بررسی #تاریخچه_قمه_زنی
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت
این عمل غیرعقلانی را به اهل بیت نچسبانید
در مورد منشأ اصلی و اولی قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند.
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و … از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد.
عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق #صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود.
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919م. در نجف نیز حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه زنی پرداخته بودند.
✅ ورود قمه زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، از عزاداری شیعیان در اصفهان عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می دهد:
تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه – یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی گیرد- بر تن می کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی تراشد و به حمام نمی رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می سازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه ی سیاه یا کیسه ی تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق … رنگ زده اند، حرکت می کنند… به همراه این افراد، عده ای برهنه نیز راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند؛ تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ های غم انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند که علامتی از اندوه بی پایان آن ها است و بیشتر به رقص شباهت دارد …
📖عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من با تاریخ اجتماعی و اداری ایران
جلد3
📖ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری، ص 475.
📖سفرنامه پیتردلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
قبل از صفویه، چیزی به نام قمه زنی در مذهب تشیع وجود نداشت
این عمل غیرعقلانی را به اهل بیت نچسبانید
در مورد منشأ اصلی و اولی قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند.
ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده ی عراقی الاصل کتاب تراژدی کربلا نیز براین عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و … از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه ی عربی ندارد.
عرب های عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسم ها شرکت نمی کردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترک های عراق، فرق #صوفیه وکردهای غرب ایران مرسوم بود.
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای 1919م. در نجف نیز حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمه زنی پرداخته بودند.
✅ ورود قمه زنی به ایران در زمان صفویان و جریان فداییان
پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی، از عزاداری شیعیان در اصفهان عصر صفوی سال 1037 قمری چنین گزارش می دهد:
تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر می رسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه – یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمی گیرد- بر تن می کنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمی تراشد و به حمام نمی رود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز می کنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم می سازد.
جمعی در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه ی سیاه یا کیسه ی تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق … رنگ زده اند، حرکت می کنند… به همراه این افراد، عده ای برهنه نیز راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند؛ تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز [عاشورا] نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگ های غم انگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او می خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند که علامتی از اندوه بی پایان آن ها است و بیشتر به رقص شباهت دارد …
📖عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من با تاریخ اجتماعی و اداری ایران
جلد3
📖ابراهیم الحیدری، تراژدی کربلا، ترجمه ی علی معموری، ص 475.
📖سفرنامه پیتردلاواله، ترجمه شجاع الدین شفا
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی تاریخی دکتر علی شریعتی در مورد وقایع کربلا و انچه در روز عاشورا بر امام حسین علیه السلام و یارانش گذشت...
زنده یاد شریعتی چه زیبا و دلنشین وقایع آنروز تاریخی را بازگو می کند..
توصیه می کنیم که شما هم این فیلم را ببینید و سخنرانی دکتر علی شریعتی را گوش کنید....
#ببینید....
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
زنده یاد شریعتی چه زیبا و دلنشین وقایع آنروز تاریخی را بازگو می کند..
توصیه می کنیم که شما هم این فیلم را ببینید و سخنرانی دکتر علی شریعتی را گوش کنید....
#ببینید....
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
اگر فردای روز عاشورا روزنامه ای منتشر می شد ، چه تیترهایی داشت؟
این پوستر اثر محمدصادق پورمیر است که به عنوان پوستر برتر در هشتمین سوگواره هنر عاشورایی انتخاب شد
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
این پوستر اثر محمدصادق پورمیر است که به عنوان پوستر برتر در هشتمین سوگواره هنر عاشورایی انتخاب شد
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
🔘اگر قزاق به کربلا بودی"
رضاشاه در یکی از سالها ماه محرم روز عاشورا، پیشاپیش دستههای سینهزنی قزاقها به راه افتاد، پای خود را برهنه کرد، به سر و کلهاش کاه و گل ریخت و در مراسم شام غریبان، شمع گچی به دست گرفت و به نوحهخوانی پرداخت. او در ماه رمضان روزه گرفت و به همه کارکنان سازمانهای ارتشی و نظامی دستور داد که در انجام احکام و دستورات مذهبی کوشا باشند.حتی در ماههای محرم، نوحهای نیز به قزاقان آموزش داده بود بدین شرح:
"اگر قزاق به کربلا بودی
حسین تشنه لب تنها نبودی"
📕منبع:نعمتالله قاضی در کتاب «علل سقوط حکومت رضاشاه»
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
رضاشاه در یکی از سالها ماه محرم روز عاشورا، پیشاپیش دستههای سینهزنی قزاقها به راه افتاد، پای خود را برهنه کرد، به سر و کلهاش کاه و گل ریخت و در مراسم شام غریبان، شمع گچی به دست گرفت و به نوحهخوانی پرداخت. او در ماه رمضان روزه گرفت و به همه کارکنان سازمانهای ارتشی و نظامی دستور داد که در انجام احکام و دستورات مذهبی کوشا باشند.حتی در ماههای محرم، نوحهای نیز به قزاقان آموزش داده بود بدین شرح:
"اگر قزاق به کربلا بودی
حسین تشنه لب تنها نبودی"
📕منبع:نعمتالله قاضی در کتاب «علل سقوط حکومت رضاشاه»
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
تاریخچه عزاداری های ماه محرم...
