دوزخ از تیرگیِ بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

- صائب تبریزی | شـــعر

نقاب از چهره‌ات بردار دیگر پرده افتاده‌ست
جهان میدان بازی هاست اما تا کجا بازی؟

- علیرضا قزوه | شـــعر

انصاف نباشد که منِ خسته‌ی رنجور
پروانه‌ی او باشم و او شمع جماعت.

- سعدی | شـــعر

عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست

- میرزاده عشقی | شـــعر

رنگ چشمانت سیاه و رنگ دنیایم سیاه
این تفاهم ها مرا از خود پریشان کرده است...

- زهرا عسگری | شـــعر

ای دل! من اگر راز نگهدار تو بودم
این چشمه‌ی خشکیده نمی‌کرد تراوش
من بی تو سرافکنده و دم‌سردم و دلخون
ای عشق! سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش

- فاضل نظری | شـــعر

ماهیِ قرمز بمان! حتی اگر بد بگذرد
می‌رسد روزی که این دریاچه از سد بگذرد

- کبری‌ موسوی | شـــعر

مبُر ز من، که رگ جان من بریده شود

- عراقی | شـــعر

فتح و فتوح من تویی، یارِ قدیم و اولین...

- مولانا | شـــعر

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون‌که او بالا تراست

ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است

- صائب تبریزی | شـــعر

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشم‌هایم بی‌تو بارانی‌ست حرفش را نزن

- فرامرز عرب عامری | شـــعر

تو را با گریه‌هایت بی‌بهانه دوست میدارم
که خواهد شُست و خواهد بردمان این سیل بُنیان کن.

- حسین منزوی | شـــعر

جان در تنِ من چه کار دارد بی تو؟

- انوری | شـــعر

خودم میدانم جای غم‌هایم‌ را
و به آن‌ سمت نگاه نمی‌کنم.

- الهام اسلامی | شـــعر

چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را.

- سعدی | شـــعر

در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم...
هرچه بدهم هزار چندان ببرم..‌.

- مولانا | شـــعر

کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود.

- سعدی | شـــعر

دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بى‌اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بى‌رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما 
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم

- سید تقی سیدی | شـــعر

دلبرا، یارا، نگارا، حال نامت هرچه هست!
تا من افتادم ز چشمت، شیشه‌ی عمرم شکست

- موسوی | شـــعر

هزار آتش و دود و غم است و نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و نامش یار...

- مولانا | شـــعر