🌙 خدایا مرا ببین! تنها بخاطر آرزوها و امیدهایم به درگاهت آمدهام!
از اعمال این شب، نماز لیلهالرغایب است که در روایات به آن تاکید شده است. بعد از آن، امشب سعی بر تهجد و شبزندهداری داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوهای مشروعمان امیدوارانه بهدرگاه بینیاز دعاء کنیم.
🔺 #التماس_دعاء
@tamadone_novine_islami
از اعمال این شب، نماز لیلهالرغایب است که در روایات به آن تاکید شده است. بعد از آن، امشب سعی بر تهجد و شبزندهداری داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوهای مشروعمان امیدوارانه بهدرگاه بینیاز دعاء کنیم.
🔺 #التماس_دعاء
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9) 🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن #درسگفتارها #گزیدهی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن البته من نقدهای جدی روی این حرفها دارم اما هدف…
💢درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10)
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف
#درسگفتارها
#گزیدهی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻تعریف تمدن
تا اینجا روشن شد که #تمدن یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن دهها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمیشود؛ ازاینرو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه میکنم. بهنظر میرسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر میرساند.
🔸همان طور که ملاحظه میکنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است:
#اول: بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّتیافتگی» تعبیر میکنم. اصل عینیّتیافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق میشود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمیشود.
#دوم: بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. #فرایندی_بودن تمدن در مقابل پروژهای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژهای است؛ یعنی کسی یا جریانی میتواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژهها میتوانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقشآفرین باشند اما نمیتوان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریتپذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاهها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد.
#سوم: بر روی پیشرفتهای هدفمند و نظاممند تأکید شدهاست؛ همانطور که اشارهشد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر میکنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظاممند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّلآفرین باشد.
#چهارم: بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمیتوان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشهای باشد. البته تفکّرات از جهانبینیهای گوناگون زاییده میشوند و همین امر میتواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار دادهایم و طبعاً درباره درونمایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد.
#پنجم: تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقههای گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمیشود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد.
#ششم: تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمیتواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد.
🔸به نظر میرسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا میکنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درونمایه تمدن نشدیم. ضمناً همانطور که ملاحظه میکنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بینظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید میکنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکلگیری یک تمدن به حساب میآوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفههایی داشتهباشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت.
«والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته»
پایان درسگفتار اول.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 33 - 31.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺 #سلام_برادر! عبارتی که در شبکههای اجتماعی تِرند شد.
#جنایت_نیوزلند
#تروریسم_غربی
#استاندارد_دوگانه
@tamadone_novine_islami
#جنایت_نیوزلند
#تروریسم_غربی
#استاندارد_دوگانه
@tamadone_novine_islami
💢تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام تمدنساز است
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸در زمان ناصرالدینشاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمیکرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد #علوم_انسانی هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر میخواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا میخواهیم بگیریم، چه چیزهایی را میخواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را میخواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفتهاند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی تفاوت دارد.
🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام #تمدنساز است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمیتوانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمیتوانیم مدعی حرکت در راه #تمدن_اسلامی باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامیکردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامیشدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را میزنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامیکردن علوم انسانی که در این صورت اساساً اینکه مقصود ما از اسلامیشدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همینجا باید گفت که اسلامیشدن علوم انسانی در مورد تکتک رشتههای علوم انسانی فرق میکند.
🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
🔺 #سلام_برادر! عبارتی که در شبکههای اجتماعی تِرند شد. #جنایت_نیوزلند #تروریسم_غربی #استاندارد_دوگانه @tamadone_novine_islami
💢سلام برادر! / برای شهدای مسجد النّور نیوزیلند
✍فاطمه بهروزفخر
#سلام_برادر!
🔸من هیچکاری از دستم برنمیآید تا غم را از توی چشمان تمام مردمان جهان بردارم و لبخندِ رویِ لبشان را پررنگ کنم.
من در جغرافیای کوچکی اقامت دارم و توانم، توان یک انسان معمولی است.
من هیچ کاری از دستم برنمیآید؛ برای همین بود که از صبح زل زدم به عکسها و فیلمهای حادثه تروریستی و سایتهای خبری را بالا و پایین کردم.
بعد چشم دوختم به عکسها و به قصهها فکر کردم.
بله! من در اوج غم هم به قصهها فکر میکنم.
بعد دیدم مردی که قبل از شهادت گفته است «#سلام_برادر!» و با همین جمله صلح را به رخ تمام خشونتهای دنیا نشان داده است، حتما قصه شنیده است. حتماً با قصهها بزرگ شده است. فقط قصهها و پدرومادری که با قصهها مأنوس باشند میتوانند به تو یاد بدهند که با لبخند در عصر شتابزدگی بگویی: «#سلام_برادر!»
