🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
Photo
#خـانمها_بخوانند
وقتی زنی تغییر می کند،شفا می یابد و در جهتِ بهبود قدم برمیدارد صرفاً به خود کمک نمی کند در حقیقت چنین زنی همۀ اعضاء خانواده،همۀ عزیزان و اطرافیانِ خود را به طورِ ناخودآگاه بهرهمند خواهد کرد و یا لااقل پایه هایِ بهبود و رشدِ آنها را پی ریزی خواهد کرد.شاید عده ای از شما بگویید چه فرقی می کند؟ سلامت و یا رنجِ هر مرد و زنی بر همۀ انسانهایِ دیگر اثر دارد و به اصطلاح بنی آدم اعضاء یک پیکرند ، پس چه لزومی دارد که بر حال و هوا و شفایِ زنان بیش تر تاکید می کنید؟
مطالعات نشان داده است که سلامتِ عزیزانِ یک زن به طورِ مستقیم با سلامتِ خودِ زن ارتباط دارد خانم دکتر کریستین نور تراپ در کتابِ « جسمِ زن ، جانِ زن » تحلیلِی بسیار جالب و خواندنی بر این مهم ارائه داده است که مایل هستم شما عزیزان نیز از آن مطلع شوید من قسمت هایی از کتاب را برایِ شما می نویسم :
«فلسفه هایِ سنتی شرق دلالت بر این دارد که تعاملِ عمیقی میانِ انرژی زمین و جسمِ فیزیکی انسان و ارتباطی نزدیک میانِ انرژی زن و کششِ طبیعیِ زمین وجود دارد.
طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است،بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است.انرژی زنانه ،انرژی به درون ، کشاننده یا نیرویِ جاذبۀ زمین است.این انرژی زنانه مقاومت ناپذیر بوده و به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که نیرویِ مرکز گرا در او از همه قویتر است_که معمولاً مادرِ خانواده است_ و نبودِ او در صورتِ غیبت کاملاً مشخص و محسوس است.بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه می شوند و دائم می پرسند مادر کجاست؟!
می چیوکوشی مربی ماکروبیوتیک که اولین بار دربارۀ این انرژي صحبت کرد اشاره می کند که نیرویِ جاذبۀ زمین که از طریقِ پاها واردِ بدن می شود ، هم در زنان و هم در مردان وجود دارد، همان گونه که نیرویِ گریز از مرکز که از آسمان واردِ سر و بدن می شود ، هم در زنان و هم در مردان حضور دارد.اختلاف بر سرِ میزانِ انرژی موجود است.در زن ها ، به طورِ کلی، بیشتر نیرویِ مرکزگرا یا نیرویِ «جاذبۀ زمین» حضور دارد و در مردان نیرویِ گریز از مرکز یا نیرویِ جاذبۀ آسمان.شنیده ام که زنانِ « ناواهو» اکثراً دامن می پوشند،چون این عمل دسترسیِ بدن را به انرژی زمین از طریقِ چرخشی که دامن رویِ زمین، در ارتباط با بدن ایجاد می کند، افزایش می دهد.
نیرویِ مرکزگرا نیرویی زمینی است که هر کسی را که اطرافِ ما باشد، جذب می کند.چون زن ها معمولاً نقطۀ ثقلِ خانه بوده و مسئولیتِ روانی را به منظورِ تامینِ و حفظِ سلامتِ سایرِ افراد خانواده، بر عهده میگیرند.به همین دلیل است که وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر می دارد، تمامِ افرادِ خانه ( چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبودی بهره می برند.به جرات می توان گفت سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد.بخشی از رمزِ سلامت آفرینی، درکِ قدرتِ انرژی زن و آثارِ آن است».
حالا تصور کنید زنانِ زخمی ، زنانِ افسرده و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند ، چقدر می توانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند! اینجاست که باید از خود سئوال کنیم وضعیتِ سلامتِ روانِ زنانِ جامعۀ ما به چه سمت و سویی می رود؟ چقدر برایِ خوشحالی و سلامتِ جسم و جانِ زنان اهمیت قائل می شویم؟ چقدر برایِ این مهم هزینه می کنیم و مسئولیت می پذیریم؟تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردانِ آسیب دیده اند؟
به جرات می گویم در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند دیگر نمی توان تمایزی مابینِ مظلوم و ظالم قائل شد چرا که در چنین وضعیتی همه بازنده هستند.اما جایِ خوشحالی و امید و خرسندی آنجایی است که خودِ زنان مسئولیتِ رشدِ فردی خویش را بر دوش بگیرند و در جهتِ سلامتی جسم و جانشان و خوشحالیِ خود گام هایِ محکم و قوی بردارند ، این گام ها هر چقدر هم کوچک باشند می توانند دامنۀ نفوذِ بالایی داشته باشند.
