اعتراضات سراسری با گرون شدن ناگهانی سیصد درصدی قیمت بنزین تو آبان ۹۸ شروع شد. ۲۸ آبان بود، اونروز قرار بود ساندویچ فروشی که براش زحمت زیادی کشیده بودم تو پرند افتتاح بشه. وقتی به یکی از میدونای اصلی پرند رسیدم تجمع مردم شکل گرفته بود، سرکوبگرا وحشیانه به مردم حمله ور شدن، ناگهان یکی از مزدورا از فاصله نزدیک منو هدف قرار داد و گلوله ساچمه ای به سمتم شلیک کرد که به قسمت بالای پام اصابت کرد، استخون پام شکست و افتادم زمین…
بیمارستانا کسانی که گلوله خورده بودن رو پذیرش نمیکردن به همین خاطر خانوادم منو بردن خونه و تا چند روز به درمانگاه میبردن برای تعویض پانسمان، یه دکتر جراح هم قول داد که پامو عمل میکنه. بعد از چند روز خیلی حالم بد شد، همسرم زنگ زد و آمبولانس خبر کرد ولی هر بیمارستانی میرفتیم پذیرش نمیکردن و میگفتن ما دستور داریم کسانی که گلوله خوردن رو نپذیریم! یکی از اون بیمارستانا «فیروزگر» بود. در نهایت بیمارستان خصوصی ابن سینا منو پذیرش کرد. وقتی تو بیمارستان بستری بودم، مامورای مزدور امنیتی بعد از چند روز دوربینای خیابون رو چک کردن و من شناسایی شدم، اونا رفتن در خونمون و قصد بازداشتمو داشتم که همسرم در مورد وضعیت بحرانی من توی بیمارستان بهشون گفت، مامورا اومدن بیمارستان و جو اونجا رو شدیدا امنیتی کردن تا جايی که ده روز آخر منو ممنوع الملاقات کردن. در نهایت متاسفانه پام بر اثر شدت جراحات ناشی از برخورد گلوله شدیدا عفونت کرد و به آمبولی ریه هم دچار شدم، بدنم تاب نیاورد و بعد از حدود پنجاه روز که از اصابت گلوله به پام میگذشت در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۸ چشم از دنیا فرو بستم….
پیکر بیجون من در بهشت زهرای تهران مظلومانه به خاک سپرده شد.
مراسم سوم و هفتم در تاریخ ۲۲ دیماه ۱۳۹۸ تو مسجد امیرالمومنین برگزار شد.
هموطن، من به جرم ناکرده توسط حکومت جنایتکار تیر خوردم و بر اثر آسیبهای ناشی از اصابت گلوله و عدم رسیدگی پزشکی به موقع، جون خودمو از دست دادم. بعد از کشته شدن من خانوادم تحت فشار مالی زیادی قرار گرفتن، دختر کوچکم که خیلی بمن وابسته بود افسرده شد. همسرم تا به امروز سعی کرده با وجود مشکلات زیاد مغازه ای که من افتتاح شدنشو ندیدم حفظ کنه و خرج زندگی رو تامین کنه، بچه هام الان ۲۵، ۲۲، ۱۹ و ۱۳ ساله هستن. نذار خونم به هدر بره، در راه آزادی وطنمون تلاش کن و ناامید نشو، پیروزی با ماست شک نکن، روزی که آزادی رو به دست آوردی منو فراموش نکن و به یادم باش...!!!
بیمارستانا کسانی که گلوله خورده بودن رو پذیرش نمیکردن به همین خاطر خانوادم منو بردن خونه و تا چند روز به درمانگاه میبردن برای تعویض پانسمان، یه دکتر جراح هم قول داد که پامو عمل میکنه. بعد از چند روز خیلی حالم بد شد، همسرم زنگ زد و آمبولانس خبر کرد ولی هر بیمارستانی میرفتیم پذیرش نمیکردن و میگفتن ما دستور داریم کسانی که گلوله خوردن رو نپذیریم! یکی از اون بیمارستانا «فیروزگر» بود. در نهایت بیمارستان خصوصی ابن سینا منو پذیرش کرد. وقتی تو بیمارستان بستری بودم، مامورای مزدور امنیتی بعد از چند روز دوربینای خیابون رو چک کردن و من شناسایی شدم، اونا رفتن در خونمون و قصد بازداشتمو داشتم که همسرم در مورد وضعیت بحرانی من توی بیمارستان بهشون گفت، مامورا اومدن بیمارستان و جو اونجا رو شدیدا امنیتی کردن تا جايی که ده روز آخر منو ممنوع الملاقات کردن. در نهایت متاسفانه پام بر اثر شدت جراحات ناشی از برخورد گلوله شدیدا عفونت کرد و به آمبولی ریه هم دچار شدم، بدنم تاب نیاورد و بعد از حدود پنجاه روز که از اصابت گلوله به پام میگذشت در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۸ چشم از دنیا فرو بستم….
پیکر بیجون من در بهشت زهرای تهران مظلومانه به خاک سپرده شد.
مراسم سوم و هفتم در تاریخ ۲۲ دیماه ۱۳۹۸ تو مسجد امیرالمومنین برگزار شد.
