درس نوشت زندگی:
خیلی وقت بود که هی میخواستم شروع کنم به نوشتن ولی خب خیلی سخت بود که بخوام یه زمانی رو اختصاص بدم بابت این که تلگرام رو باز کنم و بنویسم و ... . تصمیم گرفتم که از این به بعد وسط کاغذهای باطله که دارم کارهای مختلفی رو انجام میدم با رنگ قرمز نکات بامزهای که بهشون برخوردم رو بنویسم و بعد این جا وارد کنم
#زندگی
خیلی وقت بود که هی میخواستم شروع کنم به نوشتن ولی خب خیلی سخت بود که بخوام یه زمانی رو اختصاص بدم بابت این که تلگرام رو باز کنم و بنویسم و ... . تصمیم گرفتم که از این به بعد وسط کاغذهای باطله که دارم کارهای مختلفی رو انجام میدم با رنگ قرمز نکات بامزهای که بهشون برخوردم رو بنویسم و بعد این جا وارد کنم
#زندگی
👍1
درس نوشت نگارش:
احتمالا استفاده از مثال های شخصی این حس را در مخاطب ایجاد می کنه که تعمیمی بی دلیل از زندگی خود آدم به زندگی کلی از افراد صورت گرفته
#نگارش
احتمالا استفاده از مثال های شخصی این حس را در مخاطب ایجاد می کنه که تعمیمی بی دلیل از زندگی خود آدم به زندگی کلی از افراد صورت گرفته
#نگارش
👍1
درس نوشت زبان:
یه مدت که انگلیسی می نوشتم خیلی از دیکشنری برای پیدا کردن مترادف و کالکیشن استفاده می کردم، چند تا بازخورد که گرفتم حس کردم که این جور نوشته ها اصالت فارسی خودشون رو حفظ میکنند و کسی می خونه حس می کنه که با گوگل ترنسلیت به انگلیسی برگردونده شده. تصمیم گرفتم دفع قبل از نوشتن مواردی که فکر می کنم باید از دیکشنری پیدا بشه رو قبل از نوشتن پیدا کنم و بعدش شروع کنم به نوشتن متن بدون استفاده از دیکشنری (البته نه این که استفاده نکنما ولی خیلی کمتر)
#زبان
یه مدت که انگلیسی می نوشتم خیلی از دیکشنری برای پیدا کردن مترادف و کالکیشن استفاده می کردم، چند تا بازخورد که گرفتم حس کردم که این جور نوشته ها اصالت فارسی خودشون رو حفظ میکنند و کسی می خونه حس می کنه که با گوگل ترنسلیت به انگلیسی برگردونده شده. تصمیم گرفتم دفع قبل از نوشتن مواردی که فکر می کنم باید از دیکشنری پیدا بشه رو قبل از نوشتن پیدا کنم و بعدش شروع کنم به نوشتن متن بدون استفاده از دیکشنری (البته نه این که استفاده نکنما ولی خیلی کمتر)
#زبان
👍2
درس نوشت پژوهش:
در مورد کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems:
1. یه توضیح کوتاه در مورد کتاب بدم، همون طور که اسمش معلومه در مورد تئوری های مورد استفاده توی رشتهی سیستمهای اطلاعاتی هست، چیزی که روز پیش فکرم رو یهو درگیر کرد این بود که تئوری واقعا یعنی چی، یه توضیحی تو یه کتابی بود: تئوری توضیحاتی هست در مورد این که دنیا اطراف ما چجوری کار میکنه، این تعریف رو تا چند روز پیش قبول داشتم تا توی یکی از بخش های این کتاب گیر کردم، الان که بهش فکر میکنم تئوری میتونه معنی که نوشتم رو داشته باشه اما این جور تئوری ها که توی این کتاب نوشته شده بیشتر جنبه لنز رو دارند، یعنی دیدن یه واقعیت از یه جنبه مشخص (برای این بفهمیم فلان پدیده چجوری کار میکنه چه ابعادیش رو باید بررسی کنیم)
2. در حال حاضر در فصل 6 اش هستم، فصل 6 اش در مورد هابرماس هست، فکر کنم بیشتر 70 صفحه حجم این بخششه، حقیقتا تا حالا یادم نیست با چیزی پیچیدهتر از این مواجه شده باشم. حجم کارهای که ایشون کرده به شدت زیاده و حس هم میکنم کارهایی که در طور عمرش کرده همه در پس همدیگه بوده (یعنی مثلا تئوری که 5 سال پیش داده، در ادامه تئوری 50 سال پیشش بوده).