قدرتِ سلامتِ هر زن آنچنان عظیم است که می توان ادعا کرد :
با یک گل بهار می شود!
https://t.me/tohidclinic
وقتی زنی تغییر می کند،شفا می یابد و در جهتِ بهبود قدم برمیدارد صرفاً به خود کمک نمی کند در حقیقت چنین زنی همۀ اعضاء خانواده،همۀ عزیزان و اطرافیانِ خود را به طورِ ناخودآگاه بهرهمند خواهد کرد و یا لااقل پایه هایِ بهبود و رشدِ آنها را پی ریزی خواهد کرد.شاید عده ای از شما بگویید چه فرقی می کند؟ سلامت و یا رنجِ هر مرد و زنی بر همۀ انسانهایِ دیگر اثر دارد و به اصطلاح بنی آدم اعضاء یک پیکرند ، پس چه لزومی دارد که بر حال و هوا و شفایِ زنان بیش تر تاکید می کنید؟
مطالعات نشان داده است که سلامتِ عزیزانِ یک زن به طورِ مستقیم با سلامتِ خودِ زن ارتباط دارد خانم دکتر کریستین نور تراپ در کتابِ « جسمِ زن ، جانِ زن » تحلیلِی بسیار جالب و خواندنی بر این مهم ارائه داده است که مایل هستم شما عزیزان نیز از آن مطلع شوید من قسمت هایی از کتاب را برایِ شما می نویسم :
«فلسفه هایِ سنتی شرق دلالت بر این دارد که تعاملِ عمیقی میانِ انرژی زمین و جسمِ فیزیکی انسان و ارتباطی نزدیک میانِ انرژی زن و کششِ طبیعیِ زمین وجود دارد.
طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است،بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است.انرژی زنانه ،انرژی به درون ، کشاننده یا نیرویِ جاذبۀ زمین است.این انرژی زنانه مقاومت ناپذیر بوده و به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که نیرویِ مرکز گرا در او از همه قویتر است_که معمولاً مادرِ خانواده است_ و نبودِ او در صورتِ غیبت کاملاً مشخص و محسوس است.بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه می شوند و دائم می پرسند مادر کجاست؟!
می چیوکوشی مربی ماکروبیوتیک که اولین بار دربارۀ این انرژي صحبت کرد اشاره می کند که نیرویِ جاذبۀ زمین که از طریقِ پاها واردِ بدن می شود ، هم در زنان و هم در مردان وجود دارد، همان گونه که نیرویِ گریز از مرکز که از آسمان واردِ سر و بدن می شود ، هم در زنان و هم در مردان حضور دارد.اختلاف بر سرِ میزانِ انرژی موجود است.در زن ها ، به طورِ کلی، بیشتر نیرویِ مرکزگرا یا نیرویِ «جاذبۀ زمین» حضور دارد و در مردان نیرویِ گریز از مرکز یا نیرویِ جاذبۀ آسمان.شنیده ام که زنانِ « ناواهو» اکثراً دامن می پوشند،چون این عمل دسترسیِ بدن را به انرژی زمین از طریقِ چرخشی که دامن رویِ زمین، در ارتباط با بدن ایجاد می کند، افزایش می دهد.
نیرویِ مرکزگرا نیرویی زمینی است که هر کسی را که اطرافِ ما باشد، جذب می کند.چون زن ها معمولاً نقطۀ ثقلِ خانه بوده و مسئولیتِ روانی را به منظورِ تامینِ و حفظِ سلامتِ سایرِ افراد خانواده، بر عهده میگیرند.به همین دلیل است که وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر می دارد، تمامِ افرادِ خانه ( چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبودی بهره می برند.به جرات می توان گفت سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد.بخشی از رمزِ سلامت آفرینی، درکِ قدرتِ انرژی زن و آثارِ آن است».
حالا تصور کنید زنانِ زخمی ، زنانِ افسرده و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند ، چقدر می توانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند! اینجاست که باید از خود سئوال کنیم وضعیتِ سلامتِ روانِ زنانِ جامعۀ ما به چه سمت و سویی می رود؟ چقدر برایِ خوشحالی و سلامتِ جسم و جانِ زنان اهمیت قائل می شویم؟ چقدر برایِ این مهم هزینه می کنیم و مسئولیت می پذیریم؟تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردانِ آسیب دیده اند؟
به جرات می گویم در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند دیگر نمی توان تمایزی مابینِ مظلوم و ظالم قائل شد چرا که در چنین وضعیتی همه بازنده هستند.اما جایِ خوشحالی و امید و خرسندی آنجایی است که خودِ زنان مسئولیتِ رشدِ فردی خویش را بر دوش بگیرند و در جهتِ سلامتی جسم و جانشان و خوشحالیِ خود گام هایِ محکم و قوی بردارند ، این گام ها هر چقدر هم کوچک باشند می توانند دامنۀ نفوذِ بالایی داشته باشند.
