▫️مرگ و پنگوئن
▪️نوشتهی آندری کورکف
▫️ترجمهی شهریار وقفیپور
▪️نشر روزنه
یادداشت شیوا منفرد دربارهی کتاب مرگ و پنگوئن اثر آندری کورکف را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▪️نوشتهی آندری کورکف
▫️ترجمهی شهریار وقفیپور
▪️نشر روزنه
یادداشت شیوا منفرد دربارهی کتاب مرگ و پنگوئن اثر آندری کورکف را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
در این روزگار گیجی و سردرگمی، جان گرفتن خیال و رویاپردازی کالای لوکسی است که جایی در زندگی این مردم ندارد. هر چند شاید نان به اندازهی کافی هست و خبری از وحشت عریان جنگ نیست، اما دستکم چیزی درون آدمها با روزگار آرامش و خوشی فاصله دارد. چیزی گم شده که انگار اصلاً هیچوقت وجود نداشته و شاید به همین دلیل کسی هم دنبال بیشتر از این نیست و آدمها به همین زندگی ساده و بیرویا دل خوش دارند. ویکتوری که آرزوی انتشار نوشتههایش را داشته حال پس از دیدن اولین نوشتهاش در روزنامه احساس شادی خاصی نمیکند، انگار کلاً احساسات را فراموش کرده. فروپاشی شوروی در اواخر قرن بیستم میلادی سبب تغییرات فراوان سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف از جمله روسیه، اوکراین و قزاقستان شد. در مرگ و پنگوئن، نویسنده با تفسیر رفتار آرام و حزین میشای پنگوئن درد انسان دههی آخر سدهی بیستم میلادی و فضای تاریک آن زمان را به خوبی به تصویر میکشد. ترس و ناامنی و تنهایی که انگار سرنوشت مشترک میشای پنگوئن و ویکتور است، در زندگی روزمرهی آنها تکرار میشود. تنهاییای که انگار با وجود ورود شخصیتهای دیگر به داستان کمتر نمیشود. این بیحسی چنان در زندگی ریشه دوانده که هیچ حادثهای نمیتواند خدشهدارش کند.
▫️مرگ و پنگوئن
▪️نوشتهی آندری کورکف
▫️ترجمهی شهریار وقفیپور
▪️نشر روزنه
یادداشت شیوا منفرد دربارهی کتاب مرگ و پنگوئن اثر آندری کورکف را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️مرگ و پنگوئن
▪️نوشتهی آندری کورکف
▫️ترجمهی شهریار وقفیپور
▪️نشر روزنه
یادداشت شیوا منفرد دربارهی کتاب مرگ و پنگوئن اثر آندری کورکف را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️نون نوشتن
▪️نوشتهی محمود دولتآبادی
▫️نشر چشمه
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی کتاب «نون نوشتن» اثر «محمود دولتآبادی» را در «معرفی و نقد کتاب تهران» بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▪️نوشتهی محمود دولتآبادی
▫️نشر چشمه
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی کتاب «نون نوشتن» اثر «محمود دولتآبادی» را در «معرفی و نقد کتاب تهران» بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
این کتاب مجموعهای است از اندیشههای نویسنده در این سالها که محدودهی گستردهای را شامل میشوند. وی در یادداشتهای شخصی خود به مسائل و نکات مختلف و گوناگونی پرداخته است؛ از جمله مسائل مربوط به زبان و ادبیات، اندیشههای کلی دربارهی جهان، تفکرات و تأملات دربارهی مسائل تاریخی و وقایع اجتماعیِ در حال وقوع در آن زمان، مسائل مربوط به داستاننویسی، سختی و مشقات این راه و حتی چگونگی شکلگیری برخی شخصیتها و داستانها، مسائل و مشکلات مربوط به نشر و همچنین مسائل شخصی و گرفتاریها و ناراحتیها و رنجها.
در خلال این یادداشتها به نکات مختلفی برمیخوریم. نویسنده هم از غم و رنج و اندوه تنهایی خویش، بهعنوان یک انسان در این جهان، صحبت میکند و هم از فقر و مشکلات و سختیهای زندگی خود بهعنوان یک نویسنده. ردپای بیشتر آثار دولتآبادی و شکلگیری برخی شخصیتهای داستانهایش در این یادداشتها پیداست. با خواندن این یادداشتها مخاطب در جریان مراحل مختلف و سخت نوشتن مهمترین اثر ادبی وی، کلیدر، قرار میگیرد و زحمتی را که نویسنده در گذر زمان برای این اثر کشیده حس میکند. همچنین وضعیت سخت زندگی نویسنده در این دوره به چشم میآید. وی در یکی از این یادداشتها که مربوط به پایان یافتن رمان کلیدر است، مینویسد: « دو سال بعد از شروع داستان کلیدر با همسرم مهرآذر نامزد شدیم و شش ماه بعد ازدواج کردم و حالا که نوشتن کلیدر به پایان رسیده فرزند ارشدم به نام سیاوش ۱۱ سال دارد. در طول این دوران میشود گفت دو برادرم مردهاند. پدرم مرده است، مادرم دچار بیماری شده است. برادر و خواهرم که از من کوچکتر هستند صاحب بچههایی شدهاند، سه بار زیر تیغ جراحی رفتهام، به زندان افتادهام و بیرون آمدهام، چهار-پنج بار خانه عوض کردهام، دو سال در سندیکای هنرمندان تئاتر مسئولیت داشتهام، در آستانه انقلاب سخنرانیهایی داشتهام، ققنوس و جای خالی سلوچ را هم در سال ۱۳۵۷ و ۵۸ نوشتهام و… گرفتاریهای دیگر… حالا که به خودم نگاه میکنم میبینم که دندان سالم در دهان ندارم، کچل شدهام، دیسک گردن گرفتهام، ریه و معدهام ناسالم شدهاند، عینکی شدهام، عصبی که بودهام…».