بعد دیدم دلم برای آنکه بدون هیچ واهمهای کُشته و رد خون را دیده، سوخته است. چشمهایم را بستم و پرسیدم توی خیالم: «تو اصلا هیچ قصهای شنیدهای مرد؟! نه! نشنیدهای! تو بیقصهترین مرد این روزگاری. قابلترحمی و رقتانگیز. تو قصهنشنیدهترینی وگرنه آنکه قصه شنیده باشد، سلام میگوید و آنکه نشنیده اسلحه میکشد.»
🔸من هیچ کاری از دستم برنمیآید برای اینکه غم را از صورت جهان بشویم، من جغرافیای محدودی دارم و توان اندک. برای همین دل دادهام به قصهها و کتابها برای نجات خودم و بقیه. برای همین است که فکر میکنم اگر قصه و کتابها را گره بزنم به زندگی آدمهایی که دوستشان دارم، صلح جایی توی قلب آدمها باز میکند. من دیدهام که آدمهای اهل قصه و کلمه، مهربانترند، دلخوشترند و بلندبلند سلام میکنند.
🔹نقل از کانال "یادداشتهای خانم ف"
@fatemehbehruzfakhr
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍فاطمه بهروزفخر
#سلام_برادر!
🔸من هیچکاری از دستم برنمیآید تا غم را از توی چشمان تمام مردمان جهان بردارم و لبخندِ رویِ لبشان را پررنگ کنم.
من در جغرافیای کوچکی اقامت دارم و توانم، توان یک انسان معمولی است.
من هیچ کاری از دستم برنمیآید؛ برای همین بود که از صبح زل زدم به عکسها و فیلمهای حادثه تروریستی و سایتهای خبری را بالا و پایین کردم.
بعد چشم دوختم به عکسها و به قصهها فکر کردم.
بله! من در اوج غم هم به قصهها فکر میکنم.
بعد دیدم مردی که قبل از شهادت گفته است «#سلام_برادر!» و با همین جمله صلح را به رخ تمام خشونتهای دنیا نشان داده است، حتما قصه شنیده است. حتماً با قصهها بزرگ شده است. فقط قصهها و پدرومادری که با قصهها مأنوس باشند میتوانند به تو یاد بدهند که با لبخند در عصر شتابزدگی بگویی: «#سلام_برادر!»
بعد دیدم دلم برای آنکه بدون هیچ واهمهای کُشته و رد خون را دیده، سوخته است. چشمهایم را بستم و پرسیدم توی خیالم: «تو اصلا هیچ قصهای شنیدهای مرد؟! نه! نشنیدهای! تو بیقصهترین مرد این روزگاری. قابلترحمی و رقتانگیز. تو قصهنشنیدهترینی وگرنه آنکه قصه شنیده باشد، سلام میگوید و آنکه نشنیده اسلحه میکشد.»
🔸من هیچ کاری از دستم برنمیآید برای اینکه غم را از صورت جهان بشویم، من جغرافیای محدودی دارم و توان اندک. برای همین دل دادهام به قصهها و کتابها برای نجات خودم و بقیه. برای همین است که فکر میکنم اگر قصه و کتابها را گره بزنم به زندگی آدمهایی که دوستشان دارم، صلح جایی توی قلب آدمها باز میکند. من دیدهام که آدمهای اهل قصه و کلمه، مهربانترند، دلخوشترند و بلندبلند سلام میکنند.
🔹نقل از کانال "یادداشتهای خانم ف"
@fatemehbehruzfakhr
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔺مراسم بزرگداشت حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ مسعود صدوق (چمنخواه) در دومین سال رحلت این اندیشمندِ انقلاب فرهنگی برگزار میشود، به همراه گزارشی از عملکرد حسینیه اندیشه بعد از فقدان ایشان.
🔹 #زمان: دوشنبه 27 اسفند 97، بعد از نماز مغرب و عشاء
🔸 #مکان: قم بلوار الغدیر کوی 10 پلاک 41 (منزل آن مرحوم)
@tamadone_novine_islami
🔹 #زمان: دوشنبه 27 اسفند 97، بعد از نماز مغرب و عشاء
🔸 #مکان: قم بلوار الغدیر کوی 10 پلاک 41 (منزل آن مرحوم)
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (2) ⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (109) 🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری 🔻۱) #رویکرد_مبناگرایانه در دیدگاه مبناگرایانه در علم، فرآیند تولید دانش و کسب معرفت، از سویی…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا #دورکیم و #اسپنسر که بزرگان کلاسیک جامعهشناسی محسوب میشوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعهشناسی است که قرار است همچون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیشبینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همانطورکه طبیعت دارای قانون است، اجتماع هم دارای قانونهایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی میکند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار میکند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش میسازد.
🔸در این دیدگاه #تمدنسازی نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا میشود. در این نگرش، انسان با ارادهای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج میداده، مسیری را میپیماید که روزبهروز بر علم و دانش او افزوده میشود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس میکند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار #جامعهشناسان و #جامعهپردازان است.
🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار میگیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریانهای قارهای و جریانهای مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت میرسند، دیدگاه مکتب وین و جریان #پوزیتویسم و رویکردهای مبناگرایانه، بیشازپیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویستها مثل پوپر نسبت به #اثباتگرایی وارد آوردند، لطمههای اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد میشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا #دورکیم و #اسپنسر که بزرگان کلاسیک جامعهشناسی محسوب میشوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعهشناسی است که قرار است همچون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیشبینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همانطورکه طبیعت دارای قانون است، اجتماع هم دارای قانونهایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی میکند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار میکند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش میسازد.
🔸در این دیدگاه #تمدنسازی نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا میشود. در این نگرش، انسان با ارادهای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج میداده، مسیری را میپیماید که روزبهروز بر علم و دانش او افزوده میشود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس میکند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار #جامعهشناسان و #جامعهپردازان است.
🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار میگیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریانهای قارهای و جریانهای مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت میرسند، دیدگاه مکتب وین و جریان #پوزیتویسم و رویکردهای مبناگرایانه، بیشازپیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویستها مثل پوپر نسبت به #اثباتگرایی وارد آوردند، لطمههای اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد میشد.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش اول)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفتهای سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطهی انگلیس نکات فراوانی را روشن میکند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بیتدبیریها، نفوذ استعماری امریکاییها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.
🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصهی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بیحساب از آن، همچنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسیها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه میکردند و میبردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشانهایِ بیشمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سالها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبیها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته میشد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسیها نیز میدانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!
🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکلهای حقوقی مدرنتر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرنتر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادیهای تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفتهای سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطهی انگلیس نکات فراوانی را روشن میکند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بیتدبیریها، نفوذ استعماری امریکاییها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند.
🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصهی
شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بیحساب از آن، همچنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسیها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه میکردند و میبردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشانهایِ بیشمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سالها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبیها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته میشد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسیها نیز میدانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ!
🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکلهای حقوقی مدرنتر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرنتر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " #ملی_شدن " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادیهای تاریخی!
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش دوم)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸در کتابی، نمونهای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یکشبه در مسیر جادهای که به چاه شمارۀ ۳ ختم میشد، شهری مملوّ از خیمههای چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جادهای در یک مزرعۀ پنبه کاری میرسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان بهوجود می آورد. زمینهای فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمتهای باور نکردنی خریداری میکردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمدهای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقهای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.
🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت میشوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸در کتابی، نمونهای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یکشبه در مسیر جادهای که به چاه شمارۀ ۳ ختم میشد، شهری مملوّ از خیمههای چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جادهای در یک مزرعۀ پنبه کاری میرسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان بهوجود می آورد. زمینهای فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمتهای باور نکردنی خریداری میکردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمدهای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقهای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد.
🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت میشوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است.
#ادامه_دارد...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش پایانی)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢خاطرۀ دکتر سید جعفر شهیدی از درد چشم خود در شهر نجف و توسل به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🔸سالیانی که در نجف اشرف به سر میبردم ، مبتلا به درد چشم شدم بسیار آزارم میداد. دو سه بار به مطب پزشکی به نام دکتر محمد العيد رفتم و هربار یک ربع دينار، یعنی اندکی کمتر از یک چهارم ماهیانهام را به او میدادم. قطعه فلزی به پلک چشمم میکشید و میگفت: «همت جوانان را داری.» چرا چنین میگفت؟ نمیدانم . اگر درد چشم بیشتر نمیشد کمتر نمیگردید . پسین روزی در یکی از ایوانهای صحن مقدس روبروی گنبد مطهر نشسته بودم افسرده و از رنج چشم آزرده ، روی به گنبد کردم و گفتم : «يا على من برای درس خواندن به شهر تو آمدهام و تنها وسيلتم چشم است.» گریهام گرفت، دو رباعی به ذهنم آمد و در آن حال زمزمه کردم:
ای بار گهت قبله گه اهل نیاز
وی روضه حضرت تو خلوتگه راز
در خانه کعبه زادی و زادگهت
شد قبله مسلمین بهنگام نماز
ای ذات خدای را تو مرآت جلی
وی نور مبین کاشف سر ازلی
در مدح تو این بس که نبودی دوزخ
لَواجتَمَعَ النّاس عَلَى حُبِّ على
🔸در همین حال بودم که یکی از آشنایان که نامش را فراموش کردهام به صحن درآمد. مرا دید و حالم را پرسید. گفتم: «از چشم درد رنج می برم.» گفت: «فردا بیا با هم به کوفه برویم سید احمد ربیعی چشمت را ببیند.»
