‍ ‍ #وحشت_در_آمیتی_ویل
✍️نوشته : #جی_آنسون بر مبنای یک داستان واقعی
ترجمه محمدرضا ملکی
فصل بیست و چهارم- بخش دوم
🎤به روایت: #شهرزاد_فتوحی
🎬کارگردانی و تنظیم : #حسین_آشتیانی
🎼موسیقی: قطعاتی از موسیقی متن فیلم it و موسیقی متن فیلم dead silence
تولید و پخش اختصاصی: کانال وقت داستان
@storytimes

‍ ‍ ‍ #وحشت_در_آمیتی_ویل
✍️نوشته : #جی_آنسون بر مبنای یک داستان واقعی
ترجمه محمدرضا ملکی
فصل بیست و پنجم
🎤به روایت: #شهرزاد_فتوحی
🎬کارگردانی و تنظیم : #حسین_آشتیانی
🎼موسیقی: قطعاتی از موسیقی متن فیلم it و موسیقی متن فیلم dead silence
تولید و پخش اختصاصی: کانال وقت داستان
@storytimes

‍ ‍ ‍ ‍ #وحشت_در_آمیتی_ویل
✍️نوشته : #جی_آنسون بر مبنای یک داستان واقعی
ترجمه محمدرضا ملکی
خاتمه
🎤به روایت: #شهرزاد_فتوحی
🎬کارگردانی و تنظیم : #حسین_آشتیانی
🎼موسیقی: قطعاتی از موسیقی متن فیلم it و موسیقی متن فیلم dead silence
تولید و پخش اختصاصی: کانال وقت داستان
@storytimes

#حق_السکوت
اگر چندلر خوانده باشید حتما فیلیپ مارلو را می‌شناسید. مارلو، مخلوق دوست‌داشتنی چندلر، کارآگاهی خصوصی است که شخصیت اول تقریبا تمام داستان‌های چندلر است. او مردی است در اواخر دوره جوانی و اوایل میان‌سالی، مجرد، و پابند به اصول اخلاقی خودش؛ اصولی که لزوما با قوانین سازگار نیستند. اما همین نیست. مارلو در ازای پول کار می‌کند، اما گاهی بی‌پول هم کار می‌کند. پیش می‌آید که حتی از جیب هم روی یک پرونده خرج کند. زندگی ساده‌ای دارد، ولی پول‌هایش را جمع کرده و یک اولدزموبیل درست و حسابی برای خودش خریده. یک بار عاشق زنی شده و هنوز گاهی به یادش می‌افتد. گاهی با خلاف‌کار پرونده‌اش هم‌ذات‌پنداری دارد، درکش می‌کند، و حتی در یک داستان فراریش می‌دهد. به عقیده خیلی‌ها، فیلیپ مارلو کامل‌ترین نمونه قهرمانان رمان سیاه است که تا به حال ساخته شده.

رمان حق‌السکوت به این ترتیب شروع می‌شود: فیلیپ مارلو از طرف یک وکیل مامور می‌شود تا دختری را دنبال کند. همین. نه قتل و جنایتی در کار است و نه حتی دزدی‌ای. مارلو نمی‌داند دختر کیست و چه کار کرده. اما روش کار مارلو مزدوری نیست. او باید بداند چه کار می‌کند. بنابر این، مثل اغلب اوقات، به جاده خاکی می‌زند. کارآگاهی که مامور شده تا دختر را مخفیانه دنبال کند خودش را به او نشان می‌دهد، به او می‌گوید که مامور شده تعقیبش کند، و از او می‌پرسد که چرا. مارلو به زور از هر منبعی که بتواند اطلاعات بیرون می‌کشد، از جانش مایه می‌گذارد و تا دم مرگ می‌رود، و کم‌کم ماجرای دختر آن قدر شاخ و برگ پیدا می‌کند که تبدیل به یک پرونده پلیسی درست و حسابی می‌شود.

کتابخانه وقت داستان
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- یکم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- دوم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- سوم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- چهارم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- پنجم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- ششم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

نمایش رادیویی #حق_السکوت- هفتم
نویسنده: #ریموند_چندلر
سردبیر:نادر برهانی مرند
تولید:رادیو تهران
پخش از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

