طب و پزشکی مفید
3 subscribers
3.34K photos
1.66K videos
253 files
2.86K links
بسم الله الرحمن الرحیم
در این کانال فقط مطالب پزشکی کپی میشود. صحت و سقم مطالب تایید نمیشود. /
نکته مهم:
در ضمن هرگاه خواستید درباره بیماری خاصی، #جستجو کنید علاوه بر جستجو در گوگل، بیایید اینجا در آرشیو این کانال.
ارتباط:
@mamiri110
Download Telegram
🔶💠🔶 طب مدرن؛ نقص یا بطلان؟ (قسمت اول)

در زمانی که مرحوم «دکتر محمد اصفهانی» در قید حیات بودند، مصاحبه ای را با ایشان ترتیب دادیم. ایشان فردی به غایت متواضع و متدین و معتقد به وجود نظامی برای طب اسلامی بودند و این موضوع را نیز بهتر از بسیاری از همکاران و شاگردان خویش تدوین کرده بودند اما در عین حال اصرار داشتند که طب جدید نباید نفی گردد و ضمن اذعان به کمبود ها و زیان های این نظام غربی، ارادت خود را به آن حفظ کرده بودند و معتقد بودند که ورود غیر پزشکان به عرصۀ طبابت سنتی، خیانت است. بنده جهت فهم اینکه چرا در عین وجود مشترکات متعدد اعتقادی، در انتها نظرات متفاوتی در بارۀ طب مدرن داریم، صحبت هایی با ایشان داشتم تا بتوانم ریشه و محل اصلی اختلاف را روشن کنم.

نتیجه ای که در اینجا بیان میشود هرچند که در یک جمله خلاصه می گردد اما حقیقتاً اگر به آن توجه کنیم، به جای بحث ها و جدل های بیهوده ای که این روزها بین ما رد و بدل می شود، می تواند باعث ورودی عالمانه و دقیق به حل این اختلاف نظر شود.

در واقع، محل اصلی این اختلاف نظر، عدم دقیق شدن در تفاوت بین «نقص» و «بطلان» معرفتشناسی علوم مدرن است.

دوستان و اساتیدی که نفی این علوم را بر نمی تابند و به دنبال مصالحه بین علوم سنتی و مدرن هستند، معتقدند که شناخت علوم مدرن از پدیده ها ناقص است (نه باطل). وقتی این «شناخت» ناقص دانسته شد، هیچگاه نفی نمی گردد چون علاج نقص یک مقوله، کامل کردن آن است نه کنار گذاشتن آن. بدین معنی که صاحبان این دیدگاه، معتقدند که علم مدرن از یک زاویه به واقعیت نگریسته و جزئی از واقعیت را دیده است (و نه همۀ آن را) و این نقص را میتوان به کمک سایر مکاتب علمی که از زوایای دیگری به واقعیت عالم نگریسته اند جبران کرد. در واقع، طبق این نگاه، علوم مکاتب مختلف، صرف نظر از مبانی معرفتشناسی آن ها، بیانگر جزئی از واقعیت عالم اند و لااقل در همین حد معتبرند و لذا تجمیع آن ها جهت تکمیل فهم انسان از واقعیت، امری پسندیده است. بدین سان طب سنتی، تحت همین نگاه به «طب مکمل» تبدیل می شود تا رافع نقص طب کلاسیک گردد و اتفاقاً ذیل این نظام، به عنوان مکمل طب جدید، برای آن اعتبار و احترامی نیز قائل خواهند شد.

از تبعات این نگاه، برحق دانستن دیدگاه های مختلف علمی، بدون توجه به بنیان های معرفتی آن هاست، گویی هر علمی که در جایی کارآیی داشته باشد قطعاً برخاسته از فهمی صحیح از عالم است، هرچند که آن فهم، جامع الاطراف نباشد و لذا نوعی کثرت گرایی معرفتی را در باورهای امروزین جامعه نهادینه کرده است که در طب سنتی نیز به شدت به آن دچار شده ایم.

عباراتی از این دست که: «ما به هیچ مکتب طبی تعصب نداریم و هر روشی که بتواند به بیمار ما کمک کند را نافع میدانیم» منبعث از همین پلورالیزم معرفتی است که حقیقتی در ورای علمی که به کار میبرد نمیبیند.

👈 اما چرا تفاوت بین نقص و بطلان مبانی معرفتی علوم مدرن درست درک نمی گردد؟

ادامه دارد ....


💢 #مفاهیم
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 طب مدرن؛ نقص یا بطلان؟ (قسمت دوم)

👈قسمت اول: https://t.me/GoftemaneTeb/99

اینکه چرا تفاوت بین «نقص» و «بطلان» در مبانی معرفتی علوم مدرن و بالاخص طب مدرن درک نمی گردد، ابتدائاً به عدم دقت در تفاوت بین «جزء نگری» و «شناخت جزئی» باز می گردد.

در «جزء نگری»، یک جزء از واقعیت، فارغ از «کلّ» مورد ملاحظه قرار میگیرد و از آفات آن نیز این است که گاه به همۀ واقعیت تعمیم داده می شود. اما در «شناخت جزئی»، اجزاء مختلف در نسبتی که با کلّ دارند شناخته و تعریف می شوند. جزء نگری، ضامن معرفت صحیح نیست اما شناخت های جزئی اگر با اصول کلی صحیح جمع گردند، منجر به یقین می گردند.

