تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی
90.4K subscribers
958 photos
317 videos
21 files
1.1K links
ایدئولوژی‌، اندیشه و تاریخ سیاسی

مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر

برخی کتاب‌ها:
عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریه‌های فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی

اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
Download Telegram
«به احترام پروانۀ سلحشوری»


می‌خواهم حرف‌های تکراری و خسته‌کننده را کنار بزنم و به جمله‌ای متفاوت برسم. می‌خواهم به مفهومی برسم که نشانۀ «اخلاق سیاسی فضیلت‌مندانه» است. می‌خواهم به جمله‌ای برسم که هر قدر مرورش می‌کنم تکراری به نظر نمی‌رسد...

در روزهای اخیر چند نطق متفاوت در مجلس انجام شد که یکی از آن‌ها نطق سالیانۀ خانم پروانۀ سلحشوری بود. هر قدر هم این‌گونه نطق‌ها را متفاوت بدانیم، این دست حرف‌های انتقادی نسبت به اوضاع کلی سیاسی و اقتصادی کشور آن‌قدر از رسانه‌ها و تریبون‌های مختلف بیان شده است که هیچ‌کدام دیگر حرف جدیدی ندارد. در شرایطی به سر می‌بریم که همه کم یا زیاد ادبیات اپوزیسیونی دارند! از تحلیلگرهای کراوات‌زدۀ فلان شبکۀ فارسی‌زبان خارجی تا اصلاح‌طلبان و اصولگرایان داخلی و حتا تا مقامات ارشد، از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تا اعضای مجلس خبرگان، همگی ادبیات اپوزیسیونی پیشه کرده‌اند و همه منتقدند. حال دیگر نیاز نیست از جناحِ فعلاً حذف‌شدۀ احمدی‌نژاد یاد کنیم. به طور کلی همه منتقدند! در چنین شرایطی شنیدن نطقی انتقادی حتا از تریبونی چون مجلس گرچه جالب است، اما تکرار حرف‌هایی است که امروز پربسامدتر از هر زمانی شده است. گرچه نباید انکار کرد که کیفیت و عیار این انتقادها نیز با هم فرق دارد و نمی‌خواهم نطق انتقادی کسی چون خانم سلحشوری یا آقای حیدری را با انتقادهای دیگران یکسان بدانم.

اما در نطق خانم سلحشوری جمله‌ای بیان شد که با همۀ نقدها و حرف‌ها و تحلیل‌های دیگر متفاوت بود و در ازدحامِ ناگواری‌ها و سرگیجه‌های خبریِ این روزها شنیده نشد، اما فهم و درک عمیق و اخلاق‌گرایی سیاسیِ نهفته در آن تن آدمی را می‌لرزاند، اگر که خوب به آن دقت کنیم. خانم سلحشوری در یکی از بندهای سخنرانی‌اش دربارۀ وضعیت «مجلس» و «نمایندگان» می‌گوید: «... مگر نظارت استصوابی شورای نگهبان اجازه انتخاب بهتری را داده است و مردم به ناچار ما را انتخاب کرده‌اند که شاید جای فرد دیگری را که حق نمایندگی داشت گرفته‌ایم.»

این همان جمله‌ای است که جنس و گونۀ آن از تمام حرف‌هایی که معمولاً می‌شنویم متفاوت است و در نظرم چنان ارزشمند است که باید به احترام گویندۀ آن از جا برخاست. بیایید از منظر «اخلاق سیاسی» به این جمله بنگریم. بسیاری از معضلاتی که ما امروز با آن‌ها در ساحت سیاسی دست‌به‌گریبانیم و گاه از آن‌ها زخم خورده‌ایم، خود «معلول» است: معلول اخلاق سیاسی ناروا. «اخلاق سیاسی» روحی است که در پیکر سیاسی دمیده می‌شود و اگر این روح نیک باشد، حتا می‌تواند پیکرِ زمخت سیاسی را به کرداری پسندیده، لطیف و غیرخشونت‌بار وادارد. پدیدۀ سیاسی نیز مانند دیگر پدیدارهای اجتماعی، وجهی پیدا (ساختاری‌ــ‌سازمانی) و وجهی ناپیدا دارد. «اخلاق سیاسی» بخشِ ناپیدای پدیدۀ سیاسی است. همگان عادت دارند دائم به بخش سخت و پیدای سیاست بپردازند، که البته حق هم دارند، زیرا بخش ناپیدا چون مرئی نیست، قابل درک هم نیست و مشکل بزرگ‌تر این‌که چون عینی نیست، اثبات‌پذیر هم نیست و بنابراین، بحث و تحلیل علمی نیز در مورد آن دشوار است. وجه پیدا و ناپیدای سیاسی تأثیرات متقابل و سازنده‌ای بر هم می‌گذارند، همدیگر را می‌سازند و از هم تأثیر می‌پذیرند.

باید به یاد داشته باشیم بسیاری از معضلات امروز ما «معلول» اخلاق سیاسی است، نه ساختار سیاسی، یا اگر هم معلولِ ساختار است، خودِ آن ساختار متأثر از آن اخلاق سیاسی شکل گرفته است. تا زمانی که ما ایرانی‌ها اخلاق سیاسی‌مان را اصلاح نکنیم، با هر تغییر ساختاری کردار سیاسی ناروا و آسیب‌زا دوباره خود را در ساختار جدید با شدتی کم‌تر یا بیش‌تر جاری خواهد کرد. این همان «بازتولید سیاسی» است که درباره‌اش بسیار صحبت شده است.

خودانتقادی، نگاه منتقدانه به جایگاه و کارکرد سیاسی خود و رعایت انصاف، این‌ها فضیلت‌هایی است که در این گفتۀ خانم سلحشوری پیداست و این فضایل برسازندۀ همان «اخلاق سیاسی» است که امیدوارم روزی در میان ما نیز نهادینه شود. پروانۀ سلحشوری به خود یادآوری می‌کند که جای فرد لایق‌تری را غصب کرده است و فقط سازوکار موجود باعث شده است او به این جایگاه برسد و در نتیجه خود را نیز مستحق ملامت می‌داند. این نگرش تحسین‌برانگیز نیست؟ و ما، همۀ ما، چقدر از این اخلاق سیاسی دوریم...

مهدی تدینی

#پاره_نوشته، #پروانه_سلحشوری
@tarikhandishi