چارلز دیکنز (Charles Dickens)، نویسندهٔ انگلیسی قرن نوزدهم، یکی از بزرگترین و مشهورترین نویسندگان ادبیات جهان است. او در دوران خود، با رمانهای خود و توصیف زندگی طبقات کارگر و نابهنگام انگلستان، شهرها و جوامع آن را به تصویر کشید. نوشتههای دیکنز، تأثیر بسیاری در ادبیات و فرهنگ جهانی داشته است و همچنین در ایجاد حساسیت اجتماعی و توجه به مسائل اجتماعی نیز نقش مهمی داشته است. در زیر به برخی از جنبههای مهم دربارهٔ چارلز دیکنز اشاره میکنم:
1. آثار ادبی: چارلز دیکنز بیش از ۳۵ رمان نوشته است که برخی از مهمترین آثار او عبارتند از: "دیوید کاپرفیلد"، "اولیور تویست"، "بیتریبی دیک"، "تالا" و "نمایشگاه ادبی". او به صورت ماهرانه شخصیتهای پیچیده و زندگینامههای شخصیتهای خیالی را به تصویر میکشید و مسائل اجتماعی مانند فقر، بیعدالتی، استثمار و نابرابری را مورد بررسی قرار میداد.
1. روایتگری تصویری: یکی از ویژگیهای برجستهٔ دیکنز در نوشتههایش، استعداد وی در روایتگری تصویری است. او توانست با توصیف جزئیات بصری و شنیداری به خواننده تجسم و تصویرسازی زندهای از صحنهها و شخصیتها ارائه دهد.
1. شخصیتپردازی عمیق: دیکنز به شخصیتپردازی عمیق و پیچیده از کاراکترهایش مشهور است. او شخصیتهایی را به تصویر میکشید که با مشکلات و تضادهای داخلی مواجه هستند و در طول داستان تحول میکنند. این شخصیتها از طبقات مختلف اجتماعی میآیند و نقشهای متفاوتی را در داستانهایش ایفا میکنند.
1. تأثیر اجتماعی: یکی از دیدگاههای مهم دیکنز در آثارش، تمرکز بر مسائل اجتماعی و ایجاد حساسیت نسبت به مشکلات طبقات کارگر بود. او دربیشتر رمانهای خود به مسائلی مانند فقر، بیعدالتی اجتماعی، سوءاستفاده از کودکان و شرایط زندگی سخت طبقات ضعیف پرداخت. این تمرکز اجتماعی در آثار دیکنز، موجب شد تا وی به عنوان یک راوی و صدای ضمیر اجتماعی شناخته شود و نقش مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی زمانهٔ خود ایفا کند.
1. تأثیر بر اصلاحات اجتماعی: آثار دیکنز تأثیر قابل توجهی بر اصلاحات اجتماعی داشته است. به عنوان مثال، رمان "اولیور تویست"، که در مورد زندگی یتیمان و بدبختان بریتانیا است، باعث شد تا قوانین مربوط به مراقبت از کودکان بیسرپرست تغییر کند. همچنین، توصیف واقعیتهای تلخ زندگی در معدنها و کارخانجات در رمان "نمایشگاه ادبی"، به توجه به شرایط کارگران صنعتی و نیاز به اصلاحات کارگری کمک کرد.
1. نمادگرایی: دیکنز از نمادگرایی و متاپرسون در آثار خود استفاده میکرد. او اغلب شخصیتها و وقایع را به عنوان نمادهایی از مفهومهای اجتماعی و اخلاقی استفاده میکرد. به عنوان مثال، شخصیت "میستر میکاوبر" در رمان "دیوید کاپرفیلد" نماد نابرابری اجتماعی و بدبختی برخی افراد است.
چارلز دیکنز با نوشتههایش، نقش مهمی در شکلگیری ادبیات جهانی و حرکتهای اجتماعی داشته است. آثار وی همچنان مورد تحسین و مطالعه قرار میگیرند و تأثیر بینظیری در ادبیات و فرهنگ جهان دارند.
@taheeristory
1. آثار ادبی: چارلز دیکنز بیش از ۳۵ رمان نوشته است که برخی از مهمترین آثار او عبارتند از: "دیوید کاپرفیلد"، "اولیور تویست"، "بیتریبی دیک"، "تالا" و "نمایشگاه ادبی". او به صورت ماهرانه شخصیتهای پیچیده و زندگینامههای شخصیتهای خیالی را به تصویر میکشید و مسائل اجتماعی مانند فقر، بیعدالتی، استثمار و نابرابری را مورد بررسی قرار میداد.
1. روایتگری تصویری: یکی از ویژگیهای برجستهٔ دیکنز در نوشتههایش، استعداد وی در روایتگری تصویری است. او توانست با توصیف جزئیات بصری و شنیداری به خواننده تجسم و تصویرسازی زندهای از صحنهها و شخصیتها ارائه دهد.
1. شخصیتپردازی عمیق: دیکنز به شخصیتپردازی عمیق و پیچیده از کاراکترهایش مشهور است. او شخصیتهایی را به تصویر میکشید که با مشکلات و تضادهای داخلی مواجه هستند و در طول داستان تحول میکنند. این شخصیتها از طبقات مختلف اجتماعی میآیند و نقشهای متفاوتی را در داستانهایش ایفا میکنند.
