This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مسجد_سلیمان
طنین شعارهای «توپ، تانک، فشفشه - خامنهای کشته شه» علیه موج گرانیها
◽️بنا به تصاویر منتشر شده روی اینترنت (۱۵اردیبهشتماه) مردم مسجد سلیمان بخاطر گرانیهای سرسامآور روز ۱۵ اردیبهشت دست به تظاهرات زدند.
✊آنها شعار میدادند: «توپ، تانک، فشفشه، خامنهای کشته شه»
طنین شعارهای «توپ، تانک، فشفشه - خامنهای کشته شه» علیه موج گرانیها
◽️بنا به تصاویر منتشر شده روی اینترنت (۱۵اردیبهشتماه) مردم مسجد سلیمان بخاطر گرانیهای سرسامآور روز ۱۵ اردیبهشت دست به تظاهرات زدند.
✊آنها شعار میدادند: «توپ، تانک، فشفشه، خامنهای کشته شه»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قم
تظاهرات مردم قم در اعتراض به گرانی که با حمله وحوش سرکوبگر خامنهای همراه بود تا تظاهرات مردم را متفرق کنند
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
تظاهرات مردم قم در اعتراض به گرانی که با حمله وحوش سرکوبگر خامنهای همراه بود تا تظاهرات مردم را متفرق کنند
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
طنین آبان
شیرین علم هولی در خانوادهای فقیر در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو به دنیا آمد. شیرین علم هولی به دلیل فقر شدید خانواده فرصت تحصیل نداشت و دختری بیسواد بود. او تنها در زندان توانست پنج کلاس درس بخواند. با این همه شیرین علم هولی از ابتدا با فرهنگ مبارزاتی…
#شیرین_علم_هولی، زندانی سیاسی کرد که سال ۸۹ به همراه چند تن از یارانش اعدام شد، طی آخرین نامه خود، یک هفته، پیش از اعدام، شرح حال خود را اینگونه توصیف کرد:
"دوران زندانم وارد سه سالگی خود شده است، یعنی سه سال زندگی زجرآور پشت میله های زندان اوین، که دو سال از آن دوران را بلاتکلیف بدون وکیل و بدون وجود حکمی مبنی بر قرار بازداشت گذراندم. در این مدت روزهای تلخی را پشت سر گذاشتم و بعد از آن هم دوران بازجویهای بند ۲۰۹ شروع شد؛ بقیه مدت زندان را در بند عمومی گذراندم. به درخواستهای مکرر من برای تعیین تکلیف پاسخ نمی دهند. در نهایت حکم ناعادلانه اعدام برایم صادر شد."
◾️او میافزاید: زبانم کردی است، زبانی که از طریق آن بزرگ شدم و پلِ پیوندیست برای من. اجازه ندارم با آن زبان صحبت کنم، آن را بخوانم، بنویسم و یا با آن تحصیل کنم، کرد بودنم را انکار نمیکنم چون انگار خودم را انکار کرده ام.
◾️او خطاب به بازجوی خود میگوید، در آن زمان که من را بازجویی میکردید، زبان فارسی نمیدانستم، اما شما با زبان خود بازجویی و محکمه ام کردید و برایم حکم صادر کردید؛ در حالی که درست نمی فهمیدم در اطرافم چه می گذرد و نمی توانستم از خود دفاع کنم.
شیرین مینویسد، شکنجه هایی که علیه من به کار گرفتید، کابوس شبهایم شده. ضربه هایی که در دوران شکنجه به سرم وارد شد، باعث آسیب دیدگی در این ناحیه شده است. بعضی از روزها سردردهایم آنقدر شدید می شود، که دیگر نمی دانم در اطرافم چه می گذرد، در نهایت از شدت درد، بینی ام شروع به خونریزی می کند، ضعف بینایی چشمم هم موضوعی دیگر است و هنوز هم به درخواستم برای عینک پاسخ نداده اند.
◾️او در نامه خود یادآوری میکند این شکنجه ها علیه تمام فرزندان کُرد و از جمله زینب جلالیان و روناک صفارزاده هم اعمال شده.
