مشاهده گرِ کسب و کار و بازاریابی
313 subscribers
211 photos
14 videos
1 file
125 links
بنده در زمینه مدیریت بازاریابی فعالیت داشته ام و وارد حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی شده ام. علیرضا مسجدیان. برای هر کمکی، صرفا روی لینکدین ارتباط بگیرید.
instagram.com/tajrobiatmoshahedegar

Linkedin.com/in/masjedian
Download Telegram
در شبکه های مختلف در خدمت شماییم. سایر ابزارها همراهی پایدارتری به همراه میاورد و حتما یادداشتها روی همه ی موارد به روز تقدیمتان میشود.

اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/BdXiIZah2dK

لینکدین
https://ir.linkedin.com/in/masjedian

قسمت دست نوشته های (پایین سایت) سایت کامکار
www.kaamkar.ir

پیامرسان سروش
sapp.ir/moshahedegar

اگر‌هم‌تمایل داشتید میتوانید ایمیل خود را جهت دریافت یادداشتهای ایمیلی به آی دی بنده ارسال کنید.
@alirezamasjedian
چرا بی اعتمادی بین مدیران عامل و واحدهای فروش و بازاریابیشان ایجاد میشود؟


تقریبا بی اعتمادی و جدل و جنگ دعوا بین واحدهای بازاریابی_فروش و مدیران عامل یا صاحب کسب و کار دیده میشود. در هر شهر و در هر صنفی که که بخواهید نمونه دیده ایم. ولی وقتی این واحدها را مورد عارضه یابی قرار میدهید، به چند مشکل  رایج میرسد که گاها قابل حل میباشد.


سوء تفاهم ساختاری

مدیرعامل در بازه ای بی انگیزگی را در بین نیروها دیده و یا میخواهد بیشتر بدوند، از دهان مبارک پریده که درصدی از فروش به شما میدهیم! ولی مشخص نکرده از کدام فروش؟ چند درصد؟ در چه فصلی؟ کی تسویه میکنیم؟ درصد را به کی میدهیم؟ واحد فروش و بازاریابی هم که ول کن نیستند. مدام میگویند شما گفتید میدهید ولی بامبول کردید. سوء تفاهم های کلامی و وعده ای یکی از بدترین روش هاست.  خلاصه نبود آیین نامه پرداخت پایش بهترین راه حل برای ساماندهی هر نوع پاداش و مشخص کردن جهتگیری حرکتی میباشد.


کلامی و نه مکتوب

کارشناسان فروش و بازاریابی عموما شاکی هستند که چرا مدیرعامل پیشنهاد مرا نپذیرفت و یا چرا طرح تشویقاتی مرا ندید و یا چرا به وعده ای که با مشتری در جلسه داد را وفا نکرد. یعنی انبوهی از خرده وظایف که باید در پایان جلسات صورت جلسه میشده و امضا میگشته و یا کلی طرح ها که باید مکتوب میشده و پاسخش هم مکتوب بررسی میشده، ولی همه روی هوا مانده است. مسئله نبود یک سامانه اتوموسیون اداری ساده هست. باید تمام مکاتبات بین همه ی ذی نفعان در اتوماسیون اداری ثبت شود تا پاسخ های روی انها و تعهدات کلامی به شکل مکتوب قابل رصد کردن باشد.


توقع و انتظار

مدیران عامل توقع دارند همه ی ایده های خوب و همه ی کارها توسط واحد فروش و بازاریابی انجام شود و بچه های این واحد هم انتظار دارند که تنها وظایف فروش و بازاریابی را انجام دهند و مباحث فنی به گردن آنها نباشند.در سطح حرفه ای، باید مدیر عامل انتظارات خود را در موعد تعیین حقوق و مزایا در قالب شرح شغلی مشخص کند تا واحد بازاریابی هم حدود وظایف خود را بداند و بپذیرد. و ما ادراکا "شرح شغلی"!...


یک فکر و بقیه دست و پا

دعوا میشود که مدیر عامل شیکمی گفته باید فروش دوبرابر شود  و این هدف را هوایی به واحد تحمیل کرده است. واقعیت امر از طرف مقابل برای رسیدت به هدف هیچ برنامه بازاریابی و کمپین ها و بودجه تبلیغاتی از طرف واحد طراحی و تدوین نشده است. واقعیت امر نبود دانش "مدیریت واحد بازاریابی " باعث شده گه است هم مدیران عامل و هم کارشناسان واحدها نگاه ویزیتوری تنها به خود داشته باشند و اصلا بلد نیستند یک فرایند کارآمد تدوین برنامه بازاریابی را طی کنند و لازمه های تبلیغات و روابط عمومی برای دوبرابر کردن فروش را طراحی کنند. لذا همین چیدمان یکی فکر و بقیه دست و پا، باعث بی نهایت کدورت در سازمان میشود.