بعد از واقعه کربلا ؛ اولین باری که مراسم عزاداری بصورت رسمی باب شد در سال ۳۵۲ و در زمان آل بویه بود . یعنی حدودا -- ۳۰۰ -- سال بعد .
ابن جوزی در کتاب المنتظم میگوید :
در سال ۳۵۲ هجری ؛ معزالدوله دیلمی دستور داد در روز عاشورا مردم را جمع کنند و مردم اظهار حزن کنند . در این روز بازارها بسته شد و خرید و فروش موقوف گردید . قصابان گوسفند ذبح نمیکردند و هریسه پزها(حلیم پز) هریسه نمیپختند . مردم آب نمی نوشیدند . در بازار ها خیمه بر پا کردند و به رسم عزاداری ؛ کرباس می آویختند . زنان بر سر و روی خود میزدند و بر حسین ندبه میکردند .
بعد از آل بویه ؛ در زمان سلجوقیان ؛ این مراسم کمرنگ و یا حتی برچیده میشود و گهگاه تا حد یک سخنرانی در بارگاه امام علی پیش میرفته و دیگر هیچ .
در زمان خوارزمشاهیان و ایلخانیان هم رونقی نداشته است .
صفویان ؛ مذهب تشیع را در ایران برقرار کردند .
در این دوران ؛ پادشاهان صفوی ؛ عزاداریهای باشکوه و بی سابقه ای انجام میدادند . سرودن اشعار مذهبی ؛ تعزیه در رثای امام کربلا مرسوم شد.
کاررنی در سفرنامه خود مینویسد ؛
در سر کوچه ها ؛ کرسی میگذارند و ملایی روی آن می نشیند و سخنانی در مصیبت کشتگان کربلا میگوید . مردم هم بدور او جمع میشوند . و ملایان در بین سخنرانی ؛ میوه های فصل را تناول میکنند .
در دوره صفویان ؛ موقوفات و حسینیه ها بکار افتاد .
بگفته کاررنی ، مردم جامه کبود یا سرخ بر تن میکردند که جامه عزاداری بود . (از این نکته میتوان دریافت که لباس مشکی در آندوره لباس عزاداری نبوده ) .
در دوره افشاریان ؛ کما بیش با همین ترتیب یعنی سخنرانی و گاه تعزیه ؛ مراسم عزاداری ادامه داشته است .
در دوره زندیه ؛ (کریمخان )؛ تعزیه خوانی رواج بیشتری داشته .
تعزیه خوانی ؛ بدین شکل بوده که چند نفر ؛ لباس عربی میپوشیدند و صحنه اتفاقات کربلا را به نمایش میگذاشتند . این نوع نمایش به تعزیه خوانی معروف شد .
این نمایش در کاروانسراها و میادین اجرا میشد .
در دوره قاجار ؛ ناصرالدین شاه خود را سخت شیفته معصومین ؛ علی الخصوص شهید کربلا نشان میداد .
در این دوره عزاداریها ؛ چه از لحاظ کیفی و چه از لحاظ محتوا ، کلا تغییر کرد و هر ساله شروع به پختن غذای نذری میکرد و لباس مشکی بین مردم تقسیم میکرد و مراسم سخنرانی و تعزیه خوانی را انجام میداد .
میگویند بعد از سفرهای خارجیش و دیدن برنامه های کارناوال ؛ تصمیم میگیرد چیزی مشابه آنرا در ایران بنا کند . در نتیجه با الگو برداری از ساختمان رویال آلبرت هال (در لندن) تکیه دولت را میسازد . تکیه دولت ؛ با گنجایش هزار نفر ساخته شد .
برپایی سقاخانه ؛ مراسم تشت گذاری ؛ کفن پوشی و قمه زنی ؛ زخم زنی و شمع آجین و قفل آجین کردن بدن ؛ از رسوماتی است که در زمان ناصرالدین شاه باب شد .
(قفل آجین به این شکل بوده که بدن را سوراخ میکردند و به قفل میزده اند . عملی بسیار دردناک وگاه منجربه عفونت و بیماری میشده است )
در ایندوره ؛؛ علامت هایی با چراغ تزیین میشده و به دورش پارچه های نذری می بستند و علامت را در کوچه ها میگرداندند . و همزمان اشعار حزن آلود میخواندند .
رسم قمه زنی و علم کشی و تشت گذاری و سقاخانه ؛ و پختن غذای نذری و پوشیدن لباس مشکی ؛ از این دوره بجا مانده است .