قدرتِ سلامتِ هر زن آنچنان عظیم است که می توان ادعا کرد :
با یک گل بهار می شود!
https://t.me/tohidclinic
Telegram
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
مدير و مؤسس دكتر امير كشاورز
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
Forwarded from 🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
👶🏻اولين دوره جامع يكساله تربيت درمانگر كودك👶🏻
🔴براي اولين بار🔴
💟برگزاركننده: مركز مشاوره پرتو توحيد اصفهان با مجوز رسمي به شماره ٥٦٧ از سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور
💟مدرس: دكتر مسعود كياني متخصص روانشناسي و استاديار دانشگاه
💟طول دوره ١٠٠ ساعت ، پنج شنبه ها عصر
💟سر فصلها:
✔️١٦ ساعت مصاحبه و ارزيابي باليني كودك
✔️٨ ساعت نقاشي كودك و تفسير
✔️٥٤ ساعت تشخيص و درمان اختلالات كودك بر مبناي CBT
✔️٢٢ ساعت بازي درماني و قصه درماني
💟مدرك معتبر و قابل ترجمه
💟رزرو ارسال عدد٣١ به ١٠٠٠٢٥٢٧
☎️آكادمي آموزش و كارگاهها:
٣٦٢٥٥١٤١-٠٣١
٠٩١٣٤٧٣١٦٢٧
💟ادمينهاي پاسخگو:
@tohidadmin
@tohidadmin1
@tohidadmin2
🌕 www.tohidcc.ir
🔴عضويت: @tohidclinic
#اصفهان
#با_توحيد_حرفه_اي_شويد
🔴براي اولين بار🔴
💟برگزاركننده: مركز مشاوره پرتو توحيد اصفهان با مجوز رسمي به شماره ٥٦٧ از سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور
💟مدرس: دكتر مسعود كياني متخصص روانشناسي و استاديار دانشگاه
💟طول دوره ١٠٠ ساعت ، پنج شنبه ها عصر
💟سر فصلها:
✔️١٦ ساعت مصاحبه و ارزيابي باليني كودك
✔️٨ ساعت نقاشي كودك و تفسير
✔️٥٤ ساعت تشخيص و درمان اختلالات كودك بر مبناي CBT
✔️٢٢ ساعت بازي درماني و قصه درماني
💟مدرك معتبر و قابل ترجمه
💟رزرو ارسال عدد٣١ به ١٠٠٠٢٥٢٧
☎️آكادمي آموزش و كارگاهها:
٣٦٢٥٥١٤١-٠٣١
٠٩١٣٤٧٣١٦٢٧
💟ادمينهاي پاسخگو:
@tohidadmin
@tohidadmin1
@tohidadmin2
🌕 www.tohidcc.ir
🔴عضويت: @tohidclinic
#اصفهان
#با_توحيد_حرفه_اي_شويد
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
Photo
قربانيگري تا به كي؟چگونه بازي «سرزنش ديگران» را متوقف كنيم؟
دکتر علی صاحبی
قسمت دوم
@Tohidclinic
اگر خوب بنگريم متوجه ميشويم كه اين چهار باور بطور مرتب و مكرر در جريان اصلي زندگي ما انسانها نقش بازي ميكنند. مثلاً يكي از اعضاي خانواده در شبي كه ميهمان داريم دير به خانه ميآيد، و آنگاه در تمام طول شب صاحبخانه به او بيمحلّي ميكند، مثلاً به چشمانش نگاه نميكند، از او اجتناب ميكند، نگاه غضبآلود به او ميكند، با او صحبت نميكند، به او پاسخ نمي دهد، يا حتي جلوي ديگر ميهمانان او را مستقيم يا غيرمستقيم مورد سرزنش و توبيخ قرار ميدهد. يا يك راننده به اشتباه به جاي درب ورودي از درب خروجي پاركينگ وارد ميشود و رانند ديگري كه در حال خروج است به خاطر اشتباه يا خلاف او زير لب يا علناً به او فحاشي كرده و داد ميزند، «گوساله، تابلو را نميبيني؟». يا براي خودم پيش آمده بود كه در خيابان داخل پرديس دانشگاه فردوسي رانندگي ميكردم، راننده