🦋⃟🌙#قسمت_ویژه
≼ روان پزشکی تلفنی
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
*زینگ زینگ*
مخاطب ۱: الو سلام، روان پزشکی تلفنی؟
پویا: بله بفرمایید چطور میتونم کمکتون کنم؟
مخاطب ۱ با ناله: آقا شوهرم خیلی بد اخلاق شده اخیرا زیاد سرم داد میکشه!
پویا: خوب شمام سرش داد بکش.
مخاطب ۱: آخه داد اون بلند تره، هر وقت سرم داد میزنه قلبم مچاله میشه گریه م میگیره خیلی بی احساسه.
پویا: خب ببین این روشایی که بهت میگم رو اجرا کن صد در صد تضمینی صدای دادت از مال اون بلند تر میشه.
مخاطب ۱: خو خو..
پویا: دهنتو باز کن، یه نفس عمیق بگیر، بعد به تندی هوا رو بده بیرون این کارو چند بار تکرار کن.. داری یادداشت میکنی؟
مخاطب ۱: بله دقیقا چند بار اینکارو کنم؟
پویا: چمدونم ده بیس بار.. بعد با تمام قدرت از گلوت داد بزن و حرفتو بگو این روش طبق گفته ی دانشمندا جواب داده چون هوای بیشتری تو ریه هات برای داد داری؛)
مخاطب ۱: وای خیلی ممنونننن خدا خیرتون بدههههه
پویا: چاکریم.
*زینگ زینگ*
مخاطب ۲: سلام روان پزشک تلفنی؟
پویا: بله بفرمایید.
مخاطب ۲: من پماد کونیکورمو میتونم رو صورتم بمالم؟
پویا: هن؟ کونتو میخوای به کجا بمالی؟
مخاطب ۲: ع وا! کون نه! کونیکور...
پویا: خا همون، چمدونم خانم اینجا روان پزشکیه نه پزشکیه عمومی.
مخاطب ۲: هر دوتون پزشکین دیگه.
پویا: خانم مثل اینکه شما از نظر روانم مشکل دارین بزارین براتون نسخه تجویز کنم.
مخاطب ۲: ع وا چه مشکلی؟ چه نسخه ای؟
پویا: ببین برات خاک می نویسم... روزی چار مشت صبح ظهر عصر شب بریز رو سرت..
مخاطب ۲: وا این نسخه هات بدرد خودت میخوره!
پویا: برو بابا فرق پزشک عمومی و روان پزشکی رو نمیدونه روان پریش!
*زینگ زینگ*
پویا: روان پزشکی تلفنی بفرمایید.
رایان: منم عنتر.
پویا: عه سلام گاو چطوری اسکل؟ کپک زدم اینجا.
رایان: بالاخره یکی خر شد بهت کار داد... من باورم نمیشه هنوز!
پویا: چشمت در آد.. چیشد زنگیدی؟
رایان: میخواستم بگم سر راه داری میای پوشک بگیر.
پویا: پوشککک؟ مگه بچه م به دنیا اومده؟! بالاخره زاییدیش همسرم؟ بابا به قربونش.
رایان: جم کن شعراتو! دختر خاله م بچشو داده دست ما که تا شب نگه داریم بعد الان بچه ش کل خونه رو ریده. نمیدونم چی خورده که انقد دفعیاتش زیاده. خونه رو به گوه کشیده پویا.
پویا: عی عی عی دختر خاله دیگه از ماتحت کی سر آورد؟! باشه نیم ساعت دیگه شیفتم تموم میشه بزارش داخل اون اتاق خالیه حداقل اونجا برینه تمیز کردنش راحته.
رایان: خا خا دارم خفه میشم بای.
*زینگ زینگ*
پویا: روان پزشکی تلفنی بفرمایید.
مخاطب ۱: الو.. الو آقا من همونیم که زنگ زدم بهش نحوه داد زدن یاد دادید.
پویا: عههه شما! مشکلتون درست شد؟
مخاطب ۱: نه بعد اون عربده ای که سرش زدم دیوث زد سیاه و کبودم کرد .