پس از واژگونی حکومت قاجار و بحکومت رسیدن خاندان پهلوی ؛ در زمان رضا شاه ؛ با مراسم عزاداری و قمه زنی و علم کشی ؛ مخالفت میشد و رضا شاه علاقه ای به اینگونه مراسم نداشت و دستور توقف آنرا داد . اما مردم که برپایی این مراسم را نوعی عبادت میدانستند ؛ بصورت پنهانی و در جلسات شبانه ؛ در دهه اول عزاداری میکردند .
رسم جلسات هفتگی و یا جلسات ماهانه یادگار آن دوره میباشد .
در دوره پهلوی دوم ؛ سختگیری از بین رفت و مردم دوباره اجازه برپایی عزاداری داشتند .
در این دوره مراسم قمه زنی و تعزیه ، کم کم رنگ میباخت
بسیاری از آخوندها ؛ این مجالس را موقعیتی مناسب جهت آماده کردن مردم بر علیه نظام پهلوی میافتند و در این جلسات ؛ سخنرانی های آتشین میکردند . و آیت الله خمینی رسما قیام کربلا را منشا حرکت خود میشمرد و مردم را به آن دعوت میکرد .
Join 👉 @tarikh_iran3
بعد از واقعه کربلا ؛ اولین باری که مراسم عزاداری بصورت رسمی باب شد در سال ۳۵۲ و در زمان آل بویه بود . یعنی حدودا -- ۳۰۰ -- سال بعد .
ابن جوزی در کتاب المنتظم میگوید :
در سال ۳۵۲ هجری ؛ معزالدوله دیلمی دستور داد در روز عاشورا مردم را جمع کنند و مردم اظهار حزن کنند . در این روز بازارها بسته شد و خرید و فروش موقوف گردید . قصابان گوسفند ذبح نمیکردند و هریسه پزها(حلیم پز) هریسه نمیپختند . مردم آب نمی نوشیدند . در بازار ها خیمه بر پا کردند و به رسم عزاداری ؛ کرباس می آویختند . زنان بر سر و روی خود میزدند و بر حسین ندبه میکردند .
بعد از آل بویه ؛ در زمان سلجوقیان ؛ این مراسم کمرنگ و یا حتی برچیده میشود و گهگاه تا حد یک سخنرانی در بارگاه امام علی پیش میرفته و دیگر هیچ .
در زمان خوارزمشاهیان و ایلخانیان هم رونقی نداشته است .
صفویان ؛ مذهب تشیع را در ایران برقرار کردند .
در این دوران ؛ پادشاهان صفوی ؛ عزاداریهای باشکوه و بی سابقه ای انجام میدادند . سرودن اشعار مذهبی ؛ تعزیه در رثای امام کربلا مرسوم شد.
کاررنی در سفرنامه خود مینویسد ؛
در سر کوچه ها ؛ کرسی میگذارند و ملایی روی آن می نشیند و سخنانی در مصیبت کشتگان کربلا میگوید . مردم هم بدور او جمع میشوند . و ملایان در بین سخنرانی ؛ میوه های فصل را تناول میکنند .
در دوره صفویان ؛ موقوفات و حسینیه ها بکار افتاد .
بگفته کاررنی ، مردم جامه کبود یا سرخ بر تن میکردند که جامه عزاداری بود . (از این نکته میتوان دریافت که لباس مشکی در آندوره لباس عزاداری نبوده ) .
در دوره افشاریان ؛ کما بیش با همین ترتیب یعنی سخنرانی و گاه تعزیه ؛ مراسم عزاداری ادامه داشته است .
در دوره زندیه ؛ (کریمخان )؛ تعزیه خوانی رواج بیشتری داشته .
تعزیه خوانی ؛ بدین شکل بوده که چند نفر ؛ لباس عربی میپوشیدند و صحنه اتفاقات کربلا را به نمایش میگذاشتند . این نوع نمایش به تعزیه خوانی معروف شد .
این نمایش در کاروانسراها و میادین اجرا میشد .
در دوره قاجار ؛ ناصرالدین شاه خود را سخت شیفته معصومین ؛ علی الخصوص شهید کربلا نشان میداد .
در این دوره عزاداریها ؛ چه از لحاظ کیفی و چه از لحاظ محتوا ، کلا تغییر کرد و هر ساله شروع به پختن غذای نذری میکرد و لباس مشکی بین مردم تقسیم میکرد و مراسم سخنرانی و تعزیه خوانی را انجام میداد .
میگویند بعد از سفرهای خارجیش و دیدن برنامه های کارناوال ؛ تصمیم میگیرد چیزی مشابه آنرا در ایران بنا کند . در نتیجه با الگو برداری از ساختمان رویال آلبرت هال (در لندن) تکیه دولت را میسازد . تکیه دولت ؛ با گنجایش هزار نفر ساخته شد .
