Forwarded from اتچ بات
#ماسوله:
شهر تاریخی و توریستی ماسوله، یکی از نقاط تاریخی، سرسبز و خوش آب و هوای شمال ایران با هوای مه آلود، تابستانهای خنک و زمستانهای پر برف است که بومیان آن را تالشها تشکیل میدهند. ماسوله در جنوب غربی استان گیلان در بخش سردار جنگل فومن، ۶۰ کیلومتری شهر رشت ۳۶ کیلومتری شهر فومن و ۲۰ کیلومتری شهر ماکلوان واقع است.
در ۱۰ کیلومتری بالاتر از ماسوله جدید، #ماسوله_قدیم با آثار و بازماندههای انسانی از قبیل سنگ کوره و… در منطقهای گسترده پراکنده شدهاست که جزء آثار باستانی بهشمار میآیند. طی کاوشهای انجام شده از محوطه باستانی کهنه ماسوله سفالینه هائی متعلق به قرون پنجم تا هشتم هجری قمری بدست آمدهاست که دقیقترین مستندات قابل توجه تاریخی میباشند. کهنه ماسوله در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی قرار گرفت.
ماسوله دارای معماری منحصربهفردی است. محوطه جلوی خانهها و پشت بامها هر دو به عنوان پیادهرو استفاده میشوند. بافت معماری ماسوله در دوران زندیه شکل گرفتهاست و خیابانهای کوچک و پلههای بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمیدهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف میشود: حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پایینی است. تعداد طبقات ساختمانها معمولاً تا دو طبقه میرسد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
شهر تاریخی و توریستی ماسوله، یکی از نقاط تاریخی، سرسبز و خوش آب و هوای شمال ایران با هوای مه آلود، تابستانهای خنک و زمستانهای پر برف است که بومیان آن را تالشها تشکیل میدهند. ماسوله در جنوب غربی استان گیلان در بخش سردار جنگل فومن، ۶۰ کیلومتری شهر رشت ۳۶ کیلومتری شهر فومن و ۲۰ کیلومتری شهر ماکلوان واقع است.
در ۱۰ کیلومتری بالاتر از ماسوله جدید، #ماسوله_قدیم با آثار و بازماندههای انسانی از قبیل سنگ کوره و… در منطقهای گسترده پراکنده شدهاست که جزء آثار باستانی بهشمار میآیند. طی کاوشهای انجام شده از محوطه باستانی کهنه ماسوله سفالینه هائی متعلق به قرون پنجم تا هشتم هجری قمری بدست آمدهاست که دقیقترین مستندات قابل توجه تاریخی میباشند. کهنه ماسوله در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی قرار گرفت.
ماسوله دارای معماری منحصربهفردی است. محوطه جلوی خانهها و پشت بامها هر دو به عنوان پیادهرو استفاده میشوند. بافت معماری ماسوله در دوران زندیه شکل گرفتهاست و خیابانهای کوچک و پلههای بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمیدهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف میشود: حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پایینی است. تعداد طبقات ساختمانها معمولاً تا دو طبقه میرسد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
مورخ نبایداجازه دهدافکارجاری همچون رمانتیسم ، لیبرالیسم ، #تمایلات_وطن_پرستانه و #تعصبات_مذهبی که بسیاری ازمردم را ازجاده صواب منحرف می کند ، وی را درقضاوتهای خویش گمراه کند.
#لئوپولد_فون_رانکه(مورخ آلمانی)
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#لئوپولد_فون_رانکه(مورخ آلمانی)
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
یکی از زنان تاثیر گذار ایران زنده یاد #فروغ_السلطنه_آذرخشی بنیانگذار مدارس دخترانه در مشهد.
فروغ السلطنه نخستین مدرسه دخترانه شهر مشهد را در خانه اش به راه انداخت و با ایستادن در مقابل بعضی روحانیون مرتجع، پای دختران مشهدی را به تحصیل باز کرد.
مدرسه ای که او و زنان همراهش دو سال مسلحانه و شبانه روز از آن پاسداری کردند و نگذاشتند روحانیون و مکتب دارها به آن نزدیک شوند و مدرسه را تعطیل کنند.
فروغ آذرخشی از خاندان قاجار بود و از نوادگان متعدد فتحعلی شاه قاجار بود.
