مشاهده گرِ کسب و کار و بازاریابی
313 subscribers
211 photos
14 videos
1 file
125 links
بنده در زمینه مدیریت بازاریابی فعالیت داشته ام و وارد حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی شده ام. علیرضا مسجدیان. برای هر کمکی، صرفا روی لینکدین ارتباط بگیرید.
instagram.com/tajrobiatmoshahedegar

Linkedin.com/in/masjedian
Download Telegram
در شبکه های مختلف در خدمت شماییم. سایر ابزارها همراهی پایدارتری به همراه میاورد و حتما یادداشتها روی همه ی موارد به روز تقدیمتان میشود.

اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/BdXiIZah2dK

لینکدین
https://ir.linkedin.com/in/masjedian

قسمت دست نوشته های (پایین سایت) سایت کامکار
www.kaamkar.ir

پیامرسان سروش
sapp.ir/moshahedegar

اگر‌هم‌تمایل داشتید میتوانید ایمیل خود را جهت دریافت یادداشتهای ایمیلی به آی دی بنده ارسال کنید.
@alirezamasjedian
چرا بی اعتمادی بین مدیران عامل و واحدهای فروش و بازاریابیشان ایجاد میشود؟


تقریبا بی اعتمادی و جدل و جنگ دعوا بین واحدهای بازاریابی_فروش و مدیران عامل یا صاحب کسب و کار دیده میشود. در هر شهر و در هر صنفی که که بخواهید نمونه دیده ایم. ولی وقتی این واحدها را مورد عارضه یابی قرار میدهید، به چند مشکل  رایج میرسد که گاها قابل حل میباشد.


سوء تفاهم ساختاری

مدیرعامل در بازه ای بی انگیزگی را در بین نیروها دیده و یا میخواهد بیشتر بدوند، از دهان مبارک پریده که درصدی از فروش به شما میدهیم! ولی مشخص نکرده از کدام فروش؟ چند درصد؟ در چه فصلی؟ کی تسویه میکنیم؟ درصد را به کی میدهیم؟ واحد فروش و بازاریابی هم که ول کن نیستند. مدام میگویند شما گفتید میدهید ولی بامبول کردید. سوء تفاهم های کلامی و وعده ای یکی از بدترین روش هاست.  خلاصه نبود آیین نامه پرداخت پایش بهترین راه حل برای ساماندهی هر نوع پاداش و مشخص کردن جهتگیری حرکتی میباشد.


کلامی و نه مکتوب

کارشناسان فروش و بازاریابی عموما شاکی هستند که چرا مدیرعامل پیشنهاد مرا نپذیرفت و یا چرا طرح تشویقاتی مرا ندید و یا چرا به وعده ای که با مشتری در جلسه داد را وفا نکرد. یعنی انبوهی از خرده وظایف که باید در پایان جلسات صورت جلسه میشده و امضا میگشته و یا کلی طرح ها که باید مکتوب میشده و پاسخش هم مکتوب بررسی میشده، ولی همه روی هوا مانده است. مسئله نبود یک سامانه اتوموسیون اداری ساده هست. باید تمام مکاتبات بین همه ی ذی نفعان در اتوماسیون اداری ثبت شود تا پاسخ های روی انها و تعهدات کلامی به شکل مکتوب قابل رصد کردن باشد.


توقع و انتظار

مدیران عامل توقع دارند همه ی ایده های خوب و همه ی کارها توسط واحد فروش و بازاریابی انجام شود و بچه های این واحد هم انتظار دارند که تنها وظایف فروش و بازاریابی را انجام دهند و مباحث فنی به گردن آنها نباشند.در سطح حرفه ای، باید مدیر عامل انتظارات خود را در موعد تعیین حقوق و مزایا در قالب شرح شغلی مشخص کند تا واحد بازاریابی هم حدود وظایف خود را بداند و بپذیرد. و ما ادراکا "شرح شغلی"!...


