♦️ چند نکته از #کربلا
1. آن وقت امام حسین علیه السلام به کربلا رسید سوال کرد که این محل را چه می نامند گفت اینجا را طف می گویند امام پرسید نام دیگری نیز دارد؟ عرضه داشتند کربلا هم نامیده می شود امام با شنیدن نام کربلا گفت خدایا از اندوه و بلا به تو پناه می آورم
2. پس از فرود آمدن در کربلا امام فرمودند اینجاست محل فرود آمدن ما و به خدا سوگند همین جاست محل قبر های ما و به خدا سوگند از اینجاست که در قیامت محشور و منشور خواهیم گردید و این وعده ای از از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و در وعده ی او خلافی نیست.
3. سیدالشهدا در روز دوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری وارد کربلا گردیدند.
4. کربلا مرکب از دو کلمه "کرب" و " بلا " می باشد که به معنی سختی و درد و رنج
5. ۱۷ منزل امام حسین(ع) از مکه تا کربلا پیمودن
6. روز سوم محرم اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام از اهالی نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری و به آنها تصدیق داده شد امام به آنها شرط نمود که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی و زوار را تا ۳ روز مهمان کنند.
📚 بحارالأنوار. ج ۴۴ صفحه ۳۸۶
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
1. آن وقت امام حسین علیه السلام به کربلا رسید سوال کرد که این محل را چه می نامند گفت اینجا را طف می گویند امام پرسید نام دیگری نیز دارد؟ عرضه داشتند کربلا هم نامیده می شود امام با شنیدن نام کربلا گفت خدایا از اندوه و بلا به تو پناه می آورم
2. پس از فرود آمدن در کربلا امام فرمودند اینجاست محل فرود آمدن ما و به خدا سوگند همین جاست محل قبر های ما و به خدا سوگند از اینجاست که در قیامت محشور و منشور خواهیم گردید و این وعده ای از از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و در وعده ی او خلافی نیست.
3. سیدالشهدا در روز دوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری وارد کربلا گردیدند.
4. کربلا مرکب از دو کلمه "کرب" و " بلا " می باشد که به معنی سختی و درد و رنج
5. ۱۷ منزل امام حسین(ع) از مکه تا کربلا پیمودن
6. روز سوم محرم اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام از اهالی نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری و به آنها تصدیق داده شد امام به آنها شرط نمود که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی و زوار را تا ۳ روز مهمان کنند.
📚 بحارالأنوار. ج ۴۴ صفحه ۳۸۶
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
Forwarded from اتچ بات
♦️ #شب_چهارم🏴
🔸 #مداحی
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس . . .
🆔 | @taranomrahmat
🔸 #مداحی
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس . . .
🆔 | @taranomrahmat
Telegram
attach 📎
◼️نمیخواهم که آغازگر جنگ باشم◼️
پیش از آغاز نبرد، امام حسین علیهالسلام دستور دادند تا درون خندقی که اطراف خیمهها حفر کرده بودند، آتش روشن کنند تا دشمن نتواند از اطراف، هجوم آورد.
"شمر بن ذی الجوشن" نزدیک آمد و به امام حسین گفت:
(( گویا برای ورود به آتش جهنم عجله داری!!))
امام حسین پاسخ دادند:
(( تو برای ورود در آتش، شایستهتری!))
"مسلم بن عوسجه" که ناظر بود، به امام حسین گفت:
((ای فرزند رسول الله! اجازه میدهید این فاسق ستمگر را با تیر بزنم؟ او در تیررس من است و تیرم به خطا نمیرود.))
امام حسین علیه السلام فرمودند:
(( او را نزن! نمیخواهم که آغازگر جنگ باشم!))
📚تاریخ طبری، جلد ۵ ، صفحه ۴۲۳
📚ارشاد مفید، جلد ۲، صفحه ۹۶
#امام_حسین @saqaleyn
🆔 | @taranomrahmat
پیش از آغاز نبرد، امام حسین علیهالسلام دستور دادند تا درون خندقی که اطراف خیمهها حفر کرده بودند، آتش روشن کنند تا دشمن نتواند از اطراف، هجوم آورد.
