کانال رسمی طایفه بزرگ فراش
34 subscribers
297 photos
45 videos
59 files
710 links


*همدلی و همزبانی*
مباحث و جمع بندی نظرات و پیشنهادات طایفه فراش
عکس های مربوط به بزرگان
معرفی طایفه فراش
معرفی ورزشکاران
معرفی اساتید
معرفی مناطق
و...
ارتباط با ادمین کانال:
@p_farashzadeh
Download Telegram
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
👈« لکستان فرهنگی اولویت دارد ۵»
چوپان ایرانی
علاوه بر گستردگی لغات و مفاهیم در زبان لکی پاسخگویی به نیازهای اساسی مردم از جمله آیین سوگواری نشان پویایی و توانایی این زبان است .زبانی که نیازهای مردم را پاسخ دهد ، ماندگار است .
به جرات می توان گفت که زبان و فرهنگ لکی درآئین سوگواری نظیر ندارد و یا کم نظیر است .
من نمی دونم به کدام بعد این موضوع بپردازم . سوگواری در میان قوم لک واقعاً  حس غم را به تمامه به آدم منتقل می کند .
ساز چمریانه و نی نوازی از جمله رسوم در آئین سوگواری بوده است .
فرهنگ نظامند لک ، همانند ارتش یک مملکت مدرن ، برای دفن سربازان و افسران خود با مارش مخصوص شهدای خود را بدرقه می کند ،با موسیقی خاص خود«چمریانه» (ساز و موسیقی عزا) ، متوفی را تا قبرستان همراهی می کنند. آنانی که اهل فن هستند می دانند ، که چنانچه بزرگداشت فرد متوفی به درستی انجام شود ، صاحبان عزا زودتر و با  موفقیت ، ناراحتی خود از فوت متو‌فی را فراموش می کنند ، یا اثرات عزاداری  غم مرگ عزیزان خود را آسان تر پشت سر می گذارند.  
مرگ عزیزان عمده ترین عامل ایجاد کننده افسردگی و غم در تمام دنیا است و بالاترین نمره را در بین تمام عوامل دارد .
ده نمره بالاتر از شکست عشقی دارد .‌
بنابراین آئین سوگواری در تمام تمدنها و فرهنگ ها اهمیت داشته است .
حداقل هر فرهنگی بایستی برای شادی و سوگواری تشریفاتی داشته باشد .
تشریفات عروسی و عزا غنای فرهنگی و سلامت روح و روان فرد و جامعه را در پی دارد .
علاوه بر ساز چمریانه و نی نوازی ، مراسم وداع با متوفی و مویه  هماهنگ « روله ، روله ، بؤء بۉء ، براٛ براٛ و دالٛکه ، دالٛکه » در هنگام خاکسپاری و دفن متوفی و یا رفتن به منزل فردی که عزیزی را از دست داده است ، آنچنان فرد معزا(عزادار ) را در هاله ای از حمایت عاطفی قرار می دهد ، که بار غم را از دوش او بر می دارد .
قبلا در مناطق ما افرادی که برای عزاداری می آومدند ، تقسیم می شدند و  نهار یا شام بعد از دفن را در منزل سایر اهالی و بستگان متوفی صرف می کردند و بار مالی هم از دوش خانواده متوفی برداشته می شد .
علاوه بر این بعد از اتمام عزاداری و در واقع در دوران نقاهت بیماری غم دیدگی ناشی از فوت عزیز از دسته رفته این نشست های بعد از شام در منزل متوفی و صدای حزین مور بستگان و آشنایان و ذکر فضایل اخلاقی و شجاعت و دلاوری متوفی و گریه نرم نرم در این فقدان بود که بار غم را بر می داشت ‌و طول مدت عزاداری را کاهش می داد .
مور یا مویه مختص قوم لک نیست ، بختیاری ها هم صدای دلنشین خود را در این سبک در دل کوههای زاگرس به ماندگار گذاشته اند .سبک و مویه شوشتری نیز در بین لرها مرسوم است .
مور به تنهایی برای معرفی قوم لک کافی است . صدایی است که از دل تاریخ در فضا می پیچد و کارکرد فرهنگی ، اجتماعی و درمانی دارد .
نگاه ساده و ابتدایی به این موضوع نشان وادادگی فرهنگی است .
حزین انگیزی هور کمتر از مور است ، لیکن هر دو کارکردهای دارند که جایگزین ندارند .
من اگه استادی باشد و آموزش ببینم ، حاضرم برای غم کاهش عزت نفس لک زبانها در عدم گویش به این زبان غنی نوبه کنم ، مویه نمایم و گل بر سر بمالم .
هر که دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
فضا برای کار فرهنگی برای ترویج این زبان فراهم است و این مهم اولویت دارد .
ادامه دارد.
@LakGo
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
چرا امارات؟
✍️یدالله کریمی پور
دست کم ۱۰ و بلکه ۱۵ سال است که هدف استراتژی اسرائیل (اشغالگر) قرار دادن جمهوری اسلامی ایران به جای خود به عنوان سیبل هدفی بین اعراب و بلکه مسلمانان بوده است.‌ هیچ گمانی نداشته و بارها بازگو کرده ام که مناسبات اعراب- اسرائیل حداکثر در ۲۰۲۰ آغاز خواهد شد. به اغلب احتمال تا ۲۰۲۲، یا پایان ۲۰۲۳، بیشتر و بلکه همه کشورهای جنوب خلیج فارس پای در راه مصر، اردن و امارات نهاده و مناسبات تنگاتنگ پنهان کنونی خود با اسرائیل را آشکار خواهند ساخت. ولی چرا این سلسله دوم(پس از مصر و اردن) با امارات آغاز شد؟! چرا امارات خطر کرده و پیشگام این کاروان شده است؟! چرا پنج عضو دیگر شورای همکاری، یعنی عربستان، عمان، قطر، کویت و بحرین به عنوان بُزجلودار برگزیده نشدند و این مسئولیت به امارات متحده عربی واگذار شد؟! در حالی که کمترین گمانی ندارم این رشته سر دراز دارد. چرا؟

۱- اهمیت بازرگانی

چرا جمهوری‌اسلامی واکنش رسمی دیپلماتیک در خوری نسبت به امارات نشان نداد؟ چرا حتی بر پایه عرف بین الملل، بالاترین نماینده ایران در امارات فراخوانده نشد؟ و...

