🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را داشتند، روی تختی می خواباند 🔰🔰🔰🔰🔰
#تخت_پروكروستس
🔺در اساطیر یونان باستان، از شخصیتی افسانه اي به نام پروکروستس نام برده شده است
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را داشتند، روی تختی می خواباند و اگر مسافری، کوتاه تر از اندازه تخت بود، آنقدر او را می کشید تا اندازه شود یا اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش را قطع می کرد
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
داستان این تخت داستان هر روز زندگی ماست...
👈 در حقیقت تک تک ما آدم ها که خود را جزو افراد روشن و باسواد می دانیم، دیگران را با تخت پروکروستس خود می سنجیم.
تختی که ابعادش اعتقاد، باور، ثروت، قدرت، زیبایی و... است!
◀️ اگر فردی در این چهارچوب قرار نگیرد نه تنها باعث افتخار نیست; بلکه ما به عنوان یک آدم بازنده، بی عرضه و بی کفایت به او نگاه می کنیم و آنقدر او را می کشیم یا له می کنیم، تا از اندازه و فرم واقعی خودش خارج شود و طبق سلیقه و قضاوت ما شود.
👈 آنگاه که چیزی از خود واقعی اش نماند، تازه به او افتخار می کنیم.
داستان آن تخت، روایت قالب های ذهنی و پیش داوری های
ماست.
⚘🕊⚘🕊
꧁توحيد꧂
🔺در اساطیر یونان باستان، از شخصیتی افسانه اي به نام پروکروستس نام برده شده است
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را داشتند، روی تختی می خواباند و اگر مسافری، کوتاه تر از اندازه تخت بود، آنقدر او را می کشید تا اندازه شود یا اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش را قطع می کرد
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
داستان این تخت داستان هر روز زندگی ماست...
👈 در حقیقت تک تک ما آدم ها که خود را جزو افراد روشن و باسواد می دانیم، دیگران را با تخت پروکروستس خود می سنجیم.
تختی که ابعادش اعتقاد، باور، ثروت، قدرت، زیبایی و... است!
◀️ اگر فردی در این چهارچوب قرار نگیرد نه تنها باعث افتخار نیست; بلکه ما به عنوان یک آدم بازنده، بی عرضه و بی کفایت به او نگاه می کنیم و آنقدر او را می کشیم یا له می کنیم، تا از اندازه و فرم واقعی خودش خارج شود و طبق سلیقه و قضاوت ما شود.
👈 آنگاه که چیزی از خود واقعی اش نماند، تازه به او افتخار می کنیم.
داستان آن تخت، روایت قالب های ذهنی و پیش داوری های
ماست.
⚘🕊⚘🕊
꧁توحيد꧂
كجاى كاريد، نميفهمه! اين اگر ميفهميد كه با شما ازدواج نميكرد😏
#دكتر_فرهنگ_هلاكويى
#دكتر_فرهنگ_هلاكويى
#دكتر_محمدرضا_سرگلزايى
اين مقاله را در فايل زير بخوانيد🔰🔰🔰🔰
اين مقاله را در فايل زير بخوانيد🔰🔰🔰🔰
@Tohidclinic.rtf
9.9 KB
#دكتر_محمدرضا_سرگلزايى
زنی که از شوهرش "نفقه" میگیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از "فمینیسم شترمرغی" است ..
زنی که از شوهرش "نفقه" میگیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از "فمینیسم شترمرغی" است ..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توضيحات جديد و تكميلى و شنيدنى #دكتر_بهنام_اوحدى در رابطه با توصيه كارشناس شبكه يزد و خانم جلسه اى ها و دده كوكومه ها! (پارت دوم)
فايل صوتى را بشنويد
🔰🔰🔰🔰
فايل صوتى را بشنويد
🔰🔰🔰🔰
كانال @Tohidclinic
دكتر بهنام اوحدى
توضيحات تكميلى و جديد دكتر اوحدى در مورد توصيه كارشناس شبكه يزد و خانم جلسه اى ها
اينكار ميتواند روانِ "خانم باز" محمد على خان قاجار را شادمان كند اما به عنوان يك رويكرد ...
اينكار ميتواند روانِ "خانم باز" محمد على خان قاجار را شادمان كند اما به عنوان يك رويكرد ...