◾️شیرین علم هُولی در انتهای نامەای که دوازدهم اردیبهشت ماه ٨٩ نوشته است میگوید دوباره بعد از مدتها مرا برای بازجویی به بند ۲۰۹ زندان اوین بردند و اتهامات بی اساسشان را تکرار کردند. از من خواستند، که با آنها همکاری کنم تا حکم اعدامم شکسته شود. من نمی دانم این همکاری چه معنایی دارد، وقتی من حرفی بیش از این برای گفتن ندارم. آنها از من خواستند تا آنچه را که می گویند تکرار کنم و من چنین نکردم، بازجو گفت: ما پارسال می خواستیم آزادت کنیم، اما چون خانواده ات با ما همکاری نکردند وضعیتت به اینجا کشیده شد، او اعتراف کرد که من گروگانی هستم در دست آنها و تا به هدفهای خود نرسند مرا نگه خواهند داشت، یا در نتیجه اعدام خواهم شد، اما آزادی هرگز.
ــــــــــــــــــــ
◾️شیرین علمهولی متولد سال ١٣۶٠ در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو، پس از گذراندن یک سال و ٩ ماه حبس در زندان اوین تهران در روز هشتم آذر ماه به اتهام عضویت در پژاک محاکمه و به اعدام محکوم شد. او ١٩ اردیبهشت ١٣٨٩ بدون اطلاع خانواده و وکلایش در زندان اوین اعدام شد.
https://t.me/taninaban/22292
"دوران زندانم وارد سه سالگی خود شده است، یعنی سه سال زندگی زجرآور پشت میله های زندان اوین، که دو سال از آن دوران را بلاتکلیف بدون وکیل و بدون وجود حکمی مبنی بر قرار بازداشت گذراندم. در این مدت روزهای تلخی را پشت سر گذاشتم و بعد از آن هم دوران بازجویهای بند ۲۰۹ شروع شد؛ بقیه مدت زندان را در بند عمومی گذراندم. به درخواستهای مکرر من برای تعیین تکلیف پاسخ نمی دهند. در نهایت حکم ناعادلانه اعدام برایم صادر شد."
◾️او میافزاید: زبانم کردی است، زبانی که از طریق آن بزرگ شدم و پلِ پیوندیست برای من. اجازه ندارم با آن زبان صحبت کنم، آن را بخوانم، بنویسم و یا با آن تحصیل کنم، کرد بودنم را انکار نمیکنم چون انگار خودم را انکار کرده ام.
◾️او خطاب به بازجوی خود میگوید، در آن زمان که من را بازجویی میکردید، زبان فارسی نمیدانستم، اما شما با زبان خود بازجویی و محکمه ام کردید و برایم حکم صادر کردید؛ در حالی که درست نمی فهمیدم در اطرافم چه می گذرد و نمی توانستم از خود دفاع کنم.
شیرین مینویسد، شکنجه هایی که علیه من به کار گرفتید، کابوس شبهایم شده. ضربه هایی که در دوران شکنجه به سرم وارد شد، باعث آسیب دیدگی در این ناحیه شده است. بعضی از روزها سردردهایم آنقدر شدید می شود، که دیگر نمی دانم در اطرافم چه می گذرد، در نهایت از شدت درد، بینی ام شروع به خونریزی می کند، ضعف بینایی چشمم هم موضوعی دیگر است و هنوز هم به درخواستم برای عینک پاسخ نداده اند.
◾️او در نامه خود یادآوری میکند این شکنجه ها علیه تمام فرزندان کُرد و از جمله زینب جلالیان و روناک صفارزاده هم اعمال شده.
◾️شیرین علم هُولی در انتهای نامەای که دوازدهم اردیبهشت ماه ٨٩ نوشته است میگوید دوباره بعد از مدتها مرا برای بازجویی به بند ۲۰۹ زندان اوین بردند و اتهامات بی اساسشان را تکرار کردند. از من خواستند، که با آنها همکاری کنم تا حکم اعدامم شکسته شود. من نمی دانم این همکاری چه معنایی دارد، وقتی من حرفی بیش از این برای گفتن ندارم. آنها از من خواستند تا آنچه را که می گویند تکرار کنم و من چنین نکردم، بازجو گفت: ما پارسال می خواستیم آزادت کنیم، اما چون خانواده ات با ما همکاری نکردند وضعیتت به اینجا کشیده شد، او اعتراف کرد که من گروگانی هستم در دست آنها و تا به هدفهای خود نرسند مرا نگه خواهند داشت، یا در نتیجه اعدام خواهم شد، اما آزادی هرگز.
