Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزرگترین ناترازی اقتصاد ایران، درآمدهای ریالی و هزینههای دلاری ملت ماست.
#نه_به_نئولیبرالیسم
@syjebraily
#نه_به_نئولیبرالیسم
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بین قدرت و پیشرفت، یک رابطه مستقیم وجود دارد. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، باید قدرتمند شویم| دیدار با جمعی از تولیدکنندگان کشور
@syjebraily
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌دلاریزه شدن(Dollarization)، یعنی سلب وظایف و کارکردهای سهگانه پول از ریال و حاکم کردن دلار بر اقتصاد.
🔻پول سه وظیفه در اقتصاد دارد: واسطه مبادله، ذخیره ارزش و واحد سنجش. با جهانیسازی قیمتها، این وظایف از ریال گرفته شده و تقدیم دلار شده است. طبیعی است که در این شرایط، پول ملی بیارزش شود.
🔻دلارزدایی از اقتصاد، یعنی فقط و فقط پول ملی وظایف پول را در اقتصاد ایفا کند. راه برگرداندن ارزش و اعتبار ریال، حاکمیت بخشیدن به ریال و حذف رقبای آن در اقتصاد ایران است و این، یک موضوع کارشناسی نیست، یک تصمیم سیاسی است؛ و کاملا شدنی است.
@syjebraily
🔻پول سه وظیفه در اقتصاد دارد: واسطه مبادله، ذخیره ارزش و واحد سنجش. با جهانیسازی قیمتها، این وظایف از ریال گرفته شده و تقدیم دلار شده است. طبیعی است که در این شرایط، پول ملی بیارزش شود.
🔻دلارزدایی از اقتصاد، یعنی فقط و فقط پول ملی وظایف پول را در اقتصاد ایفا کند. راه برگرداندن ارزش و اعتبار ریال، حاکمیت بخشیدن به ریال و حذف رقبای آن در اقتصاد ایران است و این، یک موضوع کارشناسی نیست، یک تصمیم سیاسی است؛ و کاملا شدنی است.
@syjebraily
💢فیلم کامل سخنرانی دکتر سید یاسر جبرائیلی در دیدار با جمعی از تولید کنندگان را میتوانید از طریق لینک زیر مشاهده نمایید.👇
https://aparat.com/v/d390K
@syjebraily
https://aparat.com/v/d390K
@syjebraily
📌آیا راه پیشرفت، غربی شدن است؟
بخش اول
چرا گروهی از کشورها از نظر اقتصادی پیشرفت کرده اند و گروهی دیگر عقب ماندهاند؟ پاسخ به این پرسش همواره یکی از دغدغه های اصلی سیاستمداران و اقتصاددانان در کشورهای در حال پیشرفت است. چه، تعیین سیاستهایی که برای پیشرفت اقتصادی انتخاب می شوند، در گرو نوع پاسخی است که به چرایی پیشرفت دیگران و عقب ماندگی خود میدهند.
پاسخهایی که اقتصاددانان و سیاستمداران لیبرال در ایران به پرسش درباره عقب ماندگی و پیشرفت دادهاند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
دسته نخست، کسانی هستند که معتقدند پیشرفت اقتصادی نیازمند یک استعداد و توانایی ذاتی است که مردم ایران فاقد آن بوده اند و درواقع، دلایل فرهنگی و نژادی را عامل پیشرفت یا عقب ماندگی میدانند. سپهبد علی رزم آرا که از مخالفان ملی شدن صنعت نفت ایران بود خطاب به نمایندگان مجلس که پیگیر این مسئله بودند گفت: «ما لیاقت لولهنگسازی هم نداریم. ۵۰ سال است که آن را میسازیم ولی ترقی نکرده ایم. ما چطور میتوانیم خودمان صنعت نفتمان را اداره کنیم؟». اکبر ترکان نیز در اظهارات مشابهی میگوید: «بدون تعارف بگویم آیا در فناوری الکترونیک و یا برق و یا صنایع دیگر امکان رقابت را با محصولات کشورهای دیگر داریم؟ بگذارید با خود روراست باشیم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم».
گروه دیگر که در واقع مفروض گروه نخست را در ریشه های فرهنگی و نژادی پذیرفته است، اتخاذ روش و منش غربی را برای پیشرفت اقتصادی ضروری میداند. سید حسن تقی زاده از روشنفکران عصر مشروطه میگوید: «تنها راه پیشرفت ما این است که از فرق سر تا ناخن پا یکسره فرنگی شویم. من بودم که اولین بار بمب تسلیم به اروپایی را در جامعه ایران منفجر کردم». سید محمد خاتمی نیز نگاه مشابهی دارد: «توسعه به معنای امروزش میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که میگویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت».