برپایی سقاخانه ؛ مراسم تشت گذاری ؛ کفن پوشی و قمه زنی ؛ زخم زنی و شمع آجین و قفل آجین کردن بدن ؛ از رسوماتی است که در زمان ناصرالدین شاه باب شد .
(قفل آجین به این شکل بوده که بدن را سوراخ میکردند و به قفل میزده اند . عملی بسیار دردناک وگاه منجربه عفونت و بیماری میشده است )
در ایندوره ؛؛ علامت هایی با چراغ تزیین میشده و به دورش پارچه های نذری می بستند و علامت را در کوچه ها میگرداندند . و همزمان اشعار حزن آلود میخواندند .
رسم قمه زنی و علم کشی و تشت گذاری و سقاخانه ؛ و پختن غذای نذری و پوشیدن لباس مشکی ؛ از این دوره بجا مانده است .
پس از واژگونی حکومت قاجار و بحکومت رسیدن خاندان پهلوی ؛ در زمان رضا شاه ؛ با مراسم عزاداری و قمه زنی و علم کشی ؛ مخالفت میشد و رضا شاه علاقه ای به اینگونه مراسم نداشت و دستور توقف آنرا داد . اما مردم که برپایی این مراسم را نوعی عبادت میدانستند ؛ بصورت پنهانی و در جلسات شبانه ؛ در دهه اول عزاداری میکردند .
رسم جلسات هفتگی و یا جلسات ماهانه یادگار آن دوره میباشد .
در دوره پهلوی دوم ؛ سختگیری از بین رفت و مردم دوباره اجازه برپایی عزاداری داشتند .
در این دوره مراسم قمه زنی و تعزیه ، کم کم رنگ میباخت
بسیاری از آخوندها ؛ این مجالس را موقعیتی مناسب جهت آماده کردن مردم بر علیه نظام پهلوی میافتند و در این جلسات ؛ سخنرانی های آتشین میکردند . و آیت الله خمینی رسما قیام کربلا را منشا حرکت خود میشمرد و مردم را به آن دعوت میکرد .
Join 👉 @tarikh_iran3
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شاید ۶۶سال پیش دراین ساعتها، آزادیخواهان و ملیگرایان ایرانی آرزو میکردند «مکن ای صبح طلوع!»...اما صبح ۲۸امرداد، طلوع کرد و مصدق با کودتا سقوط کرد؛ اما در کودتای #۲۸_امرداد ۱۳۳۲ چه کسانی دست داشتهاند. ببینید👆/روزآروز
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
تاریخ_عملیات_سری_CIAضد_مصدق_Archpoldeb@؛.pdf
785.8 KB
📘 تاریخ عملیات سریCIA در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای سرنگونی مصدق نخست وزیر ایران
🖌نویسنده :دکتر دونالد .ن.ویلپر
◾️تاریخ نگارش :مارس 1951
◾️تاریخ انتشار :اکتبر 1999
📝مترجم :ابوالحسن بنی صدر
📑93صفحه
📇انتشارات انقلاب اسلامی پاریس
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
🖌نویسنده :دکتر دونالد .ن.ویلپر
◾️تاریخ نگارش :مارس 1951
◾️تاریخ انتشار :اکتبر 1999
📝مترجم :ابوالحسن بنی صدر
📑93صفحه
📇انتشارات انقلاب اسلامی پاریس
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
🌐 ۲۸ مرداد برگی از تاریخ که همواره بغض فروخورده ملتی را فریاد می زند .
📃سروده علی اکبر دهخدا برای مصدق
ای مردم آزاده کجایید کجایید
آزادگی افسرد بیایید بیایید
در قصه و تاریخ چو آزاده بخوانید
مقصود از آزاده شمایید شمایید
بیشبهه شما روشنی چشم جهانید
در چشمهی خورشید شما نور و ضیایید
با چارهگری و خرد خویش به هر درد
بر مشرق رنجور دوایید دوایید
بسیار مفاخر پدرانتان و شما راست
کوشید که یک لخت بر آنها بفزایید
بنمود مصدقتان آن نعمت و قدرت
کاندر کفتان هست از آن سر مگرایید
گیرید همه از دل و جان راه مصدق
زین ره بدرآیید اگر مرد خدایید
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
📃سروده علی اکبر دهخدا برای مصدق
ای مردم آزاده کجایید کجایید
آزادگی افسرد بیایید بیایید
در قصه و تاریخ چو آزاده بخوانید
مقصود از آزاده شمایید شمایید
بیشبهه شما روشنی چشم جهانید
در چشمهی خورشید شما نور و ضیایید
با چارهگری و خرد خویش به هر درد
بر مشرق رنجور دوایید دوایید
بسیار مفاخر پدرانتان و شما راست
کوشید که یک لخت بر آنها بفزایید
بنمود مصدقتان آن نعمت و قدرت
کاندر کفتان هست از آن سر مگرایید
گیرید همه از دل و جان راه مصدق
زین ره بدرآیید اگر مرد خدایید
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
گفت این عصای من است!