فروغ آذرخشی در آذر ماه ۱۳۴۲ در شهر مشهد درگذشت و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
فروغ السلطنه نخستین مدرسه دخترانه شهر مشهد را در خانه اش به راه انداخت و با ایستادن در مقابل بعضی روحانیون مرتجع، پای دختران مشهدی را به تحصیل باز کرد.
مدرسه ای که او و زنان همراهش دو سال مسلحانه و شبانه روز از آن پاسداری کردند و نگذاشتند روحانیون و مکتب دارها به آن نزدیک شوند و مدرسه را تعطیل کنند.
فروغ آذرخشی از خاندان قاجار بود و از نوادگان متعدد فتحعلی شاه قاجار بود.
فروغ آذرخشی در آذر ماه ۱۳۴۲ در شهر مشهد درگذشت و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پل_ابراهیم_آباد
اردبیل
اين پل در ابتدای کوچه ابراهيم آباد بر روی رودخانه بالیقلو در شهر اردبيل ساخته شده و متعلق به دوره #صفويه است. آدام اولئاريوس می نويسد که رودخانه بالخلو در شهر اردبيل به دو شاخه شده و از درون شهر می گذرد. ظاهراً پل ابراهيم آباد نيز از جمله پلهایی است که پيترودولاواله در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است. پل ابراهيم آباد دارای ۴ چشمه است که دو دهنه آن در سالهای اخير مورد بازسازی قرار گرفته است.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
اردبیل
اين پل در ابتدای کوچه ابراهيم آباد بر روی رودخانه بالیقلو در شهر اردبيل ساخته شده و متعلق به دوره #صفويه است. آدام اولئاريوس می نويسد که رودخانه بالخلو در شهر اردبيل به دو شاخه شده و از درون شهر می گذرد. ظاهراً پل ابراهيم آباد نيز از جمله پلهایی است که پيترودولاواله در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است. پل ابراهيم آباد دارای ۴ چشمه است که دو دهنه آن در سالهای اخير مورد بازسازی قرار گرفته است.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
ابوریحان بیرونی می گوید تحقیق دراخبارگذشتگان(تاریخ) البته ازراه قیاس واستدلال حاصل نمی شود، بایدبه #اسناد و #اقوال قدما رجوع کرد . درنهایت مورخ بایدفکرخودرا از #تعصب وپیروی ازهوی وهوس وریاست جویی که همه مانع نیل به حقیقت است ، پاک کند وبدور از اغراض به بررسی احوال گذشتگان پردازد.
📕تاریخ درترازو
✍ #عبدالحسین_زرینکوب
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
📕تاریخ درترازو
✍ #عبدالحسین_زرینکوب
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#آداب_ایرانیان
#کتزیاس یا کتسیاس تاریخنگار و پزشک یونانی بود. وی از شهر کنیدوس از مستعمرههای یونانی دوریها در آسیای کوچک بود. او میان سالهای ۴۱۵ تا ۳۹۸ پیش از میلاد، پزشک پروشات همسر داریوش دوم و اردشیر دوم پادشاه هخامنشی بود. کتزیاس که مدت هفده سال در دربار اردشیر می زیست اذآن دارد که در ایران از زنان روسپی اثری نبود.
دوره توقف "کتزياس" در ايران دوره ای بود که اخلاق عمومی نسبت به دوره آغاز هخامنشيان سست شده بود، زيرا پادشاهانی که پس از داريوش بزرگ و خشايارشا بر اريکه قدرت نشستند ، چندان در مسائلی که مربوط به عفت می شود سختگيری نمی کردند ولی باز حتی در آن زمان هم در ايران زن روسپی (فاحشه) وجود نداشته است.
اين در حالی بود که هم زمان دراقوام و کشورهای هم عصر امپراطوری هخامنشی چون يونان برهنگی بانوان و روسپی گری امری عادی و مرسوم قلمداد می شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#کتزیاس یا کتسیاس تاریخنگار و پزشک یونانی بود. وی از شهر کنیدوس از مستعمرههای یونانی دوریها در آسیای کوچک بود. او میان سالهای ۴۱۵ تا ۳۹۸ پیش از میلاد، پزشک پروشات همسر داریوش دوم و اردشیر دوم پادشاه هخامنشی بود. کتزیاس که مدت هفده سال در دربار اردشیر می زیست اذآن دارد که در ایران از زنان روسپی اثری نبود.