پاسخ به این پرسش ها روشن است:

زیرا امارات شریان اصلی کنونی فعالیت های بازرگانی- بانکی جمهوری‌اسلامی است. زیرا هزاران شرکت اماراتی با مدیریت و سرمایه ایرانی در این کشور کار چنین تبادلاتی را انجام می‌دهند. به گمانم تصمیم سازان جمهوری اسلامی نمی خواهند با امارات به عنوان کانون اصلی بازرگانی دریایی ایران درگیر شوند.‌به گمانم واشنگتن ، تل آویو و ابوظبی، به این درز استراتژیک ایران بس آگاه بوده اند؛

۲- دو پیشرفته

اسرائیل(اشغالگر) و امارات، بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه و بلکه ۲۶ کشور خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز، از هر زاویه ای پیشرفته ترین دولت های هسته جهان اسلام به شمار می روند. روشن است که هر دو کشور نیازمند پیوستگی ارتباطات کلان باشند؛

۳- نیازهای دفاعی

امارات طی گفتگوهای سه جانبه اش برای رسمی سازی مناسباتش با اسرائیل، بی گمان خواهان دریافت پیشرفته ترین تسلیحات نظامی تهاجمی بوده است. به عنوان نمونه در آینده بس نزدیک، بین ۲۵ کشور مناطق مذکور، تنها این دو کشورند که دارای هواپیمای رادار گریز اف-۳۵ خواهند شد؛

۴- امن ترین
بین شش کشور شورای همکاری خلیج(فارس)، امارات متحده عربی نسبت به بحرین، کویت، قطر، سعودی و عمان، امن ترین کشور از دیدگاه درونی- برونی است.
چوپان ایرانی 👇👇
اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه نیز فرصت خوبی به دشمنان ایران می دهد که جنگ نیابتی و یا جرقه ی جنگ محتمل منطقه ای در خلیج فارس زده شود و نه دیگر مناطق مورد تنازع .
عرب ها این را فهمیده اند که نباید خود را فدای منازعات بین ایالات متحده آمریکا و ایران کنند و در عوض با عنایت به برخی مواضع تند این را به غلط یا صحیح فهمیده اند ، خطر اصلی که آنان را تهدید می کند ، ایران است و نه رژیم اشغالگر قدس .
اما این وضعیت و روند آشتی به امارات متحده عربی ختم نخواهد شد و در واقع مواضع ایران سبب شده که این گرایش در بین آنان بوجود بیاید که ایران دشمن مشترک اسرائیل و اعراب است و معنای این سخت امنیت بیشتر اسرائیل است .
ایران هراسی کار خود را کرده است .
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
🔹 چرا به توسعه نمی رسیم؟!

توسعه نیازمند شکل گیری نوعی بورژوازی ملی است که بتواند با تاکید بر تولید ملی از تمام ظرفیت های یک کشور برای پیشرفت بهره گیرد. همان چیزی که ایران در دهه ۴۰ خورشیدی و به دنبال حاکمیت یک تکنوکراسی موفق تا حدی به آن نزدیک شد. امروز اما آمارها از سهم ۶۳ درصدی دلالی در درآمد خانوارهای ایرانی سخن می گویند. درآمدهایی که از معامله املاک، طلا، دلار و سودهای بانکی تامین می شوند. این یعنی جامعه و حکومتی که به دنبال بیشینه کردن سود خود از مسیرهای غیر تولیدی هستند راه پرسنگلاخی برای توسعه یافتگی پیش رو خواهند داشت!


