تصور کن بهاری را، که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را، که از دست تو خواهد رفت
شبی در پیچ زلف موج در موجت، تماشا کن
نسیم بی قراری را، که از دست تو خواهد رفت
مزن تیر خطا، آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را، که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود با خود میوه ی غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
به مرگی آسمانی فکر کن، محکم قدم بردار
به حلق آویز داری را، که از دست تو خواهد رفت
#فاضل_نظرى
خم گیسوی یاری را، که از دست تو خواهد رفت
شبی در پیچ زلف موج در موجت، تماشا کن
نسیم بی قراری را، که از دست تو خواهد رفت
مزن تیر خطا، آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را، که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود با خود میوه ی غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
به مرگی آسمانی فکر کن، محکم قدم بردار
به حلق آویز داری را، که از دست تو خواهد رفت
#فاضل_نظرى
ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشتِ ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
ردّ پایی تازه از پشتِ صنوبرها گذشت
چشمِ آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیمِ بی قرارِ روزهای عاشقی
هرکجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایهی زلفِ کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دستِ گلها ناگهان
عطرِ نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچهای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشتهای در پای خود دیدی؛ یقین کردی منم
سایهای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی
#فاضل_نظرى
ماه پشتِ ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
ردّ پایی تازه از پشتِ صنوبرها گذشت
چشمِ آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیمِ بی قرارِ روزهای عاشقی
هرکجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایهی زلفِ کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دستِ گلها ناگهان
عطرِ نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچهای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشتهای در پای خود دیدی؛ یقین کردی منم
سایهای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی
#فاضل_نظرى
دلم بدون تو غمگین و باتو افسرده است
چه کرده ای که ز بود و نبودت آزرده است
به عکس های خودم خیره ام،کدام منم؟
زمانه خاطره های مرا کجا برده است
#فاضل_نظرى✨
#د
چه کرده ای که ز بود و نبودت آزرده است
به عکس های خودم خیره ام،کدام منم؟
زمانه خاطره های مرا کجا برده است
#فاضل_نظرى✨
#د
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
#فاضل_نظرى
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
#فاضل_نظرى