فردا به همراهی او به کوفه رفتم به خانه سید در آمدیم. پیر مردی بود نورانی در زیر زمین خانه نشسته، تنی چند گرد او. نوبت به من رسید با ذرهبینی درشت چشمم را نگاه کرد. پارهای کاغذ برداشت و چیزی بر آن نوشت و چون بدستم داد، نوشته بود آرجِدُل. گفت : «روزی سه بار در چشم بریز.» دو بار ریختم و نمیدانم به نوبت سوم نیازی افتاد یا نه، همان روز درد چشم آرام گرفت.
آرجدل چنان تأثیری داشت؟، یا حالت افسرده من و نیاز به درگاه مولای کارساز؟، یا تصادف؟ هر چه اسمش را میگذارید بگذارید. بپذیرید یا نه چشمم بهبود یافت. اما سالها بعد که چشمم از نو درد گرفت آرجدل سودی نداد!
🔹منبع: کتابِ «علی از زبان علی یا زندگانی امیرمؤمنان علی علیهالسلام» نوشتۀ دکتر سید جعفر شهیدی، ص 8 و 9.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸سالیانی که در نجف اشرف به سر میبردم ، مبتلا به درد چشم شدم بسیار آزارم میداد. دو سه بار به مطب پزشکی به نام دکتر محمد العيد رفتم و هربار یک ربع دينار، یعنی اندکی کمتر از یک چهارم ماهیانهام را به او میدادم. قطعه فلزی به پلک چشمم میکشید و میگفت: «همت جوانان را داری.» چرا چنین میگفت؟ نمیدانم . اگر درد چشم بیشتر نمیشد کمتر نمیگردید . پسین روزی در یکی از ایوانهای صحن مقدس روبروی گنبد مطهر نشسته بودم افسرده و از رنج چشم آزرده ، روی به گنبد کردم و گفتم : «يا على من برای درس خواندن به شهر تو آمدهام و تنها وسيلتم چشم است.» گریهام گرفت، دو رباعی به ذهنم آمد و در آن حال زمزمه کردم:
ای بار گهت قبله گه اهل نیاز
وی روضه حضرت تو خلوتگه راز
در خانه کعبه زادی و زادگهت
شد قبله مسلمین بهنگام نماز
ای ذات خدای را تو مرآت جلی
وی نور مبین کاشف سر ازلی
در مدح تو این بس که نبودی دوزخ
لَواجتَمَعَ النّاس عَلَى حُبِّ على
🔸در همین حال بودم که یکی از آشنایان که نامش را فراموش کردهام به صحن درآمد. مرا دید و حالم را پرسید. گفتم: «از چشم درد رنج می برم.» گفت: «فردا بیا با هم به کوفه برویم سید احمد ربیعی چشمت را ببیند.»
فردا به همراهی او به کوفه رفتم به خانه سید در آمدیم. پیر مردی بود نورانی در زیر زمین خانه نشسته، تنی چند گرد او. نوبت به من رسید با ذرهبینی درشت چشمم را نگاه کرد. پارهای کاغذ برداشت و چیزی بر آن نوشت و چون بدستم داد، نوشته بود آرجِدُل. گفت : «روزی سه بار در چشم بریز.» دو بار ریختم و نمیدانم به نوبت سوم نیازی افتاد یا نه، همان روز درد چشم آرام گرفت.
آرجدل چنان تأثیری داشت؟، یا حالت افسرده من و نیاز به درگاه مولای کارساز؟، یا تصادف؟ هر چه اسمش را میگذارید بگذارید. بپذیرید یا نه چشمم بهبود یافت. اما سالها بعد که چشمم از نو درد گرفت آرجدل سودی نداد!
🔹منبع: کتابِ «علی از زبان علی یا زندگانی امیرمؤمنان علی علیهالسلام» نوشتۀ دکتر سید جعفر شهیدی، ص 8 و 9.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💐 متن پیام نوروزی رهبرانقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸☝️
🚩سال #رونق_تولید
@tamadone_novine_islami
🚩سال #رونق_تولید
@tamadone_novine_islami
🏴❤️✨
دیشب که غریبانه مرا خواب ببرد
#ایران_مرا یکسره سیلاب ببرد
ای حافظ شیراز غزل ساز مکن
#دروازه_ی_قرآن تورا آب ببرد
@adab_o_parsi
@tamadone_novine_islami
دیشب که غریبانه مرا خواب ببرد
#ایران_مرا یکسره سیلاب ببرد
ای حافظ شیراز غزل ساز مکن
#دروازه_ی_قرآن تورا آب ببرد
@adab_o_parsi
@tamadone_novine_islami
💢نوروز در فرهنگ شیعه
✍رسول جعفریان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸#نوروز یا روزِ نو در همه تقویمها، دورهها و در میان همه فرهنگها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی، تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدی است که خود به نوعی انسان را با احساسی تازه و تولدی نو به حرکت در میآورد. این آغاز همراه با شادی و سرور بوده و در هر فرهنگی آیینهای ویژهای برای نشان دادن خوشحالی و شادی تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روزِ نو، روزی بود که شاه جدید ساسانی به تخت مینشست آخرین نوروز ایرانی که در آن آیینهای ویژهای را اجرا میکردند (فهرستی از آنها را ابوریحان در آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ از منابع زردتشتی آورده است. بنگرید : صص ۳۳۳ - ۳۲۵)، روزی در اواخر خردادماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب میافتاد.