▫️نون نوشتن
▪️نوشتهی محمود دولتآبادی
▫️نشر چشمه
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی کتاب «نون نوشتن» اثر «محمود دولتآبادی» را در «معرفی و نقد کتاب تهران» بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
در خلال این یادداشتها به نکات مختلفی برمیخوریم. نویسنده هم از غم و رنج و اندوه تنهایی خویش، بهعنوان یک انسان در این جهان، صحبت میکند و هم از فقر و مشکلات و سختیهای زندگی خود بهعنوان یک نویسنده. ردپای بیشتر آثار دولتآبادی و شکلگیری برخی شخصیتهای داستانهایش در این یادداشتها پیداست. با خواندن این یادداشتها مخاطب در جریان مراحل مختلف و سخت نوشتن مهمترین اثر ادبی وی، کلیدر، قرار میگیرد و زحمتی را که نویسنده در گذر زمان برای این اثر کشیده حس میکند. همچنین وضعیت سخت زندگی نویسنده در این دوره به چشم میآید. وی در یکی از این یادداشتها که مربوط به پایان یافتن رمان کلیدر است، مینویسد: « دو سال بعد از شروع داستان کلیدر با همسرم مهرآذر نامزد شدیم و شش ماه بعد ازدواج کردم و حالا که نوشتن کلیدر به پایان رسیده فرزند ارشدم به نام سیاوش ۱۱ سال دارد. در طول این دوران میشود گفت دو برادرم مردهاند. پدرم مرده است، مادرم دچار بیماری شده است. برادر و خواهرم که از من کوچکتر هستند صاحب بچههایی شدهاند، سه بار زیر تیغ جراحی رفتهام، به زندان افتادهام و بیرون آمدهام، چهار-پنج بار خانه عوض کردهام، دو سال در سندیکای هنرمندان تئاتر مسئولیت داشتهام، در آستانه انقلاب سخنرانیهایی داشتهام، ققنوس و جای خالی سلوچ را هم در سال ۱۳۵۷ و ۵۸ نوشتهام و… گرفتاریهای دیگر… حالا که به خودم نگاه میکنم میبینم که دندان سالم در دهان ندارم، کچل شدهام، دیسک گردن گرفتهام، ریه و معدهام ناسالم شدهاند، عینکی شدهام، عصبی که بودهام…».
▫️نون نوشتن
▪️نوشتهی محمود دولتآبادی
▫️نشر چشمه
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی کتاب «نون نوشتن» اثر «محمود دولتآبادی» را در «معرفی و نقد کتاب تهران» بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
«فیروزه فرجادنیا» پس از انتشار اولین رمانش به زبان هلندی دومین کتاب خود را به فارسی در هلند منتشر کرده است.
▪️«تنیده در هزارتوی زمان» را انتشارات «اچ اند اس مدیا» منتشر کرده است.
▫️«عطیه عابدی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده است و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▪️«تنیده در هزارتوی زمان» را انتشارات «اچ اند اس مدیا» منتشر کرده است.
▫️«عطیه عابدی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده است و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️در کتاب برادران کارامازوف فئودور پاولوویچ پدر رذل برادران به یاد میآورد که «پیش از این یک بار از او پرسیده بودند چرا چشم دیدن فلانی را نداری؟» و او با وقاحت تمام پاسخ داده بود:« میگویم چرا، او هیچ آزاری به من نرسانده ولی من بد بلایی سرش آوردم و از آن موقع چشم دیدنش را ندارم».
▫️کی بود کی بود
▪️الیوت آرونسن و کرول توریس
▫️سما قرایی
▪️نشر گمان
▫️صفحهی ۶۳
«شیوا منفرد» این کتاب را برای «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️کی بود کی بود
▪️الیوت آرونسن و کرول توریس
▫️سما قرایی
▪️نشر گمان
▫️صفحهی ۶۳
«شیوا منفرد» این کتاب را برای «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️گزارش یک خاکسپاری: فرهاد مهراد
۱۸ سال پیش وقتی «فرهاد مهراد» در پاریس درگذشت ماجرای خاکسپاریاش به داستانی طولانی و کشدار با دخالتهای دولت ایران تبدیل شد و نهایتا یک هفته بعد از فوت در گورستانی در حاشیه شهر دفن شد. دخالتهای سفارت ایران در پاریس سرانجام موجب شد تا خانواده فرهاد از سوزاندن پیکر منصرف شوند و فرهاد را در گورستان «تیه» و نه «پرلاشز» دفن کنند. در گوری اجارهای که هر چند سال میبایست سکونت متوفی را در آن تمدید میکردند.
