در اسلواکی sneh، در صربستان sneg، در روسی Snek) باقیمانده، در فارسی جای خودش را به «وفر» سپس «ورف» و بعد از آن به «برف» داده است.
🔹تبدیل همخوانهای «خ» و «گ» در واژۀ «snēxr» هنوز هم در روسی امروز فعال است و در گویشهای جنوبی روسیه که به فلات ایران نزدیکتر است «گ» در بعضی کلمات «خ» تلفظ میشود. در واژۀ «snēzag» نیز تبدیل «ز» به «ژ» تناوب آوایی معمول در روسی است.
Снег —Снежный
سْنِک[گ] (برف) —> سْنِژنی (برفی)
@Virastaar
ویراستار
#خیال_باز #احمد_حسن_زاده #نشرنون @Virastaar
خیالباز اولین رمان احمد حسنزاده است و چند روزی است که نشر نون آن را منتشر کرده و به بازار فرستاده است. حسنزاده قبلاً با دو مجموعهداستان موفق مستر جیکاک و آه ای مامان خود را بهعنوان نویسندهای جدی و صاحبسبک معرفی کرده بود.
خیالباز رمانی است با راوی اول شخص، اما روایتی خطی و عادی ندارد. راوی رمان (الیاس) پسربچهای است غیرعادی در خانوادهای غیرعادی و در شهری غیرعادی. نقصهای جسمانی و ناجسمانی راوی و کاراکترهای محوری دیگر (نظیر آداود) نمادی است از نقصانهای بسیار در جامعهای کوچک و مصیبتزده.
ما ماجراها را از دریچهی نگاه الیاس میبینیم، اما آنچه بهظاهر خط اصلی داستان است پوششی است برای روایت مهمتری که در زیرلایهی اثر جریان دارد. درواقع، تم اثر و خط ماجراهای مهمتر در خلال تکگوییهای الیاس شکل میگیرند و مستقیماً به آنها اشاره نمیشود، ماجراهایی مثل درگیریهای سیاسی پدر الیاس.
خیالباز دو نقطهی قوت دارد: کاراکترسازی و زبان خاص. شخصیتهای کتاب شخصیتهایی عمقیافتهاند و زبان کتاب هم زبانی تراشخورده و قواممند است. الیاس گاه یادآور بنجی خشم و هیاهو است، اما آشفتگی ذهنی او کمتر و روایتش روشنتر است.
خیالباز محاکات جنوب تفتیده و رنجور است، محاکات سرزمینی غنی که با ساکنانش بیرحم است.
این روزها که رمانهای فارسی خوب کمشمارند، انتشار خیالباز اتفاق خرسندکنندهای است.
@Virastaar
خیالباز رمانی است با راوی اول شخص، اما روایتی خطی و عادی ندارد. راوی رمان (الیاس) پسربچهای است غیرعادی در خانوادهای غیرعادی و در شهری غیرعادی. نقصهای جسمانی و ناجسمانی راوی و کاراکترهای محوری دیگر (نظیر آداود) نمادی است از نقصانهای بسیار در جامعهای کوچک و مصیبتزده.
ما ماجراها را از دریچهی نگاه الیاس میبینیم، اما آنچه بهظاهر خط اصلی داستان است پوششی است برای روایت مهمتری که در زیرلایهی اثر جریان دارد. درواقع، تم اثر و خط ماجراهای مهمتر در خلال تکگوییهای الیاس شکل میگیرند و مستقیماً به آنها اشاره نمیشود، ماجراهایی مثل درگیریهای سیاسی پدر الیاس.
خیالباز دو نقطهی قوت دارد: کاراکترسازی و زبان خاص. شخصیتهای کتاب شخصیتهایی عمقیافتهاند و زبان کتاب هم زبانی تراشخورده و قواممند است. الیاس گاه یادآور بنجی خشم و هیاهو است، اما آشفتگی ذهنی او کمتر و روایتش روشنتر است.
خیالباز محاکات جنوب تفتیده و رنجور است، محاکات سرزمینی غنی که با ساکنانش بیرحم است.
این روزها که رمانهای فارسی خوب کمشمارند، انتشار خیالباز اتفاق خرسندکنندهای است.