3. چند تا ایده جالب توی این فصل اومده (البته که من درست درکش نکردم و چیزی که این جا نوشتم درک امروزم هست و بعدا اصلاحاتش رو خواهم گذاشت و این جا هم به صورت spoil در میارم چون احتمال این که چرت و پرت نوشته باشم نزدیک به 95 درصده ):
- اولی نوع نیت آدمها برای انجام یه کاری هست که میگه سه نوع هست یک نوع انسانها برای مسلط شدن بر چیزی، 2) برای ایجاد هماهنگی 3) برای رهایی جامعه (Emancipatory) که این آخری یه مفهوم پیچیده ای هست که تقریبا هیچی ازش نفهمیدم
- فکر میکنم در ادامه نظریه قبلی دو نوع فعالیت مختلف رو نام میبره: فعالیتهایی که برای نفع شخصی هست و فعالیتهایی که برای هماهنگی هست
- بعدش در مورد interaction ها صحبت میکنه که دو نوع کلی به سمت موفقیت و به سمت توافق توش هست
- یه مدل هم در مورد نظام ساختنی انسان از محیط اطرافش ارائه میده: که سه بخش داره: دنیای درونی، دنیای بیرونی، دنیای اجتماعی و بعدی هم داره به نام life work که نقش بالاتری نسبت به بقیه دنیاها داره
- انواع مباحثه (discourse) رو نام میبره: مباحثه فنی (Theorical discourse)، مباحثه عملی (practical discourse)، انتقاد زیباشناسانه (Aesthetic criticism)، انتقاد درمانی (Therapeutic critique)، مباحثه تفسیری (Explicative discourse)،
- بعدش هم یه مبحثی میپردازه به مباحثه منطقی که تحت یه شرایط خاصی که شکل بگیره همچین مباحثهای شکل میگیره
#تئوری #هابرماس #سیستم_های_اطلاعاتی #پژوهش
در مورد کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems:
1. یه توضیح کوتاه در مورد کتاب بدم، همون طور که اسمش معلومه در مورد تئوری های مورد استفاده توی رشتهی سیستمهای اطلاعاتی هست، چیزی که روز پیش فکرم رو یهو درگیر کرد این بود که تئوری واقعا یعنی چی، یه توضیحی تو یه کتابی بود: تئوری توضیحاتی هست در مورد این که دنیا اطراف ما چجوری کار میکنه، این تعریف رو تا چند روز پیش قبول داشتم تا توی یکی از بخش های این کتاب گیر کردم، الان که بهش فکر میکنم تئوری میتونه معنی که نوشتم رو داشته باشه اما این جور تئوری ها که توی این کتاب نوشته شده بیشتر جنبه لنز رو دارند، یعنی دیدن یه واقعیت از یه جنبه مشخص (برای این بفهمیم فلان پدیده چجوری کار میکنه چه ابعادیش رو باید بررسی کنیم)
2. در حال حاضر در فصل 6 اش هستم، فصل 6 اش در مورد هابرماس هست، فکر کنم بیشتر 70 صفحه حجم این بخششه، حقیقتا تا حالا یادم نیست با چیزی پیچیدهتر از این مواجه شده باشم. حجم کارهای که ایشون کرده به شدت زیاده و حس هم میکنم کارهایی که در طور عمرش کرده همه در پس همدیگه بوده (یعنی مثلا تئوری که 5 سال پیش داده، در ادامه تئوری 50 سال پیشش بوده).
