✏️ در باب فرودستی و تغییر انقلابی در اندیشه آنتونیو گرامشی
▪️سارا حضرتیان
📎متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/gra4/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/در-باب-فرودستی-و-تغییر-انقلابی-در-اندیشه-آنتونیو-گرامشی.pdf
▪️سارا حضرتیان
📎متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/gra4/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/در-باب-فرودستی-و-تغییر-انقلابی-در-اندیشه-آنتونیو-گرامشی.pdf
بخشی از متن:نگارش متنی هر چند کوتاه در رابطهی با مسالهی «فرودستی» نیازمند بررسی عمیقی است که در بستر متون مختلف انجام شود. به عبارتی پرداختن به مسألهی فرودستی نیازمند انتخاب زاویه دید و قرار گرفتن بر جایگاه درست در منظومهی مفاهیمی است که در طی دههها و صدهها در رابطه با مسألهی فرودستی به نگارش درآمده است. یکی از جریانهای اصلی در رابطه با فرودستان دیدگاههای مارکسیستی است که «فرودستی» را به منزلهی یک «دال» مرکزی در کانون توجه خود دارند. در این راستا نظریات مارکسیست ایتالیایی آنتونیو گرامشی بسیار محل نزاع بوده و هست. گرامشی اصطلاح «فرودست» را نخستین بار در مقالهای با عنوان «یادداشتهایی بر تاریخ ایتالیا» و در قالب تحلیلی طبقاتی برای توصیف گروه هایی به کار برد که توسط هژمونی طبقات حاکمِ نخبه – که حق مشارکت بنیادین آنان را در ساخت تاریخ و فرهنگ محلی خود انکار میکنند – تحت سلطه، استثمارشده و به انقیاد درآمدهاند. به تعبیری از منظر گرامشی طبقات فرودست میتوانند شامل کارگران، دهقانان و دیگر گروه هایی باشند که از دستیابی به قدرت بازداشته شدهاند. گرامشی معتقد است که تاریخ طبقهی حاکم از طریق دولت واقعیت پیدا میکند، یعنی تاریخ عبارت است از تاریخ دولتها و گروههای غالب، به همین دلیل وی به تاریخنگاری طبقات فرودست علاقهمند شد. به طور کلی تاریخ طبقات فرودست تاریخی کاملاً اپیزودیک است و گرامشی مفهوم فرودست را به فرودستان تمام ادوار تعمیم نمی دهد، او بین طبقات اجتماعی فرودست «مدرن» و «پیشامدرن» تفاوت میگذارد. چنانکه طبقات فرودست باستان و قرون وسطی نهادهای جداگانهای داشتند و دولت حالتی اتحادیه ای داشت. اما دولت مدرن استقلال طبقات فرودست را لغو میکند و نقش خود را از حالت اتحادیه ای به حالت کنترلگر تغییر میدهد. در فعالیتهای این طبقات تمایل به اتحاد وجود دارد حتی اگر در سطحی موقتی باشد. اما این اتحاد تا زمانی دوام دارد که گروههای فرودست پیروزی را دریابند. آنان حتی اگر شورش کنند باز از ابتکار عمل طبقهی غالب در امان نیستند و همیشه حالتی تدافعی خواهند داشت. در عصر مدرن زندگی اجتماعی طبقات فرودست خود را در قالب احزاب، اتحادیههای کارگری و انجمنهای فرهنگی بازیابی میکند، هرچند که دولت مدرن این شکل از استقلال طبقاتی را نیز برنمیتابد و تلاش میکند این اشکال را در فعالیتهای خود بگنجاند. به عبارتی کل زندگی ملت به طور آشفته و نابسامان در دستان طبقهی مسلط قرار میگیرد و این پیکربندی مجدد زندگی طبقات فرودست در فرایندی کلی در عرصه مدرنیتهی سیاسی اتفاق افتاده است. دولت در حقهی تبدیل «سوژه ها» به «شهروندان»، بر محصور شدن زندگی طبقات فرودست تمرکز کرده و در فرایند یکپارچه سازی، آنان را در خود ادغام میکند. این شکل از فرودستی به لحاظ کیفی متمایز از وضعیت گروههای اجتماعی ستم دیده و محروم در فرمهای اجتماعی گذشته است (D. Thomas, 2018). در اندیشهی آنتونیو گرامشی مبحث «گروهها یا طبقات اجتماعی فرودست» تنها «طبقهی کارگر» یا «پرولتاریا» را شامل نمیشود بلکه بسیاری دیگر از اجزای جامعه را نیز در برمیگیرد، هرچند که در یادداشت بیست و پنج از دفترهای زندان اصطلاح «گروهها» جای خود را به واژهی «طبقات» داد و شاید بتوان آن را نگرش محتاطانهی گرامشی نسبت به حساسیت نیروهای امنیتی در زندان موسولینی قلمداد کرد.
📌فصلنامه مطالعات زنان حلقه تجریش: درخیابان-مقاله دوم
🖌زنان به عنوان فضا / زنان در فضا: بازیابی بدن و بازنویسی جنسیت در فضا
▪️جانا نخال
▪️نازیتا شاهاسماعیلی
🖇متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/jou19/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/زنان-به-عنوان-فضا.pdf
📌فایل کل فصلنامه را نیز می توانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2022/10/در-خیابان.pdf
🖌زنان به عنوان فضا / زنان در فضا: بازیابی بدن و بازنویسی جنسیت در فضا
▪️جانا نخال
▪️نازیتا شاهاسماعیلی
🖇متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/jou19/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/زنان-به-عنوان-فضا.pdf
📌فایل کل فصلنامه را نیز می توانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2022/10/در-خیابان.pdf
بخشی از متن: بیروت سرزمینی با بازارهای جهانی و خریدارانی جهان وطن. ویترین مغازههای خیابان حمرا، مغازههای کفش و لباس و فروشگاههای لوازم آرایشی وسالنهای زیبایی و نیز لوازم خانگی، فضای خرید پر از رنگ صورتی و قرمز با طرحهای گلدار را برای مشتریان زن، رقم زدهاند. تجربهی قدم زدن و استفاده از فضاهای عمومی پرده از وجود یک هویت فضایی مردانه/ زنانه برمیدارد که در مسیر تولید فضایی که خود را به صورت سرکوبگر، تقلیل دهنده و همگن ساز نشان داده به وضوح قابل رویت است.
ایدهی موجود در پشت طراحی اینگونه فضاها (فضاهای نیمه عمومی) با استفاده از رنگ، جنس، طرح و اشیای به نمایش گذاشته شده در ویترین مغازهها زنان را یکسان ساخته و آنان را با عناوینی چون؛ یک گروه نوجوان عاشق رنگ صورتی، زنان کاسب و یا حتی بانوان جا افتاده معرفی میکند. در حالیکه رنگهای سیاه و آبی، ونیز ظریفکاریهای فلزی در فضاهای به اصطلاح مردانه یا زوایای خشک شهری، مردان تماما آلفا[2] را جذب خود میکنند. در زیر بنای چنین فضاهای به شدت جنسیتی، شبکه ای از سیستم پدرسالار وجود دارد که در آن پارادایمهای طبقاتی و جنسیتی تماما بازسازی شده است.
