دارم قرن دیکتاتورها میخوانم. مترجم کتاب دوستانه ازم خواست در یک نشست نخوانمش. گفت افسردهتان میکند. آزارتان میدهد.
وسطهای هیتلر، آنجا که پنجاه و پنج ساله شده اما پشتش خمیده و نور اذیتش میکند، سبیلش سفید شده و دستهایش شروع به لرزیدن کرده، یاد صداّم میافتم و وقتی توی آن غار با پشت خمیده و ریشهای سفیدکرده میگیرندش... راست میگویی ابوالفضل. خط به خط کتاب اذیتم میکند...
کتاب را میبندم و میگذارم روی میز که مدتیست پارکینگ سورن شده. میروم توی فکر. توی زندگیم... انقلاب. جنگ. انتخابات. اصلاحات. امید. ناامیدی. ناامیدی مطلق...
سورن صدایم میکند. بلند میخندد. اشاره میکند به ماشینهایش. از قرن دیکتاتورها خوشش آمده. جلدش صاف و محکم است و آن قرمزیِ براقش چشم بچه را گرفته. رانندهها را چیده روی بیست دیکتاتور قرن. چه نمادین... به فال نیک بگیرمش؟ نگیرم چه کنم؟
#قرن_دیکتاتورها #دیکتاتور #هیتلر #صدام_حسين #اصلاحات #انتخابات
وسطهای هیتلر، آنجا که پنجاه و پنج ساله شده اما پشتش خمیده و نور اذیتش میکند، سبیلش سفید شده و دستهایش شروع به لرزیدن کرده، یاد صداّم میافتم و وقتی توی آن غار با پشت خمیده و ریشهای سفیدکرده میگیرندش... راست میگویی ابوالفضل. خط به خط کتاب اذیتم میکند...
کتاب را میبندم و میگذارم روی میز که مدتیست پارکینگ سورن شده. میروم توی فکر. توی زندگیم... انقلاب. جنگ. انتخابات. اصلاحات. امید. ناامیدی. ناامیدی مطلق...
سورن صدایم میکند. بلند میخندد. اشاره میکند به ماشینهایش. از قرن دیکتاتورها خوشش آمده. جلدش صاف و محکم است و آن قرمزیِ براقش چشم بچه را گرفته. رانندهها را چیده روی بیست دیکتاتور قرن. چه نمادین... به فال نیک بگیرمش؟ نگیرم چه کنم؟
#قرن_دیکتاتورها #دیکتاتور #هیتلر #صدام_حسين #اصلاحات #انتخابات
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ته دره پر از شگفتیست و در عین حال آزار، دنیایی پر از فلاکت و زیبایی. اینجا تصاویر درهم است. نمیتوانید سوا کنید. میخواهید از رنگ گلها لذت ببرید و بال پروانهها؟ باشد، اما زبان تند پدربزرگ چاشنی لذتتان است...
ماجراهای این کتاب از زبان طفلیست که دوران بیقیدی کودکانهاش همزمان شده با خفقان دورهی ریاست جمهوری چائوشسکو در رومانی. او هرچه میبیند با خیالات کودکانهاش هم میزند. نتیجه؟ صحنههایی ناب با غافلگیریهایی میخکوبکننده...
این کتاب را در چهارمین برنامهی پشتجلد معرفی کردهام. ویدئوی کامل #پشت_جلد را در صفحهی تازهچهکتاب ببینید:
@tazecheketab
ته دره را #هرتا_مولر نوشته، #مهرداد_وثوقی ترجمهاش کرده و #نشر_مروارید به تازگی چاپ سوم آن را به بازار فرستاده.
ماجراهای این کتاب از زبان طفلیست که دوران بیقیدی کودکانهاش همزمان شده با خفقان دورهی ریاست جمهوری چائوشسکو در رومانی. او هرچه میبیند با خیالات کودکانهاش هم میزند. نتیجه؟ صحنههایی ناب با غافلگیریهایی میخکوبکننده...
این کتاب را در چهارمین برنامهی پشتجلد معرفی کردهام. ویدئوی کامل #پشت_جلد را در صفحهی تازهچهکتاب ببینید:
@tazecheketab
ته دره را #هرتا_مولر نوشته، #مهرداد_وثوقی ترجمهاش کرده و #نشر_مروارید به تازگی چاپ سوم آن را به بازار فرستاده.