@Virastaar
نامزدهای جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه زبان معرفی شدند و از سه کتابی که در موضوع «زبانهای باستانی» کاندیدا شدهاند دو کتاب از انتشارات کتاب سده است: اوستا و زبان پارسیگ.
برای من جای خوشحالی فراوان است. هر دو کتاب اوستا و زبان پارسیگ در حال تجدید چاپ هستند و از هفتهی آینده چاپ دوم آنها به بازار عرضه خواهد شد.
@SadePub
@Virastaar
برای من جای خوشحالی فراوان است. هر دو کتاب اوستا و زبان پارسیگ در حال تجدید چاپ هستند و از هفتهی آینده چاپ دوم آنها به بازار عرضه خواهد شد.
@SadePub
@Virastaar
Forwarded from ویراستار
یکی از ویژگیهای مهم زبانهای هندواروپایی که در زبانهای ایرانی دورههای باستان و میانه هم دیده میشود و به دورهی جدید زبان فارسی نیز راه یافته است وجود «word order» یا آرایش متفاوت واژهها است. ارکان عبارات و جملات در زبانهای ایرانی و ازجمله فارسی امروز ما میتوانند جا عوض کنند، بدون اینکه تغییر عمدهای در معنای جمله اتفاق بیفتد.
این که شعر فارسی چنین به کمال رسیده است دلیل زبانی مهمی دارد و آن هم همین ویژگی زبان فارسی است که اجازه میدهد شاعر تمام ارکان جمله را جابهجا کند و به وزن و قالب و قافیه و ردیف دلخواهش برسد.
به این دو بیت شعر توجه کنید:
بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان/ آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر/ آذر به دلم بر زد، بر زد به دلم آذر
با تغییر جای کلمات، چه تغییری در معنا اتفاق افتاده است؟ سرودن چنین شعرهایی فقط با وجود ویژگی word order ممکن شده است.
آنها که، بدون توجه به بافت معنایی متن و ضرورتهای ادبی (نظیر لحن و...)، قاطعانه حکم میدهند همیشه فعل و فاعل و همهی ارکان جمله باید از نظم خاصی پیروی کنند و سر جای قراردادیشان باشند شناختی از پیشینهی زبانهای ایرانی و ویژگیهای فعلی زبان فارسی ندارند.
@Virastaar
این که شعر فارسی چنین به کمال رسیده است دلیل زبانی مهمی دارد و آن هم همین ویژگی زبان فارسی است که اجازه میدهد شاعر تمام ارکان جمله را جابهجا کند و به وزن و قالب و قافیه و ردیف دلخواهش برسد.
به این دو بیت شعر توجه کنید:
بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان/ آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر/ آذر به دلم بر زد، بر زد به دلم آذر
با تغییر جای کلمات، چه تغییری در معنا اتفاق افتاده است؟ سرودن چنین شعرهایی فقط با وجود ویژگی word order ممکن شده است.
آنها که، بدون توجه به بافت معنایی متن و ضرورتهای ادبی (نظیر لحن و...)، قاطعانه حکم میدهند همیشه فعل و فاعل و همهی ارکان جمله باید از نظم خاصی پیروی کنند و سر جای قراردادیشان باشند شناختی از پیشینهی زبانهای ایرانی و ویژگیهای فعلی زبان فارسی ندارند.
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
منتشر شد
دستنامۀ ویرایش
بهروز صفرزاده
چاپ چهارم/ ۱۸۶ صفحه/ ۳۴۰۰۰ تومان
نشر #کتاب_سده
ویراستاران همواره با مسئلۀ درست و غلط در زبان سروکار دارند و از همین رو نیازمند مرجعی راهنما در این زمینهاند. دستنامۀ ویرایش مرجعی کاربردی برای پاسخگویی به پرسشها و نیازهای ویراستاران و عموم علاقهمندان زبان فارسی است.
مدخلهای این فرهنگ چند دستهاند: غلطهای املایی؛ غلطهای دستوری؛ تحریفهای واژگانی؛ حشو؛ املاهای گوناگون؛ واژههای همآوا؛ واژههای همانگاشت.
