دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
دارا، بندگاهار
@t94dara
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
دارا، بندگاهار
@t94dara
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
دارا،
پاچو päčču
@t94dara
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
دارا،
پاچو päčču
@t94dara
#آیین_ها
#شبخوانی
(شَو خونیَه šavxuniya)
در گذشتههای نهچندان دور، در روستای طره، زمانی که هنوز برق و بلندگو و رادیو و تلویزیون نبود؛ برای آگاهکردن مردم از زمان سحر و بیدار کردن آنها، شبخوانی میکردند.
به این منظور بر پشتبامهای بلند میرفتند و اشعاری با مضامین پندآموز و یا در منقبت پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام با صدای بلند و خوش میخواندند.
گاه این کار در چند محله همزمان انجام میشد.
در زمان افطار، پس از محو شدن شفق و زمانی که کاه بر روی کاهگل دیوار (در فضای باز) تشخیص داده نمیشد، موذن با بانگ اذان روزهداران را آگاه میکرد.
با این مقدمه یاد میکنیم از آخرین شبخوانان روستای طره در ماه مبارک رمضان، روحشان شاد و یادشان گرامی.
شادروان: محمد زارع در محله "مار"
شادروان: عباس جهانگردان در محله "مار"
شادروان: عباس قاسمی در محله "کوچه"
@t94dara
#شبخوانی
(شَو خونیَه šavxuniya)
در گذشتههای نهچندان دور، در روستای طره، زمانی که هنوز برق و بلندگو و رادیو و تلویزیون نبود؛ برای آگاهکردن مردم از زمان سحر و بیدار کردن آنها، شبخوانی میکردند.
به این منظور بر پشتبامهای بلند میرفتند و اشعاری با مضامین پندآموز و یا در منقبت پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام با صدای بلند و خوش میخواندند.
گاه این کار در چند محله همزمان انجام میشد.
در زمان افطار، پس از محو شدن شفق و زمانی که کاه بر روی کاهگل دیوار (در فضای باز) تشخیص داده نمیشد، موذن با بانگ اذان روزهداران را آگاه میکرد.
با این مقدمه یاد میکنیم از آخرین شبخوانان روستای طره در ماه مبارک رمضان، روحشان شاد و یادشان گرامی.
شادروان: محمد زارع در محله "مار"
شادروان: عباس جهانگردان در محله "مار"
شادروان: عباس قاسمی در محله "کوچه"
@t94dara
شکوفه یافت وصال ثمر ز بیبرگی
بریز برگ ز خود تا ثمر توانی یافت
وُشکو وایوم "vöšku våyum"
شکوفه بادام.
@t94dara
بریز برگ ز خود تا ثمر توانی یافت
وُشکو وایوم "vöšku våyum"
شکوفه بادام.
@t94dara
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است.
"خیام"
وشکو شاهمووا vöšku šåhmüvä
شکوفهِ شاهمیوه.
@t94dara
بر طرف چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است.
"خیام"
وشکو شاهمووا vöšku šåhmüvä
شکوفهِ شاهمیوه.
@t94dara
برای همه بیماران، خصوصا هموطنان و همدیارانمان که در بیمارستان تحت درمان هستند و یا در خانه در بستر بیماری هستند دعا کنیم...
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
التماس دعا و تلاوت آیه شریفه أمّن یجیب برای شفای عاجل بیمار منظور و همه بیماران، إنشاءالله.
اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاه و یَکشِفُ السوء
خداوندا،
ای مهربان توانا؛
بیمارانمان را شفا بده و تندرستی ارزانی دار.
آمین.
برای شفای بیماران دعا کنیم 🤲🌺
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
@t94dara
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃
التماس دعا و تلاوت آیه شریفه أمّن یجیب برای شفای عاجل بیمار منظور و همه بیماران، إنشاءالله.
اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاه و یَکشِفُ السوء
خداوندا،
ای مهربان توانا؛
بیمارانمان را شفا بده و تندرستی ارزانی دار.
آمین.
برای شفای بیماران دعا کنیم 🤲🌺
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
@t94dara
#تشکر
وقتی که دست تقدیر، گلِ حاصل خون دل خوردنهایمان را پریشان کرد و آنگاه که قرةالعینمان بشد و کارمان را مشکل کرد و آن لحظه که در لحد ماه کمانابرویمان منزل کرد و آن دم که
غفلت روزگار از کامیابی و حظ داشتن جوان محروممان کرد، کمر خمیده و آتش به جگر به ستونهایی نیاز داشتیم تا تکیهگاه دستان لرزانمان کنیم و خنکای محبتی طلب میکردیم تا زبانه آتش درونمان را کمی آرام نماییم و چشمان مهربانی میخواستیم تا چشمان خونبارمان را مهمان گرمی نگاهاش کنیم تا این غم عظیم را تاب بیاوریم و رشته سرنوشت و تقدیر نامناسب را به قفل کفران نعمت گره نزنیم و چرخ گردون را با همه پستیبلندیهایش بفهمیم و اندک امیدی بماند برای ماندن و رنج کشیدن و رفتن!
و در آن میانه آدمهایی پیدا شدند زلال و فرشتهوش از جمع فامیل و دوست و همتبار که قد رعنایشان کنارمان ستون دستان ناتوانمان شد و بغض در گلویشان آغوش مهری برای روح خستهمان شد و صورتهای خیس از اشکشان دلگرمی داشتن همراهان یکدلهای بود وقتی به سختی احساس تنهایی میکردیم!
و چه لذتبخش است داشتن این همه آدم زلال و همدل و دوستداشتنی که در وانفسای گرفتاریهای دنیایی، به وقت حادثه دورت حلقه میزنند تا از غم و غصهات بکاهند به حد امکان و توش توان!