#گیله_مرد
گیله‌مرد، روستایی گیلانی مبارزی است که به جنبش دهقانی می‌پیوندد و پس از هجوم مأموران و کشته شدن زنش به جنگل پناه می‌برد. شرح ماجرای سه مرد است، گیله مرد و دو محافظ او که وی را به فومن می‌برند و داستان در همین حرکت و اقامت در قهوه‌خانه نزدیک مقصد به تدریج باز می‌شود. دو مأمور تفنگ به دست در میان غرش باد و باران، گیله مرد را- که یک دهقان شورشی است- به فومن می‌برند تا تحویل پاسگاه دهند.
«گلیه مرد» را از نخستین داستان‌های نویسندگان ایرانی می‌دانند که در آن پویایی و حرکت به جای توصیف نشسته‌است. این داستان را با داش آکل از صادق هدایت و تنگسیر از صادق چوبک مقایسه می‌کنند. بنا به دیدگاه جمال میرصادقی، گیله‌مرد «از موفق‌ترین داستان‌های کوتاه فارسی است، که از ویژگی‌های فنی و غنی نیرومندی برخوردار است؛ داستانی دولایه، هم واقع‌گرا و هم نمادین. نویسنده تعهد و رسالت انسانی خود را در قبال آن‌ها ادا کرده‌است. به‌عبارت دیگر، صرف انتخاب درون‌مایه یا مضمون و عصیان کردن علیه ظلم و بر بی‌عدالتی سر برداشتن، نمایش‌گر اعتراض و خشم نویسنده علیه ناروایی‌های اجتماعی نیز هست.»

✅درباره #بزرگ_علوی
سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرت‌یافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی (۱۳ بهمن ۱۲۸۲، تهران -۲۱ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔ واقع‌گرا، سیاست‌مدار چپ‌گرا، روزنامه‌نگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگ‌نامه‌نویسی نیز پرداخت.او را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند
آثار او عبارتند از :

☑️مجموعه داستان و رمان
چمدان(1313)
ورق پاره های زندان(1320)
نامه ها(1330)
چشمهایش(1331)
سالاری ها(1350)
میرزا(1357)
موریانه(1372)
گیله مرد(1376)
روایت(1377)

☑️ترجمه
حماسهٔ ملی ایران نوشتهٔ تئودور نولدکه
دوشیزهٔ اورلئان از فریدریش شیلر(1312)
باغ آلبالو از آنتوان چخوف (1329)
کسب و کار میسیز وارن از جرج برنارد شاو(1329)

کتابخانه وقت داستان
@stlibrary

#گیله_مرد
قسمت اول
نویسنده: #بزرگ_علوی
راوی: #میشا_وکیلی
با قطعه ای از بهداد بابایی
کارگردانی و تنظیم: #حسین_آشتیانی
تولید و پخش:کانال وقت داستان
کتابخانه وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

#گیله_مرد
قسمت دوم
نویسنده: #بزرگ_علوی
راوی: #میشا_وکیلی
با قطعه ای از بهداد بابایی
کارگردانی و تنظیم: #حسین_آشتیانی
تولید و پخش:کانال وقت داستان
کتابخانه وقت داستان
@storytimes
@stlibrary

#خاک_آشنا

خاک آشنا داستان های به هم پیوسته ای دارد که فضای بیشتر آن ها در تهران قدیم و در محله ی درخونگاه، زادگاه نویسنده ما، می گذرد. ماجراهای تلخ، شیرین و آموزنده ای که گویا هرگز رنگ کهنگی نمی گیرند...

وجه مشترک همه ی شخصیت های کتاب « خاک آشنا » پایبندی به آداب و رسوم سنتی و روحیه ی جوانمردی است. در داستان های اسماعیل فصیح حسی نوستالژیک وجود دارد که برای بیشتر شهروندان تهرانی، به خصوص آن ها که سن و تجربه ی بیشتری دارند، قابل درک است. ماجراهای هر قسمت طوری در کنار هم قرار گرفته اند که گویی از نهانگاه حسرت های نویسنده سرریز و ثبت شده است. فصیح درد از دست دادن این سنت های اخلاقی و اجتماعی را به زیبایی و باشکوه توصیف و روایت کرده است. شخصیت « حسن آقای نمک فروش» که عاشق حافظ شیرازی است و دلش می خواهد روزی شاعر شود... شخصیت « مسعود عمید » که جوانمرد محله ی درخونگاه است و به همه کمک می کند... شخصیت « ناصر تجدد » دوست نویسنده که گویی خود فصیح است و دلش می خواهد برای ادامه ی تحصیل ایران را ترک کند اما در عین حال قلب و دلش برای ایران می تپد، نمونه هایی از چندین شخصیت ایرانی ترین نویسنده ی معاصر ایرانی است که محکم، درست و به جا خلق و پردازش شده اند...
اسماعیل فصیح در ایران قدر ندید؛ ناشران با او بی رحم بودند و آثارش را درست و حسابی چاپ و توزیع نمی کردند. او به راستی یکی از معدود نویسندگان راستین و آشنا با فرهنگ مردم تهران قدیم و مناسبتها و سنتهاشان است. در عین حال تنها نویسنده ی تحصیل کرده در بهترین دانشگاه های دنیاست که هرگز اصالت خانوادگی و ایرانی بودنش را فراموش نکرد.

کتابخانه وقت داستان
@stlibrary

#خاک_آشنا
داستان اول- یک زندگی خاک شده
نویسنده: #اسماعیل_فصیح
به روایت #شیما_معتمدی
موسیقی: جلال ذوالفنون
کارگردان: #حسین_آشتیانی
کاری از کانال وقت داستان
@storytimes
@stlibrary