یک فکر و بقیه دست و پا

دعوا میشود که مدیر عامل شیکمی گفته باید فروش دوبرابر شود  و این هدف را هوایی به واحد تحمیل کرده است. واقعیت امر از طرف مقابل برای رسیدت به هدف هیچ برنامه بازاریابی و کمپین ها و بودجه تبلیغاتی از طرف واحد طراحی و تدوین نشده است. واقعیت امر نبود دانش "مدیریت واحد بازاریابی " باعث شده گه است هم مدیران عامل و هم کارشناسان واحدها نگاه ویزیتوری تنها به خود داشته باشند و اصلا بلد نیستند یک فرایند کارآمد تدوین برنامه بازاریابی را طی کنند و لازمه های تبلیغات و روابط عمومی برای دوبرابر کردن فروش را طراحی کنند. لذا همین چیدمان یکی فکر و بقیه دست و پا، باعث بی نهایت کدورت در سازمان میشود.


هیچ شاخصی و فرایندی نیست


مدیرعامل و واحد بازاریابی سر این موضوع که کدام مشتری خوب است و کدام بد دعوا دارند! واحد میگوید مشتری مذکور چون خیلی خرید کرده عالیست ولی مدیرعامل میگه ایشون معتبر نیست یا چکی میخره و مشتری بدیست! واقعیت امر مدیرعامل ها عاشق شفابیت تولید و فرایندهای روتین قسمت تولید هستند! باید با رتبه بندی جامع مشتریان یا رتبه بندی نمایندگان یا حتی رتبه بندی کارشناسان فروش شاخص هایی دست مدیرعامل داد تا رویکرد ایشان در واحد جاری و ساری شود.



برونگرایی فروش در برابر درونگرایی مدیرعامل

واقعیت امر مدیران عامل افرادی جسور بودند که روی یک موضوع متمرکز شده اند و شاید کم حرف هم بوده اند و دقیقا شبیه واحدهای تولید یا عملیات بودهداند! ولی روحیات واحدهای فروش و بازاریابی برونگرا و صریح و تنوع طلب هست که دقیقا در تضاد با عملکردهای واحدهای عملیات و تولید هست. شاید بتوان گفت واحدهای بازاریابی و فروش بدلیل وضعیت بد فروش و بدلیلدمشکلات درامدی و از سر ناچاری توسط یک مدیرعامل فنی راه اندازی میشود. خوب، مدیرعامل ها زیاد خوششان از ادمهای ارتباطی و شو بده نمیاید. هم مدیرعامل های ضعیف و با یادگیری کم در بازار رقابت حذف میشوند و هم کارشناسان بازاریابی و فروشی که اینوتفاوت رو درک نمیکنند، بدنام میشوند.


#مشاهده_گر

#توسعه_بازار_کامکار

#علیرضا_مسجدیان_جزی

#واحد_بازاریابی
#بازاریابی_محتوایی
#کارآفرینی
#کسب_و_کار
#بازاریابی
#بازاریابی_بی_تو_بی
#فروش

#استارتاپ

#بازاریابی_اینترنتی

#بازاریابی_آنلاین

#بازاریابی_فروش

#بازاریابی_دیجیتال

#بازاریابی_چریکی

#بازاریابی_چند_سطحی

#بازاریابی_چندسطحی


https://t.me/joinchat/AAAAAD5jcOt2_m1Js-6SlA
پنج راهی که هر مدیرعاملی برای توسعه بازار باید بلد باشد


هر شرکت و مدیرعامل یا هیئت مدیره ای با پنج راه اصلی برای توسعه بازار محصول یا خدمات خود مواجه است. این راه حل ها به نوعی کلان الگو هستند. مثلا وقتی صبحت از شراکت با مشتری میشود، شاید یک شخصیت کارچاق کن برای جوش دادن این فرایند لازم است و وقتی که صحبت از راه اندازی یک واحد بازاریابی و فروش میشود، باید یک مدیر شش دانگ بکار گرفت و وقتی که صحبت از صادرات میشود، اصلا حال و هوا و قابلیت هایی متفاوت با فروش داخل را میطلبد. این در حالی است که عموم مدیران عامل تنها یک یا دو راه و الگو مدنظرشان میباشد. در زیر به این پنج الگو یا راه اشاره میکنیم.