"شمر بن ذی الجوشن" نزدیک آمد و به امام حسین گفت:
(( گویا برای ورود به آتش جهنم عجله داری!!))
امام حسین پاسخ دادند:
(( تو برای ورود در آتش، شایستهتری!))
"مسلم بن عوسجه" که ناظر بود، به امام حسین گفت:
((ای فرزند رسول الله! اجازه میدهید این فاسق ستمگر را با تیر بزنم؟ او در تیررس من است و تیرم به خطا نمیرود.))
امام حسین علیه السلام فرمودند:
(( او را نزن! نمیخواهم که آغازگر جنگ باشم!))
📚تاریخ طبری، جلد ۵ ، صفحه ۴۲۳
📚ارشاد مفید، جلد ۲، صفحه ۹۶
#امام_حسین @saqaleyn
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #محرم_الحرام 🌙
♦️ #احادیث | #امام_حسین (ع)
🔹امام حسین علیه السلام فرمودند :
🔸مبادا از کسانى باشى که از گناه دیگران بیمناکند، و از کیفر گناه خود آسوده خاطرند.
📚(تحف العقول، ص۲۷۳ )
🔸بزرگوار کسى است، که گفتارش با عملش یکى باشد.
📚(مستدرک الوسائل، ج ۷ ص ۱۹۳ ح۶ )
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #احادیث | #امام_حسین (ع)
🔹امام حسین علیه السلام فرمودند :
🔸مبادا از کسانى باشى که از گناه دیگران بیمناکند، و از کیفر گناه خود آسوده خاطرند.
📚(تحف العقول، ص۲۷۳ )
🔸بزرگوار کسى است، که گفتارش با عملش یکى باشد.
📚(مستدرک الوسائل، ج ۷ ص ۱۹۳ ح۶ )
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #مرگ_با_عزت 🏴
🔸 امام حسین علیه السلام
ليْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ
و لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً
وَلَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّ الْمَوْتَ
اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى ... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟!
مَرْحَباً بِالْقَتْلِ في سَبيلِ اللّه ...
جايگاه من جايگاه كسى كه از مرگ بترسد نيست!
و مرگ در راه عزّت، چيزى جز حيات جاودانه نيست
و زندگى با ذلّت جز مرگ و نيستى، نیست ...
آيا مرا با مرگ مى ترسانيد؟ آيا بيش از كشتن من مى توانيد؟
پس مرحبا به مرگ در راه خدا ...
📚 کلمات الامام الحسین / حدیث 384
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
🔸 امام حسین علیه السلام
ليْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ
و لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً
وَلَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّ الْمَوْتَ
اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى ... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟!
مَرْحَباً بِالْقَتْلِ في سَبيلِ اللّه ...
جايگاه من جايگاه كسى كه از مرگ بترسد نيست!
و مرگ در راه عزّت، چيزى جز حيات جاودانه نيست
و زندگى با ذلّت جز مرگ و نيستى، نیست ...
آيا مرا با مرگ مى ترسانيد؟ آيا بيش از كشتن من مى توانيد؟
پس مرحبا به مرگ در راه خدا ...
📚 کلمات الامام الحسین / حدیث 384
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #محرم_الحرام 🌙
♦️ #تاریخ_عاشورا
ملاقات امام حسین (ع) با #زهیر_بن_قین
🔹شیخ مفید ره روایت میکند : از گروهی از قبیله فزاره و بجیله نقل شده که گفتند : ما همراه زهیر بن قین در کاروان او از سفر حج به سوی کوفه حرکت میکردیم.