در این مقاله به مانیفستهای مرتبط با فضای تحت سیطرهی دوگانههای جنسیتی با تمرکز بر هنجارهای رفتاری و فیزیکی خواهیم پرداخت که توسط مردان سفیدپوست ساخته وتوسط محصولات فرهنگی احیا شدهاند. همچنین، با بررسی فضاهای جنسیتی که توسط سیستم سرمایهداری شکل گرفته و با مشاهدهی مشارکتی و آنالیز استانداردهای انسانشناسی تقلیلی، به بحث دربارهی اینگونه فضاها خواهیم پرداخت.
فضاهای مورد بحث ما، عمدتا فضاهایی خصوصی و یا نیمه خصوصی هستند. فضاهای خصوصی به فضاهایی گفته میشود که در تملک اشخاص هستند.(خانهی شخصی، بالکنها، باغها، پشتبامها، ماشینهای شخصی و غیره). در مقابل، فضاهای عمومی غالبا در اختیار دولتها هستند. خیابانهای ساخته شده، پارکهای عمومی، میادین، نمای بیرونی ساختمانها، زمینهای اشتراکی و سیستم حمل و نقل عمومی جزئی از فضاهای عمومی به حساب میآیند. همچنین فضاهایی را که در تملک اشخاص هستند اما توسط عموم مردم مورد استفاده قرارمیگیرند، نیمه عمومی میدانیم. فضاهایی نظیر هتلها، رستورانها، کافهها، سینماها، اماکن مذهبی و گورستانها فضاهای نیمهخصوصی به حساب میآیند. (مارک آگه[3] این فضاها را ناکجا تعبیر می کند). این فضاها به واسطهی یکسانسازی نیازمندیها و الگوهای مصرفی بوجود میآیند که استانداردسازی فضاهای معماری را ممکن میکند. پدیدهای که فضاهایی نامناسب برای ما میسازد. فضاهایی که به آنها حس تعلق نداریم و نمیتوانیم در آنها تغییری ایجاد کنیم[4]. اینگونه استانداردسازی نمیتواند موجب افزایش امنیت و ایمنی ما شود. از سوی دیگر اتمسفر حاکم بر چنین فضاهایی موجب پویایی قدرت و بازآفرینی ماهیت پدرسالارانهی فضا میشود.
بنا بر تفاوتی که مفهوم حریم خصوصی در این سه فضا دارد( از آنجا که بر سر یک سری قوانین در هر یک از فضاهای توصیف شده به توافق رسیدهایم)، رابطهی فضا- بدن باعث گسستن ساختارهای قدرتی میشود که آنهارا احاطه کرده و موجبات پدید آمدن سیستم پدرسالاری را فراهم می آورد.
در ابتدا، روزمرگی وجود دارد که امری است خودمانی و در عین حال کاربردی و شامل فعالیتهای فردی و نیز خانوادگی میباشد. سپس امور مربوط به زندگی جمعی و یا شهروندی در مقیاسی وسیعتر و سرانجام رویدادهای اجتماعی با ماهیتی مشخص وجود دارند که توسط سه نوع قرارداد تعیین میشوند: قراردادهاي محلی(در فضاهایی نظیر معابد،گورستانها و غیره) جهانی (هتلها فرودگاهها و غیره) و در نهایت فضایی- اجتماعی.
فضاها جنسیت زدهاند. هرچه بیشتر فضا محصول فرهنگ ما باشد، بازتاب بیشتری از درونیترین خواستههایمان به همراه ایدئولوژیهای خودآگاه و یا ناخوداگاه در خود جای خواهد داد. مارتینا لاو[5] می گوید: فضا و جنسیت هر دو نتیجهی آنی فرآیند همیشگی اختیارات و ترتیباتی هستند که موجب شکلدهی و یا بازتولید ساختارها میشود. فضا و زمان هر دو با تاباندن هنجارهای اجتماعی به تجربهی هر روزهی زندگی مشابه یکدیگر عمل میکنند. 7
ایدهی موجود در پشت طراحی اینگونه فضاها (فضاهای نیمه عمومی) با استفاده از رنگ، جنس، طرح و اشیای به نمایش گذاشته شده در ویترین مغازهها زنان را یکسان ساخته و آنان را با عناوینی چون؛ یک گروه نوجوان عاشق رنگ صورتی، زنان کاسب و یا حتی بانوان جا افتاده معرفی میکند. در حالیکه رنگهای سیاه و آبی، ونیز ظریفکاریهای فلزی در فضاهای به اصطلاح مردانه یا زوایای خشک شهری، مردان تماما آلفا[2] را جذب خود میکنند. در زیر بنای چنین فضاهای به شدت جنسیتی، شبکه ای از سیستم پدرسالار وجود دارد که در آن پارادایمهای طبقاتی و جنسیتی تماما بازسازی شده است.
در این مقاله به مانیفستهای مرتبط با فضای تحت سیطرهی دوگانههای جنسیتی با تمرکز بر هنجارهای رفتاری و فیزیکی خواهیم پرداخت که توسط مردان سفیدپوست ساخته وتوسط محصولات فرهنگی احیا شدهاند. همچنین، با بررسی فضاهای جنسیتی که توسط سیستم سرمایهداری شکل گرفته و با مشاهدهی مشارکتی و آنالیز استانداردهای انسانشناسی تقلیلی، به بحث دربارهی اینگونه فضاها خواهیم پرداخت.
فضاهای مورد بحث ما، عمدتا فضاهایی خصوصی و یا نیمه خصوصی هستند. فضاهای خصوصی به فضاهایی گفته میشود که در تملک اشخاص هستند.(خانهی شخصی، بالکنها، باغها، پشتبامها، ماشینهای شخصی و غیره). در مقابل، فضاهای عمومی غالبا در اختیار دولتها هستند. خیابانهای ساخته شده، پارکهای عمومی، میادین، نمای بیرونی ساختمانها، زمینهای اشتراکی و سیستم حمل و نقل عمومی جزئی از فضاهای عمومی به حساب میآیند. همچنین فضاهایی را که در تملک اشخاص هستند اما توسط عموم مردم مورد استفاده قرارمیگیرند، نیمه عمومی میدانیم. فضاهایی نظیر هتلها، رستورانها، کافهها، سینماها، اماکن مذهبی و گورستانها فضاهای نیمهخصوصی به حساب میآیند. (مارک آگه[3] این فضاها را ناکجا تعبیر می کند). این فضاها به واسطهی یکسانسازی نیازمندیها و الگوهای مصرفی بوجود میآیند که استانداردسازی فضاهای معماری را ممکن میکند. پدیدهای که فضاهایی نامناسب برای ما میسازد. فضاهایی که به آنها حس تعلق نداریم و نمیتوانیم در آنها تغییری ایجاد کنیم[4]. اینگونه استانداردسازی نمیتواند موجب افزایش امنیت و ایمنی ما شود. از سوی دیگر اتمسفر حاکم بر چنین فضاهایی موجب پویایی قدرت و بازآفرینی ماهیت پدرسالارانهی فضا میشود.
بنا بر تفاوتی که مفهوم حریم خصوصی در این سه فضا دارد( از آنجا که بر سر یک سری قوانین در هر یک از فضاهای توصیف شده به توافق رسیدهایم)، رابطهی فضا- بدن باعث گسستن ساختارهای قدرتی میشود که آنهارا احاطه کرده و موجبات پدید آمدن سیستم پدرسالاری را فراهم می آورد.
