Forwarded from Ali Omrani
امید
باید که در بن بست یأس و نا امیدی
یک حنجره آواز از امید سر داد
دروازه ی مقصود اگر نگشود لب را
یک باردیگر میتوان فرصت به در داد
وقتی کنار آفتاب و مه نشستیم
طفل شفق را می شود نام سحر داد
یا می توان با شاخه ی عشق و محبت
در چار فصل زندگی یکسر ثمر داد
در رهگذار عمر می شد چشمه ای شد
یک کاسه آب سرد دست رهگذر داد
قدری نمک از سفره ای گر وام بردیم
جای نمک هم می شود قدری شکر داد
هم می توان از زندگی بیهوده بگذشت
هم می توان بر زندگی شوری دگر داد
علی عمرانی "فاخر". 78/3/19
لینک کانال. 👇👇👇
@ashaar_ali_omrani
باید که در بن بست یأس و نا امیدی
یک حنجره آواز از امید سر داد
دروازه ی مقصود اگر نگشود لب را
یک باردیگر میتوان فرصت به در داد
وقتی کنار آفتاب و مه نشستیم
طفل شفق را می شود نام سحر داد
یا می توان با شاخه ی عشق و محبت
در چار فصل زندگی یکسر ثمر داد
در رهگذار عمر می شد چشمه ای شد
یک کاسه آب سرد دست رهگذر داد
قدری نمک از سفره ای گر وام بردیم
جای نمک هم می شود قدری شکر داد
هم می توان از زندگی بیهوده بگذشت
هم می توان بر زندگی شوری دگر داد
علی عمرانی "فاخر". 78/3/19
لینک کانال. 👇👇👇
@ashaar_ali_omrani
Forwarded from سنقر،ورمزیار،کلیایی،کیونانات
همه با هم فرهنگمان را غنی تر کنیم. (شماره 4)
(چند نکته که باید درباره آریایی قهرمان و عرب سوسمارخور بدانیم!)
@Sonqoriha 👈
۱- همه ایرانیها آریایی نیستند
گروههای جمعیتی مختلفی در ایران امروز زندگی میکنند؛ فارس، ترک، کرد، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، بلوچ، گیلک، مازنی، تالشی، یهودی، ارمنی و ترکمن بعضی از اینها هستند. غیر از این اسمهای آشنا، بد نیست بدانیم که حتی بعضی از ما ایرانیها آفریقاییتبار هستیم، و اینکه فریدونشهر اصفهان، جمعیتی گرجی دارد.
اغلب ساکنان ایران امروز یک تبار باستانی بومی دارند، اما نه لزوما تباری یکسان. در میان اقلیتهای بزرگ، بلوچها، گیلانیها و مازندرانیها شباهت ژنتیک کمتری به بقیه ایرانیان دارند.
خب شاید همه این گروهها، با وجود تفاوتهایشان «آریایی» باشند. اما سوالی که پیش میآید این است که منظور از نژاد آریایی چیست؟
در اولین معنای کلمه، آن طوری که حدود ۲۵۰۰ سال قبل و در کتیبه بیستون و نقش رستم و امثالهم به کار رفته، یعنی برای اشاره به اقوامی که آن زمان در ایران زندگی میکردند، خیلی از ما آریایی هستیم، یعنی این اقوام اجداد دور ما بودهاند و ما به آنها شباهت ژنتیکی داریم و نه تنها به آنها، بلکه به کسانی که هزاران سال قبل از آنها نیز در ایران کنونی زندگی میکردهاند.
آن چیزی که واژه آریایی را در دوران معاصر سر زبانها انداخته ایدئولوژی نژاد برتر است که از قرن ۱۹ میلادی طرح شد و در آلمان نازی اوج گرفت.
اشتباه است اگر بگوییم واژه آریایی امروز همان بار معنایی را دارد که زمان داریوش و خشایارشاه داشت. کاربرد این کلمه در دوران مختلف زبان فارسی به یک میزان نبوده و مثلا در شاهنامه فردوسی خبری از آریاییها، با این اسم نیست.
در ایدئولوژی نژاد برتر، آریاییها، که روزگاری هم به ایران مهاجرت کرده بودند، سرآمد دیگر نژادها تصور میشدند. در این ایدئولوژی خالصترین آریاییها شاخه شمال اروپا یا نوردیک آن بودند که مشخصه ظاهری آنها موی طلایی، چشم روشن، پوست سفید و صورت کشیده است.
بعد از شاخه نوردیک آریاییها، شاخههای مدیترانهای، دیناریک، آلپی و بالتیک قرار داشتند؛ همهشان اروپایی هستند و خبری از ایرانیهای معاصر نیست.
این تصور که خون پاک سربازان آفتابسوخته کورش کبیر، در طول تاریخ سفر کرده و در رگهای افسران موطلایی گشتاپو و اساس جاری شده غلط است؛ ما ایرانیهای معاصر، آریایی (به معنای نژاد برتری که منظور نازیها بود) نیستیم.
یک متخصص ژنتیک جمعیتی و تکامل انسانی میگوید کل سوتفاهم پیوند خونی برخی ایرانی ها با برادران آلمانیشان در واقع نتیجه نیاز انسانشناسان و زبانشناسان نژادپرست اروپایی به نامی کهن (آریایی) برای اصالت بخشیدن به نظریه خود و همزمانی آن با سیاستهای ظاهرا ملیگرایانه پهلوی است.
۲- عربها عرب نیستند!!
در جهان ۲۲ کشور عرب داریم که در مجموع بیشتر از ۳۶۰ میلیون نفر جمعیت دارند. تصور اینکه میشود همه این ۳۶۰ میلیون نفر را مثل هم دانست در یک کلام احمقانه است. فقط یک کشور لبنان به تنهایی ترکیب رنگارنگی از گروههای جمعیتی مختلف است.
همه عربها عربی صحبت میکنند، اما نه یک عربی. زبان رسمی همه کشورهای عرب یک عربی شبیه به زبان قرآن است و فصحی خوانده میشود. اما زبان محاورهای، کشور به کشور فرق میکند و حتی شاید برخی عربها در حرف زدن با عربهای کشورهای دیگر، به مشکل بربخورند.