راه اول: با مشتری یا کانال توزیع شریک شوید
هر کالا و خدماتی که داشته باشید، میتوانید سهمی از شرکت خود را به مشتری دهید. مثلا اگر تولیدی پانسمان هستید، هلال احمر را شریک کنید یا اگر تولیدی پوشاک دارید، توزیع کنندگان را شریک کنید. این راه در کسب و کارهای بی تو بی و یا کسب و کارهای با نقش شبکه پخش بسیار موثر میباشد. حتی اینقدر این کلان الگو قوی میباشد که کانال های توزیع مثل هایپراستارها و مال ها و شبکه های اف ام سی جی را به سمت تولید میکشد.

راه دوم: واحد بازاریابی و فروش راه بیاندازید
ایجاد یک واحد بازاریابی و فروش یک امر کاملا کیفی میباشد. با کیفیت ترین آن حالتی است که مدیر بازاریابی شش دانگی با کارشناسان مرتبط دارید و صفر تا صد تحقیقات بازار و بازاریابی و فروش را به این واحد مکلف کرده اید. بی کیفیت ترین حالت هم شرایطی است که مدیر عامل خودش پیگیر فروش است و گاهی از منشی و گاهی از کارمند فنی برای پیگیری امور کمک میگیرد. خیلی از برندهای مطرح در کشور تعداد پرسنل بازاریابی و فروششان از قسمت فنی و تولید پیشی گرفته و حتی به عنوان تولید بدون کارخانه شناخته میشوند.


راه سوم: شبکه نمایندگان راه بیاندازید
خیلی از شرکتها با تکانی به خود شبکه ای از نمایندگان و عاملین را شناسایی میکنند که بر مبنای الگوی درصدی مسئول خرید و توزیع هستند. راه اندازی این شبکه ها فارغ از داشتن یک واحد بازاریابی و تنها با داشتن یک ستاد مدیریت شبکه به راحتی قابل توسعه و ایجاد میباشد. یعنی خیلی راحت مینشینید و فروش را کلا به چند نماینده واگذار میکنید تا آنها بدوند.


راه چهارم: واحد صادراتی راه بیاندازید
صادرات کلا یک مسیر متفاوت با افراد متفاوت و با کیفیت متفاوتی میباشد که شامل تحقیقات بازار بین المللی و بازاریابی بین المللی و فرایند گمرکی است. این فرایند کلا متمایز از واحد بازاریابی و فروش میباشد و گاهی برای شرکتهای دانش بنیان و با محصولات خاص بسیار سودده میباشد. شرکتی که از صادرات برای توسعه بازار خود استفاده میکند، یعنی الگوی فکری خود را از بزن در رو، به متمایز باش و با کیفیت تولید کن و دلار بگیر عوض میکند. شرکتی که خدمات یا کالا صادر میکند، باید برای رقابت های سنگین در بازارهای عجیب و غریب و پر ریسک آماده باشد.

راه پنجم: نگرش جدیدی را به خدمت بگیرید
اگر‌محصولی دارید که خوب رشد کرده و شرکتتان خوش نام است و مسئله و مشکل توسعه بازار پیش روی شماست و نتوانسته اید حلش کنید، و تمام زور خود را زده اید ولی به توسعه بازار نرسیده اید، شاید بهتر باشد صندلی مدیرعاملی را به فردی دیگر بدهید که با نگرش جدیدی بدنبال حل مشکل باشد. یا صندلی را اجاره دهید و یا بفروشید. جایگاه انتخاب یکی از این پنج راه توسعه بازار در صندلی مدیرعامل میباشد و اگر مدیرعاملی توانایی حل این مسئله را نداشته باشد، کلا کسب و کار را به سمت خطرناکی میبرند.