در تألیف این فرهنگ بنا بر ایجاز گذاشته شده تا خواننده در کوتاهترین زمان پاسخ پرسش خود را بیابد. از همین رو، توضیحات هیچ مدخلی از چند سطر تجاوز نمیکند.
بهروز صفرزاده، مؤلف کتاب، از ویراستاران و فرهنگنویسان باسابقه است و سالها با مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری و در تألیف فرهنگ بزرگ سخن مشارکت داشته است.
دستنامۀ ویرایش کتابی است راهگشا برای ویراستاران، نویسندگان، مترجمان و ناشران.
@SadePub
دستنامۀ ویرایش
بهروز صفرزاده
چاپ چهارم/ ۱۸۶ صفحه/ ۳۴۰۰۰ تومان
نشر #کتاب_سده
ویراستاران همواره با مسئلۀ درست و غلط در زبان سروکار دارند و از همین رو نیازمند مرجعی راهنما در این زمینهاند. دستنامۀ ویرایش مرجعی کاربردی برای پاسخگویی به پرسشها و نیازهای ویراستاران و عموم علاقهمندان زبان فارسی است.
مدخلهای این فرهنگ چند دستهاند: غلطهای املایی؛ غلطهای دستوری؛ تحریفهای واژگانی؛ حشو؛ املاهای گوناگون؛ واژههای همآوا؛ واژههای همانگاشت.
در تألیف این فرهنگ بنا بر ایجاز گذاشته شده تا خواننده در کوتاهترین زمان پاسخ پرسش خود را بیابد. از همین رو، توضیحات هیچ مدخلی از چند سطر تجاوز نمیکند.
بهروز صفرزاده، مؤلف کتاب، از ویراستاران و فرهنگنویسان باسابقه است و سالها با مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و فرهنگستان زبان و ادب فارسی همکاری و در تألیف فرهنگ بزرگ سخن مشارکت داشته است.
دستنامۀ ویرایش کتابی است راهگشا برای ویراستاران، نویسندگان، مترجمان و ناشران.
@SadePub
یکی از موارد مهمی که ناشرها، سرویراستارها و گرافیستها باید به آن توجه داشته باشند حضور لوگوی نشر در طرح روی جلد کتاب است. شاید عجیب به نظر برسد، اما هنوز هم کتابهای نسبتاً پرشماری منتشر میشوند که لوگوی ناشر در روی جلد آنها وجود ندارد ــ یا در جای مناسبی نیست ــ و فقط در عطف کتاب و پشت جلد کتاب دیده میشود.
وجود لوگوی ناشر روی جلد به مخاطب کمک میکند هنگام دیدن طرح روی جلد کتاب (کنار نقدهایی که در مطبوعات منتشر میشود یا در شبکههای مجازی نظیر تلگرام و اینستاگرام) بتواند ناشر کتاب را تشخیص دهد و احیاناً آن کتاب را راحتتر تهیه کند. همچنین، این مسئله به برندسازی ناشر هم کمک خواهد کرد.
@Virastaar
وجود لوگوی ناشر روی جلد به مخاطب کمک میکند هنگام دیدن طرح روی جلد کتاب (کنار نقدهایی که در مطبوعات منتشر میشود یا در شبکههای مجازی نظیر تلگرام و اینستاگرام) بتواند ناشر کتاب را تشخیص دهد و احیاناً آن کتاب را راحتتر تهیه کند. همچنین، این مسئله به برندسازی ناشر هم کمک خواهد کرد.
@Virastaar
ویراستار
#انهدام_یک_قلب #اشتفان_تسوایگ ترجمهی #داود_نوابی #نشر_نون @Virastaar
شما را نمیدانم، اما من خیلی بیشتر از همهی آثار ادبی جدید، از کلاسیکها لذت میبرم. کلاسیکها تکلیفشان با خودشان و با خواننده مشخص است، از میان محک تجربه گذشتهاند و جای خودشان را بین نسلهای مختلف باز کردهاند.
اشتفان تسوایگ از آن نویسندههایی درجهیکی است که از دیرباز در ایران آثارش ترجمه شده اما هیچوقت آنطور که باید قدر ندیده است. شاید به این دلیل که اغلب شاهکارهای او کوتاه هستند و ذائقهی کتابخوان ایرانی بیشتر به رمان متمایل است. حالا با انتشار کتاب #انهدام_یک_قلب فرصت تازهای پیش آمده برای آشنایی نسل جوانتر با این نویسندهی بزرگ اتریشی و تجدید خاطرهی قدیمیترها با او.