روبرويي كه «فكر» ميكرد «واقعا فقط فكر ميكرد» كه من خيابان را ورود ممنوع ميآيم، سرش را از پنجره ماشين بيرون آورد و فرياد كشيد: «مرتيكه الاغ خيابان يكطرفه است». يا دانشآموزي كه در يك امتحان نمره خوب نميآورد و معلم را مقصر دانسته با او چپ ميافتد و دربارة معلم با ديگر دانشآموزان حرفها و يا جُكهاي زشت ميزند. و يا معلم و استادي كه بطور مكرر توسط دانشآموزان يا دانشجويانش با نمره پايين ارزيابي ميشود، آنها را سرزنش ميكند كه ناتوان وضعيتاند و يك مشت احمق بيسواد كه دوغ را از دوشاب تشخيص نميدهند و «خر چه داند قدر حلواي نبات!» مردي زنش را كتك ميزند و او را سرزنش ميكند كه «من را نميفهمد» يا زني كه شوهرش را مورد ضرب و شتم و فحاشيهاي گوناگون قرار مي دهد و وقتي كه مرد براي دفاع از خودش و اجتناب از درگيريهاي قانوني پليس را خبر ميكند، او را متهم و سرزنش ميكند كه براي زنش پليس آورده و حرمت و آبروی من را جلوي در و همسايه لکه دار کرده است: او پاي پليس را به خانة ما باز كرده است. و یا زني كه به همسرش خيانت ميكند و با كس ديگري رابطه برقرار ميكند (چه كلامي، چه ايميل يا فيسبوك و يا جسمي و جنسي) و آنگاه همسرش را سرزنش ميكند كه چون تو زياد كار ميكني و به من توجه لازم را نداري من به اين راه افتادم. يك مدير ارتقاء نميگيرد و آنگاه رئيس بالا ترش را مورد سرزنش قرار ميدهد كه يك نژادپرست متعصب است.
@Tohidclinic
البته كاملاً روشن است كه مواردي وجود دارد كه فرد سزاوار سرزنش است به خاطر بدكاري و يا خطاي محرزي كه انجام داده است، كه در چنين شرايطي اعلام ناراحتي و دلخوري و سرزنش كردن او به خاطر ضرر و زياني كه به ما زده است وارد است و منطقي. ولي درگير بازي سرزنش شدن، هنوز هم در اينجا وجاهت و ضرورتي ندارد و مشكلي را حل نمي كند. در چنين مواردي شيوههاي سازنده و مؤثري براي چالش، مجادله و قرار دادن مسئوليت رفتار فرد بر دوشش از راههاي قانوني و عرفي وجود دارد.
@Tohidclinic
اين نوع اقدام و عمل همواره براساس معيارهاي عيني انجام ميگيرد و رفتارها و برخوردهاي غيرمحترمانه و هتك حرمت ديگران را باعث نميشود و هرگز در چرخة بازي» سرزنش ديگران» قرار نميگيرند. خارج از بستر حقوقي، سرزنش كردن ديگران يا عوامل بيروني شايد با هدف بهبودي اوضاع و شرايط انجام شود. بنابر اين هنگامي كه دو نفر كه براي هم افراد مهمي محسوب ميشوند بر سر يك موضوع با هم مجادله و بگو و مگو دارند، پذيرفتن بخشي از سرزنش و تقصير توسط هر دو طرف درگير در موضوع، ميتواند كمك كند تا اصلاحات سازندهاي را براي آينده انجام دهند. در واقع در مشاوره، آمادگي و ميل به پذيرفتن مسئوليت زندگي خود يكي از مهمترين پيشنيازهاي حركت به سوي تغييرات سازنده و مؤثر محسوب ميشود.
با اين وجود، تفاوت قابل توجه و معناداري بين اينگونه سرزنش عقلاني و منطقي و سرزنش غيرمنطقي كه در بازي سرزنش حضو ردارد هست. در بازي سرزنشگري چهار باور زيربنايي ذكر شده در بالا بطور سيستماتيك و نظامدار ايفاي نقش ميكنند و فعالانه در كارند.
