Forwarded from نِرس نویس|nursenevis (Arezoo)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همون کپشن استوری بهترین حالت گفتن از حرف دلمه:
قشنگ تر از این که با دوستات تو حرم امام رضا فارغالتحصیل بشی هم مگه هست؟
سیزده تیر سه
قشنگ تر از این که با دوستات تو حرم امام رضا فارغالتحصیل بشی هم مگه هست؟
سیزده تیر سه
به ظاهر شاید کوچیک بیاد اما کوچیک نیست. خیلی بزرگه. خیلی خیلی بزرگه. اونقدر بزرگ که میتونه خودش دلیل بشه برای بودن، موندن و ادامه دادن.
ما آدمها خیلی طفلکی هستیم. خیلی بیشتر از اونچه بشه فکرش رو کرد. نگاه سر و صدامون نکنین. ماها هرچی صدامون بیشتر، طفلکیتر.
و این طفلکیای دنبال دلیل برای چنگ زدن، وقتی ازتون درمورد خودشون، رفتارشون، نوشتههاشون، بودنشون، لباسشون، لبخندشون و کلا هرچیزی که مربوط بهشونه، فیدبک مثبت میگیرن، بیشتر میمونن. بیشتر میتونن...
دلیل بیشتر تونستن هم باشیم !
لباسش قشنگه؟! بگو !
موهاش قشنگه؟! بگو !
ما زبون داریم برای گفتن.
ما آدمها خیلی طفلکی هستیم. خیلی بیشتر از اونچه بشه فکرش رو کرد. نگاه سر و صدامون نکنین. ماها هرچی صدامون بیشتر، طفلکیتر.
و این طفلکیای دنبال دلیل برای چنگ زدن، وقتی ازتون درمورد خودشون، رفتارشون، نوشتههاشون، بودنشون، لباسشون، لبخندشون و کلا هرچیزی که مربوط بهشونه، فیدبک مثبت میگیرن، بیشتر میمونن. بیشتر میتونن...
دلیل بیشتر تونستن هم باشیم !
لباسش قشنگه؟! بگو !
موهاش قشنگه؟! بگو !
ما زبون داریم برای گفتن.
یه داروخونه پایین خونمون هست که به نظرم دارو رو خوب فهمیده. هربار میرم بیش و پیش از نسخه و دارو، از نوشتهها و لباس و چشمها حرف میزنیم. بعدش ؟! بعد نداره ! بقیهاش ظواهره. این چیزی نیست که قرص و شربت و آمپول از پسش بربیاد. اونا اون گوشه کنارههای قفسهها هستند چون ظاهر کار حفظ بشه. وگرنه خود قرص و شربت و آمپول هم خوب میدونن مرهم بودن رو باید از دست کس دیگه بگیرن. ما آدما مرهمیم. ماها خیلی مرهمیم ...
البته این مرهم پرهم رو شما درمواقع درد قفسه سینه و اینا ندید بگیرید که سکته نکنید بیوفتید منتظر مرهم دوست، همونجوری چشم انتظار بمیرید.
متاسفانه دوست حتی اگر فلوشیپ هم باشه بدون تجهیزات نهایتا تنفس دهان به دهان ازش بربیاد
اینم مال مناطق بالاست. وگرنه در مناطق پایین دوست نهایتا از گردن میگیره بلندتون کنه قطع نخاع میشید 😐
Forwarded from رهآ ... 🍃
Forwarded from رهآ ... 🍃
Forwarded from رهآ ... 🍃
می دونی چرا یکی از مهمترین آرزوهای آدما اینه که می تونستن فکر همدیگه رو بخونن ؟
چون وقتی خود طرفت به زبون نمیاره چی نیاز داره، چی اذیتش میکنه و چی خوشحال، وقتی خود طرفت اونچه درونشه رو شفاف نمی گه، تو دوست داری واقعیت رو بفهمی ! جدای بحث ابراز نکردن،
از طرف دیگه از وقتی درون و بیرونمون فرق کرد این شکلی شد ....