🔸کاروان حسین علیه السلام جلوتر حرکت میکرد ، سرانجام کاروان ما به کاروان حسین علیه السلام رسید ، در مسیر راه هرجا که امام حسین علیه السلام میخواستند در منزلگاهی توقف کند ، ما از او کناره میگرفتیم و در منزلگاه دیگر فرود می آمدیم ( از این رو هنوز زهیر خود را آماده نکرده بود که به حسین علیه السلام بپیوندد ) در یکی از منزلگاه ها که کاروان حسین علیه السلام فرود آمد ، ما نیز ناگزیر شدیم در همانجا فرود آییم ، تا این که غذا آوردند و مشغول خوردن غذا شدیم ، ناگاه فرستاده ی امام حسین علیه السلام نزد ما آمد و به ما سلام کرد ، آن گاه خطاب به زهیر بن قین چنین گفت : ای زهیر بن قین! اباعبدالله علیه السلام مرا به سوی تو فرستاده ، تا به تو پیام دهم که نزد حسین علیه السلام بیای .
🔹همه ما لقمه غذایی که در دست داشتیم به زمین انداختیم ، و همچون کسانی که پرنده بر سرشان است ، بی حرکت و مبهوت ماندیم.
ناگاه همسر زهیر بن قین دیلم دختر عمرو بن زهیر گفت : سبحان الله! ایا پسر رسول خدا علیه السلام برای تو پیام میفرستد، و تو را فرا میخواند و تو نزدش نمی روی ؟ چه میشود که به حضورش بروی و سخنش را بشنوی .
🔸زهیر تحت تاثیر کلام همسرش قرار گرفت برخاست و به حضور امام حسین علیه السلام رفت ، چندان نگذشته بود که شادمان با چهره ی برافروخته بازگشت و دستور داد خیمه اش را کندند و اثاثیه اش را برداشت ، و کنار کاروان حسین علیه السلام بردند ، انگاه زهیر به همسرش دیلم گفت ، انا طالق ... ؛ تو را طلاق دادم ، چرا که من دوست ندارم از ناحیه من جز خیر ، اسیبی به تو برسد ،من تصمیم گرفته ام که به حسین علیه السلام بپیوندم تا جانم را فدایش کنم ، و سپر بلای او گردم.
🔹آن گاه زهیر اموال همسرش را به او داد ، و او آن را در اختیار پسر عمو هایش قرار داد ، تا به بستگانش برسد ، سپس دیلم برخواست و نزد زهیر آمد و در حالی که گریه میکرد با او خداحافظی نمود ، هنگام خداحافظی قاطعانه گفت : خداوند یار و یاور تو باشد و آن چه خیر است برای تو فراهم سازد، از تو تقاضا دارم در روز قیامت در نزد جد امام حسین علیه السلام از من یادی کنی .
در این هنگام زهیر به حاظران از افراد قوم و قبیله و کاروان خود رو کرد و گفت : کسی که از شما دوست دارد همراه من بیاید ، وگرنه این اخرین دیدار من با شما است .
🔸سپس گفت : اکنون لازم به یادآوری است که حدیثی از سلمان را به یاد شما آورم ، انگاه که در جنگ به پیروزی و فتح و تحصیل غنائم نایل شدیم ، خوشحال بودیم ، سلمان به ما گفت : ایا به خاطر این پیروزی خوشحالید ؟
گفتیم :آری .
گفت : وقتی که سرور جوانان آل محمد علیه السلام را درک کردید ، در آن هنگام جنگ در رکاب او حسین علیه السلام برای شما خوشحال کننده تر از این غنایم است .
اینکه با شما خداحافظی می کنم، زیرا در آن روز عاشورا زنده نخواهم ماند .
📚بحارالانوار ؛ جلد 2 ص 73 و 74
📚 ج 44 ص 371 و 372 ترجمه ارشاد مفید .
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #تاریخ_عاشورا
ملاقات امام حسین (ع) با #زهیر_بن_قین
🔹شیخ مفید ره روایت میکند : از گروهی از قبیله فزاره و بجیله نقل شده که گفتند : ما همراه زهیر بن قین در کاروان او از سفر حج به سوی کوفه حرکت میکردیم.