@Tohidclinic
#قربانی_گری
#علی_صاحبی
https://t.me/tohidclinic
دکتر علی صاحبی
قسمت دوم
@Tohidclinic
اگر خوب بنگريم متوجه ميشويم كه اين چهار باور بطور مرتب و مكرر در جريان اصلي زندگي ما انسانها نقش بازي ميكنند. مثلاً يكي از اعضاي خانواده در شبي كه ميهمان داريم دير به خانه ميآيد، و آنگاه در تمام طول شب صاحبخانه به او بيمحلّي ميكند، مثلاً به چشمانش نگاه نميكند، از او اجتناب ميكند، نگاه غضبآلود به او ميكند، با او صحبت نميكند، به او پاسخ نمي دهد، يا حتي جلوي ديگر ميهمانان او را مستقيم يا غيرمستقيم مورد سرزنش و توبيخ قرار ميدهد. يا يك راننده به اشتباه به جاي درب ورودي از درب خروجي پاركينگ وارد ميشود و رانند ديگري كه در حال خروج است به خاطر اشتباه يا خلاف او زير لب يا علناً به او فحاشي كرده و داد ميزند، «گوساله، تابلو را نميبيني؟». يا براي خودم پيش آمده بود كه در خيابان داخل پرديس دانشگاه فردوسي رانندگي ميكردم، راننده روبرويي كه «فكر» ميكرد «واقعا فقط فكر ميكرد» كه من خيابان را ورود ممنوع ميآيم، سرش را از پنجره ماشين بيرون آورد و فرياد كشيد: «مرتيكه الاغ خيابان يكطرفه است». يا دانشآموزي كه در يك امتحان نمره خوب نميآورد و معلم را مقصر دانسته با او چپ ميافتد و دربارة معلم با ديگر دانشآموزان حرفها و يا جُكهاي زشت ميزند. و يا معلم و استادي كه بطور مكرر توسط دانشآموزان يا دانشجويانش با نمره پايين ارزيابي ميشود، آنها را سرزنش ميكند كه ناتوان وضعيتاند و يك مشت احمق بيسواد كه دوغ را از دوشاب تشخيص نميدهند و «خر چه داند قدر حلواي نبات!» مردي زنش را كتك ميزند و او را سرزنش ميكند كه «من را نميفهمد» يا زني كه شوهرش را مورد ضرب و شتم و فحاشيهاي گوناگون قرار مي دهد و وقتي كه مرد براي دفاع از خودش و اجتناب از درگيريهاي قانوني پليس را خبر ميكند، او را متهم و سرزنش ميكند كه براي زنش پليس آورده و حرمت و آبروی من را جلوي در و همسايه لکه دار کرده است: او پاي پليس را به خانة ما باز كرده است. و یا زني كه به همسرش خيانت ميكند و با كس ديگري رابطه برقرار ميكند (چه كلامي، چه ايميل يا فيسبوك و يا جسمي و جنسي) و آنگاه همسرش را سرزنش ميكند كه چون تو زياد كار ميكني و به من توجه لازم را نداري من به اين راه افتادم. يك مدير ارتقاء نميگيرد و آنگاه رئيس بالا ترش را مورد سرزنش قرار ميدهد كه يك نژادپرست متعصب است.
@Tohidclinic
البته كاملاً روشن است كه مواردي وجود دارد كه فرد سزاوار سرزنش است به خاطر بدكاري و يا خطاي محرزي كه انجام داده است، كه در چنين شرايطي اعلام ناراحتي و دلخوري و سرزنش كردن او به خاطر ضرر و زياني كه به ما زده است وارد است و منطقي. ولي درگير بازي سرزنش شدن، هنوز هم در اينجا وجاهت و ضرورتي ندارد و مشكلي را حل نمي كند. در چنين مواردي شيوههاي سازنده و مؤثري براي چالش، مجادله و قرار دادن مسئوليت رفتار فرد بر دوشش از راههاي قانوني و عرفي وجود دارد.
@Tohidclinic
اين نوع اقدام و عمل همواره براساس معيارهاي عيني انجام ميگيرد و رفتارها و برخوردهاي غيرمحترمانه و هتك حرمت ديگران را باعث نميشود و هرگز در چرخة بازي» سرزنش ديگران» قرار نميگيرند. خارج از بستر حقوقي، سرزنش كردن ديگران يا عوامل بيروني شايد با هدف بهبودي اوضاع و شرايط انجام شود. بنابر اين هنگامي كه دو نفر كه براي هم افراد مهمي محسوب ميشوند بر سر يك موضوع با هم مجادله و بگو و مگو دارند، پذيرفتن بخشي از سرزنش و تقصير توسط هر دو طرف درگير در موضوع، ميتواند كمك كند تا اصلاحات سازندهاي را براي آينده انجام دهند. در واقع در مشاوره، آمادگي و ميل به پذيرفتن مسئوليت زندگي خود يكي از مهمترين پيشنيازهاي حركت به سوي تغييرات سازنده و مؤثر محسوب ميشود.
با اين وجود، تفاوت قابل توجه و معناداري بين اينگونه سرزنش عقلاني و منطقي و سرزنش غيرمنطقي كه در بازي سرزنش حضو ردارد هست. در بازي سرزنشگري چهار باور زيربنايي ذكر شده در بالا بطور سيستماتيك و نظامدار ايفاي نقش ميكنند و فعالانه در كارند.