در سطحی دیگر اقتصاددانان لیبرال قرار دارند که پیروی از اصول اقتصاد بازار، عدم اعمال مدیریت دولت بر اقتصاد و ادغام در نظم اقتصادی تحت مدیریت غرب را برای پیشرفت اقتصادی ضروری می دانند. مسعود نیلی میگوید: «یا باید تفکر مکانیزم بازار و منطق رقابت آزاد را بپذیریم یا اقتصاد دولتی و روشن است که رشد اقتصادی و رفاه عمومی در اقتصاد دولتی قابل دسترسی نیست». محمد طبیبیان درباره ادغام در اقتصاد بینالملل و آزادسازی تجاری میگوید: «توسعه تجارت جهانی دستاوردی است که هم به نفع کشورهای صنعتی بزرگ و هم به نفع کشورهای در حال توسعه است. یعنی تضاد منافعی در کار نیست. هرچه تجارت جهانی گسترده تر میشود مسئله اشتغال و سطح درآمدهای کشورهای جهان سوم بالاتر میرود بنابراین عضویت در سازمان تجارت جهانی در نهایت به نفع کشورهای جهان سوم خواهد بود. موسی غنی نژاد نیز رویکرد مشابهی را تجویز میکند: «فلسفه وجود سازمان تجارت جهانی این است که تمامی موانع مبادلاتی که در دنیا وجود دارد برداشته شود. چون مبادله همیشه به نفع همه طرفین است و از سوی دیگر روابط سیاسی کشورها و صلح نیز تقویت میشود. ارزشها دارند جهانی میشوند. تا زمانی که مجموعه ارزشهای پارادایم ما با سیستم جهانی و اقتصاد مدرن همخوانی نداشته باشد، ممکن است جهانی شدن را به صورت یک واقعیت بپذیریم اما جذب نخواهیم کرد. یعنی منافعی که از آن سود میبریم شاید محدودتر و متزلزل تر باشد».
ادامه در بخش دوم
@syjebraily
بخش اول
چرا گروهی از کشورها از نظر اقتصادی پیشرفت کرده اند و گروهی دیگر عقب ماندهاند؟ پاسخ به این پرسش همواره یکی از دغدغه های اصلی سیاستمداران و اقتصاددانان در کشورهای در حال پیشرفت است. چه، تعیین سیاستهایی که برای پیشرفت اقتصادی انتخاب می شوند، در گرو نوع پاسخی است که به چرایی پیشرفت دیگران و عقب ماندگی خود میدهند.
پاسخهایی که اقتصاددانان و سیاستمداران لیبرال در ایران به پرسش درباره عقب ماندگی و پیشرفت دادهاند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
دسته نخست، کسانی هستند که معتقدند پیشرفت اقتصادی نیازمند یک استعداد و توانایی ذاتی است که مردم ایران فاقد آن بوده اند و درواقع، دلایل فرهنگی و نژادی را عامل پیشرفت یا عقب ماندگی میدانند. سپهبد علی رزم آرا که از مخالفان ملی شدن صنعت نفت ایران بود خطاب به نمایندگان مجلس که پیگیر این مسئله بودند گفت: «ما لیاقت لولهنگسازی هم نداریم. ۵۰ سال است که آن را میسازیم ولی ترقی نکرده ایم. ما چطور میتوانیم خودمان صنعت نفتمان را اداره کنیم؟». اکبر ترکان نیز در اظهارات مشابهی میگوید: «بدون تعارف بگویم آیا در فناوری الکترونیک و یا برق و یا صنایع دیگر امکان رقابت را با محصولات کشورهای دیگر داریم؟ بگذارید با خود روراست باشیم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم».
گروه دیگر که در واقع مفروض گروه نخست را در ریشه های فرهنگی و نژادی پذیرفته است، اتخاذ روش و منش غربی را برای پیشرفت اقتصادی ضروری میداند. سید حسن تقی زاده از روشنفکران عصر مشروطه میگوید: «تنها راه پیشرفت ما این است که از فرق سر تا ناخن پا یکسره فرنگی شویم. من بودم که اولین بار بمب تسلیم به اروپایی را در جامعه ایران منفجر کردم». سید محمد خاتمی نیز نگاه مشابهی دارد: «توسعه به معنای امروزش میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که میگویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت».
در سطحی دیگر اقتصاددانان لیبرال قرار دارند که پیروی از اصول اقتصاد بازار، عدم اعمال مدیریت دولت بر اقتصاد و ادغام در نظم اقتصادی تحت مدیریت غرب را برای پیشرفت اقتصادی ضروری می دانند. مسعود نیلی میگوید: «یا باید تفکر مکانیزم بازار و منطق رقابت آزاد را بپذیریم یا اقتصاد دولتی و روشن است که رشد اقتصادی و رفاه عمومی در اقتصاد دولتی قابل دسترسی نیست». محمد طبیبیان درباره ادغام در اقتصاد بینالملل و آزادسازی تجاری میگوید: «توسعه تجارت جهانی دستاوردی است که هم به نفع کشورهای صنعتی بزرگ و هم به نفع کشورهای در حال توسعه است. یعنی تضاد منافعی در کار نیست. هرچه تجارت جهانی گسترده تر میشود مسئله اشتغال و سطح درآمدهای کشورهای جهان سوم بالاتر میرود بنابراین عضویت در سازمان تجارت جهانی در نهایت به نفع کشورهای جهان سوم خواهد بود. موسی غنی نژاد نیز رویکرد مشابهی را تجویز میکند: «فلسفه وجود سازمان تجارت جهانی این است که تمامی موانع مبادلاتی که در دنیا وجود دارد برداشته شود. چون مبادله همیشه به نفع همه طرفین است و از سوی دیگر روابط سیاسی کشورها و صلح نیز تقویت میشود. ارزشها دارند جهانی میشوند. تا زمانی که مجموعه ارزشهای پارادایم ما با سیستم جهانی و اقتصاد مدرن همخوانی نداشته باشد، ممکن است جهانی شدن را به صورت یک واقعیت بپذیریم اما جذب نخواهیم کرد. یعنی منافعی که از آن سود میبریم شاید محدودتر و متزلزل تر باشد».
