Yeah Right
Joji
/ Yeah, you bet I know that she ain't
Never give a single fuck about me
Yeah, you bet she know that we ain't
Never gonna be together, I see
Yeah, you bet I go to see you when
I'm feeling like a drum without a beat
Yeah, you dance so good
And I think that's kinda neat🤍 /
‹ @vimode 🎧 ›
Never give a single fuck about me
Yeah, you bet she know that we ain't
Never gonna be together, I see
Yeah, you bet I go to see you when
I'm feeling like a drum without a beat
Yeah, you dance so good
And I think that's kinda neat🤍 /
‹ @vimode 🎧 ›
The Night We Met
Lord Huron
/ I had all and then most of you
Some and now none of you
Take me back to the night we met
I don't know what I'm supposed to do
Haunted by the ghost of you
Oh, take me back to the night we met✨/
‹ @vimode 🎧 ›
Some and now none of you
Take me back to the night we met
I don't know what I'm supposed to do
Haunted by the ghost of you
Oh, take me back to the night we met✨/
‹ @vimode 🎧 ›
از همینجا بهتون یه بوس میدم ک با وجود کم کاری بازم ویمدو مثل یه دوست پیشتون نگه میدارین 💙
سعی میکنم تو این هفته کار اماده کنم بدم بیرون ، خلاصه خواستم ازتون تشکر کنم و بگم حواسم هست و اینا
سعی میکنم تو این هفته کار اماده کنم بدم بیرون ، خلاصه خواستم ازتون تشکر کنم و بگم حواسم هست و اینا
مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید !
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه... اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره ! گفتند : امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه !مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد...
اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد . گفتند : پس خوابه ! طلاها رو بزاریم زیر جعبه...
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن !!
یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد...
‹ @vimode 💬 ›
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه... اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره ! گفتند : امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه !مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد...
اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد . گفتند : پس خوابه ! طلاها رو بزاریم زیر جعبه...
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن !!
یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد...
‹ @vimode 💬 ›
In This Place
Julia Michaels
/ What can it be that calls me to this place today?
This lawless car ballet, what can it be? (Ooh)
Am I a baby pigeon sprouting wings to soar?
Was that a metaphor for something more? /
‹ @vimode 🎧 ›
This lawless car ballet, what can it be? (Ooh)
Am I a baby pigeon sprouting wings to soar?
Was that a metaphor for something more? /
‹ @vimode 🎧 ›
Castle on the Hill
Ed Sheeran
/ When I was six years old, I broke my leg
I was running from my brother and his friends
And tasted the sweet perfume of the mountain grass I rolled downI was younger then, take me back to when I . . /
‹ @vimode 🎧 ›
I was running from my brother and his friends
And tasted the sweet perfume of the mountain grass I rolled downI was younger then, take me back to when I . . /
‹ @vimode 🎧 ›