گفتگوی سمیه نوروزی و فرشاد رضایی درباره فرانکنشتاین در شماره امروز روزنامه اعتماد:
- خیلی از مخاطبها میپرسند فرانكنشتاينی كه ترجمه كردهايد از روی چه نسخهای است و چرا ترجيح بر اين نسخه بوده؟
- توضيح كوتاهی درباره تاريخچه نوشتن فرانكنشتاين بدهم. معروف است كه مری شلی در ۱۸سالگی اين رمان را نوشته. ۱۸سالگیِ شلی میشود ۱۸۱۷ ميلادی. اولين نسخه فرانكنشتاين ۱۸۱۸ چاپ میشود. قاعدتا اولين نسخه كتاب میشود نسخه اصلی؛ يعنی نسخهای كه نزديكتر است به ۱۸ سالگی مری شلی و آن چيزی كه در ذهنش داشته، منتها در آن دوره به خاطر محدوديتها و شرايط نشر هر چاپی نقصهایی داشته. اين موضوع گريبانگير فرانكنشتاين هم میشود. مثلا يك مشكل اين است كه اسم شلی در نخستين نسخه رمان نبوده؛ حالا به هر دليلی. مشخص نيست مشكل از نشر بوده يا خود مری شلی علاقه نداشته. اتفاقی كه میافتد ۱۸۲۳ يعنی ۵ سال بعد از چاپ كتاب يك آدمی يا افرادی كه علاقهمند به اين كتاب بودند با اسم مری شلی كتاب را چاپ میكنند ولی بدون اطلاع او. اتفاقی كه میافتد اين است که... 👇
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/1867/7/
- خیلی از مخاطبها میپرسند فرانكنشتاينی كه ترجمه كردهايد از روی چه نسخهای است و چرا ترجيح بر اين نسخه بوده؟
- توضيح كوتاهی درباره تاريخچه نوشتن فرانكنشتاين بدهم. معروف است كه مری شلی در ۱۸سالگی اين رمان را نوشته. ۱۸سالگیِ شلی میشود ۱۸۱۷ ميلادی. اولين نسخه فرانكنشتاين ۱۸۱۸ چاپ میشود. قاعدتا اولين نسخه كتاب میشود نسخه اصلی؛ يعنی نسخهای كه نزديكتر است به ۱۸ سالگی مری شلی و آن چيزی كه در ذهنش داشته، منتها در آن دوره به خاطر محدوديتها و شرايط نشر هر چاپی نقصهایی داشته. اين موضوع گريبانگير فرانكنشتاين هم میشود. مثلا يك مشكل اين است كه اسم شلی در نخستين نسخه رمان نبوده؛ حالا به هر دليلی. مشخص نيست مشكل از نشر بوده يا خود مری شلی علاقه نداشته. اتفاقی كه میافتد ۱۸۲۳ يعنی ۵ سال بعد از چاپ كتاب يك آدمی يا افرادی كه علاقهمند به اين كتاب بودند با اسم مری شلی كتاب را چاپ میكنند ولی بدون اطلاع او. اتفاقی كه میافتد اين است که... 👇
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/1867/7/
Forwarded from تازه چه کتاب؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت جلد ۶ منتشر شد
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی کلاهبرداریهای ادبی و بنجلفروشی ناشرها
با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی کتاب نسل فاضلابها نوشتهی #جبار_جمال_غریب و ترجمهی #رضا_کریم_مجاور
معرفی کتاب شیاطین در کویر نوشتهی #بیژن_زرمندیلی و ترجمهی #عماد_تفرشی
معرفی کتاب بزها به جنگ نمیروند نوشتهی #مهیار_رشیدیان
معرفی شاهکار ایرانی، نمایشنامه جذاب و ماندگار #شهر_قصه از #بیژن_مفید
چند خبر درباره #فروغ_فرخزاد و #باران_کوثری ، نشر کتاب بدون سانسور، کرونا و تعطیلی کتابفروشیها ، تمبرهای جدید ایرانی، جایزه #صادق_هدایت
تماشای برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CQ8iZ2SlfEf/?utm_medium=copy_link
تماشای برنامه در آپارات:
https://www.aparat.com/v/9J1zf
@tazecheketab
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی کلاهبرداریهای ادبی و بنجلفروشی ناشرها
با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی کتاب نسل فاضلابها نوشتهی #جبار_جمال_غریب و ترجمهی #رضا_کریم_مجاور
معرفی کتاب شیاطین در کویر نوشتهی #بیژن_زرمندیلی و ترجمهی #عماد_تفرشی
معرفی کتاب بزها به جنگ نمیروند نوشتهی #مهیار_رشیدیان
معرفی شاهکار ایرانی، نمایشنامه جذاب و ماندگار #شهر_قصه از #بیژن_مفید
چند خبر درباره #فروغ_فرخزاد و #باران_کوثری ، نشر کتاب بدون سانسور، کرونا و تعطیلی کتابفروشیها ، تمبرهای جدید ایرانی، جایزه #صادق_هدایت
