تاریخ ایرانی
6.05K subscribers
3.04K photos
309 videos
43 files
2.68K links
Download Telegram
✔️چرا به صادق طباطبایی می‌گفتند صادق خوشگله

🔹فاطمه صدر، همسر صادق طباطبایی: یک روز خانم اعظم طالقانی به دیدن خاله‌ام آمده بودند و نمی‌دانستند که من همسر دکتر طباطبایی هستم. به خاله‌ام گفتند به آقای طباطبایی بگویید این‌قدر خوب لباس نپوشد. تمام دخترهای مدرسه عاشق‌اش هستند.

▶️http://tarikhirani.ir/fa/news/36/bodyView/5365
✔️نامه‌های امیرکبیر؛ آموزش مملکتداری به شاه جوان
میرزا‌تقی‌خان فراهانی چگونه با ناصرالدین شاه نامه‌نگاری می‌کرد؟

🔹در دوران صدارت امیرکبیر، ناصرالدین‌ شاه هنوز جوانی ۲۰ ساله بود، در مملکتداری سررشته چندانی نداشت و طبعاً کسی باید او را راهنمایی می‌کرد. امیر روزانه مراقب تمام کارهای او بود و هر روز برای او دستورالعملی صادر می‌کرد مثلاً اینکه امروز باید از نظام سان ببیند، به نامه‌های سفرا پاسخ دهد و….

🔹در ایام معزولیت امیر، ناصرالدین‌ شاه چندین بار در جواب برخی از دلتنگی‌های او تأکید می‌کند که سخن‌چینی هیچ‌ کس را در باب وی نمی‌پذیرد درحالی‌که دیدیم که چگونه پذیرفت و امیر را به چه سرنوشتی دچار کرد. نامه‌های امیر به شاه در ایام عزلش هم بسیار قابل توجه است. با وجود عزل از صدارت هرگز از احترام امیر نسبت به شاه کاسته نشد، گرچه ظاهر نامه‌ها نشان می‌دهد که برخلاف گذشته چندان به اصطلاح آن روز در خانه و دربار نمی‌رفت و همین موجب گله شاه هم شد، به‌طوری‌که حتی در نامه‌های شاه به امیرکبیر نیز انعکاس پیدا کرد؛ اما آنچه بسیار تعجب‌برانگیز است این است که تا روزهای آخری که امیر به کاشان تبعید می‌شود، به هیچ‌وجه حتی بوی اینکه شاه، امیر را دچار چنین سرنوشتی کند هم از این نامه‌ها برنمی‌آید، امیر هم چنین استنباط و نظری نداشته است.

▶️http://tarikhirani.ir/fa/news/5/bodyView/5367
✔️خاطرات اشرف پهلوی:🔻

🔹ملک فاروق می‌خواست با من ازدواج کند
🔹نماینده هیتلر به دیدن مادرم آمد
🔹نتوانستم درسم را تمام کنم
🔹پدرم گفت: شما غلط زیادی نکنید و فورا با مادرتان برگردید
🔹اولین بار که فوزیه را برادرم دید،‌‌ همان موقعی بود که برای عقد ازدواج به مصر رفت
🔹ثریا عقده داشت که نمی‌توانست بچه‌دار بشود

▶️http://tarikhirani.ir/fa/files/100/bodyView/984
Forwarded from درس و عبرت
🔷 استالین یک «تزار» واقعی بود!!

↙️ ۱۴ اسفند ۱۳۳۱، ۵ مارس ۱۹۵۳: مرگ جوزف استالین، دیکتاتور اتحاد شوروی سابق

⬅️ استالین از زبان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای🔻
1⃣ «شما بيست سال بعد از انقلاب اكتبر - يعنى سال ۱۹۳۷ - شوروى را نگاه كنيد! اينها را من و امثال من يادمان است. ديكتاتورى سياه «استالين» بر شوروى در آن بيست سال حاكم بود كه صدها هزار آدم به جرم مخالفت با حكومت استالين - يا توهم مخالفت - اعدام و نابود شدند و چند برابر آن به سيبرى تبعيد شدند و چه بلاها بر سرشان آمد. تمام رؤساى سطح اول انقلاب، يكسره به‌وسيله‌ى كسانى‌كه بعدا وارث آنها بودند، اعدام، يا فرارى شدند و عده‌اى در تبعيد كشته شدند!» ۱۵/۱۲/۱۳۷۷

2⃣ «شما خود شوروى را هم كه در سال ۱۹۳۷ نگاه كنيد، مى‌بينيد كه زمان اوج ديكتاتورى سياه استالين است. اين ديكتاتورى، با حفظ مبانى انقلاب نبوده؛ يعنى استالين، يك تزار واقعى بود. فقط از خانواده‌ى «رمانف» نبود، فرد ديگرى بود؛ اما يك تزار و يك پادشاه مطلق بود! من گمان نمى‌كنم هيچ پادشاهى كه در قصر «كرملين» حكومت كرده بود، به قدر استالين پادشاهى كرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشريفات و همان امكانات و همان زندگى و اينها بود.» ۱۵/۱۲/۱۳۷۷