@Tohidclinic
#قربانی_گری
#علی_صاحبی
https://t.me/tohidclinic
Telegram
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
مدير و مؤسس دكتر امير كشاورز
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
GIF
دکتر علی صاحبی
قسمت سوم
حالا اجازه بدهيد به هريك از آنها بطور عميقترين نگاه كنيم.
@Tohidclinic
1ـ غيرعقلاني و عیر منطقي بودن چهار ادعاي بازي سرزنش
همواره كس ديگري (غير از خود من) تقصيركار است و بايد سرزنش شود. اولينباور اين مجموعه بطور كاملاً واضحي نادرست است، چون در بسياري از موارد وقتي يك رويداد يا اتفاق منفي و ناخواسته رخ مي دهد واقعاً تقصير هيچ كس نيست، يا اينكه تقصير يك شخص خاص نيست. به عنوان مثال تصادف دو ماشين با هم ميتواند واقعاً يك تصادف واقعي باشد، يعني صرف تصادف بدون آنكه كس خاصي بطور عمد مقصر باشد. افراد گاهي اوقات به خاطر تعارضات شخصيتي كه با هم دارند از يكديگر خوششان نميآيد يا نميتوانند با هم خوب كنار بيايند، گاهي اوقات افراد با هم تماس ميگيرند و بدون آنكه كس خاصي مقصر باشد، از يكديگر ويروس يا عامل بيماري را ميگيرند بدون آنكه واقعاً بطور ارادي تقصير كسي باشد يا كس خاصي كوتاهي كرده باشد. افراد ميتوانند دچار سكته قلبي يا سرطان شوند، بدون آنكه اشتباه يا خطاي كس خاصي باشد.
@Tohidclinic
در واقع افرادي كه درگير بازي سرزنش ميشوند، اغلب براي توجيه سرزنش كردن ديگران، به يك سلسله تفكرات غيرمنطقي ديگر نيز دست ميزنند. به عنوان مثال: تقصير خانمم بود كه آن بيماري ويروسي لعنتي را گرفتم، چون شب قبل از آنكه مريض شوم، مجبورم كرد كه تا بوق سگ بيدار بمانم و آن فيلمي كه كرايه كرده بود را با هم ببينيم. حالا چه كسي ميتواند وقعاً ثابت كند كه اگر او بيشتر ميخوابيد آن ويروس را نميگرفت و يا مريض نميشد؟ بقول منطقیون: اثبات شيئي نفي ماعدا نميكند. يعني رخ دادن واقعه ای پس از يك واقعه يا رويداد خاص به معناي اين نيست كه رويداد اول باعث رويداد دوم شده است و رابطه علّي بين آنها وجود دارد. سفسطه به اندازة تاريخ بشر عمر دارد، و اينگونه به نظر ميرسد كه انداختن گناه و تقصير به گردن ديگران بسيار آسانتر از فكر كردن به شيوة علمي است. بازي سرزنشگري كشتزار و زايشگاهي است براي ادعاهاي غير علمي و غيرقابل حمايت عقل.
2- فرد خطاكار / تقصيركار سزاوار بيحرمتي و بياحترامي است.
@Tohidclinic
دومين باور بازي سرزنشگري نيز غيرعقلاني است چون بين گناه و گناهكار، خطا و خطا كار تفاوتي قائل نميشود. اين باور نميگويد كه: «كاري كه كردي اشتباه و خطا بود»، بلكه مي گويد تو به عنوان يك «شخص» از صفات مثبت و برازنده تهي شدي. تو به خاطر اشتباه و خطايي كه كردي اكنون كمتر انساني و بنابر اين كمتر ارزش و احترام داري. اين يك امر شخصي است و حالا به خاطر خطايي كه در حق من كردهاي داغ و ننگ بر پيشانيات خورده، حقير و منفوري و اكنون آدمي پستتر از آني كه قبل از خطا بودي. اگر مقصر و سزاوار سرزنشي پس كمتر هم قابل احترامي. اين نوع استدلال قانون و قاعدة اصلي انجام بازي سرزنشگري است.
اما همانطور كه ميدانيم، باورها همواره واقعگرايانه نيستند. حتي اگر كسي كاري را اشتباه انجام داد، به اين معنا نخواهد بود كه او انسان بدي است يا به عنوان يك انسان سزاوار احترام كمتري است. اگر چنين بود كه همة ما ميبايست شأن و احترام خود را از دست ميداديم، چون همة انسانها در طول زندگيشان كم و بيش اشتباهات، و خطاها و انتخابهاي ناصواب و ضعيفي انجام دادهاند. بنابراين اگر تمايل داريم عمل و كردار خطا را محكوم كنيم، لازم نيست كه انجام دهنده عمل خطا را مورد لعن و طعن و دشنام قرار دهيم. قانون سادة زندگي ميگويد، اگر قسمتي از چيزي درست و صادق باشد، دليل نميشود كه تمام آن درست و صادق باشد.