دوره توقف "کتزياس" در ايران دوره ای بود که اخلاق عمومی نسبت به دوره آغاز هخامنشيان سست شده بود، زيرا پادشاهانی که پس از داريوش بزرگ و خشايارشا بر اريکه قدرت نشستند ، چندان در مسائلی که مربوط به عفت می شود سختگيری نمی کردند ولی باز حتی در آن زمان هم در ايران زن روسپی (فاحشه) وجود نداشته است.
اين در حالی بود که هم زمان دراقوام و کشورهای هم عصر امپراطوری هخامنشی چون يونان برهنگی بانوان و روسپی گری امری عادی و مرسوم قلمداد می شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
درسالروز انقلاب مشروطه نگاهی اجمالی می اندازیم به پیشینه و زمینه های وقوع این جنبش از دیدگاه #احمد_کسروی.
وی مینویسد:
«در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند.». کسروی در ادامه میافزاید:
«اینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم #قائم_مقام وزیر کاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد؛ ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد.
در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان #امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید …، ولی ناصرالدین شاه او را کشت، سپس هم حاجی میرزا حسین خان #سپهسالار به کارهایی برخاست ، ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند».از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم #طالبوف، میرزا فتحعلی #آخوندزاده، میرزا #ملکم_خان و میرزا آقاخان کرمانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشهٔ آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین، چهرهنما، حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزهٔ خود را قطع ریشهٔ ستم و نتیجهٔ تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
وی مینویسد:
«در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند.». کسروی در ادامه میافزاید:
«اینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم #قائم_مقام وزیر کاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد؛ ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد.
در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان #امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید …، ولی ناصرالدین شاه او را کشت، سپس هم حاجی میرزا حسین خان #سپهسالار به کارهایی برخاست ، ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند».از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم #طالبوف، میرزا فتحعلی #آخوندزاده، میرزا #ملکم_خان و میرزا آقاخان کرمانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشهٔ آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین، چهرهنما، حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزهٔ خود را قطع ریشهٔ ستم و نتیجهٔ تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجسمه #شهید مشروطه گم شد!
مجسمه #ملک_المتکلمین از موثرترین آزادیخواهان و خطیبان دوران مشروطه که بهدست #محمدعلیشاه در باغشاه کشته شد، پس از انقلاب از میدان حسنآباد برچیده و به انباری پارکشهر منتقل شد.
احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران از مفقود شدن این مجسمه خبر دادوگفت : باید مسؤولان شهرداری دستور فوری برای پیگیری موضوع بدهند.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
مجسمه #ملک_المتکلمین از موثرترین آزادیخواهان و خطیبان دوران مشروطه که بهدست #محمدعلیشاه در باغشاه کشته شد، پس از انقلاب از میدان حسنآباد برچیده و به انباری پارکشهر منتقل شد.
احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران از مفقود شدن این مجسمه خبر دادوگفت : باید مسؤولان شهرداری دستور فوری برای پیگیری موضوع بدهند.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
#آخوندزاده
ازتاثیرگذارترین چهره های فرهنگی نهضت مشروطیت:
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) نمایشنامهنویس آزادیخواه اهل آذربایجان در دورهٔ قاجار بود. او را نخستین نمایشنامهنویس ایرانی و از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند. اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا تبریزی و دیگران بسیار تأثیر گذاشت.
در سال ۱۱۹۱ خورشیدی برابر با ۱۸۱۲ میلادی و ۱۲۲۸ هجری قمری در شهر نخو (نوخه) از توابع شکی زاده شد. این شهر در پی جنگهای ایران و روسیه از سال ۱۸۰۶ میلادی در تصرف قشون روسیه بود و در ۱۸۱۳ میلادی طبق عهدنامه گلستان به روسیه پیوست.
فتحعلی در کودکی به همراه خانواده مدتی در خامنه و مشکینشهر و چندی هم در گنجه زندگی کرد و سپس به نوخه بازگشت و در آنجا تحصیل کرد. سپس هنگامی که ۲۳ ساله بود به تفلیس رفت و مترجم بارون روزن فرماندار گرجستان شد و تا آخر زندگی همین سمت را داشت.
از جمله آثار آخوندزاده که سبب شهرت وی در ادبیات نمایشی شد، کتاب «تمثیلات» است که حاوی شش نمایشنامه و یک داستان است.