🔻مهران_صولتی
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
👈« لکستان فرهنگی اولویت دارد قسمت ۶ و آخر »
چوپان ایرانی
طوایف مختلفی از ایل ببرانوند که زبان مادری اشان لکی است در دوران هجرت ، و ظلم شاهان به مناطق مختلفی از کشور مهاجرت نموده و یا تبعید شده اند .  طیف عظیمی از مردم علاوه بر تغییر نام خانوادگی خود به نام طوایفی از بالاگریوه و چگنی به زبان لری صحبت می کنند ‌.
افراد زیادی نیز از ایلات ؛ حسنوند و بیرانوند ، سگوند ، سلسله و دلفان ، کوهدشت و... که زبان مادری آنها زبان لکی  است هم اکنون در مرکز استان به زبان لری صحبت می کنند.
طوایف مختلف ایل بیرانوند و جمع کثیری از کوهدشتی های که ساکن بخش چگنی اند را نیز باید به این جمع افزود.
آنهایی که در دوران سخت گیری شاهان قاجار و پهلوی به میان ایل بالاگریوه رفته اند ، برخی حتی نام خانوادگی خود را به بهاروند ، دریکوند و... تغییر داده اند .
صبح فردایی که با انجام کار فرهنگی این افراد به زبان و فرهنگ لکی خود برگردند ، این لر زبانها هستند که برای تطبیق با فرهنگ غالب ، باید با لکی شیرینی زبانی کنند .
عبارت های تمسخر آمیزی همانند چۉته مه و فارسی الشتری ودهاتی و عشایر که از طرف افراد کم مایه نثار لک زبانها می شود بزودی خاتمه خواهد یافت .
در واقع لرستان ، لکستان است ، ولی آیا لک ها خواهان تغییر نام آن خواهند شد؟
من با قواعد دمکراسی هر لک یک رای به این تغییر اعتقاد دارم .
این سئوال را زمان پاسخ خواهد داد‌ .
آن روز که خیلی دیر نیست ،  لک های شهر خرم آباد همانند کردهای استان آذربایجان غربی که زبان آذری را نیز به دلیل غلبیت سیاسی به  فرزندان خود می آموزند ،  لر زبانها را متقاعد خواهند کرد ، به فرزندان خود زبان شیرین ، پر دامنه ، عمیق و تاریخی لکی را آموزش دهند . کوچه و خیابان که در آن زبان لکی غالب باشد ،  یک روند ساده است را آغاز خواهد نمود ، که به دلیل کثرت جمعیت لک ها  اتفاق خواهد افتاد .
همواره  تعداد نمایندگان لک زبان استان بر لر زبانها غالب بوده است ، این دوره شاید لک ها شروطی را برای دادن رای به افراد لک بگذارند که تقویت این زبان رسمی توسط صدا و سیما و ارشاد اسلامی از جمله آنهاست .
من این روز را در سایه این آگاهی های عمومی لک زبانها ساکن مرکز استان پیش بینی می کنم .
هر چند لکستان فرهنگی اولویت دارد و بایستی صدا و سیمای مرکز استان بخش اعظم برنامه های خود را به این زبان اختصاص دهد .
لیکن ایجاد شبکه ی مستقلی به نام « زاگرس » با زبان لکی و پوشش کامل مناطق غربی کشور توان استخراج و کمک به زبان رسمی را افزایش خواهد داد و ذخایر معنوی فرهنگ و تمدن لکهای حوزه تمدنی ایلام را احیا خواهد نمود .
قبل از این که لکستان هم سیاسی شود و همانند شبکه های صدا و سیما کردی برنامه های خود را از سر اجبار ایجاد نمایم ، تقویت بخش فرهنگی زبان رسمی و پر افتخار ، لکی لازم است .
همگرایی مردم لک زبان غرب کشور در استانهای ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، لرستان ، خوزستان و مرکزی بهترین هویتی است که در راستای تقویت فرهنگ عمومی کشور قابل سرمایه گذاری ملی است .
در غیر این صورت با سیاسی شدن لکستان ، تمایل این مفهوم با کردستان بیش از سایر هویت هاست .
اشتراک زبانی و فرهنگی قوم و فرهنگ لکی با کردها آنقدر زیاد است که نیازی به استدلال ندارد ، بلکه این دو یکی هستند که فصل تمایز آنها صرفا مذهب است و سیاسی شدن نقش مذهب را هم کمرنگ خواهد نمود .
امروزه هر چند برخی از جوانان مناطق لک نشین خود را کرد می دانند ، لیکن این تمایل عام نیست . ولی در صحنه عمل گرایش به جریانات قومی و مذهبی کرد رادیکال در بین آنان کم نبوده است .
شعر ، رقص و آواز ، اشتراکات زبانی و تاریخی هر دو را در یک بلوک فرهنگی قرار می دهد.
طبیعی است که لکستان فرهنگی برای افزایش گرایش به مرکز  اقوام و ایلات ساکن در آن لازم است .
و رسمیت یافتن زبان لکی و گرایش نخبگان این قوم برای تقویت هر چه بیشترآن؛ این بستر را فراهم آورده اند .
چه پان لرها و چه پان فارس ها ان را بپذیرند و یا نپذیرند .
چوپان معتقد به لکستان فرهنگی است ، لیکن با کوتاهی های متعصبانه و یا از روی عدم پیش بینی آینده من لکستان را سیاسی می دانم ؛ که میوه آن برای آینده کشور و منطقه غرب کشور  تلخ خواهد بود .
@LakGo
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
« چرا چوپان »
چوپان ایرانی
موقعی که من هشت سال بیشتر نداشتم ، پدرم بر اساس عهد و پیمان با یکی از بزرگان طایفه  بر سر نجات جان ایشان وعده می دهد ، که من به محض رسیدن به سن هشت سالگی به چوپانی این بزرگوار بروم .‌آن مقطع زمانی خاطرات زیادی را برای من به همراه داشت . بدون چون و چرا امر پدر را اطاعت و در حالی که شاگرد نمونه بودم کلاس دوم ابتدایی را ترک و درس را رها و به چوپانی رفتم . آن مدت زمان کوتاه که هفت ماه بیشتر طول نکشید ، کمکی خوبی به اقتصاد خانواده کرد . کارها را جلو برد .‌
این موضوع همیشه مرا متمایل به این وضعیت سابق نموده است .
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم دیدم که کلکم راع و کلکم مسئول عنه رعیته .
همه ما باید مواظب همدیگر باشیم .  کلمه راع در لغت عرب به معنای چوپان است . چوپانی از مشاغل پیامبران الهی بوده است .
استان من لرستان پایه اقتصادی آن دامپروری است . برای رفع نیازهای مردم ما ، گاهی از این کار  اکراه دارند .‌ باغداری و کشاورزی هم علیرغم این آب و هوای مناسب کم رونق است .
نسل ما به برکت تحرک زیاد اجتماعی علاوه بر مهاجرت موفق به کسب تحصیلات عالیه شدند .
برخی از این تحصیلات کردگان اگر به آنها دکتر ، مهندس و ایت الله نگویند ، ناراحت می شوند .
در چنین وضعیتی فردی در این فضا خود را چوپان می داند ، تا هم دلسوزی خود را به خوبی نشان دهد و هم فضای نقد افکار وعقایدش  فراهم شود .‌
بعد از عمری خدمت به کشور همچنان معتقدم ، که در کسوت چوپانی نیز می توانم اثر گذار باشم . اگر قلم دستم باشد ، در این دنیا رسانه می توانم تجارب خود را در معرض دید مردم خود و جهانیان قرار دهم .
نگهداری از یک گله بز و گوسفند هنوز برام خاطره انگیز و افتخار آفرین است . شاید در این شغل سودمندی بیشتری برای مردم داشته باشم ‌.
گذاشتن چوپ به رسم قدیم بر روی شانه ها ، بستن نان و پنیر به کمر ،کمک به گوسفندان برای به دنیا آوردن بره ها و بغل کردن یک یا چند بره به من نشاطی وصف نشدنی می دهد .
من هنوز به توژک Toxek« سرشیر » به کره تازه و دوغ با تم کز Tom kaz « طعم دودی » کاخه ناٛت « شیر آغوز» نگاه ناستولوژیک دارم .
خواندن ترانه برایم اهمیتی فوق العاده دارد ، در دل طبیعت آواز بزران سر می دهم .
و صبح دوست دارم روغن حیوانی و شیره را از ھیزه با کمچه بیرون بکشم و صبحونه میل کنم .
با اینکه برای جلسات کت و شلوار می پوشم ، لیکن در دل و آستین یک فرهنگ چوپانی ، ساده و صریح را با خود می برم و به همین دلیل دوستان گرانقدر زیادی دارم که از آنها می آموزم ‌‌.
نوشتن در کنار بساطی که ذکر کردم ، قطعاً در آینده ای نه چندان دور موجب خلق آثاری همانند خر شناسی ، فسفر فقط برای مغز خوب نیست ، زارت و.‌.‌.. خواهد شد .
مطالب چوپان را در این کانال و کانال چوپان ایرانی دنبال کنید ‌.
شما را به ترکستان تاریخی نمی برم ، به صحرا و کوه و کمر می برم .
روستا زاده ام ، سبز تر از برگ درخت
دلم با شماهاست اگر بگذارند

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🍃

@LakGo
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
آموزش زبان لکی

#زمانها

♦️ #روز_ماه_سال





#سال ⬅️ سال

#ئیمسال ⬅️امسال

#پار ⬅️ پارسال

#سالیتِر ⬅️ سال آینده، سال بعد

#پیرار ⬅️پیار سال

#مونگ ⬅️ ماه

#ئه_مونگه ⬅️ این ماه

َ_مونگه ⬅️ ماه قبل

#مونگیتِر ⬅️ ماه آینده ، ماه بعد

#هفته ⬅️ هفته

ِه_هفته ⬅️ این هفته

َ_هفته ⬅️ هفته قبل

#هفته_تِر ⬅️ هفته آینده ، هفته بعد

#روژ ⬅️ روز

#ئیمِرو ⬅️ امروز

#دوینا ⬅️ دیروز

#پیرنا ⬅️ پریروز

#سو ⬅️ فردا

#دوسو ⬅️ پس فردا

#سات ⬅️ ساعت

ِقَه ⬅️ دقیقه


💠 مثال :

۱) ئیمسال ئی پار و پیرار کمتر وییِر واری =» امسال از پارسال و پیرارسال کمتر برف بارید


۲) ئِه مونگه هَنی مِزِم نَگِرتی =» این ماه هنوز حقوق نگرفتم

۳) اَ مونگه پویل گاز فره اَرنمون هَت =» ماه پیش پول گازمون زیاد اومده بود

۴) مونگیتِر م بچیمن اَرِ مَشَد =» ماه بعد میخوایم بریم مشهد

۵) ئِه هَفته و هفته تِر وختم پِره =» این هفته و هفته بعد وقتم پُره

۶) اَ هفته تیمه مون بِردیا =» هفته قبل تیم مون برنده شد.