اگر سوالی داشتید، با بنده تماس بگیرید @alirezamasjedian

https://t.me/joinchat/AAAAAD5jcOt2_m1Js-6SlA
#مشاهده_گر
#توسعه_بازار_کامکار
چرا به سمت صادرات خدمات فنی و مهندسی رفتم؟

مدتی نمینوشتم و نشر نمیدادم چون که در حال گذار از حوزه قبلی خودم به زمینه #صادرات خدمات فنی و مهندسی بودم. سالیانی بود که روی مدیریت بازاریابی و راه اندازی #واحد_بازاریابی تمرکز کرده بودم ولی به دلایلی به سمت صادرات خدمات فنی و مهندسی سوق پیدا کردم.
در این ماه های سکوت در حال یادگیری و آموزش و تلاش برای صادرات خدمات شرکتی به کشورهای همسایه بوده ام و زیرساخت های شخصی و شرکتی را در این زمینه شکل میدادم.
اولین دلیل برای این امر اشباع شدن بازار داخل بود. هم برای شرکت پارسا و هم برای شرکت کامکار به روش های قبلی نمیتوانستیم پروژه بگیریم. رقابت زیاد شده است و رقبا به جنگ قیمتی یا خودزنی روی آورده بودند. لذا باید بازارهای جدیدی را پیدا میکردیم.
از طرف دیگر قدرت خرید مشتریان کم شده بود. مشتریان سعی در کاهش هزینه ها داشتند و خرید خدمات برایشان سخت بود. پول گرفتن نیز از این مشتریان سخت شده بود. لذا رقابت در بین مشتریان دستتنگ ما را به سمت سرمایه گذاری زیاد برای دمپینگ میبرد یا خروج از بازار.

نوسان نرخ ارز هم باعث میشد پولی که در کشورهای دیگر بدست آوریم بسیار ارزشمند شود. لذا بردن کل زیرساخت به کشور همسایه و ارائه خدمت، درآمد بیشتری را متصور میساخت.
لذا در این مسیر دست به اقداماتی زدم که هر کدام را در پست های جداگانه برایتان بازگو میکنم تا شما هم بتوانید از این تجربه استفاده کنید.
شاید اولین کار مهم تدوین اکسپورت پلن برای خدمات بود. در این مسیر قالب های متفاوتی را مطالعه کردیم و دانش قبلی خود را با شرایط بین المللی تطبیق دادیم.اکسپورت پلن محملی برای ترکیب داده های تحقیقات بازار شد و توانستیم در گام اول کشورهای هدف را از بین کشورهای ممکن شناسایی و تفکیک کنیم. #اکسپورت_پلن به ما دو #کمپین اجرایی داد تا بدانیم در شش ماه بعد از آن برای پیدا کردن شریک چه اقداماتی را بهتر است انجام دهیم. در یادداشتی جداگانه اجزا اکسپورت پلن را برایتان بازگو میکنم.
اقدام بعدی #تحقیقات_بازار_بین_المللی بود .بنده حتی به شکل میدانی به #کابل رفتم و #تحقیقات_بازار کیفی و کمی و ثانویه و اولیه را تکمیل کردیم که در مورد تفاوت های تحقیقات بازار بین المللی نیز در یادداشتی برایتان مینویسم. در این میان با سختی نبود اطلاعات در کشور هدف یا سخت بودن دسترسی به آن مواجه بودیم که از این مشکلات نیز برای شما میگویم.
سختترین کاری که انجام دادیم پیدا کردن شریک های تجاری در #افغانستان و #عراق میباشد . کمپین های مختلف بی تو بی رو برای شناسایی شریک رفتیم که ریز به ریز در مورد شکست ها و هزینه های آن براتون مینویسم که دیگر از اول چرخ رو اختراع نکنید. مذاکرات متعددی با افراد دوتابعیتی یا یک تابعیتی از کشورهای همسایه انجام دادیم و در حوزه پرداخت و بانکی به شرکای خوبی رسیدیم. نکاتی در مورد نوع مذاکره و حساسیت های افغانستانی ها و عراقی ها را برایتان بازگو میکنم.
در مورد نوشتن بیزینس پلن برای یک پروژه #بین_المللی هم مینویسم تا در مورد اجزا آن دید بگیرید. به هر حال برای خودتان باید ابعاد مالی پروژه مشخص شود و برای سرمایه گذاران دیگر نیز لزوم داشتن یک #طرح_تجاری قابل انکار نیست. جامع دیدن هزینه ها و درآمد یک پروژه باعث میشود بتوانید دیگران را مجاب به سرمایه گذاری روی آن کنید. روی اجزای کلی بیزینس پلن در سطح بین المللی هم مواردی را خاطر نشان خواهم کرد.