تماشای برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CQ8iZ2SlfEf/?utm_medium=copy_link
تماشای برنامه در آپارات:
https://www.aparat.com/v/9J1zf
@tazecheketab
Khouzestan
Mohsen Chavoshi
Forwarded from اتچ بات
دوستانم به من میگویند تو عشق خانوادهای، خانوادهام میگویند رفیقبازی. راستش هر دو تایش هستم. شاید هم عشق آدمم. همین است که توی این چهل و چند سال زندگی، هر وقت آدم کمتر دور و برم بوده، بیشتر هول برم داشته. بهخصوص این یکی دو سال کرونا. همینجا اعتراف میکنم توی این یک مورد سعی کردهام پروتکلهای مسخرهی بهداشتی را رعایت نکنم. آخر من آدم نبینم میمیرم... شده با ماسک و الکل و مایع ظرفشویی دو سه هفته یکبار دیدن مادربزرگم رفتهام و هفتهای یکی دو بار پیش بابا و مامان. اما دوستهام... بیشترشان کز کردهاند گوشهی خانه و نه رفتوآمدی، نه مهمانی و جمعی ادبی... بعضیشان آنقدر پروتکلها را دودستی چسبیدهاند که با خودم فکر میکنم نکند از خداشان بوده ویروسی بیاید و جمعها و رفقا را بشوید و ببرد... یادداشتهای دوستانم دربارهی مرگ مجتبا گلستانی را که میخواندم، بیشترشان حسرت دیدار داشتهاند و بعضی منتظر بودهاند کرونا برود تا مجتبا را باز ببینند. اما رفقا، دیدید مجتبا را ندیده، باید با حسرت دیدارش تا ابد بمانید و زندگی کنید؟ آدمها دارند میمیرند رفقا. حالا که نه واکسن داریم نه امید، بیاییم با همین ماسکهایی که دو سال است فقط ریش و ابروی رفقا را نشانمان میدهد ببینیم هم را. وگرنه یکییکی میمیریم و اعلامیهها را که میبینیم آه از نهادمان میرود بالا...
دیروز صبح که توی صفحهی هادی تقیزاده خبر مرگ مجتبا گلستانی را خواندم، شوکه شدم. بعد یاد چند دیدارمان افتادم. اولین بار دفتر نشر چشمه بودم، همان که آسانسور نداشت و من نمیدانستم قرار است کسی را ببینم که روی صندلی چرخدار نشسته. روزبه کیائیان زنگ زد بالا، گفت قراری داشتهاید. تعجب کردم که چرا رفته آنجا... آخرین بار دفتر انتشارات ققنوس بودم و خوشحال از اینکه آسانسور داریم. کلی حرف زدیم و کمی هم گله کردیم از در و دیوار. از ناشری که پولش را هنوووز نداده و وعدههای ناشر دیگر. گفت من همینجا، سه چهار پلاک بالاتر مشغول کار شدهام. پیش ما بیا... نرفتم... فکر نمیکردم بمیرد آخر...
دیروز صبح که توی صفحهی هادی تقیزاده خبر مرگ مجتبا گلستانی را خواندم، شوکه شدم. بعد یاد چند دیدارمان افتادم. اولین بار دفتر نشر چشمه بودم، همان که آسانسور نداشت و من نمیدانستم قرار است کسی را ببینم که روی صندلی چرخدار نشسته. روزبه کیائیان زنگ زد بالا، گفت قراری داشتهاید. تعجب کردم که چرا رفته آنجا... آخرین بار دفتر انتشارات ققنوس بودم و خوشحال از اینکه آسانسور داریم. کلی حرف زدیم و کمی هم گله کردیم از در و دیوار. از ناشری که پولش را هنوووز نداده و وعدههای ناشر دیگر. گفت من همینجا، سه چهار پلاک بالاتر مشغول کار شدهام. پیش ما بیا... نرفتم... فکر نمیکردم بمیرد آخر...
Telegram
attach 📎
Forwarded from تازه چه کتاب؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت جلد ۷ منتشر شد
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی بازتاب کودتای ۲۸ مرداد ، ملی شدن نفت و محمد مصدق در ادبیات داستانی با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی رمان ترز راکن نوشتهی #امیل_زولا و ترجمهی #محمد_نجابتی
معرفی رمان خاک آمریکا نوشتهی #جنین_کامینز و ترجمهی #سیدرضا_حسینی
معرفی رمان دجله به حال تو ناله کند نوشتهی #امیلی_ین_ملفتو و ترجمهی #ابوالفضل_الله_دادی
معرفی شاهکار ایرانی، رمان درخشان و ماندگار همسایهها نوشتهی #احمد_محمود
چند خبر درباره گران شدن کاغذ، #شبکه_پویا ، فراخوان ضد #سانسور فرشته مولوی، انتشار الکترونیک رمان #عشق_بازی و ...