3. چند تا ایده جالب توی این فصل اومده (البته که من درست درکش نکردم و چیزی که این جا نوشتم درک امروزم هست و بعدا اصلاحاتش رو خواهم گذاشت و این جا هم به صورت spoil در میارم چون احتمال این که چرت و پرت نوشته باشم نزدیک به 95 درصده ):
- فکر میکنم در ادامه نظریه قبلی دو نوع فعالیت مختلف رو نام میبره: فعالیتهایی که برای نفع شخصی هست و فعالیتهایی که برای هماهنگی هست
- بعدش در مورد interaction ها صحبت میکنه که دو نوع کلی به سمت موفقیت و به سمت توافق توش هست
- یه مدل هم در مورد نظام ساختنی انسان از محیط اطرافش ارائه میده: که سه بخش داره: دنیای درونی، دنیای بیرونی، دنیای اجتماعی و بعدی هم داره به نام life work که نقش بالاتری نسبت به بقیه دنیاها داره
- انواع مباحثه (discourse) رو نام میبره: مباحثه فنی (Theorical discourse)، مباحثه عملی (practical discourse)، انتقاد زیباشناسانه (Aesthetic criticism)، انتقاد درمانی (Therapeutic critique)، مباحثه تفسیری (Explicative discourse)،
- بعدش هم یه مبحثی میپردازه به مباحثه منطقی که تحت یه شرایط خاصی که شکل بگیره همچین مباحثهای شکل میگیره
👍2
درسنوشت نگارش:
سه راه اولیهی بست پاراگراف، توصیف (فلان پدیده دارای مشخصات زیر است ....)، مثال( رفت و آمدهای خانوادگی میتواند نمونهای از مواردی هستند که منجر به عدم تمرکز دانشجو میشوند) و دلیل (یکی دلایل عدم پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی، جنگ قدرت بین صاحبان کسب و کار است) هستند
حالا زمانی که یه نفر میخواد یه پاراگراف بنویسه میتونه از این سه تا روش در کنار هم استفاده کنه (برگرفته از کتاب نگارش دانشگاهی، پاراگراف نویسی از آقای سیدعلی اصغرزاده)
یه ایده که به نظرم اومد شاید بابت نوشتن پاراگراف خوب ازش استفاده کرد این که بعد از این که جمله موضوع را نوشتیم (جمله موضوع یعنی ایده اصلی پاراگراف)، شروع کنیم به نوشتن دلایل و توصیفها و مثالهای مرتبط با جمله موضوعمون، (من خودم این رو معمولا به صورت نمودارطور مینویسم، یعنی مینویسم دلایل، جلوش یه گیومه بزرگ و دلایل رو جلوش لیست میکنم)
وقتی که این کار رو کردم بعدش فکر میکنم که این مواردی که رو نوشتم باید با چه ترتیبی توی متن بیاد، و بعد هم متن اصلی رو مینویسم
#نگارش
سه راه اولیهی بست پاراگراف، توصیف (فلان پدیده دارای مشخصات زیر است ....)، مثال( رفت و آمدهای خانوادگی میتواند نمونهای از مواردی هستند که منجر به عدم تمرکز دانشجو میشوند) و دلیل (یکی دلایل عدم پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی، جنگ قدرت بین صاحبان کسب و کار است) هستند
حالا زمانی که یه نفر میخواد یه پاراگراف بنویسه میتونه از این سه تا روش در کنار هم استفاده کنه (برگرفته از کتاب نگارش دانشگاهی، پاراگراف نویسی از آقای سیدعلی اصغرزاده)
یه ایده که به نظرم اومد شاید بابت نوشتن پاراگراف خوب ازش استفاده کرد این که بعد از این که جمله موضوع را نوشتیم (جمله موضوع یعنی ایده اصلی پاراگراف)، شروع کنیم به نوشتن دلایل و توصیفها و مثالهای مرتبط با جمله موضوعمون، (من خودم این رو معمولا به صورت نمودارطور مینویسم، یعنی مینویسم دلایل، جلوش یه گیومه بزرگ و دلایل رو جلوش لیست میکنم)
وقتی که این کار رو کردم بعدش فکر میکنم که این مواردی که رو نوشتم باید با چه ترتیبی توی متن بیاد، و بعد هم متن اصلی رو مینویسم
#نگارش
👍1
شرح گفتگو:
توی سلف با یکی از دوستان افغانستانی داشتم غذا میخوردم، دو تا نکته جالب تو صحبتهاشون بود
اول این که من فهمیدم که شمال افغانستان که مردمانش ازبک هستند، زبانشون خیلی خیلی به زبان ترکهای ایران نزدیک هست، یعنی چند تا کلمه ترکی پرسیدم دیدم تو زبان اونها هم این کلمات بودند
دوم اینکه گفت که هر کی تو افغانستان حرف از صلح میزنه، فرداش شهید میشه، (نظر شخصیم این که ما ایرانیها هم چندان و چندان وضعیت متفاوتی با دوستان افغانستانیمون نداریم، یعنی اگر شرایط باشه خیل راحت کسانی که با ما همراه نیستند رو حذف خواهیم کرد)
#شرح_گفتگو
توی سلف با یکی از دوستان افغانستانی داشتم غذا میخوردم، دو تا نکته جالب تو صحبتهاشون بود
اول این که من فهمیدم که شمال افغانستان که مردمانش ازبک هستند، زبانشون خیلی خیلی به زبان ترکهای ایران نزدیک هست، یعنی چند تا کلمه ترکی پرسیدم دیدم تو زبان اونها هم این کلمات بودند
دوم اینکه گفت که هر کی تو افغانستان حرف از صلح میزنه، فرداش شهید میشه، (نظر شخصیم این که ما ایرانیها هم چندان و چندان وضعیت متفاوتی با دوستان افغانستانیمون نداریم، یعنی اگر شرایط باشه خیل راحت کسانی که با ما همراه نیستند رو حذف خواهیم کرد)
#شرح_گفتگو
👍1
شرح گفتگو:
با یکی از بچهها که علوم ورزشی میخوند داشتم صحبت میکردم، بهش گفتم که اتفاقاتی که در حاشیه فوتبال میافته برای من خیلی جذابیت داره، مثلا این که چجوری یه تیم حاشیهی بازیکنهاش رو جمع میکنه و ...