۷) ئیمرو چَنِمَه ؟ =» امروز چندمه؟

۸) دونیا چوارشَمه بی =» دیروز چهارشنبه بود

۹) پیرنا هَتمِه در مالتون نوین =» پریروز اومدم در خونتون نبودی

۱۰) سو و دوسو بیگار نییِم =» فردا و پس فردا بیکار نیستم

۱۱) سات شش و چل پنج دقه شبکه سه فوتبال دیری =» ساعت شیش و چهل و پنج دقیقه شبکه سه فوتبال داره

🔻بیرانوند_لک ،خبرگزاری ایل بیرانوند🔻🔻🔻
@LakGo
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
حذف تصویر زنان از جلد کتاب درسی ریاضیات یعنی نخست، رودربایستی برای "نشمردن" و حساب نکردن، که مفهومی ریاضی وبعد مدنی است کنار رفته است. دوم اینکه نظام آموزشی از درک واقعیت زنان جامعه ای که چون میرزاخانی ها(نابغه ریاضی)را دارد عقب افتاده و سوم اینکه، تفکر عضد یزدی، شاعر و شحنه فارس (ق.۸)در قرن ۲۱ ایران ساری و‌جاری است:
‏ که هر زن که او نامه گیرد به دست
‏قلم های دستش بباید شکست
✍️سهند ایرانمهر
Forwarded from لکستان فرهنگی (بیراندُخت)
🔹 آموزش زبان لکی


#رنگها

▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️

#چرمی ⬅️ سفید

#اسپی ⬅️ سفید

#سئ ⬅️ مشکی

#سؤر ⬅️ قرمز

#کاو ⬅️ آبی

#هؤیل ⬅️ قهوه ای

#بور ⬅️ طلایی یا قهوه ای روشن

َش ⬅️ رنگ پریده

#قؤژ ⬅️ خالخالی

#باز ⬅️ سیاه و سفید

🔴 نام بقیه رنگها مانند فارسی است.

💠 مثال :

۱) وٓئیر کولجای چرمی/اسپی کِردیه سیا =» برف همه جا رو سفید کرده

۲) دَسیلت ارّا سئ بینه سآ؟ =» دستات چرا سیاه شدن؟

۲) کراس کئیآو فره تر اَرِنته مائ تا سؤر =» پیرهن آبی بیشتر از قرمز بهت میاد

۳) جفتئ کلاش هؤیلم سَنیه =» یه جفت کفش قهوه ای خریدم

۴) اَ کؤر گیس بوره مشناسی؟ =» اون پسر که مو روشن داره رو میشناسی؟

۵) شاوالمئ سَن یِ گِل شوشتم رَش بیا =» شلواری خریدم یه بار شستمش رنگش رفت

۶) دؤ کموتر قؤژم داشت دوئه شو پِشی بازئ هردک هوآردوینِ =» دو کبوتر خالخالی داشتم دیشب گربه سیاه و سفیدی هر دوتاش رو خورده بود

▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️


@LakGo
⚫️سوخته زار هم رفت
چوپان ایرانی
مرحوم سوخته زار را من از نزدیک می شناسم
پنحاه سال از عمرم را دور و نزدیک با او‌ مونس بوده ام
امروز حضور مردم در مراسم تشییع پیکر و تدفین او نشان داد که او جذبه ی زیادی در بین مردم داشته است ، البته ما از آن خبر داشتیم .
مرحوم سوخته زار
یک فرد بزرگ شده در مکتب امام حسین علیه السلام بود
در گرما و سرما پای پیاده در عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حاضر می شد
گاهی پاهایش زخم می شد و خون از آنها جاری می شد
گاهی پاهایش کبود می شد روحی و روانی اش در عزای حسینی آشفته حالی و
رقت آمیز بود ، کاملا عزدار بود ‌، چنان جدیتی در این امر داشت که قابل توصیف نیست .
امروز بدون شک امام حسین علیه السلام به او عنایت داشت.
با عزت زیست و با عزت به دل خاک رفت .
سه پسرش را به برکت خیمه سید الشهدا علیه السلام گرفت .
حاجات معنویش را از بساط شهید کربلا گرفت .
خوش اخلاق و روحیه بخش بود .
برای همه می خواست ، برای هم رشد مالی و اقتصادی تمنا می کرد .
اهل نشست و برخاست بود.
همیشه با روی گشاده مهمان نوازی می کرد‌.
قوم و خویشی زیادی با طوایف مختلف کرد
او درخت تناوری از طایفه فراش بود
که شاخ و برگش همه جا سر کشیده است.
به همه عموزادگان
فرزندان
و بستگان رحلت این آدم خیرخواه
متدین
مردم‌دار
را تسلیت عرض می کنم .
او از کهن تربن مردان مرد طایفه بود که به تعداد انگشتان دست از آنان نمانده است ‌
روحش شاد و یادش گرامی باد .
قدر ماندگان را بدانید و مرحبا به شما که همه جا حضور گرم دارید .
سپاسمند همه بستگان خوب خود هستم .
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
الهی اَر گَنِم کِردی ، تو خو کَه
مِه نایونِم ، تو حفظِ آبرو کَه

وِتِت گِه عاشقی ، اَر راسَه موشی
کُنَه رُسوا دِلِم بی کِش پَرو کَه

#رحمـان_مـریدی_بیرانوند
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@LakGo
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
چرا مشروطه ایجاد شد؟

✍️ محمد علی اسلامی ندوشن

ما اگر درِ سؤال را به روی خود ببندیم و یا از سؤال وحشت داشته باشیم، خواهیم شد جامعهٔ بی‌سؤال و این صفت جامعه‌ای است که یا خود را به کمال‌رسیده می‌بیند و یا در آن درجه از گمراهی غوطه‌ور شده است که به ارزش سؤال واقف نیست؛ و این را نیز می‌دانیم که فرهنگ انسان، چیزی جز حاصل سؤال و جوب سؤال نیست.

چرا مشروطه ایجاد شد؟.... مشروطه بیشتر از یک جواب ندارد و آن این است که مردم عدالت می‌خواستند و از حکم‌های ناقصی که صادر می‌شد خسته شده بودند و مرجعی برای دادخواهی ملت وجود نداشت. قدمت عدالت‌خواهی به قدمت تاریخ بشر می‌رسد. بشر همیشه طالب عدالت بوده است. چرا که بدون عدالت نمی‌شود زندگی کرد.

یک جامعه با اخلاق، قانون و ایمان بر سر پا می‌ماند. هر یک از این‌ها اگر سست شوند، خلل در کار اجتماع پدید می‌آید. به‌خصوص اخلاق که بیشتر از آن دو به عنوان ملاط اجتماع شناخته می‌شود. ایمان اگر با مصالح شخصی تضاد پیدا کند، آن را به نوع دلخواه تفسیر می‌کنند و از کنارش می‌گذرند و قانون اگر ترس از مجازات به همراهش نباشد، می‌تواند نادیده گرفته شود. امّا اخلاق که از عمقی‌ترین نهاد انسانیّت سرچشمه می‌گیرد، تضعیفش پایه‌ها را فرو می‌ریزد. انسانیّت انسان باید چنان باشد که نه از ترس از مجازات، نه از چشمداشت پاداش مادّی، و نه حتّی از امید اجر اخروی سرچشمه گرفته باشد، و اخلاق ناب‌ترین تجلّی انسانیّت انسان است. افت اخلاقی یک ملت را نابود و منقرض می‌کند، برای اینکه چیزی که جلو فساد یک مملکت را می‌گیرد قبل از قانون، اخلاق است. باید خود آدم تشخیص بدهد که این کار خوب نیست و نباید انجام شود.