🔸کاروان حسین علیه السلام جلوتر حرکت میکرد ، سرانجام کاروان ما به کاروان حسین علیه السلام رسید ، در مسیر راه هرجا که امام حسین علیه السلام میخواستند در منزلگاهی توقف کند ، ما از او کناره میگرفتیم و در منزلگاه دیگر فرود می آمدیم ( از این رو هنوز زهیر خود را آماده نکرده بود که به حسین علیه السلام بپیوندد ) در یکی از منزلگاه ها که کاروان حسین علیه السلام فرود آمد ، ما نیز ناگزیر شدیم در همانجا فرود آییم ، تا این که غذا آوردند و مشغول خوردن غذا شدیم ، ناگاه فرستاده ی امام حسین علیه السلام نزد ما آمد و به ما سلام کرد ، آن گاه خطاب به زهیر بن قین چنین گفت : ای زهیر بن قین! اباعبدالله علیه السلام مرا به سوی تو فرستاده ، تا به تو پیام دهم که نزد حسین علیه السلام بیای .
🔹همه ما لقمه غذایی که در دست داشتیم به زمین انداختیم ، و همچون کسانی که پرنده بر سرشان است ، بی حرکت و مبهوت ماندیم.
ناگاه همسر زهیر بن قین دیلم دختر عمرو بن زهیر گفت : سبحان الله! ایا پسر رسول خدا علیه السلام برای تو پیام میفرستد، و تو را فرا میخواند و تو نزدش نمی روی ؟ چه میشود که به حضورش بروی و سخنش را بشنوی .
🔸زهیر تحت تاثیر کلام همسرش قرار گرفت برخاست و به حضور امام حسین علیه السلام رفت ، چندان نگذشته بود که شادمان با چهره ی برافروخته بازگشت و دستور داد خیمه اش را کندند و اثاثیه اش را برداشت ، و کنار کاروان حسین علیه السلام بردند ، انگاه زهیر به همسرش دیلم گفت ، انا طالق ... ؛ تو را طلاق دادم ، چرا که من دوست ندارم از ناحیه من جز خیر ، اسیبی به تو برسد ،من تصمیم گرفته ام که به حسین علیه السلام بپیوندم تا جانم را فدایش کنم ، و سپر بلای او گردم.
🔹آن گاه زهیر اموال همسرش را به او داد ، و او آن را در اختیار پسر عمو هایش قرار داد ، تا به بستگانش برسد ، سپس دیلم برخواست و نزد زهیر آمد و در حالی که گریه میکرد با او خداحافظی نمود ، هنگام خداحافظی قاطعانه گفت : خداوند یار و یاور تو باشد و آن چه خیر است برای تو فراهم سازد، از تو تقاضا دارم در روز قیامت در نزد جد امام حسین علیه السلام از من یادی کنی .
در این هنگام زهیر به حاظران از افراد قوم و قبیله و کاروان خود رو کرد و گفت : کسی که از شما دوست دارد همراه من بیاید ، وگرنه این اخرین دیدار من با شما است .
🔸سپس گفت : اکنون لازم به یادآوری است که حدیثی از سلمان را به یاد شما آورم ، انگاه که در جنگ به پیروزی و فتح و تحصیل غنائم نایل شدیم ، خوشحال بودیم ، سلمان به ما گفت : ایا به خاطر این پیروزی خوشحالید ؟
گفتیم :آری .
گفت : وقتی که سرور جوانان آل محمد علیه السلام را درک کردید ، در آن هنگام جنگ در رکاب او حسین علیه السلام برای شما خوشحال کننده تر از این غنایم است .
اینکه با شما خداحافظی می کنم، زیرا در آن روز عاشورا زنده نخواهم ماند .
📚بحارالانوار ؛ جلد 2 ص 73 و 74
📚 ج 44 ص 371 و 372 ترجمه ارشاد مفید .
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
Forwarded from اتچ بات
♦️ #شب_پنجم🌙
♦️ #مداحی 🏴
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #مداحی 🏴
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش
🆔 | @taranomrahmat
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ #حب_الحسین🏴
عبدالله ام حسین آبرویم
جدا نمیشوم من از عمویم
منم به پایش شهید آخر
الله اکبر الله اکبر
🆔 | @taranomrahmat
عبدالله ام حسین آبرویم
جدا نمیشوم من از عمویم
منم به پایش شهید آخر
الله اکبر الله اکبر
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #عمر
🔸 امام حسین علیه السلام فرمودند:
🔸 یابْنَ آدَمَ اِنَّمَا اَنْتَ اَیامٌ، کلَّمَا مَضَی یوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُک.
