🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " تُم کار"
" töm kår "
آبان‌ماه
🔻 تُم به معنای تخم و به تنهایی به بذر گندم گفته می‌شود.
🔻 تم‌کار : ماهی که در آن تخم(گندم) کاشته می‌شود(ماه کاشت گندم)
⭕️ تم کار در #تقویم_رعیتی ، از بیست و پنجم مهرماه جلالی آغاز می‌شود و روز بیست و چهارم آبان‌ماه جلالی، آخرین روز " تم کار" است.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " تُم کار"
" töm kår "
آبان‌ماه
🔻 تُم به معنای تخم و به تنهایی به بذر گندم گفته می‌شود.
🔻 تم‌کار : ماهی که در آن تخم(گندم) کاشته می‌شود(ماه کاشت گندم)
⭕️ تم کار در #تقویم_رعیتی ، از بیست و پنجم مهرماه جلالی آغاز می‌شود و روز بیست و چهارم آبان‌ماه جلالی، آخرین روز " تم کار" است.
@t94dara
به بهانه ۱۸ آبان، سال‌روز اعدام #نایب_حسین_کاشی
🔹نایبیان کاشان گروهی از اشرار و غارت‌گران بودند که در اواخر قاجاریه در کاشان و مناطق پیرامون آن مشغول غارت و خراج گرفتن از مردم بودند. البته برخی «نایبیان کاشان» را در ردیف عیاران می‌دانند.
نایب حسین کاشی ابتدا در کاشان به نام حسین پشت مشهدی معروف بود و در محله پشت مشهد این شهر سکنا داشت.
♦️در اواخر قاجاریه، به دلیل ضعف حکومت مرکزی راه‌زنی و ناامنی کشور را فراگرفته بود.سهام‌السلطنه، حاکم وقت کاشان، به‌دلیل ناتوانی‌اش در برقراری امنیت، از حسین کاشی کمک خواست و ناچار شد وی را نایب حکومت کاشان کند. از این پس حسین کاشی به نایب حسین کاشی مشهور شد.
🔸«نایبیان کاشان» در حدود دهه‌های ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسی مشغول جنایات خود بودند. تا این‌که در سال ۱۲۹۸ خورشیدی، میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله، که به تازگی فرمان رئیس‌الوزرایی را از احمدشاه دریافت کرده بود، با نیرنگ و وعده، ابتدا ماشاءالله خان و سپس پدرش نایب حسین کاشی را به تهران کشاند و آنان را اعدام کرد و بدین ترتیب غائلهٔ نایبیان کاشان پایان یافت.
@t94dara
🔹نایبیان کاشان گروهی از اشرار و غارت‌گران بودند که در اواخر قاجاریه در کاشان و مناطق پیرامون آن مشغول غارت و خراج گرفتن از مردم بودند. البته برخی «نایبیان کاشان» را در ردیف عیاران می‌دانند.
نایب حسین کاشی ابتدا در کاشان به نام حسین پشت مشهدی معروف بود و در محله پشت مشهد این شهر سکنا داشت.
♦️در اواخر قاجاریه، به دلیل ضعف حکومت مرکزی راه‌زنی و ناامنی کشور را فراگرفته بود.سهام‌السلطنه، حاکم وقت کاشان، به‌دلیل ناتوانی‌اش در برقراری امنیت، از حسین کاشی کمک خواست و ناچار شد وی را نایب حکومت کاشان کند. از این پس حسین کاشی به نایب حسین کاشی مشهور شد.
🔸«نایبیان کاشان» در حدود دهه‌های ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسی مشغول جنایات خود بودند. تا این‌که در سال ۱۲۹۸ خورشیدی، میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله، که به تازگی فرمان رئیس‌الوزرایی را از احمدشاه دریافت کرده بود، با نیرنگ و وعده، ابتدا ماشاءالله خان و سپس پدرش نایب حسین کاشی را به تهران کشاند و آنان را اعدام کرد و بدین ترتیب غائلهٔ نایبیان کاشان پایان یافت.
@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
#نایب_حسین_کاشی، یاغی معروف که جنایات عمالش در طره و روستاهای اطراف هنوز زبا‌ن‌زد است. @t94dara
#نایب_حسین_کاشی
از جنایت‌ها و شرارت‌های مأموران نایب حسین در طره و اطراف، داستان‌های زیادی نقل شده است.
مأموران نایب حسین گاه به گاه به طره می‌آمدند و اموال مردم را چپاول می‌کردند و به زور از مردم که به‌خاطر قحطی اواخر سلطنت احمدشاه به شدت ضعیف و تهی‌دست شده بودند، گندم و جو و گاه پول نقد می‌گرفتند و می‌بردند.
به‌خاطر ضعف دولت مرکزی هیچ نیرویی هم جلودار آن‌ها نبود و دست‌شان برای ظلم و ستم و تعدی باز بود.
ظاهرا برخی اهالی روستا مأمور می‌شدند که نزدیک شدن این ماموران را به آگاهی اهالی برسانند.
وقتی اهالی از آمدن سواران نایب آگاه می‌شدند، بلافاصله دختران و زنان جوان را در انبارهای علوفه و کاه هم‌چنین تنور خانه‌ها و... مخفی می‌کردند که چشم مأموران به آن‌ها نیفتد.
از ستم‌ها و تعدیات این مأموران، داستان‌های حزن‌انگیز بسیاری نقل شده که در آینده به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد.
@t94dara
از جنایت‌ها و شرارت‌های مأموران نایب حسین در طره و اطراف، داستان‌های زیادی نقل شده است.