هیچ شاخصی و فرایندی نیست


مدیرعامل و واحد بازاریابی سر این موضوع که کدام مشتری خوب است و کدام بد دعوا دارند! واحد میگوید مشتری مذکور چون خیلی خرید کرده عالیست ولی مدیرعامل میگه ایشون معتبر نیست یا چکی میخره و مشتری بدیست! واقعیت امر مدیرعامل ها عاشق شفابیت تولید و فرایندهای روتین قسمت تولید هستند! باید با رتبه بندی جامع مشتریان یا رتبه بندی نمایندگان یا حتی رتبه بندی کارشناسان فروش شاخص هایی دست مدیرعامل داد تا رویکرد ایشان در واحد جاری و ساری شود.



برونگرایی فروش در برابر درونگرایی مدیرعامل

واقعیت امر مدیران عامل افرادی جسور بودند که روی یک موضوع متمرکز شده اند و شاید کم حرف هم بوده اند و دقیقا شبیه واحدهای تولید یا عملیات بودهداند! ولی روحیات واحدهای فروش و بازاریابی برونگرا و صریح و تنوع طلب هست که دقیقا در تضاد با عملکردهای واحدهای عملیات و تولید هست. شاید بتوان گفت واحدهای بازاریابی و فروش بدلیل وضعیت بد فروش و بدلیلدمشکلات درامدی و از سر ناچاری توسط یک مدیرعامل فنی راه اندازی میشود. خوب، مدیرعامل ها زیاد خوششان از ادمهای ارتباطی و شو بده نمیاید. هم مدیرعامل های ضعیف و با یادگیری کم در بازار رقابت حذف میشوند و هم کارشناسان بازاریابی و فروشی که اینوتفاوت رو درک نمیکنند، بدنام میشوند.


#مشاهده_گر

#توسعه_بازار_کامکار

#علیرضا_مسجدیان_جزی

#واحد_بازاریابی
#بازاریابی_محتوایی
#کارآفرینی
#کسب_و_کار
#بازاریابی
#بازاریابی_بی_تو_بی
#فروش

#استارتاپ

#بازاریابی_اینترنتی

#بازاریابی_آنلاین

#بازاریابی_فروش

#بازاریابی_دیجیتال

#بازاریابی_چریکی

#بازاریابی_چند_سطحی

#بازاریابی_چندسطحی


https://t.me/joinchat/AAAAAD5jcOt2_m1Js-6SlA
فرصت های سوخته ی فروش چگونه شرکت شما را زمین میزند؟

خیلی پیش میاد که با مدیر عامل شرکتی گپ و گفت داریم و مدیر عامل یه جمله طلایی و کلیشه ای و تکراری رو میگه! " ما برای بازاریابی کاری نکرده ایم".
ولی وقتی وارد شرکت میشویم و ارزیابی اولیه رو انجام میدیم، کلی فرصت های سوخته و سوزونده شده میبینیم. فرصتهای سوخته تلاش های نیم بند و نصفه نیمه ای هستند که برای فروش انجام شده است ولی در اثر مجموعه ای از اشتباهات به هدر رفته اند. فرصت های سوخته حتی ضرباتی نامرئی به برند شرکت هستند که در ذهن مشتریان شکل گرفته است ولی ملموس و پیدا نیست. در زیر به بدترین فرصت سوزیهایی اشاره میکنم که کاملا زیرپوستی شرکت را ضعیف میکند.

منفی شدن برند شرکت در برابر سرنخها
در حال ارزیابی واحد بازاریابی شرکتی بودیم و در طی فرایند ارزیابی نظر سرنخها به بازخوردهای عجیبی رسیدیم. تعدادی از مشتریان بیان میکردند که در حین عقد قرارداد شرکت دیگر پاسخگوی آنها نبوده است. بعدها فهمیدیم که مدیر عامل بدلیل مشغولیت توان ارزیابی مالی و اقتصادی و فنی قراردادها را نداشته است و ساختاری برای این ارزیابی هم درست نکرده است. لذا در بسیاری از موارد در فرایند عقد قرارداد و حتی بعد از عقد قرارداد متوجه ضررده بودن یا کم سود بودن قرارداد میشود و زیر آن میزده است! در عمل جزیره هایی از سرنخها حس قالتاق بودن از این شرکت کرده بودند. شاید بنده به عنوان ارزیاب در لحظه یا روزهای اول متوجه این فرصته سوخته نشوم، ولی عملا این ذهنیت منفی و برند منفی باعث میشود که نامه ها یا همایش ها یا ابزارهای روابط عمومی شما همگی به دیوار کوبیده شود. پیشنهاد میکنم قبل از ذهنیت سرنخها هر شرکت را به شکل دوره ای ارزیابی کنید. خیلی دیر و سخت متوجه میشوید که سال قبل یا دو سال قبل یا سه سال قبل شرکت با تعدادی از سرنخها ارتباط داشته و با هر کدام از آنها یک بامبول، شامورتی بازی یا قالتاق بازی خاصی را پیاده کرده است.