🔸پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یکی دو سه قرن، بسیاری از آنان بر آیین کهن خود بودند. حتی اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانی آن آداب را ترک کنن اسلام، دو عید را با عنوان عید #فطر و #اضحی با آیینهای ویژه مطرح کرد، هر چند آنها آغاز سال نبود، اما به هر روی عید طبیعی مسلمانان به شمار میآمد. در برابر، نه از سوی اهل سنت و نه امامان شیعه، موضعگیری روشن و شناخته شدۀ مفصلی نسبت به نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم کرد. بحث نوروز در #فرهنگ_شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجای مانده مربوط میشود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد و پس از آن در منابع دیگر هم وارد شد.
🔸در این مقاله سیر ورود #نوروز در منابع شیعه و موضعگیری فقهای شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ تهرانی در زیر مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوی تألیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تألیف شده، شرحی به دست دهیم.
🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید
http://www.icro.ir/files/document/8598/5.pdf
ا—----------------------------------—ا
✍رسول جعفریان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸#نوروز یا روزِ نو در همه تقویمها، دورهها و در میان همه فرهنگها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی، تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدی است که خود به نوعی انسان را با احساسی تازه و تولدی نو به حرکت در میآورد. این آغاز همراه با شادی و سرور بوده و در هر فرهنگی آیینهای ویژهای برای نشان دادن خوشحالی و شادی تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روزِ نو، روزی بود که شاه جدید ساسانی به تخت مینشست آخرین نوروز ایرانی که در آن آیینهای ویژهای را اجرا میکردند (فهرستی از آنها را ابوریحان در آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ از منابع زردتشتی آورده است. بنگرید : صص ۳۳۳ - ۳۲۵)، روزی در اواخر خردادماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب میافتاد.
🔸پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یکی دو سه قرن، بسیاری از آنان بر آیین کهن خود بودند. حتی اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانی آن آداب را ترک کنن اسلام، دو عید را با عنوان عید #فطر و #اضحی با آیینهای ویژه مطرح کرد، هر چند آنها آغاز سال نبود، اما به هر روی عید طبیعی مسلمانان به شمار میآمد. در برابر، نه از سوی اهل سنت و نه امامان شیعه، موضعگیری روشن و شناخته شدۀ مفصلی نسبت به نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم کرد. بحث نوروز در #فرهنگ_شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجای مانده مربوط میشود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد و پس از آن در منابع دیگر هم وارد شد.
🔸در این مقاله سیر ورود #نوروز در منابع شیعه و موضعگیری فقهای شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ تهرانی در زیر مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوی تألیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تألیف شده، شرحی به دست دهیم.
🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید
http://www.icro.ir/files/document/8598/5.pdf
ا—----------------------------------—ا
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢انسان، از آزادی درون تا آزادی بیرون
#آزادی
#انسان
#فکر_و_فلسفه
🔸انسان مطلق نیست، ولی از هر موجود دیگری به مطلق نزدیکتر است. شاید گزاف نباشد اگر ادعا کنیم که انسان از درون خود، مطلق و آزاد است؛ اگر چه از جهت بیرون، همواره مقید شناخته میشود. آزادی درونی چیزی نیست که از سوی اشخاص به انسان داده شود؛ چنان که سلب آزادی درونی از او نیز امکانپذیر نیست.
🔸ذات انسان، آزادی است و هر گونه قیدی که بر او وارد شود، جنبهی عرضی دارد. البته در یک قاعدهی عقلی آمده است که هر آنچه عرضی است، قابل زوال خواهد بود. مطلق، ممکن است مقید شود؛ ولی میتواند قید خود را رها کند و در صرافت اطلاق و آزادی باقی بماند.
🔸سقراط از درون خود آزاد بود و به آزادی درونی خود، آگاهی داشت؛ اما به قانون شهر خود مقید شد و به آن احترام گذاشت. تنها به واسطهی آزادی است که انسان میتواند خودش را به قید قانون مقید سازد. موجودی که آزاد نیست، نمیتواند خود را به قید قانون مقید کند.
🔸به طور کلی میتوان گفت: قید در جایی تحقق پیدا میکند که آزادی معنی داشته باشد. قانون، نتیجهای است که از نوعی قرارداد به وجود میآید و قرارداد تنها هنگامی معنی پیدا میکند که آزادی وجود داشته باشد. آنجا که انسان با اختیار، خود را مجبور میسازد، در واقع مجبور شناخته نمیشود؛ و اگر اختیار خود را از راه جبر به دست آورده باشد، باز هم مختار است.