ادامه در بخش دوم
@syjebraily
آیا راه پیشرفت، غربی شدن است؟
بخش دوم
(بخش اول را از اینجا بخوانید)
تفکر لیبرال در ایران هرگاه به قدرت رسیده است، رویکرد اقتصاد بازار و تجارت آزاد را به عنوان بخشی از «تلاش برای غربی شدن» دنبال کرده و اصول بازار آزاد را سرلوحه برنامه ها و سیاستهای خود قرار داده است. در دوره سازندگی که اولین دولت پس از پایان جنگ تحمیلی است، ریل گذاری اقتصاد کشور بر پایه اصول اقتصاد بازار انجام شد و توصیههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در قالب سیاستهای تعدیل ساختاری در ایران به اجرا درآمد. دولتهای پس از سازندگی نیز یا به دلیل همسویی فکری و یا به دلیل جبر ساختاری نهادینه شده در دوره سازندگی کم و بیش همان سیاستها را ادامه دادند. در دولت یازدهم لیبرالیسم و اصول اقتصاد بازار وارد ادبیات مقامات دولتی شد و اگر تا پیش از آن اتخاذ رویکردهای لیبرال یک تابو محسوب میشد، در این دوره آن تابو شکسته شد. برای نمونه عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت های یازدهم و دوازدهم که تصریح میکرد «لیبرالیسم برای توسعه به میدان آمده است»، پس از خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از موافقتنامه هسته ای موسوم به برجام، به این دلیل که در شرایط تحریم پیاده کردن اصول اقتصاد بازار نیست، استعفا کرد.
حجت الاسلام حسن روحانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز در پیروی از اصول اقتصاد بازار به اندازهای راه افراط را پیمود که حتی در توسعه زیر ساختهای کشور نیز از دولت مسئولیتزدایی کرد و این امور را بر عهده بخش خصوصی دانست: «اصولاً احداث فرودگاه، کشیدن خط آهن، ساخت مسکن یا احداث اتوبان به عهده دولت نیست، بلکه دولت موظف به بهبود شرایط سرمایه گذاری و فضای کسب و کار و ارتقای روابط کشور با دولتهای خارجی است تا امکانات لازم برای سرمایه گذاری بخش خصوصی را فراهم آورد.
از عصر مشروطه تاکنون تفکر لیبرال به دلیل نگاه غلطی که به غرب دارد یک مانع اصلی در برابر پیشرفت ملت ایران بوده است. لیبرالیسم ایرانی به جای تأمل در تجارب غرب ،همواره یا در پی تقلید از مظاهر تمدن غرب بوده، یا از توصیههای غربی پیروی کرده است. در حالی که گفتمان انقلاب اسلامی دقیقاً در نقطه مقابل این رویکرد قرار دارد. آیت الله خامنهای درباره نسبتی که باید با غرب برقرار شود میفرمایند: «برای پیشرفت علمی از همه تواناییهای غربیها استفاده کنید و از شاگردی کردن و یادگرفتن هرگز پرهیز نکنید، زیرا ما از شاگردی کردن ننگمان نمی آید بلکه از همیشه شاگرد ماندن ننگمان می آید. هیچگاه به برنامه ها و توصیه های غربیها اعتماد نکنید».
در کتاب «دولت و بازار» نشان دادهام که اولا اقتصاد بازار و مشخصاً رویکرد تجاری برخاسته از آن یعنی تجارت آزاد، دارای انحرافات اساسی در مبانی انسان شناختی است و نقصهای فراوان منطقی دارد. ثانیاً کشورهای پیشرفته امروزی که پرچمدار اقتصاد بازار هستند، تنها در ادواری به این شعار پایبندی نشان دادهاند که همسو با منافعشان بوده و هرگاه اقتصاد بازار را در تعارض با منافع خود دیدهاند، بدون تعارف آن را کنار گذاشتهاند. ثالثاً رویکرد اقتصاد بازار و برنامهها و توصیه های غرب به ملل در حال پیشرفت یا عقب مانده بر مبنای این رویکرد، طرحی هوشمندانه برای تداوم استعمار است.