تماشای برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CR1qClplPEo/?utm_medium=copy_link
تماشای برنامه در آپارات:
https://aparat.com/v/lIkBK
@tazecheketab
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی بازتاب کودتای ۲۸ مرداد ، ملی شدن نفت و محمد مصدق در ادبیات داستانی با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی رمان ترز راکن نوشتهی #امیل_زولا و ترجمهی #محمد_نجابتی
معرفی رمان خاک آمریکا نوشتهی #جنین_کامینز و ترجمهی #سیدرضا_حسینی
معرفی رمان دجله به حال تو ناله کند نوشتهی #امیلی_ین_ملفتو و ترجمهی #ابوالفضل_الله_دادی
معرفی شاهکار ایرانی، رمان درخشان و ماندگار همسایهها نوشتهی #احمد_محمود
چند خبر درباره گران شدن کاغذ، #شبکه_پویا ، فراخوان ضد #سانسور فرشته مولوی، انتشار الکترونیک رمان #عشق_بازی و ...
تماشای برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CR1qClplPEo/?utm_medium=copy_link
تماشای برنامه در آپارات:
https://aparat.com/v/lIkBK
@tazecheketab
Forwarded from تازه چه کتاب؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشتمین شمارهی پشت جلد منتشر شد
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی وزرای ارشاد، از بهمن ۵۷ تا امروز، سوابق و عملکرد منفی و گاه مثبت وزیران، و میزان سانسور در هر دوره با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی سهگانهی مرد کابل نوشتهی #سدریک_بانل با ترجمهی #ابوالفضل_الله_دادی
دو خبر درباره مسابقهی عکسنوشت #همشهری_داستان و انتشار رمان گورستان شیشهای نوشتهی #سرور_کسمایی ...
تماشا در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CTSd-meFnLE/
تماشا در آپارات:
https://aparat.com/v/zBlWs
@tazecheketab
کاری از گروه تازه چه کتاب
با پروندهای دربارهی وزرای ارشاد، از بهمن ۵۷ تا امروز، سوابق و عملکرد منفی و گاه مثبت وزیران، و میزان سانسور در هر دوره با اجرای #سمیه_نوروزی
معرفی سهگانهی مرد کابل نوشتهی #سدریک_بانل با ترجمهی #ابوالفضل_الله_دادی
دو خبر درباره مسابقهی عکسنوشت #همشهری_داستان و انتشار رمان گورستان شیشهای نوشتهی #سرور_کسمایی ...
تماشا در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CTSd-meFnLE/
تماشا در آپارات:
https://aparat.com/v/zBlWs
@tazecheketab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میان اخبار بد این روزها که مرگ و مرگ و باز هم مرگ چاشنیش شده، میشود به یک اتفاق خوب هم فکر کرد: تجدید چاپ بعضی کتابهایی که سالهاست نسخهی افستشان روی زمین سرد خیابان انقلاب باد و باران میخورند. حالا شرابِ بوف کور شده نوشیدنی؟ نوش! نیمصفحهای پریده؟ نوش! اندکی صبر دوستانم. چند ده سال طول کشیده بوف کور با همان جلدهای قهوهای بنشیند پشت ویترین کتابفروشیها. ده بیست سال دیگر هم نوشیدنیها میشوند شراب. این خط، این نشان. آن موقع شاید دستانمان موقع خواندن نسخههای بیسانسور کمی بلرزد و عینک تهاستکانیمان پشت گوشمان را متورم کند و قوزی هم داشته باشیم و بعضی دوستانمان توی این سالها دقمرگ شده باشند و قرصهای ضد افسردگیمان به روزی بیست تا رسیده باشد. نوش! من هم اگر عمرم قد نداد کمی از پیکتان را زمین بریزید و باقیش را هورت بکشید لطفا. نوش! بگویید روحش شاد، خیلی دوست داشت این روزها را ببیند...
پ.ن: سال گذشته همین روزها بود، حالا یکی دو ماه عقبتر یا جلوتر، که #دایی_جان_ناپلئون را در بخش شاهکار ادبیِ یکی از برنامههای #پشت_جلد معرفی کردم.
روح #ایرج_پزشکزاد شاد...
@tazecheketab
پ.ن: سال گذشته همین روزها بود، حالا یکی دو ماه عقبتر یا جلوتر، که #دایی_جان_ناپلئون را در بخش شاهکار ادبیِ یکی از برنامههای #پشت_جلد معرفی کردم.