ــــــــــــــــــــ
◾️شیرین علمهولی متولد سال ١٣۶٠ در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو، پس از گذراندن یک سال و ٩ ماه حبس در زندان اوین تهران در روز هشتم آذر ماه به اتهام عضویت در پژاک محاکمه و به اعدام محکوم شد. او ١٩ اردیبهشت ١٣٨٩ بدون اطلاع خانواده و وکلایش در زندان اوین اعدام شد.
https://t.me/taninaban/22292
Telegram
طنین آبان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوزدهم اردیبهشت
اعدام فرزاد کمانگر معلم مبارز
فرزاد کمانگر در سال ۱۳۵۴ در کامیاران کردستان متولد شد. از سال ۷۳ معلم مناطق فقیرنشین در کامیاران بود.
فرزاد عضو شورای نویسندگان و همچنین عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان در کردستان بود.
وی همچنین عضو شورای نویسندگان ماهنامه فرهنگی، آموزشی «رویان» بود که بعدها بهوسیله حراست آموزش و پرورش تعطیل شد.
در مرداد ۱۳۸۵ برای پیگیری موضوع درمان بیماری برادرش به تهران آمده بود که به اتهام عضویت و همکاری با پژاک دستگیر شد.
او در طول دوره ۳۳ ماهه زندان، ماهها در سلولهای انفرادی و در زندانهای اوین و رجاییشهر و سنندج شکنجه شد.
وی در دادگاهی ۷ دقیقهای محاکمه و محکوم به اعدام شد.
فرزاد کمانگر در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، بدون اطلاع وکیل و خانوادهاش اعدام و در محل نامعلومی دفن شد.
اعدام فرزاد کمانگر معلم مبارز
فرزاد کمانگر در سال ۱۳۵۴ در کامیاران کردستان متولد شد. از سال ۷۳ معلم مناطق فقیرنشین در کامیاران بود.
فرزاد عضو شورای نویسندگان و همچنین عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان در کردستان بود.
وی همچنین عضو شورای نویسندگان ماهنامه فرهنگی، آموزشی «رویان» بود که بعدها بهوسیله حراست آموزش و پرورش تعطیل شد.
در مرداد ۱۳۸۵ برای پیگیری موضوع درمان بیماری برادرش به تهران آمده بود که به اتهام عضویت و همکاری با پژاک دستگیر شد.
او در طول دوره ۳۳ ماهه زندان، ماهها در سلولهای انفرادی و در زندانهای اوین و رجاییشهر و سنندج شکنجه شد.
وی در دادگاهی ۷ دقیقهای محاکمه و محکوم به اعدام شد.
فرزاد کمانگر در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، بدون اطلاع وکیل و خانوادهاش اعدام و در محل نامعلومی دفن شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایذه #فوری
ظهر امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
چهار راه اشکفت سلمان به طرف پارک بی بی مریم
گسیل نیروهای وحشت زده انتظامی و سرکوبگر در سطح شهر دروحشت از گسترش اعتراضات مردمی به شهرهای دیگر
#فقط_كف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#قیام_گرسنگان
#خوزستان_تنها_نیست
ظهر امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
چهار راه اشکفت سلمان به طرف پارک بی بی مریم
گسیل نیروهای وحشت زده انتظامی و سرکوبگر در سطح شهر دروحشت از گسترش اعتراضات مردمی به شهرهای دیگر
#فقط_كف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#قیام_گرسنگان
#خوزستان_تنها_نیست
🔘پیام احساسی شبنم مددزاده در دوازدهمین سالگرد سربدار شدن شیرین علمهولی
◻️شبنم مددزاده در دوازدهمین سالگرد سربدار شدن شیرین علمهولی، دریک رشته توییت، لحظات خود را بعد از رفتن شیرین، اینگونه به رشته تحریر درآورده است:
امروز دقیقا ۱۲امین سال است در همین ساعتها که تایید خبر رفتنت را از دهان زندانبان شنیدیم! تایید که نه چون ما همگی از شب قبل میدانستیم که تو رفتی برای همیشه ولی نمیخواستیم باور کنیم. اما در میان اشک و بهت باید باور میکردم که دیگر نیستی... چطور میشد تصور کرد!