شرحی از آنچه در آن روزها بر پیکر فرهاد و خانوادهاش رفته را میتوانید اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
۱۸ سال پیش وقتی «فرهاد مهراد» در پاریس درگذشت ماجرای خاکسپاریاش به داستانی طولانی و کشدار با دخالتهای دولت ایران تبدیل شد و نهایتا یک هفته بعد از فوت در گورستانی در حاشیه شهر دفن شد. دخالتهای سفارت ایران در پاریس سرانجام موجب شد تا خانواده فرهاد از سوزاندن پیکر منصرف شوند و فرهاد را در گورستان «تیه» و نه «پرلاشز» دفن کنند. در گوری اجارهای که هر چند سال میبایست سکونت متوفی را در آن تمدید میکردند.
شرحی از آنچه در آن روزها بر پیکر فرهاد و خانوادهاش رفته را میتوانید اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
نون نوشتن از معدود کتابهایی است که تا به حال نویسندهای ایرانی دربارهی زندگی و آثار خود منتشر کرده است. پیش از این نیز کتابهایی در قالب گفتوگو با نویسندگان و مترجمان ایرانی منتشر شده است که از خلال آنها میتوان به انگیزهها و مراحل کار و نوشتن آنها پیبرد، اما این که نویسندهای به زندگی خصوصی خود پرداخته باشد، کمتر اتفاق افتاده است. در واقع شاید بتوان این کتاب را گامی رو به جلو از نویسندهای ایرانی دانست در راستای چیزی که «ابراهیم گلستان» آن را مدرنیسم مینامد. گلستان معتقد است که یکی از مهمترین جلوههای زندگی مدرن، زندگی کردن بدون پردهپوشی است و شاید این برای ایرانیها که همیشه نسبت به زندگی خصوصی خود حساس هستند و از آن صحبت نمیکنند، کار سختی باشد. دولتآبادی که در این زمینه پیشگام بوده است، در سال ۱۳۹۰ نیز توسط نشر چشمه کتابی را با عنوان میم و آن دیگران به چاپ رساند که شامل یادداشتهای وی دربارهی برخی هنرمندان سرشناس ایرانی و خارجی است و مجموعهای از خاطرات، نظرات و نقدهای وی در مورد ایشان را شامل میشود.
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی این کتاب را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
یادداشت «سیما فولادپور» دربارهی این کتاب را از اینجا بخواند.
www.trbooks.ir
@trbooksir
بریدهای از مقاله
...قاعدتاً در اینجا آهنگ برشمردن یکیک آثاری که در زندان یا تحت تأثیر گذراندن دوران حبس در زندان نوشته شدهاند نداریم. تجربهی زندان در هر نویسنده نمود متفاوتی داشته است. در یکی منجر به خلق یک اثر فلسفی (تسلی فلسفه از بوئثیوس) و در دیگری پردازش طرح اوّلیهی یکی از قدیمترین نمونههای رمان (دن کیشوت از سروانتس) در دنیا شدهاست. ژانر حبسیّهنویسی افق گستردهای از موضوعات و سبکها را در بر میگیرد و با توجّه به این نکته تنها وجه اشتراک دو کتاب یادشده با یکدیگر و نیز کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان بوچانی این است که نویسندگان همهی آنها اسارت را تجربه و هر کدام با درجات متفاوتی این تجربه را در آثارشان منعکس کردهاند. برای نگارنده چگونگی این انعکاس در درجهی نخست اهمیّت قرار دارد، چراکه اگر بخواهیم اثر بوچانی را نیز یک اثر ادبی موّفق و نه صرفاً رنجنامهی یک مهاجر بدانیم، نخست باید فنّ نویسندگی او را واکاویم.
نخستین نکتهای که در ساختار کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان توجّه نگارنده را به خود جلب کرد، تفاوت ریتم چهار فصل نخست کتاب با فصول پنجم تا یازدهم است...
▫️هیچ دوستی به جز کوهستان
▪️بهروز بوچانی
▫️نشر چشمه
▪️ ۲۴۵ صفحه
«عرفان چوبینه بهروز» این مقاله را برای «معرفی و نقد کتاب تهران» نوشته و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
...قاعدتاً در اینجا آهنگ برشمردن یکیک آثاری که در زندان یا تحت تأثیر گذراندن دوران حبس در زندان نوشته شدهاند نداریم. تجربهی زندان در هر نویسنده نمود متفاوتی داشته است. در یکی منجر به خلق یک اثر فلسفی (تسلی فلسفه از بوئثیوس) و در دیگری پردازش طرح اوّلیهی یکی از قدیمترین نمونههای رمان (دن کیشوت از سروانتس) در دنیا شدهاست. ژانر حبسیّهنویسی افق گستردهای از موضوعات و سبکها را در بر میگیرد و با توجّه به این نکته تنها وجه اشتراک دو کتاب یادشده با یکدیگر و نیز کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان بوچانی این است که نویسندگان همهی آنها اسارت را تجربه و هر کدام با درجات متفاوتی این تجربه را در آثارشان منعکس کردهاند. برای نگارنده چگونگی این انعکاس در درجهی نخست اهمیّت قرار دارد، چراکه اگر بخواهیم اثر بوچانی را نیز یک اثر ادبی موّفق و نه صرفاً رنجنامهی یک مهاجر بدانیم، نخست باید فنّ نویسندگی او را واکاویم.