پویا: ع وا مردیکه ی گوز... بمیرم برات خواهر ازش طلاق بگیر این دیگه برای تو شوهر بشو نیست لیاقتتو نداره والا که.
مخاطب ۱: چی بگم والا، نه خرجی میده نه اخلاقش خوبه.. خودتم که شاهدی چقد اذیتم میکنه. دیگه میخوام ولش کنم.
پویا: اره اره لیاقتش همون خراب های کف خیابونه نه تو به این فرشته ای... پاکی... معصومی... مهربونی...
مخاطب ۱: خدا از ده-
صدای داد میاد ازونور خط: داری با کودوم اشغالی حرف میزنی کسافتتتتت؟ پس اون پُرت میکنه اره؟!!!!
زن: گمشووووو این فرشته ی نجات منه به چه حقی-
مرد گوشی رو میگیره: اگه ببینم بازم زنمو از راه به در کردی خودت و هفت جد و آبادت رو بگا میدم!
پویا که جو گیر شده بود گفت: بیا بگا بده ببینم چه عنی میخوری! مردک روان پریش! تو هم اصلا به نسخه روان پزشک نیاز داری! برات گوه تجویز میکنم گووووه! روزی دو بار، شب و روز بگیر بخور با بشقاببببب!
و بعد تلفنو میکوبه سر جاش.
پویا یه قلوپ آب میخوره و با گفتن "همتون به طهال قورباقه ی داخل باغچه مون" محل کارشو ترک میکنه.
نتیجه اخلاقی: پیش افراد متخصص درد خود را بیان کنیم.
#aida
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
≼ روان پزشکی تلفنی
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
*زینگ زینگ*
مخاطب ۱: الو سلام، روان پزشکی تلفنی؟
پویا: بله بفرمایید چطور میتونم کمکتون کنم؟
مخاطب ۱ با ناله: آقا شوهرم خیلی بد اخلاق شده اخیرا زیاد سرم داد میکشه!
پویا: خوب شمام سرش داد بکش.
مخاطب ۱: آخه داد اون بلند تره، هر وقت سرم داد میزنه قلبم مچاله میشه گریه م میگیره خیلی بی احساسه.
پویا: خب ببین این روشایی که بهت میگم رو اجرا کن صد در صد تضمینی صدای دادت از مال اون بلند تر میشه.
مخاطب ۱: خو خو..
پویا: دهنتو باز کن، یه نفس عمیق بگیر، بعد به تندی هوا رو بده بیرون این کارو چند بار تکرار کن.. داری یادداشت میکنی؟
مخاطب ۱: بله دقیقا چند بار اینکارو کنم؟
پویا: چمدونم ده بیس بار.. بعد با تمام قدرت از گلوت داد بزن و حرفتو بگو این روش طبق گفته ی دانشمندا جواب داده چون هوای بیشتری تو ریه هات برای داد داری؛)
مخاطب ۱: وای خیلی ممنونننن خدا خیرتون بدههههه
پویا: چاکریم.
*زینگ زینگ*
مخاطب ۲: سلام روان پزشک تلفنی؟
پویا: بله بفرمایید.
مخاطب ۲: من پماد کونیکورمو میتونم رو صورتم بمالم؟
پویا: هن؟ کونتو میخوای به کجا بمالی؟
مخاطب ۲: ع وا! کون نه! کونیکور...
پویا: خا همون، چمدونم خانم اینجا روان پزشکیه نه پزشکیه عمومی.
مخاطب ۲: هر دوتون پزشکین دیگه.
پویا: خانم مثل اینکه شما از نظر روانم مشکل دارین بزارین براتون نسخه تجویز کنم.
مخاطب ۲: ع وا چه مشکلی؟ چه نسخه ای؟
پویا: ببین برات خاک می نویسم... روزی چار مشت صبح ظهر عصر شب بریز رو سرت..
مخاطب ۲: وا این نسخه هات بدرد خودت میخوره!
پویا: برو بابا فرق پزشک عمومی و روان پزشکی رو نمیدونه روان پریش!
*زینگ زینگ*
پویا: روان پزشکی تلفنی بفرمایید.
