در دل یک روز عید، هنگامی که همه جا آکنده از شادی و رنگین‌کمانی از امید بود، من در چشمان بی رمق کودکی یتیم نگاهی عمیق یافتم. چشمان او، با آن کمرنگی و غمی نهان، سوال‌هایی از زمین و آسمان داشتند. اما در زمانی که زندگی برای او فقط سایه‌ای از تاریکی می‌نمود، با هدیه‌ای کوچک، لبخندی آسمانی بر لبانش نشاند. این لبخند، نه تنها نشانه‌ای از شادی، بلکه برش‌هایی از امید در دل شب‌های تاریکش بود. او به من یادآوری کرد که شادی واقعی گاهی در ساده‌ترین چیزها نهفته است؛ در یک هدیه کوچک، در یک لبخند بی‌غرض و در قدرت عشق و مهربانی. آری، عید فقط به جشن و سرور خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به درک زیبایی و توان عشق در قلب‌های بی‌پناه وابسته است. در آن لحظه دریافتم که زندگی، در عمق سادگی‌اش، می‌تواند درس‌های بزرگی بیاموزد. این کودک یتیم، با لبخندش بر آن خنده آسمانی، حقیقتی را به من نشان داد: که همیشه می‌توان با وجود تاریکی، نوری را یافت و به زندگی ادامه داد.
#دلنوشته- Syed

Hony:
‌فراموش نکن:
که رنجیدن از حقیقت
بهتر از تسکین با دروغ است...

Z110:
وی رسید خونه ش

WeT:
به chatGPT گفتم برام یه موضوع رو به فارسی عامیانه توضیح بده!
اولش نوشته: ببین عزیزم ...🚶

Mr-Syed:
سبب این همه جور از تو جفا کار زچیست،

که قلبم به عشق تو هنوز رنجور است. چرا غم را در دلم نشانی می‌کنی، که هر دم به یاد توسینه‌ام را در آتش آرزوها می‌سوزانی، در حالی که ترانه‌های عشق را در گلوی دل برافراشته‌ای؟ آیا این همه بی‌رحمی در دل تو رسیده است، یا من در چشمان تو، گنجی از اندوه دیده‌ام؟ بی‌تردید، عشق را در باد خاطرات گم کرده‌ای، و من، در جست‌وجوی چراغی برای راهی ناپیدا. به دنبال چراغی می‌گردم تا در تاریکی، به یاد تو، نور را در دل پندارم.

Ome_helma:
ولکن پروردگارم . . .
اینطور نباشم که بنده ناچیزت گمان کند صدایش را نمیشنوی . . .

home78:
یک عدد فنچ مزاحم😁

mohajer:
«هیچ وقت بابت عشق‌هایی که نثار دیگران کرده‌اید و بعدها به این نتیجه رسیده‌اید ذره‌ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده‌اند ، افسوس نخورید. شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید ، بخشیدید و چه چیزی زیباتر از عشق..»

• شل سیلور استاین

wolf:
دلم برای رنگ قهوه ای میسوزه ، چرا اینقد کم لطفی میشه بهش ؟