1. تأثیر اجتماعی: یکی از دیدگاههای مهم دیکنز در آثارش، تمرکز بر مسائل اجتماعی و ایجاد حساسیت نسبت به مشکلات طبقات کارگر بود. او دربیشتر رمانهای خود به مسائلی مانند فقر، بیعدالتی اجتماعی، سوءاستفاده از کودکان و شرایط زندگی سخت طبقات ضعیف پرداخت. این تمرکز اجتماعی در آثار دیکنز، موجب شد تا وی به عنوان یک راوی و صدای ضمیر اجتماعی شناخته شود و نقش مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی زمانهٔ خود ایفا کند.
1. تأثیر بر اصلاحات اجتماعی: آثار دیکنز تأثیر قابل توجهی بر اصلاحات اجتماعی داشته است. به عنوان مثال، رمان "اولیور تویست"، که در مورد زندگی یتیمان و بدبختان بریتانیا است، باعث شد تا قوانین مربوط به مراقبت از کودکان بیسرپرست تغییر کند. همچنین، توصیف واقعیتهای تلخ زندگی در معدنها و کارخانجات در رمان "نمایشگاه ادبی"، به توجه به شرایط کارگران صنعتی و نیاز به اصلاحات کارگری کمک کرد.
1. نمادگرایی: دیکنز از نمادگرایی و متاپرسون در آثار خود استفاده میکرد. او اغلب شخصیتها و وقایع را به عنوان نمادهایی از مفهومهای اجتماعی و اخلاقی استفاده میکرد. به عنوان مثال، شخصیت "میستر میکاوبر" در رمان "دیوید کاپرفیلد" نماد نابرابری اجتماعی و بدبختی برخی افراد است.
چارلز دیکنز با نوشتههایش، نقش مهمی در شکلگیری ادبیات جهانی و حرکتهای اجتماعی داشته است. آثار وی همچنان مورد تحسین و مطالعه قرار میگیرند و تأثیر بینظیری در ادبیات و فرهنگ جهان دارند.
@taheeristory
#سبک_رئال
سبک رئال در داستان نویسی یک رویکرد ادبی است که بر اساس بازتاب دقیق و موثر واقعیتهای زندگی و جوانمردیهای روزمره استوار است. این سبک تلاش میکند تا به طور دقیق و شفاف تصاویر و رویدادهای واقعی را به تصویر بکشد و از اصولی مانند واقعگرایی، شفافیت و سادگی پیروی کند.
یکی از ویژگیهای بارز سبک رئال در داستان نویسی، توجه به جزییات و توصیفهای دقیق است. نویسنده در این سبک، از طریق توصیف صحنهها، شخصیتها و رویدادها، خواننده را به جزئیات واقعی و زندهٔ داستان میبرد. این جزئیات ممکن است شامل توصیف ظاهری شخصیتها، محیطها، صداها و حسها باشد.
سبک رئال نیز به تمرکز بر زندگی روزمره و مسائل مربوط به آن مشهور است. داستانهای سبک رئال معمولاً به موضوعاتی مانند رویدادهای روزمره، روابط انسانی، مشکلات اجتماعی و رویدادهای تاریخی و فرهنگی میپردازند. این سبک تلاش میکند تا بازتابی دقیق از زندگی واقعی ارائه دهد و خواننده را به تأمل در مسائل بشری و اجتماعی ترغیب کند.
در سبک رئال، زبان استفاده شده نیز معمولاً ساده، روان و بیپراکندگی است. این سبک از امکانات زبانی ساده و قابل فهم برای انتقال دقیق و شفاف واقعیتها بهره میبرد. واژگان پراستفاده و اصطلاحات فنی بیشتر حذف میشوند و جملات کوتاه و ساده به کار گرفته میشوند تا خواننده را به راحتی به محتوا هدایت کنند.
در نهایت، سبک رئال در داستان نویسی تلاش میکند تا با تمرکز بر واقعیتها و جزئیات دقیق، تصویری شفاف و معتبر از زندگی ارائه کند. این سبک به خواننده اجازه میدهد تا به طور عمیقتری در فضای داستان غرق شده و با جزئیات و رویدادهای واقعی، تجربه شگفتی از دنیای داستانی را پیدا کند.
@taheeristory
سبک رئال در داستان نویسی یک رویکرد ادبی است که بر اساس بازتاب دقیق و موثر واقعیتهای زندگی و جوانمردیهای روزمره استوار است. این سبک تلاش میکند تا به طور دقیق و شفاف تصاویر و رویدادهای واقعی را به تصویر بکشد و از اصولی مانند واقعگرایی، شفافیت و سادگی پیروی کند.
یکی از ویژگیهای بارز سبک رئال در داستان نویسی، توجه به جزییات و توصیفهای دقیق است. نویسنده در این سبک، از طریق توصیف صحنهها، شخصیتها و رویدادها، خواننده را به جزئیات واقعی و زندهٔ داستان میبرد. این جزئیات ممکن است شامل توصیف ظاهری شخصیتها، محیطها، صداها و حسها باشد.