حقوق بشر چیزی نیست که تنها حکومت‌ها مراعاتش کنند، بلکه خود مردم باید آن را حیاتی بشناسند. مردم باید متوجه باشند و به این نتیجه برسند که به نفع ماست که حقوق دیگران را به رسمیت بشناسیم، حقوق دیگران را مراعات کنیم و اگر چنین نکنیم، زیان متوجه خود ما می‌شود.

شیوع «ریا» چون در زمان، استمرار پیدا کرد، عادت می‌شود و جزء جدایی‌ناپذیر سیاست زندگی می‌گردد. مردم صلاح خود را در آن می‌بینند که با روی بیرونی خود زندگی کنند، و این نیز امری عادی می‌شود که حکام، زعمای قوم و پیشوایان عقیدتی، «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر کنند». نتیجه آن است که روال کارها بر ظاهر جریان یابد و نسبت به باطن همیشه شک موجود باشد؛ ولی چشم به هم گذارده شود. گناه در واقع آن عملی شناخته می‌شود که مردم از آن مطلع گردند؛ اگر بتواند در خفا بماند، دیگر گناه نیست؛ و هنر زندگی‌کردن آن می‌شود که هر کسی بیاموزد که چگونه ضعف‌های خود را بپوشاند و باطن خود را پنهان نگاه دارد که از قدیم گفته‌اند:«دزدِ نگرفته پادشاه است»! بدین‌گونه زندگی می‌تواند به ‌صورت یک صحنه تئاتر درآید که در آن هر کسی هم خودش هست و هم ایفاکننده نقشی که باید خود را به آن بنمایاند.

ما از این وضع باید بیرون بیاییم و اقتصادی متعادل مبتنی بر تولید و کارکرد فکری و عملی مردم ایجاد شود تا اقتصادی سالم داشته باشیم، نه اقتصاد گراینده به منبعی که در زیرزمین است و متکی به آن باشیم که تمام‌شدنی است. هیچ کشور نفت‌زده‌ای نمی‌تواند به این صورت راه درست و اقتصاد سالمی را در پیش بگیرد. نروژ که نفت دارد یا انگلستان، توانسته‌اند فائق بشوند بر اقتصاد نفتی و استعداد مردمشان را به کار اندازند و اتکاهای دیگری هم داشته باشند. راه ایران برای پیشرفت واقعی باز است، باید هدفی را شاخص قرار دهد و با اتکا به فرهنگ انسانی‌اش، با اتکا به سلامت نفس پیش برود که لازمه‌اش این نیست که با دیگران بگومگو داشته باشیم، بلکه لازمه‌اش این است که نه به کسی باج بدهیم و نه از کسی باج بخواهیم.
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
💚🍃من کسی نیستم
مه کسێ نێم
" «I Am Nobody"
تو کیستی ؟
تۉ کێئ؟
Who are you?
اگر تو هم مانند من کسی نیستی ؟!
اگرتۉ هم مثلٛ مه کسێ نێئ؟! (ۉژت إ نظر نمه گٛرێ؟!)
" If you are nobody like me"
پس با هم دو کسیم !
پس ۉگردێک دۉکسێم !
" then we are two"
مبادا به کسی بگویی ؟!
مه بأدٙأ ۉ کس بؤشێ؟!
"Do not tell anybody"
چون آنان کسی هستند!
چؤن اۉن ؤژو کسێ کن ؟!
"Because they are somebody"
ما را تاب نمی آورند !
هێمه تحملٛ نمه کن !
"and denyed us"
چقدر سخت و ملالت بار است ، کسی بودن .
چنێ سخت و سنگینه کسێ بێن
" How boring is - to be Some body "
اگر کسی نباشی ؟!
اگٛر کسێ نۉێئ؟!
"When you are nobody"
همه کس هستی ؟!
همه کس هێێئ،( ۉقتی ۉژت نمونێئ) ؟!
" then you are every body "
اگر کسی نباشی ، هر کسی می شوی
اگر کسێ نۉێئ ، همه کسه مؤێئ( اگٛرۉژت نگٛرێ ، اگر ۉژت نۉێنێ ، ھمه کسه مۉێئ)
When you are nobody , then you are
every body
✍🏻شعري از خانم اميلي اليزابت ديكنس
ترجمه فارسی ؛ محمد امین مروتی
ترجمه لکی ؛ چوپان ایرانی
@LakGo
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
ایضاح درباب واژه ی
شوریده لرستانی
"دائاdāā " یا "داdā" به معنی مادر
در افواه عامه لک زبانان و متون قدیمه

در فضای نگارش گاه گاهی نوشته هایی دیده می شود که نه تنها در نگارش آنها دقتی به چشم نمی‌خورد بلکه بیانگر آنند که مطالب بسیاری بدون تحقیق و فقط از روی بی دقتی قلمی می شوند اگر نویسندگان گرامی که در فضای مجازی و در فضای حقیقی آنچه را کمی می نگارند از سر تحقیق و دقت باشد نه تنها مطالبشان آموختنی است بلکه می شود در بسیاری از جاها به آن مطالب ارجاع داد.
یکی از مواردی که این روزها بنده را به عنوان یک معلم املا و انشا رنج می دهد واژه مجعول "دا dā " به معنی مادر است من نمی‌دانم چرا بسیاری از عزیزان نویسنده و کسانی که در فضای مجازی وارد نوشتن میشوند این واژه فخیم اصیل و ریشه دار را به این صورت می نگارند من نمی‌دانم مستند گفتار و نوشتار شان چیست چه منطقی در پس کلام خویش دارند؟ برای پاسخ به این سوال لازم آمد که بنده مختصری در مورد این واژه قلمفرسایی کنم هر جایی که احساس شود مطلب نابجا بوده و پیام را نرسانده است قطعاً نقصان از قلم بنده است.
حضور خوانندگان عزیز عرض نمایم واژه " دائاdāā " که امروزه آن را به صورت " داā " بر وزن ما تلفظ می کنند دارای اصالت و ریشه های تاریخی است. اگر به کتابهای پهلوی و اوستایی و شرح های پازند مراجعه کنیم خواهیم دید که واژه " دادار dād/t/ār " دارای یک ریشه ی تاریخی است بگونه ای که واژه دادار مرکب از دو جز است ابتدا واژه " داdā" به معنی آفرینش آفریدن و خلق کردن است و واژه دوم " دار یا ،تار" پسوند فاعلی و دارندگی است و در مجموع واژه دادار به معنای خلق کننده آفرینش دهنده و به وجود آورنده است و واژه "دائا" نیز برگرفته از همین دو واژه است یک قسمت "دا "به معنی آفرینش و دیگری که باز مانده دار و دا و است که در زبان لکی " دِ و دَ "در معانی دهنده می باشد این واژه سیر خود را بدین گونه طی کرده است دادار >> دادا>> دایا >>و دائا . پس بر عزیزان لازم است که این واژه را به همان گونه که منتسب به ریشه خود است تلفظ کنند نه به صورتی که عقل و منطق درستی درپسش نیست در زبان لکی کسی به مادر نمی گوید" دا"بر وزن ما ؛ بلکه میگوید" دائا " بر وزن ماما .این بود مختصری در مورد واژه دائا امیدوارم کاستی‌های مرا بر قلم ببخشایید.
@LakGo
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
🔸نقدی به عملکرد نمایندگان فعلی خرم آباد به زبان شیرین لکی
" يارُو " تا دُينيٰا ماتَه التِماس