در ابتدا، روزمرگی وجود دارد که امری است خودمانی و در عین حال کاربردی و شامل فعالیتهای فردی و نیز خانوادگی میباشد. سپس امور مربوط به زندگی جمعی و یا شهروندی در مقیاسی وسیعتر و سرانجام رویدادهای اجتماعی با ماهیتی مشخص وجود دارند که توسط سه نوع قرارداد تعیین میشوند: قراردادهاي محلی(در فضاهایی نظیر معابد،گورستانها و غیره) جهانی (هتلها فرودگاهها و غیره) و در نهایت فضایی- اجتماعی.
فضاها جنسیت زدهاند. هرچه بیشتر فضا محصول فرهنگ ما باشد، بازتاب بیشتری از درونیترین خواستههایمان به همراه ایدئولوژیهای خودآگاه و یا ناخوداگاه در خود جای خواهد داد. مارتینا لاو[5] می گوید: فضا و جنسیت هر دو نتیجهی آنی فرآیند همیشگی اختیارات و ترتیباتی هستند که موجب شکلدهی و یا بازتولید ساختارها میشود. فضا و زمان هر دو با تاباندن هنجارهای اجتماعی به تجربهی هر روزهی زندگی مشابه یکدیگر عمل میکنند. 7
Forwarded from تز یازدهم
ایده ها-مازیار اسلامی.pdf
688.7 KB
📍تز یازدهم📍
🔻ایدههایی دربارۀ یک جنبش🔻
✍🏽 مازیار اسلامی
«لحظات انقطاع چنان عمیق و ریشهای هستند که به قول بنیامین در این لحظه همهچیز بیتاریخ میشود، یا دقیقتر در این لحظه، تاریخ در نقطۀ صفر خود قرار میگیرد. فعالیتی مشابه فکتوری ریست (factory reset) ابزارهای هوشمند دیجیتال. فرایندی که طی آن همۀ دادهها و ارزشهای آلوده از حافظۀ دستگاه فشل و کند پاک میشود تا دستگاه سامان و عملکردی بهتر بیابد. جنبش 1401 نهتنها گسست از چند دهۀ پیش بلکه گسست از خود گسستهای پیشین هم است. گسست از لحظاتِ گسست در تاریخ مدرنمان. از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 و جنبش سبز. گلایۀ سیاسیون بانفوذ که این جوانان معترض حتی اسم آنها هم به گوششان نخورده گرچه با هدف تحقیر معترضان و تخفیف این جنبش بیان میشود، اما واجد حقیقتی هم است. در این فکتوری ریستشدنِ سیاسیون حاضر در فضا، همان دادهها و ارزشهای ویروسیاند که از حافظه حذف شدهاند. فرایند فراموشی و حذف آنها چندی است آغاز شده است. با اندکی صبر خط لود آبی کامل میشود و پیام items deleted successfully بر صفحه ظاهر خواهد شد.»
▪️www.thesis11.com
▪️https://t.me/thesis11site
🔻ایدههایی دربارۀ یک جنبش🔻
✍🏽 مازیار اسلامی
«لحظات انقطاع چنان عمیق و ریشهای هستند که به قول بنیامین در این لحظه همهچیز بیتاریخ میشود، یا دقیقتر در این لحظه، تاریخ در نقطۀ صفر خود قرار میگیرد. فعالیتی مشابه فکتوری ریست (factory reset) ابزارهای هوشمند دیجیتال. فرایندی که طی آن همۀ دادهها و ارزشهای آلوده از حافظۀ دستگاه فشل و کند پاک میشود تا دستگاه سامان و عملکردی بهتر بیابد. جنبش 1401 نهتنها گسست از چند دهۀ پیش بلکه گسست از خود گسستهای پیشین هم است. گسست از لحظاتِ گسست در تاریخ مدرنمان. از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 و جنبش سبز. گلایۀ سیاسیون بانفوذ که این جوانان معترض حتی اسم آنها هم به گوششان نخورده گرچه با هدف تحقیر معترضان و تخفیف این جنبش بیان میشود، اما واجد حقیقتی هم است. در این فکتوری ریستشدنِ سیاسیون حاضر در فضا، همان دادهها و ارزشهای ویروسیاند که از حافظه حذف شدهاند. فرایند فراموشی و حذف آنها چندی است آغاز شده است. با اندکی صبر خط لود آبی کامل میشود و پیام items deleted successfully بر صفحه ظاهر خواهد شد.»
▪️www.thesis11.com
▪️https://t.me/thesis11site
✏️ناسیونالیسم، طبقه و انقلاب
▪️کوین اندرسون
▪️روژان مظفری
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/wr1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/ناسیونالیسم.pdf
▪️کوین اندرسون
▪️روژان مظفری
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/wr1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/ناسیونالیسم.pdf
بخشی از متن: مطالعات سطحی و تلاشها برای تصویر کردن مارکس بهعنوان یک تقلیلگرای طبقاتی، این اسطوره را همچنان پابرجا نگه میدارند که او دربارهی ناسیونالیسم یا جنبشهای ملی، مطلب دندانگیری ننوشت. اما درواقع، نوشتههای گستردهی مارکس در مورد لهستان و ایرلند، آمیختگی ظریف ناسیونالیسم و طبقه را در رابطه با انقلاب نشان میدهند. دغدغهی مادامالعمر مارکس دربارهی رهایی ملی لهستان و حمایت از آن در همان سال 1848 در مانیفست کمونیست و بیشتر در سخنرانیهای او در مورد لهستان در آن دوره بیان شده است. او در اینجا اهمیت ناسیونالیسم رهاییبخش را که هدف آن اصلاح اجتماعیِ ساختارهای مالکیت و اراضی است، در مقابل جنبش محدود ناسیونالیستی که هدف خود را صرفاً برافکندن یوغ تسلط خارجی قرار میدهد، روشن میکند. بُعد طبقاتیِ تحلیل مارکس از ناسیونالیسم در ایرلند بارزتر است، زیرا او جنبش ضدزمینداری و دهقانی فنیان[1] را در دههی 1860 بهعنوان منادیِ نهتنها انقلاب ملی مترقی در ایرلند بلکه همچنین انقلاب گستردهتر طبقهی کارگر وصف میکند. درعینحال، او معتقد است که نژادپرستی ضدایرلندیِ طبقهی کارگر انگلستان، مانع از رشد پرولتاریای آگاه طبقاتی در انگلستان میشود. دیگر نوشتههای مارکس دربارهی آمال ملی مردمان اسلاو اروپا، بهجز لهستانیها، کمتر اصیل هستند. مارکس و حتی بیش از او انگلس، این ملتهای کوچک را ابزار سیاستهای پان اسلاویستیِ امپراتوری روسیه، یعنی محافظهکارترین قدرت آن زمان، میدانند. این نوشتهها قوممحوری آشکاری را نشان میدهند و کاملاً فاقد اصالت و ظرافت نوشتههای مربوط به لهستان و ایرلند هستند.