شیوهٔ عمل آخوندزاده، بررسی سیر اندیشههای دینی در ظرف تاریخی و محک آنها به واسطه تجربه و آزمون است که به پیشنهاد اصلاح دینی و پروتستانیسم منتهی میگردد. در این راه آخوندزاده تحت تأثیر ارنست رنان و باکل است. اصلاح دینی و تفکیک آن از باقی بنیانهای جامعه از منظر آخوندزاده انتحار یا حذف دین نیست بلکه ارائه قرائتی جدید از دینی است که بتواند خود را با روح زمانه و تحولات آن منطبق کند.
آخوندزاده در برابر سیطرهٔ فرهنگ دینی – عربی، درصدد طرح ایدهٔ ملیتخواهی و ناسیونالیسم به واسطهٔ بازگشت به دورهٔ طلایی ایران باستان است. این رویکرد تاریخی در راستای هویت بخشی به جامعهای است که در مقابل پیشرفتهای ملل دیگر احساس فقر و حقارت میکند.
به هر تقدیر اندیشهها و برنامههای اصلاحی آخوندزاده تا سالها بعد تأثیر کامل و قابل توجهی بر مؤلفههای فرهنگی و سیاسی ایران نمیگذارد و گاه از اساس مردود شمرده و نادیده گرفته میشود.
از مهمترین اندیشههای سیاسی وی، اندیشههای او در ارتباط با #آزادی، #ناسیونالیسم و #قانون_گذاری میباشد.در بررسی آراء و اندیشههای سیاسی وی باید به این نکته توجه داشت که این مسائل را در زمانی بیان میکرد که دورهٔ نفرت زای تفتیش عقاید بود؛ و نکوهشهای فتحعلی آخوندزاده نه فقط به ایران بلکه به تزاران روس نیز بودهاست.
از دیدگاه او صلاح مملکت در آن زمانه در آن بود که دادگاههای شرعی برداشته شود و امر مرافعه و قضاوت از علمای روحانی گرفته و به عهدهٔ وزارت عدلیه گذاشته بشود؛ و تنها امور دینی یعنی وعظ و پیش نمازی و ازدواج و طلاق و دفن اموات و امثال آن در دست علمای روحانی باقی بماند؛ و معتقد بود اینگونه است که منفعت عموم مردم تضمین میشود و این مسئله قدمی است که ایران را به قانون یا سیویلیزه شدن سوق میدهد. در دیدگاه او واضع قانون ملت میباشد و ملت است که کنستیتوسیون یعنی قانون اساسی مینویسد و بساط حکومت مطلقه و سلطنت ظالم را برمیچیند.
آخوندزاده یکی از اولین نوگرایان ایرانی بود که بسیار جدید و اساسی در ارتباط با زنان شروع به نوشتن کرد و آزادی و مساوات را در نوشتههای خود حقوق طبیعی آدمی میدانست.
اعتقاد به #آزادی_زن، الغای تعدد زوجات، ایجاد مساوات میان مرد و زن در همه حقوق اجتماعی، تعلیم و تربیت و آزادی حجاب زن از مترقیترین افکار وی بودهاند و در این مورد نیز پیشرو نوگرایان دنیای اسلامی بهشمار میرفت.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ازتاثیرگذارترین چهره های فرهنگی نهضت مشروطیت:
میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) نمایشنامهنویس آزادیخواه اهل آذربایجان در دورهٔ قاجار بود. او را نخستین نمایشنامهنویس ایرانی و از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند. اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا تبریزی و دیگران بسیار تأثیر گذاشت.
در سال ۱۱۹۱ خورشیدی برابر با ۱۸۱۲ میلادی و ۱۲۲۸ هجری قمری در شهر نخو (نوخه) از توابع شکی زاده شد. این شهر در پی جنگهای ایران و روسیه از سال ۱۸۰۶ میلادی در تصرف قشون روسیه بود و در ۱۸۱۳ میلادی طبق عهدنامه گلستان به روسیه پیوست.
فتحعلی در کودکی به همراه خانواده مدتی در خامنه و مشکینشهر و چندی هم در گنجه زندگی کرد و سپس به نوخه بازگشت و در آنجا تحصیل کرد. سپس هنگامی که ۲۳ ساله بود به تفلیس رفت و مترجم بارون روزن فرماندار گرجستان شد و تا آخر زندگی همین سمت را داشت.
