Forwarded from نشر آوانوشت
از سمت راست نفر دوم ابراهیم گلستان، دوربین به گردن، و نفر دوم از سمت چپ جعفر جهان، پدر ماندا جهان همسر اول قاسم هاشمینژاد، مادر شمیم هاشمینژاد.
دههی ۱۳۲۰: ابراهیم گلستان عضو حزب توده، کارمند شرکت نفت ایران و انگلیس، ادارهی روابط عمومی. در اینجا راهنمای هیأت روزنامهنگاران از جناحهای مختلف است که برای بازدید از قسمتهای مختلف شرکت نفت ایران و انگلیس دعوت شدهاند. در جمع روزنامهنگاران، با یادآوری قاسم هاشمینژاد، محمد مسعود هم هست. به همراه چهار عکسی که قاسم به م.طاهرنوکنده سپرده بود تا در مقالهای دربارهی گلستان در «این شماره با تأخیر» چاپ و منتشر کند از تعداد روزنامهنگاران بازدیدکننده او تنها شش تن را شناسائی کرده بود که با جعفر جهان، پدرزنش، میرسند به هفت تن.
#آوانوشت
#ابراهیم_گلستان
#قاسم_هاشمی_نژاد
#جعفر_جهان
#شرکت_نفت_ایران_انگلیس
@avaneveshtpub
دههی ۱۳۲۰: ابراهیم گلستان عضو حزب توده، کارمند شرکت نفت ایران و انگلیس، ادارهی روابط عمومی. در اینجا راهنمای هیأت روزنامهنگاران از جناحهای مختلف است که برای بازدید از قسمتهای مختلف شرکت نفت ایران و انگلیس دعوت شدهاند. در جمع روزنامهنگاران، با یادآوری قاسم هاشمینژاد، محمد مسعود هم هست. به همراه چهار عکسی که قاسم به م.طاهرنوکنده سپرده بود تا در مقالهای دربارهی گلستان در «این شماره با تأخیر» چاپ و منتشر کند از تعداد روزنامهنگاران بازدیدکننده او تنها شش تن را شناسائی کرده بود که با جعفر جهان، پدرزنش، میرسند به هفت تن.
#آوانوشت
#ابراهیم_گلستان
#قاسم_هاشمی_نژاد
#جعفر_جهان
#شرکت_نفت_ایران_انگلیس
@avaneveshtpub
◽️▫️
من شاعری مردهام، یعنی وصل به بینهایت،
به بیکران.
#RobertDelaunay
Portrait of #TristanTzara
1923
oil on cardboard; 104.5 cm X 75 cm
پرتره #ترییستان_تزارا، کار #رابرت_دلونی
من شاعری مردهام، یعنی وصل به بینهایت،
به بیکران.
#RobertDelaunay
Portrait of #TristanTzara
1923
oil on cardboard; 104.5 cm X 75 cm
پرتره #ترییستان_تزارا، کار #رابرت_دلونی
◽️◽️◽️◾️◾️◾️
آنچه بعد از هر مُردنی باقی میماند، یاد و یادمان است. یادها اما خیلی زود فراموش می شوند، یادمان ها می مانند. وفور مقابر در ایران از ماقبل تاریخ به این سو بیانگر دغدغه نگاه دارندگی و حفاظت است و حافظ آن کس یا آنچیزی می شود که دیگر نیست. پس مقبرهها نگاه دارنده تفکر و حضورند و نه فقط جنبه تقدس و الاهیات. مقابر را باید به زبان امروز از نو بازآفرینی کرد. چنان که سیاه ارمجانی به خوبی این کار را فهمیده و انجام داده است.
📌عکس ِ مقبره نیما یوشیج کار سیاه ارمجانی
آنچه بعد از هر مُردنی باقی میماند، یاد و یادمان است. یادها اما خیلی زود فراموش می شوند، یادمان ها می مانند. وفور مقابر در ایران از ماقبل تاریخ به این سو بیانگر دغدغه نگاه دارندگی و حفاظت است و حافظ آن کس یا آنچیزی می شود که دیگر نیست. پس مقبرهها نگاه دارنده تفکر و حضورند و نه فقط جنبه تقدس و الاهیات. مقابر را باید به زبان امروز از نو بازآفرینی کرد. چنان که سیاه ارمجانی به خوبی این کار را فهمیده و انجام داده است.
📌عکس ِ مقبره نیما یوشیج کار سیاه ارمجانی
◽️▫️
این چیدمان آنسلم کیفر برای من نوعی فریز کردن زمان است. انگار گذشته را که درحال عبور از همین نزدیکی بوده، از حرکت بازایستانده اند و با بارکردن مضامین زمان حال آن را برای آینده پرداختهاند. گذشته میخواهد به آینده برود اگرچه خرد و خسته اگرچه ناتوان با این حالآینده از گذشته میآید و فیالحال درحال طی کردن اکنون است تا به خود در آینده برسد. گذشته مدام درحال رسیدن است. گذشته مدام در حال فتح آینده است.