بعدش پرسیدم که آیا توی رشتهی شما جایی هست توی ایران این چیزها رو بررسی کنه، جواب جالبی داد
جوابش با قاطعیت نه بود 😁 یه مثال جالب زد، گفت که اگر بریم بگیم که مثلا توی ورزشگاهها تماشاگرها فحش میدن، چیزی که گفته میشه این که تماشاگرها که فحش نمیدن، خودت بیادبی که داری فحش میدی، در نتیجه کلا هیچ بررسی هم نمیشه کرد
#شرح_گفتگو
با یکی از بچهها که علوم ورزشی میخوند داشتم صحبت میکردم، بهش گفتم که اتفاقاتی که در حاشیه فوتبال میافته برای من خیلی جذابیت داره، مثلا این که چجوری یه تیم حاشیهی بازیکنهاش رو جمع میکنه و ...
بعدش پرسیدم که آیا توی رشتهی شما جایی هست توی ایران این چیزها رو بررسی کنه، جواب جالبی داد
جوابش با قاطعیت نه بود 😁 یه مثال جالب زد، گفت که اگر بریم بگیم که مثلا توی ورزشگاهها تماشاگرها فحش میدن، چیزی که گفته میشه این که تماشاگرها که فحش نمیدن، خودت بیادبی که داری فحش میدی، در نتیجه کلا هیچ بررسی هم نمیشه کرد
#شرح_گفتگو
👍1
درسنوشت پژوهش:
حدود دو ماه پیش که داشتم کتاب Essentials of social research رو میخوندم یه تعریف جالب از تئوری دیدم که خیلی باهاش حال میکردم و همه جا وقتی که میخواستم در مورد تئوری صحبت کنم به اون ارجاع میدادم
طبق اون کتاب، تئوری یعنی توضیح این که دنیای اطراف ما چجوری داره کار میکنه
ولی حالا که دارم کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems رو میخونم، به نظرم یه خورده معنی تئوری رو پیشرفتهتر باید در نظر بگیرم
یعنی الان فکر میکنم خیلی از تئوریها که هستند در مورد این صحبت نمیکنند که فلان پدیده، فلان جور خاص داره کار میکنه (مثلا این که چون زمین جاذبه داره، پس سیب به سمت زمین حرکت میکنه و نه به سمت آسمان)، اما الان با یه سری تئوریهایی برخوردم که نقش لنز دوربین رو دارند (مثلا وقتی که خواستید پدیدهی عدم موفقیت یه سیستم اطلاعاتی رو توی تولید بررسی کنید، احتمالا یه سری تئوری هستند که علت اصلی عدم اجرایی یه سیستم رو عدم توافق بازیگران اصلی میدونه، زمانی که خواستید شما هم این پدیده رو توی مسئله مورد نظر خودتون بررسی کنید، از همون یه سری تئوری استفاده میکنید و از اون جنبهی خاص مسئله رو زیر نظر میگیرید)
#تئوری #پژوهش
حدود دو ماه پیش که داشتم کتاب Essentials of social research رو میخوندم یه تعریف جالب از تئوری دیدم که خیلی باهاش حال میکردم و همه جا وقتی که میخواستم در مورد تئوری صحبت کنم به اون ارجاع میدادم
طبق اون کتاب، تئوری یعنی توضیح این که دنیای اطراف ما چجوری داره کار میکنه
ولی حالا که دارم کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems رو میخونم، به نظرم یه خورده معنی تئوری رو پیشرفتهتر باید در نظر بگیرم
یعنی الان فکر میکنم خیلی از تئوریها که هستند در مورد این صحبت نمیکنند که فلان پدیده، فلان جور خاص داره کار میکنه (مثلا این که چون زمین جاذبه داره، پس سیب به سمت زمین حرکت میکنه و نه به سمت آسمان)، اما الان با یه سری تئوریهایی برخوردم که نقش لنز دوربین رو دارند (مثلا وقتی که خواستید پدیدهی عدم موفقیت یه سیستم اطلاعاتی رو توی تولید بررسی کنید، احتمالا یه سری تئوری هستند که علت اصلی عدم اجرایی یه سیستم رو عدم توافق بازیگران اصلی میدونه، زمانی که خواستید شما هم این پدیده رو توی مسئله مورد نظر خودتون بررسی کنید، از همون یه سری تئوری استفاده میکنید و از اون جنبهی خاص مسئله رو زیر نظر میگیرید)