🔸وسعت دایرهی آزادی به وسعت دایرهی آگاهی است و بدون آگاهی، سخن گفتن از آزادی معنی معقول و محصلی ندارد. آزادی ارمغانی است که آگاهی آن را برای انسان میآورد.
🔻منبع:
فراز و فرود فکر فلسفی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
🔹نقل از کانال تفکر
@tafakkor
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#آزادی
#انسان
#فکر_و_فلسفه
🔸انسان مطلق نیست، ولی از هر موجود دیگری به مطلق نزدیکتر است. شاید گزاف نباشد اگر ادعا کنیم که انسان از درون خود، مطلق و آزاد است؛ اگر چه از جهت بیرون، همواره مقید شناخته میشود. آزادی درونی چیزی نیست که از سوی اشخاص به انسان داده شود؛ چنان که سلب آزادی درونی از او نیز امکانپذیر نیست.
🔸ذات انسان، آزادی است و هر گونه قیدی که بر او وارد شود، جنبهی عرضی دارد. البته در یک قاعدهی عقلی آمده است که هر آنچه عرضی است، قابل زوال خواهد بود. مطلق، ممکن است مقید شود؛ ولی میتواند قید خود را رها کند و در صرافت اطلاق و آزادی باقی بماند.
🔸سقراط از درون خود آزاد بود و به آزادی درونی خود، آگاهی داشت؛ اما به قانون شهر خود مقید شد و به آن احترام گذاشت. تنها به واسطهی آزادی است که انسان میتواند خودش را به قید قانون مقید سازد. موجودی که آزاد نیست، نمیتواند خود را به قید قانون مقید کند.
🔸به طور کلی میتوان گفت: قید در جایی تحقق پیدا میکند که آزادی معنی داشته باشد. قانون، نتیجهای است که از نوعی قرارداد به وجود میآید و قرارداد تنها هنگامی معنی پیدا میکند که آزادی وجود داشته باشد. آنجا که انسان با اختیار، خود را مجبور میسازد، در واقع مجبور شناخته نمیشود؛ و اگر اختیار خود را از راه جبر به دست آورده باشد، باز هم مختار است.
🔸وسعت دایرهی آزادی به وسعت دایرهی آگاهی است و بدون آگاهی، سخن گفتن از آزادی معنی معقول و محصلی ندارد. آزادی ارمغانی است که آگاهی آن را برای انسان میآورد.
🔻منبع:
فراز و فرود فکر فلسفی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
🔹نقل از کانال تفکر
@tafakkor
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (3) #پاورقی #تمدن_اسلامی #جستارهای_نظری 🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعهشناسی شناخته شده است، یا…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (111)
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (4)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸تمدن مدرن که به جهت رشد علوم تجربی و توسعه فن آوریها، به سرعت جهانی شد و مقبولیت عامی در شرق و غرب یافت، نه تنها به علوم وحیانی در دوران رنسانس پشت نمود که حتی معرفت عقلی را نیز نامعتبر و نامفهوم قلمداد کرد و علم تجربی را تنها معرفت معتبر نامید. یکهتازی پوزیتیویسم در دوران مدرن و وجود زمینههای مبناگروی در تفکر فلسفی شرق، تفکرات مبناگرایانه را در #جهان_اسلام رسمیت بخشید و مخالفتی را نیز در جریانهای دینی برنیانگیخت. معتبر شدن مبناگرایی در شرق و به خصوص در میان مجامع دانشگاهی، باعث شد تا تلقی خاصی از #تمدن_غربی در میان برخی مسلمين و به خصوص روشنفکران بهوجود آید. با نگرش مذکور که معتقد است دانشمندان، متکی بر مبانی ثابت و مشخصی تولید علم کرده و با انگیزه کشف قوانین طبیعت و حقایق، نسخه واحدی از معرفت را به بشریت تقدیم میکنند، غرب جهانی پیشرفته است که تنها در ابعاد اخلاقی و اندیشههای کلامی و الهی دچار مشکل شده است. در این منظر، غرب به دلیل رشد علمی و گستردگی فنآوریهایش، یک پدیده فرهنگی - علمی و یک واحد عینی به همپیوسته نیست، بلکه #جهان_غرب، یک اتفاق سیاسی است که #انقلاب_اسلامی، در برابر رویکرد سیاسی و حقوقی آن، اعتراض دارد.