#انهدام_یک_قلب شامل پنج داستان است، داستانهایی که چند تاییشان میتوانند حتی یک رمان کوتاه تلقی شوند و در سالهای دور، پیش از انقلاب، گاهی بهصورت کتاب مستقل هم منتشر شدهاند. «نامهی یک زن ناشناس» معروفترین این داستانهاست، روایتی از نویسندهای که روزی یادداشتی از زنی جوان دریافت میکند، زنی که بدون اینکه نویسنده بداند، نقش پررنگی در گذشته و سرنوشت او داشته است. «بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن»، «بازی خطرناک»، «انهدام یک قلب» و «معلم سرخانه» هم دیگر داستانهای کتاباند، داستانهایی که در هر یک اتفاقی شگفتانگیز زمینهی تحول کاراکترها را فراهم میآورد و مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این اتفاق گاه آشنا شدن زنی میانسال با پسری جوان سر میز قمار است و
گاه سرخوردگی پیرمردی ثروتمند اما تنها.
مترجم کتاب، دکتر داود نوابی، از آن گوهرهای ناب ترجمه در سرزمین ماست. پیر ترجمه از فرانسه. نثر دکتر نوابی لحن و قوامی دارد درخور اثر تسوایگ و حسوحال ترجمههای درخشان دهههای چهل و پنجاه را به خواننده منتقل میکند.
#انهدام_یک_قلب از آن کتابهایی است که هم دوستداران جدیتر ادبیات را راضی میکند و هم آنهایی را که دنبال آثار خوشخوان و ماجرامحور هستند.
@Virastaar
اشتفان تسوایگ از آن نویسندههایی درجهیکی است که از دیرباز در ایران آثارش ترجمه شده اما هیچوقت آنطور که باید قدر ندیده است. شاید به این دلیل که اغلب شاهکارهای او کوتاه هستند و ذائقهی کتابخوان ایرانی بیشتر به رمان متمایل است. حالا با انتشار کتاب #انهدام_یک_قلب فرصت تازهای پیش آمده برای آشنایی نسل جوانتر با این نویسندهی بزرگ اتریشی و تجدید خاطرهی قدیمیترها با او.
#انهدام_یک_قلب شامل پنج داستان است، داستانهایی که چند تاییشان میتوانند حتی یک رمان کوتاه تلقی شوند و در سالهای دور، پیش از انقلاب، گاهی بهصورت کتاب مستقل هم منتشر شدهاند. «نامهی یک زن ناشناس» معروفترین این داستانهاست، روایتی از نویسندهای که روزی یادداشتی از زنی جوان دریافت میکند، زنی که بدون اینکه نویسنده بداند، نقش پررنگی در گذشته و سرنوشت او داشته است. «بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن»، «بازی خطرناک»، «انهدام یک قلب» و «معلم سرخانه» هم دیگر داستانهای کتاباند، داستانهایی که در هر یک اتفاقی شگفتانگیز زمینهی تحول کاراکترها را فراهم میآورد و مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این اتفاق گاه آشنا شدن زنی میانسال با پسری جوان سر میز قمار است و
گاه سرخوردگی پیرمردی ثروتمند اما تنها.
مترجم کتاب، دکتر داود نوابی، از آن گوهرهای ناب ترجمه در سرزمین ماست. پیر ترجمه از فرانسه. نثر دکتر نوابی لحن و قوامی دارد درخور اثر تسوایگ و حسوحال ترجمههای درخشان دهههای چهل و پنجاه را به خواننده منتقل میکند.
#انهدام_یک_قلب از آن کتابهایی است که هم دوستداران جدیتر ادبیات را راضی میکند و هم آنهایی را که دنبال آثار خوشخوان و ماجرامحور هستند.