بر آن تکیه می زنم،
و با آن بر دهان پیر کفتار استعمار می کوبم،
و حق شما را از بیگانه می گیرم.
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
بر آن تکیه می زنم،
و با آن بر دهان پیر کفتار استعمار می کوبم،
و حق شما را از بیگانه می گیرم.
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف مهدی اخوان در بیاد #مصدق
دیدی دلا
که یار نیامد
اسب آمد و
سوار نیامد
چندان
که غم به جانِ تو بارید
باران
به کوهسار نیامد...
سالروز #کودتای_۲۸مرداد
کانال اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
دیدی دلا
که یار نیامد
اسب آمد و
سوار نیامد
چندان
که غم به جانِ تو بارید
باران
به کوهسار نیامد...
سالروز #کودتای_۲۸مرداد
کانال اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
Forwarded from 🕊️اندیشه آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان کمتر شنیده شدهی مرحوم طالقانی درباره نقش فدائیان اسلام در شکست دولت دکتر مصدق و حمایت آیتاله کاشانی از کودتای ۲۸مرداد
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
کانال تحلیلی خبری اندیشه آزادی 👇
🆑 @andishe_azady
📅روزشمار سال کودتا
1332-06-02 فرمانداری نظامی: اعضای دولت مصدق خود را معرفی کنند
1332-06-01 دولت زاهدی تشکیل شد
1332-05-31 شاه به کشور بازگشت
1332-05-29 مصدق، صدیقی، شایگان و معظمی بازداشت شدند
1332-05-28 دولت مصدق ساقط شد
1332-05-27 سرهنگ نصیری: دو دقیقه تاخیر نقشه کودتا را برهم زد
1332-05-26 فاطمی: تغییر رژیم و برقراری جمهوری مطرح نیست
1332-05-25 کودتا علیه مصدق شکست خورد
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
1332-06-02 فرمانداری نظامی: اعضای دولت مصدق خود را معرفی کنند
1332-06-01 دولت زاهدی تشکیل شد
1332-05-31 شاه به کشور بازگشت
1332-05-29 مصدق، صدیقی، شایگان و معظمی بازداشت شدند
1332-05-28 دولت مصدق ساقط شد
1332-05-27 سرهنگ نصیری: دو دقیقه تاخیر نقشه کودتا را برهم زد
1332-05-26 فاطمی: تغییر رژیم و برقراری جمهوری مطرح نیست
1332-05-25 کودتا علیه مصدق شکست خورد
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
✳️ غارت خانه مصدق در ۲۸ مرداد را دیدم
🔻خاطرات کامران عدل🔻
🔹صبح ۲۸ مرداد ما در باغ مشغول شنا کردن بودیم که حدود ساعت ۱۰ صبح صدای «جاوید شاه» را شنیدیم و بعدها فهمیدیم که مردم میخواستند بروند و بیسیم پهلوی را بگیرند، چون این به معنای پیروزی کودتا بود. ما از استخر بیرون آمدیم و ماشینها را دیدیم. پدر من هم من حدود ساعتهای ده و نیم صبح از سازمان برنامه که آن زمان سر خیابان استخر در خیابان سپه - میدان حسنآباد فعلی- بود، برگشت. رادیو هم باز بود و همینطور مارش نظامی پخش میشد و هیچ صحبتی نبود. فقط میدانستیم که روز گذشتهاش تظاهرات طرفداران مصدق بوده و ما تعجب میکردیم که اینها چطور حالا با فراغ بال به نفع شاه شعار میدهند. ما بچهها ضد و نقیض این جریانات را نمیفهمیدیم. ساعت ۱۲ با کامیون و اتوبوس آمدند و یک دفعه صدای ترق و تروقی شنیده شد و صدای بدی از رادیو فریاد زد: «...