زخمی کردن مشتریان
زخمی کردن مشتری بهترین اصطلاح برای برخوردهای ناهمگون پرسنل شرکت با مشتریان میباشد. هیچ جایی ثبت نمیشود که یک کارشناس ساده ی فنی سر مشتری داد کشیده است یا یک مدیر میانی با گارد رشوه دادن با مشتری صحبت کرده است. هیچ جا ثبت نمیشود که چک یا ضمانت نامه لازم برای مشتریان تامین نشده است و هیچ جا بیان نمیشود که سوال های تخصصی مشتریان با خالی بندی و پیچاندن پاسخ داده شده است. مشتریان زخمی مانند گربه ای گیرافتاده در کمد هستند که منتظر فرار کردن هستند. با اولین پیشنهاد یک رقیب گارد باز میکنند و کرنش میکنند و میروند. مشتریان زخمی عملا فرصت های سوخته ای هستند که به جای اینکه فروش بیشتری برای شما محقق کنند، ریسک شما را بالا برده و با ظهور یک رقیب سریعا فروش شما را کم میکنند.


ارائه خدمت مردابی
شرکتهایی با سبک مدیریت سنتی خوراک گیر افتادن در تله مرداب هستند. اینقدر محیط شرکت روزمره و بدون نوآوری میشود که شرکت صرفا یک خدمت ساده و زمخت و بدون هر گونه پیشرفت را به مشتری ارائه میدهد. فرصت های سوخته ی این شرکت ها در حوزه مدیریت ریسک وحشتناک است. چرا که همیشه رقبایی نوآور و خلاق ظهور میکنند که فقط دو آپشن بیشتر دارند و رگ خواب مشتری را میدزدند! فقط دو آپشن! پس ایده ها و خلاقیت و نوآوری کجا رفته بود است؟ همینجا در کف شرکت خاک شده است. بدلیل استفاده ابزاری از انسان ها در شرکت ها صرفا برای انجام کارهای روزانه، خلاقیت ها یا از شرکت میروند یا از میان حرف های پرسنل پر میکشند و تبدیل به غرزدن میشوند. لذا شرکت هایی با فرهنگ غرغر درگیر هستند، عملا جریان یادگیری برای نوسازی خدمات و ایجاد آپشن جدید را ندارند.


بی اعتمادی به همه
فکر کنم رشد کسب و کار در کشور سخت است و شفافیت نیست و هر بدی میتونه خوب خودش رو جلوه کند، مالکین یا مدیران عامل نقطه اوج انسانهایی کم اعتماد میشوند. این بی اعتمادی باعث میشود نتوانند به رقبا اعتماد کنند و شریک شوند. با نتوانند با مشتریان رفاقت بریزند یا اصلا پرسنل خود را مورد اعتماد ببینند و پایِ کارشان بمانند. این بی اعتمادی باعث میشود که فرصت های طلایی برای ایجاد کنسرسیوم یا درگیر کردن مشتریان در سهام از دست بروند. حتی تلخ تر ریزش های چند سال یکبار نیروی انسانی بدلیل پرکشیدن حس اعتماد و دلسوزی در سازمان، یکی دیگر از این مشکلات هست.همین الان با سه مدیرعامل کلنجار میرویم که بدجور بی اعتمادی به کارکنان داره نفس شرکتاشون رو میگیره.


حال اگر فرصت های سوخته ی فروش را به چهار علت فوق کنار هم بزاریم و عینکی ویژه ی ارزیابی کمی و مالی لطمات این موارد به شرکت طراحی کنیم، همین الان متوجه میشوید چقدر ضرر کرده اید و چقدر فرصت تجاری سوزانده شده است. باید برای هر دردی درمانی بکار بست که در چند سال ترمیم شود.

