𝒔𝒑𝒓𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒇 𝒍𝒐𝒗𝒆🌷
گودو گودو🤏🏻
#𝑺𝒉𝒐𝒕 𖹭
M:
همونجور که داشتیم از پله ها بالا میرفتم گفتم
_خسته شدم من بهار
داشت با سرعت به راهش ادامه میداد.
_بیخود،تا بالا باید بریم
سرجام وایساد و گفت
_نمیام
برگشت نگاهم کرد و گفت
_اذیت نکن بابا من میخوام تا بالا برم
_خسته شدم من پاهام درد گرفت
_میخوای بغلت کنم،خرسه گنده خودشو لوس میکنه بیا ببینم
و به راهش ادامه داد و غر غر میکرد.
ناچار دنبالش رفتم.
_همش خستم خستم،صبح بریم بیرون خستم شب بریم بیرون خستم چقدر بد مسافرتی
هم نجور که نفس نفس میزدم گفتم
_نه که تو خوش مسافرتی،دیشب یه رستوران خوب پیدا نمیکردم خودمو میخوردی
_نترس نمیخورمت
چنتا پله آخر رو بالا رفتم و دستم رو کلاهش گذاشتم کلاهش رو فشار دادم.
_من تورو میخورم جوجه،اینم اخرش
نگاهم کرد و کلاهش تا رویه چشم هاش رو پوشونده بود.
خندیدم و سرشو بالا گرفت و نگاهم کرد.
_من مسخره توهم
اومد کلاهش درست کنه که گفتم
_نه،وایسا ازت یه عکس بگیرم خیلی بامزه شدی
کنار نرده ایستاد و گفت
_اره دیگه مسخره توهم
دستاش رو به نرده ها گرفت و ازش چنتا عکس گرفتم.
خندیدم و گفتم
_منو نگاه کن
سرشو بالا گرفت و دوباره ازش عکس گرفتم.
خندیدم و گفتم
_خیلی خری
سرشو بالا تر گرفت که منو ببینه.
_خودتی
کلاهش رو بالا داد و رفتم کنارش ایستادم.
دستم دور شونش انداختم و به ویو روبرومون خیره شدیم.
😭16