کانال خبری معلمان مشگین شهر به مدیریت توگل مشکبار معلم باز نشسته نماینده و خبرنگار مطبوعات کشور و مدیر مسئول نشریه آوای خیاو‌
198 subscribers
414 photos
56 videos
103 links
کانال خبری معلمان مشگین شهر بمدیریت توکل مشکبار معلم باز نشسته نماینده و خبرنگار مطبوعات کشور و مدیر مسئول نشریه آوای خیاو
Download Telegram
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
💢 مردم خونگرم و قدر دان مشگین شهر با ارسال پیام های متعدد به آوای خیاو از زحمات طاقت فرسا و قابل تقدیر نانوایان منطقه مشگین شهر در این روزهای کولاک وسرما و برفی تشکر و قدردانی کردند
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
💢 مردم خونگرم و قدر دان مشگین شهر با ارسال پیام های متعدد به آوای خیاو از زحمات طاقت فرسا و قابل تقدیر نانوایان منطقه مشگین شهر در این روزهای کولاک وسرما و برفی تشکر و قدردانی کردند
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرد یعنی شرف ، اخلاص ، ایمان ، انتظار… مرد یعنی لبخند ، غصه ، تنهایی ، رنج و ایثار… همیشه سبز. و سر بلند باشید . روز مرد و پدر مبارک....
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
📬 ارسالی از جلایر

روستای جلایر در هفت کیلومتری شهر لاهرود و ۲۴کیلومتری شهرستان مشگین شهر میباشد...
روستای جلایر۲۰۰ خانوار ۶۰۰نفر جمیعت میباشد سه ماهه مشکل آرد و نان داریم مردم از شهر لاهرود و مشگین شهر نان تهیه میکند
دراین سرمای زمستان بعضی ها حتی با موتور به نانوایی لاهرود مراجعه میکنند
گناه این مردم چیست ؟!
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
🌺بسمه تعالی 🌺
💢به یک خانم دستیار در دندانپزشکی دکتر اصغری در شیفت بعداز ظهر از ساعت (۲الی۹) نیازمندیم
تلفن تماس : ۳۲۵۴۵۱۱۵
💢 @avaykhiay 👈👈👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
سحریز گونش کیمی پارلاق
بال کیمی دادلی و شیرین
گول کیمی عطیرلی و نفسلی
و اورکلرینیز سئوگیله دولو
تانرینین برکتی
آتا و آنانین خیر دوعاسی سیزینله
گون آیدین سئوگیلی دوسلار🌹
💢کانال نشریه مردمی آوای خیاو👇👇
💢 @avaykhiav 👈
اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما
نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند

اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که
قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش
ناله می کردی
و من شاید کمر شکسته ترین بودم

دکتر علی شریعتی

🌹 @avaykhiav 🍃
🌹🍃
#داستان مرد میلیاردر

مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
ـ از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟

همه دست بلند کردند! مرد میلیاردر لبخندی زدو حرفاشو شروع کرد:
ـ با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیمو افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم! رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم. اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش! من موندمو و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شدو رفت پی شغل کارمندیش! توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!   مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد! بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودندو منم هنوز بودم! به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و اینبار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمدو وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزارپرسنل.

مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید:
ـ همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
هیچ کس دستشو بلند نکرد! مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین: “خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی نیستید که من طی کردم”

@avaykhiav 🌹 آوای خیاو 🍃
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
💢 شماره جدید نشریه مردمی آوای خیاو‌ با مدیرمسئولی و صاحب امتیاز توگل مشکبار منتشر شد
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
💢 تسلیت به خانواده محترم و داغدیده قاسمی و فانی خیاو از طرف ...کانال مردمی نشریه آوای خیاو ( توگل مشکبار )
💢 @avaykhiav 👈
Forwarded from کانال مردمی نشریه آوای خیاو (آوای خیاو)
🌸سلام🌸
صبح بخیر ....
الهي جمعه تون پر باشه از:
💗 "برکت"
🌼 "خوشحالی"
💓 "آرامش"
🌼 "سعادت"
💓 "سلامتی "
🌼 و "موفقیت"
💓 اوقات خوبی داشته باشید
🌺آدینه تون عااااالی 🙏
💢 @avaykhiav 👈