📌فصلنامه مطالعات زنان حلقه تجریش: درخیابان-مقاله سوم
🖌تحولات اقتصادی دورهی پهلوی و تأثیر آن بر بازنمایی «زن شهری»
▪️طلیعه حسینی
🖇متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/jou20/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/تحولات-اقتصادی-دوره_ی-پهلوی-و-تأثیر-آن-بر-بازنمایی-زن-شهری.pdf
📌فایل کل فصلنامه را نیز می توانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2022/10/در-خیابان.pdf
🖌تحولات اقتصادی دورهی پهلوی و تأثیر آن بر بازنمایی «زن شهری»
▪️طلیعه حسینی
🖇متن را درسایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/jou20/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/تحولات-اقتصادی-دوره_ی-پهلوی-و-تأثیر-آن-بر-بازنمایی-زن-شهری.pdf
📌فایل کل فصلنامه را نیز می توانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2022/10/در-خیابان.pdf
بخشی از متن: «گذشته اتفاق افتاده، اما این که چه چیزی رخ داده؛ ما نه میدانیم و نه میتوانیم آن را بفهیم. بلکه فقط میتوانیم تلاش کنیم تا آنچه را که احتمالا رخ داده بازنمایی کنیم». (نجمآبادی، ۱۴۰۱) این مقاله تلاشی است برای بازنمایی آنچه طی دو دههی سرنوشتساز در حوزهی فرهنگ و به تبع آن زنان در ایران رخ داد؛ مجموعهای از ساختارهای اقتصادی، تحولات اجتماعی و سازههای فرهنگی که در تصویر بازنماییشده از زن، کارگر افتادند. اما در این مقاله هدف صرفاً جستوجوی اتفاقات تاریخی به ترتیب وقوع نیست، بلکه هدف یافتن رشتهی باریکی است که چون نخ تسبیح این روایتها را به هم گره زده و کلیتی را ساخته که در اکثر تحلیلها از قلم افتاده است.
انقلاب سفید نقطهی آغاز رشد بیسابقهی شهرها و به تبع آن رشد حاشیهنشینی در ایران بود و منجر شد روستاییان زیادی که در سودای رفاه، آسایش و زندگی شهری بودند پا به شهرهای بزرگ بگذارند. همین طبقات فرودست بعدتر به یکی از نیروهای تأثیرگذار انقلاب بدل شدند؛ حاشیهنشینهایی که به ندرت در زندگی شهری مرفه طبقات بالاتر ادغام شدند و مخاطب اصلی محصولات فرهنگیای قرار گرفتند که روشنفکران وقت با سختترین عناوین آنها را مورد عتاب قرار میدادند. بررسی پیشینه، ظهور و رشد طبقههای جدیدی که سهم بهسزایی در انقلاب ۵۷ داشتند، پرسشهایی را مطرح میکند که در بخش دوم قصد پاسخگویی به آنها را داریم. باتوجه به فقر روزافزون حاشیهنشینهای شهری و وضعیت اسفبار زندگیشان، پیوستن آنها به این قیام دور از ذهن نبود. ظهور و رشد جامعهی مصرفی در ایران بهخصوص پس از دههی ۵۰ نیز تصویر دیگری از زن طبقهی متوسط ساخت، که مصرفکنندهی کالاهای مصرفی بود. همچنین، رشد جامعهی مصرفی از جمله عواملی بود که فقر و تبعیض اجتماعی محسوس دههی ۵۰ را بیش از پیش دامن زد و نفرتی پنهانی ولی عمیق در دل بسیاری از تهیدستان کاشت
اما آنچه از پسِ انقلاب ۵۷ ظهور کرد، همدستی حیرتانگیز اکثر گروههای مشارکتکننده در انقلاب (بهرغم اختلاف نظرهای بنیادین) در نادیدهانگاشتن و سکوت در برابر تضییع حقوق زنان بود. اولین گروهی که در برابر تضییع حقوق خود دست به تظاهرات اعتراضی زدند نیز همین زنان بودند که در اسفند ۵۷ بار دیگر خیابانها را تسخیر کردند. نخستین مقاومتها، پس از طرح مسئلهی پوشش اجباری شکل گرفت. گویی الگویی پیشینی در حال اجرا بود. الگویی که ریشهی آن را به جز در مناسبات اقتصادی مرتبط با مسئلهی پوشش و حقوق زنان (سلب مالکیت گسترده از زنها در همهی عرصهها به نفع انباشت سرمایه در دست دیگرانی که به سهمخواهی آمده بودند)، میتوان در مناسبات فرهنگی نیز جستوجو کرد.
به همین منظور در بخش دوم به مسئلهی فرهنگ عامه در عصر پهلوی و بازنماییهای صورتگرفته از زن شهری برای همان طبقهی فرودست شهریِ فعال در انقلاب خواهیم پرداخت. فیلمفارسی که به عقیدهی برخی منتقدین از دل جریان انقلاب سفید و برای تبلیغ دستاوردهای آن زاده شد، به مدت تقریباً دو دهه، بیوقفه تصاویری از شهرنشینی، دسیسههای شهری و طبقات مرفه، زن شهری، صفا و صمیمیت روستایی، لزوم بازگشت به ارزشهای سنتی و … ساخت، که گویی الگویی بود برای کمینهای از انقلابیون ۵۷ که متعلق به طبقهی فرودست بودند و میتوان آن را از عواملی بر شمرد که منجر به اتفاقات هولناکی گردید که در سالهای بعد از آن، بهخصوص در مورد زنها رقم خورد.
هدف این نوشتار تقلیل الگوی زن فیلمفارسی (درمقام موجود صغیری که باید به راه راست هدایتش کرد، طفلی فریبخورده، رهاشده و البته موجودی با مازادهای جنسی) به یک تصویر صرفاً فرهنگی نیست. هدف کنکاش تصویری است که از دل مناسبات اقتصادی و اجتماعی روزگار پدید آمد و بعدتر بدل به انگارهی مسلط از زن شد.
در نوشتن این مقاله یاران بسیاری به عناوین مختلف من را همراهی کردند. از محمدرضا مهدویفر برای همفکریهایش سپاسگزارم و از طاها رادمنش برای نظرات سازنده و منابع گسترده و متنوعی که سخاوتمندانه در اختیارم قرار داد.