رایان: منم عنتر.
پویا: عه سلام گاو چطوری اسکل؟ کپک زدم اینجا.
رایان: بالاخره یکی خر شد بهت کار داد... من باورم نمیشه هنوز!
پویا: چشمت در آد.. چیشد زنگیدی؟
رایان: میخواستم بگم سر راه داری میای پوشک بگیر.
پویا: پوشککک؟ مگه بچه م به دنیا اومده؟! بالاخره زاییدیش همسرم؟ بابا به قربونش.
رایان: جم کن شعراتو! دختر خاله م بچشو داده دست ما که تا شب نگه داریم بعد الان بچه ش کل خونه رو ریده. نمیدونم چی خورده که انقد دفعیاتش زیاده. خونه رو به گوه کشیده پویا.
پویا: عی عی عی دختر خاله دیگه از ماتحت کی سر آورد؟! باشه نیم ساعت دیگه شیفتم تموم میشه بزارش داخل اون اتاق خالیه حداقل اونجا برینه تمیز کردنش راحته.
رایان: خا خا دارم خفه میشم بای.
*زینگ زینگ*
پویا: روان پزشکی تلفنی بفرمایید.
مخاطب ۱: الو.. الو آقا من همونیم که زنگ زدم بهش نحوه داد زدن یاد دادید.
پویا: عههه شما! مشکلتون درست شد؟
مخاطب ۱: نه بعد اون عربده ای که سرش زدم دیوث زد سیاه و کبودم کرد .
پویا: ع وا مردیکه ی گوز... بمیرم برات خواهر ازش طلاق بگیر این دیگه برای تو شوهر بشو نیست لیاقتتو نداره والا که.
مخاطب ۱: چی بگم والا، نه خرجی میده نه اخلاقش خوبه.. خودتم که شاهدی چقد اذیتم میکنه. دیگه میخوام ولش کنم.
پویا: اره اره لیاقتش همون خراب های کف خیابونه نه تو به این فرشته ای... پاکی... معصومی... مهربونی...
مخاطب ۱: خدا از ده-
صدای داد میاد ازونور خط: داری با کودوم اشغالی حرف میزنی کسافتتتتت؟ پس اون پُرت میکنه اره؟!!!!
زن: گمشووووو این فرشته ی نجات منه به چه حقی-
مرد گوشی رو میگیره: اگه ببینم بازم زنمو از راه به در کردی خودت و هفت جد و آبادت رو بگا میدم!
پویا که جو گیر شده بود گفت: بیا بگا بده ببینم چه عنی میخوری! مردک روان پریش! تو هم اصلا به نسخه روان پزشک نیاز داری! برات گوه تجویز میکنم گووووه! روزی دو بار، شب و روز بگیر بخور با بشقاببببب!
و بعد تلفنو میکوبه سر جاش.
پویا یه قلوپ آب میخوره و با گفتن "همتون به طهال قورباقه ی داخل باغچه مون" محل کارشو ترک میکنه.
نتیجه اخلاقی: پیش افراد متخصص درد خود را بیان کنیم.
#aida
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
🦋⃟🌙#قسمت_ویژه
≼ تابستون امسال
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
پویا: اون کولرو روشن کن خسیسسسسس!
رایان: برق قطه
سامان از داخل حمام: رایانننن! آب طبقه پایینو ببند این بالا آب فشارش کمه نمیاد!
رایان: آب قطه
ارسلان: رایان مودمتون شارژ پولیش تموم شده؟
رایان: نت قطه
همه: ...
رایان: ها چیه؟ بیاین سر منم قط کنین ازین زندگی فلاکت بار خلاصم کنین! به معنای واقعی ریدم توش و آبم قطه.
#aida
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
≼ تابستون امسال
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
پویا: اون کولرو روشن کن خسیسسسسس!
رایان: برق قطه
سامان از داخل حمام: رایانننن! آب طبقه پایینو ببند این بالا آب فشارش کمه نمیاد!
رایان: آب قطه
ارسلان: رایان مودمتون شارژ پولیش تموم شده؟
رایان: نت قطه
همه: ...