🔸سطح تحلیل اینگونه از مسلمانان، تقابل #جمهوری_اسلامی وغرب را به یک جنگ سیاسی و نظامی تقلیل میدهد و ساختارهای رسمی و علوم و دستاوردهای غربی را به مثابه علومی همهجایی وهمهگیر که از مسلمین به غرب انتقال یافته، تلقی میکند. بنابراین، مشکلی که در جهان غرب، از دیدگاه این دسته از مسلمانان وجود دارد، مشکل اخلاقی و حقوقی است. این دسته که میتوان آنها را با عنوان «مسلمانان تجددمآب» شناخت، ریشه تقابل انقلاب اسلامی و غرب را تمدنی ندانسته و تنها به روحیه استکباری غرب در حوزه سیاست تمرکز کردهاند. مشکلات اخلاقی و مشکلات سیاسی مثل #استکبار، #امپریالیسم و #زیادهخواهی دولتهای غربی، باعث انحراف آنهاست واما علوم و دستاوردهای ایشان، مورد تقدیر و تشکرو تعظیم است. این نگرش معتقد است ریشههای علمی که امروزه در جهان غرب دیده میشود، ابتدا در دست مسلمین بود و در یک تنبلی و کاهلی، از دست مسلمین خارج شد و به دست اغیار افتاد! برای نمونه مهندس بازرگان میگوید: بشر همان راهی را ناخودآگاه رفت که انبیاء میخواستند با هدایت جامعه بروند!
🔸به نظر میرسد که با قبول چنین دیدگاهی، رضاخان هم جهت خوبی برای توسعه ایران گرفته بود. فقط تنها اشکال او خشونت علیه دین و مقابله با روحانیت بود. در نگرش مذکور، میتوان رضاخان را به خاطر توسعه ادارات دولتی و بخشهای منظم آموزشی و مدیریتی، هم چنین به خاطر تأسیس گسترده مدارس جدید، تحول در معماری و شهرسازی، تحول در نوع پوشش و حتی حمام ها و.... تمجید کرد؟
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 120 و 121.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
🔻جایگاه اراده آدمی در زایشهای تمدنی (4)
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸تمدن مدرن که به جهت رشد علوم تجربی و توسعه فن آوریها، به سرعت جهانی شد و مقبولیت عامی در شرق و غرب یافت، نه تنها به علوم وحیانی در دوران رنسانس پشت نمود که حتی معرفت عقلی را نیز نامعتبر و نامفهوم قلمداد کرد و علم تجربی را تنها معرفت معتبر نامید. یکهتازی پوزیتیویسم در دوران مدرن و وجود زمینههای مبناگروی در تفکر فلسفی شرق، تفکرات مبناگرایانه را در #جهان_اسلام رسمیت بخشید و مخالفتی را نیز در جریانهای دینی برنیانگیخت. معتبر شدن مبناگرایی در شرق و به خصوص در میان مجامع دانشگاهی، باعث شد تا تلقی خاصی از #تمدن_غربی در میان برخی مسلمين و به خصوص روشنفکران بهوجود آید. با نگرش مذکور که معتقد است دانشمندان، متکی بر مبانی ثابت و مشخصی تولید علم کرده و با انگیزه کشف قوانین طبیعت و حقایق، نسخه واحدی از معرفت را به بشریت تقدیم میکنند، غرب جهانی پیشرفته است که تنها در ابعاد اخلاقی و اندیشههای کلامی و الهی دچار مشکل شده است. در این منظر، غرب به دلیل رشد علمی و گستردگی فنآوریهایش، یک پدیده فرهنگی - علمی و یک واحد عینی به همپیوسته نیست، بلکه #جهان_غرب، یک اتفاق سیاسی است که #انقلاب_اسلامی، در برابر رویکرد سیاسی و حقوقی آن، اعتراض دارد.
🔸سطح تحلیل اینگونه از مسلمانان، تقابل #جمهوری_اسلامی وغرب را به یک جنگ سیاسی و نظامی تقلیل میدهد و ساختارهای رسمی و علوم و دستاوردهای غربی را به مثابه علومی همهجایی وهمهگیر که از مسلمین به غرب انتقال یافته، تلقی میکند. بنابراین، مشکلی که در جهان غرب، از دیدگاه این دسته از مسلمانان وجود دارد، مشکل اخلاقی و حقوقی است. این دسته که میتوان آنها را با عنوان «مسلمانان تجددمآب» شناخت، ریشه تقابل انقلاب اسلامی و غرب را تمدنی ندانسته و تنها به روحیه استکباری غرب در حوزه سیاست تمرکز کردهاند. مشکلات اخلاقی و مشکلات سیاسی مثل #استکبار، #امپریالیسم و #زیادهخواهی دولتهای غربی، باعث انحراف آنهاست واما علوم و دستاوردهای ایشان، مورد تقدیر و تشکرو تعظیم است. این نگرش معتقد است ریشههای علمی که امروزه در جهان غرب دیده میشود، ابتدا در دست مسلمین بود و در یک تنبلی و کاهلی، از دست مسلمین خارج شد و به دست اغیار افتاد! برای نمونه مهندس بازرگان میگوید: بشر همان راهی را ناخودآگاه رفت که انبیاء میخواستند با هدایت جامعه بروند!