نخستین نکتهای که در ساختار کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان توجّه نگارنده را به خود جلب کرد، تفاوت ریتم چهار فصل نخست کتاب با فصول پنجم تا یازدهم است...
▫️هیچ دوستی به جز کوهستان
▪️بهروز بوچانی
▫️نشر چشمه
▪️ ۲۴۵ صفحه
«عرفان چوبینه بهروز» این مقاله را برای «معرفی و نقد کتاب تهران» نوشته و میتوانید متن کامل آن را اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
«قاسم هاشمینژاد» در پیشگفتار «کتاب ایّوب» درباره فارسینویسی با ذکر مثالی از شاهنامه مینویسد:
فریدون برآشفت و بگشاد گوش
ز گفتار مادر برآمد به جوش
دلش گشت پردرد و سر پر زکین
به ابرو ز خشم اندر آورد چین
چنین داد پاسخ به مادر که شیر
نگردد مگر بازمایش دلیر
کنون کردنی کرد جادو پرست
مرا برد باید به شمشیر دست
بپویم به فرمان یزدان پاک
برآرم ز ایوان ضحاک خاک
میبینید که تقریباً تمامی افعال به کار رفته ترکیبیست و با عوامل و عناصر مادی و ملموس ساخته شده است: گوش گشادن، دل پر درد گشتن، سر پر ز کین گشتن، به ابرو از خشم چین اندر شدن، شیر به آزمایش دلیر گشتن، به شمشیر دست بردن، از ایوان خاک برآوردن. حتی در آنجا که به ظاهر نشانی از عنصر محسوس نیست، آنچه به ذهن متبادر میشود محسوس است. مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتی گرما میبیند، گرفته شده است. یا حتی اگر بخواهیم باریکنظری به خرج دهیم و مته به خشخاش بگذاریم، میتوانیم در ریشه فعل پوییدن دقیق بشویم که از واژه «پا» درست شده است.
به مرور، هر قدر که ما از سرچشمهٔ زبان فارسی دور شدیم، از این جوهره هم دور افتادیم. مثلا، جایِ گردن نهادن، گفتیم اطاعت کردن؛ جایِ چشم به راه بودن، گفتیم منتظر بودن؛ جای دستگیری، گفتیم امداد؛ و جای چشمپوشی گفتیم بیاعتنایی ــ و جز اینها. من مخالف بهکارگیری لغتهای عربی نیستم. این درست که لغات عربی که حالا رنگ و طعم فارسی به خود گرفتهاند به غنای زبان فارسی افزودهاند و امکان دادهاند تا شعر آن این چنین بشکفد و ببالد، اما برای حفظ جوهر زبان تعادلی را باید نگه داشت. ما آن تعادل ظریفی را که فیالمثل سعدی بیشتر در بوستان و در غزلیاتش مراعات میکند بکلی از دست فروگذاشتیم. همهٔ آنچه ما به عنوان خصیصه و جوهره نام بردیم و جذابیت زبان فارسی از آن میآید، سبب محسوس شدن زبان و تصویری شدن آن میشود. به یُمنِ این ویژگی، زبان فارسی، در عیار خود، هم چشیدنیست، هم شنیدنی و دیدنی،هم بوییدنیست و هم بسودنی. این آن گوهر گرانبهایی بود که ما کم و بیش از دست دادیم.
http://trbooks.ir/fa/news/2434
www.trbooks.ir
@trbooksir
فریدون برآشفت و بگشاد گوش
ز گفتار مادر برآمد به جوش
دلش گشت پردرد و سر پر زکین
به ابرو ز خشم اندر آورد چین
چنین داد پاسخ به مادر که شیر
نگردد مگر بازمایش دلیر
کنون کردنی کرد جادو پرست
مرا برد باید به شمشیر دست
بپویم به فرمان یزدان پاک
برآرم ز ایوان ضحاک خاک
میبینید که تقریباً تمامی افعال به کار رفته ترکیبیست و با عوامل و عناصر مادی و ملموس ساخته شده است: گوش گشادن، دل پر درد گشتن، سر پر ز کین گشتن، به ابرو از خشم چین اندر شدن، شیر به آزمایش دلیر گشتن، به شمشیر دست بردن، از ایوان خاک برآوردن. حتی در آنجا که به ظاهر نشانی از عنصر محسوس نیست، آنچه به ذهن متبادر میشود محسوس است. مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتی گرما میبیند، گرفته شده است. یا حتی اگر بخواهیم باریکنظری به خرج دهیم و مته به خشخاش بگذاریم، میتوانیم در ریشه فعل پوییدن دقیق بشویم که از واژه «پا» درست شده است.