🔱كلينيك روانشناختى توحيد🔱
قاسم زندگيتان را پيدا كنيد 🔰🔰🔰🔰🔰
قدیمها یک کارگر عرب داشتم که خیلی میفهمید. اسمش قاسم بود. از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری. اولها ملات سیمان درست میکرد و میبرد وردست اوستا تا دیوار مستراح و حمام را علم کنند. جنم داشت. بعد از چهار ماه شد همهکارهی کارگاه. حضور و غیاب کارگرها. کنترل انبار. سفارش خرید. همه چیز. قشنگ حرف میزد. دایرهی لغات وسیعی داشت. تن صدایش هم خوب بود. شبیه آلن دلون. اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم. قشنگ حرف میزد
🔹یک بار کارگر مقنی قوچانیمان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد. رییس کارگاه درجا شاشید به خودش. رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی. قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. خیلی خوب و خلاصه گفت. تهش هم گفت مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست. بعد قاسم رفت سر چاه تا کمک کند برای پس زدن خاکها. خاک که نبود. گِل رس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده. تا آتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانهاش. هنوز زنده بود. اورژانسچی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی دک و پوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون. چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یکنفره کنده بودش.
🔹بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود. آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رییس کارگاه شاشو هم بود. فقط امید نبود. مقنی سردش بود و ناامید. قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی برایش حرف زد. حرف که نمیزد. لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد . میخواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند. میخواست امید بدهد. همه میدانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است. مخصوصا اگر قرار باشد چهار ساعت لای آن باشی. دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی. بیشناسنامه. اما قاسم بیشرف کارش را خوب بلد بود. خوب میدانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند. اگر درست مصرفشان کند. چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد. آبی. سبز. قرمز. امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش. چهار ساعت تمام. مقنی زنده ماند. بیشتر هم به همت قاسم زنده ماند.
🔹آدمها همه توی زندگی یک قاسم میخواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست. فقط این وسط یکی باید باشد که به دروغ هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری. اصلا دروغ خیلی هم چیز بدی نیست. دروغ گاهی وقتها منشا امید است. امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را. کلمهها را قشنگ مصرف کند و شیافشان کند به آدم. رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند. کلمات را قبل از انقضا، درست مصرف کنید. قاسم زندگیتان را پیدا کنید!
✍🏻فهيم عطار
⚘🕊⚘🕊
꧁توحيد꧂
🔹یک بار کارگر مقنی قوچانیمان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد. رییس کارگاه درجا شاشید به خودش. رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی. قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. خیلی خوب و خلاصه گفت. تهش هم گفت مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست. بعد قاسم رفت سر چاه تا کمک کند برای پس زدن خاکها. خاک که نبود. گِل رس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده. تا آتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانهاش. هنوز زنده بود. اورژانسچی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی دک و پوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون. چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یکنفره کنده بودش.
🔹بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود. آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رییس کارگاه شاشو هم بود. فقط امید نبود. مقنی سردش بود و ناامید. قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی برایش حرف زد. حرف که نمیزد. لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد . میخواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند. میخواست امید بدهد. همه میدانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است. مخصوصا اگر قرار باشد چهار ساعت لای آن باشی. دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی. بیشناسنامه. اما قاسم بیشرف کارش را خوب بلد بود. خوب میدانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند. اگر درست مصرفشان کند. چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد. آبی. سبز. قرمز. امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش. چهار ساعت تمام. مقنی زنده ماند. بیشتر هم به همت قاسم زنده ماند.
🔹آدمها همه توی زندگی یک قاسم میخواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست. فقط این وسط یکی باید باشد که به دروغ هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری. اصلا دروغ خیلی هم چیز بدی نیست. دروغ گاهی وقتها منشا امید است. امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را. کلمهها را قشنگ مصرف کند و شیافشان کند به آدم. رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند. کلمات را قبل از انقضا، درست مصرف کنید. قاسم زندگیتان را پیدا کنید!
✍🏻فهيم عطار
⚘🕊⚘🕊
꧁توحيد꧂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دكتر_بهنام_اوحدى
#آنجلينا_جولى
اين كليپ را حتما ببينيد
شايد سوال شما هم در آن باشد !
پاسخ ها در فايل صوتى زير
🔰🔰🔰🔰
#آنجلينا_جولى
اين كليپ را حتما ببينيد
شايد سوال شما هم در آن باشد !
پاسخ ها در فايل صوتى زير
🔰🔰🔰🔰
كانال Tohidclinic@
دكتر بهنام اوحدى
آنچه خواهيد شنيد:
-دل كندن از رابطه يك طرفه
-آنجلينا جولى
-سكس بيش از هفته اى يكبار مال زنهاى خراب است
-مرا به چشم خواهر و مادر ميبينند
-مردى كه از شدت جنون جنسى سرش را به داشبورد ماشين ميكوبد و..
-دل كندن از رابطه يك طرفه
-آنجلينا جولى
-سكس بيش از هفته اى يكبار مال زنهاى خراب است
-مرا به چشم خواهر و مادر ميبينند
-مردى كه از شدت جنون جنسى سرش را به داشبورد ماشين ميكوبد و..