الان تو اون مرحلهام که منتظرم یک رفتار اشتباه دیگه ببینم تا برای همیشه واسه خودم تمومش کنم.
انقدر خسته بودم که واقعا نیاز داشتم یکی بیاد از ماشین بغلم کنه ببره خونه، لباسامو عوض کنه، آرایشمو پاک کنه، صورتمو بشوره، بذاره رو تخت، بغلم کنه و موهامو ناز کنه تا خوابم ببره.
عزیزم هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت هیچوقت فکر نکن که میتونی تو بازی ایگنور کردن از من جلو بزنی.
عزیزم اگه من دوست دخترت باشم هم خوشمزهترین دختر دنیا رو داری هم خوشمزهترین اوتمیلهای عمرتو.
حرف زدن با دوست صمیمیت اینطوریه که دربارهی موضوعی که ۴ سال پیش اتفاق افتاده هنوز مثل روز اول حرف میزنید و میخندید.
نیاز دارم تو روزایی که پریودم هر نیم ساعت بهم یاداوری بشه چقد دوست داشتنی و عسل هستم.
من نخواستم ازت ساده بگذرم ولی انگار تو کلا عادتته که تو زندگیت همه چی رو نجنگیده ببازی.
با شلوار هلو کیتی و بستنی توت فرنگی نشستم دارم میبینم هانیبال لکتر چجور پای یکیو قطع کرد و با گوشتش غذا درست کرد و نشست خورد.
نمیدونم چطور بگم ولی آدمایی که همیشه کرم مرطوب کنندهی دست تو کیفشون دارن یه وایب خوشگلی میدن بهم.