درسنوشت نگارش:
سه راه اولیهی بست پاراگراف، توصیف (فلان پدیده دارای مشخصات زیر است ....)، مثال( رفت و آمدهای خانوادگی میتواند نمونهای از مواردی هستند که منجر به عدم تمرکز دانشجو میشوند) و دلیل (یکی دلایل عدم پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی، جنگ قدرت بین صاحبان کسب و کار است) هستند
حالا زمانی که یه نفر میخواد یه پاراگراف بنویسه میتونه از این سه تا روش در کنار هم استفاده کنه (برگرفته از کتاب نگارش دانشگاهی، پاراگراف نویسی از آقای سیدعلی اصغرزاده)
یه ایده که به نظرم اومد شاید بابت نوشتن پاراگراف خوب ازش استفاده کرد این که بعد از این که جمله موضوع را نوشتیم (جمله موضوع یعنی ایده اصلی پاراگراف)، شروع کنیم به نوشتن دلایل و توصیفها و مثالهای مرتبط با جمله موضوعمون، (من خودم این رو معمولا به صورت نمودارطور مینویسم، یعنی مینویسم دلایل، جلوش یه گیومه بزرگ و دلایل رو جلوش لیست میکنم)
وقتی که این کار رو کردم بعدش فکر میکنم که این مواردی که رو نوشتم باید با چه ترتیبی توی متن بیاد، و بعد هم متن اصلی رو مینویسم
#نگارش
سه راه اولیهی بست پاراگراف، توصیف (فلان پدیده دارای مشخصات زیر است ....)، مثال( رفت و آمدهای خانوادگی میتواند نمونهای از مواردی هستند که منجر به عدم تمرکز دانشجو میشوند) و دلیل (یکی دلایل عدم پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی، جنگ قدرت بین صاحبان کسب و کار است) هستند
حالا زمانی که یه نفر میخواد یه پاراگراف بنویسه میتونه از این سه تا روش در کنار هم استفاده کنه (برگرفته از کتاب نگارش دانشگاهی، پاراگراف نویسی از آقای سیدعلی اصغرزاده)
یه ایده که به نظرم اومد شاید بابت نوشتن پاراگراف خوب ازش استفاده کرد این که بعد از این که جمله موضوع را نوشتیم (جمله موضوع یعنی ایده اصلی پاراگراف)، شروع کنیم به نوشتن دلایل و توصیفها و مثالهای مرتبط با جمله موضوعمون، (من خودم این رو معمولا به صورت نمودارطور مینویسم، یعنی مینویسم دلایل، جلوش یه گیومه بزرگ و دلایل رو جلوش لیست میکنم)
وقتی که این کار رو کردم بعدش فکر میکنم که این مواردی که رو نوشتم باید با چه ترتیبی توی متن بیاد، و بعد هم متن اصلی رو مینویسم
#نگارش
👍1
شرح گفتگو:
توی سلف با یکی از دوستان افغانستانی داشتم غذا میخوردم، دو تا نکته جالب تو صحبتهاشون بود
اول این که من فهمیدم که شمال افغانستان که مردمانش ازبک هستند، زبانشون خیلی خیلی به زبان ترکهای ایران نزدیک هست، یعنی چند تا کلمه ترکی پرسیدم دیدم تو زبان اونها هم این کلمات بودند
دوم اینکه گفت که هر کی تو افغانستان حرف از صلح میزنه، فرداش شهید میشه، (نظر شخصیم این که ما ایرانیها هم چندان و چندان وضعیت متفاوتی با دوستان افغانستانیمون نداریم، یعنی اگر شرایط باشه خیل راحت کسانی که با ما همراه نیستند رو حذف خواهیم کرد)
#شرح_گفتگو
توی سلف با یکی از دوستان افغانستانی داشتم غذا میخوردم، دو تا نکته جالب تو صحبتهاشون بود
اول این که من فهمیدم که شمال افغانستان که مردمانش ازبک هستند، زبانشون خیلی خیلی به زبان ترکهای ایران نزدیک هست، یعنی چند تا کلمه ترکی پرسیدم دیدم تو زبان اونها هم این کلمات بودند
دوم اینکه گفت که هر کی تو افغانستان حرف از صلح میزنه، فرداش شهید میشه، (نظر شخصیم این که ما ایرانیها هم چندان و چندان وضعیت متفاوتی با دوستان افغانستانیمون نداریم، یعنی اگر شرایط باشه خیل راحت کسانی که با ما همراه نیستند رو حذف خواهیم کرد)
#شرح_گفتگو
👍1
شرح گفتگو:
با یکی از بچهها که علوم ورزشی میخوند داشتم صحبت میکردم، بهش گفتم که اتفاقاتی که در حاشیه فوتبال میافته برای من خیلی جذابیت داره، مثلا این که چجوری یه تیم حاشیهی بازیکنهاش رو جمع میکنه و ...