هموطن، من به جرم ناکرده توسط حکومت جنایتکار تیر خوردم و بر اثر آسیبهای ناشی از اصابت گلوله و عدم رسیدگی پزشکی به موقع، جون خودمو از دست دادم. بعد از کشته شدن من خانوادم تحت فشار مالی زیادی قرار گرفتن، دختر کوچکم که خیلی بمن وابسته بود افسرده شد. همسرم تا به امروز سعی کرده با وجود مشکلات زیاد مغازه ای که من افتتاح شدنشو ندیدم حفظ کنه و خرج زندگی رو تامین کنه، بچه هام الان ۲۵، ۲۲، ۱۹ و ۱۳ ساله هستن. نذار خونم به هدر بره، در راه آزادی وطنمون تلاش کن و ناامید نشو، پیروزی با ماست شک نکن، روزی که آزادی رو به دست آوردی منو فراموش نکن و به یادم باش...!!!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 حرف اول و آخر رو خودمون در خیابونا خواهیم زد
جنگ اصلی در کف خیابونای ایران است و نهایتا خودمون ته این قصه رو خواهیم بست
#سر_مار_در_تهران_است
#قیام_محله_محور
جنگ اصلی در کف خیابونای ایران است و نهایتا خودمون ته این قصه رو خواهیم بست
#سر_مار_در_تهران_است
#قیام_محله_محور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مجید کاووسی فر، قهرمانی که چوبه دار جلاد را به سخره گرفت
#مجید_کاووسی_فر همان جوانی بود که در ۱۱ مرداد ۱۳۸۴، قاضی جنایتکار و فاسد رژیم آخوندی حسن احمدی مقدس که عامل زندان، شکنجه و اعدام بسیاری از مردم و آزادی خواهان بود را در مقابل محل کارش در تهران، با شلیک گلوله به هلاکت رساند و انتقام بی عدالتی ها و فساد و تجاوز به آزادی خواهان را گرفت.
▫️▫️▫️
#مجید_کاووسی_فر همان جوانی بود که در ۱۱ مرداد ۱۳۸۴، قاضی جنایتکار و فاسد رژیم آخوندی حسن احمدی مقدس که عامل زندان، شکنجه و اعدام بسیاری از مردم و آزادی خواهان بود را در مقابل محل کارش در تهران، با شلیک گلوله به هلاکت رساند و انتقام بی عدالتی ها و فساد و تجاوز به آزادی خواهان را گرفت.
▫️▫️▫️
🔴 محمد پارسی: رئیسی به هنیه انشاٰالله به زودی کنار هم نمازبخوانیم!
▪️محمد پارسی از روزنامهنگاران باند اصلاحات در پستی درشبکه ایکس با انتشار عکسی از تماس تلفنی مهرماه گذشته آخوند رئیسی با اسماعیل، با کنایه به باند مقابل نوشت:
▪️«خاورمیانه همچین جایی است…
۱۰ ماه پیش رییسی در گفتگو با هنیه گفته بود انشالله به زودی کنار هم در مسجد الاقصی نماز بخوانیم»
▪️محمد پارسی از روزنامهنگاران باند اصلاحات در پستی درشبکه ایکس با انتشار عکسی از تماس تلفنی مهرماه گذشته آخوند رئیسی با اسماعیل، با کنایه به باند مقابل نوشت:
▪️«خاورمیانه همچین جایی است…
۱۰ ماه پیش رییسی در گفتگو با هنیه گفته بود انشالله به زودی کنار هم در مسجد الاقصی نماز بخوانیم»
🔴 قتل یک کولبر زحمتکش توسط پاسداران
🔻 پاسداران جنایتکار خامنهای روز چهارشنبه ۱۰مرداد با شلیک مستقیم، یک کولبر زحمتکش از هموطنان کرد را در روستای «اسکول» از توابع مریوان بهقتل رساندند.
🔻 کولبر بهقتل رسیده در این جنایت، اسعد افرنجه ۲۵ساله نام داشت. وی متأهل و دارای یک فرزند بود.
#خبر
🔻 پاسداران جنایتکار خامنهای روز چهارشنبه ۱۰مرداد با شلیک مستقیم، یک کولبر زحمتکش از هموطنان کرد را در روستای «اسکول» از توابع مریوان بهقتل رساندند.
🔻 کولبر بهقتل رسیده در این جنایت، اسعد افرنجه ۲۵ساله نام داشت. وی متأهل و دارای یک فرزند بود.
#خبر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احمد در زمان دستگیری ۱۸سال داشت او در یکی از ملاقاتها به مادرش گفته بود:تمام مدت که میزدند فقط اسمم را میخواستند با اینکه میدانستم اسمم را میدانند اما نگفتم میخواستم آبدیده شدن فولاد را امتحان کنم.
احمد قهرمان در جريان قتلعام ۶۷ سربدار شد.
احمد قهرمان در جريان قتلعام ۶۷ سربدار شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 زخم باز بهشت زهرا...
#قتل_عام۶۷
#قتل_عام۶۷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آشفتگی خامنهای برای چیست؟!
#کلیپ
#کلیپ
🌹🌹🌹🔴 کشتار و قتل عام تابستان ۶۷ را میتوان مخوفترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چند هزار تن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبر رسانی رسانهای ، به جرات میتوان گفت که در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدامها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ماه سال ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئتهایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که « حسینعلی نیری » « مرتضی اشراقی » و « مصطفی پورمحمدی » در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت مرگ تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است : « از آنجا که منافقین به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست .… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند ، محارب و محکوم به اعدام میباشند »....!!!!
👇👇👇
👇👇👇
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که : « آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند ؟!!!» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور « نابودی دشمنان اسلام » را میدهد و میگوید : « در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.»..!!!
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که : « آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند ؟!!!» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور « نابودی دشمنان اسلام » را میدهد و میگوید : « در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.»..!!!