فردا میخوام تا جایی که توان و زمان دارم جق بزنم چون از شنبه که وارد بخش اورولوژی بشم بعید میدونم تا یه مدت بتونم جق بزنم؛ حتی برای خودم
دیشب خواستم یکم تنها باشم و به اشتباهاتم فکرکنم سه بار با اشتباهاتم جق زدم
Tabantino
امروز با کاندوم جق زدم و واقعا خوب بود هیچ نگرانیای نداشتم که آبم قراره کی بیاد و کجا بریزه و بعد از این که کارم تموم شد هم کیرم و هم دستم بوی توت فرنگی گرفته بود
همون قدر که کاندوم لذت سکس رو کاهش میده به همون نسبت یا حتی بیشتر لذت جق رو افزایش میده، توصیه میکنم استفاده کنید
این انگیزه و تلاش موتوریا برای رفتن به "گا" رو اگه من برای رفتن از ایران داشتم الان نمیتونستم فارسی کیلی کوب صحبت کنم
من امروز متوجه شدم که اصلا آدم درمانگاه نیستم، یعنی نمیتونم تحمل کنم که بشینم تو یه اتاق و مریض بیاد و یه سری جواب آزمایش و ... نشون بده و بره
باید جایی باشم که کلی مریض خوابیده و من بدو بدو برم بالاسرشون و هی از اینور به اونور بدو ام و مریضارو معاینه کنم و اوردر بذارم و ...
کلا هیجانی که تو بخش اورژانس و اتاق عمل هست بیشتر مناسب منه تا کسکلک بازی درمانگاه و ...
شاید بپرسید چرا دارم اینارو به شما میگم؟ چون کانال خودمه و دلم میخواد که بگم اصلا میخوام ته این پیام رو با کیر تموم کنم
کیر
باید جایی باشم که کلی مریض خوابیده و من بدو بدو برم بالاسرشون و هی از اینور به اونور بدو ام و مریضارو معاینه کنم و اوردر بذارم و ...
کلا هیجانی که تو بخش اورژانس و اتاق عمل هست بیشتر مناسب منه تا کسکلک بازی درمانگاه و ...
شاید بپرسید چرا دارم اینارو به شما میگم؟ چون کانال خودمه و دلم میخواد که بگم اصلا میخوام ته این پیام رو با کیر تموم کنم
کیر
روانپزشکم انقدر سفت و سخت ازم شرح حال توهم میگرفت که گفتم به جان خشایار من شیزوفرنی ندارم
گفت خشایار کیه؟🥲
گفت خشایار کیه؟🥲
الان مشخصات جمیله علمالهدی رو باید بذارن تو کانال صیغهیابی به عنوان بیوه اول کشور😂
بچهها من خیلی مستم اگه دیدید یه وقت دارم کسشرایی میگم که فراتر از کسشرای همیشگیمه بهم تو پی وی بگید😂😂
Forwarded from برنامه ناشناس
-ابراهیم
+اصرار نکن ما نمیتونیم باهم باشیم
راننده هلیکوپتر از اعصبانیت مشت محکمی به فرمون زد
-لعنت! لعنت به این زندگی. اگر تو نباشی من این زندگی رو نمیخوام
راننده هلیکوپتر صورت ابراهیم گرفت و محکم بوسید و ابراهیم هم همراهی کرد. فرمان را رها کرد تا در دنیای دیگری مال هم باشند...
-ابراهیم
+اصرار نکن ما نمیتونیم باهم باشیم
راننده هلیکوپتر از اعصبانیت مشت محکمی به فرمون زد
-لعنت! لعنت به این زندگی. اگر تو نباشی من این زندگی رو نمیخوام
راننده هلیکوپتر صورت ابراهیم گرفت و محکم بوسید و ابراهیم هم همراهی کرد. فرمان را رها کرد تا در دنیای دیگری مال هم باشند...
امروز به قدری تو بیمارستان خوشحالی کردم و حرف سیاسی زدم که تهش اتند(استاد) اومد جمعم کرد گفت الان میان همهمونو میگیرن میبرن😂😂