بعدش پرسیدم که آیا توی رشتهی شما جایی هست توی ایران این چیزها رو بررسی کنه، جواب جالبی داد
جوابش با قاطعیت نه بود 😁 یه مثال جالب زد، گفت که اگر بریم بگیم که مثلا توی ورزشگاهها تماشاگرها فحش میدن، چیزی که گفته میشه این که تماشاگرها که فحش نمیدن، خودت بیادبی که داری فحش میدی، در نتیجه کلا هیچ بررسی هم نمیشه کرد
#شرح_گفتگو
با یکی از بچهها که علوم ورزشی میخوند داشتم صحبت میکردم، بهش گفتم که اتفاقاتی که در حاشیه فوتبال میافته برای من خیلی جذابیت داره، مثلا این که چجوری یه تیم حاشیهی بازیکنهاش رو جمع میکنه و ...
بعدش پرسیدم که آیا توی رشتهی شما جایی هست توی ایران این چیزها رو بررسی کنه، جواب جالبی داد
جوابش با قاطعیت نه بود 😁 یه مثال جالب زد، گفت که اگر بریم بگیم که مثلا توی ورزشگاهها تماشاگرها فحش میدن، چیزی که گفته میشه این که تماشاگرها که فحش نمیدن، خودت بیادبی که داری فحش میدی، در نتیجه کلا هیچ بررسی هم نمیشه کرد
#شرح_گفتگو
👍1
درسنوشت پژوهش:
حدود دو ماه پیش که داشتم کتاب Essentials of social research رو میخوندم یه تعریف جالب از تئوری دیدم که خیلی باهاش حال میکردم و همه جا وقتی که میخواستم در مورد تئوری صحبت کنم به اون ارجاع میدادم
طبق اون کتاب، تئوری یعنی توضیح این که دنیای اطراف ما چجوری داره کار میکنه
ولی حالا که دارم کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems رو میخونم، به نظرم یه خورده معنی تئوری رو پیشرفتهتر باید در نظر بگیرم
یعنی الان فکر میکنم خیلی از تئوریها که هستند در مورد این صحبت نمیکنند که فلان پدیده، فلان جور خاص داره کار میکنه (مثلا این که چون زمین جاذبه داره، پس سیب به سمت زمین حرکت میکنه و نه به سمت آسمان)، اما الان با یه سری تئوریهایی برخوردم که نقش لنز دوربین رو دارند (مثلا وقتی که خواستید پدیدهی عدم موفقیت یه سیستم اطلاعاتی رو توی تولید بررسی کنید، احتمالا یه سری تئوری هستند که علت اصلی عدم اجرایی یه سیستم رو عدم توافق بازیگران اصلی میدونه، زمانی که خواستید شما هم این پدیده رو توی مسئله مورد نظر خودتون بررسی کنید، از همون یه سری تئوری استفاده میکنید و از اون جنبهی خاص مسئله رو زیر نظر میگیرید)
#تئوری #پژوهش
حدود دو ماه پیش که داشتم کتاب Essentials of social research رو میخوندم یه تعریف جالب از تئوری دیدم که خیلی باهاش حال میکردم و همه جا وقتی که میخواستم در مورد تئوری صحبت کنم به اون ارجاع میدادم
طبق اون کتاب، تئوری یعنی توضیح این که دنیای اطراف ما چجوری داره کار میکنه
ولی حالا که دارم کتاب Social Theory and Philosophy for Information Systems رو میخونم، به نظرم یه خورده معنی تئوری رو پیشرفتهتر باید در نظر بگیرم
یعنی الان فکر میکنم خیلی از تئوریها که هستند در مورد این صحبت نمیکنند که فلان پدیده، فلان جور خاص داره کار میکنه (مثلا این که چون زمین جاذبه داره، پس سیب به سمت زمین حرکت میکنه و نه به سمت آسمان)، اما الان با یه سری تئوریهایی برخوردم که نقش لنز دوربین رو دارند (مثلا وقتی که خواستید پدیدهی عدم موفقیت یه سیستم اطلاعاتی رو توی تولید بررسی کنید، احتمالا یه سری تئوری هستند که علت اصلی عدم اجرایی یه سیستم رو عدم توافق بازیگران اصلی میدونه، زمانی که خواستید شما هم این پدیده رو توی مسئله مورد نظر خودتون بررسی کنید، از همون یه سری تئوری استفاده میکنید و از اون جنبهی خاص مسئله رو زیر نظر میگیرید)
#تئوری #پژوهش
👍1
ایدهگیری:
یه موضوعی که ذهنم رو درگیر کرد این بود که چه چیزی که باید توی بلاگ نوشت (این کانال رو به این نیت درست کردم که یه جور بلاگ شخصی باشه)
ولی خب الان به یه سوال چالشی برخوردم که چی باید توی بلاگ نوشته بشه
مثلا حال و احوال روزانه رو باید نوشت (مثلا از موضوعی هیجانی آدم میشه) یا نه؟ یه خوبی این جور جزئی نوشتن این که بعدها میشه روش تحقیق انجام داد (یعنی هم خود آدم و هم دیگران میتونند بیان و دادهای که این جا تولید شده برای تحقیقی استفاده کنن)
کسی نظری داره؟
یه موضوعی که ذهنم رو درگیر کرد این بود که چه چیزی که باید توی بلاگ نوشت (این کانال رو به این نیت درست کردم که یه جور بلاگ شخصی باشه)
ولی خب الان به یه سوال چالشی برخوردم که چی باید توی بلاگ نوشته بشه