همه این کشورها با هم تفاوتهای تاریخی و فرهنگی دارند. در سراسر جهان عرب، اقلیتهای غیرعرب هم وجود دارند و میلیونها نفر از شهروندان این کشورها مسلمان نیستند.
به این ترتیب با وجود زبان رسمی یکسان و عناصر فرهنگی مشترک دیگر، مطلقا نمیشود یک عنوان نژادی تحقیرآمیز ساخت و عربها را با آن تحقیر کرد.
۳- عربها ملخخور نیستند
بله، بعضیها در عربستان سعودی سوسمار و ملخ میخورند.
اما اینها قوت غالب در عربستان سعودی نیست و در بقیه کشورهای عربی هم لقمه مردم نمیشود. آشپزی عربی یکی از مکتبهای آشپزی جهان است و غذاهایی مثل فلافل، حمص و شاورما محبوبیت بینالمللی دارند.
از این گذشته خوردن چیزهای عجیب و غریبی مثل حشرات از چین گرفته تا فرانسه پرطرفدار است و اصولا در کشورهای مختلف حیواناتی را میخورند که قاعدتا برای خیلیها عجیب است، از اسب و فیل گرفته تا اختاپوس!
عربها فقط ملخ نمیخورند و فقط هم عربها نیستند که ممکن است ملخ و چیزهای عجیب دیگر بخورند. تازه سازمان ملل هم خوردن حشراتی مثل ملخ را به عنوان یکی از راههای مبارزه با گرسنگی، آلودگی و گرمایش زمین توصیه میکند.
ادامه مطلب در زیر
👇👇👇👇👇
(چند نکته که باید درباره آریایی قهرمان و عرب سوسمارخور بدانیم!)
@Sonqoriha 👈
۱- همه ایرانیها آریایی نیستند
گروههای جمعیتی مختلفی در ایران امروز زندگی میکنند؛ فارس، ترک، کرد، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، بلوچ، گیلک، مازنی، تالشی، یهودی، ارمنی و ترکمن بعضی از اینها هستند. غیر از این اسمهای آشنا، بد نیست بدانیم که حتی بعضی از ما ایرانیها آفریقاییتبار هستیم، و اینکه فریدونشهر اصفهان، جمعیتی گرجی دارد.
اغلب ساکنان ایران امروز یک تبار باستانی بومی دارند، اما نه لزوما تباری یکسان. در میان اقلیتهای بزرگ، بلوچها، گیلانیها و مازندرانیها شباهت ژنتیک کمتری به بقیه ایرانیان دارند.
خب شاید همه این گروهها، با وجود تفاوتهایشان «آریایی» باشند. اما سوالی که پیش میآید این است که منظور از نژاد آریایی چیست؟
در اولین معنای کلمه، آن طوری که حدود ۲۵۰۰ سال قبل و در کتیبه بیستون و نقش رستم و امثالهم به کار رفته، یعنی برای اشاره به اقوامی که آن زمان در ایران زندگی میکردند، خیلی از ما آریایی هستیم، یعنی این اقوام اجداد دور ما بودهاند و ما به آنها شباهت ژنتیکی داریم و نه تنها به آنها، بلکه به کسانی که هزاران سال قبل از آنها نیز در ایران کنونی زندگی میکردهاند.
آن چیزی که واژه آریایی را در دوران معاصر سر زبانها انداخته ایدئولوژی نژاد برتر است که از قرن ۱۹ میلادی طرح شد و در آلمان نازی اوج گرفت.
اشتباه است اگر بگوییم واژه آریایی امروز همان بار معنایی را دارد که زمان داریوش و خشایارشاه داشت. کاربرد این کلمه در دوران مختلف زبان فارسی به یک میزان نبوده و مثلا در شاهنامه فردوسی خبری از آریاییها، با این اسم نیست.
در ایدئولوژی نژاد برتر، آریاییها، که روزگاری هم به ایران مهاجرت کرده بودند، سرآمد دیگر نژادها تصور میشدند. در این ایدئولوژی خالصترین آریاییها شاخه شمال اروپا یا نوردیک آن بودند که مشخصه ظاهری آنها موی طلایی، چشم روشن، پوست سفید و صورت کشیده است.
بعد از شاخه نوردیک آریاییها، شاخههای مدیترانهای، دیناریک، آلپی و بالتیک قرار داشتند؛ همهشان اروپایی هستند و خبری از ایرانیهای معاصر نیست.
این تصور که خون پاک سربازان آفتابسوخته کورش کبیر، در طول تاریخ سفر کرده و در رگهای افسران موطلایی گشتاپو و اساس جاری شده غلط است؛ ما ایرانیهای معاصر، آریایی (به معنای نژاد برتری که منظور نازیها بود) نیستیم.
یک متخصص ژنتیک جمعیتی و تکامل انسانی میگوید کل سوتفاهم پیوند خونی برخی ایرانی ها با برادران آلمانیشان در واقع نتیجه نیاز انسانشناسان و زبانشناسان نژادپرست اروپایی به نامی کهن (آریایی) برای اصالت بخشیدن به نظریه خود و همزمانی آن با سیاستهای ظاهرا ملیگرایانه پهلوی است.
۲- عربها عرب نیستند!!
در جهان ۲۲ کشور عرب داریم که در مجموع بیشتر از ۳۶۰ میلیون نفر جمعیت دارند. تصور اینکه میشود همه این ۳۶۰ میلیون نفر را مثل هم دانست در یک کلام احمقانه است. فقط یک کشور لبنان به تنهایی ترکیب رنگارنگی از گروههای جمعیتی مختلف است.
همه عربها عربی صحبت میکنند، اما نه یک عربی. زبان رسمی همه کشورهای عرب یک عربی شبیه به زبان قرآن است و فصحی خوانده میشود. اما زبان محاورهای، کشور به کشور فرق میکند و حتی شاید برخی عربها در حرف زدن با عربهای کشورهای دیگر، به مشکل بربخورند.
همه این کشورها با هم تفاوتهای تاریخی و فرهنگی دارند. در سراسر جهان عرب، اقلیتهای غیرعرب هم وجود دارند و میلیونها نفر از شهروندان این کشورها مسلمان نیستند.
به این ترتیب با وجود زبان رسمی یکسان و عناصر فرهنگی مشترک دیگر، مطلقا نمیشود یک عنوان نژادی تحقیرآمیز ساخت و عربها را با آن تحقیر کرد.
۳- عربها ملخخور نیستند
بله، بعضیها در عربستان سعودی سوسمار و ملخ میخورند.
اما اینها قوت غالب در عربستان سعودی نیست و در بقیه کشورهای عربی هم لقمه مردم نمیشود. آشپزی عربی یکی از مکتبهای آشپزی جهان است و غذاهایی مثل فلافل، حمص و شاورما محبوبیت بینالمللی دارند.
از این گذشته خوردن چیزهای عجیب و غریبی مثل حشرات از چین گرفته تا فرانسه پرطرفدار است و اصولا در کشورهای مختلف حیواناتی را میخورند که قاعدتا برای خیلیها عجیب است، از اسب و فیل گرفته تا اختاپوس!
عربها فقط ملخ نمیخورند و فقط هم عربها نیستند که ممکن است ملخ و چیزهای عجیب دیگر بخورند. تازه سازمان ملل هم خوردن حشراتی مثل ملخ را به عنوان یکی از راههای مبارزه با گرسنگی، آلودگی و گرمایش زمین توصیه میکند.
ادامه مطلب در زیر
👇👇👇👇👇
Forwarded from سنقر،ورمزیار،کلیایی،کیونانات
👆👆👆👆👆
ادامه مطلب بالا
@Sonqoriha 👈
ما خودمان هم یک غذا داریم که برای دنیا عجیب است، کله پاچه
۴- ایرانیها عرب هستند!
تصور فارسی حرف زدن بدون استفاده از لغات عربی اگر هم ممکن باشد، شدنی نیست. همین جمله قبلی را اگر بخواهی از عربی «پالایش» کنی میشود: انگاشتن سخن گفتن به پارسی بی بهره بردن از واژههای عربی شدنی هم باشد نابخردانه است.
واقعا این طور حرف زدن عجیب نیست؟!
اکثریت مردم ایران مسلمانند و زبان دین اسلام عربی است. شخصیتهای اصلی اسلام، عرب بودهاند. بخش مهمی از تاریخ اسلام، تاریخ عرب است و…
بیشتر ما حتی نمیتوانیم از روی کتیبه بیستون و لوح کورش و… بخوانیم، چه برسد به اینکه معنی آنها را بفهمیم، اما خیلی از ما قسمتهایی از قرآن و برخی متنهای عربی دیگر را از حفظیم.
در عین حال ایرانیها در شکل دادن به فرهنگ اسلامی و عربی نقش قابل توجهی بازی کردهاند. خوارزمی، خواجه نصیر، ابن سینا و دیگرانی که بخشی از «تمدن» ایرانی هستند، در بستر تمدن اسلامی شکوفا شدند و خیلیهایشان به عربی مینوشتند.
اصولا تمدنها و فرهنگهای مختلف پیوسته روی هم اثر میگذارند و تصور اینکه میشود یک فرهنگ ملی خالص داشت که از فرهنگهای دیگر، خواه غربی یا عربی پاک باشد، با واقعیت جور در نمیآید.
برخی ها خوششان بیاید یا نه، فرهنگ ایرانی آمیخته با فرهنگ عربی است.
۵- نژادها نژاد نیستند
یک نژاد را چه طور تعریف میکنی و آن را از بقیه نژادها بازمیشناسی؟ بر مبنای خونی و ژنتیک؟ میدانی که همه ما به شامپانزه و بونوبو نیز از نظر ژنتیکی ۹۶٪ شباهت داریم؟
بر اساس نظریات علم امروز، خواستگاه همه آدمهایی که ما هستیم اجداد دورمان در آفریقا بودهاند. به این ترتیب آنچه ما به عنوان نژاد با این شدت، میشناسیم نه از نظر تاریخی و نه از نظر علمی معنای ثابت و روشنی ندارد.
تحقیقات زیستشناسی هم که هر چه بیشتر بیمعنا بودن دستهبندی سفت و سختی به عنوان «نژاد» را نشان دادهاند. با تمام اینها میتوان گفت «ایرانیبودن» یا «عرب بودن» معنایش بسیار کمتر از آن چیزی است که خیال میکنید.
۶- ما احتمالا نژادپرست هستیم
در تاکسی از ونک به تجریش شما جلو نشستهاید و پشت هم یک دختر جوان، یک کارگر افغان و یک مرد کت شلواری بالاشهری. وسط راه دختر جیغی میکشد و میگوید: دستت رو بکش کثافت! اول به دست کارگر افغان نگاه میکنید یا مرد تهرانی؟
آیا شما فکر میکنید مردم دانمارک به طور متوسط از مردم کره شمالی باهوشتر هستند؟ به نظر شما یک آدم سفیدپوست به احتمال زیاد از یک آدم سیاهپوست متمدنتر و بافرهنگتر است؟ وقتی تازه با کسی آشنا میشوید از او اصالت و قومیتش را میپرسید و بر مبنای جایی که در آن به دنیا آمده تصویر اولیهای از او میسازید؟ آیا فکر میکنید اگر وضعیت یک نژاد از نژادی دیگر بهتر است این به لیاقت هر کدام از آنها برمیگردد؟
۷-نژادپرستی وحشتناک است
بسیاری از وحشتناکترین و وحشیانهترین اتفاقات تاریخ بشر ریشه در نژادپرستی داشتهاند. بردهداری، قتل عام بومیان آمریکا، جنایتهای بوسنی و هزاران…
نژادپرستی همیشه به بی خاصیتی شوخیها و فحشهای ما نیست و وقتی که خاصیتی دارد فاجعه به بار میآورد.
اینها تازه دردناکترین مثالهای نژادپرستی هستند. وگرنه زندگی سیاهپوستان در آمریکا، که مدام باید در ترس از پلیس زندگی کنند، و زندگی میلیونها آدمی که مرزهای نژادی آنها را از رسیدن به چیزی که خوشبختی خود میدانند بازداشته است، همه اینها مثالهایی از وحشتناکی نژادپرستی هستند.