مأموران نایب حسین گاه به گاه به طره می‌آمدند و اموال مردم را چپاول می‌کردند و به زور از مردم که به‌خاطر قحطی اواخر سلطنت احمدشاه به شدت ضعیف و تهی‌دست شده بودند، گندم و جو و گاه پول نقد می‌گرفتند و می‌بردند.
به‌خاطر ضعف دولت مرکزی هیچ نیرویی هم جلودار آن‌ها نبود و دست‌شان برای ظلم و ستم و تعدی باز بود.
ظاهرا برخی اهالی روستا مأمور می‌شدند که نزدیک شدن این ماموران را به آگاهی اهالی برسانند.
وقتی اهالی از آمدن سواران نایب آگاه می‌شدند، بلافاصله دختران و زنان جوان را در انبارهای علوفه و کاه هم‌چنین تنور خانه‌ها و... مخفی می‌کردند که چشم مأموران به آن‌ها نیفتد.
از ستم‌ها و تعدیات این مأموران، داستان‌های حزن‌انگیز بسیاری نقل شده که در آینده به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد.
@t94dara
┅┅✿❀🌹◍⃟ 🌹❀✿┅┅
✺ *اطلاعیـــــــه*:
﷽
✺ *کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ*
✺ *ضمن عرض تسلیت به خانواده های مُحتـــرم عزادار*
✺ مراسم تشییع و تدفین مرحوم *محمد قنبری برزی*همسر مرحومه جواهر کامرانی طره ای*
را به اطلاع می رساند.
✺ *شنبه*:*۱۴۰۱/۸/۲۱*
ساعت:*۱۰*صبـــح*
*بهشت زهرا(س)سالن عروجیان*
✺و تدفین *قطعه ۳۰۷* خواهد بود
✺ شادی روحش *فاتحه وصلوات*
✺ *لطفا اطلاع رسانی فرمایید.*
┅┅✿❀🌹◍⃟ 🌹❀✿┅┅
✺ *اطلاعیـــــــه*:
﷽
✺ *کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ*
✺ *ضمن عرض تسلیت به خانواده های مُحتـــرم عزادار*
✺ مراسم تشییع و تدفین مرحوم *محمد قنبری برزی*همسر مرحومه جواهر کامرانی طره ای*
را به اطلاع می رساند.
✺ *شنبه*:*۱۴۰۱/۸/۲۱*
ساعت:*۱۰*صبـــح*
*بهشت زهرا(س)سالن عروجیان*
✺و تدفین *قطعه ۳۰۷* خواهد بود
✺ شادی روحش *فاتحه وصلوات*
✺ *لطفا اطلاع رسانی فرمایید.*
┅┅✿❀🌹◍⃟ 🌹❀✿┅┅
چه زیباست، که با مهر، دل از کینه بشوییم
چه نیکوست که با عشق، گل از خار برآریم
بیایید، بیایید، ازین عالم تاریک
دل افروزتر از صبح، جهانی دگر آریم
فریدون مشیری
طره، هم اکنون
@t94dara
چه نیکوست که با عشق، گل از خار برآریم
بیایید، بیایید، ازین عالم تاریک
دل افروزتر از صبح، جهانی دگر آریم
فریدون مشیری
طره، هم اکنون
@t94dara
امروز بعد از ظهر پس از باران در پدیده‌ای زیبا ابرها به آغوش زمین آمدند.
اصلا شبیه مه نبود
ابرها از آسمان کنده شده بودند و بر زمین افتاده بودند😍
@t94dara
اصلا شبیه مه نبود
ابرها از آسمان کنده شده بودند و بر زمین افتاده بودند😍
@t94dara
من، بر این ابری که این‌سان سوگوار
اشک بارد زار زار
دل نمی‌سوزانم ای یاران، که فردا بی‌گمان
در پی این گریه می‌خندد بهار
ارغوان می‌رقصد، از شوق گل‌افشانی
نسترن می‌تابد و باغ است نورانی
بید، سرسبز و چمن، شاداب، مرغان مست مست
گریه کن! ای ابر پُربار زمستانی
گریه کن زین بیش‌تر، تا باغ را فردا بخندانی!
گفته بودند از پس هر گریه آخر خنده‌ای‌ست
این سخن بیهوده نیست
زندگی مجموعه‌ای از اشک و لبخند است
خندهٔ شیرین فروردین
بازتاب گریه پُربار اسفند است.
ای زمستان! ای بهار
بشنوید از این دل تا جاودان امیدوار:
گریه امروز ما هم، ارغوان خنده می‌آرد به بار!
فريدون مشيرى
@t94dara
اشک بارد زار زار
دل نمی‌سوزانم ای یاران، که فردا بی‌گمان
در پی این گریه می‌خندد بهار
ارغوان می‌رقصد، از شوق گل‌افشانی
نسترن می‌تابد و باغ است نورانی
بید، سرسبز و چمن، شاداب، مرغان مست مست
گریه کن! ای ابر پُربار زمستانی
گریه کن زین بیش‌تر، تا باغ را فردا بخندانی!
گفته بودند از پس هر گریه آخر خنده‌ای‌ست
این سخن بیهوده نیست
زندگی مجموعه‌ای از اشک و لبخند است
خندهٔ شیرین فروردین
بازتاب گریه پُربار اسفند است.
ای زمستان! ای بهار
بشنوید از این دل تا جاودان امیدوار:
گریه امروز ما هم، ارغوان خنده می‌آرد به بار!
فريدون مشيرى
@t94dara