ای زاده ی آدم!
تو "روزهایی" هستی؛
هر روزی که می رود
بخشی از تو رفته است ...
📚ارشاد القلوب/ صفحه 40
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
🔸 امام حسین علیه السلام فرمودند:
🔸 یابْنَ آدَمَ اِنَّمَا اَنْتَ اَیامٌ، کلَّمَا مَضَی یوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُک.
ای زاده ی آدم!
تو "روزهایی" هستی؛
هر روزی که می رود
بخشی از تو رفته است ...
📚ارشاد القلوب/ صفحه 40
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
Forwarded from اتچ بات
♦️ #شب_ششم🌙
♦️ #مداحی🏴
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانهاند
عشق در دست حسین بن علیست
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #مداحی🏴
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانهاند
عشق در دست حسین بن علیست
🆔 | @taranomrahmat
Telegram
attach 📎
♦️ #مقتل | #حضرت_قاسم_بن_حسن
♦️ #جانبازی و #شهادت_حضرت_قاسم (ع)
🔸راوی میگوید : جوانی که صورتش مانند پاره ماه می درخشید به میدان رفت و شروع به پیکار کرد ؛ ناگهان ابن فضیل ازدی ( لعنته الله ) چنان بر فرق مبارکش زد که سرش شکافت ؛آن جوان با صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ( عمو جان به فریادم برس )!
🔹امام حسین علیه السلام با شنیدم فریاد ان جوان همچون باز شکاری خود را به میدان رساند و مانند شیری خشمگین به لشکر ابن سعد یورش برد و شمشیری حواله ابن فضیل کرد ، او هم برای دفاع از خودش دستش را سپر کرد که بر اثر ضربه آن حضرت ، دستش از آرنج جدا شد و از شدت درد چنان فریادی کشید که تمام لشکر صدای او را شنیدند و برای نجاتش هجوم بردند که بر اثر این هجوم ، بدن او زیر سم اسبان ماند و هلاک شد .
🔸راوی می گوید : هنگامی که گرد و غبار میدان فرو نشست ، امام حسین علیه السلام را دیدم که بالای سر آن جوان ایستاده بود و از شدت درد ، پای خود را بر زمین می سایید ، حضرت با دیدن آن صحنه فرمودند :
🔹از رحمت خدا دور باد قومی که تو را کشت! بدان که در روز قیامت جدت از آنان به خاطر تو بازخواست خواهد کرد .
سپس فرمودند : ( به خدا قسم! بر عمویت سخت و دشوار است که صدایش کنی و او جوابت را ندهد یا جواب گوید اما سودی برایت نداشته باشد. به خدا سوگند! امروز روزی است که دشمنان پدرت زیاد و یارانش اندکند.)
🔸سپس حضرت آن جوان را در آغوش گرفت و او را در میان بدن های پاک شهدای اهل بیت قرار داد.
📚مقتل لهوف سید ابن ابی طاوس صفحه 156 و 157
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
♦️ #جانبازی و #شهادت_حضرت_قاسم (ع)
🔸راوی میگوید : جوانی که صورتش مانند پاره ماه می درخشید به میدان رفت و شروع به پیکار کرد ؛ ناگهان ابن فضیل ازدی ( لعنته الله ) چنان بر فرق مبارکش زد که سرش شکافت ؛آن جوان با صورت بر زمین افتاد و فریاد زد: ( عمو جان به فریادم برس )!
🔹امام حسین علیه السلام با شنیدم فریاد ان جوان همچون باز شکاری خود را به میدان رساند و مانند شیری خشمگین به لشکر ابن سعد یورش برد و شمشیری حواله ابن فضیل کرد ، او هم برای دفاع از خودش دستش را سپر کرد که بر اثر ضربه آن حضرت ، دستش از آرنج جدا شد و از شدت درد چنان فریادی کشید که تمام لشکر صدای او را شنیدند و برای نجاتش هجوم بردند که بر اثر این هجوم ، بدن او زیر سم اسبان ماند و هلاک شد .