🔸به نظر میرسد که با قبول چنین دیدگاهی، رضاخان هم جهت خوبی برای توسعه ایران گرفته بود. فقط تنها اشکال او خشونت علیه دین و مقابله با روحانیت بود. در نگرش مذکور، میتوان رضاخان را به خاطر توسعه ادارات دولتی و بخشهای منظم آموزشی و مدیریتی، هم چنین به خاطر تأسیس گسترده مدارس جدید، تحول در معماری و شهرسازی، تحول در نوع پوشش و حتی حمام ها و.... تمجید کرد؟
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 120 و 121.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢هویت ملی و چالش جهانیسازی غربی
#هویتملی
#جهانیسازی
#دکتر_موسی_نجفی
🔸اگر #جهانی_شدن را صفت ممیزهٔ جدید دنیای غرب بدانیم، باید اذعان کنیم برای آن که این امکان فراهم شود تا جهانی شدن بر سیاست و معاملات و روابط مردم آن گونه که مطلوبش است اثر بگذارد، باید فرهنگ بومی را دگرگون و فرهنگ همسنخ و هموزن ایدههای خود را به تدریج ساری و جاری کند، چرا که بسط هر ایده و سیاست، چه تاریخی باشد یا جامعه شناختی یا اقتصادی، با فرهنگ و رسوخ آن در قوانین، آداب و رسوم و روحیات مردم جوامع دیگر امکانپذیر است. پس صورت مسئله را میتوان چنین ترسیم کرد:👇
تفکر جهانی شدن
ا⬇️
فرهنگ جهانی شدن
ا⬇️
تضعیف آداب و رسوم و قوانین تمدنها و جوامع.
🔸میدانیم که سیاست و اندیشهی #جهانیسازی نیازمند فرهنگی جهانی و به عبارتی فرهنگ جهانیسازی است. این نکته را هم باید درنظرداشت که #فرهنگسازی زمانی سامان مییابد که بتواند با فرهنگ بومی به نوعی به تفاهم و تناسب برسد و در چشمانداز فرهنگ بومی، در وضعیتی قرار گیرد که بتواند برای خود مشروعیتسازی کند. این امر نیز ممکن نیست مگر آن که بتواند فرهنگ بومی را که ریشهٔ تمامی آداب، رسوم، علوم، سیاست، قوانین و ارزشی هاست، به نحوی در چشم انداز خود قرار دهد و ان را راهبری کند.
🔹منبع:
کتاب #هویت_شناسی؛ پیرامون نظریه هویت ملی در ایران و بازتاب آن در فرهنگ، تاریخ و سیاست، نوشته دکتر موسی نجفی، انتشار آرما/اصفهان، ص 17 و 18.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#هویتملی
#جهانیسازی
#دکتر_موسی_نجفی
🔸اگر #جهانی_شدن را صفت ممیزهٔ جدید دنیای غرب بدانیم، باید اذعان کنیم برای آن که این امکان فراهم شود تا جهانی شدن بر سیاست و معاملات و روابط مردم آن گونه که مطلوبش است اثر بگذارد، باید فرهنگ بومی را دگرگون و فرهنگ همسنخ و هموزن ایدههای خود را به تدریج ساری و جاری کند، چرا که بسط هر ایده و سیاست، چه تاریخی باشد یا جامعه شناختی یا اقتصادی، با فرهنگ و رسوخ آن در قوانین، آداب و رسوم و روحیات مردم جوامع دیگر امکانپذیر است. پس صورت مسئله را میتوان چنین ترسیم کرد:👇
تفکر جهانی شدن
ا⬇️
فرهنگ جهانی شدن
ا⬇️
تضعیف آداب و رسوم و قوانین تمدنها و جوامع.
🔸میدانیم که سیاست و اندیشهی #جهانیسازی نیازمند فرهنگی جهانی و به عبارتی فرهنگ جهانیسازی است. این نکته را هم باید درنظرداشت که #فرهنگسازی زمانی سامان مییابد که بتواند با فرهنگ بومی به نوعی به تفاهم و تناسب برسد و در چشمانداز فرهنگ بومی، در وضعیتی قرار گیرد که بتواند برای خود مشروعیتسازی کند. این امر نیز ممکن نیست مگر آن که بتواند فرهنگ بومی را که ریشهٔ تمامی آداب، رسوم، علوم، سیاست، قوانین و ارزشی هاست، به نحوی در چشم انداز خود قرار دهد و ان را راهبری کند.
🔹منبع:
کتاب #هویت_شناسی؛ پیرامون نظریه هویت ملی در ایران و بازتاب آن در فرهنگ، تاریخ و سیاست، نوشته دکتر موسی نجفی، انتشار آرما/اصفهان، ص 17 و 18.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr