MaryamBAno|SPeech off
51 subscribers
1 photo
1 file
5 links
کوتاه نوشته‌های مریم‌بانو صنعتی(شاعر-داستان کوتاه)
Download Telegram
Audio
این آهنگ آرام تقدیم شما در این شب امشب.
مامانم هر شب موقع برنامه شب‌بخیر کوچولو می‌شد رادیو رو روشن می‌کرد تا من قصه برنامه رو گوش کنم. آخرشم این آهنگ پخش می‌شد. هنوزم به نظرم آرام‌بخش‌ترین آهنگه زمانی که گوش می‌دم. مامانم هر جای عالم هستی پر از احساس آرامش باشی که این‌قدر احساس‌های آرام‌بخش را برایم بوجود آوردی.🌺🌺🌺🌺
1
چرا همه بوتاکس و پروتز می‌کنند؟

1) صورت نباید بتواند اخم کند.
2) باید همه اجزا صورت فیکس باشند، مثل یه آدم‌آهنی.
3) به بادکنک علاقه دارند.
4) دیگه نقاب و ماسک کاربرد ندارد.
5) به عروسک‌های بادی علاقه دارند.
6) مدلی برای مجسمه‌سازی شوند مثل مجسمه‌های چینی.
7) این‌طوری گُم نمی‌شوند.
8) روی مُد هستند.
9) از بی‌کاری زیاد.
10) نمی‌دانند با پُولاشان چی‌کار کنند.
11) به اَجنه شدن علاقه دارند.
12) فکر می‌کنند زیبا می‌شوند.
13) به دلقک شدن علاقه دارند.
14) به پیتزا میل بالا دارند.
15) مسابقه دُو با مُد دارند. مُد بدو اینا بدو.
16) وای به روزی که بادکنک بودن از مُد بیفتد.
17) راهی برای دیده‌شدن حتا از فرسنگ‌های دور.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#طنز
@Speechoff
👏1
چرا عشق قایم‌باشک بازی می‌کرد؟

1) چون در بچگی قایم‌باشک بازی نکرده مانده در دلش.
2) من سرگرمیش بودم.
3) اوقات فراعتش من بودم.
4) زمان خالی زیاد داشته.
5) من جزء تفریحاتش بودم.
6) از من آدم ساده‌تر نتوانسته بود پیدا کند.
7) در حال ساخت فیلم عشقی بوده.
8) بازیگری، نویسندگی و کارگردانیش و با من تست می‌زده.
9) شایدم داشته رمان عشقی می‌نوشته.
10) به هر حال من سوژه خوبی بودم.
11) به خیابان گردی علاقه داشته، آخه او ماشین داشت و من پیاده‌روی می‌کردم، پشت‌سَرم می‌آمده همیشه.
12) با اخباری که اَزش شنیدم، نه واقعن نویسندگی، بازیگری و کارگردانیش عالی بوده.
13) فکر کنم با ساخت فیلم عشقی من و خودش قصد اسکار گرفتن داشته.
14) خود واقعیش به خاطر سمتش هیچ‌وقت نتوانست نشان دهد.
15) شایدم دُروغی در کار بوده، که آن موقع من نمی‌دانستم.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#طنز
@Speechoff
👏1
چرا ایران همیشه صفحه بازی شطرنج‌ست؟