نژادپرستی نه امپراتوری هخامنشی را احیا میکند و نه ذرهای به ۲۲ کشور عرب جهان ضربهای میزند. اما نژادپرستی همیشه فاجعه به بار میآورد.
کلیپ زیر را در اینباره ببینید
👇👇👇👇👇
ادامه مطلب بالا
@Sonqoriha 👈
ما خودمان هم یک غذا داریم که برای دنیا عجیب است، کله پاچه
۴- ایرانیها عرب هستند!
تصور فارسی حرف زدن بدون استفاده از لغات عربی اگر هم ممکن باشد، شدنی نیست. همین جمله قبلی را اگر بخواهی از عربی «پالایش» کنی میشود: انگاشتن سخن گفتن به پارسی بی بهره بردن از واژههای عربی شدنی هم باشد نابخردانه است.
واقعا این طور حرف زدن عجیب نیست؟!
اکثریت مردم ایران مسلمانند و زبان دین اسلام عربی است. شخصیتهای اصلی اسلام، عرب بودهاند. بخش مهمی از تاریخ اسلام، تاریخ عرب است و…
بیشتر ما حتی نمیتوانیم از روی کتیبه بیستون و لوح کورش و… بخوانیم، چه برسد به اینکه معنی آنها را بفهمیم، اما خیلی از ما قسمتهایی از قرآن و برخی متنهای عربی دیگر را از حفظیم.
در عین حال ایرانیها در شکل دادن به فرهنگ اسلامی و عربی نقش قابل توجهی بازی کردهاند. خوارزمی، خواجه نصیر، ابن سینا و دیگرانی که بخشی از «تمدن» ایرانی هستند، در بستر تمدن اسلامی شکوفا شدند و خیلیهایشان به عربی مینوشتند.
اصولا تمدنها و فرهنگهای مختلف پیوسته روی هم اثر میگذارند و تصور اینکه میشود یک فرهنگ ملی خالص داشت که از فرهنگهای دیگر، خواه غربی یا عربی پاک باشد، با واقعیت جور در نمیآید.
برخی ها خوششان بیاید یا نه، فرهنگ ایرانی آمیخته با فرهنگ عربی است.
۵- نژادها نژاد نیستند
یک نژاد را چه طور تعریف میکنی و آن را از بقیه نژادها بازمیشناسی؟ بر مبنای خونی و ژنتیک؟ میدانی که همه ما به شامپانزه و بونوبو نیز از نظر ژنتیکی ۹۶٪ شباهت داریم؟
بر اساس نظریات علم امروز، خواستگاه همه آدمهایی که ما هستیم اجداد دورمان در آفریقا بودهاند. به این ترتیب آنچه ما به عنوان نژاد با این شدت، میشناسیم نه از نظر تاریخی و نه از نظر علمی معنای ثابت و روشنی ندارد.
تحقیقات زیستشناسی هم که هر چه بیشتر بیمعنا بودن دستهبندی سفت و سختی به عنوان «نژاد» را نشان دادهاند. با تمام اینها میتوان گفت «ایرانیبودن» یا «عرب بودن» معنایش بسیار کمتر از آن چیزی است که خیال میکنید.
۶- ما احتمالا نژادپرست هستیم
در تاکسی از ونک به تجریش شما جلو نشستهاید و پشت هم یک دختر جوان، یک کارگر افغان و یک مرد کت شلواری بالاشهری. وسط راه دختر جیغی میکشد و میگوید: دستت رو بکش کثافت! اول به دست کارگر افغان نگاه میکنید یا مرد تهرانی؟
آیا شما فکر میکنید مردم دانمارک به طور متوسط از مردم کره شمالی باهوشتر هستند؟ به نظر شما یک آدم سفیدپوست به احتمال زیاد از یک آدم سیاهپوست متمدنتر و بافرهنگتر است؟ وقتی تازه با کسی آشنا میشوید از او اصالت و قومیتش را میپرسید و بر مبنای جایی که در آن به دنیا آمده تصویر اولیهای از او میسازید؟ آیا فکر میکنید اگر وضعیت یک نژاد از نژادی دیگر بهتر است این به لیاقت هر کدام از آنها برمیگردد؟
۷-نژادپرستی وحشتناک است
بسیاری از وحشتناکترین و وحشیانهترین اتفاقات تاریخ بشر ریشه در نژادپرستی داشتهاند. بردهداری، قتل عام بومیان آمریکا، جنایتهای بوسنی و هزاران…
نژادپرستی همیشه به بی خاصیتی شوخیها و فحشهای ما نیست و وقتی که خاصیتی دارد فاجعه به بار میآورد.
اینها تازه دردناکترین مثالهای نژادپرستی هستند. وگرنه زندگی سیاهپوستان در آمریکا، که مدام باید در ترس از پلیس زندگی کنند، و زندگی میلیونها آدمی که مرزهای نژادی آنها را از رسیدن به چیزی که خوشبختی خود میدانند بازداشته است، همه اینها مثالهایی از وحشتناکی نژادپرستی هستند.
نژادپرستی نه امپراتوری هخامنشی را احیا میکند و نه ذرهای به ۲۲ کشور عرب جهان ضربهای میزند. اما نژادپرستی همیشه فاجعه به بار میآورد.
کلیپ زیر را در اینباره ببینید
👇👇👇👇👇
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فریب ذهنی به ما تلقین میکند که از دیگران برتریم.
اما آزمایش DNA چیز دیگری میگوید!
کاش آن نژادپرستانی که اقوام و ملل دیگر را تحریف و سانسور و تمسخر میکنند، این فیلم را ببینند.
@sonqoriha 👈
اما آزمایش DNA چیز دیگری میگوید!
کاش آن نژادپرستانی که اقوام و ملل دیگر را تحریف و سانسور و تمسخر میکنند، این فیلم را ببینند.
@sonqoriha 👈
🌿🌿🌿🌿
اختلاف کورد و تورک در سنقروکلیایی؛ از شایعه تا واقعیت🔍
@SONQORiha 👈
✍ح.ر.ایزدی(سهیل)
با گسترش فضای مجازی و تقویت قدرت تحلیل جامعه، میتوانیم موضوعاتی را مورد بررسی قرار دهیم که سابقا جرات مطرح کردن آنها را به دلیل برخی حساسیتها، نداشتیم. برای رهایی از درد دندان باید ترس را کنار گذاشت و زحمت عصبکشی را تحمل کرد.