روح #ایرج_پزشکزاد شاد...
@tazecheketab
اولیسمان هم به همهچیزمان میآید
اولیسخواندن ما ایرانیها هم حکایتیست که باید به همهچیزمان بیاید. حتما برایتان پیش آمده فهرست کتابهایی را بالا و پایین کنید که بزرگان ادبیات توصیه به خواندنش کردهاند؛ فهرست منتقدان گاردین، ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند، صد کتابی که نیویورک تایمز گفته قبل از بیست سالگی بخوانید و پنجاه کتابی که فرانسویها گفتهاند اگر قبل از سی سالگی نخوانید انگار هیچ نخواندهاید.
بعد از نگاه به هر کدام از این فهرستها چیزی ته گلوتان را قلقلک میدهد، بغض میکنید و به زمین و زمان میپَرید. آخر نسخهی فارسیِ درصد بالایی از این فهرستها را یا قلعوقمعشده خواندهاید یا اصلا نخواندهاید. اولیس هم یکی از همینها. دههی هفتاد که شروع شد دنبال مترجمی افتادیم که جرات کرده بود برود سراغ این کتاب، و بعد، مدام از مدیر انتشارات زمان چاپ اولیس را میپرسیدیم. آن روزها امید خیلی پررنگ بود و آنقدر آینده را قشنگ تصور میکردیم که وقتی مجوز گرفتن اولیس مشمول مدتزمان شد، فکر کردیم میتوانیم با رای دادن به اصلاحات سرنوشت عوض کنیم؛ سرنوشت اولیس را و سرنوشت خیلی از کتابها را و سرنوشت خودمان را. اما سرنوشت با ما و اولیس یار نشد و اولیس در هزارتوهای ارشاد گیر کرد و حتی وزیر وقت هم نتوانست با ترفندهایش کاری از پیش ببرد. تا جایی که حافظهام یاری میدهد منوچهر بدیعی، همان مترجمی که جرات کرده بود، تمام تلاشش را کرد و حتی راضی شد مطالبِ مورد غیض آقایان به زبان ایتالیایی منتشر شود اما نشد که نشد. از بالا دستور آمد که نشود!
حالا دیگر فارسیِ اولیس از بخش هفدهم و عصارهاش گرفته تا تکجلدی و خارجی و داخلیاش رسیده دستمان. اینترنت هم کمکی کرده و آن حس اوایل دههی هفتاد هم از وجودمان رخت بسته. حالا دیگر بهنظرمان اولیسنخوانده هم میشود از دنیا رفت. اما این ایرلندیها و اروپاییها و حتی آمریکاییها، که انگار باید راحتتر ما را بفهمند، چرا حال ما را درک نمیکنند؟ جشن صدمین سال انتشار میگیرند و از سانسور اولیس در دهههای فلان مینویسند و خوشحالند که آن سالها را گذراندهاند و حالا میتوانند لباسِ شخصیتهای اولیس را تن علاقمندان کنند و راه بیفتند توی مسیرِ اولیس و کارناوال برگزار کنند و بنیاد بسازند و هرکس هرجای دنیا اولیس را به هر زبانی ترجمه کند ازش تقدیر کنند و سرشان را بالا بگیرند که اولیس دارند و سانسور ندارند. باشد آقا. ما هم در جشن شما شرکت میکنیم و برایتان خوشحالیم. فقط هنوز اولیس را درستوحسابی به فارسی نخواندهایم. بعضی از سایتهای جشنتان هم فیلتر است و با وضع اینترنتِ این دو سه روزه فیلترشکنمان هم بازی در میآورد. تلهراما دات اف.آر که باز نشد. ماریِننت هم که باز شد، بیشتر دلمان را چنگ زد؛ آخر چنان با آب و تاب نوشته بود صدمین سال انتشار اولیس در فرانسه، و بعد چنان از عبورِ خوانندۀ فهیم فرانسوی نوشته بود از تعصبات پیشین، که خب آدمیم دیگر، دلمان میخواهد. مطلب فیلیپ سولر، نویسندۀ مشهور فرانسوی هم فیلتر بود. مصاحبۀ فیلیپ فورست اما، که نویسندۀ کتابهای زیادی دربارۀ اولیس است، فیلتر نیست. اما خب خود فیلیپ فورست را مگر در ایران میشناسند که من بخواهم از او نقل قول کنم. همین تازگیها گویا کتابی از او به فارسی ترجمه و منتشر شده، که حالا کو تا مثلا بگیرد...