1) چون می‌خاهد از طریق تاریخ تاریخی باشد.
2) وزیر، شاه، سرباز، رخ، فیل، اسب، در هر زمان از تاریخ شکل و شمایلش تغییر کند. چون تنوع طلب‌ست.
3) همیشه در بازی «حرکت‌ممنوع»‌ست. بالاخره در تاریخ یکی پیدا می‌شود کِیش کند.
4) از طریق «راه‌حل‌فِیانچتو» بالاخره برساند به مرحله کِیش به کِیش شدن.
5) خود «کِیش» شدن هم راهی‌ست که به نظرم ما الان در این وضعیت هستیم.
6) البته گاهی هم در وضعیت «کِیش ۲ گانه» قرار می‌گیریم.
7) اسم خود ایران در کل به معنی «دست به مهره حرکت» شدن‌ست. هر کشوری تا از کلامش می‌گذریم، چون ما در کلامش گفته شدیم حتمن باید با ما بازی کند.
8) بنابراین وارد بخش بازی «گامبی‌ وزیر» می‌شویم.
9) دیگر مجبوریم از تکنیک «زدن مهره» استفاده کنیم.
10) حالا شرایطی شده که باید به دنبال تکنیک «قلعه» برویم. نمی‌دانم البته این تکنیک وضعیت را بهتر می‌کند یا بدتر؟
11) البته بعضی‌ها هم طرف‌دار تکنیک «آن‌پاسان» هستند.
12) هیچ کشوری البته با تکنیک «حرکت کتابی» با یک‌دیگر بازی نمی‌کنند.
13) حالا نمی‌دانم ایران کِی در وضعیت «شاه‌ مات» قرار بگیرد نمی‌دانم.
14) اما به نظرم باید تلاش شود تا در وضعیت  «پات» قرار بگیریم.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#طنز
@Speechoff
👏1
چرا این همه در ایران افراد به دنبال جادو و جادوگری هستند؟

1) چون اسلام به خوبی کارش را انجام می‌دهد.
2) چون اَجنه در ایران زیاد داریم.
3) چون یک علم حساب می‌شود.
4) این‌قدر ذات آدم‌ها درست‌ست.
5) حتا مسئوولین کشور هم پیش جادوگرها می‌روند.
6) پول زیاد دارند.
7) یک اعتقاد جمعی‌ست.
8) افکار پلید زیادست.
9) کارهای عجیب فقط در ایران عجیب ماست.
10) جادوگرها خوب بلدند همه را خر کنند.
11) شایدم آدم‌ها خر خوبی هستند.
12) ریشه‌اش در چیست و از کجا می‌آید نمی‌دانم.
13) مذهبی‌ها بیشتر دنبال این کارا می‌روند.
14) حقیقت حقیقت چیست؟ نمی‌دانم؟

مریم‌بانو‌ صنعتی
#طنز
@Speechoff
1👏1
چرا می‌گن مهریه رو کی داده کی گرفته؟


اگه طرف دوماد بگه:

۱. چون روشون نمیشه صاف تو‌ چشت بگن ما مهریه بده نیستیم.

۲. چون دارن غیر مستقیم می‌گن آه در بساط نداریم.

۳. چون می‌خوان بگن ما فقط ظاهر این اداها رو قبول داریم با باطنش کاری نداریم.

۴. چون سعی دارن‌ ملتفتت کنن اینا همش چس‌کلاسه تو هم باور نکن.

۵. چون اهل دور زدن و لایی کشیدنن، حس می‌کنن خیلی زرنگن

۶. چون اینو یه بازی لفظی می‌دونن و خودشونو برنده می‌بینن.

۷. چون کشته‌مرده‌ی این وصلت نیستن وگرنه کلیه گرو می‌ذاشتن.

۸. چون مبلغِ گفته شده قدِ خونِ تموم تیر‌طایفشونه.

۹. چون مهریه، اعضای بدنِ دوماده.

۱۰.چون به کل تو دادن مهریه سابقشون خرابه.

۱۱. چون دوماد قابل اعتماد نیست، ممکنه بعد عقد منصرف شه یا فیلش یاد هندوستان کنه.

۱۲. چون فک می‌کنن باهاشون شوخی داری.

۱۳. چون خیلی پسرخاله شدن و اینطوری می‌خوان سرتو گول بمالن.

۱۴. چون فردا اگه ادعا کردی راحت بتونن همه‌چیو حاشا کنن.

۱۵. چون از اون بدبده‌هایِ بدبگیرن.

۱۶. چون بعید نیست قبولم کردن بنویسن عندالاستطاعه بعد بگن بدبختیم.

اگه طرف عروس بگه:

۱. چون می‌خواد طرف رو بپزه با شنیدن مبلغ، پس نیفته.

۲. چون می‌خواد گاماس‌گاماس پیش بره بعد که جا محکم شد ضربه‌‌ی نهایی رو بکوبه.

۳. چون با انصافه تلاش می‌کنه از میزان درد مهریه به شکل صوری کم کنه.

۴. چون عادت نداره بی‌پرده صحبت کنه، تارفیه.
۵. چون از اوناست که با پنبه سر‌می‌بره.

۶. چون نمی‌خواد شمشیر از رو ببنده.

۷. چون‌ حوصله‌ی بحث و چک‌و چونه زدن نداره.
۸.چون به هیچ قیمتی نه می‌خواد دومادو از دست بده نه از میزان مهریه کم کنه.

۹. چون حس می‌کنه اینو بگه خیلی باشعورتر به نظر میاد.

۱۰. چون داره زور می‌زنه اون رویِ حساب‌حساب کاکا‌برادرشو نشون نده وگرنه پاش بیفته تا قرون آخر مطالبه میکنه.

۱۱. چون می‌دونه اینطوری مقدمه چینی نکنه دوماد رَم می‌کنه.
۱۳. چون می‌خواد همه‌ی زورشو بزنه معامله رو شیرین جوش بده

۱۲. چون واقعا نمی‌دونه کی داده کی گرفته

(گروه اول می‌خواد بگه موضوع خیلی بی‌ارزشه پس بهتره خیلی دل نبندید، گروه دوم می‌خواد بگه نترسید اجرا نمی‌ذاریم
یه جمله با دو مفهوم کاملا جدا از هم
هر دو هم می‌دونن الکی می‌گن😂)

🤨 راستی این کی داده، کی گرفته از روی خوش‌دلی بود؟

🧐 یعنی کنار اومدن؟
😒 بعید می‌دونم

☹️ شاید‌ می‌خواد بگه یکی زورش رسید نده یکی زورش نرسید بگیره

آناهیتا
#دوره‌رشد‌طنزی
👏1
در باب مهریه

و چون‌های دیگه‌ای که هر کسی می‌تونه راحت پیدا کنه
و سوالاتی که ذهن منو درگیر خودش کرده
تو خیالم می‌بینم آدما قابل اعتماد شدن، جای مهریه چند واحد صداقت، همدلی، وجدان و انسانیت پای قلب همدیگه تزریق می‌کنن مادام‌العمر، نه عندالمطالبه یا استطاعه یا عندالزوم
کسی از داخل جمع نگفت: هرهر،کرکر، کی داده کی گرفته
الان هر دو تعهد دادن تعهد گرفتن راس‌راسکی نه با سکه و پول و گروکشی
هدیه دادن، خندیدن، به قدر عشقشون هدیه دادن...
به قدر انسانیتِ درونشون تعهد دادن، قلبشون شیشه‌ایه
همه چیز ازش پیداس...
از خیالم کنده می‌شم
عه همش خیال بود؟
دوباره خیال می‌کنم، خیالی نزدیک به واقعیت
-اگه دست از پا خطا کنی مهرم رو اجرا می‌زارم
-نمی‌خوامت، پاگیرِ مهرت شدم لعنتی، اونقد اذیتت می‌کنم تا خودت فرار کنی
-جهنم و ضرر، مهرم حلال جونم آزاد
چه روند کثیفی
کاش این هدیه تا ابد هدیه بود نه لنگر عذاب یا گروکشی
چرا هر حرفی رو طوطی‌وار تکرار می‌کنیم، بدون اینکه معنیشو درست بدونیم...
1💔1
عشق

عشق نمی‌دانم چه بنویسم
بَرایت

نمی‌دانم از چه بگویم
بَرایت

نمی‌دانم اگر بخاهم بگویم
چگونه بگویم
بَرایت

آن‌وقت که گفتم
بَرایت

چه می‌کنی
بَرایم

چطور می‌شود
بَرایم

چگونه می‌شود
بَرایم

عشق

بَرایت
و
بَرایم

عشق نمی‌دانم چه بنویسم

عشق

بَرایت
و
بَرآیم

عشق

مریم‌بانو‌ صنعتی
#شعر
@Speechoff
👏2
 «عقیده» می‌تواند عقيده‌ی من باشد؛
اما «حقیقت» نمی‌تواند حقيقت من باشد!
حقيقت متعلق به هيچ کس نيست.
برای همين است که هميشه
بر سر عقيده می‌جنگند نه بر سر حقيقت!

برتراند راسل
#جمله‌قصار
@Speechoff
👏2

گذشت زمان
بر آن ها که منتظر می‌مانند
بسیار کند،

بر آن ها که می‌هراسند
بسیار تند،

بر آن ها که زانوی غم در بغل می‌گیرند
بسیار طولانی،

و بر آن ها که به سرخوشی می‌گذرانند
بسیار کوتاه است.

اما بر آن ها که عشق می‌ورزند
زمان را آغاز و پایانی نیست!

ویلیام شکسپیر
#جمله‌قصار
@Speechoff
👏1
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین

می‌ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی‌خبران راه نه آنست و نه این

خیام
#شعر
@Speechoff
👏1
زندگی

دنیا آمدی هی می‌خوری تاب‌تاب

زندگی تو را می‌دهد لَعاب

تو هی می‌‌زنی برایش سرخاب

گاه می‌زنی برایش رکاب

گاه می‌‌شوی برایش مرداب

گاه می‌زنی برایش نقاب

گاه می‌شوی برایش کذاب

گاه می‌کنی برایش ثواب

اما می‌شوی برایش کباب

در آخر می‌شوی برایش وَهاب

مریم‌بانو‌ صنعتی
#شعر
@Speechoff
👏1
در جهنم
چطور آدم‌ها با هم حرف می‌زنند؟

در سرزمین من

آوازها به کجا کوچ می‌کنند؟

رقص‌ها کجا پنهان می‌شوند؟

گروس‌ عبدالملکیان
#شعر
@Speechoff
👏2
دیابت

در تلویزیون برنامه‌ای هست، به اسم «به خانه برمی‌گردیم» این برنامه، برنامه‌ای فرهنگی، هنری و اجتماعی‌ست.

یکی از این بخش‌ها بخش پزشکی‌ست. پزشک‌های تراز اول را می‌آوردند در برنامه.
چند وقت پیش دکتری در مورد تغذیه و دیابت داشت صحبت می‌کرد.

ایشان می‌گفتند فردی که دچار دیابت می‌شود بسته به شغل، فعالیتش، قدش نوع قرص و تغذیه‌اش با دیگری کاملن متفاوت‌ست.
یعنی فردی که خانه‌دار‌ست با فردی که شاغل‌ست نوع دارو و تغذیه هر ۲ باهم کلی فرق می‌کند.

به نظرم آمد این دکتر را این‌جا معرفی کنم. چون به غیر از این‌که ایشان علم تغذیه و دیابت را داشتند، جراح نیز بودند. به همین دلیل اِشراف بالایی در مورد بیماری‌ها داشتند. البته که همه همیشه سلامت باشند.  
 
دکتر شاد‌نوش «09301033303»   

مریم‌بانو‌ صنعتی
#یادداشت‌روز
@Speechoff 
2👏1
عشق :

☆ آیینه تردید
☆ شک زیبا
☆ لنگر انداختن بدون اجازه در دل

ایران :

☆ صفحه شطرنج
☆ بُولدزر
☆ گربه وحشی
☆ خاستگاران زیاد
☆ دادن مهریه‌های بالا بابتش

پول :

☆ ملزوم زندگی
☆ چِرک با گرم بالا
☆ ولع آدمی

آب : 

☆ بی‌توان در شستن روح و دل
☆ فلجی که فقط صدا دارد
☆ لُخت آزاد
☆ فضول سَرَک‌کش
☆ نیمی ازما
☆ نیمی از جهان
☆ جان همگان

کتاب :

☆ عقل‌کل
☆ عمر باعزت و طولانی
☆ رفیق بی‌کلک
☆ تنها معشوقه با صداقت
☆ روح‌پاک

آینده :

☆ دویدن همیشگی برایش
☆ صاحب همه چی
☆ می‌کشیم و کشته می‌شویم برایش

پا :

☆ راه‌ زندگی
☆ بزرگی آدم
☆ خسته بی‌صدا

درخت :

☆ کشته بی‌فریاد
☆ خدمات مجانی
☆ زندانی تَبر

لب :

☆ دَرب پارکینگ
☆  قابلیت بادکنک شدن

قرمز :

☆ رنگ دعوا در کشور ما
☆ خرس عشق
☆ عشق‌ها شبیه خرس‌اند

مریم‌بانو‌ صنعتی
#لغت‌نامه‌طنز
@Speechoff
2
چِشمم و چِشمش

چِشمم به چِشمش افتاد
چِشم شدم
شدم عاشق یا
نمی‌دانم معشوق

چِشمم به چِشمش افتاد
دِلش لنگر انداخت
نمی‌دانم دل تو یا
دل من

چِشمم به چِشمش افتاد
روحش مرا گرفت
نمی‌دانم دلم را یا
چِشمم را

چِشمم به چِشمش افتاد
آوایش رقصید در من
نمی‌دانم در سرخ‌رگم یا
سیاه‌رگم

چِشمم به چِشمش افتاد
واژه‌ها رقص شدند
نمی‌دانم در قلمم یا
در رقصم

چِشمم به چِشمش افتاد
سکوت شد
نمی‌دانم سکوت شد یا
سکوت من شد

چِشمم به چِشمش افتاد
پرواز شد
نمی‌دانم خیال پرواز کردم یا
پرواز خیال کرد

چِشمم به چِشمش افتاد
زنده شدم
نمی‌دانم دَم شدم یا
بازدَم  

چِشمم به چِشمش افتاد
هیچ شد
نمی‌دانم هیچ شدم یا
شدم هیچ

چِشمم به چِشمش افتاد
نور شدم
نمی‌دانم نور آیینه شد یا
آیینه نور شد

چِشمم به چِشمش افتاد
روحم دَم شد
نمی‌دانم او دَمید یا
من

چِشمم به چِشمش افتاد
رَقص شدم
نمی‌دانم رَقص شدم یا
شدم رَقص

مریم‌بانو‌ صنعتی
#شعر
@Speechoff
👏2
قصد چیست؟

قصد آیا همان هدف‌ست؟
نه.

ما هدفی داریم که به آن برسیم. مثل نویسنده شدن، معلم بودن،..... یا هر شغل و جایگاهی که به آن علاقه‌مند هستیم. حتا ازدواج هم شامل یکی از اهداف می‌شود.

حالا قصد ما زیر مجموعه هدف قرار می‌گیرد.
قصد ریشه‌اش بر‌می‌گردد به کلماتی چون آرامش، شادی، صلح،.....

اگر در مسیر هدفی که دارید دچار بهم‌ریختگی می‌شوید برگردید به قصد‌تان توجه کنید. تمرکز روی قصد باعث می‌شود شما دوباره روی هدف تمرکز کنید. اما یادتان باشد دچار قصد مفرط و واکنش مفرط نشوید.

قصد مفرط چیست؟

این‌که شما همه چیز را زیر ذره‌بین ببرید. این گونه با خود برخوردکردن باعث اظطراب، نگرانی، حتا باعث خیلی از رفتارهای آشکار و نهان ما می‌شود و نتیجه معکوسی دارد.

واکنش مفرط چیست؟

زمانی که بر روی هدفی تمرکز دارید، ذهن خود را روی یک نتیجه خاص معطوف نکنید. چون از قصد خود دور می‌شوید و منجر به واکنش مفرط می‌شوید. واکنش مفرط همانند قصد مفرط شما را دچار بیماری می‌کند.

هدف هر چند مهم باشد اما قصد شما از آن هدف مهم‌ترست.

به نظرم ازدواج مثال خوبی‌ست. افراد به قصد شادی، جشن ازدواج را می‌گیرند. هدف‌شان باهم بودن‌ست حالا در ۱ یا ۲ شب. اما آن‌قدر خود را درگیر می‌کنند که هر ۲ طرف دچار استرس و حتا گاهی دچار خشم به‌ یک‌دیگر می‌شوند.
هدف که نابود می‌شود، قصدم کامل از بین می‌رود.
در خود زندگی هم همین‌طور‌ست، اگر زوج‌ها هر لحظه در زندگی مشترک به هدف و قصدی که از زندگی مشترک و انتخاب هر کدام از طرفین داشته باشند، خیلی از مباحثی که بابتش به جان هم می‌افتند دیگر پیش نمی‌آید یا سریع‌تر حل می‌شود.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#آگاهی
@Speechoff
مُشک را گفتند :

ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ!

ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ، ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷَﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.

ﮔﻔﺖ :

ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ‌ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ‌ﺍﻡ.

مولانا
#جمله‌قصار
@Speechoff
👏1
لِینک انداختن چیست؟

ما به درون افراد لِینک می‌‌اندازیم. از طُرق مختلف.
زمانی که این اتفاق می‌افتد ما از درون برای‌مان گِره بوجود می‌آید. گِره بین من و آن فرد.

گِره باعث می‌شود ما از درون سنگین شویم.
زمانی که پشت‌سَر شخصی شروع به صحبت کردن می‌کنیم ما با بخش درونی او که رَذیلت اخلاقی اوست ارتباط برقرار می‌کنیم. در حقیقت به بخش ناخوبش لِینک می‌اندازیم.
حالا ما دائم از درون با آن فرد درگیر می‌شویم. بخشی از ذهن ما معطووف به فرد مورد نظر‌ست.

زمانی ما از درون و بُرون انرژی و توانایی مراتبی از رفتار‌ها را نداریم. به جای مقابله بهترست از آن انرژی‌ها فاصله بگیریم. در این صورت نه او را تخریب می‌کنیم نه خودمان را.

لِینک انداختن مثبت :

نوع دیگری از لِینک انداختن‌ست که در جایگاه والایی‌ست.
اما باز‌هم در این پروسه شما با آن فرد یا افراد از درون لِینک می‌اندازید.

زمانی که فردی به شما خوبی می‌کند. یا به عنوان مهمان جایی می‌روید چه چند ساعت آن‌جا باشید و چه چند روز در آن‌جا بمانید. بهتر‌ست هدیه‌ای بگیرید، یا از نظر عاطفی یا درونی برای آن فرد یا افراد جبران کنید. تا از درون هر لحظه آزاد و رها باشید.

این جایگاه را با جهان‌هستی، حیوانات، گیاهان و حتا اشیاء داریم. چه به آن توجه کنیم چه نه.

ببینیم آیا همیشه ما گیرنده هستیم؟

از جهان‌هستی تا آدم‌ها، حیوانات، گیا‌هان و اشیاء.

چقدر فرستنده هستیم؟

آیا هر آن‌چه دریافت می‌کنیم باز پرداختی برایش داریم؟

محبت و آرامشی که از افراد، طبیعت، حیوانات و اشیاء می‌گیریم، ثروت، قدرت، علم، چقدر دهنده هستیم؟ یا فقط در جایگاه گیرنده ایستاده‌ایم؟

کمی چراغ‌قوه را بچرخانیم در درون و بُرون‌مان. ببینیم در چه جایگاهی هستیم و فعل بودن را چگونه بودن هستیم.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#آگاهی
@Speechoff
🔥1
غُرغُر کردن

در طی روز چقدر اهل غُر‌ زدن یا شِکوه و شکایت کردن هستیم؟

از چه؟ خب از همه چی. چه اهمیتی دارد از چی داریم شِکوه و شکایت سر می‌دهیم. غُر زدن هم خود نوعی شِکوه و شکایت‌ست.

داریم در این لحظات ناسپاسی را زندگی می‌کنیم.
هر چقدر بیشتر روی ناسپاسی باشیم بیشتر از دست می‌دهیم.
زمانی که غرق شِکوه و شکایت می‌شویم، آن‌چه داریم را نمی‌بینیم. در این زمان توانایی خود را پایین می‌آوریم و خود را عاجز و ناتوان می‌بینیم. چون خودمان با زبان خودمان، خودمان را نابود می‌کنیم.
تمام انرژی خود را از بین می‌بریم. حتا زمانی که با این‌گونه افراد برخورد می‌کنید بهترست اگر می‌توانید با کلام‌تان فضا را تغییر دهید یا محیط را ترک کنید.

چند سال پیش در مغازه‌ای خرید می‌کردم که خانمی با ۵ دخترش هم داشتند خرید می‌کردند.
موقع حساب کردن که شد گفت ما نداریم تخفیف بدهید. من گفتم اگر ندارید خب چطوری دارید خرید می‌کنید؟ گفت نه این‌ طوری. داریم. اما خب عادت کردیم به گفتن این جمله.

بله داشت درست می‌گفت. عادت کردن در این موضوع مسئله اصلی‌ست. ما عادت کردیم به غُر زدن و شِکوه و شکایت کردن. به جای سپاس گفتن و سپاسگزاری کردن. این عادت‌ست که ما را به ورطه نابودی می‌کشاند نه اتفاقات و مو‌ضوعات.

چند سال پیش صبح‌های جمعه در محل کارم ۲ تا کلاس داشتم. ساعت برگشت من هم زمان می‌شد با برنامه نماز جمعه و راه‌ها بسته بود و ماشین کم‌تری تردد می‌کرد برای سوار شدن.
در مسیر من راننده‌ای بود که بیشتر اوقات می‌دیدمش. هر زمان سوار ماشینش می‌شدم بَدو‌بِیرا به همه می‌گفت از برگزار کننده نماز جمعه تا مردمی که می‌رفتند.
بعد از مدتی کرونا آمد و همه جا تعطیل شد. نماز جمعه‌ام کنسل شده بود.
اتفاقی جمعه رفته بودم بیرون برگشتنی دوباره همان راننده را دیدم. دوباره داشت بَدو‌بِیرا می‌گفت.
گفتم دیگه که نماز جمعه نیست.
گفت نه خانم همه جا تعطیله مسافر نیست. برگشتم گفتم شما اگر هم در کشوری که حتا رضایت شهروندیش بالا باشد زندگی کنید بازم همین گونه خاهید بود.
فرقی نمی‌کند شما کجا با چه شرایطی باشید. مهم‌ست شما چگونه و چطورید.

باز هم همان موضوع عادت کردن بوجود می‌آید. عادت کردن می‌تواند ما را تبدیل به فُسیل یا سنگواره کند. پشت این عادت‌ها بیشترین انرژی‌ها خابیده‌ست که اگر از آن‌ها بیایم بیرون تجربه‌ای ناب را بدست می‌آوریم.

هر عادت غیر‌سازنده یا سازنده‌ای که تبدیل به وسواس ذهنی، فکری، روحی و جسمی شده مخرب‌ست. عادت غیر‌سازنده خود‌به‌خود فرد را تخریب می‌کند. حالا عادت سازنده‌ای هم که تبدیل به وسواس، استرس و نگرانی شود مخرب‌ست.

شما چه عادت‌هایی دارید؟

با نوشتن و لیست کردن عادت‌های سازنده و غیرسازنده و دیدن آن‌ها بتوانیم قدمی کوچک برایشان برداریم. تا انرژ‌ی‌های خابیده در درون خود را بیدار کنیم و به حرکت در آوریم.

مریم‌بانو‌ صنعتی
#آگاهی
@Speechoff
🔥1
گر تو‌ گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم

داروی دردم گر‌ تویی در اوج بیماری خوشم

مولانا
#شعر
@Speechoff
👍1👏1