مثلا حال و احوال روزانه رو باید نوشت (مثلا از موضوعی هیجانی آدم میشه) یا نه؟ یه خوبی این جور جزئی نوشتن این که بعدها میشه روش تحقیق انجام داد (یعنی هم خود آدم و هم دیگران میتونند بیان و دادهای که این جا تولید شده برای تحقیقی استفاده کنن)
کسی نظری داره؟
👍1
شرح گفتگو:
یه کتاب بود در مورد فلسفه بود، یه بخشش در مورد انواع سفسطه داشت صحبت میکرد. چند روز پیش وقتی داشتم با یکی از دوستانم در مورد یه داستان صحبت میکردم، به یه سفسطه بامزهای (توی کتاب باهاش آشنا شده بودم) به نام اشتراک لفظ برخوردم
توی این سفسطه، از از یه کلمه که دو تا معنی مختلف داره استفاده میشه و بر اساسش نتیجهگیری غلطی میگیره مثلا توی داستانی که بهش برخوردم این جوری بود:
کلمه threat توی زبان انگلیسی دو مفهوم داره، مفهوم اول a situation or activity that could cause harm هست و مفهوم دوم a statement that you will cause someone harm هست
حالا یه خانمی به نام مرتضوی گفتهبود که دانشگاه شیکاگو تهدید (به معنی اعلامیهای که توش یکی میاد میگه میخوام به یه نفر آسیب بزنم) دریافت کرده بود، بعدش یه خانمی زنگ زده پلیس دانشگاه و پرسیده بود که آیا تهدیدی (به معنی موقعیت خطرناک) در فلان روز بوده؟ پلیس هم گفته نه نبوده، بعد بر اساس همین گفته مرتضوی دروغ گفته (نتیجهگیری غلط)
#شرح_گفتگو
یه کتاب بود در مورد فلسفه بود، یه بخشش در مورد انواع سفسطه داشت صحبت میکرد. چند روز پیش وقتی داشتم با یکی از دوستانم در مورد یه داستان صحبت میکردم، به یه سفسطه بامزهای (توی کتاب باهاش آشنا شده بودم) به نام اشتراک لفظ برخوردم
توی این سفسطه، از از یه کلمه که دو تا معنی مختلف داره استفاده میشه و بر اساسش نتیجهگیری غلطی میگیره مثلا توی داستانی که بهش برخوردم این جوری بود:
کلمه threat توی زبان انگلیسی دو مفهوم داره، مفهوم اول a situation or activity that could cause harm هست و مفهوم دوم a statement that you will cause someone harm هست
حالا یه خانمی به نام مرتضوی گفتهبود که دانشگاه شیکاگو تهدید (به معنی اعلامیهای که توش یکی میاد میگه میخوام به یه نفر آسیب بزنم) دریافت کرده بود، بعدش یه خانمی زنگ زده پلیس دانشگاه و پرسیده بود که آیا تهدیدی (به معنی موقعیت خطرناک) در فلان روز بوده؟ پلیس هم گفته نه نبوده، بعد بر اساس همین گفته مرتضوی دروغ گفته (نتیجهگیری غلط)
#شرح_گفتگو
👍1
- یه سری متن نوشتم، و از استادم بابتش بازخورد گرفتم، این جا متنها رو به همراه بازخوردهاش خواهم گذاشت (البته برخی از اشتباهات مبتدیانه متن در این جا حذف شده است)
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 استفاده کنترل نشده از اینترنت عواقب ناخشایندی برای کودکان دارد. 2 در فضای مجازی وبسایتهای بسیاری با محتوای نامناسب برای کودکان وجود دارد. 3 همچنین، ممکن است که کودکان با عضویت در شبکههای مجازی با افرادی با نیتهای بد دوست شوند. 4 حتی اگر کودکان از این خطرات در امان بمانند، گشت و گذار در اینترنت منجر به کاهش میزان توجه آنها خواهد شد. بنابراین لازم است که تا فعالیت کودکان در اینترنت تحت کنترل باشد.
بازخورد متن:
متن فوق که با استدلال بست یافته است، متن خوبی است.
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 استفاده کنترل نشده از اینترنت عواقب ناخشایندی برای کودکان دارد. 2 در فضای مجازی وبسایتهای بسیاری با محتوای نامناسب برای کودکان وجود دارد. 3 همچنین، ممکن است که کودکان با عضویت در شبکههای مجازی با افرادی با نیتهای بد دوست شوند. 4 حتی اگر کودکان از این خطرات در امان بمانند، گشت و گذار در اینترنت منجر به کاهش میزان توجه آنها خواهد شد. بنابراین لازم است که تا فعالیت کودکان در اینترنت تحت کنترل باشد.
بازخورد متن:
متن فوق که با استدلال بست یافته است، متن خوبی است.
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
👍1
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 تورم بیشترین آسیب را به قشر کارگران وارد میکند. یکی از اثرات تورم کوچک شدن سبد کالایی خانوادهها است. 2 کوچک شدن سبد کالایی خانوادههای کارگران منجر به حذف کالاهای اساسی مانند گوشت و میوه از سبد کالایی آنها میشود. 3 همچنین با توجه به این که فروش کالاهای تولیدی کارخانهها نیز در اثر تورم کاهش پیدا میکند، کارگران با کاهش درآمد نیز مواجه خواهند شد. 4 میتوان نتیجه گرفت که در اثر حذف اقلام اساسی و همچنین کاهش درآمد کارگران، این قشر بیشترین صدمه را از تورم خواهند دید.