چون وقتی خود طرفت به زبون نمیاره چی نیاز داره، چی اذیتش میکنه و چی خوشحال، وقتی خود طرفت اونچه درونشه رو شفاف نمی گه، تو دوست داری واقعیت رو بفهمی ! جدای بحث ابراز نکردن،
از طرف دیگه از وقتی درون و بیرونمون فرق کرد این شکلی شد ....
Forwarded from خلوت ِ شمعدانی ...
مجموعهای شامل هزار و صد عنوان مجله خارجی از سال 2020 تا سال 2024
شامل شمارههایی از مجلات :
Wired USA
Time USA
Time International Edition
The Scientist
The New Yorker
The Economist USA
The Economist Asia edition
Science
New Scientist International
Harvard Business Review USA
Free Astronomy
Bloomberg Businessweek Europe
BBC_History_Specials_The_Story_Of_Science_And_Technology
BBC Sky at Night Specials - Astrophotography Guide
All About Space
All About History
BBC Science Focus
و ...
به صورت مجموعهای در قالب فایل pdf به قیمت یک میلیون تومان به فروش میرسد. درصورت تمایل میتوانید به آیدی تلگرام @Raha7811 پیام دهید. فروش به صورت ارسال فلش حاوی اطلاعات (فلش با هزینهی شما خریداری میشود یا از جانب شما ارسال میشود. خواهد بود.
شامل شمارههایی از مجلات :
Wired USA
Time USA
Time International Edition
The Scientist
The New Yorker
The Economist USA
The Economist Asia edition
Science
New Scientist International
Harvard Business Review USA
Free Astronomy
Bloomberg Businessweek Europe
BBC_History_Specials_The_Story_Of_Science_And_Technology
BBC Sky at Night Specials - Astrophotography Guide
All About Space
All About History
BBC Science Focus
و ...
به صورت مجموعهای در قالب فایل pdf به قیمت یک میلیون تومان به فروش میرسد. درصورت تمایل میتوانید به آیدی تلگرام @Raha7811 پیام دهید. فروش به صورت ارسال فلش حاوی اطلاعات (فلش با هزینهی شما خریداری میشود یا از جانب شما ارسال میشود. خواهد بود.
دوستان ایشون آشنا هستند. من تاییدشون میکنم کاملا. محبت میکنید داخل کانالهاتون نشر بدید این پیام رو.
هوالرحمن
مدتی است یوگا را شروع کرده ام. ورزشی است متفاوت با لباس سپید پوشیدن و چشم ها را بستن و هو کشیدن.
اینکه چه شد جذبش شدم را نمی دانم فقط می دانم مدتی است که فهمیده ام چقدر درموردش اشتباه می کردم.
یوگا ترکیبی از حرکات کششی و هماهنگی ذهن و بدن است. نوعی وقت که برای خودت می گذاری.
این ترم که تمام شد، جلسه ی پایانی، استادمان یک به یک از تغییراتی که بچه ها کرده بودند و نظرشان در مورد یوگا پرسید. قدیمی تر ها و آن هایی که یوگا کار کرده بودند ده دقیقه یکربعی را صحبت می کردند اما صحبت من دو سه جمله ای بیشتر نشد !
"یوگا باعث شد یه سری از عضلاتی ازم کش بیاد و بتونم با رسم شکل، جای دقیقشون رو با ذکر مختصات جغرافیایی، قید کنم که تا قبل از این اصلا نمی دونستم وجود دارن !"
پاسخ استاد برایم جالب بود. او هم کوتاه جواب داد؛
"پس باعث شده بیشتر خودت رو دوست داشته باشی"
این پاسخ توجهم را جلب کرد. دوست داشتن و دانستن آنچه پیش از این نمی دانستی !
حق با استاد بود. پیش از آنکه چیزی را دوست بداری باید بشناسی اش. این دانستن جای دقیق تار به تار ماهیچه هایی که تا پیش از این نگاهشان نمی کردم و غریبانه این چند استخوان روی هم سوار را حرکت می دادند، درست شروع به شناختنی از خودم بود که هیچ وقت به آن توجه نکرده بودم. چیزی شبیه همان چند ماه پیش از عقد که دختر و پسر رفت و آمد می کنند تا همدیگر را بشناسند.