◻️از همان روز اگرچه ۱۲ساااااال گذشته است اما اما برای من چیزی نگذشته! خشم وکینم به همان قوت و البته هزار برابر بیشتر در وجودم رشد کرده و در تمامی این سالیان تو را با خودم دارم. از گوهردشت تا قرچک تا خیابانهای تهران و تبریز، همانجاهایی که قرار بود باهم برویم، تا کمرکش کوهها و روزهای هجرت و هرنفسی که انتخاب کردم که بدون مبارزه در راه آزادی نگذرانم. در تمامی این سالیان تو را با خودم آوردم... با همان لبخندت، با همان قدرت و ایمانت برای زنان کردستان... آن دنیای زیبایی که برایش میجنگیدی را با خودم آوردم ...
◻️شیرین عزیزم! مگر میشود باور کرد که تونیستی و رفتی؟! مگر آن بسته شدن درب آهنی بند دو بالا اوین در ساعت ۲۲۰۰ شب ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ را میتوانم فراموش کنم؟... صدها هزار بار آن صحنه در مقابل چشمانم تکرار شده است... آن قدمها، آن صدایی که آخرین لحظه با تو حرف زدم... آن دستها و قامت استوارت... تو زندهای دروجود من،با هرنبضم باهر نفسم چرا که خشم نبودنت را به نبردی هزار برابر علیه این جانیان تبدیل کرده ومیکنم.
۱۲ امین سالگرد سربهدارشدن #شیرین_علم_هولی همراه با ۴ زندانی سیاسی دیگر #فرزاد_کمانگر، #فرهاد_وکیلی، #علی_حیدریان و #مهدی_اسلامی
یادشان گرامی باد
https://t.me/taninaban/22297
◻️شبنم مددزاده در دوازدهمین سالگرد سربدار شدن شیرین علمهولی، دریک رشته توییت، لحظات خود را بعد از رفتن شیرین، اینگونه به رشته تحریر درآورده است:
امروز دقیقا ۱۲امین سال است در همین ساعتها که تایید خبر رفتنت را از دهان زندانبان شنیدیم! تایید که نه چون ما همگی از شب قبل میدانستیم که تو رفتی برای همیشه ولی نمیخواستیم باور کنیم. اما در میان اشک و بهت باید باور میکردم که دیگر نیستی... چطور میشد تصور کرد!
◻️از همان روز اگرچه ۱۲ساااااال گذشته است اما اما برای من چیزی نگذشته! خشم وکینم به همان قوت و البته هزار برابر بیشتر در وجودم رشد کرده و در تمامی این سالیان تو را با خودم دارم. از گوهردشت تا قرچک تا خیابانهای تهران و تبریز، همانجاهایی که قرار بود باهم برویم، تا کمرکش کوهها و روزهای هجرت و هرنفسی که انتخاب کردم که بدون مبارزه در راه آزادی نگذرانم. در تمامی این سالیان تو را با خودم آوردم... با همان لبخندت، با همان قدرت و ایمانت برای زنان کردستان... آن دنیای زیبایی که برایش میجنگیدی را با خودم آوردم ...
◻️شیرین عزیزم! مگر میشود باور کرد که تونیستی و رفتی؟! مگر آن بسته شدن درب آهنی بند دو بالا اوین در ساعت ۲۲۰۰ شب ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ را میتوانم فراموش کنم؟... صدها هزار بار آن صحنه در مقابل چشمانم تکرار شده است... آن قدمها، آن صدایی که آخرین لحظه با تو حرف زدم... آن دستها و قامت استوارت... تو زندهای دروجود من،با هرنبضم باهر نفسم چرا که خشم نبودنت را به نبردی هزار برابر علیه این جانیان تبدیل کرده ومیکنم.