سبک رئال نیز به تمرکز بر زندگی روزمره و مسائل مربوط به آن مشهور است. داستانهای سبک رئال معمولاً به موضوعاتی مانند رویدادهای روزمره، روابط انسانی، مشکلات اجتماعی و رویدادهای تاریخی و فرهنگی میپردازند. این سبک تلاش میکند تا بازتابی دقیق از زندگی واقعی ارائه دهد و خواننده را به تأمل در مسائل بشری و اجتماعی ترغیب کند.
در سبک رئال، زبان استفاده شده نیز معمولاً ساده، روان و بیپراکندگی است. این سبک از امکانات زبانی ساده و قابل فهم برای انتقال دقیق و شفاف واقعیتها بهره میبرد. واژگان پراستفاده و اصطلاحات فنی بیشتر حذف میشوند و جملات کوتاه و ساده به کار گرفته میشوند تا خواننده را به راحتی به محتوا هدایت کنند.
در نهایت، سبک رئال در داستان نویسی تلاش میکند تا با تمرکز بر واقعیتها و جزئیات دقیق، تصویری شفاف و معتبر از زندگی ارائه کند. این سبک به خواننده اجازه میدهد تا به طور عمیقتری در فضای داستان غرق شده و با جزئیات و رویدادهای واقعی، تجربه شگفتی از دنیای داستانی را پیدا کند.
@taheeristory
#سبک_رئال
در داستاننویسی در سبک رئال، هنرمندان بسیاری وجود دارند که به عنوان نویسندگان برجسته در این زمینه شناخته میشوند. این انتخاب بسیار شخصی است و به تفضیلات شما بستگی دارد. اما یکی از نویسندگانی که معمولاً به عنوان یکی از برترین نویسندگان در سبک رئال شناخته میشود، "جان استاینبک" (John Steinbeck) است.
جان استاینبک نویسندهای آمریکایی بود که در قرن بیستم فعالیت میکرد. آثار او معمولاً به تصویر کشیدن زندگی مردم معمولی و طبقات فقیر جامعه آمریکا میپرداخت. او توانست با توصیف دقیق و واقعگرایانهٔ رویدادها و شخصیتها، تأثیر قابل توجهی روی ادبیات جهان بگذارد.
یکی از آثار برجسته جان استاینبک، رمان "خرگوشها" (Of Mice and Men) است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. این رمان به تصویر کشیدن زندگی دو مهاجر کشاورزی در ایالات متحده در دهه ۱۹۳۰ میپردازد و با موضوعاتی مانند دوستی، خوابها و امیدها، مشکلات اجتماعی و انسانیت سر و کار دارد. استاینبک در این رمان، با توصیف دقیق و عمیق شخصیتها و محیط زندگی آنها، تأثیرگذاری بزرگی را بر خوانندگان داشته است.
نویسندگی استاینبک در سبک رئال بازتابی از زندگی واقعی و رنجها و آرزوهای انسانی دارد. او به طور دقیق و با استفاده از زبان ساده و قابل فهم، تجربههای زندگی را به تصویر میکشد.
البته، این تنها یکی از نویسندگان برجسته در سبک رئال است و هنرمندان دیگری نیز وجود دارند که در این زمینه شناخته شدهاند. پیشنهاد میکنم برای کشف بیشتر، آثار نویسندگان مختلف را مطالعه کنید و با سبکهای مختلف در داستاننویسی آشنا شوید تا بتوانید براساس سلیقهی خودتان نویسندگان مورد علاقه خود را پیدا کنید.
@taheeristory
در داستاننویسی در سبک رئال، هنرمندان بسیاری وجود دارند که به عنوان نویسندگان برجسته در این زمینه شناخته میشوند. این انتخاب بسیار شخصی است و به تفضیلات شما بستگی دارد. اما یکی از نویسندگانی که معمولاً به عنوان یکی از برترین نویسندگان در سبک رئال شناخته میشود، "جان استاینبک" (John Steinbeck) است.
جان استاینبک نویسندهای آمریکایی بود که در قرن بیستم فعالیت میکرد. آثار او معمولاً به تصویر کشیدن زندگی مردم معمولی و طبقات فقیر جامعه آمریکا میپرداخت. او توانست با توصیف دقیق و واقعگرایانهٔ رویدادها و شخصیتها، تأثیر قابل توجهی روی ادبیات جهان بگذارد.
یکی از آثار برجسته جان استاینبک، رمان "خرگوشها" (Of Mice and Men) است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. این رمان به تصویر کشیدن زندگی دو مهاجر کشاورزی در ایالات متحده در دهه ۱۹۳۰ میپردازد و با موضوعاتی مانند دوستی، خوابها و امیدها، مشکلات اجتماعی و انسانیت سر و کار دارد. استاینبک در این رمان، با توصیف دقیق و عمیق شخصیتها و محیط زندگی آنها، تأثیرگذاری بزرگی را بر خوانندگان داشته است.
نویسندگی استاینبک در سبک رئال بازتابی از زندگی واقعی و رنجها و آرزوهای انسانی دارد. او به طور دقیق و با استفاده از زبان ساده و قابل فهم، تجربههای زندگی را به تصویر میکشد.
البته، این تنها یکی از نویسندگان برجسته در سبک رئال است و هنرمندان دیگری نیز وجود دارند که در این زمینه شناخته شدهاند. پیشنهاد میکنم برای کشف بیشتر، آثار نویسندگان مختلف را مطالعه کنید و با سبکهای مختلف در داستاننویسی آشنا شوید تا بتوانید براساس سلیقهی خودتان نویسندگان مورد علاقه خود را پیدا کنید.