#علیرضا_مسجدیان_جزی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5jcOt2_m1Js-6SlA
چرا به سمت صادرات خدمات فنی و مهندسی رفتم؟

مدتی نمینوشتم و نشر نمیدادم چون که در حال گذار از حوزه قبلی خودم به زمینه #صادرات خدمات فنی و مهندسی بودم. سالیانی بود که روی مدیریت بازاریابی و راه اندازی #واحد_بازاریابی تمرکز کرده بودم ولی به دلایلی به سمت صادرات خدمات فنی و مهندسی سوق پیدا کردم.
در این ماه های سکوت در حال یادگیری و آموزش و تلاش برای صادرات خدمات شرکتی به کشورهای همسایه بوده ام و زیرساخت های شخصی و شرکتی را در این زمینه شکل میدادم.
اولین دلیل برای این امر اشباع شدن بازار داخل بود. هم برای شرکت پارسا و هم برای شرکت کامکار به روش های قبلی نمیتوانستیم پروژه بگیریم. رقابت زیاد شده است و رقبا به جنگ قیمتی یا خودزنی روی آورده بودند. لذا باید بازارهای جدیدی را پیدا میکردیم.
از طرف دیگر قدرت خرید مشتریان کم شده بود. مشتریان سعی در کاهش هزینه ها داشتند و خرید خدمات برایشان سخت بود. پول گرفتن نیز از این مشتریان سخت شده بود. لذا رقابت در بین مشتریان دستتنگ ما را به سمت سرمایه گذاری زیاد برای دمپینگ میبرد یا خروج از بازار.

نوسان نرخ ارز هم باعث میشد پولی که در کشورهای دیگر بدست آوریم بسیار ارزشمند شود. لذا بردن کل زیرساخت به کشور همسایه و ارائه خدمت، درآمد بیشتری را متصور میساخت.
لذا در این مسیر دست به اقداماتی زدم که هر کدام را در پست های جداگانه برایتان بازگو میکنم تا شما هم بتوانید از این تجربه استفاده کنید.
شاید اولین کار مهم تدوین اکسپورت پلن برای خدمات بود. در این مسیر قالب های متفاوتی را مطالعه کردیم و دانش قبلی خود را با شرایط بین المللی تطبیق دادیم.اکسپورت پلن محملی برای ترکیب داده های تحقیقات بازار شد و توانستیم در گام اول کشورهای هدف را از بین کشورهای ممکن شناسایی و تفکیک کنیم. #اکسپورت_پلن به ما دو #کمپین اجرایی داد تا بدانیم در شش ماه بعد از آن برای پیدا کردن شریک چه اقداماتی را بهتر است انجام دهیم. در یادداشتی جداگانه اجزا اکسپورت پلن را برایتان بازگو میکنم.
اقدام بعدی #تحقیقات_بازار_بین_المللی بود .بنده حتی به شکل میدانی به #کابل رفتم و #تحقیقات_بازار کیفی و کمی و ثانویه و اولیه را تکمیل کردیم که در مورد تفاوت های تحقیقات بازار بین المللی نیز در یادداشتی برایتان مینویسم. در این میان با سختی نبود اطلاعات در کشور هدف یا سخت بودن دسترسی به آن مواجه بودیم که از این مشکلات نیز برای شما میگویم.
سختترین کاری که انجام دادیم پیدا کردن شریک های تجاری در #افغانستان و #عراق میباشد . کمپین های مختلف بی تو بی رو برای شناسایی شریک رفتیم که ریز به ریز در مورد شکست ها و هزینه های آن براتون مینویسم که دیگر از اول چرخ رو اختراع نکنید. مذاکرات متعددی با افراد دوتابعیتی یا یک تابعیتی از کشورهای همسایه انجام دادیم و در حوزه پرداخت و بانکی به شرکای خوبی رسیدیم. نکاتی در مورد نوع مذاکره و حساسیت های افغانستانی ها و عراقی ها را برایتان بازگو میکنم.
در مورد نوشتن بیزینس پلن برای یک پروژه #بین_المللی هم مینویسم تا در مورد اجزا آن دید بگیرید. به هر حال برای خودتان باید ابعاد مالی پروژه مشخص شود و برای سرمایه گذاران دیگر نیز لزوم داشتن یک #طرح_تجاری قابل انکار نیست. جامع دیدن هزینه ها و درآمد یک پروژه باعث میشود بتوانید دیگران را مجاب به سرمایه گذاری روی آن کنید. روی اجزای کلی بیزینس پلن در سطح بین المللی هم مواردی را خاطر نشان خواهم کرد.