بازخورد متن:
جملهی نتیجهگیری (جمله شماره 4)، با عبارت مناسبی (میتوان نتیجه گرفت که) شروع نشده است، بهتر است از عبارتی مانند (از این رو) استفاده کرد.
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
متن:
1 تورم بیشترین آسیب را به قشر کارگران وارد میکند. یکی از اثرات تورم کوچک شدن سبد کالایی خانوادهها است. 2 کوچک شدن سبد کالایی خانوادههای کارگران منجر به حذف کالاهای اساسی مانند گوشت و میوه از سبد کالایی آنها میشود. 3 همچنین با توجه به این که فروش کالاهای تولیدی کارخانهها نیز در اثر تورم کاهش پیدا میکند، کارگران با کاهش درآمد نیز مواجه خواهند شد. 4 میتوان نتیجه گرفت که در اثر حذف اقلام اساسی و همچنین کاهش درآمد کارگران، این قشر بیشترین صدمه را از تورم خواهند دید.
بازخورد متن:
جملهی نتیجهگیری (جمله شماره 4)، با عبارت مناسبی (میتوان نتیجه گرفت که) شروع نشده است، بهتر است از عبارتی مانند (از این رو) استفاده کرد.
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
👍1
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 فراگیری زبان خارجی جدید در سنین بالاتر مشکلتر میشود. 2 زمانی که سن افراد افزایش پیدا میکند، مغز آنها نیز برای تطبیق با تغیرات جدید از جمله یادگیری زبان جدید توانایی کمتری دارد. همچنین دانستههای زبان مادری این افراد نیز در یادگیری زبان جدید اخلال ایجاد میکند. 3 و مهمتر از این دو دلیل، با توجه به این که افراد معمولا بعد از 18 سالگی با مشغلههای کاری و تحصیلی مختلفی روبر هستند، اختصاص زمان برای یادگیری زبان جدید برای آنها مشکلتر خواهد بود. 4 بنابراین برای یادگیری آسانتر زبان جدید، این فرایند بهتر است از سنین کودکی آغاز شود.
بازخورد متن:
در متن کلمه (نیز) دوبار استفاده شده است. استفاده اول اشتباه است، استفاده (نیز) اول اشتباه هست زیرا چندمین پدیده را بررسی نکردیم. (نیز) دوم هم به خاطر این که در جمله قبلش (نیز) وجود داشت استفادهاش مناسب نبود، جمله اول را میتوان به دو صورت عوض کرد، صورت اول حذف (نیز) است و به غیر از آن میتوان آن را به این صورت بازنویسی کرد:
زمانی که سن افراد افزایش پیدا میکند، توانایی فکری آنان نیز مانند توانایی جسمی آنها کاهش مییابد. (یعنی زمانی میتوان از نیز استفاده کرد که به یک موضوع مشابه اشاره شود)
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
متن:
1 فراگیری زبان خارجی جدید در سنین بالاتر مشکلتر میشود. 2 زمانی که سن افراد افزایش پیدا میکند، مغز آنها نیز برای تطبیق با تغیرات جدید از جمله یادگیری زبان جدید توانایی کمتری دارد. همچنین دانستههای زبان مادری این افراد نیز در یادگیری زبان جدید اخلال ایجاد میکند. 3 و مهمتر از این دو دلیل، با توجه به این که افراد معمولا بعد از 18 سالگی با مشغلههای کاری و تحصیلی مختلفی روبر هستند، اختصاص زمان برای یادگیری زبان جدید برای آنها مشکلتر خواهد بود. 4 بنابراین برای یادگیری آسانتر زبان جدید، این فرایند بهتر است از سنین کودکی آغاز شود.
بازخورد متن:
در متن کلمه (نیز) دوبار استفاده شده است. استفاده اول اشتباه است، استفاده (نیز) اول اشتباه هست زیرا چندمین پدیده را بررسی نکردیم. (نیز) دوم هم به خاطر این که در جمله قبلش (نیز) وجود داشت استفادهاش مناسب نبود، جمله اول را میتوان به دو صورت عوض کرد، صورت اول حذف (نیز) است و به غیر از آن میتوان آن را به این صورت بازنویسی کرد:
زمانی که سن افراد افزایش پیدا میکند، توانایی فکری آنان نیز مانند توانایی جسمی آنها کاهش مییابد. (یعنی زمانی میتوان از نیز استفاده کرد که به یک موضوع مشابه اشاره شود)
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
👍1
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 تسلط به زبان انگلیسی فرصتهای زیادی را برای فرد ایجاد میکند. 2 با تسلط به زبان انگلیسی یک فرد میتواند به بسیاری از منابع علمی دسترسی پیدا کند. 3 اکثر علوم در دانشگاهها و مراکزی توسعه پیدا کردند که زبان آنها انگلیسی بوده است. 4 همچنین فرد میتواند با تسلط به این زبان با افراد حرفهای زیادی نیز میتوان ارتباط برقرار کند زیرا معمولا افراد حرفهای برای ارتباط با دیگر افراد حرفهای، به این زبان مسلط هستند. 5 برای مثال، برای افرادی که در حوزه دانشگاهی به فعالیت میپردازند، تسلط به زبان انگلیسی نقش کلیدی دارد زیرا هم اکثر مجلات علمی که محل نشر علوم جدید هستند به زبان انگلیسی منتشر میشوند و هم اکثر اساتید دانشگاهی در سراسر دنیا به این زبان تسلط دارند. به بیان دیگر، زبان انگلیسی نقش کلیدی در رشد یک فرد دارد.