رایان: ها چیه؟ بیاین سر منم قط کنین ازین زندگی فلاکت بار خلاصم کنین! به معنای واقعی ریدم توش و آبم قطه.
نتیجه اخلاقی: این روزای سختم میگذره مهم اینه با هم باشیم و همو تنها نزاریم
.#aida
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
🦋⃟🌙#قسمت_ویژه
≼ روان پزشکی تلفنی
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
*زینگ زینگ*
مخاطب ۱: سلام.
رایان: سلام.
مخاطب ۱: خوبین؟
رایان: بله بفرمایید.
مخاطب ۱: من خوب نیستم.
رایان: بله بفرمایید خوبتون کنم.
مخاطب ۱: عه واقعا؟
رایان: زر بزن چته دیگهههههه!
مخاطب ۱: خا چرا آب روغن قاطی میکنی عه. میشه بگی اول تخم بود یا تخم مرغ؟ واقعا ذهنم درگیرشه..
رایان: اول تخمای من بود اصلا! مردم آزار!
تلفن را قطع میکند و نفس عمیق میکشد تا آرام شود.
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
مخاطب ۲: الو عمو
رایان: سلام مشکلت چیه؟
مخاطب ۲: الو عمو برام قصه میگی؟
رایان: چه قصه ای؟
مخاطب ۲: میشه قصه ی شنگول منگول بگی؟
رایان: فرزندم تلفن قصه گو نیستم که برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه!
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
پویا: میگم رایان..
رایان: من تو تایم کاریم چرا بهم زنگ زدی ملعون؟
پویا: گمشو بابا حالا یه کار پیدا کرده برا من چسی میاد... میگم که...
رایان: بنال.
پویا: من زدم آشپزخونه رو ترکوندم.
رایان: ...
پویا: چیز ینی نترکوندمااا... یکی دیواراش آتیش گرفت سیاه شد که با سفید کننده قابل حله..
رایان: ت-تو چیکار کردی؟
پویا: نگران نباش الان آتش نشانی میان خاموشش میکنن.
رایان: ...
رایان: من اگه دستم بهت برسه چنان میزنمت که صدا خر بدی! تا وقتی من میرسم اونجا آشپزخونه باید مثل روز اولش باشه بای!
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
مخاطب ۳: الو عر..
رایان: چیشده؟
مخاطب ۳: امتحانمو ریدم... ناراحتم.
رایان: امتحان هیچ وقت میزان شخصیت شمارو تعیین نمی کنه برای همین خراب کردنش هیچی از ارزش هاتون کم نمیکنه.
مخاطب ۳: ارزشم کجا بود که ازش کم بشه عر... خیلی بد جور گند زدم... اگه مامانم بفهمه منو میکشه، آبروم جلو رفقا م رفت، خواهرم برای یه هفته مسخرهم میکنه، بابام برام نت نمی خره، پول تو جیبیمو کم میکنن این ماه، الانم انقد گریه کردم زیر چشام باد کرده و ماسکم ندارم که بزارم تا صورتم زشت نشه... زشت میشم رلم باهام کات میکنه عر.
رایان صورتشو جم کرد: بسه بسه! مخم گوزید از این همه چس ناله! اونم واسه چس دونه امتحان اوهه! بچه هم بچه های قدیم! چار تا حرف میشنوی ک حقت بوده.. برو خودتو چس کن ببینم!
مخاطب ۳: عررررر هیچکس منو درک نمی کنه همتون بد جنسید.
رایان: فاک یو بای.
تلفن را سر جایش میگذارد.
رایان: اوف... مردم چه مشکلاتی دارنا... من خونهم داره میسوزه بعد- عه پشماممممم خونههههههههههه
وی فرار فرار به سمت خانه ش رفت.
#aida
نتیجه اخلاقی: بچه ها را در خانه تنها نگذاریم ممکن است آنجارا به آتش بکشند.
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
≼ روان پزشکی تلفنی
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
*زینگ زینگ*
مخاطب ۱: سلام.
رایان: سلام.
مخاطب ۱: خوبین؟
رایان: بله بفرمایید.