مصدق خائن فرار کرده است... مردم شهرستانها من که با شما سخن میگویم میراشرافی نماینده مجلس شورای ملی هستم...» شهر در آن زمان دیگر شلوغ شد. شهر آن موقع کوچک بود و خیابان تختجمشید آخر تهران بود. ما آمده بودیم سر پیچ شمیران تا ماجرا را ببینیم که تیراندازی شد. ساعت چهار بعدازظهر اسباب و اثاثیه را دست ملت دیدیم و فهمیدیم که ریختهاند خانه مصدق و کسان دیگری که طرفدار او بودند و اثاثیههایشان را غارت میکنند. من بعدها متوجه شدم که زاهدی از تمام سربازخانهها خواسته بود تا افراد پادگانهایشان را به تهران بیاورند. بنابراین اگر صبح ۲۸ مرداد کودتا شروع نشده بود، غروب اینها با توپ و تانک به تهران آمده بودند. برای همین تیمسار سرتیپ عباس فرزانگان وزیر پست و تلگراف میشود، تیمسار سرتیپ تیمور بختیار فرمانداری نظامی را دست میگیرد و خلاصه تمام پستهای کلیدی دست افسرانی میافتد که کودتا کردند.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
🔻خاطرات کامران عدل🔻
🔹صبح ۲۸ مرداد ما در باغ مشغول شنا کردن بودیم که حدود ساعت ۱۰ صبح صدای «جاوید شاه» را شنیدیم و بعدها فهمیدیم که مردم میخواستند بروند و بیسیم پهلوی را بگیرند، چون این به معنای پیروزی کودتا بود. ما از استخر بیرون آمدیم و ماشینها را دیدیم. پدر من هم من حدود ساعتهای ده و نیم صبح از سازمان برنامه که آن زمان سر خیابان استخر در خیابان سپه - میدان حسنآباد فعلی- بود، برگشت. رادیو هم باز بود و همینطور مارش نظامی پخش میشد و هیچ صحبتی نبود. فقط میدانستیم که روز گذشتهاش تظاهرات طرفداران مصدق بوده و ما تعجب میکردیم که اینها چطور حالا با فراغ بال به نفع شاه شعار میدهند. ما بچهها ضد و نقیض این جریانات را نمیفهمیدیم. ساعت ۱۲ با کامیون و اتوبوس آمدند و یک دفعه صدای ترق و تروقی شنیده شد و صدای بدی از رادیو فریاد زد: «...مصدق خائن فرار کرده است... مردم شهرستانها من که با شما سخن میگویم میراشرافی نماینده مجلس شورای ملی هستم...» شهر در آن زمان دیگر شلوغ شد. شهر آن موقع کوچک بود و خیابان تختجمشید آخر تهران بود. ما آمده بودیم سر پیچ شمیران تا ماجرا را ببینیم که تیراندازی شد. ساعت چهار بعدازظهر اسباب و اثاثیه را دست ملت دیدیم و فهمیدیم که ریختهاند خانه مصدق و کسان دیگری که طرفدار او بودند و اثاثیههایشان را غارت میکنند. من بعدها متوجه شدم که زاهدی از تمام سربازخانهها خواسته بود تا افراد پادگانهایشان را به تهران بیاورند. بنابراین اگر صبح ۲۸ مرداد کودتا شروع نشده بود، غروب اینها با توپ و تانک به تهران آمده بودند. برای همین تیمسار سرتیپ عباس فرزانگان وزیر پست و تلگراف میشود، تیمسار سرتیپ تیمور بختیار فرمانداری نظامی را دست میگیرد و خلاصه تمام پستهای کلیدی دست افسرانی میافتد که کودتا کردند.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
✅ ۲۸ مرداد کودتا نشد/ کودتاگران اعتراف کردهاند
🔻مناظره حسین شاهحسینی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و حمید سیفزاده عضو حزب زحمتکشان در سال ۱۳۹۳ در سایت تاریخ ایرانی🔻
🔹سیفزاده: در اینکه کشورهای خارجی به ویژه انگلیس و آمریکا در جریانات ۲۸ مرداد دخالت داشتهاند، تردیدی نیست، اما نمیتوان نام آن را کودتا گذاشت. عبارت کودتا از روزی گفته شد که دکتر مصدق فرمان عزلش را گرفت و صبح روز بعد اعلام کرد که کودتایی شد ولی دولت مسلط بر اوضاع است. بعدها معلوم شد که کودتا نبوده و نصیری فرمان عزل او را آورده بود و یک ساعت و نیم هم منتظر مانده بود تا رسید فرمان را بگیرد. آن وقت حزب توده میگوید سرهنگ شجاعیان آنجا نصیری را دستگیر کرد که دروغ است. ابلاغ فرمان شاه که کودتا نیست. به علاوه اینکه تا دو روز بعد هم مصدق نخستوزیر بود. اگر لفظ کودتا درست باشد فقط درباره ۲۸ مرداد است نه ۲۵ مرداد که آن هم خیلی با قواعد کودتا منطبق نیست چون یک گردان نظامی نیامد که با زور حکومت را از حکومتگران بگیرد و تمام قواعد قبلی را برهم بزند.