بازخورد متن:
متن، متن خوبی است
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
متن:
1 تسلط به زبان انگلیسی فرصتهای زیادی را برای فرد ایجاد میکند. 2 با تسلط به زبان انگلیسی یک فرد میتواند به بسیاری از منابع علمی دسترسی پیدا کند. 3 اکثر علوم در دانشگاهها و مراکزی توسعه پیدا کردند که زبان آنها انگلیسی بوده است. 4 همچنین فرد میتواند با تسلط به این زبان با افراد حرفهای زیادی نیز میتوان ارتباط برقرار کند زیرا معمولا افراد حرفهای برای ارتباط با دیگر افراد حرفهای، به این زبان مسلط هستند. 5 برای مثال، برای افرادی که در حوزه دانشگاهی به فعالیت میپردازند، تسلط به زبان انگلیسی نقش کلیدی دارد زیرا هم اکثر مجلات علمی که محل نشر علوم جدید هستند به زبان انگلیسی منتشر میشوند و هم اکثر اساتید دانشگاهی در سراسر دنیا به این زبان تسلط دارند. به بیان دیگر، زبان انگلیسی نقش کلیدی در رشد یک فرد دارد.
بازخورد متن:
متن، متن خوبی است
#نگارش #بازخورد #تصحیح_متن
👍1
درسنوشت نگارش، تصحیح متن:
متن:
1 روزنامه خواندن، یکی از ویژگیهای جوامع پیشرفته است. 2 اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را در برابر جوامعی مانند ایران، ترکیه و آذربایجان، جوامع پیشرفتهتری در نظر بگیریم، میزان مطالعهی روزنامه در این جوامع بسیار بیشتر از جوامع غیر پیشرفته است. 3 یکی از دلایل این موضوع، پیشرفت حرفه خبرنگاری در این جوامع است. 4 در بسیاری از این جوامع، حرفه خبرنگاری و بنگاههای خبری بیش از صد سال است که وجود دارند. 5 خبرنگاران و بنگاههای خبری در این جوامع یادگرفتهاند که چگونه مخاطب را به اخبار خود جذب کنند.
بازخورد متن:
جمله 2 از دو جزء تشکیل شده، در جزء اولش کشورهای ایران، ترکیه و آذربایجان نامبرده شدند اما در ادامه جمله هیچ اشارهای دیگر به آنها نشده است، در واقع نامبردن این کشورها به صورت هجو صورت گرفته، جمله شماره 2 را میتوان به دو صورت تغییر داد (عباراتی که روی آن خط کشیده شده حذف و عباراتی که زیر آن خط کشیده شده، به متن اضافه شدند):
اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را در برابر جوامعی مانند ایران، ترکیه و آذربایجان، جوامع پیشرفتهتری در نظر بگیریم، میزان مطالعهی روزنامه در این جوامع بسیار بیشتر از جوامع غیر پیشرفته است.
اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را در برابر جوامعی مانند ایران، ترکیه و آذربایجان، جوامع پیشرفتهتری در نظر بگیریم، میزان مطالعهی روزنامه در گروه اول از میزان مطالعه روزنامه در گروه دوم بیشتر است.
در مورد جمله 3: این جمله علت مدعای متن هست (علت این که چرا روزنامه خواندن، یکی از ویژگیهای جوامع پیشرفته است)، اما برای بست دادن جمله نباید به بیان علت و معلول پرداخت، سه شیوهای که در مورد بست جمله میتوان استفاده کرد، توصیف، مثال و دلیل (آوردن شواهد) است. در واقع بیان یک علت و معلول خود میتواند یک مدعا باشد (پاراگراف دیگری نوشته شود با جملهی موضوع {علت بیشتر روزنامهخواندن در جوامع پیشرفته سابقهی بالای این صنعت در آن جوامع هست}) .
متن:
1 روزنامه خواندن، یکی از ویژگیهای جوامع پیشرفته است. 2 اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را در برابر جوامعی مانند ایران، ترکیه و آذربایجان، جوامع پیشرفتهتری در نظر بگیریم، میزان مطالعهی روزنامه در این جوامع بسیار بیشتر از جوامع غیر پیشرفته است. 3 یکی از دلایل این موضوع، پیشرفت حرفه خبرنگاری در این جوامع است. 4 در بسیاری از این جوامع، حرفه خبرنگاری و بنگاههای خبری بیش از صد سال است که وجود دارند. 5 خبرنگاران و بنگاههای خبری در این جوامع یادگرفتهاند که چگونه مخاطب را به اخبار خود جذب کنند.