شهرستانهای سنقروکلیایی و قروه و بیجار و اسدآباد، نوار مرزی مشترک زبانهای تورکی و کوردی هستند. زنجان و شمال استان همدان در شرق این نوار، ترکزبانان هستند و کردستان و کرمانشاه در غرب این نوار کردزبان هستند. قاعدتا قدمت تاریخی هر دو قومیت در این مناطق و مخصوصا در سنقروکلیایی، بسیار زیاد است و یافتن مستندات تاریخی برای اثبات این قدمتها، به هیچ وجه کار سختی نیست.
در گذشته نه چندان دور و تا اوائل پهلوی، جمعیت بسیار کم بوده است. در نتیجه شهر سنقر بسیار کوچک و تعداد روستاها بسیار کمتر و کمجمعیتتر بوده اند. اتفاقاتی مانند اسکان عشایر، گسترش فرهنگ شهرنشینی، ایجاد راههای بینشهری و روستایی آسفالته، دسترسی به برق و تلفن و مدرسه و... چهره این منطقه را مانند همه جای کشور، دگرگون کرد. سابقا که جمعیت کمتر بوده قاعدتا نیاز انسانها به یکدیگر بیشتر بوده و معامله و مراوده باعث ایجاد روابط دوستی پایدارتری میگردیده است هر چند که نقش هویت دینی و مذهب شیعه و اعتقادات مذهبی، تا حدی تاثیرگذار بوده که جایی برای اختلاف زبانی باقی نمیگذاشته است.
برای اولین بار شایعهی وجود اختلاف کورد و تورک در سنقروکلیایی، در اوایل دوران پهلوی شنیده میشود. قبل از آن، وجود اختلاف زبان اصلا دلیلی بر اختلافات دیگر نبوده بلکه مرزبندی بر اساس مذهب و طایفه و عشیره و ایل و... بوده است.
تعدادی از خوانین کورد کلیایی و گاها فعلهگری (شاید هم ورمرزیار)، دارای چماقدار و تفنگدار بوده اند. گاها برخی از خوانین با یکدیگر دچار نزاع شده و گاهی چندین خان با یکدیگر متحد و با سنقریها درگیر میشدهاند. در شهر هم تعداد زیادی شکارچی و تفنگدار وجود داشته که در نهایت اغلب این کشمکش ها، پس از کشته شدن یکی دو نفر و خودنمایی چند نفر، به اتمام میرسیده است. قاعدتا نمیتوانیم این کشمکشها را نیز به حساب کورد و تورک بگذاریم چون اگر تعدادی از این خوانین تورک میبودند و تعدادی از طایفههای شهر سنقر، کورد میبودند؛ این کشمکشها همچنان شکل میگرفته و ربطی به اختلاف زبان نمیداشتهاند. در دهههای پایانی قاجار و اوائل پهلوی، نزاع عشایر و یکجانشینها و نیز نزاع شهری و روستایی و نزاع ایلات مختلف، بسیار رایج بوده و مستندات تاریخی نشاندنده وجود این درگیریها در سراسر کشور میباشد.
آرام آرام با قدرت یافتن نیروهای نظامی حکومتی و ورود فرهنگ مدرنیته، امنیت حاکم میگردد. دیوار گرداگردِ شهر سنقر مانند اغلب شهرهای ایران، برداشته میشود. قدرت خوانین کمتر شده و در برخی آبادیها، تا حدودی رعیت قدرت میگیرند. در شهر سنقر، مکاتب سیاسی و فکری به شدت تقویت میشود و گروههای طرفدار پهلوی یا تودهای (کمونیسم) یا ملیگرا یا اسلامگرا شروع به فعالیت میکنند و دیگر کسی، به درگیری با تفنگداران خوانین و اینطور چیزها، اهمیت نمیدهد.
در یک مقطع کوتاه، شهرنشینی تبدیل به ارزش میشود تا جایی که اگر یک سنقری به کرمانشاه میرفت، ممکن بود از طرف کرمانشاهی ها مورد تمسخر قرار گیرد، تهرانیها در آن دوران همه را مسخره میکردند. شهریار در پاسخ به این رفتار تهرانی ها شعر (الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من) را سرود. بالطبع در سنقر هم این ضدفرهنگ شکل میگرد اما متاسفانه تضاد شهری و روستایی در آن مقطع، امروزه به تضاد کورد و تورک تعبیر میشود که درست نیست چرا که اگر روستاهای تورک بیشتری داشتیم و محلههایی از شهر سنقر کورد بودند، باز هم کدورت مابین شهری و روستایی شکل میگرفت اما دیگر به کورد و تورک تعبیر نمیشد. تدریجا مهاجرت روستایی ها به شهر مانند دیگر جاهای کشور، بیشتر میشود. شهری ها هم به شهرهای بزرگتر مهاجرت میکنند. ازدواج های کورد و تورک زیاد میشود و تکلم به زبان فارسی با کودکان، مخصوصا در شهر سنقر با استقبال زیادی روبرو میشود.
قسمت دوم مطلب در ادامه پایین👇
@sonqoriha
👇👇
اختلاف کورد و تورک در سنقروکلیایی؛ از شایعه تا واقعیت🔍
@SONQORiha 👈
✍ح.ر.ایزدی(سهیل)
با گسترش فضای مجازی و تقویت قدرت تحلیل جامعه، میتوانیم موضوعاتی را مورد بررسی قرار دهیم که سابقا جرات مطرح کردن آنها را به دلیل برخی حساسیتها، نداشتیم. برای رهایی از درد دندان باید ترس را کنار گذاشت و زحمت عصبکشی را تحمل کرد.
شهرستانهای سنقروکلیایی و قروه و بیجار و اسدآباد، نوار مرزی مشترک زبانهای تورکی و کوردی هستند. زنجان و شمال استان همدان در شرق این نوار، ترکزبانان هستند و کردستان و کرمانشاه در غرب این نوار کردزبان هستند. قاعدتا قدمت تاریخی هر دو قومیت در این مناطق و مخصوصا در سنقروکلیایی، بسیار زیاد است و یافتن مستندات تاریخی برای اثبات این قدمتها، به هیچ وجه کار سختی نیست.
در گذشته نه چندان دور و تا اوائل پهلوی، جمعیت بسیار کم بوده است. در نتیجه شهر سنقر بسیار کوچک و تعداد روستاها بسیار کمتر و کمجمعیتتر بوده اند. اتفاقاتی مانند اسکان عشایر، گسترش فرهنگ شهرنشینی، ایجاد راههای بینشهری و روستایی آسفالته، دسترسی به برق و تلفن و مدرسه و... چهره این منطقه را مانند همه جای کشور، دگرگون کرد. سابقا که جمعیت کمتر بوده قاعدتا نیاز انسانها به یکدیگر بیشتر بوده و معامله و مراوده باعث ایجاد روابط دوستی پایدارتری میگردیده است هر چند که نقش هویت دینی و مذهب شیعه و اعتقادات مذهبی، تا حدی تاثیرگذار بوده که جایی برای اختلاف زبانی باقی نمیگذاشته است.
برای اولین بار شایعهی وجود اختلاف کورد و تورک در سنقروکلیایی، در اوایل دوران پهلوی شنیده میشود. قبل از آن، وجود اختلاف زبان اصلا دلیلی بر اختلافات دیگر نبوده بلکه مرزبندی بر اساس مذهب و طایفه و عشیره و ایل و... بوده است.
تعدادی از خوانین کورد کلیایی و گاها فعلهگری (شاید هم ورمرزیار)، دارای چماقدار و تفنگدار بوده اند. گاها برخی از خوانین با یکدیگر دچار نزاع شده و گاهی چندین خان با یکدیگر متحد و با سنقریها درگیر میشدهاند. در شهر هم تعداد زیادی شکارچی و تفنگدار وجود داشته که در نهایت اغلب این کشمکش ها، پس از کشته شدن یکی دو نفر و خودنمایی چند نفر، به اتمام میرسیده است. قاعدتا نمیتوانیم این کشمکشها را نیز به حساب کورد و تورک بگذاریم چون اگر تعدادی از این خوانین تورک میبودند و تعدادی از طایفههای شهر سنقر، کورد میبودند؛ این کشمکشها همچنان شکل میگرفته و ربطی به اختلاف زبان نمیداشتهاند. در دهههای پایانی قاجار و اوائل پهلوی، نزاع عشایر و یکجانشینها و نیز نزاع شهری و روستایی و نزاع ایلات مختلف، بسیار رایج بوده و مستندات تاریخی نشاندنده وجود این درگیریها در سراسر کشور میباشد.
آرام آرام با قدرت یافتن نیروهای نظامی حکومتی و ورود فرهنگ مدرنیته، امنیت حاکم میگردد. دیوار گرداگردِ شهر سنقر مانند اغلب شهرهای ایران، برداشته میشود. قدرت خوانین کمتر شده و در برخی آبادیها، تا حدودی رعیت قدرت میگیرند. در شهر سنقر، مکاتب سیاسی و فکری به شدت تقویت میشود و گروههای طرفدار پهلوی یا تودهای (کمونیسم) یا ملیگرا یا اسلامگرا شروع به فعالیت میکنند و دیگر کسی، به درگیری با تفنگداران خوانین و اینطور چیزها، اهمیت نمیدهد.
در یک مقطع کوتاه، شهرنشینی تبدیل به ارزش میشود تا جایی که اگر یک سنقری به کرمانشاه میرفت، ممکن بود از طرف کرمانشاهی ها مورد تمسخر قرار گیرد، تهرانیها در آن دوران همه را مسخره میکردند. شهریار در پاسخ به این رفتار تهرانی ها شعر (الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من) را سرود. بالطبع در سنقر هم این ضدفرهنگ شکل میگرد اما متاسفانه تضاد شهری و روستایی در آن مقطع، امروزه به تضاد کورد و تورک تعبیر میشود که درست نیست چرا که اگر روستاهای تورک بیشتری داشتیم و محلههایی از شهر سنقر کورد بودند، باز هم کدورت مابین شهری و روستایی شکل میگرفت اما دیگر به کورد و تورک تعبیر نمیشد. تدریجا مهاجرت روستایی ها به شهر مانند دیگر جاهای کشور، بیشتر میشود. شهری ها هم به شهرهای بزرگتر مهاجرت میکنند. ازدواج های کورد و تورک زیاد میشود و تکلم به زبان فارسی با کودکان، مخصوصا در شهر سنقر با استقبال زیادی روبرو میشود.
قسمت دوم مطلب در ادامه پایین👇
@sonqoriha
👇👇
👆👆
@sonqoriha
ادامه مطلب بالا
در دهه هفتاد، برای اولین بار ضدیت کورد و تورک شکل میگیرد و برخی کاندیداهای مجلس، جهت کسب آرا و تخریب رقبا، به تقویت تعصبات قومی و مرزبندی روی میاورند. برخی افراد با داشتن تعصب کور قومی، شروع به بدگویی از قوم دیگر میکنند. تا جایی که نزاع به ادارهجات و بدنهی جامعه کشیده میشود. برخی از کاندیداها در محافل روستایی، شروع به بدگویی از تورکها میکنند و جالب اینکه همین برخی آقایان کاندیداها، در جمع تورکهای سنقر به توهین و تمسخر کوردها میپردازند! در چند دوره انتخابات، برخی سیاسیون برای کسب آرای بیشتر همهکار میکنند و کاملا کورد و تورک را بر علیه همدیگر تحریک میکنند. عملا یک مرزبندی جدید شکل میگیرد. تا جایی که چند جوان کوردزبان در اواخر دهه هشتاد، در فضای مجازی به تبلیغ جداییطلبی کوردی میپردازند و مقابله به مثل جوانان تورک هم شکل میگیرد. حال آنکه اغلب کوردهای شهرستان سنقروکلیایی در دوران جنگ تحمیلی، بر علیه کومله بودهاند و بیشترین شهدای ضد جریانات جداییطلب از کوردهای کلیایی و فعلهگری هستند. در مقابل جامعه تورکهای سنقر هم به شدت و عجیب دارای علاقه به ایران هستند لذا خوشبختانه اختلاف کورد و تورک به صورت یک اختلاف محلی مطرح میشود و ابعاد گستردهتری نمیابد و با اختلاف دیگر کوردها و تورک ها همراه و همآهنگ نمیشود.