#تئوری #پژوهش
👍1
ایدهگیری:
یه موضوعی که ذهنم رو درگیر کرد این بود که چه چیزی که باید توی بلاگ نوشت (این کانال رو به این نیت درست کردم که یه جور بلاگ شخصی باشه)
ولی خب الان به یه سوال چالشی برخوردم که چی باید توی بلاگ نوشته بشه
مثلا حال و احوال روزانه رو باید نوشت (مثلا از موضوعی هیجانی آدم میشه) یا نه؟ یه خوبی این جور جزئی نوشتن این که بعدها میشه روش تحقیق انجام داد (یعنی هم خود آدم و هم دیگران میتونند بیان و دادهای که این جا تولید شده برای تحقیقی استفاده کنن)
کسی نظری داره؟
یه موضوعی که ذهنم رو درگیر کرد این بود که چه چیزی که باید توی بلاگ نوشت (این کانال رو به این نیت درست کردم که یه جور بلاگ شخصی باشه)
ولی خب الان به یه سوال چالشی برخوردم که چی باید توی بلاگ نوشته بشه
مثلا حال و احوال روزانه رو باید نوشت (مثلا از موضوعی هیجانی آدم میشه) یا نه؟ یه خوبی این جور جزئی نوشتن این که بعدها میشه روش تحقیق انجام داد (یعنی هم خود آدم و هم دیگران میتونند بیان و دادهای که این جا تولید شده برای تحقیقی استفاده کنن)
کسی نظری داره؟
👍1
شرح گفتگو:
یه کتاب بود در مورد فلسفه بود، یه بخشش در مورد انواع سفسطه داشت صحبت میکرد. چند روز پیش وقتی داشتم با یکی از دوستانم در مورد یه داستان صحبت میکردم، به یه سفسطه بامزهای (توی کتاب باهاش آشنا شده بودم) به نام اشتراک لفظ برخوردم
توی این سفسطه، از از یه کلمه که دو تا معنی مختلف داره استفاده میشه و بر اساسش نتیجهگیری غلطی میگیره مثلا توی داستانی که بهش برخوردم این جوری بود:
کلمه threat توی زبان انگلیسی دو مفهوم داره، مفهوم اول a situation or activity that could cause harm هست و مفهوم دوم a statement that you will cause someone harm هست
حالا یه خانمی به نام مرتضوی گفتهبود که دانشگاه شیکاگو تهدید (به معنی اعلامیهای که توش یکی میاد میگه میخوام به یه نفر آسیب بزنم) دریافت کرده بود، بعدش یه خانمی زنگ زده پلیس دانشگاه و پرسیده بود که آیا تهدیدی (به معنی موقعیت خطرناک) در فلان روز بوده؟ پلیس هم گفته نه نبوده، بعد بر اساس همین گفته مرتضوی دروغ گفته (نتیجهگیری غلط)
#شرح_گفتگو
یه کتاب بود در مورد فلسفه بود، یه بخشش در مورد انواع سفسطه داشت صحبت میکرد. چند روز پیش وقتی داشتم با یکی از دوستانم در مورد یه داستان صحبت میکردم، به یه سفسطه بامزهای (توی کتاب باهاش آشنا شده بودم) به نام اشتراک لفظ برخوردم
توی این سفسطه، از از یه کلمه که دو تا معنی مختلف داره استفاده میشه و بر اساسش نتیجهگیری غلطی میگیره مثلا توی داستانی که بهش برخوردم این جوری بود:
کلمه threat توی زبان انگلیسی دو مفهوم داره، مفهوم اول a situation or activity that could cause harm هست و مفهوم دوم a statement that you will cause someone harm هست
حالا یه خانمی به نام مرتضوی گفتهبود که دانشگاه شیکاگو تهدید (به معنی اعلامیهای که توش یکی میاد میگه میخوام به یه نفر آسیب بزنم) دریافت کرده بود، بعدش یه خانمی زنگ زده پلیس دانشگاه و پرسیده بود که آیا تهدیدی (به معنی موقعیت خطرناک) در فلان روز بوده؟ پلیس هم گفته نه نبوده، بعد بر اساس همین گفته مرتضوی دروغ گفته (نتیجهگیری غلط)
#شرح_گفتگو
👍1