3⃣ «استالين، تنها چيزى كه از انقلاب حفظ كرد، آن نيم تنه‌اى بود كه تا آخر عمرش به شكل يك فرم مى‌پوشيد كه تا بالا تكمه مى‌خورد! آن را هم به مجردى كه مرد، اعقابش - همان چند نفرى كه بودند - كنار گذاشتند و هيچ چيز ديگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم كه انقلاب شد و سر كار آمده بودند، حكومت كارگرى فقط اسم بود! اين هم انقلاب شوروى، بعد از بيست سال!» ۱۵/۱۲/۱۳۷۷

4⃣ « امروز در دنيا هر كس را بخواهند به گردن‌كلفتى و زورگويى و ظلم و بى‌ملاحظگى و دورى از انسانيت متهم كنند، به استالين تشبيه مى‌كنند! درست هم هست؛ استالين واقعا مظهر اين صفات بد بود. حكومت به اصطلاح كارگرى، كه براى طبقات ضعيف تشكيل شده بود، به حكومت استبداد مطلق فردى تبديل شد!» ۰۹/۱۲/۱۳۷۹

5⃣ «استالين حتى به حزب كمونيست هم كه در نظام شوروى همه‌كاره بود، اجازه نمى‌داد كه در زمينه‌هايى تصميم‌گيرى كند. با آن وضعيت خشن و عظيم، استالين يك حكومت مطلقه‌ى سى‌وچند ساله را ادامه داد؛ هيچ كس هم جرأت نداشت اعتراض كند.» ۰۹/۱۲/۱۳۷۹

🔲 کانال تلگرام " درس و عبرت "👇
روایت تاریخ از زبان رهبر انقلاب همراه با تصاویری ناب و کمتردیده‌شده از وقایع تاریخی و زندگی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
https://telegram.me/khamenei_history
سرنوشت «امام موسی صدر» معلوم شد؟

“محمد اسماعیل،” معاون سیف الاسلام قذافی که دست راست وی نامیده می شود، اخیرا در گفتگویی که در نیویورک تایمز منتشر شد، ادعا کرده که “موسی صدر” رهبر شیعیان لبنان پس از درگیری لفظی شدید با معمر قذافی درباره وضعیت آن دورۀ لبنان و نقش مقاومت در آن، به دستور قذافی به قتل رسید و جنازه‌اش به دریا انداخته شد.

https://telegram.me/serfan_jahate_ettela
✔️صدها خانه خالی تصرف شد

🔹در روز ۱۳ اسفند ۱۳۵۸، به دنبال پایان مهلت ۴۸ ساعته «دفتر طرح خرید و واگذاری خانه‌های خالی» - مستقر در بنیاد مسکن انقلاب - به مالکان، صد‌ها خانه خالی در شهر تهران تصرف شد.
دفتر طرح خرید و واگذاری خانه‌های خالی دو روز پیش از این اقدام با تعیین ضرب‌الاجل ۴۸ ساعته از مالکان خواسته بود که از این فرصت یک روزه برای تعیین تکلیف خانه‌های خود استفاده کنند تا مواجه با تصمیم انقلابی این دفتر نشوند.
روزنامه کیهان در این روز نوشت: «خانه‌هایی که تصرف شده در شمال و شمال غربی تهران قرار دارد. واحدهای مسکونی تصرف شده در بلوک‌های ۸۰ تا ۱۰۰ واحدی قرار دارد. این اقدام به دنبال پایان مهلت مالکان خانه‌های خالی صورت گرفت و به تدریج ابتدا در مورد ۵۰ هزار خانه خالی شناسایی و سپس بقیه خانه‌ها اعمال می‌شود.»

▶️http://tarikhirani.ir/fa/events/3/EventsDetail/96
✔️محمد مصدق درگذشت

🔹در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ ساعت ۶ صبح دکتر محمد مصدق به دنبال یک دوره طولانی بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. او وصیت کرده بود پیکرش را کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر در «آرامگاه ابن‌بابویه» دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد.

🔹در سال‌های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که آیت‌الله طالقانی سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند.

▶️http://tarikhirani.ir/fa/events/3/EventsDetail/97
✔️غلامحسین مصدق: پدرم را دفن نکردیم