@syjebraily
بخش دوم
(بخش اول را از اینجا بخوانید)
تفکر لیبرال در ایران هرگاه به قدرت رسیده است، رویکرد اقتصاد بازار و تجارت آزاد را به عنوان بخشی از «تلاش برای غربی شدن» دنبال کرده و اصول بازار آزاد را سرلوحه برنامه ها و سیاستهای خود قرار داده است. در دوره سازندگی که اولین دولت پس از پایان جنگ تحمیلی است، ریل گذاری اقتصاد کشور بر پایه اصول اقتصاد بازار انجام شد و توصیههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در قالب سیاستهای تعدیل ساختاری در ایران به اجرا درآمد. دولتهای پس از سازندگی نیز یا به دلیل همسویی فکری و یا به دلیل جبر ساختاری نهادینه شده در دوره سازندگی کم و بیش همان سیاستها را ادامه دادند. در دولت یازدهم لیبرالیسم و اصول اقتصاد بازار وارد ادبیات مقامات دولتی شد و اگر تا پیش از آن اتخاذ رویکردهای لیبرال یک تابو محسوب میشد، در این دوره آن تابو شکسته شد. برای نمونه عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی دولت های یازدهم و دوازدهم که تصریح میکرد «لیبرالیسم برای توسعه به میدان آمده است»، پس از خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از موافقتنامه هسته ای موسوم به برجام، به این دلیل که در شرایط تحریم پیاده کردن اصول اقتصاد بازار نیست، استعفا کرد.
حجت الاسلام حسن روحانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز در پیروی از اصول اقتصاد بازار به اندازهای راه افراط را پیمود که حتی در توسعه زیر ساختهای کشور نیز از دولت مسئولیتزدایی کرد و این امور را بر عهده بخش خصوصی دانست: «اصولاً احداث فرودگاه، کشیدن خط آهن، ساخت مسکن یا احداث اتوبان به عهده دولت نیست، بلکه دولت موظف به بهبود شرایط سرمایه گذاری و فضای کسب و کار و ارتقای روابط کشور با دولتهای خارجی است تا امکانات لازم برای سرمایه گذاری بخش خصوصی را فراهم آورد.
از عصر مشروطه تاکنون تفکر لیبرال به دلیل نگاه غلطی که به غرب دارد یک مانع اصلی در برابر پیشرفت ملت ایران بوده است. لیبرالیسم ایرانی به جای تأمل در تجارب غرب ،همواره یا در پی تقلید از مظاهر تمدن غرب بوده، یا از توصیههای غربی پیروی کرده است. در حالی که گفتمان انقلاب اسلامی دقیقاً در نقطه مقابل این رویکرد قرار دارد. آیت الله خامنهای درباره نسبتی که باید با غرب برقرار شود میفرمایند: «برای پیشرفت علمی از همه تواناییهای غربیها استفاده کنید و از شاگردی کردن و یادگرفتن هرگز پرهیز نکنید، زیرا ما از شاگردی کردن ننگمان نمی آید بلکه از همیشه شاگرد ماندن ننگمان می آید. هیچگاه به برنامه ها و توصیه های غربیها اعتماد نکنید».
در کتاب «دولت و بازار» نشان دادهام که اولا اقتصاد بازار و مشخصاً رویکرد تجاری برخاسته از آن یعنی تجارت آزاد، دارای انحرافات اساسی در مبانی انسان شناختی است و نقصهای فراوان منطقی دارد. ثانیاً کشورهای پیشرفته امروزی که پرچمدار اقتصاد بازار هستند، تنها در ادواری به این شعار پایبندی نشان دادهاند که همسو با منافعشان بوده و هرگاه اقتصاد بازار را در تعارض با منافع خود دیدهاند، بدون تعارف آن را کنار گذاشتهاند. ثالثاً رویکرد اقتصاد بازار و برنامهها و توصیه های غرب به ملل در حال پیشرفت یا عقب مانده بر مبنای این رویکرد، طرحی هوشمندانه برای تداوم استعمار است.
@syjebraily
یکی از وظایف مهمّ مسئولین این است که بنشینند زمینههای حضور مردم و مشارکت مردم در تولید را، در کار تولیدی را تبیین کنند و زمینهها را آماده کنند. حالا مثلاً یکیاش تعاون است ــ ایجاد شرکتهای تعاونی تولید ــ یکیاش کمک به کارهای خانگی است؛ یکی کمک به کارهای دستی است؛ یکی کمک به ایجاد شرکتهای دانشبنیان است. البتّه دولت میتواند از صاحبنظران اقتصادی که در دولت بحمدالله هستند و در خارج دولت هم هستند، استفاده کند؛ اینها میتوانند راههای فراوان دیگری را ارائه بدهند که [موجب] مشارکت مردم باشد؛ مشارکت در زمینهی مسائل صنعتی، مسائل خانگی، صنایع دستی، مسئلهی کشاورزی، مسئلهی دامداری؛ در همهی اینها مردم میتوانند مشارکت کنند؛ راهش باید به مردم نشان داده بشود، زمینهی مشارکت مردم فراهم بشود، بحث مشارکت مردم آسانسازی بشود
رهبر حکیم انقلاب اسلامی
@syjebraily
رهبر حکیم انقلاب اسلامی
@syjebraily
📌انجمنهای مس و فولاد و پالایشگاه و پتروشیمی و سرب و...(دلارداران و دلاری فروشان) محضر رهبر انقلاب نامه زدهاند که نرخ ارز در سامانه نیما سرکوب شده و باید واقعیسازی شود.