@taheeristory
صادق هدایت در ۲۸ بهمن ماه ۱۲۸۱ شمسی در تهران به دنیا آمد. او که از نوادگان رضا قلی خان هدایت، ادیب، شاعر، محقق و مورخ مشهور سده سیزده هجری بود، از همان کودکی استعداد ذاتی اش در ادبیات را به منصه ظهور رساند. اولین تلاش ادبی هدایت در ۱۲ سالگی و در قالب روزنامه دیواری «ندای اموات» در مدرسه شکل گرفت. سه سال بعد، با ورود به مدرسه فرانسوی ها، ادبیات جهان را شناخت و به متافیزیک علاقهمند شد. اولین مقاله اش در روزنامهای هفتگی به مدیریت نصرالله فلسفی به چاپ رسید.
تولد اولین کتاب هدایت هم به همان زمان تحصیل برمی گردد. کتاب کوچکی با موضوع مهربانی با حیوانات که تحت عنوان «انسان و حیوان» در سال ۱۳۰۳ به چاپ رسید. پس از آن اولین داستان کوتاهش را در مجله وفا با عنوان «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» منتشر کرد. «فواید گیاه خواری» کتابی که زائیدهی اشتیاق هدایت به گیاه خواری ست در ۱۳۰۶ در برلین به انتشار رسید. او معتقد بود: ” اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.”
هدایت در معرفی نویسندگان بزرگی، چون «ژان پل سارتر» و «فرانتس کافکا» به ایرانیان سهم بزرگی دارد. او اولین کسی بود که داستانهایی از این دو را به فارسی ترجمه کرد و برخی – شاید به اشتباه – حتی هدایت را متاثر از اندیشههای کافکا میدانند. این امر بیشتر از آنجا ناشی میشود که روح یکسانی بر آثار این دو نویسنده – خصوصا در بوف کور – به چشم میخورد. یأس فلسفی، فضاسازیهای تلخ و تاریک، شخصیتهایی تنها و مفلوک و زخم خورده و محتوای انتقادی از جمله موارد مشابهی هستند که از دو تفکر متفاوت، تراوش شده و هردو با زبان ساده و بی پیرایه آنرا به رشته تحریر درآوردند.
سرانجام هدایت هم، چون نوشته هایش تلخ و تاریک بود. در سفری بی بازگشت به پاریس و پس از به آتش کشیدن بسیاری از نوشتههای چاپ نشده اش، دومین تلاشش برای خودکشی، در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ منجر به مرگ میشود و بدنش را در گورستان پرلاشز به خاک میسپارند. اما پس از مرگ، نامش پر آوازهتر و قلمِ اندیشه محورش، پر رنگتر از زمان حیاتش جلوه گر شد؛ به طوریکه حجم آثار تولید شده درباره صادق هدایت از تعداد نوشته هایش هم بیشتر به نظر میرسد. در ادامه به اختصار، پیرامون پنج مورد از مهمترین و نام آشناترین آثار صادق هدایت برایتان خواهیم گفت.
@taheeristory
تولد اولین کتاب هدایت هم به همان زمان تحصیل برمی گردد. کتاب کوچکی با موضوع مهربانی با حیوانات که تحت عنوان «انسان و حیوان» در سال ۱۳۰۳ به چاپ رسید. پس از آن اولین داستان کوتاهش را در مجله وفا با عنوان «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» منتشر کرد. «فواید گیاه خواری» کتابی که زائیدهی اشتیاق هدایت به گیاه خواری ست در ۱۳۰۶ در برلین به انتشار رسید. او معتقد بود: ” اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.”
هدایت در معرفی نویسندگان بزرگی، چون «ژان پل سارتر» و «فرانتس کافکا» به ایرانیان سهم بزرگی دارد. او اولین کسی بود که داستانهایی از این دو را به فارسی ترجمه کرد و برخی – شاید به اشتباه – حتی هدایت را متاثر از اندیشههای کافکا میدانند. این امر بیشتر از آنجا ناشی میشود که روح یکسانی بر آثار این دو نویسنده – خصوصا در بوف کور – به چشم میخورد. یأس فلسفی، فضاسازیهای تلخ و تاریک، شخصیتهایی تنها و مفلوک و زخم خورده و محتوای انتقادی از جمله موارد مشابهی هستند که از دو تفکر متفاوت، تراوش شده و هردو با زبان ساده و بی پیرایه آنرا به رشته تحریر درآوردند.
سرانجام هدایت هم، چون نوشته هایش تلخ و تاریک بود. در سفری بی بازگشت به پاریس و پس از به آتش کشیدن بسیاری از نوشتههای چاپ نشده اش، دومین تلاشش برای خودکشی، در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ منجر به مرگ میشود و بدنش را در گورستان پرلاشز به خاک میسپارند. اما پس از مرگ، نامش پر آوازهتر و قلمِ اندیشه محورش، پر رنگتر از زمان حیاتش جلوه گر شد؛ به طوریکه حجم آثار تولید شده درباره صادق هدایت از تعداد نوشته هایش هم بیشتر به نظر میرسد. در ادامه به اختصار، پیرامون پنج مورد از مهمترین و نام آشناترین آثار صادق هدایت برایتان خواهیم گفت.