انقلاب سفید نقطهی آغاز رشد بیسابقهی شهرها و به تبع آن رشد حاشیهنشینی در ایران بود و منجر شد روستاییان زیادی که در سودای رفاه، آسایش و زندگی شهری بودند پا به شهرهای بزرگ بگذارند. همین طبقات فرودست بعدتر به یکی از نیروهای تأثیرگذار انقلاب بدل شدند؛ حاشیهنشینهایی که به ندرت در زندگی شهری مرفه طبقات بالاتر ادغام شدند و مخاطب اصلی محصولات فرهنگیای قرار گرفتند که روشنفکران وقت با سختترین عناوین آنها را مورد عتاب قرار میدادند. بررسی پیشینه، ظهور و رشد طبقههای جدیدی که سهم بهسزایی در انقلاب ۵۷ داشتند، پرسشهایی را مطرح میکند که در بخش دوم قصد پاسخگویی به آنها را داریم. باتوجه به فقر روزافزون حاشیهنشینهای شهری و وضعیت اسفبار زندگیشان، پیوستن آنها به این قیام دور از ذهن نبود. ظهور و رشد جامعهی مصرفی در ایران بهخصوص پس از دههی ۵۰ نیز تصویر دیگری از زن طبقهی متوسط ساخت، که مصرفکنندهی کالاهای مصرفی بود. همچنین، رشد جامعهی مصرفی از جمله عواملی بود که فقر و تبعیض اجتماعی محسوس دههی ۵۰ را بیش از پیش دامن زد و نفرتی پنهانی ولی عمیق در دل بسیاری از تهیدستان کاشت
اما آنچه از پسِ انقلاب ۵۷ ظهور کرد، همدستی حیرتانگیز اکثر گروههای مشارکتکننده در انقلاب (بهرغم اختلاف نظرهای بنیادین) در نادیدهانگاشتن و سکوت در برابر تضییع حقوق زنان بود. اولین گروهی که در برابر تضییع حقوق خود دست به تظاهرات اعتراضی زدند نیز همین زنان بودند که در اسفند ۵۷ بار دیگر خیابانها را تسخیر کردند. نخستین مقاومتها، پس از طرح مسئلهی پوشش اجباری شکل گرفت. گویی الگویی پیشینی در حال اجرا بود. الگویی که ریشهی آن را به جز در مناسبات اقتصادی مرتبط با مسئلهی پوشش و حقوق زنان (سلب مالکیت گسترده از زنها در همهی عرصهها به نفع انباشت سرمایه در دست دیگرانی که به سهمخواهی آمده بودند)، میتوان در مناسبات فرهنگی نیز جستوجو کرد.
به همین منظور در بخش دوم به مسئلهی فرهنگ عامه در عصر پهلوی و بازنماییهای صورتگرفته از زن شهری برای همان طبقهی فرودست شهریِ فعال در انقلاب خواهیم پرداخت. فیلمفارسی که به عقیدهی برخی منتقدین از دل جریان انقلاب سفید و برای تبلیغ دستاوردهای آن زاده شد، به مدت تقریباً دو دهه، بیوقفه تصاویری از شهرنشینی، دسیسههای شهری و طبقات مرفه، زن شهری، صفا و صمیمیت روستایی، لزوم بازگشت به ارزشهای سنتی و … ساخت، که گویی الگویی بود برای کمینهای از انقلابیون ۵۷ که متعلق به طبقهی فرودست بودند و میتوان آن را از عواملی بر شمرد که منجر به اتفاقات هولناکی گردید که در سالهای بعد از آن، بهخصوص در مورد زنها رقم خورد.
هدف این نوشتار تقلیل الگوی زن فیلمفارسی (درمقام موجود صغیری که باید به راه راست هدایتش کرد، طفلی فریبخورده، رهاشده و البته موجودی با مازادهای جنسی) به یک تصویر صرفاً فرهنگی نیست. هدف کنکاش تصویری است که از دل مناسبات اقتصادی و اجتماعی روزگار پدید آمد و بعدتر بدل به انگارهی مسلط از زن شد.
در نوشتن این مقاله یاران بسیاری به عناوین مختلف من را همراهی کردند. از محمدرضا مهدویفر برای همفکریهایش سپاسگزارم و از طاها رادمنش برای نظرات سازنده و منابع گسترده و متنوعی که سخاوتمندانه در اختیارم قرار داد.
📌خاک سرخ: جغرافیا و روزشمار قیام ژینا-بخش دوم
▪️طه رادمنش
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/h02/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/خاک-سرخ-بخش-دوم.pdf
▪️طه رادمنش
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/h02/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/خاک-سرخ-بخش-دوم.pdf
بخشی از متن: گزارش پیش رو داعیۀ جامع و مانعبودن ندارد. بلکه صرفا تلاشی است هر چند کوچک برای روایت روزشمار قیام ژینا با محوریت پراکنش جغرافیایی آن. برای تهیۀ این روایت کرونولوژیک، با تطبیق روایتهای رسانههای جریان اصلیِ (مِین استریم) داخلی و خارجی و رسانههای بدیل (آلترناتیو)، و سایتهای خبری و صفحات مجازی، و همچنین، مشاهدات میدانی و اولشخص، تلاش شده تا چهرهای نسبتا شفاف از روند آغازین این قیام ارائه شود. برای نشان دادن نقشۀ پراکنش و جغرافیای اعتراض این قیام نیز به شکل تصادفی (random) از عکسهای هوایی و ماهوارهای موسسۀ مطالعات جنگ ایالات متحده برای مکتوب کردن خردهگزارشها استفاده شده است.
ماوقع را همگان میدانند؛ رخدادی که از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در پی قتل مهسا (ژینا) امینی در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد. زنجیرۀ قیام از سقز (زادگاه مهسا امینی) شروع شد و تا امروز ادامه دارد.
به محض به خاک سپاری ژینا، نامش تبدیل به رمز شد. و ادامۀ خیزش سقز به تهران رسید. معترضان به قتل ژینا در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در حوالی میدان آرژانتین تهران (در نزدیکی بیمارستان کسری) گرد آمدند که منجر به بازداشت چندتن از معترضان شد. سپس در روز بعد ۲۷ شهریور ۱۴۰1، اعتراضات در سقز ادامه پیدا کرد و از آن پس بود که شهرهای دیگر نیز دومینووار به این اعتراضات پیوستند.
توضیح: این گزارش قیام را از 14 آبان تا آخر آذر 1401 پوشش داده است.
ماوقع را همگان میدانند؛ رخدادی که از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در پی قتل مهسا (ژینا) امینی در ساختمان پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد. زنجیرۀ قیام از سقز (زادگاه مهسا امینی) شروع شد و تا امروز ادامه دارد.
به محض به خاک سپاری ژینا، نامش تبدیل به رمز شد. و ادامۀ خیزش سقز به تهران رسید. معترضان به قتل ژینا در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در حوالی میدان آرژانتین تهران (در نزدیکی بیمارستان کسری) گرد آمدند که منجر به بازداشت چندتن از معترضان شد. سپس در روز بعد ۲۷ شهریور ۱۴۰1، اعتراضات در سقز ادامه پیدا کرد و از آن پس بود که شهرهای دیگر نیز دومینووار به این اعتراضات پیوستند.
توضیح: این گزارش قیام را از 14 آبان تا آخر آذر 1401 پوشش داده است.
🖍پلنگ های سیاه:دو سخنرانی از فرد همپتون
▪️سهیل رضا نژاد
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/mov1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/پلنگ-های-سیاه.pdf
▪️سهیل رضا نژاد
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/mov1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/پلنگ-های-سیاه.pdf
بخشی از متن: در اکتبر 1966 در اوکلند کالیفرنیا، هیویی نیوتن و بابی سیل حزب پلنگهای سیاه را بنیان گذاشتند. هدف آنها از دفاع از خود بود فعالیتشان مبارزهی مسلحانه در دفاع از اقلیتها و در برابر دولت ایالات متحده بود. هدف از مبارزه انقلابی سوسیالیستی و روشش سازماندهی تودهای و برنامههای محلی بود. حزب پلنگهای سیاه یکی از نخستین سازمانها در تاریخ ایالات متحده است که دست به مبارزهی مسلحانه برای رهایی اقلیتهای قومی و طبقهی کارگر زد. همچنین، پلنگها یکی از نخستین گروههایی بودند که اولویتشان برابری واقعی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای همهی جنسیتها و نژادها از طریق فعالیت انقلابی بود.