@Virastaar
«تجارتپیشگی با جان سغدیان سرشته بود. این مردم چون دارای فرزند میشدند مادر انگشتی عسل در دهان نوزاد و قدری نشاسته در کف دست او مینهاد. چشاندن عسل به نوزاد برای آن بود که چربزبان و شیرینگفتار شود و مردم را به سخن بفریبد و در کسب پیشرفت کند. نشاسته یا صمغ گذاشتن در دست کودک هم به آرزوی این بود که هر چه به دست و دخل میآید بماند و اندوختهاش روزافزون شود.»
ــ متن از کتاب «جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی»، گردآوری و پارسینویسی دکتر هاشم رجبزاده، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
ــ عکس: روی جلد کتاب «نقاشی سغدی»، نوشتهی گیتی آذرپی، الکساندر بلنیتسکی و همکاران، ترجمهی محمد محمدی، سورهی مهر
@Virastaar
ــ متن از کتاب «جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی»، گردآوری و پارسینویسی دکتر هاشم رجبزاده، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
ــ عکس: روی جلد کتاب «نقاشی سغدی»، نوشتهی گیتی آذرپی، الکساندر بلنیتسکی و همکاران، ترجمهی محمد محمدی، سورهی مهر
@Virastaar
پسوند «اومند» (ōmand) از پسوندهای زایا در دورهی فارسی میانه بوده است که به همین شکل به دورههای آغازین فارسی نو هم رسیده است (مثلاً، منوچهری میسراید: «من نیازومند تو گشتم و هر کو شد چنین/ عاشق ناز تو میزیبدش صد گونه نیاز») و سپس بیشتر به شکل پسوند «مند» به حیات و زایایی خود ادامه داده و میدهد. با این پسوند صفتهای بسیار زیبایی در فارسی میانه ساخته شده است که بسیاری از آنها را ــ دستکم در نوشتار فارسی ــ میتوان احیا کرد و برای فارسیزبان امروزین هم خوشآوا و مفهوم هستند.
مثلاً، در کتاب بندهش (که احتمالاً در اواخر دورهی ساسانی تدوین شده است) در توصیف کیومرث (Gayōmart) چنین آمده است:
Ĉašōmand ud gōšōmand ud uzwānōmand ud daxšagōmand būd.
یعنی: چشممند و گوشمند و زبانمند و دخشکمند بود.
یا به زبان روشنتر: چشم و گوش و زبان و دخشک داشت.
از این زیباتر و سادهتر میشد کلمات را به کار برد؟
یک نکتهی جالب هم دربارهی «دخشک» بگویم. مکنزی این کلمه را «نشان، علامت و ویژگی» معنا کرده است، اما زندهنام دکتر مهرداد بهار آن را به همین شکل «دخشک» آورده و معادل کلمهی «ژن» («gene») فرنگی دانسته است. در متن بندهش اشاره شده است که مردمان از تخمهی کیومرث افزایش یافتند. اشاره به «دخشک» داشتن کیومرث هم از همین رو است. خرد ایرانی از قرنها و هزارهها پیش اطلاعاتی جالب (اما طبیعتاً نه صددرصد درست) دربارهی جنبههای مختلف آفرینش و حیات داشته است و این اطلاعات در اساطیر ایرانی نمود یافته است.
@Virastaar
مثلاً، در کتاب بندهش (که احتمالاً در اواخر دورهی ساسانی تدوین شده است) در توصیف کیومرث (Gayōmart) چنین آمده است:
Ĉašōmand ud gōšōmand ud uzwānōmand ud daxšagōmand būd.
یعنی: چشممند و گوشمند و زبانمند و دخشکمند بود.
یا به زبان روشنتر: چشم و گوش و زبان و دخشک داشت.
از این زیباتر و سادهتر میشد کلمات را به کار برد؟
یک نکتهی جالب هم دربارهی «دخشک» بگویم. مکنزی این کلمه را «نشان، علامت و ویژگی» معنا کرده است، اما زندهنام دکتر مهرداد بهار آن را به همین شکل «دخشک» آورده و معادل کلمهی «ژن» («gene») فرنگی دانسته است. در متن بندهش اشاره شده است که مردمان از تخمهی کیومرث افزایش یافتند. اشاره به «دخشک» داشتن کیومرث هم از همین رو است. خرد ایرانی از قرنها و هزارهها پیش اطلاعاتی جالب (اما طبیعتاً نه صددرصد درست) دربارهی جنبههای مختلف آفرینش و حیات داشته است و این اطلاعات در اساطیر ایرانی نمود یافته است.