بازخورد متن:
جمله 2 از دو جزء تشکیل شده، در جزء اولش کشورهای ایران، ترکیه و آذربایجان نامبرده شدند اما در ادامه جمله هیچ اشارهای دیگر به آنها نشده است، در واقع نامبردن این کشورها به صورت هجو صورت گرفته، جمله شماره 2 را میتوان به دو صورت تغییر داد (عباراتی که روی آن خط کشیده شده حذف و عباراتی که زیر آن خط کشیده شده، به متن اضافه شدند):
اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را د
اگر جوامعی مانند انگلستان و سوئد و نروژ را در برابر جوامعی مانند ایران، ترکیه و آذربایجان، جوامع پیشرفتهتری در نظر بگیریم، میزان مطالعهی روزنامه در گروه اول از میزان مطالعه روزنامه در گروه دوم بیشتر است.
در مورد جمله 3: این جمله علت مدعای متن هست (علت این که چرا روزنامه خواندن، یکی از ویژگیهای جوامع پیشرفته است)، اما برای بست دادن جمله نباید به بیان علت و معلول پرداخت، سه شیوهای که در مورد بست جمله میتوان استفاده کرد، توصیف، مثال و دلیل (آوردن شواهد) است. در واقع بیان یک علت و معلول خود میتواند یک مدعا باشد (پاراگراف دیگری نوشته شود با جملهی موضوع {علت بیشتر روزنامهخواندن در جوامع پیشرفته سابقهی بالای این صنعت در آن جوامع هست}) .
👍1
👍1
درسنوشت زبان:
به کاربردن person به صورت جمع درست نیست یا به صورت مفرد استفاده کنید:
When someone takes a new job, she/he confronts a person who might have the same interests
یا به جای persons از people استفاده کنید:
When someone takes a new job, she/he confronts people who might have the same interests
#زبان
به کاربردن person به صورت جمع درست نیست یا به صورت مفرد استفاده کنید:
When someone takes a new job, she/he confronts a person who might have the same interests
یا به جای persons از people استفاده کنید:
When someone takes a new job, she/he confronts people who might have the same interests
#زبان
👍2
درسنوشت پژوهش، هدف خواندن:
قبلا فکر میکردم که فقط به یه علت باید یه متن رو خواند: فهمیدن تمام و کمال حرف نویسنده (هدف شماره 1)
اما جدیدا متوجه شدم که خواندن میتواند با هدف دیگری نیز انجام شود: فهمیدن این که آیا حرف نویسنده به درد من میخورد یا نه؟ (هدف شماره 2)
قبلا، وقتی یک کتاب یا مقاله را میخواستم بخوانم، یک راست از سطر اول تا سطر آخر شروع میکردم به خواندن، این جور خواندن خیلی از مواقع هم لذتبخش هست و هم آموزنده اما این طرز خواندن بسیار زمانگیر هست و زمانی که آدم سوال خاصی داشته باشه احتمالا بازدهی به جواب رسیدن را خیلی خیلی کاهش پیدا میکنه
چیزی که به نظرم این چند وقت اومده این که وقتی که یه سوالی دارم و میخوام بهش جواب بدم باید دو نوع خواندن را همزمان با هم به کار ببرم، وقتی که به یک مقاله یا یک کتاب میرسم اول باید خواندن با هدف شماره 2 را انجام بدم و بعدش برم دنبال خواندن با هدف شماره 1: یعنی اول باید متوجه بشم که آیا این مقاله اصلا در راستای جواب سوال من هست یا نه
بر اساس تجربهی شخصی، برای هدف شماره 2 به این شیوهها عمل میکنم: مقدمه را تقریبا کامل میخوانم، و غیر از مقدمه باقی متنها رو اول فقط و فقط تیتر و جملهی اول هر پاراگراف رو نگاه میکنم و بعدش با توجه به جملهی اول پاراگراف از خودم میپرسم آیا این پاراگراف اطلاعاتی در راستای سوال پژوهش من داره یا نه، اگر جواب مثبت بود پاراگراف رو میخونم و اگر منفی بود میرم سراغ پاراگراف بعدی
به نظرتون دیگه از چه راههایی میشه خواندن با هدف شماره 2 رو انجام داد؟
#پژوهش #خواندن
قبلا فکر میکردم که فقط به یه علت باید یه متن رو خواند: فهمیدن تمام و کمال حرف نویسنده (هدف شماره 1)
اما جدیدا متوجه شدم که خواندن میتواند با هدف دیگری نیز انجام شود: فهمیدن این که آیا حرف نویسنده به درد من میخورد یا نه؟ (هدف شماره 2)
قبلا، وقتی یک کتاب یا مقاله را میخواستم بخوانم، یک راست از سطر اول تا سطر آخر شروع میکردم به خواندن، این جور خواندن خیلی از مواقع هم لذتبخش هست و هم آموزنده اما این طرز خواندن بسیار زمانگیر هست و زمانی که آدم سوال خاصی داشته باشه احتمالا بازدهی به جواب رسیدن را خیلی خیلی کاهش پیدا میکنه
چیزی که به نظرم این چند وقت اومده این که وقتی که یه سوالی دارم و میخوام بهش جواب بدم باید دو نوع خواندن را همزمان با هم به کار ببرم، وقتی که به یک مقاله یا یک کتاب میرسم اول باید خواندن با هدف شماره 2 را انجام بدم و بعدش برم دنبال خواندن با هدف شماره 1: یعنی اول باید متوجه بشم که آیا این مقاله اصلا در راستای جواب سوال من هست یا نه
بر اساس تجربهی شخصی، برای هدف شماره 2 به این شیوهها عمل میکنم: مقدمه را تقریبا کامل میخوانم، و غیر از مقدمه باقی متنها رو اول فقط و فقط تیتر و جملهی اول هر پاراگراف رو نگاه میکنم و بعدش با توجه به جملهی اول پاراگراف از خودم میپرسم آیا این پاراگراف اطلاعاتی در راستای سوال پژوهش من داره یا نه، اگر جواب مثبت بود پاراگراف رو میخونم و اگر منفی بود میرم سراغ پاراگراف بعدی
به نظرتون دیگه از چه راههایی میشه خواندن با هدف شماره 2 رو انجام داد؟
#پژوهش #خواندن
👍2
درسنوشت زبان، عبارتهای جایگزین "This essay will":
توی یه سری نوشته که داشتم، شبیه این عبارت رو زیاد استفاده میکردم:
In this essay I will talk about ...