@Tohidclinic
قصة زير شايد كمي به روشنتر شدن بحث كمك كند.
حكم سنگسار زناكاران يك سنت در قوم موسي و دين كليميان است. در زمان عيسي كه خود كليمي زاده است، زني را به جرم زنا به ميدان شهر آوردند كه سنگسارش كنند. مسيح هر چه كرد كه افراد را قانع كند كه شايد او محذوريتي داشته و خطا كرده، بياييد كمكش كنيم تا پس از اين تن فروشي نكند، مردم نپذيرفتند. مسيح گفت ايرادي ندارد، هر كس هر چند سنگ ميخواهد به او پرتاب كند در دامن خود جمعآوري كند. زن را در چاله اي انداختند و همگي به دور آن با فاصله ايستادند تا هرگاه مسيح فرمان داد زن را سنگسار كنند. مسيح پرسيد آيا همگي آمادهاند؟ پاسخ مثبت شنيد. آنگاه گفت: سنگ اول را كسی پرتاب كند که تاكنون خطا نكرده است. دقايقي چند گذشت و كسي پيدا نشد كه سنگ اول را پرتاب كند. آنگاه همه سنگهاي خود را از دامن به زمين ريخته و ميدان را ترك كردند.
#قربانی_گری
#علی_صاحبی
https://t.me/tohidclinic
قسمت سوم
حالا اجازه بدهيد به هريك از آنها بطور عميقترين نگاه كنيم.
@Tohidclinic
1ـ غيرعقلاني و عیر منطقي بودن چهار ادعاي بازي سرزنش
همواره كس ديگري (غير از خود من) تقصيركار است و بايد سرزنش شود. اولينباور اين مجموعه بطور كاملاً واضحي نادرست است، چون در بسياري از موارد وقتي يك رويداد يا اتفاق منفي و ناخواسته رخ مي دهد واقعاً تقصير هيچ كس نيست، يا اينكه تقصير يك شخص خاص نيست. به عنوان مثال تصادف دو ماشين با هم ميتواند واقعاً يك تصادف واقعي باشد، يعني صرف تصادف بدون آنكه كس خاصي بطور عمد مقصر باشد. افراد گاهي اوقات به خاطر تعارضات شخصيتي كه با هم دارند از يكديگر خوششان نميآيد يا نميتوانند با هم خوب كنار بيايند، گاهي اوقات افراد با هم تماس ميگيرند و بدون آنكه كس خاصي مقصر باشد، از يكديگر ويروس يا عامل بيماري را ميگيرند بدون آنكه واقعاً بطور ارادي تقصير كسي باشد يا كس خاصي كوتاهي كرده باشد. افراد ميتوانند دچار سكته قلبي يا سرطان شوند، بدون آنكه اشتباه يا خطاي كس خاصي باشد.
@Tohidclinic
در واقع افرادي كه درگير بازي سرزنش ميشوند، اغلب براي توجيه سرزنش كردن ديگران، به يك سلسله تفكرات غيرمنطقي ديگر نيز دست ميزنند. به عنوان مثال: تقصير خانمم بود كه آن بيماري ويروسي لعنتي را گرفتم، چون شب قبل از آنكه مريض شوم، مجبورم كرد كه تا بوق سگ بيدار بمانم و آن فيلمي كه كرايه كرده بود را با هم ببينيم. حالا چه كسي ميتواند وقعاً ثابت كند كه اگر او بيشتر ميخوابيد آن ويروس را نميگرفت و يا مريض نميشد؟ بقول منطقیون: اثبات شيئي نفي ماعدا نميكند. يعني رخ دادن واقعه ای پس از يك واقعه يا رويداد خاص به معناي اين نيست كه رويداد اول باعث رويداد دوم شده است و رابطه علّي بين آنها وجود دارد. سفسطه به اندازة تاريخ بشر عمر دارد، و اينگونه به نظر ميرسد كه انداختن گناه و تقصير به گردن ديگران بسيار آسانتر از فكر كردن به شيوة علمي است. بازي سرزنشگري كشتزار و زايشگاهي است براي ادعاهاي غير علمي و غيرقابل حمايت عقل.
2- فرد خطاكار / تقصيركار سزاوار بيحرمتي و بياحترامي است.