و چه آرامشبخش است داشتن فامیل و دوست همدل و همزبان به اندازه و گستره جغرافیای یک روستا!
از همه آنهایی که با حضور محترم یا همدلیهای دورادور شان نور امید در ظلمات شب حادثه بودند و گرمای دلهایمان در انجماد هولناک تنهایی از صمیم قلب و از کنه جان و از انتهای وجود قدردانی و تشکر مینماییم.
از طرف خانوادههای سوگوار: حسینزاده، رحیمی ، آقابیگی، بختیاری، رجالی، زینعلی
@t94dara
وقتی که دست تقدیر، گلِ حاصل خون دل خوردنهایمان را پریشان کرد و آنگاه که قرةالعینمان بشد و کارمان را مشکل کرد و آن لحظه که در لحد ماه کمانابرویمان منزل کرد و آن دم که
غفلت روزگار از کامیابی و حظ داشتن جوان محروممان کرد، کمر خمیده و آتش به جگر به ستونهایی نیاز داشتیم تا تکیهگاه دستان لرزانمان کنیم و خنکای محبتی طلب میکردیم تا زبانه آتش درونمان را کمی آرام نماییم و چشمان مهربانی میخواستیم تا چشمان خونبارمان را مهمان گرمی نگاهاش کنیم تا این غم عظیم را تاب بیاوریم و رشته سرنوشت و تقدیر نامناسب را به قفل کفران نعمت گره نزنیم و چرخ گردون را با همه پستیبلندیهایش بفهمیم و اندک امیدی بماند برای ماندن و رنج کشیدن و رفتن!
و در آن میانه آدمهایی پیدا شدند زلال و فرشتهوش از جمع فامیل و دوست و همتبار که قد رعنایشان کنارمان ستون دستان ناتوانمان شد و بغض در گلویشان آغوش مهری برای روح خستهمان شد و صورتهای خیس از اشکشان دلگرمی داشتن همراهان یکدلهای بود وقتی به سختی احساس تنهایی میکردیم!
و چه لذتبخش است داشتن این همه آدم زلال و همدل و دوستداشتنی که در وانفسای گرفتاریهای دنیایی، به وقت حادثه دورت حلقه میزنند تا از غم و غصهات بکاهند به حد امکان و توش توان!
و چه آرامشبخش است داشتن فامیل و دوست همدل و همزبان به اندازه و گستره جغرافیای یک روستا!
از همه آنهایی که با حضور محترم یا همدلیهای دورادور شان نور امید در ظلمات شب حادثه بودند و گرمای دلهایمان در انجماد هولناک تنهایی از صمیم قلب و از کنه جان و از انتهای وجود قدردانی و تشکر مینماییم.
از طرف خانوادههای سوگوار: حسینزاده، رحیمی ، آقابیگی، بختیاری، رجالی، زینعلی
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: "پالتاغِلَه": “ pältäqela "
🔴 = جوش چرکی .
🌑 #ریشه : واژه pältäqel به معنی جوش چرکی قطعا با واژه "پیخال"که در متون فارسی قدیم آمده مرتبط است، که این واژه از ریشه واژه ایرانی باستان "patixarda" به معنی چرکین و کثیف است.
♦️واژه "پیخال" در کتاب "برهان قاطع" اینگونه معنی شده:
فضله مرغان را گویند و چرک کنجهای چشم را هم گفتهاند.
🔹 شکل دیگر این واژه "پَغَر" است که در گویش طرهای " پاغار " تلفظ میشود.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: "پالتاغِلَه": “ pältäqela "
🔴 = جوش چرکی .
🌑 #ریشه : واژه pältäqel به معنی جوش چرکی قطعا با واژه "پیخال"که در متون فارسی قدیم آمده مرتبط است، که این واژه از ریشه واژه ایرانی باستان "patixarda" به معنی چرکین و کثیف است.
♦️واژه "پیخال" در کتاب "برهان قاطع" اینگونه معنی شده:
فضله مرغان را گویند و چرک کنجهای چشم را هم گفتهاند.
🔹 شکل دیگر این واژه "پَغَر" است که در گویش طرهای " پاغار " تلفظ میشود.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: " اِسِّفا
"essefå "
🔴 = توجه، دقت
⭕️ بَه اسفا (ba essefå) = با دقت
⭕️اسفا بکه(essefå baka) = دقت کن، توجه کن
@t94dara
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: " اِسِّفا
"essefå "
🔴 = توجه، دقت
⭕️ بَه اسفا (ba essefå) = با دقت
⭕️اسفا بکه(essefå baka) = دقت کن، توجه کن
@t94dara
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
با نهایت تاسف و تاثر
درگذشت مرحوم مغفور،
«علی نعیمیخالدی»
را به اطلاع همدیاران محترم میرساند.
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
@t94dara
با نهایت تاسف و تاثر
درگذشت مرحوم مغفور،
«علی نعیمیخالدی»
را به اطلاع همدیاران محترم میرساند.
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
@t94dara
🌷🌷لاله های باغ میهن🌷🌷
شهید سرافراز، حمیدرضا اصفهانی مقدم
فرزند: مرحوم علی اکبر
تاریخ تولد: 1347
تاریخ شهادت:1367/1/21
محل شهادت : پنجوین،کله قندی(عملیات بیت المقدس پنج)
@t94dara
شهید سرافراز، حمیدرضا اصفهانی مقدم
فرزند: مرحوم علی اکبر
تاریخ تولد: 1347
تاریخ شهادت:1367/1/21
محل شهادت : پنجوین،کله قندی(عملیات بیت المقدس پنج)
@t94dara