مطلب لوگرانکُنتینان هم نکتۀ جالبتوجهی داشت؛ گویا «خود جویس بارها و بارها گفته بوده اولیس را فقط برای این نوشته که سیصد سال محققها را دنبال تحقیق بفرستد و بهانهای بدهد دستشان برای مطالعه و کندوکاو. حالا که فقط صد سال از انتشار اولیس گذشته میتوانیم بر این پیشگویی صحه بگذاریم، حتی اگر حالا دیگر این موضوع فقط در دانشگاهها دنبال شود و کرسیهای دانشجویی. اما میتوانیم این نکته را هم ببینیم که بُعد اسطورهای رمان، که از آغاز پیدایشش همراه آن بوده، آیندگان را نیز تغذیه خواهد کرد، چه، حالا اولیس تبدیل شده به اثری که همه میشناسندش و تمام جهان میتوانند آن را بخوانند»... نه آقای ژوم. ما ایرانیها میشناسیمش اما هنوز نتوانستهایم اولیس را تماموکمال و بیحاشیه بخوانیم. دربارۀ ما چه فکر کردهاید؟ کافیست نگاهی بیندازید به مطلبِ کناریِ همین ستون و ببینید سفیر ایرلند چه نوشته دربارۀ شاهکارشان. بعد مقایسه کنیدش با... بیخیال آقای ژوم. صدمین سال تولد اولیس مبارک شما و هموطنانتان و تمام جهان. ما هم فعلا میرویم سراغ مبارزه با طرح صیانت تا شاید همان اینترنتِ کمسرعت چند ماه پیشمان را بهمان پس بدهند. نوش جانتان!
https://s6.uupload.ir/files/28-11-1400-1105_sazandegi_small-12_jd3z.jpg
اولیسخواندن ما ایرانیها هم حکایتیست که باید به همهچیزمان بیاید. حتما برایتان پیش آمده فهرست کتابهایی را بالا و پایین کنید که بزرگان ادبیات توصیه به خواندنش کردهاند؛ فهرست منتقدان گاردین، ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند، صد کتابی که نیویورک تایمز گفته قبل از بیست سالگی بخوانید و پنجاه کتابی که فرانسویها گفتهاند اگر قبل از سی سالگی نخوانید انگار هیچ نخواندهاید.
بعد از نگاه به هر کدام از این فهرستها چیزی ته گلوتان را قلقلک میدهد، بغض میکنید و به زمین و زمان میپَرید. آخر نسخهی فارسیِ درصد بالایی از این فهرستها را یا قلعوقمعشده خواندهاید یا اصلا نخواندهاید. اولیس هم یکی از همینها. دههی هفتاد که شروع شد دنبال مترجمی افتادیم که جرات کرده بود برود سراغ این کتاب، و بعد، مدام از مدیر انتشارات زمان چاپ اولیس را میپرسیدیم. آن روزها امید خیلی پررنگ بود و آنقدر آینده را قشنگ تصور میکردیم که وقتی مجوز گرفتن اولیس مشمول مدتزمان شد، فکر کردیم میتوانیم با رای دادن به اصلاحات سرنوشت عوض کنیم؛ سرنوشت اولیس را و سرنوشت خیلی از کتابها را و سرنوشت خودمان را. اما سرنوشت با ما و اولیس یار نشد و اولیس در هزارتوهای ارشاد گیر کرد و حتی وزیر وقت هم نتوانست با ترفندهایش کاری از پیش ببرد. تا جایی که حافظهام یاری میدهد منوچهر بدیعی، همان مترجمی که جرات کرده بود، تمام تلاشش را کرد و حتی راضی شد مطالبِ مورد غیض آقایان به زبان ایتالیایی منتشر شود اما نشد که نشد. از بالا دستور آمد که نشود!
