🌹داستانک شبانه🌹
مردی از خانه اش راضی نبود از دوستش که املاک خانه داشت خواست تا خانه اش را بفروشد
دوستش هم قبول کرد و اینگونه آگهی کرد : خانه ای زیبا که در باغی بزرگ قرار گرفته،تراس بزرگ مشرف به کوهستان ،اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع ...
صاحبخانه تا این توصیفات را شنيد گفت : این خانه فروشی نیست در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی
نتیجه:خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمیبینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم،مثل سلامتی پدر ،مادر،دوستان خوب و خیلی چیز های دیگه ...
قدر داشته هایمان را بدانیم
@ tasvir_art
مردی از خانه اش راضی نبود از دوستش که املاک خانه داشت خواست تا خانه اش را بفروشد
دوستش هم قبول کرد و اینگونه آگهی کرد : خانه ای زیبا که در باغی بزرگ قرار گرفته،تراس بزرگ مشرف به کوهستان ،اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع ...
صاحبخانه تا این توصیفات را شنيد گفت : این خانه فروشی نیست در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی
نتیجه:خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمیبینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم،مثل سلامتی پدر ،مادر،دوستان خوب و خیلی چیز های دیگه ...
قدر داشته هایمان را بدانیم
@ tasvir_art
#تیکه_کتاب
قابل تفکر .....
کتاب را هرگز کسی نمیخواند. در خلال کتابها ما خود را میخوانیم، خواه برای کشف و خواه برای بررسی خود. و آنان که دید عینیتری دارند بیشتر دچارِ پندارند.
بزرگترین کتاب آن نیست که پیامش، بسان تلگرامی روی نوار کاغذ، در مغز نقش میبندد، بل آن که ضربهی جان بخش وی زندگیهای دیگری را بیدار کند و آتش خود را که از همه گون درخت مایه میگیرد از یکی به دیگری سرایت دهد و پس از آن که آتش سوزی در گرفت از جنگلی به جنگل دیگر خیز بردارد.
✍🏼 #رومن_رولان
📕 #سفر_درونی
tasvir_art
قابل تفکر .....
کتاب را هرگز کسی نمیخواند. در خلال کتابها ما خود را میخوانیم، خواه برای کشف و خواه برای بررسی خود. و آنان که دید عینیتری دارند بیشتر دچارِ پندارند.
بزرگترین کتاب آن نیست که پیامش، بسان تلگرامی روی نوار کاغذ، در مغز نقش میبندد، بل آن که ضربهی جان بخش وی زندگیهای دیگری را بیدار کند و آتش خود را که از همه گون درخت مایه میگیرد از یکی به دیگری سرایت دهد و پس از آن که آتش سوزی در گرفت از جنگلی به جنگل دیگر خیز بردارد.
✍🏼 #رومن_رولان
📕 #سفر_درونی
tasvir_art
#تیکه_کتاب
موفقیت در هر کاری ، به میزان خوب کنار آمدن آدمها با یکدیگر بستگی دارد!
این نکته همانطور که در زندگی مشترک و زندگی خانوادگی مسجل است، در مدارس و محیط کار نیز صدق میکند. دانش آموزانی که با معلمان و دیگران خوب کنار میآیند تقریبا همیشه موفق هستند...
ما برای ایجاد مدارسی که در آنها معلمان و شاگردان شاد باشند به عزمی ملی احتیاج داریم؛ اما باید از محدوده ی مدارس فراتر رویم و جامعهای بسازیم که در آن زنان، شوهران، خانوادهها، کارگران و کارمندان و مدیران خیلی شاد باشند.
به نظر من شاد بودن مستلزم نزدیکی و صمیمیت با آدمهای شاد است...
✍🏾 #ویلیام_گلاسر
📕 #نظریه_انتخاب
@tasvir_art
موفقیت در هر کاری ، به میزان خوب کنار آمدن آدمها با یکدیگر بستگی دارد!
این نکته همانطور که در زندگی مشترک و زندگی خانوادگی مسجل است، در مدارس و محیط کار نیز صدق میکند. دانش آموزانی که با معلمان و دیگران خوب کنار میآیند تقریبا همیشه موفق هستند...
ما برای ایجاد مدارسی که در آنها معلمان و شاگردان شاد باشند به عزمی ملی احتیاج داریم؛ اما باید از محدوده ی مدارس فراتر رویم و جامعهای بسازیم که در آن زنان، شوهران، خانوادهها، کارگران و کارمندان و مدیران خیلی شاد باشند.
به نظر من شاد بودن مستلزم نزدیکی و صمیمیت با آدمهای شاد است...