شاید این عبارات برای برخی از شما نامفهوم باشد. منظورشان این است که اولا دلاری که با صادرات به دست میآورند، به جای ۴۰ هزار تومان، ۶۲ هزار تومان بفروشند. ثانیا قیمتهای جهانی محصولاتشان را به جای اینکه در دلار ۴۰ هزار تومان ضرب کنند، در دلار ۶۲ هزار تومان ضرب کرده و به ملت بفروشند.
خلاصهاش این است که دنبال صدها هزار میلیارد تومان رانت بادآورده با گرانسازی ارز هستند. به عبارت دیگر، میخواهند هم ارز و هم فولاد و مس و محصولات پالایشی و پتروشیمی و... را صدها هزار میلیارد گرانتر به ملت ایران بفروشند.
سال گذشته همین جمع توانستند آقای رئیسی را همراه کنند که نرخ تسعیر را از دلار ۲۸۵۰۰ به دلار نیما تغییر دهد. یعنی اجازه دهد که
@syjebraily
شاید این عبارات برای برخی از شما نامفهوم باشد. منظورشان این است که اولا دلاری که با صادرات به دست میآورند، به جای ۴۰ هزار تومان، ۶۲ هزار تومان بفروشند. ثانیا قیمتهای جهانی محصولاتشان را به جای اینکه در دلار ۴۰ هزار تومان ضرب کنند، در دلار ۶۲ هزار تومان ضرب کرده و به ملت بفروشند.
خلاصهاش این است که دنبال صدها هزار میلیارد تومان رانت بادآورده با گرانسازی ارز هستند. به عبارت دیگر، میخواهند هم ارز و هم فولاد و مس و محصولات پالایشی و پتروشیمی و... را صدها هزار میلیارد گرانتر به ملت ایران بفروشند.
سال گذشته همین جمع توانستند آقای رئیسی را همراه کنند که نرخ تسعیر را از دلار ۲۸۵۰۰ به دلار نیما تغییر دهد. یعنی اجازه دهد که
@syjebraily
سیدیاسر جبرائیلی
📌انجمنهای مس و فولاد و پالایشگاه و پتروشیمی و سرب و...(دلارداران و دلاری فروشان) محضر رهبر انقلاب نامه زدهاند که نرخ ارز در سامانه نیما سرکوب شده و باید واقعیسازی شود. شاید این عبارات برای برخی از شما نامفهوم باشد. منظورشان این است که اولا دلاری که با صادرات…
محصولات اینها به قیمتهای جهانی ضربدر دلار نیما به داخل فروخته شود. شهریور ۱۴۰۲ این موفقیت را به دست آوردند و یک گرانی حدودا ۳۰ درصدی مواد اولیه را به ملت تحمیل کردند. بعد هم کلی نامه تقدیر و تشکر از رئیس جمهور نوشتند. حالا حرف امروزشان این است که دلار نیما از ۴۰ هزار تومان به ۶۲ هزار تومان افزایش یابد!
ملت عزیز ایران! بدانید اگر سفرهتان کوچک میشود، اگر زندگی بر شما سخت میگذرد، اگر دخل و خرجتان نمیخواند، اگر محصولات ایرانی با گرانی دلار گران میشود، ریشهاش در حرص و طمع بیپایان اینهاست.
ما علیه این جنایت در حق معیشت ملت قیام کرده ایم. اما شرط پیروزی ما آگاهی و همراهی شما مردم است.
@syjebraily
ملت عزیز ایران! بدانید اگر سفرهتان کوچک میشود، اگر زندگی بر شما سخت میگذرد، اگر دخل و خرجتان نمیخواند، اگر محصولات ایرانی با گرانی دلار گران میشود، ریشهاش در حرص و طمع بیپایان اینهاست.
ما علیه این جنایت در حق معیشت ملت قیام کرده ایم. اما شرط پیروزی ما آگاهی و همراهی شما مردم است.
@syjebraily
سه چيز از علامات مؤمن است: شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا| امام صادق(ع)
@syjebraily
@syjebraily
✨خر برفت و خر برفت و خر برفت...
مولانا در مثنوی روایت میکند که يك صوفی مسافر در راه به خانقاهی رسيد و شب آنجا ماند. خرش را آب و علف داد و در طويله بست و به جمع صوفيان رفت. صوفيان که فقير و گرسنه بودند، پنهانی خر مسافر را فروختند و غذا و خوردنی خريدند و آن شب جشن مفّصلی بر پا كردند. مسافر خسته را نیز به این میهمانی دعوت کردند. پس از صرف غذا، رقص و سماع آغاز كردند. مُطرب آهنگِ سنگيني آغاز كرد و اینگونه خواند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت».
مسافر که نمیدانست منظور از خر در ترانه، همان خر اوست، تصور می کرد که ترانه صوفیان زیباست؛ لذا او نیز همراه دیگران شروع به خواندن شعر خر برفت کرد: «از ره تقلید، آن صوفی همین/ خر برفت، آغاز کرد، اندر حنین»
صبح که مسافر داستان عزم سفر کرد، تازه فهمید که خر خودش بود که برفت...