@Tohidclinic
دومين باور بازي سرزنشگري نيز غيرعقلاني است چون بين گناه و گناهكار، خطا و خطا كار تفاوتي قائل نميشود. اين باور نميگويد كه: «كاري كه كردي اشتباه و خطا بود»، بلكه مي گويد تو به عنوان يك «شخص» از صفات مثبت و برازنده تهي شدي. تو به خاطر اشتباه و خطايي كه كردي اكنون كمتر انساني و بنابر اين كمتر ارزش و احترام داري. اين يك امر شخصي است و حالا به خاطر خطايي كه در حق من كردهاي داغ و ننگ بر پيشانيات خورده، حقير و منفوري و اكنون آدمي پستتر از آني كه قبل از خطا بودي. اگر مقصر و سزاوار سرزنشي پس كمتر هم قابل احترامي. اين نوع استدلال قانون و قاعدة اصلي انجام بازي سرزنشگري است.
اما همانطور كه ميدانيم، باورها همواره واقعگرايانه نيستند. حتي اگر كسي كاري را اشتباه انجام داد، به اين معنا نخواهد بود كه او انسان بدي است يا به عنوان يك انسان سزاوار احترام كمتري است. اگر چنين بود كه همة ما ميبايست شأن و احترام خود را از دست ميداديم، چون همة انسانها در طول زندگيشان كم و بيش اشتباهات، و خطاها و انتخابهاي ناصواب و ضعيفي انجام دادهاند. بنابراين اگر تمايل داريم عمل و كردار خطا را محكوم كنيم، لازم نيست كه انجام دهنده عمل خطا را مورد لعن و طعن و دشنام قرار دهيم. قانون سادة زندگي ميگويد، اگر قسمتي از چيزي درست و صادق باشد، دليل نميشود كه تمام آن درست و صادق باشد.
@Tohidclinic
قصة زير شايد كمي به روشنتر شدن بحث كمك كند.
حكم سنگسار زناكاران يك سنت در قوم موسي و دين كليميان است. در زمان عيسي كه خود كليمي زاده است، زني را به جرم زنا به ميدان شهر آوردند كه سنگسارش كنند. مسيح هر چه كرد كه افراد را قانع كند كه شايد او محذوريتي داشته و خطا كرده، بياييد كمكش كنيم تا پس از اين تن فروشي نكند، مردم نپذيرفتند. مسيح گفت ايرادي ندارد، هر كس هر چند سنگ ميخواهد به او پرتاب كند در دامن خود جمعآوري كند. زن را در چاله اي انداختند و همگي به دور آن با فاصله ايستادند تا هرگاه مسيح فرمان داد زن را سنگسار كنند. مسيح پرسيد آيا همگي آمادهاند؟ پاسخ مثبت شنيد. آنگاه گفت: سنگ اول را كسی پرتاب كند که تاكنون خطا نكرده است. دقايقي چند گذشت و كسي پيدا نشد كه سنگ اول را پرتاب كند. آنگاه همه سنگهاي خود را از دامن به زمين ريخته و ميدان را ترك كردند.
#قربانی_گری
#علی_صاحبی
https://t.me/tohidclinic
Telegram
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
مدير و مؤسس دكتر امير كشاورز
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
دريافت نوبت
توحيد
03191011525
هشت بهشت غربي
32687630
اينستاگرام ما:
Www.instagram.com/markaz_moshavereh_tohid
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
Photo
هنگامى كه عصبانى، ناراحت يا افسرده هستيد يك جا ننشينيد، قدم بزنيد، برقصيد، ورزش كنيد، يا يك حركت فيزيكى (جارو، گردگيرى، شستشو..) انجام دهيد، زمانى كه شما شروع به حركت ميكنيد، شيمىِ مغزتان شروع به تغيير ميكنند، و مغز تریپتوفان و سروتونین بيشترى ترشح ميكند كه احساس بهترى به شما دست خواهد داد .. از امروز اين روش را امتحان كنيد، و هميشه به ياد داشته باشيد كه براى تغيير Emotion(احساس) بايد Motion(حركت) خود را تغيير دهيد..
سودابه يزدى
☎️ كلينيك توحيد:
Tel:(031)36264088
☎كلينيك پرتو توحيد:
Tel:(031)32687630
☎️ دپارتمان آموزش وبرگزارى كارگاه
Tel:(031)36255141
┏━━━ 💎⚜️💎━━━┓
⠀ @Tohidclinic
⠀ آگـاهــى
🎁كـمترين هـديه ما بشماسـت 🎁
┗━━━ 💎⚜️💎━━━┛
سودابه يزدى
☎️ كلينيك توحيد:
Tel:(031)36264088
☎كلينيك پرتو توحيد:
Tel:(031)32687630
☎️ دپارتمان آموزش وبرگزارى كارگاه
Tel:(031)36255141
┏━━━ 💎⚜️💎━━━┓
⠀ @Tohidclinic
⠀ آگـاهــى
🎁كـمترين هـديه ما بشماسـت 🎁
┗━━━ 💎⚜️💎━━━┛