@taheeristory
۱.بوف کور
رمان کوتاه بوف کور، مهمترین و مشهورترین اثر صادق هدایت، اولین رمان مدرن فارسی و از بهترین رمانهای قرن بیستم است که به زعم برخی از کارشناسان، درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران هم نامیده میشود. کتابی که در سال ۱۳۰۹ در پاریس نوشته و نسخه دست نویسش در ۱۳۱۵ در بمبئی هندوستان بصورت پلىکپى در ۵۰ نسخه منتشر شد. این کتاب که امروزه به زبانهای دیگر هم ترجمه شده، حکایت سورئال شخصی دردمند و منزوی است که در قصه با عنوان حرفه اش میشناسیمش: نقاش روی جلد قلمدان! نقاشی که تنها خالق یک نقش است تا زمانیکه به رویای داخل این نقش وارد میشود. دنیای تیره و تاری که هدایت لبالب از نمادهای مختلف و تعابیر فلسفی گوناگون روبروی نگاه مخاطب قرار میدهد، مثل اکثر آثارش، با همان جهان بینی خاص او به جهان هستی و مرگ روایت شده است. داستان به همین باشکوهی آغاز میشود:
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است، ولی افسوس که تأثیر این گونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید.
رمان کوتاه بوف کور، مهمترین و مشهورترین اثر صادق هدایت، اولین رمان مدرن فارسی و از بهترین رمانهای قرن بیستم است که به زعم برخی از کارشناسان، درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران هم نامیده میشود. کتابی که در سال ۱۳۰۹ در پاریس نوشته و نسخه دست نویسش در ۱۳۱۵ در بمبئی هندوستان بصورت پلىکپى در ۵۰ نسخه منتشر شد. این کتاب که امروزه به زبانهای دیگر هم ترجمه شده، حکایت سورئال شخصی دردمند و منزوی است که در قصه با عنوان حرفه اش میشناسیمش: نقاش روی جلد قلمدان! نقاشی که تنها خالق یک نقش است تا زمانیکه به رویای داخل این نقش وارد میشود. دنیای تیره و تاری که هدایت لبالب از نمادهای مختلف و تعابیر فلسفی گوناگون روبروی نگاه مخاطب قرار میدهد، مثل اکثر آثارش، با همان جهان بینی خاص او به جهان هستی و مرگ روایت شده است. داستان به همین باشکوهی آغاز میشود:
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است، ولی افسوس که تأثیر این گونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید.
۲. زنده به گور
داستان کوتاه «زنده به گور» که به اعتقاد بسیاری از افراد شرح حال نویسنده را به تصویر کشیده، در ۱۳۰۸ نوشته شد و یک سال بعد هدایت آنرا به همراه هشت داستان دیگر در اولین مجموعه داستانی اش با همین نام منتشر کرد. داستان حال و روز جوانی منزوی و سرخورده با آشفتگیهای فکری و روحی را روایت میکند که در آرزوی مرگ به سر میبرد، اما مرگ هم از او روگردان است. پرداخت دقیق جزئیات در فضایی تلخ و اندوه بار، اما ملموس و تاثیرگذار، این اثر را در زمره بهترین و مشهورترین آثار هدایت قرار داده که به زبانهای دیگر هم ترجمه و منتشر شده است. در قسمتی از ابتدای این کتاب میخوانیم:
فکر میکنم میبینم برخی از تکههای بچگی به خوبی یادم میآید. مثل این است که دیروز بوده، میبینم با بچگیم آنقدرها فاصله ندارم. حالا سرتاسر زندگانی سیاه، پست و بیهوده خودم را میبینم. آیا آنوقت خوشوقت بودم؟ نه، چه اشتباه بزرگی! همه گمان میکنند بچه خوشبخت است. نه خوب یادم است. آن وقت بیشتر حساس بودم. آن وقت هم مقلد و آب زیرکاه بودم. شاید ظاهرا میخندیدم یا بازی میکردم. ولی در باطن کمترین زخم زبان یا کوچکترین پیشامد ناگوار و بیهوده ساعتهای دراز فکر مرا به خود مشغول میداشت و خودم خودم را میخوردم. اصلا مرده شور این طبیعت مرا ببرد. حق به جانب آنهایی است که میگویند بهشت و دوزخ در خود اشخاص است. بعضیها خوش به دنیا میآیند و بعضیها ناخوش.