🔸راوی می گوید : هنگامی که گرد و غبار میدان فرو نشست ، امام حسین علیه السلام را دیدم که بالای سر آن جوان ایستاده بود و از شدت درد ، پای خود را بر زمین می سایید ، حضرت با دیدن آن صحنه فرمودند :
🔹از رحمت خدا دور باد قومی که تو را کشت! بدان که در روز قیامت جدت از آنان به خاطر تو بازخواست خواهد کرد .
سپس فرمودند : ( به خدا قسم! بر عمویت سخت و دشوار است که صدایش کنی و او جوابت را ندهد یا جواب گوید اما سودی برایت نداشته باشد. به خدا سوگند! امروز روزی است که دشمنان پدرت زیاد و یارانش اندکند.)
🔸سپس حضرت آن جوان را در آغوش گرفت و او را در میان بدن های پاک شهدای اهل بیت قرار داد.
📚مقتل لهوف سید ابن ابی طاوس صفحه 156 و 157
#امام_حسین
🆔 | @taranomrahmat
Forwarded from اتچ بات
♦️ #محرم_الحرام 🌙
♦️ یا قاسم ابن حسن
كيست اين نوجوان؟قرار حسن
وارث عزّت و وقار حسن
دُرّ دردانه ي تبار حسن
همه جا هست دستيار حسن
حسن خانه ي حسن قاسم
#حضرت_قاسم_ابن_حسن
#شب_ششم
🆔 | @taranomrahmat
♦️ یا قاسم ابن حسن
كيست اين نوجوان؟قرار حسن
وارث عزّت و وقار حسن
دُرّ دردانه ي تبار حسن
همه جا هست دستيار حسن
حسن خانه ي حسن قاسم
#حضرت_قاسم_ابن_حسن
#شب_ششم
🆔 | @taranomrahmat
Telegram
attach 📎
♦️ #حب_الحسین 🥲
رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم:
در شهادت حسین حرارتی بر دلهای مؤمنان است که هرگز خنک نخواهد شد.
📚 مستدرک الوسائل/ جلد ۱۰ / صفحه ۳۱۸
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم:
در شهادت حسین حرارتی بر دلهای مؤمنان است که هرگز خنک نخواهد شد.
📚 مستدرک الوسائل/ جلد ۱۰ / صفحه ۳۱۸
@amirolkalam
🆔 | @taranomrahmat
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
♦️ بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!
✿ زيباترین خواهش یک زن ↯
همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش
✿ زيباترين بازگشت ↯
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع)
✿ زيباترين وفاداری ↯
آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات
✿ زيباترين جنگ ↯
نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن
✿ زيباترين واکنش ↯
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن
✿ زيباترين پاسخ ↯
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع)
✿ زيباترين هديه ↯
تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س)
✿ زيباترين نماز ↯
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير
✿ زيباترين جان نثاری ↯
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو
✿ زيباترين سخنرانی ↯
سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم
❗ از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد.
وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟
و خانم جواب دادند:
⇦ غیر از زیبایی چیزی ندیدم ⇨
🆔 | @taranomrahmat
✿ زيباترین خواهش یک زن ↯
همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش
✿ زيباترين بازگشت ↯
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع)
✿ زيباترين وفاداری ↯
آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات
✿ زيباترين جنگ ↯
نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن
✿ زيباترين واکنش ↯
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن
✿ زيباترين پاسخ ↯
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع)
✿ زيباترين هديه ↯
تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س)
✿ زيباترين نماز ↯
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير
✿ زيباترين جان نثاری ↯
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو
✿ زيباترين سخنرانی ↯
سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم
❗ از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد.
وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟
و خانم جواب دادند:
⇦ غیر از زیبایی چیزی ندیدم ⇨
🆔 | @taranomrahmat