🔹شاهحسینی: مساله ۲۸ مرداد را چه بخواهند چه نخواهند، خارجیهایی که منافعشان در این کودتا بود به صراحت اعلام کردند که کار ما بود و قیام مردمی نبود. وقتی عدهای که با شخص اصلی مملکت در ارتباطند با تانک به در خانه رئیس دولت میروند نامش چیزی غیر از کودتاست؟ عوامل شاه در ارتش شاهنشاهی ایران که مصدق به دنبال در اختیار گرفتن آن بود، عامل انگلستان برای کودتا شدند.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
🔻مناظره حسین شاهحسینی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و حمید سیفزاده عضو حزب زحمتکشان در سال ۱۳۹۳ در سایت تاریخ ایرانی🔻
🔹سیفزاده: در اینکه کشورهای خارجی به ویژه انگلیس و آمریکا در جریانات ۲۸ مرداد دخالت داشتهاند، تردیدی نیست، اما نمیتوان نام آن را کودتا گذاشت. عبارت کودتا از روزی گفته شد که دکتر مصدق فرمان عزلش را گرفت و صبح روز بعد اعلام کرد که کودتایی شد ولی دولت مسلط بر اوضاع است. بعدها معلوم شد که کودتا نبوده و نصیری فرمان عزل او را آورده بود و یک ساعت و نیم هم منتظر مانده بود تا رسید فرمان را بگیرد. آن وقت حزب توده میگوید سرهنگ شجاعیان آنجا نصیری را دستگیر کرد که دروغ است. ابلاغ فرمان شاه که کودتا نیست. به علاوه اینکه تا دو روز بعد هم مصدق نخستوزیر بود. اگر لفظ کودتا درست باشد فقط درباره ۲۸ مرداد است نه ۲۵ مرداد که آن هم خیلی با قواعد کودتا منطبق نیست چون یک گردان نظامی نیامد که با زور حکومت را از حکومتگران بگیرد و تمام قواعد قبلی را برهم بزند.
🔹شاهحسینی: مساله ۲۸ مرداد را چه بخواهند چه نخواهند، خارجیهایی که منافعشان در این کودتا بود به صراحت اعلام کردند که کار ما بود و قیام مردمی نبود. وقتی عدهای که با شخص اصلی مملکت در ارتباطند با تانک به در خانه رئیس دولت میروند نامش چیزی غیر از کودتاست؟ عوامل شاه در ارتش شاهنشاهی ایران که مصدق به دنبال در اختیار گرفتن آن بود، عامل انگلستان برای کودتا شدند.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
✍خاطرات اردشیر زاهدی از ۵ روز بحرانی🔻
✔️شاه گفت به جان مصدق آسیبی نرسد
✔️هدف ما اطلاع مردم از فرمان عزل مصدق بود
✔️اصرار کردم در اصفهان حکومت تشکیل دهیم
✔️اولین دستور زاهدی آزادی زندانیان سیاسی بود
✔️از طرف فرمانداری نظامی برای دستگیری پدرم ده هزار تومان جایزه تعیین شد. پدرم گفت بد نیست بروم و خودم را معرفی کنم.
✔️پدرم گفت باید سه محل را هدف قرار دهیم و به تصرف درآوریم: اول ایستگاه رادیو، بعد اداره شهربانی و سپس ستاد ارتش.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
✔️شاه گفت به جان مصدق آسیبی نرسد
✔️هدف ما اطلاع مردم از فرمان عزل مصدق بود
✔️اصرار کردم در اصفهان حکومت تشکیل دهیم
✔️اولین دستور زاهدی آزادی زندانیان سیاسی بود
✔️از طرف فرمانداری نظامی برای دستگیری پدرم ده هزار تومان جایزه تعیین شد. پدرم گفت بد نیست بروم و خودم را معرفی کنم.
✔️پدرم گفت باید سه محل را هدف قرار دهیم و به تصرف درآوریم: اول ایستگاه رادیو، بعد اداره شهربانی و سپس ستاد ارتش.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
مصدق منتظر مرگ شد. با پیژامهای خاکستری به تن روی تختش نشست. اگهان پنجرهٔ پشت سر مصدق شکست. باقی تخت را کشیدند و از دم پنجره دور کردند. به مصدق التماس کردند که پا بشود و از اتاقخواب برود به اتاقی دیگر، دورتر از خط مقدم آتش. حتی این امکان هم بود که از بالای دیوار دربروند، مصدق قبلتر آن باری که به خانهاش حمله شد، همین کار را کرده بود. به نظر میآمد این پیشنهادها مصدق را رنجانده و خشمگین کرده. کماکان اصرار داشت که خواهد ماند. از رفقایش چنین انتظاری نداشت: «آقایان، التماستان میکنم هر جا میخواهید بروید.»
مصدق حتما میدانست آنها رهایش نخواهند کرد. محمود نریمان، از نمایندههای ملیگرای مجلس هفدهم، پیشنهاد خودکشی دستهجمعی داد: «چرا اینجا منتظر بنشینیم که آن بیمقدارها بیاید ما را بکشند؟» مصدق با عصبانیت این فکر را رد کرد و بعد هفتتیرهای خودش و نریمان را گذاشت توی گاوصندوق.
نردبانی پای دیوار حیاط گذاشتند و تعدادی رفتند بالا و رسیدند به آن طرف. بعد نوبت مصدق شد.