در روز ششم آوریل 1968 در اوکلند غربی، بابی هاتن 17 ساله به دست پلیس اوکلند به قتل میرسد. پلیس برای 90 دقیقه خانهی او را محاصره و به رگبار میبندد و پس به آتش کشیدن خانهاش، او را مجبور میکند برای فرار به سمت رگبار گلولهها بدود. بابی هاتن، بدون هیچ سلاحی، با 10 گلوله در بدن جان داد. دو روز پیش از آن، مارتین لوتر کینگ به قتل رسید، آن هم در زمانی که نظریاتش دربارهی مبارزهی به دور از خشونت را بازنگری میکرد و با گروههای رادیکال ارتباط میگرفت. چند ماه پس از این وقایع، جی ادگار هوور اعلام کرد که پلنگها «بزرگترین خطر برای امنیت داخلی کشور هستند».
در شیکاگو، رهبر برجستهی شاخهی محلی پلنگها، فرد همپتون، پنج برنامهی صبحانهی مختلف را در بخش غربی شهر اداره میکرد، درمانگاهی رایگان تاسیس کرد و همزمان برنامهی خدمات سلامت خانه به خانه را اجرا میکرد که از مردم آزمایش کمخونی میگرفت و آنها را تشویق به اهدای خون در بیمارستان کوککانتی میکرد. به علاوه، شاخهی شیکاگوی حزب شروع به برقراری ارتباط با گَنگهای محلی کرده بود، با این هدف که آنها را مجاب کند تا از ارتکاب جرم دست بکشند و به مبارزهی طبقاتی بپیوندند. کوششهای حزب موفقیتهای چشمگیری کسب کرد و هر روز به مخاطبان همپتون و اعضای حزب افزوده میشد.
در چهارم دسامبر 1969، ساعت چهار صبح، پلیس شیکاگو با اطلاعاتی که از مخبر خود دریافت کرده بود، به آپارتمان پلنگها در شیکاگو حمله میکند و فرد همپتون را در خواب به قتل میرساند. در مجموع چهار گلوله به همپتون شلیک شد، دو گلوله به سر، یکی به شانه و یکی به دست؛ سه نفر دیگر که روی همان تخت خوابیده بودند توانستند بدون جراحت فرار کنند. مارک کلارک نیز که روی صندلی در اتاق پذیرایی خوابیده بود در خواب به قتل رسید. به همسر همپتون نیز که هشتماهه حامله بود شلیک شد. چهار نفر دیگر از پلنگها که در این آپارتمان خوابیده بودند مجروح شدند و یک نفر دیگر بدون جراحت گریخت. فرد همپتون در زمان قتلش 21 سال داشت، مارک نیز 17 ساله بود. بر اساس یافتههای دادگاه فدرال، 90 گلوله در آپارتمان شلیک شد. تنها یک گلوله را پلنگها شلیک کردند: مارک شاتگان در دست خوابیده بود. همهی اعضای پلنگها که از این حمله جان سالم به در برده بودند، به جرم «اقدام به قتل پلیس و ضرب و جرح» بازداشت شدند. هیچ یک از پلیسها به خاطر قتلهای آن روز محکوم نشدند.
در روز ششم آوریل 1968 در اوکلند غربی، بابی هاتن 17 ساله به دست پلیس اوکلند به قتل میرسد. پلیس برای 90 دقیقه خانهی او را محاصره و به رگبار میبندد و پس به آتش کشیدن خانهاش، او را مجبور میکند برای فرار به سمت رگبار گلولهها بدود. بابی هاتن، بدون هیچ سلاحی، با 10 گلوله در بدن جان داد. دو روز پیش از آن، مارتین لوتر کینگ به قتل رسید، آن هم در زمانی که نظریاتش دربارهی مبارزهی به دور از خشونت را بازنگری میکرد و با گروههای رادیکال ارتباط میگرفت. چند ماه پس از این وقایع، جی ادگار هوور اعلام کرد که پلنگها «بزرگترین خطر برای امنیت داخلی کشور هستند».
در شیکاگو، رهبر برجستهی شاخهی محلی پلنگها، فرد همپتون، پنج برنامهی صبحانهی مختلف را در بخش غربی شهر اداره میکرد، درمانگاهی رایگان تاسیس کرد و همزمان برنامهی خدمات سلامت خانه به خانه را اجرا میکرد که از مردم آزمایش کمخونی میگرفت و آنها را تشویق به اهدای خون در بیمارستان کوککانتی میکرد. به علاوه، شاخهی شیکاگوی حزب شروع به برقراری ارتباط با گَنگهای محلی کرده بود، با این هدف که آنها را مجاب کند تا از ارتکاب جرم دست بکشند و به مبارزهی طبقاتی بپیوندند. کوششهای حزب موفقیتهای چشمگیری کسب کرد و هر روز به مخاطبان همپتون و اعضای حزب افزوده میشد.
در چهارم دسامبر 1969، ساعت چهار صبح، پلیس شیکاگو با اطلاعاتی که از مخبر خود دریافت کرده بود، به آپارتمان پلنگها در شیکاگو حمله میکند و فرد همپتون را در خواب به قتل میرساند. در مجموع چهار گلوله به همپتون شلیک شد، دو گلوله به سر، یکی به شانه و یکی به دست؛ سه نفر دیگر که روی همان تخت خوابیده بودند توانستند بدون جراحت فرار کنند. مارک کلارک نیز که روی صندلی در اتاق پذیرایی خوابیده بود در خواب به قتل رسید. به همسر همپتون نیز که هشتماهه حامله بود شلیک شد. چهار نفر دیگر از پلنگها که در این آپارتمان خوابیده بودند مجروح شدند و یک نفر دیگر بدون جراحت گریخت. فرد همپتون در زمان قتلش 21 سال داشت، مارک نیز 17 ساله بود. بر اساس یافتههای دادگاه فدرال، 90 گلوله در آپارتمان شلیک شد. تنها یک گلوله را پلنگها شلیک کردند: مارک شاتگان در دست خوابیده بود. همهی اعضای پلنگها که از این حمله جان سالم به در برده بودند، به جرم «اقدام به قتل پلیس و ضرب و جرح» بازداشت شدند. هیچ یک از پلیسها به خاطر قتلهای آن روز محکوم نشدند.
✏️چین: کشوری امپریالیستی یا نیمه پیرامونی
▪️مینوی لی
▪️علی ذوالقدر
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/china2/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/چین-کشوری-امپریالیستی-یا-نیمه-پیرامونی.pdf
▪️مینوی لی
▪️علی ذوالقدر
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/china2/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/چین-کشوری-امپریالیستی-یا-نیمه-پیرامونی.pdf
بخشی از متن:چین درحال حاضر بزرگترین اقتصاد جهان بر پایۀ شاخص برابری قدرت خرید[2] است. همزمان با توسعۀ سریع اقتصاد چین و تغییر شکل نقشه ژئوپلیتیکی جهان، رسانههای جریان اصلی غربی از چین بهعنوان یک قدرت امپریالیستی یاد میکنند. قدرتی که انرژی ارزان و مواد خام کشورهای درحال توسعه را استثمار میکند. برخی از روشنفکران و گروههای سیاسی مارکسیست، براساس تئوری لنینیستی امپریالیسم، استدلال میکنند که ظهور سرمایۀ انحصاری چینی و گسترش سریع آن در بازار جهانی، از چین یک کشور سرمایهدارانۀ امپریالیستی ساخته است.