خبرگزاری دولت در گزارشی با استناد به گزارش جدید صندوق بینالمللی پول، اظهار شادمانی و افتخار کرده است که دولت ایران کم خرجترین دولت در میان کشورهای در حال توسعه است.
البته گزارش را ناقص دادهاند. دولت ایران از حیث مخارج ناچیزش نسبت به تولید ناخالص داخلی، فقط میان کشورهای درحال توسعه رتبه اول را کسب نکرده است. دولت ایران پس از هائیتی، لبنان، ونزوئلا و یمن، کمخرجترین دولت جهان است.
لکن نسبت اندک مخارج دولت به GDP یک دستاورد و مایه افتخار نیست، یک فاجعه تمام عیار است. عدد ۱۳.۵ درصد برای نسبت مخارج دولت به GDP یعنی از کیک بزرگ اقتصاد ایران، تنها ۱۳.۵ درصد توسط دولت صرف هزینههای آموزش و پرورش، سلامت، امنیت، زیرساخت و... در یک کلمه «رفاه عمومی» میشود. سهم بسیار اندک سلامت و آموزش و پروش در تولید ناخالص داخلی ایران در مقایسه با میانگین جهانی، از تبعات این پروژه کوچکسازی دولت است که سالهاست در دستور کار دولتهای مختلف ماست. حقوق ناچیز و نامکفی کارمندان دولت، یکی دیگر از نتایج این سیاست است؛ به نحوی که مکرر میشنویم نخبگان نه تنها تمایلی به خدمت در دولت ندارند، بلکه در حال ترک دولت نیز هستند.
هرچه نسبت مخارج دولت به GDP کمتر باشد، رفاه عمومی در آن کشور کمتر است. و این رتبه که خبرگزاری دولت به آن میبالد، رتبه داشتن کمترین رفاه عمومی است!
نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی در برخی کشورها به شرح ذیل است:
فرانسه ۵۸ درصد
ایتالیا ۵۶ درصد
اتریش ۵۲ درصد
آلمان ۴۹ درصد
سوئد ۴۷ درصد
برزیل ۴۶ درصد
پرتغال ۴۴ درصد
انگلیس ۴۴ درصد
ژاپن ۴۴ درصد
کویت ۴۱ درصد
کانادا ۴۱ درصد
آمریکا ۳۶ درصد
چین ۳۳ درصد
@syjebraily
مولانا در مثنوی روایت میکند که يك صوفی مسافر در راه به خانقاهی رسيد و شب آنجا ماند. خرش را آب و علف داد و در طويله بست و به جمع صوفيان رفت. صوفيان که فقير و گرسنه بودند، پنهانی خر مسافر را فروختند و غذا و خوردنی خريدند و آن شب جشن مفّصلی بر پا كردند. مسافر خسته را نیز به این میهمانی دعوت کردند. پس از صرف غذا، رقص و سماع آغاز كردند. مُطرب آهنگِ سنگيني آغاز كرد و اینگونه خواند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت».
مسافر که نمیدانست منظور از خر در ترانه، همان خر اوست، تصور می کرد که ترانه صوفیان زیباست؛ لذا او نیز همراه دیگران شروع به خواندن شعر خر برفت کرد: «از ره تقلید، آن صوفی همین/ خر برفت، آغاز کرد، اندر حنین»
صبح که مسافر داستان عزم سفر کرد، تازه فهمید که خر خودش بود که برفت...
خبرگزاری دولت در گزارشی با استناد به گزارش جدید صندوق بینالمللی پول، اظهار شادمانی و افتخار کرده است که دولت ایران کم خرجترین دولت در میان کشورهای در حال توسعه است.
البته گزارش را ناقص دادهاند. دولت ایران از حیث مخارج ناچیزش نسبت به تولید ناخالص داخلی، فقط میان کشورهای درحال توسعه رتبه اول را کسب نکرده است. دولت ایران پس از هائیتی، لبنان، ونزوئلا و یمن، کمخرجترین دولت جهان است.
لکن نسبت اندک مخارج دولت به GDP یک دستاورد و مایه افتخار نیست، یک فاجعه تمام عیار است. عدد ۱۳.۵ درصد برای نسبت مخارج دولت به GDP یعنی از کیک بزرگ اقتصاد ایران، تنها ۱۳.۵ درصد توسط دولت صرف هزینههای آموزش و پرورش، سلامت، امنیت، زیرساخت و... در یک کلمه «رفاه عمومی» میشود. سهم بسیار اندک سلامت و آموزش و پروش در تولید ناخالص داخلی ایران در مقایسه با میانگین جهانی، از تبعات این پروژه کوچکسازی دولت است که سالهاست در دستور کار دولتهای مختلف ماست. حقوق ناچیز و نامکفی کارمندان دولت، یکی دیگر از نتایج این سیاست است؛ به نحوی که مکرر میشنویم نخبگان نه تنها تمایلی به خدمت در دولت ندارند، بلکه در حال ترک دولت نیز هستند.
هرچه نسبت مخارج دولت به GDP کمتر باشد، رفاه عمومی در آن کشور کمتر است. و این رتبه که خبرگزاری دولت به آن میبالد، رتبه داشتن کمترین رفاه عمومی است!
نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی در برخی کشورها به شرح ذیل است:
فرانسه ۵۸ درصد
ایتالیا ۵۶ درصد
اتریش ۵۲ درصد
آلمان ۴۹ درصد
سوئد ۴۷ درصد
برزیل ۴۶ درصد
پرتغال ۴۴ درصد
انگلیس ۴۴ درصد
ژاپن ۴۴ درصد
کویت ۴۱ درصد
کانادا ۴۱ درصد
آمریکا ۳۶ درصد
چین ۳۳ درصد
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨آیا راه مقابله با تورم، استقلال بانک مرکزی از دولت است؟| استقلال بانک مرکزی در نسخه «ایران ۲۰۴۰» استنفورد
شهریورماه ۱۴۰۰ طی مقالهای با عنوان «چرا نسخه وارداتی برای مهار تورم جواب نمیدهد؟» به نقد طرح مجلس برای استقلال بانک مرکزی از دولت پرداختم.
آقای حجت الاسلام حسینزاده بحرینی طراح این طرح، جوابیهای برای این مقاله ارسال کرد.
در یادداشتی دیگر با عنوان نگرانیهایی که صدچندان شد جوابیه آقای بحرینی را نقد کردم.
متاسفانه این طرح در نهایت تبدیل به قانون شد و وزیران تولیدی کشور از شورای پول و اعتبار بانک مرکزی حذف شدند.
این ایام که بحث اجرایی شدن این قانون مطرح است، بازخوانی مناظره مکتوب حقیر با آقای بحرینی خالی از لطف نیست.
@syjebraily
شهریورماه ۱۴۰۰ طی مقالهای با عنوان «چرا نسخه وارداتی برای مهار تورم جواب نمیدهد؟» به نقد طرح مجلس برای استقلال بانک مرکزی از دولت پرداختم.
آقای حجت الاسلام حسینزاده بحرینی طراح این طرح، جوابیهای برای این مقاله ارسال کرد.
در یادداشتی دیگر با عنوان نگرانیهایی که صدچندان شد جوابیه آقای بحرینی را نقد کردم.
متاسفانه این طرح در نهایت تبدیل به قانون شد و وزیران تولیدی کشور از شورای پول و اعتبار بانک مرکزی حذف شدند.
این ایام که بحث اجرایی شدن این قانون مطرح است، بازخوانی مناظره مکتوب حقیر با آقای بحرینی خالی از لطف نیست.
@syjebraily
✨شاهدی قابل تامل از «اصل حمایت» در رویکرد رهبر انقلاب به تصمیمات دولتها
سال 1379 دولت آقای خاتمی با توجیهاتی نظیر «اصلاح نظام اداری، کاهش تصدیهای غیر ضروری، ارتقای بهرهوری و کارایی نیروی انسانی و مدیریت دستگاههای اجرایی، حذف موازی کاریها و تجمع امور کشاورزی، دام، توسعه و عمران روستایی» لایحه ادغام دو وزارتخانه «جهاد سازندگی» و «کشاورزی» را تدوین و تقدیم مجلس ششم کرد که با تصویب مجلس، تبدیل به قانون شد.
شعارهای زیبایی است: حذف موازی کاری، ارتقای بهره وری، کاهش تصدیهای غیرضرور...
آن ایام، رهبر حکیم انقلاب اسلامی پیرو اطلاعی که از تصویب این لایحه در دولت یافتند، نامه تلخی به رئیس جمهور وقت نوشتند که بعدها منتشر شد:
«شنیدم در دولت با وجود دفاع و رأی موافق جنابعالی، نتیجه رأیگیری تأمینکننده حفظ و بقای ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی نیست. این نگرانی هست که این تشکیلات مبارک، با آنهمه آثار و تجربههای موفق، در وزارت جدید حل و هضم شود، یقیناً این خسارت بزرگی برای کشور و نظام و انقلاب خواهد بود.
اگر آنچه پیش آمده تغییرناپذیر و نهایی است، مقتضی است در انتخاب مسئول برای تشکیلات جدید جلو این ضرر متراکم گرفته شود و اگر نهایی نیست در آن تجدید نظر شود».
به عبارات دقت کنید: ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی، خسارت بزرگ ادغام، ضرر متراکم ادغام...
اما پس از آنکه مجلس شورای اسلامی لایحه دولت را تصویب کرد، رهبر حکیم انقلاب اسلامی به سیاق همیشگی، رویکرد حمایت از این تصمیم دستگاههای نظام را اتخاذ کردند:
«ادغام این دو وزارتخانه باید این امید را در دلها زیاد کند که جنبههای مثبت را تعمیم دهد؛ هم جهاد سازندگی که از اوّل انقلاب میداندار کارهای بسیار باارزش و مهم بود، و هم وزارت کشاورزىِ سابق که مجموعهای از تجربهها و امکانات فراوان در آن متراکم بود». (1380/10/12)
حال تصور بفرمائید که آن ایام، کسانی با تکیه بر اندیشه و مبانی فکری رهبر انقلاب، در فضای کارشناسی با ادغام این دو وزارتخانه مخالفت میکردند و موافقان ادغام، از موضع حمایتی رهبر انقلاب چماقی بر سر مخالفان میساختند... میگفتند با چیزی مخالفت کردید که رهبر انقلاب تعبیر امید را درباره آن به کار بردند!