ان مرد تا دیروز التماس می کرد

ماچا مَكِردى دَس عَوامُ الناس

دست مردم عوام را بوسه می زد

ئٰيسِه تا چُوار سال خيال راحتِه

الان تا چهار سال خیالش راحت شده است

اى بالا مردِم چيسِه جُز خواص

از قدرت مردم جز خواص شده است

شُعار و قِرار اى ويرٰا چيسى

شعارها و قرار هایش را با مردم فراموش نموده است
فِئلَن دِلخُوشَه و دِنا پِلاس

و هم اکنون به دناپلاس دلخوش شده است

مُوشى وِكالَت خَرج و بَرج ديرى

میگه وکالت مردم خرج و هزینه دارد

تَرسِم صُو ناچار بُو وَ اِختِلاس

می ترسدذفردا رو به اختلاس بیاورد

آووُكَه خُو هَر تُورِّ گُم چيَ

آن یکی هم معلوم نیست کجاست ؟!

نه چَپى چَپَه نه هم راسِ راس

نه چپ گراست و نه راست گرا

قائيما بيَه اى پِشت مَه باقر

پشت محمد باقر پنهان شده است

مُوشِن دُو مُونگَه نِمائَه كِلاس

میگن دو ماه است که سر کلاس حاضر نمی شود

صُوئيش ما مُوشى و اِمام حُوسِى

فردا میگه به امام حسین علیه السلام قسم
مِه وِشُو گُوتِم اى ايُهاالنٰاس

من به آنها گفتم ای مردم

بهمن نقى بيرانوند
مهر ٩٩
@LakGo
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
یکی از خوش اقبالی‌های من آن بوده است که سالهای اوّل عمر خود را در دِه بگذرانم. از این‌رو، پیش از آن که عوارضِ تمدّنِ جدید رابطه‌ی ما را با طبیعتِ خالص قطع کند، من مقداری ذخیره‌ی زندگیِ سالم اندوختم. گذشته از این، کسی که مدّتی در دِه زندگی نکرده باشد، نمی‌تواند چنان که باید ایران را بشناسد.
تاریخِ ایـران با روستا و جویبار و تک‌درخت، پیوند خورده است.

گفته‌ها_و_ناگفته‌ها
🌷🌷
❇️ ۱۵ مهر، روز روستا و عشایر گرامی باد. ، دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
⚫️مرثیهٔ دوست


▪️سوگوارانِ تو امروز خموشند همه
که دهان‌های وقاحت به خروش‌اند همه

گر خموشانه به سوگِ تو نشستند، رواست
زان که وحشت‌زدهٔ حَشرِ وُحوش‌اند همه

باغ را اين تبِ روحى به کجا بُرد که باز
قمريان از همه سو خانه به دوش‌اند همه

ای هران قطره ز آفاقِ هران ابر، ببار!
بيشه و باغ به آوازِ تو گوش‌اند همه

گرچه شد ميکده‌ها بسته و ياران امروز
مُهر بر لب زده وز نعره خموش‌اند همه،

به وفای تو که رندانِ بلاکش فردا
جز به يادِ تو و نام تو ننوش‌اند همه.

محمدرضا شفیعی کدکنی
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
📌وقتی اعلیحضرت از مواجهه با واقعیات وحشت داشت

غلامرضا مصدق

🌿 سال ۵۲ با پنج برابر شدن ناگهانی قیمت نفت ، شاه دستور داد بودجه سال ۵۳ دو برابر شود . کارشناسان دلسوز و باسواد سازمان برنامه و بودجه استدلال علمی آوردند که اینکار نهایتاً به فاجعه ختم خواهد شد . بسیار آسان است یک شبه بودجه را دو برابر کرد ولی نمیتوان نیروی انسانی متخصص و ماهر ، جاده ، بندر ، تولید برق ، سیمان و غیره را یک شبه دو برابر کرد ، تزریق پول شرط لازم برای توسعه اقتصادی هست ولی قطعاً کافی نیست . بدون بالا بردن تدریجی قدرت هاضمه اقتصاد ملی افزایش نقدینگی منجر به تورم ، رکود ، گسترش فساد ، بیکاری ، حاشیه نشینی و اتلاف منابع خواهد شد. آقای مژلومیان معاون وقت برنامه ریزی سازمان برنامه و بودجه تا آنجا پیش رفت که گفت “ این پولها پا درآورده به خیابان می آیند و انقلاب خواهد شد “ .

🌿 شاه که خود را عقل کل عالم میدانست با تمسخر و تحقیر کارشناسان و متهم کردن آنها به کمونیست بودن ، گفت “ سیاستمدار نباید به حرف اقتصاددان‌ها گوش کند “ ، افزایش بودجه حتی فراتر از دو برابر انجام شد . آنچه کارشناسان پیش بینی کردند بعد از مدت کوتاهی تام و تمام اتفاق افتاد . تورم افسار پاره کرد ، بیکاری اوج گرفت ، رکود حاکم شد ، حاشیه نشینی چهره کریه خود را نمایاند ، فساد رکورد شکست و طرحهای بلند پروازانه نیمه تمام رها شدند .
🌿 با اوج گیری مشکلات ، در سال ۵۶ سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد به این نتیجه رسیدند که گزارشی کامل از وضعیت موجود تهیه و به شاه ارائه دهند تا او را نسبت به وخامت اوضاع آگاه کنند . هر قسمت از دستگاههای مربوطه گزارش حوزه کاری خود را به سازمان برنامه ارائه می‌کنند ، دست بر قضا جمع بندی گزارش به عهده آقای مژلومیان که قبلاً هشدار وقوع انقلاب را داده بودند گذاشته می‌شود .

🌿 مجیدی رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه بعد از خواندن گزارش نهایی چنان محتوای آن را تیره و تار می بیند که تا مرز سکته قلبی پیش می‌رود ، به آموزگار نخست وزیر می‌گوید حالا چه کسی جرئت می‌کند گزارش را به استحضار اعلیحضرت برساند ؟ آموزگار جواب می‌دهد هیچکس . هیچ از جان گذشته ای داوطلب رساندن گزارش به شاه نمی‌شود !! نهایتاً گزارش در قفسه های سازمان برنامه جا خوش می‌کند و هیچگاه به دست شاه که تصمیم گیر اول و آخر کشور بود نرسید .