اختلاف کورد و تورک گاها به یک اختلاف مشابه رقابت طرفداران استقلال و پرسپولیس تبدیل میشود و در حد یک شوخی باقی میماند. اما در ایام انتخابات تبدیل به یک موضوع ناموسی و حساس میشود! عملا دیگر کوردها به تورکها و بالعکس رای نمیدهند و قومیتگرایی باعث کسب آرا، توسط برخی افراد سودجو و فرصتطلب میشود و افراد شایسته، کنار زده میشوند. شهرستان سنقروکلیایی از این مرزبندی جدید آسیب میبیند. در برخی ادارات، تورکها یا کوردها عملا به یک باند سیاسی تبدیل میشوند. متاسفانه دوستی و مسلمانی و انسانیت و عقلانیت پدران و مادران کورد و تورک ما، از بین میرود و خریّت! جایگزین میگردد. تحریک احساسات عوام، برای مقاصد کثیف سیاسی و زدن برچسب قومگرایی، برای تخریب دیگری، به یک ابزار عادی تبدیل میشود.
اما با ظهور تلگرام، جریانات اصیل و واقعی قومی میتوانند حرفهای خود را بزنند و جریانات اختلافافکن و سودجو مابین کورد و تورک، آرام آرام کنار زده میشوند. شعرای ترکزبان شهر سنقر، اشعار کوردی خود را منتشر کرده و در اشعار تورکی خود، انسانیت و ارزشهای بسیار والایی را آموزش میدهند. کوردهای اصیل سنقروکلیایی هم مانند گذشته از دوستی و محبت میگویند و در تلگرام پرچم برادری برمیافرازند جریانات اصیل کورد و تورک سنقروکلیایی مانند زمانهای قدیم، به ترویج فرهنگ احترام متقابل میپردازند و اخلاقیات و عقلانیت و مبارزه با نژادپرستی، جایگاه واقعی خود را میابد.
در مورد آینده آنچه به نظر میرسد اینست که بالاخره این اختلاف زبانها به صفر نخواهد رسید، اما قدرت مدرنیته تا حدی زیاد است که تمام خورده فرهنگها را یا از بین برده و یا به شکل میراث فرهنگی در خواهد آورد. البته نزاع کورد و تورک، در استان آذربایجان غربی و کشورهای همجوار، از بین نخواهد رفت. اما در جایی مانند سنقر و استانهای کرمانشاه و همدان، قطعا زبان فارسی است که زبان نسلهای آینده خواهد بود.
چندین نسل بعد از ما، نمیتواند درک درستی از اختلاف کورد و تورک در این شهرستان را داشته باشند. جالب است که اصلا نخواهند فهمید که اختلاف بر سر چه بوده و احتمالا به تعصبات قومی ما خواهند خندید!.
@sonqoriha
@sonqoriha
ادامه مطلب بالا
در دهه هفتاد، برای اولین بار ضدیت کورد و تورک شکل میگیرد و برخی کاندیداهای مجلس، جهت کسب آرا و تخریب رقبا، به تقویت تعصبات قومی و مرزبندی روی میاورند. برخی افراد با داشتن تعصب کور قومی، شروع به بدگویی از قوم دیگر میکنند. تا جایی که نزاع به ادارهجات و بدنهی جامعه کشیده میشود. برخی از کاندیداها در محافل روستایی، شروع به بدگویی از تورکها میکنند و جالب اینکه همین برخی آقایان کاندیداها، در جمع تورکهای سنقر به توهین و تمسخر کوردها میپردازند! در چند دوره انتخابات، برخی سیاسیون برای کسب آرای بیشتر همهکار میکنند و کاملا کورد و تورک را بر علیه همدیگر تحریک میکنند. عملا یک مرزبندی جدید شکل میگیرد. تا جایی که چند جوان کوردزبان در اواخر دهه هشتاد، در فضای مجازی به تبلیغ جداییطلبی کوردی میپردازند و مقابله به مثل جوانان تورک هم شکل میگیرد. حال آنکه اغلب کوردهای شهرستان سنقروکلیایی در دوران جنگ تحمیلی، بر علیه کومله بودهاند و بیشترین شهدای ضد جریانات جداییطلب از کوردهای کلیایی و فعلهگری هستند. در مقابل جامعه تورکهای سنقر هم به شدت و عجیب دارای علاقه به ایران هستند لذا خوشبختانه اختلاف کورد و تورک به صورت یک اختلاف محلی مطرح میشود و ابعاد گستردهتری نمیابد و با اختلاف دیگر کوردها و تورک ها همراه و همآهنگ نمیشود.
اختلاف کورد و تورک گاها به یک اختلاف مشابه رقابت طرفداران استقلال و پرسپولیس تبدیل میشود و در حد یک شوخی باقی میماند. اما در ایام انتخابات تبدیل به یک موضوع ناموسی و حساس میشود! عملا دیگر کوردها به تورکها و بالعکس رای نمیدهند و قومیتگرایی باعث کسب آرا، توسط برخی افراد سودجو و فرصتطلب میشود و افراد شایسته، کنار زده میشوند. شهرستان سنقروکلیایی از این مرزبندی جدید آسیب میبیند. در برخی ادارات، تورکها یا کوردها عملا به یک باند سیاسی تبدیل میشوند. متاسفانه دوستی و مسلمانی و انسانیت و عقلانیت پدران و مادران کورد و تورک ما، از بین میرود و خریّت! جایگزین میگردد. تحریک احساسات عوام، برای مقاصد کثیف سیاسی و زدن برچسب قومگرایی، برای تخریب دیگری، به یک ابزار عادی تبدیل میشود.