#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
چگونه اکسپورت پلن برای صادرات خدمات فنی و مهندسی بنویسیم؟

لازم به توضیح هست وقتی خدمات صادر مینمایید با ریسک شکست بالاتری مواجه هستید. چون خدمات پس از فروش یا پایلوت های اولیه یا لزوم داشتن پایگاه بومی یا اعتماد سازی روی خدمت به مراتب سختتر از فروش کالاست. حتی صادرات ماشین آلات تصفیه آب یا ماشین آلات تولید صنایع غذایی هم شاید در نظر اول کالا به حساب بیایند ولی بدلیل خدمات عجین شده با آنها، صادرات خدمات به حساب میایند. لذا تدوین برنامه صادراتی یا اکسپورت پلن را برای همه جانبه نگری و کاهش این ریسک شکست بکار گرفتیم که در ادامه تجربه خود را بیان میکنم.
اگر اکسپورت پلن نسخه صفر را در ابتدای فعالیت تدوین کنید، به بسیاری کسری اطلاعات و کمبود دانش دست پیدا میکنید که همان موارد را فهرست مینمایید و به عنوان سوالات و خطوط راهنمای تحقیقات بازار بین المللی خود قرار میدهید وگرنه تحقیقات بازار بدون جهت و بدون سوال آنتها ندارد و احتمالا بسیاری اطلاعات بدون کاربرد بدست میآید که اتفاقا تحلیل آنها یک دنیا وقت گیر است.
سلیقه شخصی بنده آن است از یک پستله شروع کنیم. به شکل ساده یک جدول درست کنید در حوزه های اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی، فناوری، قانونی و محیط زیستی روی یک منطقه جغرافیایی خاص که میتوان غرب آسیا یا کشورهای حلقه اول ایران باشد روندهای مثبت و منفی را بنویسید.
حال بعد از چک و چانه و صحبت مولفه های کلیدی و تاثیر گذار را به شکل خبرگی گلچین کنید. ترجیحا به حدود ده یا پانزده مولفه رسیدن باعث عملگرایی در تصمیم است. حال فهرست کشورها را در یک ستون بگذارید و مولفه ها در سطر مقابل و جدولی تشکیل دهید. حال به شکل فوکوس گروپ امتیازات هر کشور را بدهید. این فرایند بین پستله و شاخص ها و امتیاز دهی را چندبار بروید و بیایید تا به کشورهای با امتیاز مناسب برسید. در این مقطع سعی کنید حداکثر سه کشور را جدا کنید چون در مسیر حتما یکی یا دو تا از کشورها حذف میشود و منطقی است که در نتیجه به یک کشور برسید. بنده تصویری از پستله و جدول امتیاز دهی را برایتان میگذارم . گرچه بدلیل محرمانگی مخدوش است. صد البته این فرایند تقسیم بندی بازار نیست بلکه مشخص کردن حوزه تمرکز است. چون باید روی سه کشورحاصل تحقیقات بازار شود و عمیق تر شویم.
یک نگاه به درون سازمان لازم است و یک سوات حداقلی روی نقاط ضعف و قوت در زمینه صادرات بزنید. کمبود بودجه شما را وارد چرخه هایی مثل استفاده از رابطه ها میبرد که زمان بیشتری میبرد و برعکس وجود بودجه شما را به سمت شرکت در نمایشگاه ها میبرد که عموما سریعتر به سرنخ فروش میرساند.
حال استراتژی ها را تشکیل دهید و از مواجه نقاط قوت و ضعف با فرصتها و تهدیدها، اقدامات استراتژیک را شناسایی کنید. این اقدامات را ترکیب کنید و به کلان پروژه های صادرات برسید. یک تصویر از استراتژی برایتان گذاشتم.
در این مقطع احتمالا شما به این نتیجه رسیده اید که اقلام تبلیغاتی به زبان کشور هدف لازم دارید یا نیاز دارید مکاتبات رسمی کنید یا نیاز به شناسایی واسطه ها دارید و یا نیاز به تحقیقات بازار بین المللی عمیق تر دارید. همین اقدامات شرح وظایف نیروی لازم و قابلیت هایش را مشخص میکند. کلان پروژه ها را در تسک منیجرتان ثبت کنید و ریز فعالیت ها را بنویسید. حتی اگر نیرویی ندارید کارها را بشکنید و یک پروژه را جذب نیرو تعریف کنید. بنده هم از تسک منیجر آسانا استفاده میکنم که عکسش را برایتان میگذارم.