🌿 اگر در میان خیل مسئولان بله قربان گوی اطراف شاه یک انسان شجاع پیدا می‌شد که گزارش را به دست شاه بدهد و اگر شاه شهامت خواندن آن گزارش را به خود میداد و اگر میتوانست ظرفیت پذیرش تردید در درستی تصمیمات قبلی خود را پیدا کند ، شاید چرخ روزگار سرنوشت او را طور دیگری رقم میزد .
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
✍️انتخابهای شجریان از حافظ و سعدی
(بیت ‌و غزلهایی که شجریان به ما آموخت) 1/3

💚برای روز_حافظ

🔷حافظ شناس بزرگ فرانسوی، آقای شارل هانری دوفوشه کور، به وسواس، به رنج و به حوصله شروع به ترجمۀ حافظ کرد. مصرع به مصرع و کلمه به کلمه حافظ را از فارسی به #فرانسه برگرداند. این کار "چهل سال" زمان بُرد.

در میانۀ این مسیر دشوار، آن سالکِ فرانسوی (که عمرش دراز باد) مقاله ای در کنگره حافظ (که یونسکو در شیراز برگزار کرد) نوشت و در پایانِ مقاله، جمله ای به این شرح گفت:

غزلِ فارسی، "شنیدنی" است. "غزل" بیش از آنکه خواندنی باشد، شنیدنی است و شما ای ایرانیان! برای معرفیِ حافظِتان، غزل را با "صدا" به دنیا بشناسانید.

🔷شجریان انتخابهای هوشمندانه و فوق العاده ای از غزل حافظ و سعدی داشت. انتخابهایی که با آنها حافظ و سعدیِ دیگری را به ما شناساند. روزی که آن نوشته آقای دوفوشه کور را خواندم گمان نمی کردم که یک روز یک صدا در ماهور اینگونه در اوج، کلامِ حافظ را فریاد بزند:

سحر با باد می گفتم، حدیثِ آرزومندی/
خطاب آمد که واثق شُو، به الطافِ خداوندی

همیشه با خود تجسم می کردم که آن حافظ شناسِ فرانسوی وقتی که این غزل را در این اوجِ صدا در #ماهور می شنود، چه احساسی خواهد داشت؟ اسرافیل شیرچی وقتی که شکسته نستعلیق می نویسد در شنیدنِ این تحریر از غزل، چه حالی خواهد شد؟ استاد فرشچیان در میانۀ انحناهایِ شگفت و رنگارنگ مینیاتورهایش این را چگونه می شنود؟! یداله کابلی هنگام خلق تابلوهایِ پرشکوهِ «سماع قلم» چه اَحوالی داشته هنگام "شنیدنِ" غزل؟

🔷 در همین غزل و در همان آلبوم «شبِ وصل»، حافظ بیتی دارد که نشانه اوجِ رندی و آزاد اندیشیِ او در فکر کردن به مفاهیم دینی است. در حالی که در سوره یوسف، تحسین بسیار نسبت به پاکدامنیِ یوسف ذکر شده ولی حافظ به گوشه ای دیگر از این قصّه اشاره دارد که متضمّن نوعی جسارت و دگراندیشی دربارۀ یک داستان است:

الا ای یوسفِ مصری که کردت سلطنت مغرور (!) /
پدر را باز پُرس، آخر، کجا شد مِهرِ فرزندی ؟(!)

حال این دوبیت را ببینیم که شجریان چگونه تحریر می کند؟ در بیت اول، "صدا" شور و شیداییِ سحرگاهِ حافظ را بیان می کند (احوالِ حافظِ نشسته در شیداییِ سحر: «حدیثِ آرزومندی») و چند بیت بعد، کنایه ای به یوسفِ صدّیق. که ای نازنین! پس مرام و معرفتت کو؟!
✔️با این لینک در آپارات، غزل را بشنویم (با هدفون البته)

🔷 آن غزل از حافظ را مقایسه کنیم با غزل دیگری که در آلبوم «سروِ چمان» خوانده شده است. در غزلِ بالا، حافظ در حال و هوایِ دعا هست و نجوا. امّا، در غزلِ ذیل، حافظ در حالتی از اندوه است و سوز. یک حافظِ کلافه از شیرازِ بی معرفت.
شیرازی که، در آن ارزشِ طوطی با زغن (زاغ) یکی است! شیرازی که حافظ را دلخون کرده بوده... در چنین احوالی، حافظ، غزلِ زیر را گفته و ببینیم (بشنویم) که #شجریان بجای خواندنِ در اوج، با چه سوزی غزل را برایمان روایت کرد (درآمد ماهور، گشایش...و شگفت آور اینکه چنین غزلی را به تصنیف سرشار از حزن و سوزِ جوادِ آذر متصل کرده)

هُمای،
گو مفِکن
سایۀ شرف
هرگز (!) /
بر آن دیار
که طوطی
کم از زغَن
باشد....

چه نفرینِ درشتی! چه لعن و عصبانیتی در این کلامِ حافظ هست. سایۀ شرف، دور باد از خاکِ سرزمینی که در آن طوطیِ رنگارنگِ پیچیده در اطوارِ هنر، کمتر از کلاغ است!
*جالب اینجاست که حافظِ عصبانیِ ما در این غزل، بیتی هم آورده که اوجِ مناعتِ طبعِ خودش را فریاد می زند: که من اگر کلافه ام، فقط از این باب نیست که «ارج» ندیده ام بلکه، از بی سامانیِ اوضاعِ مُلک، کلافه ام. وگرنه، من (حافظ) «نگینِ سلیمان» هم نستانم!

من آن نگینِ سلیمان، «به هیچ» (!) نستانم/
که گاه گاه، بر او، دستِ اهرِمَن باشد...

🔹 انتخابهای #شجریان در این کارها، توام با نوعی آگاهی در نحوۀ خواندنِ غزل است به نحوی که با قطعیت می توان گفت که زیباییِ کارِ شجریان در خواندنِ دو غزلِ فوق، فقط به «کیفیتِ صدا» برنمی گردد بلکه آگاهیِ شجریان از حسّ و حالِ سرایندۀ غزل (حافظ) به وضوح در انتخابِ دستگاه، تُنِ صدا و حال و هوا، مشهود است. مثلا «برآن دیار که طوطی کم از زغن باشد» را ببینیم که چقدر زیبا تحریر شده...

🔷 امروز #روز_حافظ است و دیروز، حنجره ای که در این سالها برایمان حافظ می خواند روی در و نقابِ خاک کشید. مرگ حق است و همه ما رفتنی اما، کلمه و صدا، ماندنی است. کلامِ حافظ، تا سالها بعد از ما «شناسنامه» فرزندانِ ماست و چه خوب است که غزل را همراه با صدا، برای فرزندانمان روایت کنیم.