#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
چگونه اکسپورت پلن برای صادرات خدمات فنی و مهندسی بنویسیم؟

لازم به توضیح هست وقتی خدمات صادر مینمایید با ریسک شکست بالاتری مواجه هستید. چون خدمات پس از فروش یا پایلوت های اولیه یا لزوم داشتن پایگاه بومی یا اعتماد سازی روی خدمت به مراتب سختتر از فروش کالاست. حتی صادرات ماشین آلات تصفیه آب یا ماشین آلات تولید صنایع غذایی هم شاید در نظر اول کالا به حساب بیایند ولی بدلیل خدمات عجین شده با آنها، صادرات خدمات به حساب میایند. لذا تدوین برنامه صادراتی یا اکسپورت پلن را برای همه جانبه نگری و کاهش این ریسک شکست بکار گرفتیم که در ادامه تجربه خود را بیان میکنم.
اگر اکسپورت پلن نسخه صفر را در ابتدای فعالیت تدوین کنید، به بسیاری کسری اطلاعات و کمبود دانش دست پیدا میکنید که همان موارد را فهرست مینمایید و به عنوان سوالات و خطوط راهنمای تحقیقات بازار بین المللی خود قرار میدهید وگرنه تحقیقات بازار بدون جهت و بدون سوال آنتها ندارد و احتمالا بسیاری اطلاعات بدون کاربرد بدست میآید که اتفاقا تحلیل آنها یک دنیا وقت گیر است.
سلیقه شخصی بنده آن است از یک پستله شروع کنیم. به شکل ساده یک جدول درست کنید در حوزه های اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی، فناوری، قانونی و محیط زیستی روی یک منطقه جغرافیایی خاص که میتوان غرب آسیا یا کشورهای حلقه اول ایران باشد روندهای مثبت و منفی را بنویسید.
حال بعد از چک و چانه و صحبت مولفه های کلیدی و تاثیر گذار را به شکل خبرگی گلچین کنید. ترجیحا به حدود ده یا پانزده مولفه رسیدن باعث عملگرایی در تصمیم است. حال فهرست کشورها را در یک ستون بگذارید و مولفه ها در سطر مقابل و جدولی تشکیل دهید. حال به شکل فوکوس گروپ امتیازات هر کشور را بدهید. این فرایند بین پستله و شاخص ها و امتیاز دهی را چندبار بروید و بیایید تا به کشورهای با امتیاز مناسب برسید. در این مقطع سعی کنید حداکثر سه کشور را جدا کنید چون در مسیر حتما یکی یا دو تا از کشورها حذف میشود و منطقی است که در نتیجه به یک کشور برسید. بنده تصویری از پستله و جدول امتیاز دهی را برایتان میگذارم . گرچه بدلیل محرمانگی مخدوش است. صد البته این فرایند تقسیم بندی بازار نیست بلکه مشخص کردن حوزه تمرکز است. چون باید روی سه کشورحاصل تحقیقات بازار شود و عمیق تر شویم.
یک نگاه به درون سازمان لازم است و یک سوات حداقلی روی نقاط ضعف و قوت در زمینه صادرات بزنید. کمبود بودجه شما را وارد چرخه هایی مثل استفاده از رابطه ها میبرد که زمان بیشتری میبرد و برعکس وجود بودجه شما را به سمت شرکت در نمایشگاه ها میبرد که عموما سریعتر به سرنخ فروش میرساند.
حال استراتژی ها را تشکیل دهید و از مواجه نقاط قوت و ضعف با فرصتها و تهدیدها، اقدامات استراتژیک را شناسایی کنید. این اقدامات را ترکیب کنید و به کلان پروژه های صادرات برسید. یک تصویر از استراتژی برایتان گذاشتم.
در این مقطع احتمالا شما به این نتیجه رسیده اید که اقلام تبلیغاتی به زبان کشور هدف لازم دارید یا نیاز دارید مکاتبات رسمی کنید یا نیاز به شناسایی واسطه ها دارید و یا نیاز به تحقیقات بازار بین المللی عمیق تر دارید. همین اقدامات شرح وظایف نیروی لازم و قابلیت هایش را مشخص میکند. کلان پروژه ها را در تسک منیجرتان ثبت کنید و ریز فعالیت ها را بنویسید. حتی اگر نیرویی ندارید کارها را بشکنید و یک پروژه را جذب نیرو تعریف کنید. بنده هم از تسک منیجر آسانا استفاده میکنم که عکسش را برایتان میگذارم.