یقینا فعالیت های فوق چرخه ای است و در طی مذاکرات و جلسات و تحقیقات بازار مدام باید مورد بازبینی قرار گیرد. تا وقتی که به شناخت حداقلی از بازار یک کشور میرسید و در آن مقطع سون پی را میتوانید پیاده کنید. بعد از پیاده سازی سون پی شما میدانید کاتالوگ و وبسایت و اقلام تبلیغاتی با چه راهبرد و محتوایی در کشور هدف مورد نیاز است و میارزد روی آنها وقت تدوین و ترجمه و طراحی بگذارید. یک نکته ریز و بی ربط: یقینا مترجم غیر بومی بدرد نمیخورد.
در آخر به کمپین ها برای رساندن این اقلام تبلیغاتی به گروه هدف از کانال مشخص میرسید. به شکل سلیقه ای یک فهرست از ابزارهای تبلیغاتی دارم و در هر طراحی کمپین همه ی آنها را میچینم و خط میزنم تا به حداقل ها برسم.
دقت شود در حال حاضر یا بدنبال نماینده هستید یا شریک یا یک مشتری بزرگ، لذا نباید بیش از دو کمپین یا حداکثر سه کمپین جلوی دست شما باشد. من تصویری از یک کمپین در عکس ها میزارم تا حس بهتری بگیرید.
در آخر اگر جایی سوال دارید حتما تماس بگیرید کمکی از دستم بربیاد مضایقه نمیکنم.
#صادرات
#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
https://linkedin.com/in/masjedian
ر عمان از موارد خوب میباشند.
یک نقطه کلیدی روی هزینه های تبلیغات و ارتباطات در کشورهای هدف میباشد. این هزینه ها در حوزه رسانه های تصویری و بیداری عموما بسیار بالا و دلاری میباشند و تنها حاضرین در صحنه اطلاعات خوبی از این موارد دارد. ارتباطات مکتوب نیز توسط شرکت های پست بین المللی هستند و رقم های بالایی دارند.
گرچه برای تطبیق دادن شکل ظاهری و قیمت و یا به عبارتی سون پی خدمات خود نیاز به شناخت دقیق تری از روحیه مشتریان و مصرف کنندگان و ذی نفعان دارید که این اطلاعات تنها با صحبت با مخاطبین قابل درک میباشد و تحقیقات بازار میدانی در این حوزه یقیقنا ضروری میباشد. یک سری شرکت ها هستند که دفتر در عمان یا عراق دارند و میتوانید برای مدت کوتاهی از محل اقامت و دفتر اداری آنها استفاده کنید و پایگاه خوبی برای تحقیقات بازار چند هفته ای هستند.
یک نقطه کلیدی را در سطح بین المللی باید حتما در پس ذهن داشته باشیم که ما در منطقه غرب آسیا هستیم و در این منطقه خانواده و دوستی و محبت و صحبت رو دررو بسیار ارزشمند تر و اثرگذار تر از ایمیل و شبکه های اجتماعی و مکاتبه دارد. اطلاعاتی که شما با خرید گزارش و پس اینترنت میتوانید از کویت استخراج کنید، با یک بار حضور در یک نمایشگاه و صحبت با ذی نفعان و حضار آنجا شاید در زمان بسیار کمتری حاصل شود. ولی مسئله مهم این است اگر شما قالبی مثل اکسپورت پلن داشته باشید، سوالها مشخص میشود و در یک سفر میتوانید آنها را کامل کنید. خیلی وقت ها افرادی از بانک مرکزی کشور هدف که عمرا در دسترش شما به شکل اینترنتی باشند، ولی با حضور شما به شکلی گرم و دلپذیر شما را تحویل میگیرند و برای کسب و کارتان بسیار مفید خواهد بود.
برای تحقیقات بازار، قبل حضور در کشورهای هدف حتما عضو یا حاضر در اتاق های بازرگانی ایران و کشور هدف شوید. صد البته میدانید که اتاق های بازرگانی دو طرفه هستند. یعنی اتاق بازرگانی ایران و عراق یک اتاق متناظر هم در کشور عراق دارد که به اسم اتاق بازرگانی عراق و ایران هست و در آن کشور یک عراقی رئیس آن است و خود آن اتاق هم گاهی سرویس های خوبی به شما میدهد. البته در یادداشتی در مورد سرنخ ها و کندوهای عسل موجود جهت شناسایی شریک تجاری خواهم نوشت.
ابزار دیگر برای پیدا کردن اطلاعات، دوره های آموزشی میباشد. این چاقو را با دقت و درستی انتخاب کنید تا سرخورده نشوید. حتما فردی را پیدا کنید که دستی بر آتش صادرات داشته باشد تا از تجربیات آن بشنوید. گرچه برخی از مدرسان هم صرفا ادبیات موضوع یا سرنخهای اطلاعاتی را جستجو کرده اند و برای یک جلسه کافی هستند. روی کشور عراق مدرس مناسبی را میشناسم و میتوانم بهتان معرفی میکنم.
اگر شما هم کانال های دسترسی و وبسایتی برای کمک به صادرات میشناسید و یا تجربه های خوبی داشتید، حتما در کامنت بگذارید تا من و بقیه هم یاد بگیریم.