به مرور، هر قدر که ما از سرچشمهٔ زبان فارسی دور شدیم، از این جوهره هم دور افتادیم. مثلا، جایِ گردن نهادن، گفتیم اطاعت کردن؛ جایِ چشم به راه بودن، گفتیم منتظر بودن؛ جای دستگیری، گفتیم امداد؛ و جای چشمپوشی گفتیم بیاعتنایی ــ و جز اینها. من مخالف بهکارگیری لغتهای عربی نیستم. این درست که لغات عربی که حالا رنگ و طعم فارسی به خود گرفتهاند به غنای زبان فارسی افزودهاند و امکان دادهاند تا شعر آن این چنین بشکفد و ببالد، اما برای حفظ جوهر زبان تعادلی را باید نگه داشت. ما آن تعادل ظریفی را که فیالمثل سعدی بیشتر در بوستان و در غزلیاتش مراعات میکند بکلی از دست فروگذاشتیم. همهٔ آنچه ما به عنوان خصیصه و جوهره نام بردیم و جذابیت زبان فارسی از آن میآید، سبب محسوس شدن زبان و تصویری شدن آن میشود. به یُمنِ این ویژگی، زبان فارسی، در عیار خود، هم چشیدنیست، هم شنیدنی و دیدنی،هم بوییدنیست و هم بسودنی. این آن گوهر گرانبهایی بود که ما کم و بیش از دست دادیم.
http://trbooks.ir/fa/news/2434
www.trbooks.ir
@trbooksir
کلاه پوستی برای رفیق سمیونوویچ راخلین اثر نویسنده و طنزپرداز معترض روس است؛ نویسندهای که سیستم کمونیستی دل خوشی از او نداشت و بهخاطر دردسرهایی که درست میکرد در دههی هفتاد میلادی عضویتش در اتحادیهی نویسندگان را لغو کردند و دو سال بعد از داشتن تلفن محروم شد و در شروع دههی هشتاد میلادی به اجبار از شوروی مهاجرت کرد و سال بعد هم از شهروندی کشورش محروم شد. کلاه پوستی را در دوران تبعید و در زمانی نوشت که از حق شهروندی کشورش محروم شده بود. اما با رویکارآمدن گورباچف و شروع دوران اصلاحات اجتماعی و اقتصادی که در نهایت هم به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد، واینوویچ هم این بخت را پیدا کرد که کتابش را در کشورش منتشر کند. کلاه پوستی برای رفیق سمیونوویچ راخلین موفقترین و معروفترین کار ولادیمیر واینوویچ نیست و زندگی و ماجراجوییهای نامعمول سرباز ایوان چونکین و مسکو ۲۰۴۲ آثار مشهورتر این نویسندهی همیشهمعترض و منتقد هستند. واینوویچ در دههی نود میلادی به روسیه برگشت و پس از فروپاشی شوروی هم موضع منتقد را رها نکرد و این بار سیاستهای پوتین را هدف گرفت و تا زمان مرگش، در سال ۲۰۱۸، منتقد جدی و سرسخت سیاستهای پوتین بود. او در داستانهایش مثل همین کلاه پوستی، ایدئولوژی بیمعنا شده را هدف میگیرد، ایدئولوژیای که با گذشت دههها از کمونیستی دیگر کسی به آن اعتقاد ندارد اما همه لازمش دارند چون تنها راه پیشرفت همین ایدئولوژی از معنا تهیشده است و به قول معروف کافی است لِماش را بلد باشی و پا به پایش پیش بروی.
▫️▪️
«مارال فرخی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و متن کامل آن را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
▫️▪️
«مارال فرخی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و متن کامل آن را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
روانکاوی برای من، مثل بسیاری از آدمها، با رسیدن به بنبستی در زندگی آغاز شد که عبور از آن و حتی هضم و دریافتش از تحملم خارج بود. با کراهت و بیمیلی تمام و از سر ناچاری وارد اتاق درمان شدم. پس از جلسات طولانی و با گذشت ماهها، بارها از خودم پرسیدم من که همواره از فضای غالب روانشناسی و گفتمان حاکم بر آن گریزان بودم، چرا نمیتوانم درمان روانکاوانه را رها کنم. این را هم بگویم که آنچه من تجربه میکردم دیگر صرفاً درمان آن نقطهی کور و بنبست آغازین نبود، جلساتِ من کمکم تبدیل میشدند به فرصتهایی یِکّه برای بهیادآوردن آن چیزها که به فراموشی سپرده شده بود و حرفزدن دربارهشان و روایتکردن زندگیام آنطور که گذشته بود و آنطور که داشت میگذشت. تلاش میکردم دلیل این گیرافتادنِ بیش از اندازه و مداومت در درمان را در ساختار حاکم بر این «فضای جادویی» بیابم و بندهایی که من را به آنجا متصل میکرد، یکییکی پیدا کنم تا شاید چیزی بیابم که اندکی روشنگر باشد. یکی از مهمترینِ این نشانهها «داستان» بود و علاقهی بیحدوحصر من به داستانخواندن و بعد هم آرزوی معوق و بهغایت ناکام من به داستاننوشتن. آنجا- در اتاق درمان – من بیوقفه روایت میکردم. اصلاً میرفتم آنجا که روایت کنم، از من فقط همین را میخواستند: تداعی کن و داستان زندگیات را بگو. اما چیز دیگری هم بود که این روایتگری را بیشتر از یک درمانِ صرفاً روانشناسانه پیش میبرد: اصلی اساسی که فروید در بیشتر آثارش بهنحوی به آن اشاره میکند و در تمام عمر تلاش کرد آن را ثابت کند: اصل و اساس درمان واقعیت روانی است (نه واقعیت جهان خارج)، آنچه برای ما مهم است واقعیت روانی است نه واقعیت جهان خارج (ترجمهاش برای من میشد: ما با روایت تو کار داریم، مهم نیست این روایت چه اندازه با واقعیت مطابقت دارد). و بنابراین «اتاق درمان» برای من تبدیل شد به دیزنیلند: روایت من در این مکان خاص و در این چیدمانِ خاص چونان اثری ادبی «امکان» خلق را در من زنده میکرد. طبعیتاً غرزدنها و آه و نالههای معمول یک جلسهی درمان و مواجههی هزارباره با تلهها و گرفتاریهای روانی نیز بخش اجتنابناپذیر این جلسات بود.
