سخن و #حکمت
بزرگی را گفتند هرگز ندیدیم از کسی غیبت کنی؟
گفت: از خود خوشنود نیستم تا به نکوهش دیگران بپردازم....
@TebeSina_com
بزرگی را گفتند هرگز ندیدیم از کسی غیبت کنی؟
گفت: از خود خوشنود نیستم تا به نکوهش دیگران بپردازم....
@TebeSina_com
حکایت و #حکمت
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
حکایت و #حکمت ازجامی
موری دیدندملخی برداشته بتعجب گفتند:این موربااین ناتوانی باری به این گرانی میكشد؟
مورسخن بشنیدوگفت:
مردان،باررابانیروی همّت وبازوی حمیت كشندنه بقوّت تن وضخامت بدن!
@TebeSina_com
موری دیدندملخی برداشته بتعجب گفتند:این موربااین ناتوانی باری به این گرانی میكشد؟
مورسخن بشنیدوگفت:
مردان،باررابانیروی همّت وبازوی حمیت كشندنه بقوّت تن وضخامت بدن!
@TebeSina_com
.
سخن و #حکمت
ﺍﺯ دانایی ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﭼﮕﻮﻧﻪ میﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ
ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ کسی پیﺑﺮد؟
پاسخ ﺩﺍﺩ : ﺍﺯ ﺣﺮفی ﮐﻪ میﺯﻧﺪ.
ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰی ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ؟
پاسخ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻﮐﺲ آنقدرﻋﺎﻗﻞﻧﻴﺴﺖﮐه ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ!
@TebeSina_com
سخن و #حکمت
ﺍﺯ دانایی ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﭼﮕﻮﻧﻪ میﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ
ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ کسی پیﺑﺮد؟
پاسخ ﺩﺍﺩ : ﺍﺯ ﺣﺮفی ﮐﻪ میﺯﻧﺪ.
ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰی ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ؟
پاسخ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻﮐﺲ آنقدرﻋﺎﻗﻞﻧﻴﺴﺖﮐه ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ!
@TebeSina_com
Forwarded from دکترمحمدعسکرفراشاه(طب سینا)
حکایت و #حکمت
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
Forwarded from دکترمحمدعسکرفراشاه(طب سینا)
حکایت و #حکمت:
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
به مناسبت اول اردیبهشت روزتولد
سعدی شیرین بیان
حکایت و #حکمت از سعدی درباب
کم خوری
حکایت #حکمت
عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی. صاحبدلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضلتر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
@TebeSina_com
سعدی شیرین بیان
حکایت و #حکمت از سعدی درباب
کم خوری
حکایت #حکمت
عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی. صاحبدلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضلتر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
@TebeSina_com
حکایت و #حکمت ازشیخ بهایی
گدائی به جمعی رسید که طعام میخوردند
گفت: سلام بر شما ای بخیلان
گفتند: ما را بخیل چرا گفتی؟
گفت: با تکه ای نان سخنم را تکذیب کنید
@TebeSina_com
گدائی به جمعی رسید که طعام میخوردند
گفت: سلام بر شما ای بخیلان
گفتند: ما را بخیل چرا گفتی؟
گفت: با تکه ای نان سخنم را تکذیب کنید
@TebeSina_com
حکایت و #حکمت
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
حکایت و #حکمت:
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
به مناسبت اول اردیبهشت روزتولد
سعدی شیرین بیان
حکایت و #حکمت از سعدی درباب
کم خوری
حکایت #حکمت
عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی. صاحبدلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضلتر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
@TebeSina_com
سعدی شیرین بیان
حکایت و #حکمت از سعدی درباب
کم خوری
حکایت #حکمت
عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی. صاحبدلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضلتر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
@TebeSina_com
حکایت و #حکمت:
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
Forwarded from دکترمحمدعسکرفراشاه(طب سینا)
حکایت و #حکمت
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
جذاميان به نهار مشغول بودند و به منصور حلاج تعارف کردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد...!
جذاميان گفتند : ديگران بر سر سفره ما نمي نشينند و از ما مي ترسند...
حلاج گفت آنها روزه اند و برخاست...!!!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت : خدايا روزه مرا قبول بفرما!!!
شاگردان گفتند : استاد ما ديديم که
روزه شکستي...
حلاج گفت : ما مهمان خدا بوديم . روزه شکستيم ولي دل نشکستيم ...
آنجا که دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صد ساله به پيمانه شکستيم
از آتش دوزخ نهراسيم که آن شب
ما توبه شکستيم ولي دل نشکستيم....
https://t.me/tebesina_com
Forwarded from دکترمحمدعسکرفراشاه(طب سینا)
حکایت و #حکمت:
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw
ای کاش روزه دارواقعی باشیم
شخصی، مردی را دید که دور از چشم مردم ، در ماه رمضان غذا می خورد.
به او گفت: ای مرد مگر روزه نیستی؟
مرد گفت: چرا روزهام ، فقط آب و غذا میخورم .
خندید و گفت: واقعا؟!
مرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم ،
به کسی بد نگاه نمیکنم،
کسی را مسخره نمیکنم،
به کسی دشنام نمی دهم ،
کسی را آزرده نمیکنم،
چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده خود را هم روزه دارش کنم ، بعد مرد سوال کرد:
آیا شما هم روزه هستید ؟ آن شخص در حالی که به فکر فرو رفته بود،
به آرامی گفت :
خیر من فقط غذا نمی خورم !
https://t.me/joinchat/AAAAAEGXbcizt4WFXYXpxw