امپریالیستیبودن یا نبودنِ چین پرسشی حیاتی برای مبارزۀ طبقاتی جهانی است. من معتقدم علیرغم ارتباط استثمارگونۀ چین با کشورهای جنوب شرق آسیا، آفریقا و دیگر صادرکنندگان مواد خام، هنوز که هنوز است میزان انتقال ارزش افزودۀ این کشور به کشورهای مرکزی نظام سرمایهداری بیش از دریافت ارزش افزوده از کشورهای پیرامونی است. بنابراین در بهترین حالت چین را میتوان کشوری نیمه-پیرامونی در نظام جهانی سرمایهداری توصیف کرد.
پرسش اصلی این نیست که چین به یک کشور امپریالیستی تبدیل شده یا نه. بلکه سوال اصلی این است که آیا در آیندهای قابل پیشبینی چین میتواند به مرکز نظام جهانی سرمایهداری راه پیدا کند یا خیر. بهدلیل موانع ساختاری نظام جهانی سرمایهداری احتمال آنکه چین به جایگاه مرکزی برسد، کم است. با اینحال اگر چین موفق به این کار شود، استخراج نیروی کار و منابع انرژی، بار غیرقابل تحملی بر دوش جهان خواهد گذاشت. احتمال سازگاری چنین توسعهای همزمان با استمرار نظام موجود و یا پایداری نظام اکولوژیکی جهان بسیار بعید است.
امپریالیستیبودن یا نبودنِ چین پرسشی حیاتی برای مبارزۀ طبقاتی جهانی است. من معتقدم علیرغم ارتباط استثمارگونۀ چین با کشورهای جنوب شرق آسیا، آفریقا و دیگر صادرکنندگان مواد خام، هنوز که هنوز است میزان انتقال ارزش افزودۀ این کشور به کشورهای مرکزی نظام سرمایهداری بیش از دریافت ارزش افزوده از کشورهای پیرامونی است. بنابراین در بهترین حالت چین را میتوان کشوری نیمه-پیرامونی در نظام جهانی سرمایهداری توصیف کرد.
پرسش اصلی این نیست که چین به یک کشور امپریالیستی تبدیل شده یا نه. بلکه سوال اصلی این است که آیا در آیندهای قابل پیشبینی چین میتواند به مرکز نظام جهانی سرمایهداری راه پیدا کند یا خیر. بهدلیل موانع ساختاری نظام جهانی سرمایهداری احتمال آنکه چین به جایگاه مرکزی برسد، کم است. با اینحال اگر چین موفق به این کار شود، استخراج نیروی کار و منابع انرژی، بار غیرقابل تحملی بر دوش جهان خواهد گذاشت. احتمال سازگاری چنین توسعهای همزمان با استمرار نظام موجود و یا پایداری نظام اکولوژیکی جهان بسیار بعید است.
✏️رژۀ ثروت بررسی تاریخی نوکیسگی در ایران از 1332 تا 1398 ش-بخش سوم
▪️طه رادمنش
📎بخش سوم این پرونده را از سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/econoi3/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/نوکیسگی-در-ایران-3.pdf
📌لینک بخش های پیشین این پرونده:
https://www.tajrishcircle.org/econoi1/
https://www.tajrishcircle.org/econoi2/
▪️طه رادمنش
📎بخش سوم این پرونده را از سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/econoi3/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/01/نوکیسگی-در-ایران-3.pdf
📌لینک بخش های پیشین این پرونده:
https://www.tajrishcircle.org/econoi1/
https://www.tajrishcircle.org/econoi2/
بخشی از متن: در بخش دوم ابتدا در باب عدم عاملیت نوکیسهها سخن گفتیم و با اتخاذ خوانشی دیالکتیکی به این مهم پرداختیم. در امتداد همان بحث تلاش کردیم تا با خوانشی ایجابی از مفهوم عاملیت و با محور قرار دادن فعالیتهای اقتصادی و تولیدیِ مولد، از منظر سلبی، چرایی عامل نبودن نوکیسه را برجسته سازیم. در بخش مربوط به اقتصاد سیاسی نابرابری تلاش شد، تا هم از منظر اقتصاد سیاسی و هم رویکرد جامعهشناختی، چرایی معضل بودن نوکیسه را برای جامعه نشان دهیم. و در قسمت آخر، با پیش کشیدن چارچوب مطالعاتی سرمایهداری رفاقتی، و ترکیب آن با گونۀ گاوبندی این سرمایهداری و ازدواج آن با کاپیتالیسم خودکامه و سرمایهداری مافیایی، دستگاه انتزاعی آن را بر پیکرۀ انضمامی ایران پیاده ساختیم.
در بخش سوم، ابتدا در قسمت مربوط به چارچوب نظری سخنی مقدماتی دربارۀ طبقه خواهیم داشت، تا از رهگذر آن، نشان دهیم چرا نوکیسه یک قشر- طبقه است. طبیعتا در این بخش قصد ساخت و ارائۀ دستگاهی بدیع برای مطالعۀ طبقه نداریم، بلکه با خوانشی سلبی از برخی نظریات، دستگاه مطلوبمان را برای مطالعۀ نوکیسه شناسایی خواهیم ساخت. و در نهایت با چنگ زدن به هابیتوسِ بوردیو و اقتصاد سیاسی مارکسیستی، دستگاه نظری منسجم برای پژوهش حاضر را ترسیم خواهیم کرد. در قسمت مربوط به جامعۀ نمایش به شاکلههای رفتاری نوکیسه میپردازیم و اشارۀ کوتاهی به تفاوت آن با اشراف خواهیم داشت. و همچنین به نقاط اشتراک و افتراق نوکیسه و اسنوب نیز اشاراتی خواهیم کرد. در آخرین قسمت از بخش سوم، ذیل تیتر جامعۀ مصرفی به مفهوم مصرف و مصرفگراتر شدن جامعه، و تاثیر مد و فشن در این بِین خواهیم پرداخت. برای تکملۀ این بخش با بهرهگیری از نظریات مارکس – مشخصا در دستنوشتهها و گروندریسه دربارۀ پول- ، و همچنین فلسفۀ پول زیمل این بخش را به پایان میرسانیم.
با پایان گرفتن بخش سوم، مباحث نظری و مفهومیِ پژوهش حاضر انجام میگیرد، و با شروع بخش چهارم، زمینۀ تاریخی، سیاسی، اقتصادی و به عبارت دقیقتر، سویههای انضمامی پژوهش آغاز میگردد.
در پژوهش حاضر تلاش شده است، تا با بهرهگیری از سینما، ادبیات و نمایشنامه، هم چند بُعد به ابعاد تحقیق اضافه شود، هم به غنای اثر حاضر افزوده گردد. آشنایی با گونههای ادبیات مشخصا نمایشنامه، که به نحوی با موضوع اصلی پژوهش ارتباط دارد را، مدیون دوست عزیز، مینا بهروان هستم؛ چه در باب معرفی و چه در باب شناخت.