✍🏾 #ویلیام_گلاسر
📕 #نظریه_انتخاب
@tasvir_art
#نکته. کتاب . خاص
پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
'''همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند'''.
📕 #مزرعه_حیوانات
✍🏻 #جورج_اورول
@tasvir_art
پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود که شامل بندهای زیر است:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف میشود:
'''همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند'''.
📕 #مزرعه_حیوانات
✍🏻 #جورج_اورول
@tasvir_art
دکتر نيستم
اما برايت 10 دقيقه راه رفتن روى جدول کنار خيابان را تجويز ميکنم، تا بفهمى عاقل بودن چيز خوبيست، اما ديوانگى قشنگتر است.
برايت لبخند زدن به کودکان وسط خيابان را تجويز ميکنم، تا بفهمى هنوز هم ميشود بىمنت محبت کرد ...
به ﺗﻮ پيشنهاد ميکنم گاهى بلند بخندى، هرکجا که هستى، يک نفر هميشه منتظر خندههاى توست
دکتر نيستم
اما به ﺗﻮ پيشنهاد ميکنم که شاد باشى!
خورشيد هر روز صبح، بخاطر زنده بودن من و تو طلوع ميکند، هرگز منتظر فرداى خيالى نباش. سهمت را از شادىِ زندگى، همين امروز بگير.
فراموش نکن مقصد، هميشه جايى در انتهاى مسيری نيست، مقصد لذت بردن از قدمهايیست، که برمىداريم.
چایت را بنوش
نگران فردا مباش
از گندمزار من و تو، مشتی کاه میماند برای بادها!
✍ #نیما_یوشیج
@tasvir_art
اما برايت 10 دقيقه راه رفتن روى جدول کنار خيابان را تجويز ميکنم، تا بفهمى عاقل بودن چيز خوبيست، اما ديوانگى قشنگتر است.
برايت لبخند زدن به کودکان وسط خيابان را تجويز ميکنم، تا بفهمى هنوز هم ميشود بىمنت محبت کرد ...
به ﺗﻮ پيشنهاد ميکنم گاهى بلند بخندى، هرکجا که هستى، يک نفر هميشه منتظر خندههاى توست
دکتر نيستم
اما به ﺗﻮ پيشنهاد ميکنم که شاد باشى!
خورشيد هر روز صبح، بخاطر زنده بودن من و تو طلوع ميکند، هرگز منتظر فرداى خيالى نباش. سهمت را از شادىِ زندگى، همين امروز بگير.
فراموش نکن مقصد، هميشه جايى در انتهاى مسيری نيست، مقصد لذت بردن از قدمهايیست، که برمىداريم.
چایت را بنوش
نگران فردا مباش
از گندمزار من و تو، مشتی کاه میماند برای بادها!
✍ #نیما_یوشیج
@tasvir_art
بعضي وقتها ، خوابت را مَي بينم
شفاف ، بي تكلف ،
مثل هميشه ي خودمان
نمي دانم از سر دلتنگي است ....
يا عادت...
چ فرقي مَي كند ؟
به هر حال من ، خوابت را مَي بينم
من و تَو خدا
و همان نگاه هاي ماندگار
سر يك ميز
به صرف چاي دم كشيده و گل بهار نارنج
آري گويي هميشه بهار خوابت را مَي بينم
نه ، شايد هم همه خوابها من و تَو بهاري ست
شفاف تر از هميشه
برايت از حافظ تفعل گرفتم
بگذار فكر كنم .... چ بود أن غزل؟؟؟
يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان روزي شود گلستان غم مخور
غم نمي خورم ، بعضي وقتها خوابت را مَي بينم
مرا همين بس است ...
صفورا ياسري
٣١ شهريور ٩٧
دل من بهاري بمان ...
@tasvir_art
شفاف ، بي تكلف ،
مثل هميشه ي خودمان
نمي دانم از سر دلتنگي است ....
يا عادت...
چ فرقي مَي كند ؟
به هر حال من ، خوابت را مَي بينم
من و تَو خدا
و همان نگاه هاي ماندگار
سر يك ميز
به صرف چاي دم كشيده و گل بهار نارنج
آري گويي هميشه بهار خوابت را مَي بينم
نه ، شايد هم همه خوابها من و تَو بهاري ست
شفاف تر از هميشه
برايت از حافظ تفعل گرفتم
بگذار فكر كنم .... چ بود أن غزل؟؟؟
يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان روزي شود گلستان غم مخور
غم نمي خورم ، بعضي وقتها خوابت را مَي بينم
مرا همين بس است ...
صفورا ياسري
٣١ شهريور ٩٧
دل من بهاري بمان ...
@tasvir_art
.
بعضی ها مثل یک اتفاق عجیب
حال آدم را خوب میکنند
مثل هوای تازه اند
آدم دلش می خواهد
در رویاهایش
دستشان را بگیرد
و بگوید تو که باشی
مگر آرزوی دیگری می ماند
#امیر_وجود
بعضی ها مثل یک اتفاق عجیب
حال آدم را خوب میکنند
مثل هوای تازه اند
آدم دلش می خواهد
در رویاهایش
دستشان را بگیرد
و بگوید تو که باشی
مگر آرزوی دیگری می ماند
#امیر_وجود
من همیشه میکوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم، جنگل را روشن کنم، اگرچه بعضی از جانوران مسخرهام میکنند و میگویند "با یک گل بهار نمیشود، تو بیهوده میکوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی." خرگوش گفت: این حرف مال قدیمیهاست. ما هم میگوییم "هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است."
#صمد_بهرنگی
کتاب: اولدوز و عروسک سخنگو
@tasvir_art
#صمد_بهرنگی
کتاب: اولدوز و عروسک سخنگو
@tasvir_art
ناگهان متعجب شدم.
زنی که سال پیش بودم، کجاست؟
یا آن که دو سال پیش بودم؟
در فکر آن زن، من اکنون، چگونه آدمی هستم؟
-سیلویا پلات
@tasvir_art
زنی که سال پیش بودم، کجاست؟
یا آن که دو سال پیش بودم؟
در فکر آن زن، من اکنون، چگونه آدمی هستم؟
-سیلویا پلات
@tasvir_art
احتمالا یک روز خشکسالی تمام میشود. احتمالا ابرها از راه میرسند، آسمان تکان میخورد. احتمالا یک روز باران میآید و زمین سرسبز میشود. احتمالا گلهای خوش عطری خواهد رویید. احتمالا یکی که عاشق شده، همان روز که برای اولین بار به خانه معشوق میرود، سر راه یکی از گلها را خواهد چید. احتمالا معشوق گل را بو خواهد کرد و داخل گلدانی خواهد گذاشت. احتمالا گلدان را جایی خواهد گذاشت جلوی چشم، جایی که هر روز ببیند، جایی که هر روز به یادش بیاورد که کسی دوستش دارد. احتمالا معشوق آن گل را هرگز فراموش نخواهد کرد. احتمالا معشوق داستان آن گل را برای فرزندانش تعریف خواهد کرد. احتمالا روزگار همانطور نمیماند. گل یک روز خشک میشود، گلدان یک روز میشکند. احتمالا یک روز عاشق و معشوق میمیرند. احتمالا فرزندانشان داستان گل را فراموش خواهند کرد. احتمالا خشکسالی باز میگردد. احتمالا خشکسالی همیشگی نیست. احتمالا یک روز دوباره ابرها از راه میرسند.
•امیرعلی بنی اسدی
@tasvir_art
•امیرعلی بنی اسدی
@tasvir_art
سپيده امد و پنجره دلم را تلنگر زد
بوسه بر چشمان خسته خواب الودم زد
صدايم ، زد ، صدايم زد
صبحي نو أمده
سپيده ، برايم داستان گفت
از روزگار شيرين كهن گفت
چاي دم كشيد و دلم هري ريخت
به ياد اوردم كه فنجان دوم خاليست
لقمه اي نان به يادش ، براي پرنده ها
كار امروز و فرداي من است
سپيده كجايي؟؟؟ گويي شب شده
باز...
بيا ، بيا ، صدايم بزن ...
به پنجره دلم تلنگر بزن ....
بگو ، باز صبحي نو آمده
آغازي ، كلامي ، عشقي
صفورا
@tasvir_art
بوسه بر چشمان خسته خواب الودم زد
صدايم ، زد ، صدايم زد
صبحي نو أمده
سپيده ، برايم داستان گفت
از روزگار شيرين كهن گفت
چاي دم كشيد و دلم هري ريخت
به ياد اوردم كه فنجان دوم خاليست
لقمه اي نان به يادش ، براي پرنده ها
كار امروز و فرداي من است
سپيده كجايي؟؟؟ گويي شب شده
باز...
بيا ، بيا ، صدايم بزن ...
به پنجره دلم تلنگر بزن ....
بگو ، باز صبحي نو آمده
آغازي ، كلامي ، عشقي
صفورا
@tasvir_art
باران
چ واژه ی آشنايی
...
آه ، بياد اوردم
او ما را با هم آشنا كرد
من به ياد تو
همه روزهای بارانی
قدم می زنم
صفورا
@tasvir_art
چ واژه ی آشنايی
...
