موفقیت و توسعه فردی
5.7K subscribers
433 photos
139 videos
5 files
42 links
💢فلسفه ایجاد این کانال کمک به توسعه فردی مخاطبان برای تقویت خودآگاهی و خودشناسی جهت دستیابی به اهداف و رسیدن به موفقیت است.

برای دریافت مشاوره کسب وکار به شماره ۰۹۳۵۵۰۸۱۶۰۴ پیامک بدهید

👈تماس با ادمین:
@managementpd
Download Telegram
💢شما برای انجام کار‌هاتون برنامه‌ریزی می‌کنین یا به‌نظرتون بدون برنامه‌ریزی هم می‌شه کار‌ها رو جلو برد؟

🔹 شاید از نظر بسیاری از افراد بنا به دلایلی مثل زمان‌بر بودن، سخت بودن، تجربه‌های بد و پیچیدگی ترجیح بدن که بدون برنامه‌ریزی کار‌ها‌شون رو جلو ببرن. اینطوری ممکنه فکر کنن که استرس برنامه‌ریزی رو از خودشون برمی‌دارن و می‌تونن بهره‌وری بیشتری داشته باشن.

🔸 اما چیزی که شاید بهش دقت نمی‌کنن اینه که انجام دادن کار‌ها بدون برنامه‌ریزی باعث می‌شه نتونیم کار‌ها اولویت‌بندی کنیم و بخواهیم هم‌زمان همه رو با هم انجام بدیم. توی چنین شرایطی ممکنه دچار نشخوار فکری بشیم و به توانایی‌های خودمون توی انجام کار‌ها شک کنیم. در نتیجه نمی‌تونیم کار‌ها رو جلو ببریم و بهره‌وری کمتری هم خواهیم داشت.

🔹 برای همین با وجود همه سختی‌های برنامه‌ریزی مهمه که بتونیم برای کار‌هامون برنامه داشته باشیم تا بتونیم با بهره‌وری بالاتری اون‌ها رو انجام بدیم و توی کارمون پیشرفت کنیم.

تکراسا

@planing_tm
💢دومی رو ولش کن!

🖊دکتر ایرج رضایی

■پروفسور ویلیام اروین (دانش‌آموخته دانشگاه‌های میشیگان و کالیفرنیا) در کتاب فلسفه‌ای برای زندگی تقسیم بندی جالبی ارایه می‌کند: بر اساس فلسفه رواقی، تمام امور و پدیده‌هایی که هر فرد در زندگی با آن مواجه است، بر حسب دامنه اختیار یا عدم اختیارش، از سه مقوله بیرون نیست:
۱. آنهایی که به طور کامل در اختیار او هستند. (مثل عقاید و باورهایمان و اهدافی که در زندگی انتخاب می‌کنیم.)
۲. آن‌هایی که به کلی از دایره اختیار و کنترل او خارج‌اند. (مثل مرگ یا پیری یا برخی خصوصیات جسمی و فیزیکی هر شخص)
۳. آنهایی که تا حدّی ولی نه به طور کامل در اختیار او هستند (مثل برنده شدن در بازی تنیس یا کسب سود در بورس)

□بخش عمده‌ای از نگرانی‌ها و آشفتگی‌های ما ریشه در اموری دارند که به طور کامل از اختیار ما خارج‌اند. یعنی اموری که در دسته دوم این تقسیم بندی سه‌گانه، جای می‌گیرند. طبیعی است که اضطراب و نگرانی درباره اموری که از ید قدرت ما خارج هستند و اراده و تلاش ما هیچ نقشی در جلوگیری از این امور ندارد، کاری عبث و بیهوده و به دور از خردمندی است.

●چرا باید نگران چیزی بود که خواستن یا نخواستن ما کوچکترین اثری در جلوگیری از وقوعش ندارد؟! مثلا بسیاری از انسانها همواره نگران فقدان و از دست دادن عزیزان‌شان هستند. بسیاری هم نگران از دست دادن جوانی و زیبایی خود هستند. کم نیستند کسانی که از قیافه و خصوصیات جسمانی و فیزیکی خود ناراضی‌اند. نگرانی درباره این گونه امور، که فراتر از خواست و خوشایند و بدآیند افراد است، جز اتلاف وقت و ضایع کردن انرژی، حاصل دیگری نخواهد داشت. مرد جوانی را در نظر بگیرید که نگران از دست دادن موهایش است. طبعا این نگرانیِ آزاردهنده هیچ کمکی در توقّف ریزش ارثی موهایش نمی‌کند. حتی ممکن است باعث تشدید این امر شود.

○راهکار مواجهه با دومی‌ها:
پس چاره کار در مواجهه با این گونه امور چیست؟ یکی از چاره‌جویی‌های سودمند می‌تواند این باشد که اموری از این دست را حواله به تقدیر کنیم. به اعتقاد رواقیون، «تقدیرگرایی هوشمندانه و کنترل شده» در اموری که خارج از اختیار ما هستند، یکی از راه‌های برقراری ثبات و آرامش و حفظ طمانینه در برابر مصائب و طوفان حوادث است. البته این تقدیرگرایی نباید با کژفهمی همراه شود. تقدیرگرایی مورد نظر رواقیون به هیچ روی به معنی نفی تلاش و کوشش و فرو رفتن در موضع انقیاد و انفعال محض نیست.

■به نظرِ ویلیام اروین، وقتی رواقیون از تقدیرگرایی طرفداری می‌کنند، هوادار شکل محدودی از آن هستند. مثلا آنها توصیه می‌کنند در مورد گذشته باید تقدیرگرا باشیم و به خاطر داشته باشیم که گذشته به هیچ‌وجه تغییر نمی‌کند. بنابراین رواقیون به مادری که کودکی بیمار دارد توصیه نمی‌کنند آینده را جبری ببیند. او باید با تمام توان از کودکش پرستاری کند. اما اگر این کودک بمیرد، رواقیون به مادرش توصیه می‌کنند گذشته را جبری ببیند. این کاملا طبیعی است که هر شخص از مرگ فرزند خود دچار غم و اندوه شود. اما چون گذشته را به هیچ‌وجه نمی‌توان عوض کرد، ماندن در این وضعیت هم اتلاف عمر است و هم فرساینده احساسات شخص.

□راهکار مواجه با سومی‌ها:
در مورد امور دسته سوم هم یعنی آن‌هایی که نه به طور کامل بلکه تا حدی در اختیار ما هستند، توصیه رواقیون شنیدنی است و ارزش به‌کار بستن دارد. راه‌حل مناسب در این‌گونه امور به  اعتقاد ایشان، درونی کردن هدف هاست. وقتی یک فرد رواقی سراغ اموری مثل برنده شدن در بازی تنیس می رود که اختیار محدودی بر آن‌ها دارد، مراقب است در این گونه موارد برای خودش هدف‌های درونی انتخاب کند، نه هدف‌های بیرونی. در نتیجه چنین فردی، وقتی مشغول بازی تنیس یا هر مسابقه و بازی دیگری می‌شود هدفش صرفا پیروزی در مسابقه نیست (که هدفی بیرونی است و کنترل محدودی بر آن دارد)، بلکه به دنبال این است که به بهترین نحوی که می‌تواند بازی کند (این هدف، یک هدف درونی است و اختیار و کنترل کاملی بر آن دارد) با این کار اگر بازی را هم ببازد،  دلسرد و ناامید نمی‌شود؛ چون هدفش پیروزی در مسابقه نبوده، بلکه بازی کردن به بهترین نحو ممکن بوده است.

●البته باید گفت که با تمام توان بازی کردن و پیروزی در مسابقه تنیس، رابطه‌ای علّی با هم دارند. این بدان معناست که اهداف درونی ما بر عملکرد بیرونی ما تاثیر می‌گذارد. هدف گذاری درونی از آنجا که با اضطراب کمتری همراه است به پیروزی نزدیک‌تر است [و حتی اگر منجر به پیروزی نشود به شادکامی نزدیک‌تر است.]

@success_pd
💢آدم هایی که چیزی از خود ندارند
از دیگران همیشه صحبت میکنند

@success_pd
💢مرض راضی کردن!

یک نفر از شما درخواست یک لطف کوچک کرده است. چقدر پیش می‌آید که بدون ذره‌ای تامل بله بگویید؟ چقدر پیش می‌آید که جواب رد بدهید؟ چقدر پیش می‌آید که بعداً به خاطر آن بله خودتان را سرزنش کنید و چقدر پیش می‌آید که از نه گفتن پشیمان شوید؟

وقتی که چند سال قبل آمار خودم را در پاسخ به این سئوال‌ها جمع می‌زدم، متوجه شدم که خیلی زیاد پیش می‌آید که پاسخی مثبت بدهم. کارهای کوچکی که غالباً هم زمان بیشتری از تصور اولیه‌ام صرف آنها می‌کردم، ولی آخر به نتایجی می رسیدم که به شکلی محسوس، کم‌فایده‌تر از انتظارم بود. نیّتم این بود که به طرف مقابلم لطفی کرده باشم اما دست آخر به خودم لطمه می‌زدم.

این "مرضِ راضی کردن" از کجا می‌آید؟
در دهه پنجاه میلادی زیست‌شناسان سعی کردند تا متوجه شوند که چرا حیواناتی که حتی باهم رابطه خونی ندارند با یکدیگر همکاری می‌کنند. مثلاً چرا شامپانزه ها گوشت خود را با شامپانزه‌های دیگر قسمت می کنند؟

وقتی صحبت از حیواناتی باشد که باهم رابطه خونی دارند پاسخ مشخص است: بخش زیادی از ژن‌هایشان با هم مشترک است. این تعامل به حفظ این خزانه‌ی ژنی مشترک کمک می‌کند، حتی اگر به آن معنی باشد که برخی افرادِ خاص متضرر شوند، حتی اگر به معنی از دست رفتن جان‌شان باشد. اما چرا حیواناتی که با یکدیگر رابطه خونی ندارند باید این ریسک را بپذیرند؟
جواب آن در ریاضیات و به طور مشخص در نظریه‌ی بازی‌ها نهفته است.

رابرت اکسلراد، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، اسم "معامله به مثل" را روی آن گذاشته است. یک استراتژی ساده که از چنین دستورالعمل هایی تشکیل شده است:
در ابتدا با حریفت همکاری کن. بعد در ادامه‌ی بازی رفتار حریفت را تقلید کن. پس اگر بعد از اولین حرکتم، حریفم با من همکاری کند، من هم همکاری خواهم کرد. اما اگر حریف همکاری نکند و از من سوء استفاده کند دیگر با او همکاری نخواهم کرد.

عمل متقابل فقط در بین حیواناتی رخ می‌دهد که دارای حافظه بلندمدت هستند. یک شامپانزه تنها در صورتی می‌تواند با موفقیت این استراتژی را به کار بگیرد که بتواند به خاطر بیاورد آیا یک عضو دیگر گروه قبلاً با او غذایش را قسمت کرده یا نه. تنها معدودی از گونه‌های بسیار پیشرفته‌ی جانوری هستند که قابلیّت به خاطرسپاری دارند. البته این تفکّر استراتژیک در شامپانزه‌ها به صورت خودآگاه نیست بلکه تکامل، این رفتار را در آنها نهادینه کرده است. از آنجا که ما انسان‌ها صرفاً یک گونه‌ی بسیار پیشرفته از حیوانات هستیم، این میل به عمل متقابل در ما هم وجود دارد.

استراتژی معامله به مثل، همان چیزی است که اقتصاد جهانی را سرپا نگه داشته است. ما هر روز با ده‌ها نفر که با آنها نسبتی نداریم و خیلی‌هایشان آن طرف دنیا هستند همکاری می‌کنیم و از این کار سود زیادی برده ایم.
اما مراقب باشید!
عمل متقابل، خطرات بالقوه خودش را دارد. اگر کسی کار خوبی در حق‌تان بکند، احساس وظیفه می‌کنید که مثلاً با انجام یک لطف در حقش آن را جبران کنید. به این ترتیب شما اجازه می دهید که زمام‌تان دست دیگران بیفتد. به علاوه، یک خطر دیگر و بسیار بزرگتر در کمین شماست: استراتژی معامله به مثل با اولین حرکت شروع می شود؛ با یک اعتماد بدون پیش زمینه یک بله‌ی خودجوش در همان گام اول.

از قضا در بسیاری از موارد این دقیقاً همان چیزی است که بعدها حسرتش را می‌خوریم. به محض اینکه این بله‌ی خودجوش از دهان ما بیرون می‌پرد، عادت داریم که برایش توجیه بتراشیم. سعی می‌کنیم دلایل محکمی برای انجام دادن آن کار پیدا کنیم، ولی به زمانی که برای انجام آن نیاز داریم بی‌توجه هستیم. ما برای دلیل‌های‌مان بیشتر از زمان ارزش قائل‌ایم و این یک خطا در فرایند استدلال است؛ چرا که تعداد دلایل نامحدود است ولی زمان، بی‌تردید محدودیت دارد.

از زمانی که متوجه شدم این موافقت خودجوش، یک واکنش ریشه‌دار زیستی است، از پاسخ منفی ۵ ثانیه‌ای "چارلی مانگر" به عنوان یک ضد تاکتیک استفاده کرده‌ام: "اگر در ۹۰ درصد موارد هم نه بگویید، چیز زیادی را از دست نداده‌اید." اگر کسی از من درخواست لطفی بکند قبل از اینکه تصمیم خود را بگیرم، دقیقاً ۵ ثانیه روی آن تامل می‌کنم و اکثراً جوابم منفی است. ترجیح می‌دهم که به طور منظم بیشتر درخواست‌ها را رد کنم و محبوبیتم را به خطر بیندازم تا اینکه روش معکوس را در پیش بگیرم.

دو هزار سال قبل، سنکا، فیلسوف رومی نوشت: "همه آنهایی که شما را به خودشان فرا‌می‌خوانند، شما را از خودتان باز می دارند!" پس به پاسخ منفی ۵ ثانیه‌ای یک فرصت آزمایشی بدهید. این یکی از بهترین قاعده‌های سرانگشتی برای زندگی خوب است.

@success_pd
💢 میراث شوم!

هیچ چیزی در میان میراث‌ها، شوم‌تر از میراث فکری نیست. از هر ارثی که از پدر و مادرتان به شما رسید، استفاده کنید، اما افکار، میراث‌های شومی هستند.
هیچ وقت فکر خود را از پدر و مادرتان به ارث نبرید. فکر را خودتان به ‌دست آورید.🤔

استاد مصطفی ملکیان

@life_skills2022
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢چگونه با کلمات به خواسته هایمان برسیم؟

@success_pd
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢آزمایش ابن سینا: ترس و استرس چگونه شما را می‌کشد؟

تکراسا

@life_skills2022
🌲  همراهان گرامی 🌲

در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.

🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.

👇👇👇👇👇👇👇👇

💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior

مهارت های مدیریت
@management_skill

🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm

⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique

مدیریت به زبان ساده
@management_simple

🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022

🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd

💲 هوش مالی
@fqskill

تفکر استراتژیک
@strategym_academy

🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy

📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022

💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi

🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy

🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m

🆗  مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢تفکر جعبه سیاهی!

🔸در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴، طی چند حادثه‌ی مرموز، هواپیماهای خط هواپیمایی "بریتیش دی هاویلند کومت"، اولین خط هوایی مسافری و تجاری دنیا، وسط آسمان از کار می افتادند. اما کارشناسان دلیل این سقوط ها را پیدا نکردند و پرونده این خط هوایی کاملا پیچیده شد.

🔸در نهایت مشکل پیدا شد: تَرَک های ریز ایجاد شده در گوشه‌ی پنجره های مربعی شکل هواپیما، به تمام بدنه گسترش یافته و باعث متلاشی شدن‌ هواپیما می شدند.
این اتفاق ها دستاورد مهمی داشت: بعد از آن فجایع، دیوید وارن، کارشناس حوادث پیشنهاد داد یک دستگاه تقریبا خراب نشدنیِ ثبت اطلاعاتِ پرواز که بعدا جعبه سیاه نامیده شد، در هواپیما تعبیه شود؛ ایده ای که بعدا به مرحله اجرا گذاشته شد.

🔸هیچ صنعتی به اندازه هوانوردی اشتباهات را جدی نمی‌گیرد. با هر سقوط، پروازهای بعدی ایمن‌تر می شوند. این اصل که اسمش را "تفکر جعبه سیاهی" می گذاریم، یک ابزار گرانبهای ذهنی است که در هر حوزه ای از زندگی کاربرد دارد.

🔸انسان دقیقا در نقطه مقابل صنعت هوانوردی قرار دارد. عده بسیار کمی واقعیت شکست را می‌پذیرند و جعبه سیاه خودشان را تحلیل می‌کنند. این کار دقیقا به دو چیز احتیاج دارد:

▪️پذیرش بی قیدوشرط
▪️تفکر جعبه سیاهی

◀️ پذیرش بی قید و شرط شکست‌ها، کمبودها و باخت‌ها چگونه امکان‌پذیر می‌شود؟

🔸بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابل اعتماد است که تمام معایب تان را همانطور که هست نشان‌تان دهد. با گذشت زمان یاد می‌گیرید که قضاوت های دیگران درباره خودتان را جدی بگیرید.

🔸در کنار پذیرش بی قیدوشرط، یک جعبه سیاه هم احتیاج دارید. جعبه سیاه خودتان را بسازید. هر وقت که تصمیم بزرگی می گیرید، آنچه را که در فکرتان می‌گذرد، یادداشت کنید؛ فرضیات، سلسله افکار و نتیجه گیری‌های تان را.
اگر تصمیم تان در نهایت به درد نخور از آب درآمد، به اطلاعات ثبت شده پروازتان نگاه کنید و دقیق تحلیل کنید چه چیزی باعث بروز اشتباه شده است. با تشریح هر افتضاحی که به بار آورده اید، زندگی تان بهتر می شود.

🔸تفکر جعبه سیاهی نه فقط در مورد اشخاص بلکه درباره دنیای تجارت هم مصداق دارد. این موضوع باید در سازوکار مرسوم هر سازمان گنجانده شود.
پذیرش بی قیدوشرط و تفکر جعبه سیاهی به خودی خود کافی نیستند. باید اشکالات را اصلاح کنید، آن هم به شکلی که در آینده دوباره رخ ندهند.

🔸بنابراین واقعیت را بی قیدوشرط بپذیرید. شاید در وهله اول دردناک باشد، ولی در آینده ارزش خود را نشان خواهد داد. نکته کلیدی این است که کشف کنید چرا چنین اتفاقی افتاده است و به شکل ریشه ای با موضوع برخورد کنید.

هنر خوب زندگی کردن - رولف دوبلی

@success_pd
💢تصاویری که شما را به فکر فرو خواهد برد...

ایستارتاپس 

@success_pd