داستان کوتاه «زنده به گور» که به اعتقاد بسیاری از افراد شرح حال نویسنده را به تصویر کشیده، در ۱۳۰۸ نوشته شد و یک سال بعد هدایت آنرا به همراه هشت داستان دیگر در اولین مجموعه داستانی اش با همین نام منتشر کرد. داستان حال و روز جوانی منزوی و سرخورده با آشفتگیهای فکری و روحی را روایت میکند که در آرزوی مرگ به سر میبرد، اما مرگ هم از او روگردان است. پرداخت دقیق جزئیات در فضایی تلخ و اندوه بار، اما ملموس و تاثیرگذار، این اثر را در زمره بهترین و مشهورترین آثار هدایت قرار داده که به زبانهای دیگر هم ترجمه و منتشر شده است. در قسمتی از ابتدای این کتاب میخوانیم:
فکر میکنم میبینم برخی از تکههای بچگی به خوبی یادم میآید. مثل این است که دیروز بوده، میبینم با بچگیم آنقدرها فاصله ندارم. حالا سرتاسر زندگانی سیاه، پست و بیهوده خودم را میبینم. آیا آنوقت خوشوقت بودم؟ نه، چه اشتباه بزرگی! همه گمان میکنند بچه خوشبخت است. نه خوب یادم است. آن وقت بیشتر حساس بودم. آن وقت هم مقلد و آب زیرکاه بودم. شاید ظاهرا میخندیدم یا بازی میکردم. ولی در باطن کمترین زخم زبان یا کوچکترین پیشامد ناگوار و بیهوده ساعتهای دراز فکر مرا به خود مشغول میداشت و خودم خودم را میخوردم. اصلا مرده شور این طبیعت مرا ببرد. حق به جانب آنهایی است که میگویند بهشت و دوزخ در خود اشخاص است. بعضیها خوش به دنیا میآیند و بعضیها ناخوش.
۳.سه قطره خون
این اثر که در مجموعه کتابی به همین نام، مشتمل بر یازده داستان کوتاه در ۱۳۱۱ منتشر شده، از آشناترین آثار هدایت در ادبیات داستانی است. اثری که با تکیه بر سبک روایی خاص نویسنده و خلق مضامین سمبولیک و بهره گیری از افسانه هایی چون داستان مرغ حق، به درونیات انسان سرک میکشد. راوی داستان شخصی است که بعد از یک سال بستری در تیمارستان، ظاهرا معالجه شده و اینک در روزهای آخر اقامتش به شرح حال سایر بیماران میپردازد. داستان اینگونه آغاز میشود:
دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوری که ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شدهام و هفتهٔ دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا نا خوش بودهام؟ یکسال است، در تمام این مدت هرچه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم به من نمیدادند. همیشه پیش خودم گمان میکردم هر ساعتی که قلم و کاغذ بدستم بیفتد چقدر چیزها که نخواهم نوشت…، ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو میکردم، چیزی که انتظارش را داشتم…! اما چه فایده… از دیروز تا حالا هرچه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بیحس میشود. حالا که دقت میکنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیدهام تنها چیزی که خوانده میشود اینست: سه قطره خون.
این اثر که در مجموعه کتابی به همین نام، مشتمل بر یازده داستان کوتاه در ۱۳۱۱ منتشر شده، از آشناترین آثار هدایت در ادبیات داستانی است. اثری که با تکیه بر سبک روایی خاص نویسنده و خلق مضامین سمبولیک و بهره گیری از افسانه هایی چون داستان مرغ حق، به درونیات انسان سرک میکشد. راوی داستان شخصی است که بعد از یک سال بستری در تیمارستان، ظاهرا معالجه شده و اینک در روزهای آخر اقامتش به شرح حال سایر بیماران میپردازد. داستان اینگونه آغاز میشود:
دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوری که ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شدهام و هفتهٔ دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا نا خوش بودهام؟ یکسال است، در تمام این مدت هرچه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم به من نمیدادند. همیشه پیش خودم گمان میکردم هر ساعتی که قلم و کاغذ بدستم بیفتد چقدر چیزها که نخواهم نوشت…، ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو میکردم، چیزی که انتظارش را داشتم…! اما چه فایده… از دیروز تا حالا هرچه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بیحس میشود. حالا که دقت میکنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیدهام تنها چیزی که خوانده میشود اینست: سه قطره خون.
۴.مسخ
هدایت با ترجمه نوول «مسخ» مشهورترین اثر فرانتس کافکا، در ۱۳۲۹ باب آشنایی خواننده فارسی زبان را با این نویسنده شهیر آلمانی زبان فراهم کرد. هرچند پیش از او حسن قائمیان «گروه محکومین» را از کافکا ترجمه کرده و هدایت تنها پیشگفتار «پیام کافکا» را بر آن نوشت، اما ایرانیان کافکا را با این کتاب شناختند. مسخ که در فهرست مهمترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم قرار گرفته، داستان نمادینی از تنهایی و روزمرگی انسان مدرن در جهانی است که تنها به شکل ابزار به او نگاه میکند. ابزاری که همهی ارزشش به قدرت و کارایی آن وابسته است. «گرهگوار سامسا» زمانیکه وارد کابوس زندگی جدیدش میشود، رویای زندگی آسوده اطرافیانش هم تغییر میکند. هدایت با همان زبان ساده و روان کافکا گزارش این اتفاق سورئال را آغاز میکند:
یک روز صبح، همینکه گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمامعیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوهای گنبدمانندی دارد که رویش را رگههایی بهشکل کمان تقسیمبندی کرده است. لحاف که بهزحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود بهکلی بیفتد و پاهای او که بهطرز رقتآوری برای تنهاش نازک مینمود، جلوی چشمش پیچ و تاب میخورد.