من فهمیدم شناخت، چیزی جز اخلاقیات و فضیلت و رذیلت های اخلاقی است. ما یکسری چیزها را آن قدر سخت و عرفانی دیده ایم که از آن دم دستی هایش که پله های اول تا آن عرفان هستند، جا مانده ایم.
من دارم بدنم را می شناسم و این چیزی فراتر از آن کتاب آناتومی لعنتی است.
من دارم چهارسر را حس می کنم و دوسر را نفس می کشم.
من دارم اولین قدم های دوست شدن با خودم، تنها همراه همیشگی ام را بر می دارم، درست در ماه های پایانی بیست و سه سالگی.
اینکه بیست و سه سال اینجا باشد و غریب و ناآشنا، دردناک تر از آن نیست که اطمینانی دروغین داشته باشی به شناختنش ...
من دارم کم کم او را می شناسم تا با او دوست شوم.
من دارم اولین مرحله ی دوست داشتن را قدم می گذارم، شناختن !
#ساجده_شیرین_فرد
مدتی است یوگا را شروع کرده ام. ورزشی است متفاوت با لباس سپید پوشیدن و چشم ها را بستن و هو کشیدن.
اینکه چه شد جذبش شدم را نمی دانم فقط می دانم مدتی است که فهمیده ام چقدر درموردش اشتباه می کردم.
یوگا ترکیبی از حرکات کششی و هماهنگی ذهن و بدن است. نوعی وقت که برای خودت می گذاری.
این ترم که تمام شد، جلسه ی پایانی، استادمان یک به یک از تغییراتی که بچه ها کرده بودند و نظرشان در مورد یوگا پرسید. قدیمی تر ها و آن هایی که یوگا کار کرده بودند ده دقیقه یکربعی را صحبت می کردند اما صحبت من دو سه جمله ای بیشتر نشد !
"یوگا باعث شد یه سری از عضلاتی ازم کش بیاد و بتونم با رسم شکل، جای دقیقشون رو با ذکر مختصات جغرافیایی، قید کنم که تا قبل از این اصلا نمی دونستم وجود دارن !"
پاسخ استاد برایم جالب بود. او هم کوتاه جواب داد؛
"پس باعث شده بیشتر خودت رو دوست داشته باشی"
این پاسخ توجهم را جلب کرد. دوست داشتن و دانستن آنچه پیش از این نمی دانستی !
حق با استاد بود. پیش از آنکه چیزی را دوست بداری باید بشناسی اش. این دانستن جای دقیق تار به تار ماهیچه هایی که تا پیش از این نگاهشان نمی کردم و غریبانه این چند استخوان روی هم سوار را حرکت می دادند، درست شروع به شناختنی از خودم بود که هیچ وقت به آن توجه نکرده بودم. چیزی شبیه همان چند ماه پیش از عقد که دختر و پسر رفت و آمد می کنند تا همدیگر را بشناسند.
من فهمیدم شناخت، چیزی جز اخلاقیات و فضیلت و رذیلت های اخلاقی است. ما یکسری چیزها را آن قدر سخت و عرفانی دیده ایم که از آن دم دستی هایش که پله های اول تا آن عرفان هستند، جا مانده ایم.
من دارم بدنم را می شناسم و این چیزی فراتر از آن کتاب آناتومی لعنتی است.
من دارم چهارسر را حس می کنم و دوسر را نفس می کشم.
من دارم اولین قدم های دوست شدن با خودم، تنها همراه همیشگی ام را بر می دارم، درست در ماه های پایانی بیست و سه سالگی.
اینکه بیست و سه سال اینجا باشد و غریب و ناآشنا، دردناک تر از آن نیست که اطمینانی دروغین داشته باشی به شناختنش ...
من دارم کم کم او را می شناسم تا با او دوست شوم.
من دارم اولین مرحله ی دوست داشتن را قدم می گذارم، شناختن !
#ساجده_شیرین_فرد