🔹 آخر روزی که با پدرم رفتیم ابن‌بابویه جایی که شهدای سی تیر را دفن کرده بودند‌‌ همان موقع دو روز بعد از ۳۰ تیر اوائل مرداد رفتیم آنجا، شب که رفتیم آنجا بیست و سه، چهار، هشت نفر بودند که کشته شده بودند بیچاره‌ها در این راه. پدر من رفت سر قبر این‌ها نشست گریه کرد. دیدم گریه کرد برای این‌ها خیلی ناراحت شده بود. بعد به من گفت، «غلام، جای من پهلوی این بچه‌های من است. من روزی که مردم باید همین جا پهلوی این بچه‌ها دفن بشوم.» این وصیت را کرد به من. امینی هم بود آنجا همۀ این‌ها بودند. امینی هم شهردار بود. بعد این‌ها گذشت و ما گفتیم که وصیت، بعد من به هویدا، امیرعباس، با من دوست بود. برای شاه پیغام دادم که فلان کس همچین وصیتی کرده گفته بود، «نه‌‌ همان احمدآباد خاکش کنید.» جا نداشتیم،‌‌ همان نهارخوری که همه نهار می‌خوردیم با هم رفتیم وسط اتاق نهارخوری را کندیم و همانجا امانت گذاشتیمش تو تابوت. چون دفن کردن با امانت فرق دارد. دفن که کردی دیگر نمی‌شود نبش قبر کرد و مرده را درآورد. وقتی دفنش کردی به موجب اسلام نقش قبر حرام است، دیگر نمی‌شود مرده را درآورد. هر کسی را امانت گذاشتی تو تابوت گذاشتی که امانت بود می‌شود از تو تابوت دربیاوری و ببری در جای دیگر. ما امانت گذاشتیم و تو تابوت گذاشتیم و دفنش کردیم و آنجا گذاشتیمش که یک روز اگر شد بیاوریمش ۳۰ تیر. خوشبختانه هم نیاوردیم [...] (؟) کثافت می‌کردند پدرش را در می‌آوردند.
خلاصه، هر چه هم بختیار و این‌ها خواستند که این آقا را ما ببریمشان به چیز، من و احمد، داداشم، زیر بار نرفتیم، نمی‌خواهیم همین‌جور باشد. همانجا احمدآباد ماند آنجا.

▶️http://tarikhirani.ir/fa/news/35/bodyView/5154
هاله سحابی: وقتی دکتر مصدق فوت کرد می‌گویند در آمریکا رادیو اعلام کرده که مصدق، نخست‌وزیر سابق ایران، در تبعید فوت کرد و یک استاد دانشگاه او را شست‌وشو داد و دفن کرد. شما خود این ماجرا را برای ما تعریف کنید.
دکتر سحابی: دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمی‌آشفت و به فرزندش مرحوم غلام‌حسین خان مصدق که پزشک بود با تندی می‌گفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟ به هر حال بیماری لاعلاج بود و روزهای آخر عمر، او را به بیمارستان نجمیه‌ی تهران منتقل کرده بودند. وقتی خبر مرگ او را شنیدم به اتفاق مرحوم آقای عباس رادنیا به بیمارستان رفتیم. فرزند ایشان را دیدم که در راهرو بیمارستان ایستاده بود و در تنهایی و ناچاری تصمیم گرفته بود پیکر او را در سر قبر آقا دفن کنند.. .
پیش از این او خود وصیت کرده بود که در محل شهدای سی تیر به خاک سپرده شود ولی با وجود حاکمیت ساواک و ممانعت دولت چنین امکانی وجود نداشت. […] من از فرزندان دکتر مصدق خواهش کردم که او را در آن‌جا دفن نکنیم و با سادگی وی را به سمت خانه‌اش در احمدآباد تشییع کنیم و در همان منزل به امانت به خاک بسپاریم تا در شرایط بهتری در آینده او را به مقبره‌ی خوب و آبرومندی منتقل سازیم. سرانجام جنازه‌ی او با حضور چند تن از افراد خانواده و دوستان جبهه‌ای و آشنایان دیگر به طرف احمدآباد تشییع شد. .

من و آقای رادنیا هم به اتفاق آیت‌الله زنجانی در پی آن‌ها رفتیم. در خانه‌ی احمدآباد دیدیم که وفاداران وی در طبقه‌ی بالا دور هم جمع شده‌اند و بحث می‌کنند و جنازه هم پایین در میان چند تن از روستاییان باقی بود. من خود آستین‌ها را بالا زده و با آب رونده‌ای که در آن‌جا بود بر روی تختی پیکر او را غسل و شست‌وشو دادم و کفن پوشاندم. آیت‌الله زنجانی هم بر جنازه نماز خواند.

در اتاقی از منزل مسکونی‌اش قبری کندند. من خود ناظر این کار بودم تا درست انجام شود. از آن‌جا که خاک همه‌اش خاک دستی بود گفتیم آجر بیاورند و آن‌جا را به اندازه‌ی یک قبر چینی نمودند و روی آن هم چوب‌های ضخیم نهادیم. او را با همان تابوتی که در آن قرار داشت در قبر قرار دادیم تا روزی این امانت به قبرستان مناسبی منتقل شود، یا در همان‌جا بازسازی و کامل شود. ولی تاکنون متأسفانه هیچ اقدامی برای انتقال وی یا بنایی مناسب انجام نشده است.
*ترکمان، محمد، یادنامه‌ی دکتر یدالله سحابی: اسوه‌ی اخلاق و سلوک اجتماعی، تهران: قلم، ۱۳۷۷،
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
آخرین تصاویر ثبت شده از آرامگاه مرحوم دکتر مصدق در تابستان 92
کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۷۲ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، با عنوان «صلابت سازندگی» وارد بازار کتاب می‌شود
@tarikhirani