یقینا فعالیت های فوق چرخه ای است و در طی مذاکرات و جلسات و تحقیقات بازار مدام باید مورد بازبینی قرار گیرد. تا وقتی که به شناخت حداقلی از بازار یک کشور میرسید و در آن مقطع سون پی را میتوانید پیاده کنید. بعد از پیاده سازی سون پی شما میدانید کاتالوگ و وبسایت و اقلام تبلیغاتی با چه راهبرد و محتوایی در کشور هدف مورد نیاز است و میارزد روی آنها وقت تدوین و ترجمه و طراحی بگذارید. یک نکته ریز و بی ربط: یقینا مترجم غیر بومی بدرد نمیخورد.
در آخر به کمپین ها برای رساندن این اقلام تبلیغاتی به گروه هدف از کانال مشخص میرسید. به شکل سلیقه ای یک فهرست از ابزارهای تبلیغاتی دارم و در هر طراحی کمپین همه ی آنها را میچینم و خط میزنم تا به حداقل ها برسم.
دقت شود در حال حاضر یا بدنبال نماینده هستید یا شریک یا یک مشتری بزرگ، لذا نباید بیش از دو کمپین یا حداکثر سه کمپین جلوی دست شما باشد. من تصویری از یک کمپین در عکس ها میزارم تا حس بهتری بگیرید.
در آخر اگر جایی سوال دارید حتما تماس بگیرید کمکی از دستم بربیاد مضایقه نمیکنم.
#صادرات
#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
https://linkedin.com/in/masjedian
ر عمان از موارد خوب میباشند.
یک نقطه کلیدی روی هزینه های تبلیغات و ارتباطات در کشورهای هدف میباشد. این هزینه ها در حوزه رسانه های تصویری و بیداری عموما بسیار بالا و دلاری میباشند و تنها حاضرین در صحنه اطلاعات خوبی از این موارد دارد. ارتباطات مکتوب نیز توسط شرکت های پست بین المللی هستند و رقم های بالایی دارند.
گرچه برای تطبیق دادن شکل ظاهری و قیمت و یا به عبارتی سون پی خدمات خود نیاز به شناخت دقیق تری از روحیه مشتریان و مصرف کنندگان و ذی نفعان دارید که این اطلاعات تنها با صحبت با مخاطبین قابل درک میباشد و تحقیقات بازار میدانی در این حوزه یقیقنا ضروری میباشد. یک سری شرکت ها هستند که دفتر در عمان یا عراق دارند و میتوانید برای مدت کوتاهی از محل اقامت و دفتر اداری آنها استفاده کنید و پایگاه خوبی برای تحقیقات بازار چند هفته ای هستند.
یک نقطه کلیدی را در سطح بین المللی باید حتما در پس ذهن داشته باشیم که ما در منطقه غرب آسیا هستیم و در این منطقه خانواده و دوستی و محبت و صحبت رو دررو بسیار ارزشمند تر و اثرگذار تر از ایمیل و شبکه های اجتماعی و مکاتبه دارد. اطلاعاتی که شما با خرید گزارش و پس اینترنت میتوانید از کویت استخراج کنید، با یک بار حضور در یک نمایشگاه و صحبت با ذی نفعان و حضار آنجا شاید در زمان بسیار کمتری حاصل شود. ولی مسئله مهم این است اگر شما قالبی مثل اکسپورت پلن داشته باشید، سوالها مشخص میشود و در یک سفر میتوانید آنها را کامل کنید. خیلی وقت ها افرادی از بانک مرکزی کشور هدف که عمرا در دسترش شما به شکل اینترنتی باشند، ولی با حضور شما به شکلی گرم و دلپذیر شما را تحویل میگیرند و برای کسب و کارتان بسیار مفید خواهد بود.
برای تحقیقات بازار، قبل حضور در کشورهای هدف حتما عضو یا حاضر در اتاق های بازرگانی ایران و کشور هدف شوید. صد البته میدانید که اتاق های بازرگانی دو طرفه هستند. یعنی اتاق بازرگانی ایران و عراق یک اتاق متناظر هم در کشور عراق دارد که به اسم اتاق بازرگانی عراق و ایران هست و در آن کشور یک عراقی رئیس آن است و خود آن اتاق هم گاهی سرویس های خوبی به شما میدهد. البته در یادداشتی در مورد سرنخ ها و کندوهای عسل موجود جهت شناسایی شریک تجاری خواهم نوشت.
ابزار دیگر برای پیدا کردن اطلاعات، دوره های آموزشی میباشد. این چاقو را با دقت و درستی انتخاب کنید تا سرخورده نشوید. حتما فردی را پیدا کنید که دستی بر آتش صادرات داشته باشد تا از تجربیات آن بشنوید. گرچه برخی از مدرسان هم صرفا ادبیات موضوع یا سرنخهای اطلاعاتی را جستجو کرده اند و برای یک جلسه کافی هستند. روی کشور عراق مدرس مناسبی را میشناسم و میتوانم بهتان معرفی میکنم.
اگر شما هم کانال های دسترسی و وبسایتی برای کمک به صادرات میشناسید و یا تجربه های خوبی داشتید، حتما در کامنت بگذارید تا من و بقیه هم یاد بگیریم.