هدایت با ترجمه نوول «مسخ» مشهورترین اثر فرانتس کافکا، در ۱۳۲۹ باب آشنایی خواننده فارسی زبان را با این نویسنده شهیر آلمانی زبان فراهم کرد. هرچند پیش از او حسن قائمیان «گروه محکومین» را از کافکا ترجمه کرده و هدایت تنها پیشگفتار «پیام کافکا» را بر آن نوشت، اما ایرانیان کافکا را با این کتاب شناختند. مسخ که در فهرست مهمترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم قرار گرفته، داستان نمادینی از تنهایی و روزمرگی انسان مدرن در جهانی است که تنها به شکل ابزار به او نگاه میکند. ابزاری که همهی ارزشش به قدرت و کارایی آن وابسته است. «گرهگوار سامسا» زمانیکه وارد کابوس زندگی جدیدش میشود، رویای زندگی آسوده اطرافیانش هم تغییر میکند. هدایت با همان زبان ساده و روان کافکا گزارش این اتفاق سورئال را آغاز میکند:
یک روز صبح، همینکه گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمامعیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوهای گنبدمانندی دارد که رویش را رگههایی بهشکل کمان تقسیمبندی کرده است. لحاف که بهزحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود بهکلی بیفتد و پاهای او که بهطرز رقتآوری برای تنهاش نازک مینمود، جلوی چشمش پیچ و تاب میخورد.
۵.سگ ولگرد
داستان کوتاه «سگ ولگرد» یکی از هشت داستان آخرین مجموعه داستانی صادق هدایت، در کتابی به همین نام در ۱۳۲۱ انتشار یافت. این داستان را اولین اثری از هدایت معرفی میکنند، که به زبانهای دیگر ترجمه شده است. اثری زیبا و سمبلیک، که در کنار یکی از دغدغههای همیشگی هدایت -حقوق حیوانات- با رویکردی فلسفی و اجتماعی، مهرطلبی و عشق و نوع دوستی را فارغ از تفاوتها، به مخاطب گوشزد میکند. چنانچه در چشمهای «پات» سگ گمشده داستان که در جستجوی صاحبش است، روحی انسانی میبیند. در بخشی از داستان آمده:
ولی چیزی که بیشتر پات را شکنجه میداد احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچهای بود که همهاش توسری خورده و فحش شنیده، اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده. مخصوصاً با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشمهای او این نوازش را گدایی میکردند و حاضر بود جان خود را بدهد درصورتی که یک نفر به او اظهار محبت بکند و با دست روی سرش بکشد.
@taheeristory
داستان کوتاه «سگ ولگرد» یکی از هشت داستان آخرین مجموعه داستانی صادق هدایت، در کتابی به همین نام در ۱۳۲۱ انتشار یافت. این داستان را اولین اثری از هدایت معرفی میکنند، که به زبانهای دیگر ترجمه شده است. اثری زیبا و سمبلیک، که در کنار یکی از دغدغههای همیشگی هدایت -حقوق حیوانات- با رویکردی فلسفی و اجتماعی، مهرطلبی و عشق و نوع دوستی را فارغ از تفاوتها، به مخاطب گوشزد میکند. چنانچه در چشمهای «پات» سگ گمشده داستان که در جستجوی صاحبش است، روحی انسانی میبیند. در بخشی از داستان آمده:
ولی چیزی که بیشتر پات را شکنجه میداد احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچهای بود که همهاش توسری خورده و فحش شنیده، اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده. مخصوصاً با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشمهای او این نوازش را گدایی میکردند و حاضر بود جان خود را بدهد درصورتی که یک نفر به او اظهار محبت بکند و با دست روی سرش بکشد.
@taheeristory
#تمرین_روزانه
دوستان و همراهان گرامی سلام ، امیدوارم همیشه لبخند شادی بر روی لب داشته باشید.
امروز یک تمرین بسیار عالی در جهت افزایش مهارت توصیف صحنه با هم انجام خواهیم داد .
چشمهای خود را ببنید و خودتان را در یک شهر بسیار مدرن تصور کنید ، ساختمان ها و آسمان خراش های بسیار بلند ، خیابان ها پر از خودرو های پیشرفته ، و حتی خودروهایی را تصور کنید که قابلیت پرواز دارند و به صورت هوایی تردد می کنند ، اسکوربردهای بزرگ روی ساختمان ها که در حال پخش یک سری تصاویر هستند و ... ، حتماً این مواردی که گفته شد را در فیلم های بسیاری دیده اید ، حالا چشمها را ببنید و خودتان را در چنین شهری تصور کنید ، هر یک دقیقه چشمهای خود را باز کنید و آنچه دیده اید را روی کاغذ بیاورید ، مطمعناً در ابتدا برای شما چالش بزرگی خواهد بود ، چرا که روی کاغذ آوردن آنچه که در ذهن می گذرد کار بسیار سختی است اما اگر هر روز این تمرین را ، البته در فضاهای مختلف ، انجام دهید به مرور مهارت شما افزایش خواهد یافت و می توانید به راحتی در داستان های خود توصیف صحنه را آنطور که در ذهن دارید پیاده سازی کنید ، به یاد داشته باشید ، تمرین در داستان نویسی بسیار اهمیت دارد ، چرا که در حین انجام تمرین ایده های بسیار خوبی به ذهن شما خواهد رسید ، بنابراین هر روز تمرین کنید ، در این کانال هزاران تمرین قرار داده شده که به شما برای حرکت در راه پرپیچ و خم داستان نویسی کمک خواهد کرد .