اما خب به نظر همچین عبارتی استفاده ازش خیلی قشنگ نیست، کمی جستجو کردم اینها رو پیدا کردم، سند زیر رو پیدا کردم، به نظر جالب بود:
https://sls.navitas-professional.edu.au/sites/default/files/resource/better_ways_to_write_this_essay_will._3.pdf
#زبان
توی یه سری نوشته که داشتم، شبیه این عبارت رو زیاد استفاده میکردم:
In this essay I will talk about ...
اما خب به نظر همچین عبارتی استفاده ازش خیلی قشنگ نیست، کمی جستجو کردم اینها رو پیدا کردم، سند زیر رو پیدا کردم، به نظر جالب بود:
https://sls.navitas-professional.edu.au/sites/default/files/resource/better_ways_to_write_this_essay_will._3.pdf
#زبان
👍1
درسنوشت پژوهش، توجه به اسامی افراد در مقالهخوانی
در گذشته وقتی که شروع میکردم یه مقاله رو بخونم، نویسندهی مقاله چندان برام اهمیت نداشت و فقط فقط شروع میکردم به خواندن متن، اما اخیرا متوجه شدم که افراد نقش خیلی پر رنگی در آکادمی دارند، به خاطر همین قبلا از این که شروع کنم مقالهای رو بخونم اول اسم نویسنده را گوگل میکنم تا با فضای فکری نویسنده آشنا باشم (یا نویسندگان)
همچنین، در بخش مرور ادبیات نیز همیشه کلی اسم وجود دارد (مثلا فلانی فلان گفته است و ...) که معمولا این اسمها در پرانتزها بیان شده، قدیما، این اسامی اصلا برام اهمیتی نداشتند، اما الان فهمیدم که به این اسامی هم باید توجه ویژهای داشته باشم، مهم هست که کی چه چیزی در ادبیات گفته
#پژوهش #مرور_ادبیات
در گذشته وقتی که شروع میکردم یه مقاله رو بخونم، نویسندهی مقاله چندان برام اهمیت نداشت و فقط فقط شروع میکردم به خواندن متن، اما اخیرا متوجه شدم که افراد نقش خیلی پر رنگی در آکادمی دارند، به خاطر همین قبلا از این که شروع کنم مقالهای رو بخونم اول اسم نویسنده را گوگل میکنم تا با فضای فکری نویسنده آشنا باشم (یا نویسندگان)
همچنین، در بخش مرور ادبیات نیز همیشه کلی اسم وجود دارد (مثلا فلانی فلان گفته است و ...) که معمولا این اسمها در پرانتزها بیان شده، قدیما، این اسامی اصلا برام اهمیتی نداشتند، اما الان فهمیدم که به این اسامی هم باید توجه ویژهای داشته باشم، مهم هست که کی چه چیزی در ادبیات گفته
#پژوهش #مرور_ادبیات
👍1
درسنوشت پژوهش، لزوم مرور ادبیات:
ادبیات علمی را خواندن دلایل زیادی دارد اما این جا در مورد دوتا دلیلی مینویسم که اخیرا خودم بهشان برخوردم:
1. فرض کنید که در دنیای واقعی با یک پدیدهای روبرو میشوید، احتمالا قدیمترها نیز هم افراد مشابهای به موضوعات مشابه برخورد کرده بودند و حرفهایی در مورد آن پدیدهها گفتند، اولین کاری که برای تحلیل پدیدهی مورد نظرتون باید انجام بدید این هست که ببینید چه توضیحاتی در گذشته وجود داشته که میتواند پدیدهی شما را نیز توجیه کند. در نتیجه، یکی از نتایج مرور ادبیات، یافتن توضیحات مربوط به پدیدهی مورد مطالعه هست
در رابطه با فرایند بالا میتوان گفت که نظریههای پیشین (که در مرحلهی مرور ادبیات باید پیدا شوند) مثل نورافکنی هستند که بر پدیدهی مورد نظر تابیده میشود و بازتاب نور آنها در شناخت ما از آن پدیده موثر است.