#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان
#صادرات

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
دارن که نوآور هست و با خلاقیت داره میره جلو. پی اس پی ها رو شروع کردن مجوز دادن. یک سری جوون درس خونده تو ایران و ترکیه و پاکستان رفتن دارن صنعت بانکداری شونو با پولهای بین المللی میسازند. خیلی جای کار برای دولت و شرکت های ما داره. بهترین گواه نیز همان که شرکت های هندی و پاکستانی در این فضا به شکل جدی فعال هستند. ویدئو زیر را ببینید.
نان کابل واقعا خوشمزه هست. عین نان های مثلثی عراقی ها واقعا خوشمزه هست. انگار آرد رو از قزاقستان وارد میکنند.
شهر کابل منطقه تمرکز بیش از 2.6 میلیون افغانستانی هست. دلیل اصلی آن هم وجود امنیت بهتر نسبت به سایر مناطق هست. این شهر دورتادورش کوه های کوتاه هست ولی مردم روی کوه هم خانه ساختند. گرچه آب فکر کنم نداشته باشند. ولی وقتی توی شهر ترافیک میشه، راننده ها از روی کوه های بالا میروند و از مسیرهای صعب ترافیک رو دور میزنند. راننده ی ما هم خیلی مرد بود. واقعا کاربلد و ماهر بود. خیلی باهاش رفیق شدیم.

آب نیشکر گرفتن کنار خیابان یک کار روتین هست. مزش بد نیست. ولی اشتباهی بزرگشو گرفتم. خیلی بزرگ بود.تو ترکیه بلوط داغ فروشی کنار خیابون شبیه این کسب و کار هست.

یک نکته عجیب کارهای چرمی زیبا و گران قیت در افغانستان هست. این همه شبهات به ایران و کارهای ایرانی واقعا زیباست.
نمیخواستم در مورد بانکداری و پرداخت و تراکنش براتون بنویسم.
فقط قصد این بود که بیان کنم ذهنیت ما در مورد بازار هدف ممکن خیلی ناقص باشد و بعد از تحقیقات تازه به فرصت ها پی میبریم.

#مشاهده_گر
#علیرضا_مسجدیان
#صادرات

https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
www.linkedin.com/in/masjedian
میرسیم. عدد یمن را نمیدانم ولی تجارت خارجی ایران 84 میلیارد دلار میباشد که نمیدانم چقدر از آن ذیل شبکه های خارج از بانکهای تحت حمایت ویزا و مستر و آمریکا میباشد حداقل به نظر میرسد یک بازار حدود 100 میلیارد دلاری وجود دارد که مجبور هستند یا میخواهند خارج از شبکه های بانکی مرسوم و تحت لوای آمریکا انتقال وجه دهند. حال سوال این است آیا تجار یا مسئولین دولتی یا مردم عادی دیگری هستند که تمایل به استفاده از شبکه های بانکی به غیر از شبکه های ویزا و مستر و هر چه زیر نظر آمریکا هست دارند؟ مثلا سالانه 1.6 میلیون نفر از کشور آذربایجان به ایران سفر میکنند. این حجم مسافر چقدر نیاز به خدمات مالی ایرانی دارند؟ چقدر اسکناس دلاری همراه خود میآورند که میشوند با ایجاد اپلیکیشن پرداختی دلار را حذف کرد و شرایط را تسهیل نمود؟ در آفریقا و نیجیریه چطور؟ آمریکای لاتینی ها چطور؟ جواب این سوالها را نمیدانم ولی این عدد بزرگ اینقدر جذاب است که شرکتها و بانکهایی کلا زندگی و تمرکز خود را بگذارند تا بتوانند سهم خوبی از پردازش و تراکنش و پرداخت این حجم نقدینگی را داشته باشند.
شاید ساده ترین مسئله ها هنوز در این حوزه روی زمین مانده است و نه دولت و مجلس و بانک مرکزی برنامه ای دارند و نه شرکت های خصوصی در این حوزه وارد شده اند. مثلا ورود بیش از سه میلیون ایرانی به عراق و ورود حدود دو و نیم میلیون عراقی به ایران نیز باعث جابه جایی عدد بالایی میشود که میشود که میتواند مسبب راه اندازی شبکه بانکی و پرداختی بین مردم ایران و عراق شود. این درحالی است که برنامه مشخصی برای جذب نقدینگی گردشگران خارجی در بانکها یا اپلیکیشن های پرداخت و همچنین حمایت ابزارهای بانکی از سیل زائرین ایرانی در خاک عراق صورت نمیگیرد و اتفاقا این وسط بسیاری از طرفین از دلار برای تبدیل ارز استفاده میکنند. در حالی بسیاری از شرکت های فینتک میتوانند رم ارزها یا پول الکترونیکی یا اعتباری مشترکی بین دو کشور راه بیاندازند تا در ادامه تاجر ها نیز از این بستر به انتقال پول اقدام نمایند.