@taheeristory
دوستان و همراهان گرامی سلام ، امیدوارم همیشه لبخند شادی بر روی لب داشته باشید.
امروز یک تمرین بسیار عالی در جهت افزایش مهارت توصیف صحنه با هم انجام خواهیم داد .
چشمهای خود را ببنید و خودتان را در یک شهر بسیار مدرن تصور کنید ، ساختمان ها و آسمان خراش های بسیار بلند ، خیابان ها پر از خودرو های پیشرفته ، و حتی خودروهایی را تصور کنید که قابلیت پرواز دارند و به صورت هوایی تردد می کنند ، اسکوربردهای بزرگ روی ساختمان ها که در حال پخش یک سری تصاویر هستند و ... ، حتماً این مواردی که گفته شد را در فیلم های بسیاری دیده اید ، حالا چشمها را ببنید و خودتان را در چنین شهری تصور کنید ، هر یک دقیقه چشمهای خود را باز کنید و آنچه دیده اید را روی کاغذ بیاورید ، مطمعناً در ابتدا برای شما چالش بزرگی خواهد بود ، چرا که روی کاغذ آوردن آنچه که در ذهن می گذرد کار بسیار سختی است اما اگر هر روز این تمرین را ، البته در فضاهای مختلف ، انجام دهید به مرور مهارت شما افزایش خواهد یافت و می توانید به راحتی در داستان های خود توصیف صحنه را آنطور که در ذهن دارید پیاده سازی کنید ، به یاد داشته باشید ، تمرین در داستان نویسی بسیار اهمیت دارد ، چرا که در حین انجام تمرین ایده های بسیار خوبی به ذهن شما خواهد رسید ، بنابراین هر روز تمرین کنید ، در این کانال هزاران تمرین قرار داده شده که به شما برای حرکت در راه پرپیچ و خم داستان نویسی کمک خواهد کرد .
@taheeristory
Forwarded from داستان نویسی (Mostafa)
🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊
دوستان عزیز سلام🌹
از آنجایی که رسالت این کانال آموزش داستان نویسی به صورت کاملا رایگان می باشد ، فایل pdf کتاب داستان نویسی برای همه از این پس به صورت رایگان در کانال قرار خواهد گرفت ، امید که برای شما عزیزان مفید باشد.سپاس
دوستان عزیز سلام🌹
از آنجایی که رسالت این کانال آموزش داستان نویسی به صورت کاملا رایگان می باشد ، فایل pdf کتاب داستان نویسی برای همه از این پس به صورت رایگان در کانال قرار خواهد گرفت ، امید که برای شما عزیزان مفید باشد.سپاس
Forwarded from داستان نویسی (Mostafa)
دانلود فایل pdf کتاب داستان نویسی برای همه 📙
👇👇👇
👇👇👇
#تمرین_روزانه
دوستان و همراهان عزیز سلام
حتما در زمان نوشتن داستان با سوالات و ابهاماتی در رابطه با موضوعات قانونی و حقوقی مواجه شدید ، مثلا شما قصد دارید در رابطه با دعوای دوتا از شخصیت ها مواردی رو در داستان خودتان بیان کنید ولی چون خیلی از قانون اطلاعی ندارید ممکنه در حین نوشتن دچار اشتباه بشید ، بنابراین باید در چنین مواردی از یک وکیل یا مشاور حقوقی کمک بگیرید که آن هم هزینه دارد ، پیشنهاد من به شما این است که در گوگل سرچ کنید مشاور حقوقی رایگان ، سایت های زیادی وجود دارد ، می توانید در یکی از آنها ثبت نام کرده و سوالات خود را ثبت و پاسخش را دریافت کنید ، مراقب باشید این موضوع بسیار مهم است بخصوص در نوشتن داستان های پلیسی ، چون اگر موردی را به اشتباه بنویسید مخاطب خود را از دست خواهید داد ، البته اگر شرایط شما از لحاظ مالی مناسب است از مشاور حقوقی استفاده کنید . سپاس
دوستان و همراهان عزیز سلام
حتما در زمان نوشتن داستان با سوالات و ابهاماتی در رابطه با موضوعات قانونی و حقوقی مواجه شدید ، مثلا شما قصد دارید در رابطه با دعوای دوتا از شخصیت ها مواردی رو در داستان خودتان بیان کنید ولی چون خیلی از قانون اطلاعی ندارید ممکنه در حین نوشتن دچار اشتباه بشید ، بنابراین باید در چنین مواردی از یک وکیل یا مشاور حقوقی کمک بگیرید که آن هم هزینه دارد ، پیشنهاد من به شما این است که در گوگل سرچ کنید مشاور حقوقی رایگان ، سایت های زیادی وجود دارد ، می توانید در یکی از آنها ثبت نام کرده و سوالات خود را ثبت و پاسخش را دریافت کنید ، مراقب باشید این موضوع بسیار مهم است بخصوص در نوشتن داستان های پلیسی ، چون اگر موردی را به اشتباه بنویسید مخاطب خود را از دست خواهید داد ، البته اگر شرایط شما از لحاظ مالی مناسب است از مشاور حقوقی استفاده کنید . سپاس