#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان
#صادرات

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
دارن که نوآور هست و با خلاقیت داره میره جلو. پی اس پی ها رو شروع کردن مجوز دادن. یک سری جوون درس خونده تو ایران و ترکیه و پاکستان رفتن دارن صنعت بانکداری شونو با پولهای بین المللی میسازند. خیلی جای کار برای دولت و شرکت های ما داره. بهترین گواه نیز همان که شرکت های هندی و پاکستانی در این فضا به شکل جدی فعال هستند. ویدئو زیر را ببینید.
نان کابل واقعا خوشمزه هست. عین نان های مثلثی عراقی ها واقعا خوشمزه هست. انگار آرد رو از قزاقستان وارد میکنند.
شهر کابل منطقه تمرکز بیش از 2.6 میلیون افغانستانی هست. دلیل اصلی آن هم وجود امنیت بهتر نسبت به سایر مناطق هست. این شهر دورتادورش کوه های کوتاه هست ولی مردم روی کوه هم خانه ساختند. گرچه آب فکر کنم نداشته باشند. ولی وقتی توی شهر ترافیک میشه، راننده ها از روی کوه های بالا میروند و از مسیرهای صعب ترافیک رو دور میزنند. راننده ی ما هم خیلی مرد بود. واقعا کاربلد و ماهر بود. خیلی باهاش رفیق شدیم.

آب نیشکر گرفتن کنار خیابان یک کار روتین هست. مزش بد نیست. ولی اشتباهی بزرگشو گرفتم. خیلی بزرگ بود.تو ترکیه بلوط داغ فروشی کنار خیابون شبیه این کسب و کار هست.