شاید امروز در بهشتِ ازلی و شکرستان، مُتّکئینَ عَلیها مُتقابلین، حافظ نشسته و دارد سرو چمان می شنود از حنجرۀ محمدرضا.
و چه نیک محفلِ انسی...


محمدرضا اسلامی
Forwarded from لکستان فرهنگی (چوپان ایرانی)
🟢بررسی آسیب شناسی فضاهای رسانه‌ای و فعالان دیار لکستان

قسمت اول


در فضا های رسانه‌ای و در میان فعالان فرهنگی مناطق لک نشین و گستره بشکوه مناطق لکستان این روزها نهضت مبارکی شکل گرفته و مطالباتی را برای خویش رقم می زنند این مطالبات که در چارچوب عقل و منطق و قوانین جمهوری اسلامی ایران جایگاه خاصی دارد مطالباتی است بحق زیرا سال های بسیاری است که مردمان نجیب دیار لکستان محروم ترین مردمان ایران زمینند چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی و چه از نظر توجهات سیاسی .
حال مردم این سرزمین های لک نشین با توجه به نعمت رسانه‌هایی چون تلگرام واتساپ ایتا و اینستاگرام هر یک مانند رسانه‌های مستقل درد دل ها و کمبودهای دیار خود را به گوش مسئولین می رسانند و از آنان می خواهند که در برآوردن مطالباتشان سعی جدی داشته باشند زیرا همانگونه که مردم دیار لکستان در سالهای انقلاب و در سالهای دفاع مقدس از جان و دل در حفظ این سرزمین کوشیدند امروز نیز مطالباتی دارند که باید به آن مطالبات قانون مندانه برسند

اما در این گیر و دار آسیب های معدودی ممکن است باعث کندی کار فرهنگی لک زبانان شود و باید در رفع این آسیب‌ها کارشناسانه پیش رفت و بستر مناسب را هر چه بیشتر و بهتر آماده پرواز به سوی افق‌های سربلندی نمود.
بنده با توجه به فعالیت دیرینه ای که در حوزه فرهنگ و ادبیات لک زبانان ایران زمین دارم از دیدگاه خودم به بررسی این معدود آسیب ها می پردازم

۱_ نخستین آسیبی که در این حوزه به کار فرهنگی آسیب می رساند انحصار طلبی انفرادی بعضی از افراد و فعالان پرانرژی است. در این آسیب بعضی از افراد که انگشت شمارند خود را نماینده تام و تمام مردم لک زبان ایران می دانند و با بهره‌گیری از زحمات دیگر فعالان به صورت موازی و برای دستیابی به منافع شخصی خود زحمات دیگر افراد را نردبان ترقی خویش قرار می‌دهند و در پایان کار نه تنها حاصلی برای مردم نجیب لک ندارند بلکه بسیاری از یافته ها و بافته هایشان را نیز از بین میبرند
۲_ دومین موردی که از نظر آسیب شناسی در این حوزه قابل بررسی می باشد شتاب بسیاری از افراد است که از پیشینه فعالیت‌های فرهنگی بی‌خبرند و بدون آگاهی از گذشته پر دردسر عزیزان این حوزه تازه وارد میدان شده اند و بسیار شتابناک و بدون ملاحظه و بدون انعطاف عمل می کنند وآسمان را به ریسمان می‌بافند و زمین را به آسمان و آسمان را به زمین می آورند. جای آن است که این شتاب ناکی و بی‌خبری از پیشینه فعالان زحمت کش به نوعی ترمیم و ترسیم شود....

ادامه دارد
رضا حسنوند ( شوریده لرستانی )
Forwarded from چوپان ایرانی (چوپان ایرانی)
🔸قالیباف و مغلطه سیاسی
✍🏻سهند ایرانمهر

🔸باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از محمدباقرقالیباف، نوشته است: بگومگو‌های سیاسی برای مردم نان و آب نمی‌شود. این خبرگزاری در ادامه به نقل از رییس مجلس، آورده است: همه باید بدانند که بگو مگو‌های سیاسی برای مردم نان و آب نخواهد شد باید از منابع موجود به سرعت و با فوریت برای تأمین نیاز‌های ضروری مردم استفاده کنیم.از این لحظه باید روزه کار و تلاش بگیریم.

🔸 در کشور ما، از جمله مغالطه های مرسوم بین اهل سیاست؛ مغالطه:"کُنه و وجه" است در این مغالطه یک خصلت یا وجهی از یک پدیده به عنوان جوهر و ذات اصلی آن پدیده مطرح می‌شود و سپس با همان مغلطه، اصل موضوع به شکل تلویحی رد می شود. سیاست یعنی تشخیص و اتخاذ تصمیمی موثر برای اجرایی کردن بهترین شیوه برای سامان دادن نظم اجتماعی و تامین منافع فردی و جمعی . انسان ،موجودی سیاسی است و سیاست نیز معطوف به تحقق وجه مدنی و نیز حفظ حقوق فرد و اجتماع بالاخص در امر حکمرانی است.

🔸سخن گفتن مردم در مورد سیاست، امری رایج و کاملا طبیعی است زیرا آنها در مورد چیزی صحبت می‌کنند که بر حیات و ممات آنان تاثیر مستقیم دارد. آب و نان جزیی از حقوق اولیه بشر است و اگر نظامی سیاسی قادر به تامین آن برای مردم نیست یعنی قادر به استفاده از منابع موجود، مدیریت منابع و توزیع درست آن نیست. بهبود این شرایط برخلاف پیشنهاد آقای قالیباف با روزه و کار و تلاش صرف امکانپذیر نیست بلکه لازم است همه این تلاش ها در قالب یک نظام سیاسی کارآمد و ذیل "حکمرانی خوب" سامان داده شود. چگونگی سامان سیاسی کارامد هم امری روشن است و ذیل مواردی‌ چون: پاسخگویی، مشارکت، شفافیت و... محقق می‌شود. اینکه دغدغه مردم در امر سیاسی به "بگو مگو" ختم می‌شود یعنی ارتباط میان دغدغه سیاسی و تحقق امر سیاسی معطوف به مطالبات قطع شده است.

🔸 دموکراسی به عنوان شیوه ای موثر در تمشیت امر سیاسی، آمده است که این حلقه اتصال برقرار بماند و آنچه موضوع صحبت و نگرانی مردم است بر کرسی بنشیند اگر این اتفاق نمی افتد و سیاست ختم به بگو مگو می شود یعنی دموکراسی و سیاستگذاری ناظر به تحقق مطالبات شهروندی اتفاق نیفتاده است. اینکه سیاست راهی به جز راه منتهی به آب و نان مردم شده است یعنی آنچه سیاست انگاشته می شود سیاست به معنای " سیاست کردن: تنبیه و اجبار و زور" است نه سیاست به معنای مصطلح در علوم سیاسی. بنابراین چه بهتر بود امثال آقای قالیباف که بر قوایی از قوای اعمال سیاست تکیه زده‌اند از خود بپرسند چرا سیاست در این کشور به چیزی جز مطالبات مردم منجمله آب و نان ختم شده است و مسئول این وضعیت کیست؟