۱۲ امین سالگرد سربهدارشدن #شیرین_علم_هولی همراه با ۴ زندانی سیاسی دیگر #فرزاد_کمانگر، #فرهاد_وکیلی، #علی_حیدریان و #مهدی_اسلامی
یادشان گرامی باد
https://t.me/taninaban/22297
💥شلیک به سوختبران و انفجار در پاسگاه میناب بلوچستان
امروز بر اثر تیراندازی نیروهای سرکوبگر خامنهای در میناب دو سوختبر بلوچ زخمی شدند!
پس از تیراندازی نیروهای سرکوبگر انتظامی میناب به دو سوختبر بلوچ، انفجار مهیبی در پاسگاه میناب به وقوع پیوست
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
امروز بر اثر تیراندازی نیروهای سرکوبگر خامنهای در میناب دو سوختبر بلوچ زخمی شدند!
پس از تیراندازی نیروهای سرکوبگر انتظامی میناب به دو سوختبر بلوچ، انفجار مهیبی در پاسگاه میناب به وقوع پیوست
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔘سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی باردار متعاقب پذیرش خواستههایش به اعتصاب غذا پایان داد
سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی باردار محبوس در زندان ارومیه شامگاه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ هم زمان با یازدهمین روز اعتصاب غذا با درخواست مسئولین زندان مرکزی و تعهد بر اجرای شدن خواستههایش به اعتصاب خود پایان داده است.
مطلع شده این که مسئولین زندان ارومیه به وی تعهد دادهاند که روز دوشنبه به یکی از بیمارستانهای ارومیه منتقل و تحت نظارت پزشک نگهداری خواهد شد. با این حال امروز دوشنبه این زندانی سیاسی احضار و به وی اعلام شده است که به مراکز درمانی منتقل نخواهد شد و بر خلاف قولی که به وی داده شده بود قرار است تیم پزشک قانونی برای انجام سنوگرافی و معاینه پزشکی سعدا خدیرزاده به زندان بروند.
همچنین از سوی منابع موثق مطلع شده ایم که مسئولین زندان ارومیه به خانم خدیرزاده گفتهاند که احتمالاً وی طی روزهای آینده به زندان مهاباد منتقل شود.
سعدا خدیرزاده که باردار و جنینش ۸ ماهه است از روز سهشنبه ۶ اردیبهشت ماه به نشانه اعتراض به ۷ ماه بلاتکلیفی خود در زندان مرکزی ارومیه دست به اعتصاب غذا زده بود.
هفته گذشته یک فایل صوتی از این زندانی سیاسی را منتشر کردیم که در آن سعدا خدیرزاده میگوید: "من را به عنوان یک گروگان در زندان نگهداشتهاند برای اعتراف اجباری مرا تهدید کرده اند".
پس از رسانهای کردن این خبر روز پنجشنبه عفو بین الملل با انتشار بیانیهای در این رابطه نوشت: "مقامات ایران در اقدامی بیرحمانه جان و سلامت یک زن زندانی باردار به نام سعدا خدیرزاده را به بازی گرفتهاند. این زندانی کرد که به شکل خودسرانه در بند زنان زندان ارومیه در استان آذربایجان غربی بازداشت شده است، در هشتمین ماه بارداری است و از بیمارهایهای قلبی و کلیوی رنج میبرد. با این حال، مسئولان او را از دسترسی به مراقبتهای پزشکی تخصصی که نیازمند اعزام به یک مرکز درمانی خارج از زندان است محروم کردهاند."
سعدا خدیرزاده ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر روز پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ (۱۴ اکتبر ۲۰۲۱) توسط نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد. وی پس از ۲۵ روز و اتمام بازجوییها به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل و از آن زمان تاکنون بلاتکلیف در بند زنان زندان مرکزی ارومیه و بدون دسترسی به برخورداری از خدمات پزشکی زنان در حین دوران بارداری، نگهداری میشود.
هه نگاو
https://t.me/taninaban/22302
سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی باردار محبوس در زندان ارومیه شامگاه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ هم زمان با یازدهمین روز اعتصاب غذا با درخواست مسئولین زندان مرکزی و تعهد بر اجرای شدن خواستههایش به اعتصاب خود پایان داده است.