در بخش سوم، ابتدا در قسمت مربوط به چارچوب نظری سخنی مقدماتی دربارۀ طبقه خواهیم داشت، تا از رهگذر آن، نشان دهیم چرا نوکیسه یک قشر- طبقه است. طبیعتا در این بخش قصد ساخت و ارائۀ دستگاهی بدیع برای مطالعۀ طبقه نداریم، بلکه با خوانشی سلبی از برخی نظریات، دستگاه مطلوبمان را برای مطالعۀ نوکیسه شناسایی خواهیم ساخت. و در نهایت با چنگ زدن به هابیتوسِ بوردیو و اقتصاد سیاسی مارکسیستی، دستگاه نظری منسجم برای پژوهش حاضر را ترسیم خواهیم کرد. در قسمت مربوط به جامعۀ نمایش به شاکلههای رفتاری نوکیسه میپردازیم و اشارۀ کوتاهی به تفاوت آن با اشراف خواهیم داشت. و همچنین به نقاط اشتراک و افتراق نوکیسه و اسنوب نیز اشاراتی خواهیم کرد. در آخرین قسمت از بخش سوم، ذیل تیتر جامعۀ مصرفی به مفهوم مصرف و مصرفگراتر شدن جامعه، و تاثیر مد و فشن در این بِین خواهیم پرداخت. برای تکملۀ این بخش با بهرهگیری از نظریات مارکس – مشخصا در دستنوشتهها و گروندریسه دربارۀ پول- ، و همچنین فلسفۀ پول زیمل این بخش را به پایان میرسانیم.
با پایان گرفتن بخش سوم، مباحث نظری و مفهومیِ پژوهش حاضر انجام میگیرد، و با شروع بخش چهارم، زمینۀ تاریخی، سیاسی، اقتصادی و به عبارت دقیقتر، سویههای انضمامی پژوهش آغاز میگردد.
در پژوهش حاضر تلاش شده است، تا با بهرهگیری از سینما، ادبیات و نمایشنامه، هم چند بُعد به ابعاد تحقیق اضافه شود، هم به غنای اثر حاضر افزوده گردد. آشنایی با گونههای ادبیات مشخصا نمایشنامه، که به نحوی با موضوع اصلی پژوهش ارتباط دارد را، مدیون دوست عزیز، مینا بهروان هستم؛ چه در باب معرفی و چه در باب شناخت.
Forwarded from نشر افکار
اطلاعیهی همکاران ما در "خانهی کتاب دهخدای تبریز"
برای دریافت کمکهای مردمی جهت ارسال به هموطنان زلزلهزده در خوی:
خواهشمندیم با توجه به سرمای سخت زمستان، اقلام مورد نیاز زیر را طی روزهای دوشنبه و سه شنبه دهم و یازدهم بهمن ماه به کتابفروشی دهخدا در خ طالقانی تحویل دهید تا روز چهارشنبه به شهرستان خوی فرستاده شود.
با تشکر
اقلام مورد نیاز:
پتو، بخاری، لوازم بهداشتی، صابون، شامپو، پوشک، نوار بهداشتی، لباس گرم، کنسرو، برنج، روغن، خرما، چادر مسافرتی
اینستاگرام و تلگرام:
@dehkhodabook
@NashrAfkar
برای دریافت کمکهای مردمی جهت ارسال به هموطنان زلزلهزده در خوی:
خواهشمندیم با توجه به سرمای سخت زمستان، اقلام مورد نیاز زیر را طی روزهای دوشنبه و سه شنبه دهم و یازدهم بهمن ماه به کتابفروشی دهخدا در خ طالقانی تحویل دهید تا روز چهارشنبه به شهرستان خوی فرستاده شود.
با تشکر
اقلام مورد نیاز:
پتو، بخاری، لوازم بهداشتی، صابون، شامپو، پوشک، نوار بهداشتی، لباس گرم، کنسرو، برنج، روغن، خرما، چادر مسافرتی
اینستاگرام و تلگرام:
@dehkhodabook
@NashrAfkar
🔹نوشتارهای ارسالی
✏️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران
▪️حسن محدّثیی گیلوایی
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/g1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/02/چشماندازی-نظری-در-بارهی-خیزشهای-اجتماعیی-ایران.pdf
✏️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران
▪️حسن محدّثیی گیلوایی
📎متن را در سایت حلقه تجریش مطالعه و یا فایل آن را از اینجا دانلود کنید.
https://www.tajrishcircle.org/g1/
https://www.tajrishcircle.org/wp-content/uploads/2023/02/چشماندازی-نظری-در-بارهی-خیزشهای-اجتماعیی-ایران.pdf
متن پیش رو حاوی تحلیل و نظرگاه “جامعه شناسانه” دکتر حسن محدثی است و نظرگاه حلقه تجریش درباره جنبش زن،زندگی، آزادی را بازتاب نمی دهد. در موارد بسیاری با این تحلیل مخالفیم و خواهیم کوشید در چند جستار اختلافات خود را شرح دهیم. با این همه بازتاب دادن این نظر می تواند باب بحث را میان حوزه های مستقل و “موضع دانشگاه” باز کند. حلقه تجریش
بخشی از متن: نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجهی یک جنبش اجتماعیی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. بار اوّلی که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش کردم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ بود و جنبش همچنان ادامه داشت. اکنون (یعنی ۳۰ دی ۱۴۰۱) که برای بار دوّم و بعد از دریافت برخی نقدها[1] از سوی برخی صاحبنظران، آن را مجدداً ویرایش کرده ام، چنانکه قابل پیشبینی بود، جنبش اجتماعیی مذکور بروزات خیابانیی بسیار کمی دارد. باری، نوشتن در بحبوحهی یک جنبش، همراه با پیگیریی اخبار هر روزهی آن و نیز همراه با مطالعهی دیگر خیزشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی در دهههای اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینهی اجتماعیی بروز آنها بیشتر توجّه کنم. کوشیدم تا جاییکه ممکن است در عین مفهومسازیی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را بهکار بگیرم و تا جاییکه ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّیگویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارجمند قرار گیرد! انتشار عمومیی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحبنظران ارجمند و آموختن بیشتر را میدهد.
بخشی از متن: نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجهی یک جنبش اجتماعیی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. بار اوّلی که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش کردم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ بود و جنبش همچنان ادامه داشت. اکنون (یعنی ۳۰ دی ۱۴۰۱) که برای بار دوّم و بعد از دریافت برخی نقدها[1] از سوی برخی صاحبنظران، آن را مجدداً ویرایش کرده ام، چنانکه قابل پیشبینی بود، جنبش اجتماعیی مذکور بروزات خیابانیی بسیار کمی دارد. باری، نوشتن در بحبوحهی یک جنبش، همراه با پیگیریی اخبار هر روزهی آن و نیز همراه با مطالعهی دیگر خیزشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی در دهههای اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینهی اجتماعیی بروز آنها بیشتر توجّه کنم. کوشیدم تا جاییکه ممکن است در عین مفهومسازیی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را بهکار بگیرم و تا جاییکه ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّیگویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارجمند قرار گیرد! انتشار عمومیی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحبنظران ارجمند و آموختن بیشتر را میدهد.