مخاطب ۱: من خوب نیستم.
رایان: بله بفرمایید خوبتون کنم.
مخاطب ۱: عه واقعا؟
رایان: زر بزن چته دیگهههههه!
مخاطب ۱: خا چرا آب روغن قاطی میکنی عه. میشه بگی اول تخم بود یا تخم مرغ؟ واقعا ذهنم درگیرشه..
رایان: اول تخمای من بود اصلا! مردم آزار!
تلفن را قطع میکند و نفس عمیق میکشد تا آرام شود.
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
مخاطب ۲: الو عمو
رایان: سلام مشکلت چیه؟
مخاطب ۲: الو عمو برام قصه میگی؟
رایان: چه قصه ای؟
مخاطب ۲: میشه قصه ی شنگول منگول بگی؟
رایان: فرزندم تلفن قصه گو نیستم که برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه!
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
پویا: میگم رایان..
رایان: من تو تایم کاریم چرا بهم زنگ زدی ملعون؟
پویا: گمشو بابا حالا یه کار پیدا کرده برا من چسی میاد... میگم که...
رایان: بنال.
پویا: من زدم آشپزخونه رو ترکوندم.
رایان: ...
پویا: چیز ینی نترکوندمااا... یکی دیواراش آتیش گرفت سیاه شد که با سفید کننده قابل حله..
رایان: ت-تو چیکار کردی؟
پویا: نگران نباش الان آتش نشانی میان خاموشش میکنن.
رایان: ...
رایان: من اگه دستم بهت برسه چنان میزنمت که صدا خر بدی! تا وقتی من میرسم اونجا آشپزخونه باید مثل روز اولش باشه بای!
*زینگ زینگ*
رایان: بفرمایید.
مخاطب ۳: الو عر..
رایان: چیشده؟
مخاطب ۳: امتحانمو ریدم... ناراحتم.
رایان: امتحان هیچ وقت میزان شخصیت شمارو تعیین نمی کنه برای همین خراب کردنش هیچی از ارزش هاتون کم نمیکنه.
مخاطب ۳: ارزشم کجا بود که ازش کم بشه عر... خیلی بد جور گند زدم... اگه مامانم بفهمه منو میکشه، آبروم جلو رفقا م رفت، خواهرم برای یه هفته مسخرهم میکنه، بابام برام نت نمی خره، پول تو جیبیمو کم میکنن این ماه، الانم انقد گریه کردم زیر چشام باد کرده و ماسکم ندارم که بزارم تا صورتم زشت نشه... زشت میشم رلم باهام کات میکنه عر.
رایان صورتشو جم کرد: بسه بسه! مخم گوزید از این همه چس ناله! اونم واسه چس دونه امتحان اوهه! بچه هم بچه های قدیم! چار تا حرف میشنوی ک حقت بوده.. برو خودتو چس کن ببینم!
مخاطب ۳: عررررر هیچکس منو درک نمی کنه همتون بد جنسید.
رایان: فاک یو بای.
تلفن را سر جایش میگذارد.
رایان: اوف... مردم چه مشکلاتی دارنا... من خونهم داره میسوزه بعد- عه پشماممممم خونههههههههههه
وی فرار فرار به سمت خانه ش رفت.
#aida
نتیجه اخلاقی: بچه ها را در خانه تنها نگذاریم ممکن است آنجارا به آتش بکشند.
∽∽∽∽∽∽∽∽∽∽
[@tarswempir]࿐
⛓️⃟🕷️scaryland
گایز! شب مراد است امشب... توجه ها رو جلب میکنم به این سمت که: تولد ادمین کوچولوی چنل، آیدا خانومه از همین تریبون اعلام میکنم که آیدا جان تولدت به خفنی خودت و یه تبریک چرب و چیلی هم از طرف من. انشاالله تو زندگی های بعدی درکنار ما به سر کنی و در هر زمان…
تیشکور از همه بابت تباریک💝🎈
#aida
#aida
⛓️⃟🕷️scaryland
Photo
جا داشت بگیم: نگا استیل گنگو🙄🙌
#aida
#aida