گرچه شرایط سیاسی کشورمان مشکلاتی را نیز در امر صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی دارا میباشد که مهمترین موارد در ذهن شما موارد زیر میباشد:
• عدم ارتباط بانکها ایران با بانکهای کشور همسایه
• امنیت کمتر به نسبت اروپا
• گارد گرفتن های برخی از قومیت ها یا احزاب در کشورهای هدف با ایرانیها
• ترس دولتهای این کشورها از تعامل با ایرانیها و اعمال فشار آمریکایی ها
• با کلاس نبودن سفر به این کشورها و خیلی خوش نگذشتن!!!!
• تحريم هاي آمریکا
روی راه حلهای مشکلات فوق بدلیل طولانی نشدن در این یادداشت موردی ننوشتم. اگر سوالی یا کمکی در این حوزه ها دارید حتما به شکل خصوصی پیام دهید یا در کامنت بنویسید حتما کمک میکنم. در یادداشت بعدی روی راه حل ها و مکانیزمهایی برای پوشش دهی گره ها و ریسک های این مسیر صحبت خواهیم کرد.
گر
#علیرضا_مسجدیان
#صادرات
Instagram: https://www.instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
Linkedin: www.linkedin.com/in/masjedian
Telegram: https://www.telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
در یادداشت پیشرو برای تحلیل عمیق تر و کیفی تر قالب هایی رو معرفی میکنم و امیدارم کمک حداقلی به کسب و کارهای شما بزرگواران باشد.این قالب ها را زمانی که در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی پارسا (یکی از شرکتهای هولدینگ فناپ) مشغول بودم توسعه دادیم ولی مدتی است روی یک تدوین اکسپورت پلن یک شرکت نرم افزاری جدید فعالیت میکنم و با توجه به اقتضائات کار، تکمله های بیشتری روی این قالب ها لحاظ شده است. یادآور میشود برای بررسی هر بازاری روش های مختلفی وجود دارد ولی در این یادداشت روی روشها تمرکز نمیکنیم و صرفا روی قالبهایی برای تحلیل داده های استخراج شده از روشهای میدانی، ثانویه، فوکوس گروپ، مصاحبه و غیره صحبت میکنیم. اين قالب ها براي سه حوزه تقدیم شما میشود. حوزه اول تحلیل پیشگامان یا رقبای جهانی کسب و کار شما، حوزه دوم تحلیل روندهای صنعت کسب و کاری شما و در آخر تحلیل بازارهای صادراتی هدف شما.
https://bit.ly/2yf7ZEp

#مشاهده_گر

#علیرضا_مسجدیان

#صادرات

#تحقیقات_بازار_بین_الملل
اتوماسیون کانال های فروش دیجیتال در بازارهای هدف (کیف پول، فروشگاه اینترنتی)
اتوماسیون واسطه های تجاری
این یادداشت حاوی پرینت اسکرین هایی از صفحات سی ار ام هست. از طریق‌لینک زیر تصاویر و یادداشت را روی لینکدین ببینید.

https://bit.ly/3dVL3tQ

#مشاهده_گر

#علیرضا_مسجدیان

#صادرات

#اتوماسیون

#crm

#erp
پول بیت المال شامل فروش نفت یا مالیات باید تبدیل به یک اکوسیستم حمایتی شود تا اولویت های مهمی مثل تولید یا صادرات رشد کند. به نظر بنده اکوسیستم صادرات ایران شکل نگرفته است و متولیان جزیره نشین دارد. در حالی که نبود بعضی از اجزای این اکوسیستم مثلا نهادهای آموزشی یا خیریه، به شدت احساس شده و بیشتر حس خیانت زدگی و کم کاری مسئولین به من دست پیدا میدهد.

اکوسیستم صادرات ایران به تمام اجزایی که مکمل و متمم در امر صادرات هستند اطلاق میشود. در این یادداشت اجزای این زیست بوم را مطرح میکنیم تا نقاط خلا و ضعف آن را بشناسیم و شاید با افزایش آگاهی فعالین و درخواست از متولیان دولتی یا سمنی، کمک هایی برای شکلگیری اجزای این زیست بوم با سرعت بیشتری صورت گیرد. یادآور میشود نگاه شخصی بنده به این مطلب است که در کشور خودمان و حتی در کشورهای دوست، اکوسیستم صادرات شکل بگیرد و خوب به شکل اهرمی به صادرات همسایگانمان نیز کمک شود.



برای دیدن ادامه یادداشت روی عکس یا لینک زیر بزنید

https://bit.ly/3btyIM6



#صادرات



#مشاهده_گر



#علیرضا_مسجدیان



#اکوسیستم



#زیست_بوم