حالا دیگر فارسیِ اولیس از بخش هفدهم و عصارهاش گرفته تا تکجلدی و خارجی و داخلیاش رسیده دستمان. اینترنت هم کمکی کرده و آن حس اوایل دههی هفتاد هم از وجودمان رخت بسته. حالا دیگر بهنظرمان اولیسنخوانده هم میشود از دنیا رفت. اما این ایرلندیها و اروپاییها و حتی آمریکاییها، که انگار باید راحتتر ما را بفهمند، چرا حال ما را درک نمیکنند؟ جشن صدمین سال انتشار میگیرند و از سانسور اولیس در دهههای فلان مینویسند و خوشحالند که آن سالها را گذراندهاند و حالا میتوانند لباسِ شخصیتهای اولیس را تن علاقمندان کنند و راه بیفتند توی مسیرِ اولیس و کارناوال برگزار کنند و بنیاد بسازند و هرکس هرجای دنیا اولیس را به هر زبانی ترجمه کند ازش تقدیر کنند و سرشان را بالا بگیرند که اولیس دارند و سانسور ندارند. باشد آقا. ما هم در جشن شما شرکت میکنیم و برایتان خوشحالیم. فقط هنوز اولیس را درستوحسابی به فارسی نخواندهایم. بعضی از سایتهای جشنتان هم فیلتر است و با وضع اینترنتِ این دو سه روزه فیلترشکنمان هم بازی در میآورد. تلهراما دات اف.آر که باز نشد. ماریِننت هم که باز شد، بیشتر دلمان را چنگ زد؛ آخر چنان با آب و تاب نوشته بود صدمین سال انتشار اولیس در فرانسه، و بعد چنان از عبورِ خوانندۀ فهیم فرانسوی نوشته بود از تعصبات پیشین، که خب آدمیم دیگر، دلمان میخواهد. مطلب فیلیپ سولر، نویسندۀ مشهور فرانسوی هم فیلتر بود. مصاحبۀ فیلیپ فورست اما، که نویسندۀ کتابهای زیادی دربارۀ اولیس است، فیلتر نیست. اما خب خود فیلیپ فورست را مگر در ایران میشناسند که من بخواهم از او نقل قول کنم. همین تازگیها گویا کتابی از او به فارسی ترجمه و منتشر شده، که حالا کو تا مثلا بگیرد...
مطلب لوگرانکُنتینان هم نکتۀ جالبتوجهی داشت؛ گویا «خود جویس بارها و بارها گفته بوده اولیس را فقط برای این نوشته که سیصد سال محققها را دنبال تحقیق بفرستد و بهانهای بدهد دستشان برای مطالعه و کندوکاو. حالا که فقط صد سال از انتشار اولیس گذشته میتوانیم بر این پیشگویی صحه بگذاریم، حتی اگر حالا دیگر این موضوع فقط در دانشگاهها دنبال شود و کرسیهای دانشجویی. اما میتوانیم این نکته را هم ببینیم که بُعد اسطورهای رمان، که از آغاز پیدایشش همراه آن بوده، آیندگان را نیز تغذیه خواهد کرد، چه، حالا اولیس تبدیل شده به اثری که همه میشناسندش و تمام جهان میتوانند آن را بخوانند»... نه آقای ژوم. ما ایرانیها میشناسیمش اما هنوز نتوانستهایم اولیس را تماموکمال و بیحاشیه بخوانیم. دربارۀ ما چه فکر کردهاید؟ کافیست نگاهی بیندازید به مطلبِ کناریِ همین ستون و ببینید سفیر ایرلند چه نوشته دربارۀ شاهکارشان. بعد مقایسه کنیدش با... بیخیال آقای ژوم. صدمین سال تولد اولیس مبارک شما و هموطنانتان و تمام جهان. ما هم فعلا میرویم سراغ مبارزه با طرح صیانت تا شاید همان اینترنتِ کمسرعت چند ماه پیشمان را بهمان پس بدهند. نوش جانتان!
https://s6.uupload.ir/files/28-11-1400-1105_sazandegi_small-12_jd3z.jpg
4_5796244776122583893.pdf
233.9 KB
پیدیاف صفحهی مربوطه، برای خواندن مطلب سفیر ایرلند...
Forwarded from تازه چه کتاب؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت جلد شماره ۹ منتشر شد؛
لوکیشن: کتابفروشی انتشارات نیلوفر
سری جدید مجله ادبی تصویری پشت جلد با:
گزارشی از دو سوگ بکتاش آبتین و یعقوب یادعلی
گزارشی درباره اینکه چرا ایرانیها نوبل ادبیات نمیگیرند
معرفی مفصل چهار کتاب خواندنی
تاریکی / حسین آبکنار
گفتگو با ابوالحسن نجفی / امید طبیبزاده
برسد به دست گمشدهها / مژده الفت
اثری غمانگیز از نبوغی بهتآور / دیو اگرز / آزاده هاشمیان
معرفی کوتاه ده کتاب خواندنی
اعترافات فرنی لنگتون / ترجمه محمد جوادی
آریزونا / امیرعباس میثمی
دیوانگی / ترجمه حسین ترکمننژاد
گابو و مرسدس، یک بدرود / ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی
کتاب کوچک، جستارهایی درباره نوشتن / فرشته نوبخت
دراکولا / ترجمه مهرداد وثوقی
ز و چند نمایشنامه دیگر / ترجمه آکو حسینپور
یاس ایرانی / خسرو دوامی