یک نکته عجیب کارهای چرمی زیبا و گران قیت در افغانستان هست. این همه شبهات به ایران و کارهای ایرانی واقعا زیباست.
نمیخواستم در مورد بانکداری و پرداخت و تراکنش براتون بنویسم.
فقط قصد این بود که بیان کنم ذهنیت ما در مورد بازار هدف ممکن خیلی ناقص باشد و بعد از تحقیقات تازه به فرصت ها پی میبریم.

#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان
#صادرات

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
در یادداشت پیشرو برای تحلیل عمیق تر و کیفی تر قالب هایی رو معرفی میکنم و امیدارم کمک حداقلی به کسب و کارهای شما بزرگواران باشد.این قالب ها را زمانی که در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی پارسا (یکی از شرکتهای هولدینگ فناپ) مشغول بودم توسعه دادیم ولی مدتی است روی یک تدوین اکسپورت پلن یک شرکت نرم افزاری جدید فعالیت میکنم و با توجه به اقتضائات کار، تکمله های بیشتری روی این قالب ها لحاظ شده است. یادآور میشود برای بررسی هر بازاری روش های مختلفی وجود دارد ولی در این یادداشت روی روشها تمرکز نمیکنیم و صرفا روی قالبهایی برای تحلیل داده های استخراج شده از روشهای میدانی، ثانویه، فوکوس گروپ، مصاحبه و غیره صحبت میکنیم. اين قالب ها براي سه حوزه تقدیم شما میشود. حوزه اول تحلیل پیشگامان یا رقبای جهانی کسب و کار شما، حوزه دوم تحلیل روندهای صنعت کسب و کاری شما و در آخر تحلیل بازارهای صادراتی هدف شما.
https://bit.ly/2yf7ZEp

#مشاهده_گر

#علیرضا_مسجدیان

#صادرات

#تحقیقات_بازار_بین_الملل
اتوماسیون کانال های فروش دیجیتال در بازارهای هدف (کیف پول، فروشگاه اینترنتی)
اتوماسیون واسطه های تجاری
این یادداشت حاوی پرینت اسکرین هایی از صفحات سی ار ام هست. از طریق‌لینک زیر تصاویر و یادداشت را روی لینکدین ببینید.

https://bit.ly/3dVL3tQ

#مشاهده_گر

#علیرضا_مسجدیان

#صادرات

#اتوماسیون

#crm

#erp
پول بیت المال شامل فروش نفت یا مالیات باید تبدیل به یک اکوسیستم حمایتی شود تا اولویت های مهمی مثل تولید یا صادرات رشد کند. به نظر بنده اکوسیستم صادرات ایران شکل نگرفته است و متولیان جزیره نشین دارد. در حالی که نبود بعضی از اجزای این اکوسیستم مثلا نهادهای آموزشی یا خیریه، به شدت احساس شده و بیشتر حس خیانت زدگی و کم کاری مسئولین به من دست پیدا میدهد.

اکوسیستم صادرات ایران به تمام اجزایی که مکمل و متمم در امر صادرات هستند اطلاق میشود. در این یادداشت اجزای این زیست بوم را مطرح میکنیم تا نقاط خلا و ضعف آن را بشناسیم و شاید با افزایش آگاهی فعالین و درخواست از متولیان دولتی یا سمنی، کمک هایی برای شکلگیری اجزای این زیست بوم با سرعت بیشتری صورت گیرد. یادآور میشود نگاه شخصی بنده به این مطلب است که در کشور خودمان و حتی در کشورهای دوست، اکوسیستم صادرات شکل بگیرد و خوب به شکل اهرمی به صادرات همسایگانمان نیز کمک شود.



برای دیدن ادامه یادداشت روی عکس یا لینک زیر بزنید

https://bit.ly/3btyIM6



#صادرات



#مشاهده_گر



#علیرضا_مسجدیان



#اکوسیستم



#زیست_بوم