@Virastaar
#تمرین_ویرایش
در جملهی زیر #کژتابی را بیابید و اصلاح کنید:
فردینان ماژلان اولین کسی بود که با کشتی دورتادور کرهی زمین را بین سالهای ۱۵۱۹ تا ۱۵۲۲ پیمود.
@Virastaar
در جملهی زیر #کژتابی را بیابید و اصلاح کنید:
فردینان ماژلان اولین کسی بود که با کشتی دورتادور کرهی زمین را بین سالهای ۱۵۱۹ تا ۱۵۲۲ پیمود.
@Virastaar
ناشرها همیشه این سؤال را دارند که میزان ویرایش منطقی و استاندارد طی یک روز برای ویراستاران موظف (شاغل در تحریریه) چقدر است. به عبارت دیگر، میخواهند بدانند ویراستار باید چند صفحه در روز ویرایش کند تا متناسب با حقوق دریافتیاش باشد.
در پاسخ به این سؤال میتوان کلیگویی کرد و جوابهای همیشگی و کلیشهای داد، جوابهایی از این دست که «بستگی به متن دارد»، «بستگی به تخصص و تجربهی ویراستار دارد» و... این پاسخها هرچند درستاند، گرهی باز نمیکنند.
اخیراً، در جلسهی خوبی که انجمن صنفی ویراستاران برگزار کرده بود چند نفر از ویراستاران باتجربهی انتشارات فرانکلین ــ مؤسسهای که پایهگذار ویرایش در ایران به شمار میآید ــ شرکت داشتند. در این جلسه نقل شد که فرانکلین از ویراستارانش انتظار داشته است روزی ۲۵ صفحه ویرایش کنند. اگر هر روز را ۸ ساعت کاری حساب کنیم، ۲۵ صفحه ویرایش در روز، هم برای ناشر و هم برای ویراستار، منصفانه به نظر میرسد. نه چنان است که فشار زیاد به ویراستار وارد کند و کیفیت کار را پایین بیاورد و نه چنان است که برای ناشر بصرفه نباشد حقوق ثابت به ویراستار بپردازد. منظور از ویرایش هم بدیهی است که ویرایش واقعی و جدی است، نه یکدست کردن رسمالخط و بازی با متن به اسم ویرایش.
البته، حساب ویراستارهایی که در منزل کار میکنند جدا است، چون پروژهای کار میکنند و عموماً بیش از ۸ ساعت در روز را به کار اختصاص میدهند.
@Virastaar
در پاسخ به این سؤال میتوان کلیگویی کرد و جوابهای همیشگی و کلیشهای داد، جوابهایی از این دست که «بستگی به متن دارد»، «بستگی به تخصص و تجربهی ویراستار دارد» و... این پاسخها هرچند درستاند، گرهی باز نمیکنند.
اخیراً، در جلسهی خوبی که انجمن صنفی ویراستاران برگزار کرده بود چند نفر از ویراستاران باتجربهی انتشارات فرانکلین ــ مؤسسهای که پایهگذار ویرایش در ایران به شمار میآید ــ شرکت داشتند. در این جلسه نقل شد که فرانکلین از ویراستارانش انتظار داشته است روزی ۲۵ صفحه ویرایش کنند. اگر هر روز را ۸ ساعت کاری حساب کنیم، ۲۵ صفحه ویرایش در روز، هم برای ناشر و هم برای ویراستار، منصفانه به نظر میرسد. نه چنان است که فشار زیاد به ویراستار وارد کند و کیفیت کار را پایین بیاورد و نه چنان است که برای ناشر بصرفه نباشد حقوق ثابت به ویراستار بپردازد. منظور از ویرایش هم بدیهی است که ویرایش واقعی و جدی است، نه یکدست کردن رسمالخط و بازی با متن به اسم ویرایش.
البته، حساب ویراستارهایی که در منزل کار میکنند جدا است، چون پروژهای کار میکنند و عموماً بیش از ۸ ساعت در روز را به کار اختصاص میدهند.