آه ، بياد اوردم
او ما را با هم آشنا كرد
من به ياد تو
همه روزهای بارانی
قدم می زنم
صفورا
@tasvir_art
عجبا!!! سبحان الله
باز دلم هوايت را دارد
كه بگيرمت در آغوش
تا نشانت دهم عشق را
حيف گفتي ، سكوت كن ، صد حيف
آه دلبر ، نازنينم ، آه
روزگار، حراج عشق است
روزگار ، نا مهرباني هاست
عجبا !!!! چه صبري دارد خدا
صفورا
@tasvir_art
باز دلم هوايت را دارد
كه بگيرمت در آغوش
تا نشانت دهم عشق را
حيف گفتي ، سكوت كن ، صد حيف
آه دلبر ، نازنينم ، آه
روزگار، حراج عشق است
روزگار ، نا مهرباني هاست
عجبا !!!! چه صبري دارد خدا
صفورا
@tasvir_art
من معلم هستم
پر شور ، اشتياق
هر صبح در آينه
عهد مَي بندم
كه عشق را
به صلابه نكشم
و مهر را
عاشقانه بياموزم
كه من ...
عاشق ترينم
من معلم هستم
دنيايم ساده و زيبا
لبخندم كودكانه
دستانم سبز
روحم آزاد
بي قيد و شرط
مي آموزم و مي خوانم
آسمان نقاشي ام
آبي ،آبي
زمينش، سر سبز
رودهايش ، روان
خورشيدش فروزان
درختانش پر ميوه
بادبادكهايش رها
اسبهايش در صحرا
خانه هايش روشن
آدمهايش پر لبخند
هر صبح در آينه
عهد مي بندم
بگويم ، آسمان آبي
زمين سبز
خورشيد زرد
ماهي سرخ
من معلم هستم
هر صبح
كودك درونم
برايم شكلك در مي آورد
و عهد مي بندم
ع، ش ، ق
را هيجي كنم
صفورا ياسري
٩٨/٢/١١
@tasvir_art
پر شور ، اشتياق
هر صبح در آينه
عهد مَي بندم
كه عشق را
به صلابه نكشم
و مهر را
عاشقانه بياموزم
كه من ...
عاشق ترينم
من معلم هستم
دنيايم ساده و زيبا
لبخندم كودكانه
دستانم سبز
روحم آزاد
بي قيد و شرط
مي آموزم و مي خوانم
آسمان نقاشي ام
آبي ،آبي
زمينش، سر سبز
رودهايش ، روان
خورشيدش فروزان
درختانش پر ميوه
بادبادكهايش رها
اسبهايش در صحرا
خانه هايش روشن
آدمهايش پر لبخند
هر صبح در آينه
عهد مي بندم
بگويم ، آسمان آبي
زمين سبز
خورشيد زرد
ماهي سرخ
من معلم هستم
هر صبح
كودك درونم
برايم شكلك در مي آورد
و عهد مي بندم
ع، ش ، ق
را هيجي كنم
صفورا ياسري
٩٨/٢/١١
@tasvir_art
📝 • اﻳﻨﻜﻪ ﺯﻣﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ میﻛﻨﻴﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﻢﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﭼﻪ چیزی میﻛﻨﻴﺪ ؛
ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭفته ﺑﺎزمیﮔﺮﺩﺩ ﻭﻟﯽ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﺮﮔﺰ ...
🖋 راجر همیلتون
@،tasvir_art
ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭفته ﺑﺎزمیﮔﺮﺩﺩ ﻭﻟﯽ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﺮﮔﺰ ...
🖋 راجر همیلتون
@،tasvir_art
#تیکه_کتاب
هیچ یک از شرایطی که در زندگی با آن روبرو میشوید تصادفی نیست.
هر موقعیت با هدف سوق دادنِ شما به سطح بالاتری از آگاهی ایجاد میشود و کار شما فقط این است که حقیقت را دریابید و سهمی را که هر رویداد میتواند در زندگیتان داشته باشد کشف کنید.
📕 #نیمهی_تاریک_وجود
✍ #دبی_فورد
@tasvir_art
هیچ یک از شرایطی که در زندگی با آن روبرو میشوید تصادفی نیست.
هر موقعیت با هدف سوق دادنِ شما به سطح بالاتری از آگاهی ایجاد میشود و کار شما فقط این است که حقیقت را دریابید و سهمی را که هر رویداد میتواند در زندگیتان داشته باشد کشف کنید.
📕 #نیمهی_تاریک_وجود
✍ #دبی_فورد
@tasvir_art