2. بخش عمدهای از کارهای علوم انسانی به انجمنهای علمی (انجمن معادل community در زبان انگلیسی هست) ارتباط دارد. هدف خیلی از افراد چاپ مقاله در یک ژورنال مشخصی هست که این کار نوعی حرف زدن در یک انجمن هست. با مرور ادبیات (به خصوص بخشهای آخر مقالات) میتوان از صحبتها و علایق جاری انجمن آگاه شد
#پژوهش #مرور_ادبیات
ادبیات علمی را خواندن دلایل زیادی دارد اما این جا در مورد دوتا دلیلی مینویسم که اخیرا خودم بهشان برخوردم:
1. فرض کنید که در دنیای واقعی با یک پدیدهای روبرو میشوید، احتمالا قدیمترها نیز هم افراد مشابهای به موضوعات مشابه برخورد کرده بودند و حرفهایی در مورد آن پدیدهها گفتند، اولین کاری که برای تحلیل پدیدهی مورد نظرتون باید انجام بدید این هست که ببینید چه توضیحاتی در گذشته وجود داشته که میتواند پدیدهی شما را نیز توجیه کند. در نتیجه، یکی از نتایج مرور ادبیات، یافتن توضیحات مربوط به پدیدهی مورد مطالعه هست
در رابطه با فرایند بالا میتوان گفت که نظریههای پیشین (که در مرحلهی مرور ادبیات باید پیدا شوند) مثل نورافکنی هستند که بر پدیدهی مورد نظر تابیده میشود و بازتاب نور آنها در شناخت ما از آن پدیده موثر است.
2. بخش عمدهای از کارهای علوم انسانی به انجمنهای علمی (انجمن معادل community در زبان انگلیسی هست) ارتباط دارد. هدف خیلی از افراد چاپ مقاله در یک ژورنال مشخصی هست که این کار نوعی حرف زدن در یک انجمن هست. با مرور ادبیات (به خصوص بخشهای آخر مقالات) میتوان از صحبتها و علایق جاری انجمن آگاه شد
#پژوهش #مرور_ادبیات
👍1
در مورد دو تا موضوع میخوام توی کانال از این به بعد بنویسم:
1. سفرنامهی مسیر پژوهشی که داشتم با عنوان سفرنامه پژوهشی (این به جز درسنوشتهایی هست که تا الان مینوشتم)
2. تکیه یا خلاصهی کتابهایی که آروم آروم دارم میخوانم با عنوان برداشت از کتاب و مرور کتاب
1. سفرنامهی مسیر پژوهشی که داشتم با عنوان سفرنامه پژوهشی (این به جز درسنوشتهایی هست که تا الان مینوشتم)
2. تکیه یا خلاصهی کتابهایی که آروم آروم دارم میخوانم با عنوان برداشت از کتاب و مرور کتاب
👍1
گرتهبرداری از کتاب تفکر سریع و کند، فصل دهم، باور به اعداد کوچک:
تقریبا اکثریت به درستی گزارهی زیر اعتماد دارند:
1- نمونههای بزرگتر نتایج دقیقتری را در بردارند
اما گزارهی مکمل آن چندان مورد پذیرش همگان نیست:
2- نمونههای کوچک در مقایسه با نمونههای بزرگ، معمولا نتایج افراطیتری را تولید میکنند (منظور از نتیجهی افراطی نتیجهای هست که واقعیت را متفاوتتر از آنچه که است نشان میدهد، مثلا فرض کنید که پژوهشگری میخواهد تعداد متوسط مریضهای سرطانی موجود در روستا را بررسی کند، اگر به طور عادی در هر سال 15 بیمار سرطانی وجود داشته باشد، داشتن نمونهی کوچک باعث میشود که این عدد 1 یا 30 به دست آید)
خیلی از زمانها وقتی که یک پژوهش را میخوانیم، اندازهی نمونهی مورد بررسی مورد پرسشمان قرار نمیگیرد اما ممکن است که نمونهی پژوهشی که انجام گرفته، به اندازهی کافی بزرگ نبوده باشد؛ در واقع با وجود این که به گزارهی اول اعتماد داریم اما در عمل به گزارهی مکمل آن عمل نمیکنیم
#گرتهبرداری
تقریبا اکثریت به درستی گزارهی زیر اعتماد دارند:
1- نمونههای بزرگتر نتایج دقیقتری را در بردارند
اما گزارهی مکمل آن چندان مورد پذیرش همگان نیست:
2- نمونههای کوچک در مقایسه با نمونههای بزرگ، معمولا نتایج افراطیتری را تولید میکنند (منظور از نتیجهی افراطی نتیجهای هست که واقعیت را متفاوتتر از آنچه که است نشان میدهد، مثلا فرض کنید که پژوهشگری میخواهد تعداد متوسط مریضهای سرطانی موجود در روستا را بررسی کند، اگر به طور عادی در هر سال 15 بیمار سرطانی وجود داشته باشد، داشتن نمونهی کوچک باعث میشود که این عدد 1 یا 30 به دست آید)
خیلی از زمانها وقتی که یک پژوهش را میخوانیم، اندازهی نمونهی مورد بررسی مورد پرسشمان قرار نمیگیرد اما ممکن است که نمونهی پژوهشی که انجام گرفته، به اندازهی کافی بزرگ نبوده باشد؛ در واقع با وجود این که به گزارهی اول اعتماد داریم اما در عمل به گزارهی مکمل آن عمل نمیکنیم
#گرتهبرداری
👍2