@Virastaar
روزگاری، منتخبی از دیوان فرخی سیستانی کتاب درسی دانشآموزان دبیرستان بود ــ کتابی کامل با مقدمهای مأخوذ از آنچه در چهار مقالهی نظامی عروضی آمده است. این فقط یکی از منابع بود و منابع اینچنین کم نبودند. همین بود که آن نسل هم آداب سخن گفتن را بهتر میدانست و هم آداب نوشتن را.
@Virastaar
@Virastaar
به نظر میرسد بعضی از ناشران ما تصور درستی از #کتاب_نفیس ندارند. #کتاب_نفیس کتاب پرمخاطب و محبوبی است که صرفاً خواندن آن اهمیت ندارد، بلکه ارزش معنوی و فرهنگی هم دارد. به زبان ساده، در ایران ما، کتب نفیس یا کتب مقدس (نظیر قرآن و نهجالبلاغه و...) هستند یا اشعار شعرای معروف (امثال حافظ و سعدی و فردوسی و...). بهندرت آثار دیگری هم در این فهرست جا میگیرند.
اینکه منبع درسی دانشجویان یا کتابی را که پژوهشگران به آن نیاز دارند با کاغذ و صحافی اعلا و هزار جور خرج زائد چاپ کنیم و خواستاران آنها را به رنج و سختی بیندازیم نامش انتشار #کتاب_نفیس نیست، هدر دادن سرمایه است.
@Virastaar
اینکه منبع درسی دانشجویان یا کتابی را که پژوهشگران به آن نیاز دارند با کاغذ و صحافی اعلا و هزار جور خرج زائد چاپ کنیم و خواستاران آنها را به رنج و سختی بیندازیم نامش انتشار #کتاب_نفیس نیست، هدر دادن سرمایه است.
@Virastaar
ویراستار
#حقایق از مؤلف ناشناس به تصحیح و توضیح #دکتر_سیروس_شمیسا نشر #قطره @Virastaar
اهل تحقیق میدانند بهرغم همهی کوششهایی که در دههها و سالهای اخیر صورت گرفته، هنوز هم دهها و چهبسا صدها نسخهی خطی شناختهشده و شناختهنشده از میراث فرهنگ و تمدن ایران در اینجا و آنجای دنیا و در گوشهی کتابخانههای شخصی یا دولتی خاک میخورد. یکی از همین کتابها که بهرغم اهمیت بسیار، تا به امروز در مستوری بود کتاب #حقایق است، کتابی که در اصل با هدف آموزش احکام و اخلاق نوشته شده اما شاهکاری است کمنظیر از نظر بازتاباندن ویژگیهای نثر فارسی در حوزهی ماوراءالنهر و سغد.
فرزانهی ارجمند، دکتر سیروس شمیسا، در سفری که بیست سال پیش به چین داشتند، بهطور اتفاقی و با مراجعهی یک ملای چینی، به نسخهای از این کتاب دست پیدا میکنند که همان اواخر در تعمیرات مسجدی در چین به دست آمده بود. بعدها دو نسخهی دیگر، از کتابخانهی آیتالله مرعشی قم و کتابخانهی ملی پاریس، هم به دست میآورند و بر مبنای آنها نسخهای منقح از #حقایق آماده میکنند. چند روزی است که نشر #قطره این کتاب را با سروشکلی درخور روانهی بازار نشر کرده است.
#حقایق شامل بیست و دو باب است در موضوعات مختلف. نام نویسندهی متن و نام کاتب را نمیدانیم، اینها در هیچیک از سه نسخه ذکر نشدهاند؛ همین نشان میدهد که احتمالاً کتابی معروف و درسی بوده که نیازی نبوده به مؤلف آن اشاره شود و نسخهبرداری از آن چنان معمول بوده که ذکر نام کاتب هم اهمیتی نداشته است. زمان نگارشش حدود قرن پنجم است. متأخرترین کسی که در متن به او اشاره میشود اوایل قرن پنجم میزیسته و ویژگیهای سبکی و نثری متن هم با ویژگیهای متون قرون پنج و شش، نظیر #خلافیات_نسفی، مشابهت دارد.