فکر این بود: تا جایی که میشود از خانهٔ شمارهٔ ۱۰۹ خیابان کاخ دور شوند. توی عمارت کناری که کسی تویش زندگی نمیکرد تختی چوبی پیدا کردند و آن را به بغل خواباندند تا بتوانند رویش بروند و برسند آن طرف دیوار خانه. قضیه همینطور ادامه یافت، به سمت شرق میرفتند و از آشوب دور میشدند؛ در گذر از یک خانه که زن و بچه تویش بود، ازشان خوب استقبال نشد و در خانهای دیگر ساکنانش که روی پشتبام فرش پهن کرده بودند و داشتتند چای میخوردند، با شور و شوق منظره را تماشا کردند. سینهخیز دیوارهای بلند را میرفتند و پشت تنههای درختها خودشان را جمع میکردند. رفقای مصدق هوایش را داشتند و سالم ماند و طوریاش نشد. اقبال زیرکزاده کمتر بود. جایی افتاد و پایش شکست.
عمارت چهارمی که واردش شدند متعلق به تاجری بود که تابستان را رفته بود سفر و خانه را خالی گذاشته بود؛ فقط یک سرایدار مانده بود تا مراقب باشد. با تاجر تماس گرفتند و او هم خانهاش را با لطف تمام در اختیار آنها گذاشت تا شب را سر کنند.
کمی بعد ساعت هفت شب دیگر سر و صدای نبرد متوقف شد. هوا تاریک شد و از سمت خانهٔ شمارهٔ ۱۰۹ خیابان کاخ شعلههای آتش برخاست. مصدق و صدیقی ایستادند به تماشا. صدیقی به یاد میآورد که «احساس غریبی همهٔ ما را در بر گرفت و خیالات هولناک و افکار دردناکی از سرمان گذشت که توصیفشان سخت است.»
✍بخشی از کتاب «تراژدی تنهایی» نوشته کریستوفر دی بلیگ و ترجمه بهرنگ رجبی
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
مصدق حتما میدانست آنها رهایش نخواهند کرد. محمود نریمان، از نمایندههای ملیگرای مجلس هفدهم، پیشنهاد خودکشی دستهجمعی داد: «چرا اینجا منتظر بنشینیم که آن بیمقدارها بیاید ما را بکشند؟» مصدق با عصبانیت این فکر را رد کرد و بعد هفتتیرهای خودش و نریمان را گذاشت توی گاوصندوق.
نردبانی پای دیوار حیاط گذاشتند و تعدادی رفتند بالا و رسیدند به آن طرف. بعد نوبت مصدق شد.
فکر این بود: تا جایی که میشود از خانهٔ شمارهٔ ۱۰۹ خیابان کاخ دور شوند. توی عمارت کناری که کسی تویش زندگی نمیکرد تختی چوبی پیدا کردند و آن را به بغل خواباندند تا بتوانند رویش بروند و برسند آن طرف دیوار خانه. قضیه همینطور ادامه یافت، به سمت شرق میرفتند و از آشوب دور میشدند؛ در گذر از یک خانه که زن و بچه تویش بود، ازشان خوب استقبال نشد و در خانهای دیگر ساکنانش که روی پشتبام فرش پهن کرده بودند و داشتتند چای میخوردند، با شور و شوق منظره را تماشا کردند. سینهخیز دیوارهای بلند را میرفتند و پشت تنههای درختها خودشان را جمع میکردند. رفقای مصدق هوایش را داشتند و سالم ماند و طوریاش نشد. اقبال زیرکزاده کمتر بود. جایی افتاد و پایش شکست.
عمارت چهارمی که واردش شدند متعلق به تاجری بود که تابستان را رفته بود سفر و خانه را خالی گذاشته بود؛ فقط یک سرایدار مانده بود تا مراقب باشد. با تاجر تماس گرفتند و او هم خانهاش را با لطف تمام در اختیار آنها گذاشت تا شب را سر کنند.
کمی بعد ساعت هفت شب دیگر سر و صدای نبرد متوقف شد. هوا تاریک شد و از سمت خانهٔ شمارهٔ ۱۰۹ خیابان کاخ شعلههای آتش برخاست. مصدق و صدیقی ایستادند به تماشا. صدیقی به یاد میآورد که «احساس غریبی همهٔ ما را در بر گرفت و خیالات هولناک و افکار دردناکی از سرمان گذشت که توصیفشان سخت است.»
✍بخشی از کتاب «تراژدی تنهایی» نوشته کریستوفر دی بلیگ و ترجمه بهرنگ رجبی
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
برگزاری رفراندوم برای انحلال مجلس هفدهم؛ در این انتخابات حامیان مصدق و حزب توده در یک جبهه قرار گرفتند. ۴ اوت ۱۹۵۳ (۱۳ مرداد ۱۳۳۲)
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
روزنامه باختر امروز متعلق به حسین فاطمی در آتش. ساعت ۱۰ صبح ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
خانه مصدق به تاراج رفته، حتی قابهای پنجرهاش. ساعت ۱۹:۳۰ روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3