اما با ظهور تلگرام، جریانات اصیل و واقعی قومی میتوانند حرفهای خود را بزنند و جریانات اختلافافکن و سودجو مابین کورد و تورک، آرام آرام کنار زده میشوند. شعرای ترکزبان شهر سنقر، اشعار کوردی خود را منتشر کرده و در اشعار تورکی خود، انسانیت و ارزشهای بسیار والایی را آموزش میدهند. کوردهای اصیل سنقروکلیایی هم مانند گذشته از دوستی و محبت میگویند و در تلگرام پرچم برادری برمیافرازند جریانات اصیل کورد و تورک سنقروکلیایی مانند زمانهای قدیم، به ترویج فرهنگ احترام متقابل میپردازند و اخلاقیات و عقلانیت و مبارزه با نژادپرستی، جایگاه واقعی خود را میابد.
در مورد آینده آنچه به نظر میرسد اینست که بالاخره این اختلاف زبانها به صفر نخواهد رسید، اما قدرت مدرنیته تا حدی زیاد است که تمام خورده فرهنگها را یا از بین برده و یا به شکل میراث فرهنگی در خواهد آورد. البته نزاع کورد و تورک، در استان آذربایجان غربی و کشورهای همجوار، از بین نخواهد رفت. اما در جایی مانند سنقر و استانهای کرمانشاه و همدان، قطعا زبان فارسی است که زبان نسلهای آینده خواهد بود.
چندین نسل بعد از ما، نمیتواند درک درستی از اختلاف کورد و تورک در این شهرستان را داشته باشند. جالب است که اصلا نخواهند فهمید که اختلاف بر سر چه بوده و احتمالا به تعصبات قومی ما خواهند خندید!.
@sonqoriha
Forwarded from کانون شهید مفتح سنقر
بیست وچهارمین جلسه ادبی حضورکه با بزرگداشت مقام حکیم ابوالقاسم فردوسی
وهمچنین دو سالگی انجمن ادبی مصادف گردیده
را در معیت شما بزرگواران برگزار می کنیم.
حضور شما محفل آرای ما خواهد بود.
زمان : ساعت ۱۷چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت
مکان : محل جدید کانون مفتح (مجتمع فرهنگی هنری امام (ره) )
وهمچنین دو سالگی انجمن ادبی مصادف گردیده
را در معیت شما بزرگواران برگزار می کنیم.
حضور شما محفل آرای ما خواهد بود.
زمان : ساعت ۱۷چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت
مکان : محل جدید کانون مفتح (مجتمع فرهنگی هنری امام (ره) )
بَخش گـویی درمصافِ جنگ با چنگیـــز بود
یک گـزارش ناتمام ،بی مُهر ، رویِ میـــز بود
بـی اِسَش افتـاده بــود بیمارِ تـختِ سیـزده
آن یکی از غُصـه یِ بیماری اش لبــریـز بـود
سـر پرسـتار آنقَـدر محـکم قــدم را مینهـــاد
کفـشِ او از جنـسِ چــرمِ خالصِ تبـریز بــود
خانـومی از دور با حـالِ پریــشان میـدویــد
گفت گـاواژش که کردم یک کمی سرریز بود
آن یکی از درد مینالید و دستــش رویِ زنگ
یک"آپــوتِـــل"در میان اُردِرَش تجــــویز بود
دوستم پرسید آخـر بخش،جایِ شاعریست؟
آه این حـرفش حسابی هم مـلال انگیز بود
فصـلِ شعر و شاعری بود و تمامِ شیفت هـام
پشتِ هـم بی وقـفه در عصروشبِ پاییـزبود
شعر : #مهسا_امیریان
روز جهانی پرستار را به تمام پرستاران زحمتکش که با جان و دل در راستای بهبود بیماران تلاش میکنند، شادباش میگوییم
@sonqoriha
یک گـزارش ناتمام ،بی مُهر ، رویِ میـــز بود
بـی اِسَش افتـاده بــود بیمارِ تـختِ سیـزده
آن یکی از غُصـه یِ بیماری اش لبــریـز بـود
سـر پرسـتار آنقَـدر محـکم قــدم را مینهـــاد
کفـشِ او از جنـسِ چــرمِ خالصِ تبـریز بــود
خانـومی از دور با حـالِ پریــشان میـدویــد
گفت گـاواژش که کردم یک کمی سرریز بود
آن یکی از درد مینالید و دستــش رویِ زنگ
یک"آپــوتِـــل"در میان اُردِرَش تجــــویز بود
دوستم پرسید آخـر بخش،جایِ شاعریست؟
آه این حـرفش حسابی هم مـلال انگیز بود
فصـلِ شعر و شاعری بود و تمامِ شیفت هـام
پشتِ هـم بی وقـفه در عصروشبِ پاییـزبود
شعر : #مهسا_امیریان
روز جهانی پرستار را به تمام پرستاران زحمتکش که با جان و دل در راستای بهبود بیماران تلاش میکنند، شادباش میگوییم
@sonqoriha
✅یک نکته در مورد احکام روزه
از غروب آفتاب تا اذان مغرب، حدود پانزده دقیقه فاصله است.
شما هنگام غروب آفتاب افطار میکنید یا هنگام اذان مغرب؟؟؟
@sonqoriha
از غروب آفتاب تا اذان مغرب، حدود پانزده دقیقه فاصله است.
شما هنگام غروب آفتاب افطار میکنید یا هنگام اذان مغرب؟؟؟
@sonqoriha
سهیل آسا چه رعنایی , قشنگی
پریشان بدر زیبایی, قشنگی
بهار ورمقان یا کیونانی
مثال فرش کلیایی قشنگی
شعر : #علی_عمرانی "فاخر"
@sonqoriha
پریشان بدر زیبایی, قشنگی
بهار ورمقان یا کیونانی
مثال فرش کلیایی قشنگی
شعر : #علی_عمرانی "فاخر"
@sonqoriha
#دوبیتی
شب عاشقکشون از دردِ دوری
نشستم کنجِ دیوارِ صبوری
"بیابان را سراسر مِه گرفت" و*
دلم خون شد از آوازِ چگوری
شعر : #محمد_جلیل_مظفری
*سطری از احمد شاملو
@sonqoriha
شب عاشقکشون از دردِ دوری
نشستم کنجِ دیوارِ صبوری
"بیابان را سراسر مِه گرفت" و*
دلم خون شد از آوازِ چگوری
شعر : #محمد_جلیل_مظفری
*سطری از احمد شاملو
@sonqoriha