با آنکه متن #حقایق درواقع متنی دینی و فقهی است، لغات عربی در آن کمشمارند و از آنجا که زبان عربی هنوز در ایران تفوق نیافته و عموم مردم با آن ناآشنایند، از کلمات و معادلهای فارسی برای بیان موضوعات استفاده شده است. همین است که نثر کتاب به مرجعی برای بررسی ویژگیهای سبکی دوره و مکان نگارشش بدل شده است. لغتنامهی مفیدی هم در انتهای کتاب آورده شده که پژوهشگران را یاری میرساند.
طیف گستردهای از علاقهمندان از کتاب #حقایق بهره خواهند برد، ازجمله علاقهمندان به متون ادبی، نسخهپژوهان، دینپژوهان و دوستداران متون دینی، واژهشناسها و کنکاشگران مسائل مربوط به پیشینهی زبان فارسی.
#حقایق یکی از بهترین کتابهایی است که امسال منتشر شده است. امیدوارم قدر ببیند و آثار مشابه دیگری هم با تلاش شمیسا و شمیساها فرصت انتشار بیایند و شناخت ما را از تاریخ و فرهنگ و دین و زبانمان غنیتر کنند.
@Virastaar
فرزانهی ارجمند، دکتر سیروس شمیسا، در سفری که بیست سال پیش به چین داشتند، بهطور اتفاقی و با مراجعهی یک ملای چینی، به نسخهای از این کتاب دست پیدا میکنند که همان اواخر در تعمیرات مسجدی در چین به دست آمده بود. بعدها دو نسخهی دیگر، از کتابخانهی آیتالله مرعشی قم و کتابخانهی ملی پاریس، هم به دست میآورند و بر مبنای آنها نسخهای منقح از #حقایق آماده میکنند. چند روزی است که نشر #قطره این کتاب را با سروشکلی درخور روانهی بازار نشر کرده است.
#حقایق شامل بیست و دو باب است در موضوعات مختلف. نام نویسندهی متن و نام کاتب را نمیدانیم، اینها در هیچیک از سه نسخه ذکر نشدهاند؛ همین نشان میدهد که احتمالاً کتابی معروف و درسی بوده که نیازی نبوده به مؤلف آن اشاره شود و نسخهبرداری از آن چنان معمول بوده که ذکر نام کاتب هم اهمیتی نداشته است. زمان نگارشش حدود قرن پنجم است. متأخرترین کسی که در متن به او اشاره میشود اوایل قرن پنجم میزیسته و ویژگیهای سبکی و نثری متن هم با ویژگیهای متون قرون پنج و شش، نظیر #خلافیات_نسفی، مشابهت دارد.
با آنکه متن #حقایق درواقع متنی دینی و فقهی است، لغات عربی در آن کمشمارند و از آنجا که زبان عربی هنوز در ایران تفوق نیافته و عموم مردم با آن ناآشنایند، از کلمات و معادلهای فارسی برای بیان موضوعات استفاده شده است. همین است که نثر کتاب به مرجعی برای بررسی ویژگیهای سبکی دوره و مکان نگارشش بدل شده است. لغتنامهی مفیدی هم در انتهای کتاب آورده شده که پژوهشگران را یاری میرساند.
طیف گستردهای از علاقهمندان از کتاب #حقایق بهره خواهند برد، ازجمله علاقهمندان به متون ادبی، نسخهپژوهان، دینپژوهان و دوستداران متون دینی، واژهشناسها و کنکاشگران مسائل مربوط به پیشینهی زبان فارسی.
#حقایق یکی از بهترین کتابهایی است که امسال منتشر شده است. امیدوارم قدر ببیند و آثار مشابه دیگری هم با تلاش شمیسا و شمیساها فرصت انتشار بیایند و شناخت ما را از تاریخ و فرهنگ و دین و زبانمان غنیتر کنند.
@Virastaar
لغتنامه
علی اکبر دهخدا
صدای زندهنام علیاکبر دهخدا و صحبتهایش دربارهی تدوین لغتنامه، چهل سال زحمتش در این مسیر، و همکارانش (زندهنامان دکتر محمد معین، دکتر سید جعفر شهیدی و دکتر محمد دبیرسیاقی). آقای دهخدای عزیز! آرزوی شما برآورده شده و لغتنامهی دهخدا یادگار ارزشمند شما برای ایرانیان امروز و فرداست.
@Virastaar
@Virastaar