برای توضیح این مطلب، مناسب است که ابتدا داستان تمثیلی مشهور «فیل در خانه تاریک» جناب مولوی مورد ملاحظه قرار گیرد.

گروهی از مردم برای دیدن فیلی که در خانه ای تاریک قرار داشت، به آنجا رفتند. چون آن را نمی دیدند به ناچار هرکدام با دست کشیدن به بدن فیل، میخواستند که فیل را بشناسند. لذا هر کدام دستش به قسمتی از فیل میخورد و واقعیت فیل را شبیه به دریافتی که از آن قسمت داشت تصور میکرد. مثلاً کسی که دستش را به پای فیل کشیده بود فیل را شبیه ستون می دانست و کسی که گوشش را لمس کرده بود، فیل را همچون بادبزن تصور می کرد! ...

تفاوت نگاه «جزء نگر» و «شناخت جزئی» را میتوان به راحتی در این تمثیل زیبا پیدا کرد:

▫️اگر آن فردی که گوش فیل را لمس کرده بود، بیان می کرد که جزئی از فیل، شبیه به بادبزن است، «شناخت جزئی» از فیل بدست آورده بود، هرچند که این شناخت، اندک باشد اما این را میتوان یک معرفت ناقص در نسبت با واقعیت کلّی فیل به حساب آورد.

▫️اما وقتی فیل را بادبزن بداند یک جزء را به کل تعمیم داده است و این دیگر یک معرفت باطل است نه ناقص. چون فیل به هر حال، بادبزن نیست و این حکمی کاملاً باطل است و هر آنچه بر مبنای این حکم صادر شود، محل اشکال است چون اگر فیل را همچون بادبزن دانستیم با همین نظر با او مواجهه خواهیم کرد و مثلاً میخواهیم با او خود را باد بزنیم! آیا چنین تصوری از فیل، اندک اعتباری خواهد داشت؟

بر همین اساس، اگر از انسان فقط همین جسد مادی را دیدیم و انسان را منحصر در همان جسد مادی دانستیم، انسان را نشناخته ایم بلکه جزئی از انسان را دیده ایم و بدون توجه به ارتباط آن جزء با سایر ابعاد انسانی، مقام انسان را در حد بعد حیوانی اش تنزل داده ایم (حیوان انگاری).

آیا میتوان برای این شناخت، اندک اعتباری قائل بود؟
یعنی میتوان گفت که به هر حال جزئی از انسان را شناخته ایم؟

▫️جواب منفی است، زیرا مدعیِ این نظر، خود میگوید «انسان همین است»، نه اینکه «این جزئی از انسان است»! ...

این همان اشتباهی است که برخی دوستان در توجیه نافع بودن علوم جدید دارند. آن هایی که خود، این علوم را تولید کرده اند بر مبنای نگاهی جزء نگرانه به واقعیات عالم نگریسته اند اما این دوستان، این «نگاه جزء نگرانه» را «شناخت جزئی» تفسیر میکنند و به آن اعتبار می بخشند. در واقع ایشان گزارۀ «فیل همچون بادبزن است» را بیانگر جزئی از واقعیت فیل میدانند، در حالی که این گزاره به صراحت، تمامیت فیل را به گوش او که تا حدودی شبیه به بادبزن است خلاصه کرده است! آن کسی که فیل را همچون بادبزن می داند هیچ چیزی از فیل نمی داند ....

لذا نگاه جزء نگرانه و تعمیم جزء به کل، شیوه ای باطل است نه ناقص، و نمیتوانیم بر اساس آن اصول و احکام طب مدرن را به عنوان جزئی از واقعیت بپذیریم و سعی در تلفیق آن با طب سنتی داشته باشیم.

💢 #مفاهیم
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
ارکان اربعه - دکتر آرضایی
🔶💠🔶اشتباه رایج در مورد عناصر اربعه / دکتر حامد آرضایی

💢منظور از عناصر اربعه، همین آب و خاک و آتش و هوای عرفی نیستند....

#مفاهیم
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶تاثیر دعا مستقل از دوا ...

از علامه طباطبایی سوال شد: آیا دعای تنها بدون استفاده از دوا هم اثری دارد؟
فرمودند: بله، دعای تنها بدون استفاده از دوا اثر دارد و گاهی نیز با دوا کار انجام می دهند.

وقتی سائل گفت ما ندیده ایم علامه فرمودند: ما این را بسیار دیده ایم . آخر، دعا هم یکی از اسباب است «کان مِـنَ القَـدَر».
و گفته اند گاهی مُنضَمّاً (با هم) دعا و دوا اثر دارد. دوا خود به خود وضع شده برای اثر در فلان درد و دعا، گاهی راهنمای به آن دواست و گاهی مستقلاً کار می کند و منافات با نظام طبیعت که باید با اسباب کار انجام شود، ندارد؛ چون دعا هم خود مُسَبِبی (یکی از اسباب) است.

📚منبع: ثمرات حیات، ج۱، ص۳۳۰

#مفاهیم
#سخن_بزرگان

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb