Forwarded from آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 ترفندی خلاقانه و کمهزینه برای اینکه مشتری، تصور درستی از نتیجهی خریدش داشته باشه و با اطمینان بیشتری خرید کند!
✍ مجله مشاور مدیریت
@startups_academy
✍ مجله مشاور مدیریت
@startups_academy
💢مدیر باش تا رهبر شوی
یكی از افسانههای دروغین درباره تفاوت مدیریت و رهبری این است که نقش رهبری از نقش مدیریت جدا و فراتر از آن است. به بیان دیگر، رهبر باید به مسائل کلان بپردازد و مدیر باید امور اجرایی را کنترل کند.
اما واقعیت این است که رهبران قوی، پیش از آن که رهبر باشند و صرفا به امور کلان بپردازند، یک مدیر هستند و به جای خود در امور جزئی هم دخالت میکنند.
برای مثال، نقل است که جان کلگرون، مدیرعامل بانک سلطنتی کانادا، هر روز در مسیر خود به سمت دفتر کارش، چندین دستگاه خودپرداز بانک را به طور اتفاقی بررسی و هر گونه خرابی آنها را شخصا گزارش و پیگیری میکند.
آیا او با این کار در حال مدیریت مجموعهای از کارهای کوچک و اجرایی است یا نقش الگو و رهبر سازمان را ایفا میکند؟
واقعیت آن است که این حرکت جان کلگرون نمونهای از یک رهبر عالی است، زیرا گاهی اوقات بهترین نوع رهبری، نظارت شخصی بر همین کارهای ساده و کوچکی است که تاثیر بزرگی بر رضایت مشتریانمان دارد.
رهبران واقعی مثل جان کلگرون با این قبیل رفتارهایشان به کارمندان و مدیران شرکت گوشزد میکنند که توجه به مشتری، وظیفه همه است و در این بین حتی مدیرعامل هم باید در خدمت مشتری باشد نه این که صرفا در اتاقش بنشیند و به استراتژیها و برنامههای کلان بپردازد.
رهبرانی که صرفا سرشان را به کارهای کلان گرم میکنند، هرگز رهبران خوبی نیستند. برای همین است که جیم مارچ، استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه استنفورد میگوید: «وقتی رهبر باشی، هم باید لولهکشی کنی و هم استراتژی بنویسی».
پس بیایید با صدای بلند بگوییم "رهبریِ از راه دور دیگر بس است؛ تا کِی میخواهیم رهبرانی داشته باشیم که میخواهند در فضایی انتزاعی و دور از همه چیز و همه کس، هر چیزی را رهبری کنند و درباره هر چیزی نظر بدهند؟"
✍هنری مینتزبرگ
@strategym_academy
یكی از افسانههای دروغین درباره تفاوت مدیریت و رهبری این است که نقش رهبری از نقش مدیریت جدا و فراتر از آن است. به بیان دیگر، رهبر باید به مسائل کلان بپردازد و مدیر باید امور اجرایی را کنترل کند.
اما واقعیت این است که رهبران قوی، پیش از آن که رهبر باشند و صرفا به امور کلان بپردازند، یک مدیر هستند و به جای خود در امور جزئی هم دخالت میکنند.
برای مثال، نقل است که جان کلگرون، مدیرعامل بانک سلطنتی کانادا، هر روز در مسیر خود به سمت دفتر کارش، چندین دستگاه خودپرداز بانک را به طور اتفاقی بررسی و هر گونه خرابی آنها را شخصا گزارش و پیگیری میکند.
آیا او با این کار در حال مدیریت مجموعهای از کارهای کوچک و اجرایی است یا نقش الگو و رهبر سازمان را ایفا میکند؟
واقعیت آن است که این حرکت جان کلگرون نمونهای از یک رهبر عالی است، زیرا گاهی اوقات بهترین نوع رهبری، نظارت شخصی بر همین کارهای ساده و کوچکی است که تاثیر بزرگی بر رضایت مشتریانمان دارد.
رهبران واقعی مثل جان کلگرون با این قبیل رفتارهایشان به کارمندان و مدیران شرکت گوشزد میکنند که توجه به مشتری، وظیفه همه است و در این بین حتی مدیرعامل هم باید در خدمت مشتری باشد نه این که صرفا در اتاقش بنشیند و به استراتژیها و برنامههای کلان بپردازد.
رهبرانی که صرفا سرشان را به کارهای کلان گرم میکنند، هرگز رهبران خوبی نیستند. برای همین است که جیم مارچ، استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه استنفورد میگوید: «وقتی رهبر باشی، هم باید لولهکشی کنی و هم استراتژی بنویسی».
پس بیایید با صدای بلند بگوییم "رهبریِ از راه دور دیگر بس است؛ تا کِی میخواهیم رهبرانی داشته باشیم که میخواهند در فضایی انتزاعی و دور از همه چیز و همه کس، هر چیزی را رهبری کنند و درباره هر چیزی نظر بدهند؟"
✍هنری مینتزبرگ
@strategym_academy
💢تویوتا و جنرال موتورز؛ فردگرایی یا کار گروهی؟!
✍محمدرضا اسلامی
پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز آمریکا مقام اول تولید خودرو دنیا بود، سال ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما تولیدات این کارخانه ژاپنی از جنرال موتورز آمریکایی بیشتر بوده است. درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:
🔰مساله کیفیت در تولیدات تویوتا:
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.
🔰تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه:
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد! نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند. برق و فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.
🔰تویوتا و منابع انسانی:
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.
🔰در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.
🔰این چگونه ممکن است؟
برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت. پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.
🔰گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست. بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.
مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/
هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی
کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» یا «شورولت» هم می توانستند تویوتا شوند.
🔰تویوتا و مساله حقوق و مزایا:
یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز ۲۵۰ برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست. (مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)
🔰تجویز راهبردی:
موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، در دل آمریکای رقیب،کارخانه تاسیس کردند و با شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند؛ نه با شعار، بلکه در عمل.
@strategym_academy
✍محمدرضا اسلامی
پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز آمریکا مقام اول تولید خودرو دنیا بود، سال ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما تولیدات این کارخانه ژاپنی از جنرال موتورز آمریکایی بیشتر بوده است. درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:
🔰مساله کیفیت در تولیدات تویوتا:
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.
🔰تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه:
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد! نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند. برق و فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.
🔰تویوتا و منابع انسانی:
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.
🔰در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.
🔰این چگونه ممکن است؟
برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت. پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.
🔰گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست. بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.
مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/
هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی
کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» یا «شورولت» هم می توانستند تویوتا شوند.
🔰تویوتا و مساله حقوق و مزایا:
یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز ۲۵۰ برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست. (مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)
🔰تجویز راهبردی:
موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، در دل آمریکای رقیب،کارخانه تاسیس کردند و با شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند؛ نه با شعار، بلکه در عمل.
@strategym_academy
💢چرا استراتژیها شکست میخورند؟
تحقیقات نشان میدهد که برنامهریزی و اجرای استراتژی چقدر دشوار است. از میان بسیاری از دلایل ذکر شده، دیدگاه ارائه شده از جانسون، اسکولز و ویتینگتون در کتاب راهبردی «کاوش در استراتژی» حائز اهمیت است.
به زعم آنها، ۷ شکست اصلی در استراتژی و مدیریتِ تغییر وجود دارد.
۱- مرگ با برنامهریزی
تأکید بیش از حد بر تجزیهوتحلیل و برنامهریزی استراتژی به جای ارائه آن، در نتیجه سازمان هرگز واقعاً وارد مدل اجرا نمیشود.
۲- از دست دادن تمرکز
اجرای یک استراتژی مستلزم زمان و تلاش مستمر است. پس از معرفی، توجه به استراتژی از بین میرود در حالی که همه در حال بازگشت به تجارت معمول هستند.
۳- تفسیر مجدد
مردم عبارات و اصطلاحات مورد استفاده در استراتژی جدید را میشنوند، اما از آن برای توصیف آنچه قبلاً انجام میدادند استفاده میکنند. نتیجه این است که هیچ تغییر واقعی وجود ندارد.
۴- قطع ارتباط
این، زمانی اتفاق میافتد که استراتژی صرفاً مبتنی بر درک مدیریت ارشد از واقعیت باشد. مدیران و کارمندان معمولی ممکن است با واقعیت بسیار متفاوتی روبرو شوند و باعث قطع ارتباط شوند.
۵- انطباق رفتاری
کارکنان به معنای واقعی کلمه، آنچه از آنها خواسته میشود را انجام میدهند، بدون اینکه واقعاً استراتژی جدید را درک کنند. آنها ظاهر خود را حفظ میکنند و کادرهای لازم را علامت میزنند، اما استراتژی را قبول نمیکنند.
۶- نادرست خواندن مقاومت
کارکنان به خاطر مقاومت در برابر تغییر سرزنش میشوند، در حالی که در واقع چیز دیگری در حال وقوع است. اغلب، استراتژی به اندازه کافی واضح و روشن نیست یا دلایل آن توضیح داده نمیشود.
۷- توافقات شکسته شده
مدیریت، استراتژی را با کلمات ترویج میکند، اما با کاری که انجام میدهد آن را تضعیف میکند. آنها با عمل نکردن در راستای استراتژی، اعتماد و اعتبار را نقض میکنند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategy_academy
تحقیقات نشان میدهد که برنامهریزی و اجرای استراتژی چقدر دشوار است. از میان بسیاری از دلایل ذکر شده، دیدگاه ارائه شده از جانسون، اسکولز و ویتینگتون در کتاب راهبردی «کاوش در استراتژی» حائز اهمیت است.
به زعم آنها، ۷ شکست اصلی در استراتژی و مدیریتِ تغییر وجود دارد.
۱- مرگ با برنامهریزی
تأکید بیش از حد بر تجزیهوتحلیل و برنامهریزی استراتژی به جای ارائه آن، در نتیجه سازمان هرگز واقعاً وارد مدل اجرا نمیشود.
۲- از دست دادن تمرکز
اجرای یک استراتژی مستلزم زمان و تلاش مستمر است. پس از معرفی، توجه به استراتژی از بین میرود در حالی که همه در حال بازگشت به تجارت معمول هستند.
۳- تفسیر مجدد
مردم عبارات و اصطلاحات مورد استفاده در استراتژی جدید را میشنوند، اما از آن برای توصیف آنچه قبلاً انجام میدادند استفاده میکنند. نتیجه این است که هیچ تغییر واقعی وجود ندارد.
۴- قطع ارتباط
این، زمانی اتفاق میافتد که استراتژی صرفاً مبتنی بر درک مدیریت ارشد از واقعیت باشد. مدیران و کارمندان معمولی ممکن است با واقعیت بسیار متفاوتی روبرو شوند و باعث قطع ارتباط شوند.
۵- انطباق رفتاری
کارکنان به معنای واقعی کلمه، آنچه از آنها خواسته میشود را انجام میدهند، بدون اینکه واقعاً استراتژی جدید را درک کنند. آنها ظاهر خود را حفظ میکنند و کادرهای لازم را علامت میزنند، اما استراتژی را قبول نمیکنند.
۶- نادرست خواندن مقاومت
کارکنان به خاطر مقاومت در برابر تغییر سرزنش میشوند، در حالی که در واقع چیز دیگری در حال وقوع است. اغلب، استراتژی به اندازه کافی واضح و روشن نیست یا دلایل آن توضیح داده نمیشود.
۷- توافقات شکسته شده
مدیریت، استراتژی را با کلمات ترویج میکند، اما با کاری که انجام میدهد آن را تضعیف میکند. آنها با عمل نکردن در راستای استراتژی، اعتماد و اعتبار را نقض میکنند.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategy_academy
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢۵ خصوصیت افراد سمّی که شما را تحت تاثیر قرار میدهد
🔸همهی ما در زندگی خود افرادی را میشناسیم که آسیب های وارد شده از جانب آنها، از مزیتهایشان بیشتر است. با این وجود، تشخیص اینگونه از افراد سمی کار چندان دشواری نیست؛ بلکه مشکل اینجاست که می دانیم باید از چه کسی فاصله بگیریم، اما نمی دانیم که چطور باید این کار را انجام دهیم.
🔸در ادامه، با ۵ خصوصیت افراد سمی آشنا می شوید که در محیط کار باید از آنها فاصله بگیرید؛ در غیر اینصورت، در معرض خطر آسیب های آنها قرار می گیرید:
1⃣ افرادی که آیهی یاس میخوانند
همیشه و در تمامی محیط های کاری، یک نفر وجود دارد که با چشمانداز و نگرش منفی خود، دل و دماغ افراد دیگر را از بین می برد. همیشه بعد از صحبت کردن با آنها، احساس نا امیدی و ناراحتی به شما دست می دهد تا آنجاییکه احساس خوبی نسبت به خودتان و شرایط کاری نداشته باشید. تا حد امکان تلاش کنید که از اینگونه افراد فاصله بگیرید.
2⃣ افرادی که دائما حرف میزنند
گفتگو و مکالمه برای برقراری ارتباط و صمیمی شدن با افراد در محیط کاری، روش بسیار مناسبی است؛ اما باید مرز میان اتمام مکالمه و آغاز کار و بهره وری را نیز رعایت کرد. اینگونه از افراد می توانند تمام بهره وری شما را از بین ببرند. تا زمانیکه همه ی کارهای خود را انجام نداده اید و می دانید که در طول روز کاری، هیچ برنامه ی دیگری ندارید، گفتگو با این افراد را آغاز نکنید.
3⃣ افرادی که دائما با شما رقابت میکنند
رقابت کردن با افراد همرده با فعالیت های مشابه، بسیار طبیعی است؛ اما به خاطر داشته باشید که این رقابت، از مرز سلامت خارج نشود. گاهی اوقات از افرادی که با آنها رقابت دارید، فاصله بگیرید و خودتان را با خودتان مقایسه کنید و محک بزنید. گاهی اوقات، کاری که انجام دادهاید، بیشتر از حد کفایت است.
4⃣ افرادی که دائما شکایت میکنند
اینگونه از افراد صرفا منفیگرا یا بدبین نیستند، اما همیشه از کاری که انجام می دهند و یا وظایفی که به آنها محول شده، شکایت می کنند. تلاش کنید که در کارهای تیمی، با این افراد در یک گروه قرار نگیرید. بدین ترتیب از کاری که انجام می دهید، لذت خواهید برد.
5⃣ کسانی که اصلا به حرفهای شما گوش نمیدهند
همهی ما این فرد را در محیط کار خود می شناسیم، افرادی که تا زمان تحویل کار آنها، باید همه چیز، از دستورالعمل ها گرفته تا مهلت و محدودهی زمانی تحویل کار را پنج مرتبه برای آنها توضیح داد. ترجیحا کارها را به افراد دیگر بسپارید و تا حد امکان، در زمان خود صرفهجویی کرده و این زمان را به انجام کارهای مهم تر اختصاص دهید.
✍ منبع: inc
@strategym_academy
🔸همهی ما در زندگی خود افرادی را میشناسیم که آسیب های وارد شده از جانب آنها، از مزیتهایشان بیشتر است. با این وجود، تشخیص اینگونه از افراد سمی کار چندان دشواری نیست؛ بلکه مشکل اینجاست که می دانیم باید از چه کسی فاصله بگیریم، اما نمی دانیم که چطور باید این کار را انجام دهیم.
🔸در ادامه، با ۵ خصوصیت افراد سمی آشنا می شوید که در محیط کار باید از آنها فاصله بگیرید؛ در غیر اینصورت، در معرض خطر آسیب های آنها قرار می گیرید:
1⃣ افرادی که آیهی یاس میخوانند
همیشه و در تمامی محیط های کاری، یک نفر وجود دارد که با چشمانداز و نگرش منفی خود، دل و دماغ افراد دیگر را از بین می برد. همیشه بعد از صحبت کردن با آنها، احساس نا امیدی و ناراحتی به شما دست می دهد تا آنجاییکه احساس خوبی نسبت به خودتان و شرایط کاری نداشته باشید. تا حد امکان تلاش کنید که از اینگونه افراد فاصله بگیرید.
2⃣ افرادی که دائما حرف میزنند
گفتگو و مکالمه برای برقراری ارتباط و صمیمی شدن با افراد در محیط کاری، روش بسیار مناسبی است؛ اما باید مرز میان اتمام مکالمه و آغاز کار و بهره وری را نیز رعایت کرد. اینگونه از افراد می توانند تمام بهره وری شما را از بین ببرند. تا زمانیکه همه ی کارهای خود را انجام نداده اید و می دانید که در طول روز کاری، هیچ برنامه ی دیگری ندارید، گفتگو با این افراد را آغاز نکنید.
3⃣ افرادی که دائما با شما رقابت میکنند
رقابت کردن با افراد همرده با فعالیت های مشابه، بسیار طبیعی است؛ اما به خاطر داشته باشید که این رقابت، از مرز سلامت خارج نشود. گاهی اوقات از افرادی که با آنها رقابت دارید، فاصله بگیرید و خودتان را با خودتان مقایسه کنید و محک بزنید. گاهی اوقات، کاری که انجام دادهاید، بیشتر از حد کفایت است.
4⃣ افرادی که دائما شکایت میکنند
اینگونه از افراد صرفا منفیگرا یا بدبین نیستند، اما همیشه از کاری که انجام می دهند و یا وظایفی که به آنها محول شده، شکایت می کنند. تلاش کنید که در کارهای تیمی، با این افراد در یک گروه قرار نگیرید. بدین ترتیب از کاری که انجام می دهید، لذت خواهید برد.
5⃣ کسانی که اصلا به حرفهای شما گوش نمیدهند
همهی ما این فرد را در محیط کار خود می شناسیم، افرادی که تا زمان تحویل کار آنها، باید همه چیز، از دستورالعمل ها گرفته تا مهلت و محدودهی زمانی تحویل کار را پنج مرتبه برای آنها توضیح داد. ترجیحا کارها را به افراد دیگر بسپارید و تا حد امکان، در زمان خود صرفهجویی کرده و این زمان را به انجام کارهای مهم تر اختصاص دهید.
✍ منبع: inc
@strategym_academy
↗️☑️ عضویت در این کانال به همه کسانی که می خواهند، زندگی شخصی و سازمانی خود را با یادگیری دانش و مهارت های کاربردی تغییر دهند، توصیه می شود:
@organizationalbehavior
👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BuLwOz9EUmeGNLwPCDYCiw
@organizationalbehavior
👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BuLwOz9EUmeGNLwPCDYCiw
فرمولی برای توسعه ایران: بیست و پنج درصدِ زِد به علاوه آلفا
✍دکتر فرزاد دهقانیان
1⃣مقدمه اول: ماکس پلانک فیزیکدان بزرگ و برنده جایزه نوبل گفته است: "حقیقتهای جدید علمی با مجاب کردن مخالفانش و وادار کردن آنها به دیدن نور حقیقت پیروز نمیشوند. بلکه دلیل پیروزیشان آن است که مخالفانشان سرانجام از دنیا میروند و نسل جدیدی بار میآید که با آن حقیقت علمی آشناست."
2⃣مقدمه دوم: جمعیت لازم برای ایجاد هنجارهای اجتماعی جدید، فقط حدود ۲۰ تا ۳۵ درصد جامعه است. دکتر دیمون سنتولا استاد ارتباطات و جامعهشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا مطابق آزمایشهایی که انجام داده، این جرم بحرانی را بزنگاه ۲۵ درصدی نامیده است. او به عنوان نمونه اشاره میکند که در سوئد، زنان پس از آنکه به جرم بحرانی ۲۵ تا ۳۰ درصدی از مجالس قانونگذاری محلی رسیدند، به طرز کارآمدی با یکدیگر هماهنگ شدند و موضوعات تازهای را برای رفع دغدغههای زنان مطرح کردند.
3⃣مقدمه سوم: پروفسور رابین دانبار، استاد روانشناسی تکاملی در دانشگاه آکسفورد معتقد است هر انسان میتواند به صورت متوسط با حدود ۱۵۰ نفر تعامل پایدار داشته باشد و دایره آشنایان صمیمی او به ۵۰ نفر میرسد. به عنوان یک قاعده هیوریستیک اگر هر فرد بتواند حداقل ۲۵ درصد آشنایان خود را با خود همسو کند، میتواند به ایجاد یک تغییر فکری، رفتاری یا به طور کلی اشاعه یک نوآوری در جامعه آشنایان خود امیدوار باشد. آشناهای شما نیز قاعدتا دایره آشنایان خود را دارند و میتوانید به اثر گلوله برفی امیدوار باشید.
🔰راهکار عملی:
مطابق نظر ماکس پلانک فقید، نباید از مقاومت و پسزنی قدیمیهای مخالف رنجید. تلاش برای همسوسازی مدلهای ذهنی و قواعد تصمیمگیریِ حداقل ۲۵ درصد از جمعیت نسل زد (متولدین ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹) و آلفا (دهه نودیها) ایده هوشمندانهتری است. البته که بار این کار بیشتر بر دوش نسل وای (Y) (دهه شصتیها) خواهد بود.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
✍دکتر فرزاد دهقانیان
1⃣مقدمه اول: ماکس پلانک فیزیکدان بزرگ و برنده جایزه نوبل گفته است: "حقیقتهای جدید علمی با مجاب کردن مخالفانش و وادار کردن آنها به دیدن نور حقیقت پیروز نمیشوند. بلکه دلیل پیروزیشان آن است که مخالفانشان سرانجام از دنیا میروند و نسل جدیدی بار میآید که با آن حقیقت علمی آشناست."
2⃣مقدمه دوم: جمعیت لازم برای ایجاد هنجارهای اجتماعی جدید، فقط حدود ۲۰ تا ۳۵ درصد جامعه است. دکتر دیمون سنتولا استاد ارتباطات و جامعهشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا مطابق آزمایشهایی که انجام داده، این جرم بحرانی را بزنگاه ۲۵ درصدی نامیده است. او به عنوان نمونه اشاره میکند که در سوئد، زنان پس از آنکه به جرم بحرانی ۲۵ تا ۳۰ درصدی از مجالس قانونگذاری محلی رسیدند، به طرز کارآمدی با یکدیگر هماهنگ شدند و موضوعات تازهای را برای رفع دغدغههای زنان مطرح کردند.
3⃣مقدمه سوم: پروفسور رابین دانبار، استاد روانشناسی تکاملی در دانشگاه آکسفورد معتقد است هر انسان میتواند به صورت متوسط با حدود ۱۵۰ نفر تعامل پایدار داشته باشد و دایره آشنایان صمیمی او به ۵۰ نفر میرسد. به عنوان یک قاعده هیوریستیک اگر هر فرد بتواند حداقل ۲۵ درصد آشنایان خود را با خود همسو کند، میتواند به ایجاد یک تغییر فکری، رفتاری یا به طور کلی اشاعه یک نوآوری در جامعه آشنایان خود امیدوار باشد. آشناهای شما نیز قاعدتا دایره آشنایان خود را دارند و میتوانید به اثر گلوله برفی امیدوار باشید.
🔰راهکار عملی:
مطابق نظر ماکس پلانک فقید، نباید از مقاومت و پسزنی قدیمیهای مخالف رنجید. تلاش برای همسوسازی مدلهای ذهنی و قواعد تصمیمگیریِ حداقل ۲۵ درصد از جمعیت نسل زد (متولدین ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹) و آلفا (دهه نودیها) ایده هوشمندانهتری است. البته که بار این کار بیشتر بر دوش نسل وای (Y) (دهه شصتیها) خواهد بود.
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢شینیزه؛ چگونه کسبوکاری هزارساله بسازیم؟
امروزه بحرانهای اقتصادی باعث شده تا عمر کسبوکارها کوتاه بشه. اما در همین شرایط کسبوکارهایی در ژاپن هستن که بیش از هزار ساله فعالن و به «شینیزه» معروفن. این کسبوکارها اصولی رو رعایت میکنن که باعث میشه در بحرانها مقاوم باشن که میتونین داخل ویدئو ببینین.
اما شینیزه ایرادهایی رو هم داره. مثلاً اصرار روی اصول سنتی کسبوکار و ادامه دادن خانوادگی مسیر باعث شده تا نسلهای جدید:
- در نوآوری محدودیت داشته باشن
- با وجود علاقه نداشتن، مجبور به ادامه کسبوکار خانوادگی باشن
همچنین باعث شده شکست یک کسبوکار در ژاپن بد تلقی بشه و این موضوع کسبوکارهایی مثل استارتاپها رو با چالش مواجه کرده.
باید دقت کرد که شینیزه برای کسبوکارهای ژاپنی تعریف شده و ریشه در فرهنگ این کشور داره. برای همین برای داشتن کسبوکاری با دوام در کشورهای دیگه میتونیم از تجاربی مثل شینیزه الگوبرداری کنیم و با داشتن نگاهی جامع به کسبوکار، اون رو متناسب با فرهنگ کشور مدنظر تغییر بدیم.
شما کسبوکاری رو در ایران میشناسین که بیش از صد ساله فعال باشه؟
✍تکراسا
@strategym_academy
امروزه بحرانهای اقتصادی باعث شده تا عمر کسبوکارها کوتاه بشه. اما در همین شرایط کسبوکارهایی در ژاپن هستن که بیش از هزار ساله فعالن و به «شینیزه» معروفن. این کسبوکارها اصولی رو رعایت میکنن که باعث میشه در بحرانها مقاوم باشن که میتونین داخل ویدئو ببینین.
اما شینیزه ایرادهایی رو هم داره. مثلاً اصرار روی اصول سنتی کسبوکار و ادامه دادن خانوادگی مسیر باعث شده تا نسلهای جدید:
- در نوآوری محدودیت داشته باشن
- با وجود علاقه نداشتن، مجبور به ادامه کسبوکار خانوادگی باشن
همچنین باعث شده شکست یک کسبوکار در ژاپن بد تلقی بشه و این موضوع کسبوکارهایی مثل استارتاپها رو با چالش مواجه کرده.
باید دقت کرد که شینیزه برای کسبوکارهای ژاپنی تعریف شده و ریشه در فرهنگ این کشور داره. برای همین برای داشتن کسبوکاری با دوام در کشورهای دیگه میتونیم از تجاربی مثل شینیزه الگوبرداری کنیم و با داشتن نگاهی جامع به کسبوکار، اون رو متناسب با فرهنگ کشور مدنظر تغییر بدیم.
شما کسبوکاری رو در ایران میشناسین که بیش از صد ساله فعال باشه؟
✍تکراسا
@strategym_academy
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢علاقه مندان به آموزش چکیده مباحث MBA و DBA در تلگرام می توانند از مطالب کانال ذیل استفاده کنند:
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
💢فرآیند مدیریت استراتژیک
۱- هدفگذاری
مقصود از هدفگذاری این است که چشمانداز کسبوکار را تعیین کنید.
در این مرحله باید ۳ مسئله را شناسایی کنید:
🔰ابتدا، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را شناسایی کنید.
🔰در مرحله بعد، اقداماتی را که برای رسیدن به اهداف نیاز دارید مشخص کنید.
🔰درنهایت با توجه به نیروی کار سازمان، فرآیند را درونیسازی کرده و به هرکدام از نیروها وظیفهای که احساس میکنید در آن موفق عمل خواهند کرد، محول کنید.
در طول این فرآیند بررسی کنید که اهداف به صورت دقیق و واقعبینانه در نظر گرفته شده
و با ارزشها و چشمانداز سازمان شما همخوانی داشته باشند. معمولاً اولین قدم در این مسیر این است که تلاش کنید این اهداف و خواستهها برای همه کارکنان تبیین شوند
۲- تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل یک مرحله کلیدی است. چراکه اطلاعاتی که در این مرحله به دست میآیند باعث شکلگیری قدمهای بعدی شما میشوند. در این مرحله به جمعآوری اطلاعاتی که به دستیابی شما به اهدافتان کمک میکند اقدام کنید.
تمرکز تحلیل استراتژیک باید بر درک نیازهای کسبوکار و شناسایی ابتکاراتی باشد که به رشد کسبوکار کمک میکنند. هر مشکل داخلی یا خارجی را که ممکن است بر اهداف و خواستههای شما اثر بگذارند بررسی کنید.
۳- تدوین استراتژی
اولین مرحله در تدوین استراتژی، مرور اطلاعاتی است که از تجزیه و تحلیل به دست آمده است.
تعیین کنید که کسبوکار شما چه منابعی دارد که میتواند در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کند.
حوزههایی را که نیاز است تا از منابع بیرونی استفاده کنند تعیین کنید. مشکلاتی که جلوی موفقیت سازمان را میگیرند از نظر اهمیت باید مرتب شوند. زمانی که این کار انجام شد، شروع به تدوین استراتژی کنید.
۴- اجرای استراتژی
اجرای موفقیتآمیز استراتژی برای موفقیت سازمان امری ضروری است. اگر که استراتژی کلی با ساختار فعلی کسبوکار همخوانی نداشت، باید یک ساختار جدید در ابتدای این مرحله آغاز شود.
همه افراد در سازمان باید نسبت به وظایف، مسئولیتهای خود و این که این وظایف چگونه باعث رسیدن سازمان به اهدافش میشود آگاه باشند.
به علاوه کلیه منابع و سرمایه مورد نیاز باید در این مرحله فراهم باشند. به محض اینکه سرمایه تأمینشده و کارکنان آماده بودند، برنامه را اجرا کنید
۵- ارزیابی و کنترل
هر ارزیابی موفقی در محیط کسبوکار، با تعیین پارامترهایی که باید سنجیده شود انجام میشود. این پارامترها باید میزان دستیابی به اهدافی که در مرحله ۱ انتخاب کردهاید را مشخص کنند. میزان پیشرفت خود را با مقایسه نتایج بدستآمده و برنامهای که در نظر گرفتید مشخص کنید.
رصد مشکلات داخلی و خارجی سازمان به شما این امکان را میدهد تا به هر تغییر قابل توجهی در محیط کسبوکار به شکلی مناسب پاسخ دهید. اگر احساس کردید که استراتژی سازمان را به سمت اهدافش نمیبرد، فرآیند را از ابتدا آغاز کنید
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
۱- هدفگذاری
مقصود از هدفگذاری این است که چشمانداز کسبوکار را تعیین کنید.
در این مرحله باید ۳ مسئله را شناسایی کنید:
🔰ابتدا، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را شناسایی کنید.
🔰در مرحله بعد، اقداماتی را که برای رسیدن به اهداف نیاز دارید مشخص کنید.
🔰درنهایت با توجه به نیروی کار سازمان، فرآیند را درونیسازی کرده و به هرکدام از نیروها وظیفهای که احساس میکنید در آن موفق عمل خواهند کرد، محول کنید.
در طول این فرآیند بررسی کنید که اهداف به صورت دقیق و واقعبینانه در نظر گرفته شده
و با ارزشها و چشمانداز سازمان شما همخوانی داشته باشند. معمولاً اولین قدم در این مسیر این است که تلاش کنید این اهداف و خواستهها برای همه کارکنان تبیین شوند
۲- تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل یک مرحله کلیدی است. چراکه اطلاعاتی که در این مرحله به دست میآیند باعث شکلگیری قدمهای بعدی شما میشوند. در این مرحله به جمعآوری اطلاعاتی که به دستیابی شما به اهدافتان کمک میکند اقدام کنید.
تمرکز تحلیل استراتژیک باید بر درک نیازهای کسبوکار و شناسایی ابتکاراتی باشد که به رشد کسبوکار کمک میکنند. هر مشکل داخلی یا خارجی را که ممکن است بر اهداف و خواستههای شما اثر بگذارند بررسی کنید.
۳- تدوین استراتژی
اولین مرحله در تدوین استراتژی، مرور اطلاعاتی است که از تجزیه و تحلیل به دست آمده است.
تعیین کنید که کسبوکار شما چه منابعی دارد که میتواند در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کند.
حوزههایی را که نیاز است تا از منابع بیرونی استفاده کنند تعیین کنید. مشکلاتی که جلوی موفقیت سازمان را میگیرند از نظر اهمیت باید مرتب شوند. زمانی که این کار انجام شد، شروع به تدوین استراتژی کنید.
۴- اجرای استراتژی
اجرای موفقیتآمیز استراتژی برای موفقیت سازمان امری ضروری است. اگر که استراتژی کلی با ساختار فعلی کسبوکار همخوانی نداشت، باید یک ساختار جدید در ابتدای این مرحله آغاز شود.
همه افراد در سازمان باید نسبت به وظایف، مسئولیتهای خود و این که این وظایف چگونه باعث رسیدن سازمان به اهدافش میشود آگاه باشند.
به علاوه کلیه منابع و سرمایه مورد نیاز باید در این مرحله فراهم باشند. به محض اینکه سرمایه تأمینشده و کارکنان آماده بودند، برنامه را اجرا کنید
۵- ارزیابی و کنترل
هر ارزیابی موفقی در محیط کسبوکار، با تعیین پارامترهایی که باید سنجیده شود انجام میشود. این پارامترها باید میزان دستیابی به اهدافی که در مرحله ۱ انتخاب کردهاید را مشخص کنند. میزان پیشرفت خود را با مقایسه نتایج بدستآمده و برنامهای که در نظر گرفتید مشخص کنید.
رصد مشکلات داخلی و خارجی سازمان به شما این امکان را میدهد تا به هر تغییر قابل توجهی در محیط کسبوکار به شکلی مناسب پاسخ دهید. اگر احساس کردید که استراتژی سازمان را به سمت اهدافش نمیبرد، فرآیند را از ابتدا آغاز کنید
✍آکادمی مدیریت استراتژیک
@strategym_academy
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 ۵ نکته برای بهبود تفکر نقادانه شما
🗣 هر روز دریایی از تصمیم گیری ها در برابر ماست و غیر ممکن است که هر بار بهترین انتخاب را داشته باشیم. اما روشهای بسیاری وجود دارد تا شانس خود را بالا ببرید، به ویژه در این زمینه روش مؤثری وجود دارد که سامانتا آگوس فرآیند ۵ مرحلهای آنرا شرح می دهد.
@strategym_academy
🗣 هر روز دریایی از تصمیم گیری ها در برابر ماست و غیر ممکن است که هر بار بهترین انتخاب را داشته باشیم. اما روشهای بسیاری وجود دارد تا شانس خود را بالا ببرید، به ویژه در این زمینه روش مؤثری وجود دارد که سامانتا آگوس فرآیند ۵ مرحلهای آنرا شرح می دهد.
@strategym_academy
💢ذهنیت استراتژیک!
🔴وقتی به موفقیت علاقهمند باشید، آخرین فردی که باید در این مسیر تسلیم شود، خودتان هستید. ریزهکاریهای مسیر مهم است ولی مهمتر ماندن در مسیر و ادامه دادن است. شاید نیاز پیدا کنید تغییر مسیر بدهید، ولی این به تشخیص شما برمیگردد و اینکه چقدر دوست دارید ادامه بدهید.
🟢طبق مطالعهای که در سال ۲۰۲۰ در نشریه Proceedings of the National Academic of Sciences منتشر شد، میزان برخورداری از یک «ذهنیت استراتژیک» میتواند به طور منحصربهفردی در دستیابی به اهداف بزرگ تاثیرگذار باشد.
🔵ذهنیت استراتژیک فقط یک استعداد ذاتی نیست بلکه یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و اصلاح فرآیندهای فعلی، روالها و عادتها برای غلبه بر شکستها و بهبود بیشتر موفقیتها به دست میآید. به زبان ساده، مرتبا از خودتان پرسشهای درستی بپرسید تا بتوانید راهی بهتر پیدا کنید.
🟠یک ذهنیت استراتژیک
🔹️تصور کنید شما یک فروشنده هستید. حتی اگر یک کارآفرین هم باشید، باز هم یک فروشنده محسوب میشوید. شما در فروش خوب هستید و همه از شما رضایت دارند. اما خودتان از این نتایج راضی نیستید و موفقیت بیشتری میخواهید. گاهی اوقات پای یک قرارداد فروش بزرگ مینشینید و همه مراحل کار به خوبی پیش میرود و فقط یک امضا باقی مانده است تا یک معامله بزرگ را به پایان رسانده باشید؛ همان فروشی که برای شما یک موفقیت محسوب میشود.
🔸اما یکباره و در لحظه آخر، مشتری منصرف میشود و قرارداد روی هوا میرود. اگر مانند اکثر مردم باشید، یک تاسف کوتاه خورده و دیگر پیگیر نمیشوید و دنبال فروش و هدف بعدی میروید. پیش خودتان میگوید شاید مشتری فقط به دنبال کسب اطلاعات بود و هرگز قصد خرید نداشت. به علاوه، هیچکسی تضمین نمیدهد هر قراردادی امضا شود و طبیعی است برخی قراردادها نهایی نشوند.
🔹️اما اگر یک ذهنیت استراتژیک داشته باشید، دوست ندارید این قرارداد همینطوری بینتیجه رها شود. ارزیابی میکنید چه چیزهایی خوب پیش رفته و چه چیزهایی خوب نبوده است. سعی میکنید روندها و عادتهای خود را اصلاح کنید و در قرارداد بعدی بهتر ظاهر شوید. خوب میدانید در شانس بعدی باید چگونه برخورد کنید. مهارتهای خود را بهبود میدهید و تمایل دارید مهارتهای جدیدتری یاد بگیرید یا مهارتهای پیشین خود را یک سطح افزایش دهید. این یک ذهنیت استراتژیک است!
🟡چگونه یک ذهنیت استراتژیک را توسعه دهیم؟
🔸محققان پرسشهای زیر را از دانشجویان پرسیده و از آنها خواستند که خود را با امتیاز ۱ (هرگز) تا ۵ (همیشه) ارزیابی کنند:
۱. وقتی در کاری به بنبست میخورم، چقدر از خودم میپرسم: «اکنون چه کارهایی میتوانم انجام بدهم که به خودم کمک کرده باشم؟»
۲. هر وقت احساس میکنم پیشرفتی نداشتم، چقدر و چند بار از خودم میپرسم: «آیا روش بهتری برای انجام کار وجود دارد؟»
۳. هر وقت از انجام کاری ناامید میشوم؛ چند بار از خودم میپرسم: «چگونه میتوانم این کار را بهتر انجام بدهم؟»
۴. در لحظاتی که احساس چالش میکنم، چند بار از خودم میپرسم: «چه کارهایی در این زمینه انجام دهم که بهتر شوم؟»
۵. هنگامی که دارم با چیزی دست و پنجه نرم میکنم، چقدر از خودم میپرسم: «چه کاری برای کمک به خودم انجام دهم؟»
۶. هر وقت در چیزی احساس دشواری میکنم، چقدر از خودم میپرسم: «چه کاری در این زمینه انجام دهم تا بهتر شوم؟»
🟣قابل پیشبینی است که گرفتن امتیازات بالاتر، نشانهی موفقتر بودن در آینده است. یعنی قابل پیشبینی است که این فرد میتواند در آینده به اهداف بزرگ خود دست پیدا کند.
این پرسشها نشان میدهند صرفنظر از هدف، پذیرش یک ذهنیت استراتژیک، باعث افزایش احتمال موفقیت میشود.
⚫قطعا مانند هر کاری، نیاز به داشتن یک مهارت کاملا خاص مهم است ولی باید بتوانید در طول مسیر تغییراتی ایجاد کنید؛ خود را انطباق دهید و در برخی تصمیمها و روالها تجدیدنظر کنید. پیدا کردن راهحل بهتر نیز اهمیت بسیار زیادی دارد.
@strategym_academy
🔴وقتی به موفقیت علاقهمند باشید، آخرین فردی که باید در این مسیر تسلیم شود، خودتان هستید. ریزهکاریهای مسیر مهم است ولی مهمتر ماندن در مسیر و ادامه دادن است. شاید نیاز پیدا کنید تغییر مسیر بدهید، ولی این به تشخیص شما برمیگردد و اینکه چقدر دوست دارید ادامه بدهید.
🟢طبق مطالعهای که در سال ۲۰۲۰ در نشریه Proceedings of the National Academic of Sciences منتشر شد، میزان برخورداری از یک «ذهنیت استراتژیک» میتواند به طور منحصربهفردی در دستیابی به اهداف بزرگ تاثیرگذار باشد.
🔵ذهنیت استراتژیک فقط یک استعداد ذاتی نیست بلکه یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و اصلاح فرآیندهای فعلی، روالها و عادتها برای غلبه بر شکستها و بهبود بیشتر موفقیتها به دست میآید. به زبان ساده، مرتبا از خودتان پرسشهای درستی بپرسید تا بتوانید راهی بهتر پیدا کنید.
🟠یک ذهنیت استراتژیک
🔹️تصور کنید شما یک فروشنده هستید. حتی اگر یک کارآفرین هم باشید، باز هم یک فروشنده محسوب میشوید. شما در فروش خوب هستید و همه از شما رضایت دارند. اما خودتان از این نتایج راضی نیستید و موفقیت بیشتری میخواهید. گاهی اوقات پای یک قرارداد فروش بزرگ مینشینید و همه مراحل کار به خوبی پیش میرود و فقط یک امضا باقی مانده است تا یک معامله بزرگ را به پایان رسانده باشید؛ همان فروشی که برای شما یک موفقیت محسوب میشود.
🔸اما یکباره و در لحظه آخر، مشتری منصرف میشود و قرارداد روی هوا میرود. اگر مانند اکثر مردم باشید، یک تاسف کوتاه خورده و دیگر پیگیر نمیشوید و دنبال فروش و هدف بعدی میروید. پیش خودتان میگوید شاید مشتری فقط به دنبال کسب اطلاعات بود و هرگز قصد خرید نداشت. به علاوه، هیچکسی تضمین نمیدهد هر قراردادی امضا شود و طبیعی است برخی قراردادها نهایی نشوند.
🔹️اما اگر یک ذهنیت استراتژیک داشته باشید، دوست ندارید این قرارداد همینطوری بینتیجه رها شود. ارزیابی میکنید چه چیزهایی خوب پیش رفته و چه چیزهایی خوب نبوده است. سعی میکنید روندها و عادتهای خود را اصلاح کنید و در قرارداد بعدی بهتر ظاهر شوید. خوب میدانید در شانس بعدی باید چگونه برخورد کنید. مهارتهای خود را بهبود میدهید و تمایل دارید مهارتهای جدیدتری یاد بگیرید یا مهارتهای پیشین خود را یک سطح افزایش دهید. این یک ذهنیت استراتژیک است!
🟡چگونه یک ذهنیت استراتژیک را توسعه دهیم؟
🔸محققان پرسشهای زیر را از دانشجویان پرسیده و از آنها خواستند که خود را با امتیاز ۱ (هرگز) تا ۵ (همیشه) ارزیابی کنند:
۱. وقتی در کاری به بنبست میخورم، چقدر از خودم میپرسم: «اکنون چه کارهایی میتوانم انجام بدهم که به خودم کمک کرده باشم؟»
۲. هر وقت احساس میکنم پیشرفتی نداشتم، چقدر و چند بار از خودم میپرسم: «آیا روش بهتری برای انجام کار وجود دارد؟»
۳. هر وقت از انجام کاری ناامید میشوم؛ چند بار از خودم میپرسم: «چگونه میتوانم این کار را بهتر انجام بدهم؟»
۴. در لحظاتی که احساس چالش میکنم، چند بار از خودم میپرسم: «چه کارهایی در این زمینه انجام دهم که بهتر شوم؟»
۵. هنگامی که دارم با چیزی دست و پنجه نرم میکنم، چقدر از خودم میپرسم: «چه کاری برای کمک به خودم انجام دهم؟»
۶. هر وقت در چیزی احساس دشواری میکنم، چقدر از خودم میپرسم: «چه کاری در این زمینه انجام دهم تا بهتر شوم؟»
🟣قابل پیشبینی است که گرفتن امتیازات بالاتر، نشانهی موفقتر بودن در آینده است. یعنی قابل پیشبینی است که این فرد میتواند در آینده به اهداف بزرگ خود دست پیدا کند.
این پرسشها نشان میدهند صرفنظر از هدف، پذیرش یک ذهنیت استراتژیک، باعث افزایش احتمال موفقیت میشود.
⚫قطعا مانند هر کاری، نیاز به داشتن یک مهارت کاملا خاص مهم است ولی باید بتوانید در طول مسیر تغییراتی ایجاد کنید؛ خود را انطباق دهید و در برخی تصمیمها و روالها تجدیدنظر کنید. پیدا کردن راهحل بهتر نیز اهمیت بسیار زیادی دارد.
@strategym_academy
💢گاهی لازم است آخرین دستاوردهای تکنولوژیک را کنار بگذاریم.
■«جدیدترین مدل» توصیفی است که همراه هر چیزی بیاید، دلیلی کافی برای خوب بودن آن به شمار میرود. در چشم خیلی از ما «طبیعی» و بدیهی به نظر میرسد که جدیدترین نسل گجتها، نرمافزارها، خودروها یا هر محصول تکنولوژیک دیگری، «بهترین» گزینۀ موجود است. بنابراین هر کس که با این جدیدترینها مخالف باشد، حتماً یا منفعتی از این مخالفت میبرد، یا آنکه نتوانسته است با سرعت پیشرفت بشر همراه شود و دل به نوستالژیهای قدیمی باخته است. مخالفت با آخرین نسخه از محصولات تکنولوژیک، گویا مخالفت با خود عقل است.
□نیل پستمن، نظریهپرداز ارتباطات آمریکایی، در یکی از کتابهای خود، این نوع بدیهی پنداشتنِ تکنولوژی را «تکنوپولی» مینامد.
●از نظر پستمن، تکنوپولی مرحلهای است که پس از «ابزارسازی» و «تکنوکراسی» بر جامعۀ بشری چیره شده است. انسانها از صدها هزار سال پیش به ابزارسازی روی آوردهاند و با ابزارهایشان توانستهاند دست به کارهایی بزنند که برای هیچ گونۀ دیگری ممکن نبوده است. با سر رسیدن انقلاب صنعتی و تولید انبوه محصولات تکنولوژیک، راهورسم دنیای فناوری چنان بر همۀ عرصههای فرهنگ و اجتماع سایه انداخت که به تعبیر پستمن باید این دوره را عصر حاکمیت تکنولوژی یا تکنوکراسی نامید. اما پستمن فکر میکرد جامعۀ روزگارش از عصر تکنوکراسی هم عبور کرده است.
○حدود ده سال پیش، وضعیت «تکنوپولی» را میشد در مواجهه با پدیدۀ جدیدِ شبکههای اجتماعی به خوبی مشاهده کرد. آن دوران هیچکس جرئت نمیکرد به این تکنولوژیها نقدی بیشتر از این وارد کند که «خوب است وقفههایی هم در استفاده از آنها بیاندازیم».
■کال نیوپورت، روزنامهنگار سرشناس حوزۀ فناوری، به یاد میآورد که یکبار در یادداشتی در روزنامۀ تایمز نوشت: کسبوکارها برای ارتقا نیازی به شبکههای اجتماعی ندارند، و همین حرف جنجالی بزرگ علیه او بهپا کرد. اما پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و روی کار آمدن مجموعهای از گروهها و سیاستمداران افراطی در سراسر جهان، گویی خوشبینیِ بدیهی به نوآوریهای پرسروصدای سیلیکونولی را در نگاه بسیاری از افراد از بین برد. حالا منتقدان با صراحت بیشتری از این حرف میزنند که شبکههای اجتماعی برای جامعه بد بودهاند.
□نیوپورت میگوید این منتقدان جدید لزوماً با تکنولوژی و پیشرفت مخالف نیستند، اما میگویند استقبال از نوآوریهای تکنولوژیک را نباید بدیهی انگاشت، بلکه باید در آنها دست به انتخاب زد.
●از نظر «انتخابگرایان» هیچ ضرورتی ندارد که تمام عرصههای زندگی بشر به عرصۀ تاخت و تاز نوآوریهای تکنولوژیک تبدیل شود. تلاشهای جمعی نویسندگان علیه کاربرد فراگیر هوشهای مصنوعی مولد، مثل چتجیپیتی، نمونهای گویاست. بله، چت جیپیتی هم میتواند «بنویسد»، ولی چرا باید این عرصۀ خلاق و مهم فرهنگ بشری را به دست تکنولوژی تازه از راه رسیدهای سپرد که هیچکس سازوکار آن را هم به درستی نمیداند؟ استفادهنکردن از بعضی دستاوردهای تکنولوژیک، شرمآور نیست، بلکه اقدامی ضروری برای حفظ جامعۀ انسانی است.
📌ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/x92115
@strategym_academy
■«جدیدترین مدل» توصیفی است که همراه هر چیزی بیاید، دلیلی کافی برای خوب بودن آن به شمار میرود. در چشم خیلی از ما «طبیعی» و بدیهی به نظر میرسد که جدیدترین نسل گجتها، نرمافزارها، خودروها یا هر محصول تکنولوژیک دیگری، «بهترین» گزینۀ موجود است. بنابراین هر کس که با این جدیدترینها مخالف باشد، حتماً یا منفعتی از این مخالفت میبرد، یا آنکه نتوانسته است با سرعت پیشرفت بشر همراه شود و دل به نوستالژیهای قدیمی باخته است. مخالفت با آخرین نسخه از محصولات تکنولوژیک، گویا مخالفت با خود عقل است.
□نیل پستمن، نظریهپرداز ارتباطات آمریکایی، در یکی از کتابهای خود، این نوع بدیهی پنداشتنِ تکنولوژی را «تکنوپولی» مینامد.
●از نظر پستمن، تکنوپولی مرحلهای است که پس از «ابزارسازی» و «تکنوکراسی» بر جامعۀ بشری چیره شده است. انسانها از صدها هزار سال پیش به ابزارسازی روی آوردهاند و با ابزارهایشان توانستهاند دست به کارهایی بزنند که برای هیچ گونۀ دیگری ممکن نبوده است. با سر رسیدن انقلاب صنعتی و تولید انبوه محصولات تکنولوژیک، راهورسم دنیای فناوری چنان بر همۀ عرصههای فرهنگ و اجتماع سایه انداخت که به تعبیر پستمن باید این دوره را عصر حاکمیت تکنولوژی یا تکنوکراسی نامید. اما پستمن فکر میکرد جامعۀ روزگارش از عصر تکنوکراسی هم عبور کرده است.
○حدود ده سال پیش، وضعیت «تکنوپولی» را میشد در مواجهه با پدیدۀ جدیدِ شبکههای اجتماعی به خوبی مشاهده کرد. آن دوران هیچکس جرئت نمیکرد به این تکنولوژیها نقدی بیشتر از این وارد کند که «خوب است وقفههایی هم در استفاده از آنها بیاندازیم».
■کال نیوپورت، روزنامهنگار سرشناس حوزۀ فناوری، به یاد میآورد که یکبار در یادداشتی در روزنامۀ تایمز نوشت: کسبوکارها برای ارتقا نیازی به شبکههای اجتماعی ندارند، و همین حرف جنجالی بزرگ علیه او بهپا کرد. اما پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و روی کار آمدن مجموعهای از گروهها و سیاستمداران افراطی در سراسر جهان، گویی خوشبینیِ بدیهی به نوآوریهای پرسروصدای سیلیکونولی را در نگاه بسیاری از افراد از بین برد. حالا منتقدان با صراحت بیشتری از این حرف میزنند که شبکههای اجتماعی برای جامعه بد بودهاند.
□نیوپورت میگوید این منتقدان جدید لزوماً با تکنولوژی و پیشرفت مخالف نیستند، اما میگویند استقبال از نوآوریهای تکنولوژیک را نباید بدیهی انگاشت، بلکه باید در آنها دست به انتخاب زد.
●از نظر «انتخابگرایان» هیچ ضرورتی ندارد که تمام عرصههای زندگی بشر به عرصۀ تاخت و تاز نوآوریهای تکنولوژیک تبدیل شود. تلاشهای جمعی نویسندگان علیه کاربرد فراگیر هوشهای مصنوعی مولد، مثل چتجیپیتی، نمونهای گویاست. بله، چت جیپیتی هم میتواند «بنویسد»، ولی چرا باید این عرصۀ خلاق و مهم فرهنگ بشری را به دست تکنولوژی تازه از راه رسیدهای سپرد که هیچکس سازوکار آن را هم به درستی نمیداند؟ استفادهنکردن از بعضی دستاوردهای تکنولوژیک، شرمآور نیست، بلکه اقدامی ضروری برای حفظ جامعۀ انسانی است.
📌ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/x92115
@strategym_academy
💢ساختن برای ماندن
👈فیلیپ کاتلر در کتاب خود به نام «مدیریت بازاریابی» که توسط آقای دکتر مهدی امیرجعفری ترجمه و به بازار ارائه شده است، مینویسد:
👈بعد از خواندن کتاب «نقطۀ بیبازگشت» نوشتۀ مالکولم گلادوِل، دو برادر به نامهای چیپ و دان هیث تصمیم گرفتند دربارۀ ویژگیهایی که یک اندیشه، ایده و محصول را مشهور و در اذهان مردم جاودانه میکند، تحقیق کنند
👈این دو برادر، چندین و چند اندیشه و اثر مختلف از منابع گوناگون را بررسی کردند: افسانههای قدیمی، تئوریهای توطئه، برنامههای اجرا شده در حوزۀ سیاست عمومی و محصولات به یادماندنی
👈این دو برادر در بررسیهای خود متوجه شش ویژگی مشترک در تمامی اندیشههای جاودانه شدند و آنها را در سرنام «SUCCES» خلاصه کردند:
1️⃣ساده (Simple)
هستۀ مرکزی هر اندیشۀ جاودانهای، مفهوم بسیار سادهای دارد. برای سادهسازی ایدهها و اندیشههایتان کافی است منظور اصلیتان را بیان و عناصر زائد را شناسایی و حذف کنید. به طور مثال، این مفهوم که «هواپیمایی سَوتوِست، ارزانترین شرکت هواپیمایی است»، یک مفهوم ساده و عامهفهم است
2️⃣غیرمنتظره (Unexpected)
اندیشه یا ایدۀ شما باید غیرمنتظره باشد و مخاطبان را غافلگیر کند. به عنوان مثال، دلیل شهرت خدمات مشتریان فروشگاههای زنجیرهای نورداِستورم این است که این خدمات، بسیار بالاتر از خدمات مورد انتظار مشتریان است و آنها را شگفتزده میکند. خدماتی مثل اتو کردن پیرامن مشتریای که میخواهد بعد از خرید به یک مهمانی برود؛ مراقبت از خودرویِ مشتریای که یک خرید عجلهای دارد؛ و حتی کادو کردن محصولی که مشتری آن را از فروشگاههای رقیب خریده است، همگی خدماتی ورای انتظار مشتریان هستند
3️⃣محسوس (Concrete)
ایدهتان را طوری مطرح کنید که به خوبی فهمیده و به خاطر سپرده شود. راز موفقیت بوئینگ در طراحی هواپیمای 727 این بود که مدیران ارشد شرکت، یک هدف محسوس و قابل فهم را برای هزاران مهندس شرکت در نظر گرفتند: ساخت هواپیمایی که 131 صندلی دارد، مسیر نیویورک تا میامی را بدون توقف طی میکند و در یک اتوبان 4 خطه به راحتی مینشیند
4️⃣باورکردنی (Credibility)
ایدهتان را طوری مطرح کنید که مخاطبان آن را باور کنند و بپذیرند. به عنوان مثال، خدمات پستی شرکت هندی سِیفِکسپِرِس به گونهای است که مشتریان شرکت به آن اعتماد کامل دارند. دلیل این اعتماد این است که این شرکت، تمامی 690 هزار نسخۀ آخرین کتاب هریپاتر را راس ساعت 8 صبح روز انتشار کتاب، به کتابفروشیهای طرف قرارداد تحویل داد
5️⃣احساسی (Emotion)
اهمیت ایدهتان را برای مخاطبان جا بیاندازید. تحقیقات پیرامون تبلیغات مبتنی بر واقعیات و تبلیغات احساسی ترک سیگار نشان میدهند که ایدهها و افکار احساسی، اثرگذارتر و ماندگارترند
6️⃣داستانی (Stories)
ایده یا افکارتان را از طریق داستانسرایی به مخاطبان منتقل کنید. تحقیقات نشان میدهند که داستانسرایی، شبیهسازی ذهنی را فعال و تصویرسازی از یک ایده یا تفکر، به خاطر سپردن و به خاطر آوردن آن ایده یا تفکر را راحتتر میکند
✍مارکتینگ آز
@strategym_academy
👈فیلیپ کاتلر در کتاب خود به نام «مدیریت بازاریابی» که توسط آقای دکتر مهدی امیرجعفری ترجمه و به بازار ارائه شده است، مینویسد:
👈بعد از خواندن کتاب «نقطۀ بیبازگشت» نوشتۀ مالکولم گلادوِل، دو برادر به نامهای چیپ و دان هیث تصمیم گرفتند دربارۀ ویژگیهایی که یک اندیشه، ایده و محصول را مشهور و در اذهان مردم جاودانه میکند، تحقیق کنند
👈این دو برادر، چندین و چند اندیشه و اثر مختلف از منابع گوناگون را بررسی کردند: افسانههای قدیمی، تئوریهای توطئه، برنامههای اجرا شده در حوزۀ سیاست عمومی و محصولات به یادماندنی
👈این دو برادر در بررسیهای خود متوجه شش ویژگی مشترک در تمامی اندیشههای جاودانه شدند و آنها را در سرنام «SUCCES» خلاصه کردند:
1️⃣ساده (Simple)
هستۀ مرکزی هر اندیشۀ جاودانهای، مفهوم بسیار سادهای دارد. برای سادهسازی ایدهها و اندیشههایتان کافی است منظور اصلیتان را بیان و عناصر زائد را شناسایی و حذف کنید. به طور مثال، این مفهوم که «هواپیمایی سَوتوِست، ارزانترین شرکت هواپیمایی است»، یک مفهوم ساده و عامهفهم است
2️⃣غیرمنتظره (Unexpected)
اندیشه یا ایدۀ شما باید غیرمنتظره باشد و مخاطبان را غافلگیر کند. به عنوان مثال، دلیل شهرت خدمات مشتریان فروشگاههای زنجیرهای نورداِستورم این است که این خدمات، بسیار بالاتر از خدمات مورد انتظار مشتریان است و آنها را شگفتزده میکند. خدماتی مثل اتو کردن پیرامن مشتریای که میخواهد بعد از خرید به یک مهمانی برود؛ مراقبت از خودرویِ مشتریای که یک خرید عجلهای دارد؛ و حتی کادو کردن محصولی که مشتری آن را از فروشگاههای رقیب خریده است، همگی خدماتی ورای انتظار مشتریان هستند
3️⃣محسوس (Concrete)
ایدهتان را طوری مطرح کنید که به خوبی فهمیده و به خاطر سپرده شود. راز موفقیت بوئینگ در طراحی هواپیمای 727 این بود که مدیران ارشد شرکت، یک هدف محسوس و قابل فهم را برای هزاران مهندس شرکت در نظر گرفتند: ساخت هواپیمایی که 131 صندلی دارد، مسیر نیویورک تا میامی را بدون توقف طی میکند و در یک اتوبان 4 خطه به راحتی مینشیند
4️⃣باورکردنی (Credibility)
ایدهتان را طوری مطرح کنید که مخاطبان آن را باور کنند و بپذیرند. به عنوان مثال، خدمات پستی شرکت هندی سِیفِکسپِرِس به گونهای است که مشتریان شرکت به آن اعتماد کامل دارند. دلیل این اعتماد این است که این شرکت، تمامی 690 هزار نسخۀ آخرین کتاب هریپاتر را راس ساعت 8 صبح روز انتشار کتاب، به کتابفروشیهای طرف قرارداد تحویل داد
5️⃣احساسی (Emotion)
اهمیت ایدهتان را برای مخاطبان جا بیاندازید. تحقیقات پیرامون تبلیغات مبتنی بر واقعیات و تبلیغات احساسی ترک سیگار نشان میدهند که ایدهها و افکار احساسی، اثرگذارتر و ماندگارترند
6️⃣داستانی (Stories)
ایده یا افکارتان را از طریق داستانسرایی به مخاطبان منتقل کنید. تحقیقات نشان میدهند که داستانسرایی، شبیهسازی ذهنی را فعال و تصویرسازی از یک ایده یا تفکر، به خاطر سپردن و به خاطر آوردن آن ایده یا تفکر را راحتتر میکند
✍مارکتینگ آز
@strategym_academy
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event