این سالها مقالات زیادی از فروید خواندهام و تصمیم داشتم اکثر آنها را معرفی کنم یا یادداشتی دربارهشان بنویسم؛ اما آسیبشناسی روانی زندگی روزمره از اما و اگر گذشت و به نوشتن دربارهاش تن دادم. دلیلش از همان سطور آغازین نوشتهام پیداست. مواجههی من با روانکاوی و بحثهای فرویدی، مواجههای آکادمیک نبود. از روزمرهام آمد و کمکم با دلمشغولیهایم دربارهی «زبان» و «داستان» پیوند خورد. این همان اتفاقی است که در آسیبشناسی روانی زندگی روزمره هم میافتد.
▫️▪️
«مهسا عابدی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و متن کامل آن را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
این سالها مقالات زیادی از فروید خواندهام و تصمیم داشتم اکثر آنها را معرفی کنم یا یادداشتی دربارهشان بنویسم؛ اما آسیبشناسی روانی زندگی روزمره از اما و اگر گذشت و به نوشتن دربارهاش تن دادم. دلیلش از همان سطور آغازین نوشتهام پیداست. مواجههی من با روانکاوی و بحثهای فرویدی، مواجههای آکادمیک نبود. از روزمرهام آمد و کمکم با دلمشغولیهایم دربارهی «زبان» و «داستان» پیوند خورد. این همان اتفاقی است که در آسیبشناسی روانی زندگی روزمره هم میافتد.
▫️▪️
«مهسا عابدی» این کتاب را در «معرفی و نقد کتاب تهران» معرفی کرده و متن کامل آن را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
@trbooksir
جونو دیاز در آوریل ۲۰۱۸ در ستون «تاریخچهی شخصی» مجلهی نیویورکر متنی شخصی منتشر کرد دربارهی ترومای جنسی کودکیاش. این متن به تمام جزئیات زندگی و داستانهایش نقب میزند، ما را میبرد به دالانهایی تاریک که شاید زیر سطح زندگی روزمرهی خیلیها باشد. دیاز از تروما و عواقبش مینویسد. انگار بالأخره سکوتش را شکسته، نقابش را برداشته. اما ماجرا فقط این نیست. چند ماه بعد از این متن، دیاز به آزار کلامی زنها و تحمیل بوسه به یک زن متهم میشود. خودش هیچکدام از این اتهامات را نمیپذیرد و میگوید هیچکس را مجبور به کاری نکرده، هرچند رفتارهای بدی داشته و زنانی را آزار داده و مسؤولیتِ گذشتهاش را برعهده میگیرد. «من به داستانهای زنان در این جنبشِ مهم و بهتعویقافتاده گوش میکنم و ازشان یاد میگیرم، باید همچنان به تمام مردها مفهوم رضایت و مرز را یاد بدهیم.» از هیأترئیسهی جایزهی پولیتزر کنار میرود ولی مجلهی بوستونریویو او را از مقامِ دبیری بخش داستانش خلع نمیکند و کرسیاش در دانشگاه امآیتی حفظ میشود. شرح ادعاها و دفاعیهها را میتوانید اینجا بخوانید. بوستونریویو در بیانیهاش مینویسد باید بین آزارهایی که در طول زمان اتفاق افتادهاند و آزارهایی که الگوی مشخصِ سوءاستفاده از قدرت دارند فرق قائل شد، از آن سو یکی از کسانی که تحتِ آزار او بوده مینویسد که رفتار دیاز به بدیِ هاروی واینستاین نبوده، ولی خب لزوماً نباید به بدیِ هاروی باشی تا موضوعیت پیدا کنی: «باید گفتوگوی جامعتری دربارهی سوءاستفاده از قدرت داشته باشیم.»
هر چه هست، اعترافنامهی دیاز، چه در بستر آزارهای خودش و چه در بسترِ ترومایی که بر سرش آمده، متنی است تأملبرانگیز و تکاندهنده دربارهی اعمالِ قدرت جنسی و آنچه بر سر قربانی میآید. همدلی برمیانگیزاند، اما او را منزه نمیکند.
▫️با لمس لینک زیر میتوانید یادداشت جونو دیاز را که معین فرخی ترجمه کرده و در اختیار معرفی و نقد کتاب تهران قرار داده است بخوانید.
http://trbooks.ir/fa/news/2508
هر چه هست، اعترافنامهی دیاز، چه در بستر آزارهای خودش و چه در بسترِ ترومایی که بر سرش آمده، متنی است تأملبرانگیز و تکاندهنده دربارهی اعمالِ قدرت جنسی و آنچه بر سر قربانی میآید. همدلی برمیانگیزاند، اما او را منزه نمیکند.
▫️با لمس لینک زیر میتوانید یادداشت جونو دیاز را که معین فرخی ترجمه کرده و در اختیار معرفی و نقد کتاب تهران قرار داده است بخوانید.
http://trbooks.ir/fa/news/2508
The Boston Globe
Junot Díaz case may be a #MeToo turning point
In his first interview since being accused of inappropriate behavior with women, celebrated novelist Junot Díaz adamantly denied the allegations, including a claim he once “forcibly kissed” writer Zinzi Clemmons.
بله، سرم آمده.
هشت سالم بود که بهم تجاوز شد. بزرگسال بود، کاملاً به او اعتماد داشتم.
کارش را که کرد، بهم گفت که یا فردا هم برمیگردم یا به بد دردسری میافتم.
و چون وحشتزده و گیج بودم، فردایش هم برگشتم و دوباره بهم تجاوز شد.
هیچوقت به هیچکس چیزی نگفتم، اما امروز دارم به تو میگویم.
و هر کس دیگری که بخواهد گوش کند.
▫️با لمس لینک زیر میتوانید یادداشت جونو دیاز را که معین فرخی برای معرفی و نقد کتاب تهران ترجمه کرده است بخوانید.
http://trbooks.ir/fa/news/2508
هشت سالم بود که بهم تجاوز شد. بزرگسال بود، کاملاً به او اعتماد داشتم.
کارش را که کرد، بهم گفت که یا فردا هم برمیگردم یا به بد دردسری میافتم.
و چون وحشتزده و گیج بودم، فردایش هم برگشتم و دوباره بهم تجاوز شد.
هیچوقت به هیچکس چیزی نگفتم، اما امروز دارم به تو میگویم.
و هر کس دیگری که بخواهد گوش کند.
▫️با لمس لینک زیر میتوانید یادداشت جونو دیاز را که معین فرخی برای معرفی و نقد کتاب تهران ترجمه کرده است بخوانید.
http://trbooks.ir/fa/news/2508
فاطمی فقط یک مطالعهگر جدی نیست بلکه او صاحبِ نگرش و نظر است. او از دل یک هیچِ نابودشدهی بهفراموشیرفته، یک مفهوم تاریخی- اجتماعی بیرون کشیده و آن را تئوریزه کرده است. به کار بردن کلمات دهانپرکنِ تاریخ و اجتماع گزافه نیست. نیمهی دوم کتاب فرهیختگی در محیط مردمی او یک بررسی موشکافانهی تاریخی در باب فتوت و جوانمردی و ریشههای تاریخی غزلخوانها است. در بخشهای متعددی از کتاب نیز به وفور میتوان بررسیهای موشکافانهی جامعهشناختی فاطمی را مشاهده کرد. بخش موسیقایی مطلب هم که أظهر مِنَ الشّمس است.
فاطمی چگونه از هیچ همه چیز میسازد؟ ما پس از خواندن کتاب فرهیختگی متعجب میشویم از این که آخر چگونه میشود که یک موزیسین سالهای سال وقتش را لابهلای اقشاری بگذراند که دیگر محلی از اعراب نداشته، انگار مجسمههایی هستند آویخته از میخها و گیرههای یک موزهی عظیم؟
یادداشت حسن فرامرزی را در معرفی و نقد کتاب «فرهیختگی در محیط عمومی: غزلخوانی تهرانی» در اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir▫️
فاطمی چگونه از هیچ همه چیز میسازد؟ ما پس از خواندن کتاب فرهیختگی متعجب میشویم از این که آخر چگونه میشود که یک موزیسین سالهای سال وقتش را لابهلای اقشاری بگذراند که دیگر محلی از اعراب نداشته، انگار مجسمههایی هستند آویخته از میخها و گیرههای یک موزهی عظیم؟
یادداشت حسن فرامرزی را در معرفی و نقد کتاب «فرهیختگی در محیط عمومی: غزلخوانی تهرانی» در اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir▫️
آیشمن در اورشلیم؛ پر کردن چالههای فراموشی
📍یادداشتی از سحر سخایی
بیصبرانه منتظر خواندن ترجمهی فارسی آیشمن در اورشلیم بودم. کتابی بودم که هانا آرنت در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد. آرنت به اورشلیم سفر کرد تا شاهد مستقیم دادگاهی باشد که متّهم اصلیاش چند ماه پیشتر توسط سرویسهای مخفی اسرائیلی از آرژانتین ربوده شده بود تا در این دادگاه به اتهامات بیشمارش در طول سالهای دهشتناک حکمرانی آدولف هیتلر بر آلمان رسیدگی شود. نام این فرد اتو آدولف بود: فرزند کارل و ماریا آیشمن. او در عصر یازدهمین روز از ماه میِ ۱۹۶۰ در حومهی بوینس آیرس دستگیر شد و در یازدهم آوریل ۱۹۶۱ محاکمه شد.