از جمله آثار آخوندزاده که سبب شهرت وی در ادبیات نمایشی شد، کتاب «تمثیلات» است که حاوی شش نمایشنامه و یک داستان است.
شیوهٔ عمل آخوندزاده، بررسی سیر اندیشههای دینی در ظرف تاریخی و محک آنها به واسطه تجربه و آزمون است که به پیشنهاد اصلاح دینی و پروتستانیسم منتهی میگردد. در این راه آخوندزاده تحت تأثیر ارنست رنان و باکل است. اصلاح دینی و تفکیک آن از باقی بنیانهای جامعه از منظر آخوندزاده انتحار یا حذف دین نیست بلکه ارائه قرائتی جدید از دینی است که بتواند خود را با روح زمانه و تحولات آن منطبق کند.
آخوندزاده در برابر سیطرهٔ فرهنگ دینی – عربی، درصدد طرح ایدهٔ ملیتخواهی و ناسیونالیسم به واسطهٔ بازگشت به دورهٔ طلایی ایران باستان است. این رویکرد تاریخی در راستای هویت بخشی به جامعهای است که در مقابل پیشرفتهای ملل دیگر احساس فقر و حقارت میکند.
به هر تقدیر اندیشهها و برنامههای اصلاحی آخوندزاده تا سالها بعد تأثیر کامل و قابل توجهی بر مؤلفههای فرهنگی و سیاسی ایران نمیگذارد و گاه از اساس مردود شمرده و نادیده گرفته میشود.
از مهمترین اندیشههای سیاسی وی، اندیشههای او در ارتباط با #آزادی، #ناسیونالیسم و #قانون_گذاری میباشد.در بررسی آراء و اندیشههای سیاسی وی باید به این نکته توجه داشت که این مسائل را در زمانی بیان میکرد که دورهٔ نفرت زای تفتیش عقاید بود؛ و نکوهشهای فتحعلی آخوندزاده نه فقط به ایران بلکه به تزاران روس نیز بودهاست.
از دیدگاه او صلاح مملکت در آن زمانه در آن بود که دادگاههای شرعی برداشته شود و امر مرافعه و قضاوت از علمای روحانی گرفته و به عهدهٔ وزارت عدلیه گذاشته بشود؛ و تنها امور دینی یعنی وعظ و پیش نمازی و ازدواج و طلاق و دفن اموات و امثال آن در دست علمای روحانی باقی بماند؛ و معتقد بود اینگونه است که منفعت عموم مردم تضمین میشود و این مسئله قدمی است که ایران را به قانون یا سیویلیزه شدن سوق میدهد. در دیدگاه او واضع قانون ملت میباشد و ملت است که کنستیتوسیون یعنی قانون اساسی مینویسد و بساط حکومت مطلقه و سلطنت ظالم را برمیچیند.
آخوندزاده یکی از اولین نوگرایان ایرانی بود که بسیار جدید و اساسی در ارتباط با زنان شروع به نوشتن کرد و آزادی و مساوات را در نوشتههای خود حقوق طبیعی آدمی میدانست.
اعتقاد به #آزادی_زن، الغای تعدد زوجات، ایجاد مساوات میان مرد و زن در همه حقوق اجتماعی، تعلیم و تربیت و آزادی حجاب زن از مترقیترین افکار وی بودهاند و در این مورد نیز پیشرو نوگرایان دنیای اسلامی بهشمار میرفت.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
این نقشه ایرانی، مادر همه نقشه های جهان نمای اروپایی، عثمانی و چینی است که توسط #حمدالله_مستوفى در قرن هشتم هجری ترسیم شده است.
در این نقشه قاره آمریکا دیده می شود اما حدود ۱۰۰ سال پیش از کشف آن توسط كريستف كلمب!!
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
در این نقشه قاره آمریکا دیده می شود اما حدود ۱۰۰ سال پیش از کشف آن توسط كريستف كلمب!!
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اتچ بات
#میرزا_جهانگیر_خان_شیرازی
میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامهنگاروازچهره های موثر دوره مشروطیت ایران بود.وی مقدمات ادبیات و منطق و ریاضی را نزد استادان زمان فرا گرفت و به سال ۱۳۱۱ قمری به تهران رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیه تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت. در این هنگام بود که نهضت مشروطهخواهی آغاز شده بود.