در این ماجرا، درسهای بسیاری برای جریان انقلابی وجود دارد...
@syjebraily
سال 1379 دولت آقای خاتمی با توجیهاتی نظیر «اصلاح نظام اداری، کاهش تصدیهای غیر ضروری، ارتقای بهرهوری و کارایی نیروی انسانی و مدیریت دستگاههای اجرایی، حذف موازی کاریها و تجمع امور کشاورزی، دام، توسعه و عمران روستایی» لایحه ادغام دو وزارتخانه «جهاد سازندگی» و «کشاورزی» را تدوین و تقدیم مجلس ششم کرد که با تصویب مجلس، تبدیل به قانون شد.
شعارهای زیبایی است: حذف موازی کاری، ارتقای بهره وری، کاهش تصدیهای غیرضرور...
آن ایام، رهبر حکیم انقلاب اسلامی پیرو اطلاعی که از تصویب این لایحه در دولت یافتند، نامه تلخی به رئیس جمهور وقت نوشتند که بعدها منتشر شد:
«شنیدم در دولت با وجود دفاع و رأی موافق جنابعالی، نتیجه رأیگیری تأمینکننده حفظ و بقای ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی نیست. این نگرانی هست که این تشکیلات مبارک، با آنهمه آثار و تجربههای موفق، در وزارت جدید حل و هضم شود، یقیناً این خسارت بزرگی برای کشور و نظام و انقلاب خواهد بود.
اگر آنچه پیش آمده تغییرناپذیر و نهایی است، مقتضی است در انتخاب مسئول برای تشکیلات جدید جلو این ضرر متراکم گرفته شود و اگر نهایی نیست در آن تجدید نظر شود».
به عبارات دقت کنید: ساختار انقلابی و کارآمد جهاد سازندگی، خسارت بزرگ ادغام، ضرر متراکم ادغام...
اما پس از آنکه مجلس شورای اسلامی لایحه دولت را تصویب کرد، رهبر حکیم انقلاب اسلامی به سیاق همیشگی، رویکرد حمایت از این تصمیم دستگاههای نظام را اتخاذ کردند:
«ادغام این دو وزارتخانه باید این امید را در دلها زیاد کند که جنبههای مثبت را تعمیم دهد؛ هم جهاد سازندگی که از اوّل انقلاب میداندار کارهای بسیار باارزش و مهم بود، و هم وزارت کشاورزىِ سابق که مجموعهای از تجربهها و امکانات فراوان در آن متراکم بود». (1380/10/12)
حال تصور بفرمائید که آن ایام، کسانی با تکیه بر اندیشه و مبانی فکری رهبر انقلاب، در فضای کارشناسی با ادغام این دو وزارتخانه مخالفت میکردند و موافقان ادغام، از موضع حمایتی رهبر انقلاب چماقی بر سر مخالفان میساختند... میگفتند با چیزی مخالفت کردید که رهبر انقلاب تعبیر امید را درباره آن به کار بردند!
در این ماجرا، درسهای بسیاری برای جریان انقلابی وجود دارد...
@syjebraily
📌در فضاهای غبارآلود، آنجا که در جامعه هیجان کاذب جای عقلانیت را میگیرد، گاهی روایتهای غالب با منافع مردم متضاد است. اینجاست که یک سیاستمدار باید میان محبوبیت و حقیقت یکی را انتخاب کند. از خدای متعال میخواهم هرگز منافع بلندمدت مردم را فدای محبوبیت کوتاه مدت خود نکنم.
#آسترازنکا
@syjebraily
#آسترازنکا
@syjebraily
📷بازدید از شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان
آنچه در این بازدید دو روزه برای این حقیر شوقانگیز و امیدآفرین بود، صرفا تمرکز دقیق این مجموعه روی فناوریهای برترساز از شتابدهندهها تا نیمههادیها و پیشرفتها و دستاوردهایشان نبود؛ بلکه جوانان فرزانه و دانشمندی بود که این پیشرفتها را رقم زدهاند، نگاهشان به قله است و تجارب زیستهشان آنها را سرشار از اعتماد و خودباوری کرده است. قله نزدیک است...
@syjebraily
آنچه در این بازدید دو روزه برای این حقیر شوقانگیز و امیدآفرین بود، صرفا تمرکز دقیق این مجموعه روی فناوریهای برترساز از شتابدهندهها تا نیمههادیها و پیشرفتها و دستاوردهایشان نبود؛ بلکه جوانان فرزانه و دانشمندی بود که این پیشرفتها را رقم زدهاند، نگاهشان به قله است و تجارب زیستهشان آنها را سرشار از اعتماد و خودباوری کرده است. قله نزدیک است...
@syjebraily