مطلع شده این که مسئولین زندان ارومیه به وی تعهد دادهاند که روز دوشنبه به یکی از بیمارستانهای ارومیه منتقل و تحت نظارت پزشک نگهداری خواهد شد. با این حال امروز دوشنبه این زندانی سیاسی احضار و به وی اعلام شده است که به مراکز درمانی منتقل نخواهد شد و بر خلاف قولی که به وی داده شده بود قرار است تیم پزشک قانونی برای انجام سنوگرافی و معاینه پزشکی سعدا خدیرزاده به زندان بروند.
همچنین از سوی منابع موثق مطلع شده ایم که مسئولین زندان ارومیه به خانم خدیرزاده گفتهاند که احتمالاً وی طی روزهای آینده به زندان مهاباد منتقل شود.
سعدا خدیرزاده که باردار و جنینش ۸ ماهه است از روز سهشنبه ۶ اردیبهشت ماه به نشانه اعتراض به ۷ ماه بلاتکلیفی خود در زندان مرکزی ارومیه دست به اعتصاب غذا زده بود.
هفته گذشته یک فایل صوتی از این زندانی سیاسی را منتشر کردیم که در آن سعدا خدیرزاده میگوید: "من را به عنوان یک گروگان در زندان نگهداشتهاند برای اعتراف اجباری مرا تهدید کرده اند".
پس از رسانهای کردن این خبر روز پنجشنبه عفو بین الملل با انتشار بیانیهای در این رابطه نوشت: "مقامات ایران در اقدامی بیرحمانه جان و سلامت یک زن زندانی باردار به نام سعدا خدیرزاده را به بازی گرفتهاند. این زندانی کرد که به شکل خودسرانه در بند زنان زندان ارومیه در استان آذربایجان غربی بازداشت شده است، در هشتمین ماه بارداری است و از بیمارهایهای قلبی و کلیوی رنج میبرد. با این حال، مسئولان او را از دسترسی به مراقبتهای پزشکی تخصصی که نیازمند اعزام به یک مرکز درمانی خارج از زندان است محروم کردهاند."
سعدا خدیرزاده ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر روز پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ (۱۴ اکتبر ۲۰۲۱) توسط نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد. وی پس از ۲۵ روز و اتمام بازجوییها به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل و از آن زمان تاکنون بلاتکلیف در بند زنان زندان مرکزی ارومیه و بدون دسترسی به برخورداری از خدمات پزشکی زنان در حین دوران بارداری، نگهداری میشود.
هه نگاو
https://t.me/taninaban/22302
طنین آبان
💥شلیک به سوختبران و انفجار در پاسگاه میناب بلوچستان امروز بر اثر تیراندازی نیروهای سرکوبگر خامنهای در میناب دو سوختبر بلوچ زخمی شدند! پس از تیراندازی نیروهای سرکوبگر انتظامی میناب به دو سوختبر بلوچ، انفجار مهیبی در پاسگاه میناب به وقوع پیوست دوشنبه ۱۹…
#فوری
مردم جان به لب آمده و خشمگین، پاسگاه میناب را به آتش کشیدند
بر اساس تصاویر و گزاش هموطنان، امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت، یک پاسگاه در شهرستان میناب، توسط مردم خشمگین و جان به لب آمده منطقه به آتش کشیده شده است.
بر اساس گزارشات، این اقدام مردم در پاسخ به تیراندازی وحوش سرکوبگر رژیم به سمت هموطنان سوختبر و قتل آنها صورت گرفته است.
مردم جان به لب آمده و خشمگین، پاسگاه میناب را به آتش کشیدند
بر اساس تصاویر و گزاش هموطنان، امروز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت، یک پاسگاه در شهرستان میناب، توسط مردم خشمگین و جان به لب آمده منطقه به آتش کشیده شده است.
بر اساس گزارشات، این اقدام مردم در پاسخ به تیراندازی وحوش سرکوبگر رژیم به سمت هموطنان سوختبر و قتل آنها صورت گرفته است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘سفیر روسیه در لهستان توسط مردم به رنگ خون آلوده شد. مردم فریاد میزدند فاشیست، فاشیست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قيام_گرسنگان #حمیدیه
تجمع اعتراضی علیه گرانی
دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱
#فقط_كف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#قیام_گرسنگان
#خوزستان_تنها_نیست
تجمع اعتراضی علیه گرانی
دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱
#فقط_كف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#قیام_گرسنگان
#خوزستان_تنها_نیست