میرزا جهانگیر خان در دوران مشروطه در انجمنهای سری (انجمن باغ میکده) و مجامع ایرانیان راه یافت. او با سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و همکاری میرزا علیاکبر خان قزوینی ( #دهخدا) روزنامهای به نام #صور_اسرافیل چاپ کرد. روزنامه صور اسرافیل با مشکلاتی روبرو شد ، از آن میان این که چندین بار نویسنده آن را تکفیر کردند و چند بار دفتر روزنامهاش را ویران کردند.
آنچه مسلم است عضو فعال انجمن آذربایجان و از اینها بالاتر یکی از اعضای «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون تهران» بودهاست که وابسته به فرقهٔ اجتماعیون عامیون مسلمانهای قفقاز بود و با فرقهٔ اجتماعیون عامیون روسیه نیز ارتباط داشت.
میرزا جهانگیر خان در فعالیتهای سوسیال دمکراتیک خود با #حیدر_عمواوغلی ارتباط نزدیک داشت و از سازمان دهندگان فعال و آگاه بشمارمی رفت. هنگامی که محمد علی شاه برای آخرین بار سرکوبی مشروطیت را تدارک می دید عدهای از اعضای فرقه اجتماعیون عامیون برای مقابله با او و بسیج مردم «کمیته انقلاب ملی» را تشکیل دادند که در حقیقت مرکز تصمیمگیری سازمانهای مشروطه خواه به حساب میآمد و میرزا جهانگیر خان یکی از اعضای اصلی آن بود.
#دهخدا شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر»خود را به یاد او سرود. در آخرین شمارهٔ دورهٔ دوم صور اسرافیل (۱۵ صفر ۱۳۲۷ - دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۲۸۷ خورشیدی) از دهخدا شعری در رثا و بیاد رفیق و همسنگر قدیمی اش به چاپ رسید. دهخدا میگوید:
شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان را به خواب دیدم. در جامهٔ سپید (که عادتاً در تهران دربرداشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟». من از این عبارت چنین فهمیدم که میگوید: «چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشتهای؟» و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یاد آر ز شمع مرده یاد آر! در این حال بیدار شدم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفتههای شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر به آن افزودم.
ای مرغِ سحر! چو این شبِ تار
بگذاشت ز سر، سیاهکاری،
وز نفحهی روحبخشِ اسحار
رفت از سرِ خفتگان، خماری،
بگشود گره ز زلفِ زرتار
محبوبهی نیلگونْ عماری،
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمنِ زشتخو حصاری،
یادآر ز شمعِ مرده! یادآر!
میرزا جهانگیر، در آخرین مقاله خود در نشریه صور اسرافیل، خطاب به قزاقهای محمد علی شاه، نوشت:
… ما هم از این جانبازی و فداکاری عاری نداریم و هیچوقت نمیگوییم که چرا ما مغلوب مستبدین و بیدینها شدیم زیرا که برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راهند و عنقریب خواهند رسید. ما میخواهیم با بدنهای خود، زیر سم اسبهای آنها را نرم و مفروش کرده و زمین طهران را برای تشریفات مقدم این مهمانهای تازه رسیده، از خون گلوی خود زینت دهیم و به آن برادرهای مهربان بگوییم و افتخار کنیم که ماییم پیش صفهای شهدای راه آزادی...
«مامونتوف» خبرنگار روس که در زمان اعدام جهانگیر خان در ایران بود، مینویسد:
"سر گذشت این دو تن (میرزا جهانگیر خان و ملک المتکلمین) بسیار ساده بود. امروز ایشان را به باغ بردند و پهلوی فواره نگاه داشتند. دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداختند. از دو سو کشیدند. خون از دهان ایشان آمد و این زمان، دژخیم سومی خنجر در دلهای ایشان فروکرد."
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامهنگاروازچهره های موثر دوره مشروطیت ایران بود.وی مقدمات ادبیات و منطق و ریاضی را نزد استادان زمان فرا گرفت و به سال ۱۳۱۱ قمری به تهران رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیه تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت. در این هنگام بود که نهضت مشروطهخواهی آغاز شده بود.