ماه و ماهی / محمدحسین محمدی
زمستان / سیدضیا قاسمی
خروسان باغ بابُر / حسین فخری
معرفی نشر نیلوفر، کتابفروشی نیلوفر و تازههای انتشارات نیلوفر
تماشای این برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Ca48JC8lAHe/?utm_medium=copy_link
تماشای این برنامه در آپارات:
https://www.aparat.com/v/vt4L0
@tazecheketab
لوکیشن: کتابفروشی انتشارات نیلوفر
سری جدید مجله ادبی تصویری پشت جلد با:
گزارشی از دو سوگ بکتاش آبتین و یعقوب یادعلی
گزارشی درباره اینکه چرا ایرانیها نوبل ادبیات نمیگیرند
معرفی مفصل چهار کتاب خواندنی
تاریکی / حسین آبکنار
گفتگو با ابوالحسن نجفی / امید طبیبزاده
برسد به دست گمشدهها / مژده الفت
اثری غمانگیز از نبوغی بهتآور / دیو اگرز / آزاده هاشمیان
معرفی کوتاه ده کتاب خواندنی
اعترافات فرنی لنگتون / ترجمه محمد جوادی
آریزونا / امیرعباس میثمی
دیوانگی / ترجمه حسین ترکمننژاد
گابو و مرسدس، یک بدرود / ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی
کتاب کوچک، جستارهایی درباره نوشتن / فرشته نوبخت
دراکولا / ترجمه مهرداد وثوقی
ز و چند نمایشنامه دیگر / ترجمه آکو حسینپور
یاس ایرانی / خسرو دوامی
ماه و ماهی / محمدحسین محمدی
زمستان / سیدضیا قاسمی
خروسان باغ بابُر / حسین فخری
معرفی نشر نیلوفر، کتابفروشی نیلوفر و تازههای انتشارات نیلوفر
تماشای این برنامه در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Ca48JC8lAHe/?utm_medium=copy_link
تماشای این برنامه در آپارات:
https://www.aparat.com/v/vt4L0
@tazecheketab
Forwarded from تازه چه کتاب؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت جلد دهم
دو روز تلاش برای آپلود قسمت جدید پشت جلد بالاخره جواب داد. این روزها قدرت نظامی منطقه (!!!) و کشور قدرتمند خاورمیانه (!!!) پایش رفته روی سیم اینترنت تا صدای خوزستان، صدای اعتراض مردم ایران، به گوش نرسد.
ای درختان عقیم ریشهتان در خاکهای هرزگی مستور
یک جوانهی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند
ای گروهی برگ، چرکین تار، چرکین پود
یادگار خشکسالیهای گردآلود
هیچ بارانی شما را شست نتواند...
مهدی اخوانثالث
بله، هیچ بارانی اینها را شست، نتواند؛
حالا قطع کردن اینترنت که دیگر شوخیست!
بگذریم...
در این شماره مشکلی فنی موقع فیلمبرداری باعث شد بعضی جاها را دوباره و در استودیو ضبط کنیم؛ ضمن اینکه تدوین این شماره هم کمی متفاوت شد که محصول مدارا با همان ایراد فنیست.
پروندهی مفصل دربارهی نمایشگاه-فروشگاه کتاب تهران، معرفی سه کتاب جذاب و پیشخان پر و پیمان این شماره در محلی مهم و اساسی از بازار کتاب که کمتر به چشم مخاطب میآید، برداشت شده.
امیدوارم ببینید و لذت ببرید.
لینک بازدید در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cdi84tfFDgC/
@tazecheketab
دو روز تلاش برای آپلود قسمت جدید پشت جلد بالاخره جواب داد. این روزها قدرت نظامی منطقه (!!!) و کشور قدرتمند خاورمیانه (!!!) پایش رفته روی سیم اینترنت تا صدای خوزستان، صدای اعتراض مردم ایران، به گوش نرسد.
ای درختان عقیم ریشهتان در خاکهای هرزگی مستور
یک جوانهی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند
ای گروهی برگ، چرکین تار، چرکین پود
یادگار خشکسالیهای گردآلود
هیچ بارانی شما را شست نتواند...
مهدی اخوانثالث
بله، هیچ بارانی اینها را شست، نتواند؛
حالا قطع کردن اینترنت که دیگر شوخیست!
بگذریم...
در این شماره مشکلی فنی موقع فیلمبرداری باعث شد بعضی جاها را دوباره و در استودیو ضبط کنیم؛ ضمن اینکه تدوین این شماره هم کمی متفاوت شد که محصول مدارا با همان ایراد فنیست.
پروندهی مفصل دربارهی نمایشگاه-فروشگاه کتاب تهران، معرفی سه کتاب جذاب و پیشخان پر و پیمان این شماره در محلی مهم و اساسی از بازار کتاب که کمتر به چشم مخاطب میآید، برداشت شده.
امیدوارم ببینید و لذت ببرید.
لینک بازدید در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cdi84tfFDgC/
@tazecheketab