این چیدمان آنسلم کیفر برای من نوعی فریز کردن زمان است. انگار گذشته را که درحال عبور از همین نزدیکی بوده، از حرکت بازایستانده اند و با بارکردن مضامین زمان حال آن را برای آینده پرداختهاند. گذشته میخواهد به آینده برود اگرچه خرد و خسته اگرچه ناتوان با این حالآینده از گذشته میآید و فیالحال درحال طی کردن اکنون است تا به خود در آینده برسد. گذشته مدام درحال رسیدن است. گذشته مدام در حال فتح آینده است.
◽️▫️
فیلم جاماندهها، فیلمیست به شدت جذاب و در حال و هوای کریسمس. این ساخته جدید الکساندر پین، داستانِ تاریک روشن معلم ِ تاریخی ست که در پس پشت اقتدار و دیسپلین به شدت آهنینش، مردی افسرده و تنها و شکستخورده پنهان شدهاست. و نیز کارکترهای دیگر که هرکدام داستانهایی هستند از شکست. اما فیلم، فیلم تلخی نیست. بلکه نرم و سفید و دلانگیز پیش میرود. اکنون در فضای کریسمسی این روزها و سردی بدون باران و برفش، این فیلم زیبای برفی را به شما پیشنهاد میدهم.
فیلم جاماندهها، فیلمیست به شدت جذاب و در حال و هوای کریسمس. این ساخته جدید الکساندر پین، داستانِ تاریک روشن معلم ِ تاریخی ست که در پس پشت اقتدار و دیسپلین به شدت آهنینش، مردی افسرده و تنها و شکستخورده پنهان شدهاست. و نیز کارکترهای دیگر که هرکدام داستانهایی هستند از شکست. اما فیلم، فیلم تلخی نیست. بلکه نرم و سفید و دلانگیز پیش میرود. اکنون در فضای کریسمسی این روزها و سردی بدون باران و برفش، این فیلم زیبای برفی را به شما پیشنهاد میدهم.
◽️▫️
فیلم ِ "جامعه برف" بر اساس گزارش های بازماندگان پرواز ۵۷۱، ساخته شده است.
در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۲، ۴۰ مسافر و ۵ خدمه پرواز از اروگوئه جهت شرکت در یک مسابقه راگبی ِ قهرمانی عازم کشور شیلی میشوند. که هواپیما سقوط میکند.
متأسفانه، از ۳۳نفری که از سقوط هواپیما در رشته کوههای برفی آند، جان سالم به در می برند، نهایتا ۱۶ نفر پس از هفتاد روز تحمل سخت ترین و بیرحمانه ترین شرایط جوی، از پس تقلای بسیار نجات مییابند. از دیدگاه همه نجات آنها معجزه نام میگیرد اما فیلم نشان میدهد که انسان برای بقا تا کجا پیش رفته. چیزی که هرچه نامش باشد، معجزه نیست. فیلم در واقع تصویری ست از چگونگی سرسختی انسان برای ماندن و بقاء. و گاه این تلاش چقدر هولناک و چقدر غیرانسانی شده است. فیلمی تلخ از شرایط و سرگذشت انسان در این کره خاکی و برفی با پایانی هرچند روشن. معجزه در واقع قدرت و سرسختی انسان برای تسلیم نشدن و پیروزی ست حتا به قیمت .....خودتان فیلم را ببینید.
فیلم ِ "جامعه برف" بر اساس گزارش های بازماندگان پرواز ۵۷۱، ساخته شده است.
در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۲، ۴۰ مسافر و ۵ خدمه پرواز از اروگوئه جهت شرکت در یک مسابقه راگبی ِ قهرمانی عازم کشور شیلی میشوند. که هواپیما سقوط میکند.
متأسفانه، از ۳۳نفری که از سقوط هواپیما در رشته کوههای برفی آند، جان سالم به در می برند، نهایتا ۱۶ نفر پس از هفتاد روز تحمل سخت ترین و بیرحمانه ترین شرایط جوی، از پس تقلای بسیار نجات مییابند. از دیدگاه همه نجات آنها معجزه نام میگیرد اما فیلم نشان میدهد که انسان برای بقا تا کجا پیش رفته. چیزی که هرچه نامش باشد، معجزه نیست. فیلم در واقع تصویری ست از چگونگی سرسختی انسان برای ماندن و بقاء. و گاه این تلاش چقدر هولناک و چقدر غیرانسانی شده است. فیلمی تلخ از شرایط و سرگذشت انسان در این کره خاکی و برفی با پایانی هرچند روشن. معجزه در واقع قدرت و سرسختی انسان برای تسلیم نشدن و پیروزی ست حتا به قیمت .....خودتان فیلم را ببینید.