میرزا جهانگیر خان در دوران مشروطه در انجمنهای سری (انجمن باغ میکده) و مجامع ایرانیان راه یافت. او با سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و همکاری میرزا علیاکبر خان قزوینی ( #دهخدا) روزنامهای به نام #صور_اسرافیل چاپ کرد. روزنامه صور اسرافیل با مشکلاتی روبرو شد ، از آن میان این که چندین بار نویسنده آن را تکفیر کردند و چند بار دفتر روزنامهاش را ویران کردند.
آنچه مسلم است عضو فعال انجمن آذربایجان و از اینها بالاتر یکی از اعضای «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون تهران» بودهاست که وابسته به فرقهٔ اجتماعیون عامیون مسلمانهای قفقاز بود و با فرقهٔ اجتماعیون عامیون روسیه نیز ارتباط داشت.
میرزا جهانگیر خان در فعالیتهای سوسیال دمکراتیک خود با #حیدر_عمواوغلی ارتباط نزدیک داشت و از سازمان دهندگان فعال و آگاه بشمارمی رفت. هنگامی که محمد علی شاه برای آخرین بار سرکوبی مشروطیت را تدارک می دید عدهای از اعضای فرقه اجتماعیون عامیون برای مقابله با او و بسیج مردم «کمیته انقلاب ملی» را تشکیل دادند که در حقیقت مرکز تصمیمگیری سازمانهای مشروطه خواه به حساب میآمد و میرزا جهانگیر خان یکی از اعضای اصلی آن بود.
#دهخدا شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر»خود را به یاد او سرود. در آخرین شمارهٔ دورهٔ دوم صور اسرافیل (۱۵ صفر ۱۳۲۷ - دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۲۸۷ خورشیدی) از دهخدا شعری در رثا و بیاد رفیق و همسنگر قدیمی اش به چاپ رسید. دهخدا میگوید:
شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان را به خواب دیدم. در جامهٔ سپید (که عادتاً در تهران دربرداشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟». من از این عبارت چنین فهمیدم که میگوید: «چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشتهای؟» و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یاد آر ز شمع مرده یاد آر! در این حال بیدار شدم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفتههای شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر به آن افزودم.
ای مرغِ سحر! چو این شبِ تار
بگذاشت ز سر، سیاهکاری،
وز نفحهی روحبخشِ اسحار
رفت از سرِ خفتگان، خماری،
بگشود گره ز زلفِ زرتار
محبوبهی نیلگونْ عماری،
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمنِ زشتخو حصاری،
یادآر ز شمعِ مرده! یادآر!
میرزا جهانگیر، در آخرین مقاله خود در نشریه صور اسرافیل، خطاب به قزاقهای محمد علی شاه، نوشت:
… ما هم از این جانبازی و فداکاری عاری نداریم و هیچوقت نمیگوییم که چرا ما مغلوب مستبدین و بیدینها شدیم زیرا که برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راهند و عنقریب خواهند رسید. ما میخواهیم با بدنهای خود، زیر سم اسبهای آنها را نرم و مفروش کرده و زمین طهران را برای تشریفات مقدم این مهمانهای تازه رسیده، از خون گلوی خود زینت دهیم و به آن برادرهای مهربان بگوییم و افتخار کنیم که ماییم پیش صفهای شهدای راه آزادی...
«مامونتوف» خبرنگار روس که در زمان اعدام جهانگیر خان در ایران بود، مینویسد:
"سر گذشت این دو تن (میرزا جهانگیر خان و ملک المتکلمین) بسیار ساده بود. امروز ایشان را به باغ بردند و پهلوی فواره نگاه داشتند. دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداختند. از دو سو کشیدند. خون از دهان ایشان آمد و این زمان، دژخیم سومی خنجر در دلهای ایشان فروکرد."
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
وظیفه مورّخ ، بازسازی هنرمندانه گذشته است و این بازسازی آنگاه موفق تواند بود که توام با اندیشه و تفکر باشد، چه کار اصلی مورخ فقط ثبت وضبط نیست، ارزشیابی است.
✍ دکترمحمدعلی #موحد
📙 یادگذشته واندیشه آینده
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
✍ دکترمحمدعلی #موحد
📙 یادگذشته واندیشه آینده
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
#پاچه_خاری به روایت تصویر.
حرفه ای پرسود برای همه زمانها...
دیروزها ، امروز و فرداها ...
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
حرفه ای پرسود برای همه زمانها...
دیروزها ، امروز و فرداها ...
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM