فاضل نظری و دیگر شعرا
23.8K subscribers
11.1K photos
446 videos
1 file
27 links
کانال هواداران دکتر فاضل نظری
ادمین
@rezaa1992jh
Download Telegram
طی زمان کن ای فلک ، مژدهٔ وصل یار را
پاره‌ای از میان ببر این شب انتظار را


شد به گمان دیدنی، عمر تمام و ، من همان
چشم به ره نشانده‌ام جان امیدوار را

👤وحشی بافقی • @taranom_org

هنوز از خویش پرسم گاه :
آه!
چه می‌دیده‌ست
آن غمناك روی جاده‌ی نمناك؟

👤مهدی اخوان‌ثالث ° @taranom_org
عشق بازی کار بیکاران بوَد
عاقلش با کار بیکاران چه‌کار...

👤شاه‌نعمت‌الله ولی • @taranom_org
چه جای شِکوه اگر زخم آتشین خوردم
که هر چه بود ز مارِ در آستین خوردم

فقط به خیزش فواره ها نظر کردم
فرود آب ندیدم! فریب از این خوردم

مرا نه دشمن شیطانی ام به خاک افکند
که تیر وسوسه از یارِ در کمین خوردم

ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه
من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم!

قفس گشودی ام و «اختیار» بخشیدی
همین که از قفست پر زدم، زمین خوردم

#فاضل_نظری
@taranom_org
چقدر دلم میخواهد
از اول دوستت داشته باشم !
و دوباره ..
از اول ...
آخر میدانی
به قول مادربزرگ
همه چیـز
فقط اول اش خوب است

👤مریم قهرمانلو | @taranom_org
به غم دچار چنانم
که غم دچار من است

👤فاضل نظری | @taranom_org
می توانستم فراموشت کنم، اما نشد
زندگی یعنی همین:
جبری به نام اختیار!

👤پوریا شیرانی | @taranom_org
بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق
چیزی که پیش دوست نداریم ، آبروست

👤فاضل نظری | @taranom_org
📓اکنون
گر تو از من دل نمی کندی جهانم این نبود
یا اگر بود انتهای داستانم این نبود

ابرهای تیره چشم انداز صبح من شده است
آفتابم مانده بودی آسمانم این نبود

رنگ و بوی گل مرا از فکر فردا دور کرد
کاج اگر می کاشتم شاید خزانم این نبود

در غمت می سوزم و تنها صبوری می کنم
کاش در دنیا خدایا امتحانم این نبود

*دل بریدن گاه تنها راه عاشق ماندن است*
بی وفا پیش از تو حرف دوستانم این نبود

#محمدحسن_جمشیدی
*فاضل نظری*
@taranom_org

می شد اصلا بروم فاتح دنیا باشم
من خودم خواسته ام بی کس و تنها باشم

#مجید_ترکابادی
@taranom_org
چه شوری بهتر از
برخورد برق چشم ها با هم ؟

نگاهش را تماشا کن ،
اگر فهمید حاشا کن...

👤فاضل نظری | @taranom_org

گفتا تو بندگی کن گو بنده‌ پرور آید

#حافظ
@taranom_org
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟
جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم؟

یار عزیز! یوسف من کم تحمل است
این برده را برای اسیری کجا برم؟

بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم؟

ای قلب زخم خوردهء بیمار، من تو را
گر پیش پای دوست نمیری کجا برم؟

جان هدیه‌ای‌ست پیشکش آورده از خودت
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟

#فاضل_نظری
@taranom_org
نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید
طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد...

#فاضل_نظری
@taranom_org

گفتا تو بندگی کن گو بنده‌ پرور آید

#حافظ
@taranom_org
از عطر تو سرمستم و از طعم تو دل‌خون
ای کفر شکوفا شده در بوته‌‌ی ایمان

ای سبزترین دانه‌ی این دام قدیمی
ای شرم تو دل برده از این تازه‌مسلمان

سنگینی یک لحظه نگاه تو چه کرده‌ست
با سست‌ترین پایه‌ی این خانه‌ی ویران

ای کاش تو را تنگ در آغوش بگیرم!
چون پیچک پیچیده به اندام درختان

#پوریا_شیرانی
@taranom_org
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند - Tarabnak.Blog.Ir
شهریار - Tarabnak.Blog.Ir
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند ...

با صدای دلنشین استاد #شهریار

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند
بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند

@taranom_org

‏تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

#شهریار
@taranom_org
کاش نهان نگه نداشته بودم
شیشه‌ی می را کجا گذاشته بودم؟

حاصل رنجم چه بود؟حسرت و افسوس
کاش گل آرزو نکاشته بودم

از تو برای کسی اگرچه نگفتم
مهر تو را در دلم نگاشته بودم

تا نه به مسجد روی نه میکده بی من
کوچه به کوچه نفر گماشته بودم

چشم به حیرت گشودم و تو نبودی
کاش سر از خواب بر نداشته بودم

#فاضل_نظری
@taranom_org
تو را به جان من، ای جان من به قربانت!
بگیر دست مرا ، دست من به دامانت!

میان موج بال زنده مانده ام ، اما
شکسته کشتی بغضم به دست طوفانت

چه شد که وقت سفر قلبت از تپش افتاد؟
چرا ندید مرا دیده ی هراسانت؟

تو انتظار فراموشی از کسی داری
ُکه در جواب تو زُل می‌زند به چشمانت؟

چقدر دوری از این خسته ، از خیابان ها
چقدر فاصله مانده ست تا خیابانت؟

بگو چرا گرهی را که دست وا میکرد
گذاشتی که کنون وا کنی به دندانت؟!

مرا دوبار به هم ریخت دلربایی تو
هجوم آمدنت ، رفتن شتابانت ...

👤پوریا شیرانی | @taranom_org
📚ماهی نمیر! باش که دریا بیاورم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی چون
ساعتِ شماطه‌دار کهنه‌ای

از توقف‌ها و رفتن‌های یکسان
پُر شده است

👤فاضل نظری | @taranom_org