عنوان اصلی این کتاب آیشمن در اورشلیم است امّا معنای اصلی آنچه آرنت در پیِ کشف و نشان دادنش در این کتاب است نه در این عنوان اصلی که در عنوان فرعی کتاب مشهود است یعنی گزارشی در باب ابتذال شر. آرنت در پانزده فصلِ این کتاب، در واقع به شکلی زمانمند تلاش میکند مثل یک نقاش یا بهتر است بگویم مجسمهساز منظره و پیکرهای خلق کند از آنچه در یک نام خلاصه شده است. نامی که به بخش بزرگی از سالهای حکمرانی هیتلر بر آلمان گره خورده است و نامی که از همه چیز مهمتر همنشینِ مسئلهی یهودیان اروپا و راه حل نهائی نازیها هم بوده است. در مسیر ترسیم این منظره آرنت به مثابه گزارشگری نه چندان احساساتی، تلاش میکند با فاصله به واقعیت بنگرد و آن را ثبت کند. او گرچه خود یک متفکّر یهودی و مهاجر از آلمان بوده است امّا در میان روایتش اتفاقاً میشود از یاد برد که روای در رنجِ آنچه روایت میکند با قربانیان و سوژههای این روایت شریک است و خود یکی از سرشناسترین چهرههایی است که مجبور به مهاجرت شده است. در قسمتی از بخش اول کتاب با عنوان سرای عدالت آرنت مینویسد: «عدالت، خواهان خلوت است. عدالت اندوه را مجاز میشمرد، ولی غضب را نه و حکم به پرهیزی کاملاً محتاطانه میدهد. پرهیز از لذّتِ دلچسب قرار دادن خویش در مرکز توجّه همگان».
📌 متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
📍یادداشتی از سحر سخایی
بیصبرانه منتظر خواندن ترجمهی فارسی آیشمن در اورشلیم بودم. کتابی بودم که هانا آرنت در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد. آرنت به اورشلیم سفر کرد تا شاهد مستقیم دادگاهی باشد که متّهم اصلیاش چند ماه پیشتر توسط سرویسهای مخفی اسرائیلی از آرژانتین ربوده شده بود تا در این دادگاه به اتهامات بیشمارش در طول سالهای دهشتناک حکمرانی آدولف هیتلر بر آلمان رسیدگی شود. نام این فرد اتو آدولف بود: فرزند کارل و ماریا آیشمن. او در عصر یازدهمین روز از ماه میِ ۱۹۶۰ در حومهی بوینس آیرس دستگیر شد و در یازدهم آوریل ۱۹۶۱ محاکمه شد.
عنوان اصلی این کتاب آیشمن در اورشلیم است امّا معنای اصلی آنچه آرنت در پیِ کشف و نشان دادنش در این کتاب است نه در این عنوان اصلی که در عنوان فرعی کتاب مشهود است یعنی گزارشی در باب ابتذال شر. آرنت در پانزده فصلِ این کتاب، در واقع به شکلی زمانمند تلاش میکند مثل یک نقاش یا بهتر است بگویم مجسمهساز منظره و پیکرهای خلق کند از آنچه در یک نام خلاصه شده است. نامی که به بخش بزرگی از سالهای حکمرانی هیتلر بر آلمان گره خورده است و نامی که از همه چیز مهمتر همنشینِ مسئلهی یهودیان اروپا و راه حل نهائی نازیها هم بوده است. در مسیر ترسیم این منظره آرنت به مثابه گزارشگری نه چندان احساساتی، تلاش میکند با فاصله به واقعیت بنگرد و آن را ثبت کند. او گرچه خود یک متفکّر یهودی و مهاجر از آلمان بوده است امّا در میان روایتش اتفاقاً میشود از یاد برد که روای در رنجِ آنچه روایت میکند با قربانیان و سوژههای این روایت شریک است و خود یکی از سرشناسترین چهرههایی است که مجبور به مهاجرت شده است. در قسمتی از بخش اول کتاب با عنوان سرای عدالت آرنت مینویسد: «عدالت، خواهان خلوت است. عدالت اندوه را مجاز میشمرد، ولی غضب را نه و حکم به پرهیزی کاملاً محتاطانه میدهد. پرهیز از لذّتِ دلچسب قرار دادن خویش در مرکز توجّه همگان».
📌 متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
www.trbooks.ir
سحر سخایی کتاب «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شر» را برای معرفی و نقد کتاب تهران معرفی کرده است.
در اینجا میتوانید یادداشت او را بخوانید.
▫️آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر
▪️هانا آرنت
▫️زهرا شمس
▪️نشر برج
www.trbooks.ir
در اینجا میتوانید یادداشت او را بخوانید.
▫️آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر
▪️هانا آرنت
▫️زهرا شمس
▪️نشر برج
www.trbooks.ir
بحث درباره هنرِ آفریدهشده به دست انسانهایی که کارهای هولناکی کردهاند تاریخِ بلندی دارد. (نقاشیهای هیتلر نمونهی کلاسیک این مناقشه است.) جنبش #من_هم #MeToo [جنبشی که در مخالفت با تعرض جنسیِ اشخاص معروف یا متمول شکل گرفته است] شیوع چنین مواردی را بهخوبی نشان داده است. سرزنشکردنِ چاک کلوس Chuck Close، جیمز لِوین James Levine، یا آر کِلی R. Kelly به خاطر تخلفِ احتمالیشان یک چیز است و این تلقی که آثار هنری این افراد بهواسطهی آفرینندهای [متخلف] آلوده شده باشد چیزِ دیگر.
متن کامل مقاله را از سایت معرفی و نقد کتاب تهران بخوانید. به آدرس زیر:
http://trbooks.ir/fa/news/2597
متن کامل مقاله را از سایت معرفی و نقد کتاب تهران بخوانید. به آدرس زیر:
http://trbooks.ir/fa/news/2597