@soltannasir
اما جمعه در نزد علمای علوم غریبه و نجوم به کوکب زهره منسوب است و زهره در نزد این علما سعد اصغر است
و زهره را از آن جهت زهره گویند که در آسمان بسیار درخشنده است از ریشه زهر
است مانند کلمه زهرا که لقب حضرت فاطمه س است یعنی درخشنده
و رنگ روز جمعه سفید است روز جمعه برای مسلمانان عید است زیرا روز ظهور حضرت مهدی (ع) خواهد بود و مسلمانان از شب جمعه یعنی غروب پنج شنبه به استقبال آن می روند
اما هنگامی که در جمعه آفتاب غروب می نماید حتما بسیاری متوجه شده اند که بسیار حالت غم انگیزی ایجاد می شود
معروف است که غروب جمعه دلگیر است
برای آن عده ای این دلیل را نقل می نمایند که چون دل حضرت صاحب الزمان می گیرد و ظهور انجام نشد غروب جمعه غم انگیز است شاید این نقل درست باشد
اما دلیل دیگری نیز دارد و آن این است که روز شنبه منسوب به کوکب زحل است و غیب الغیوب و رنگ آن سیاه و زحل را علمای نجوم نحس اکبر می دانند
و شنبه یا شبات שבת عید یهودیان است و روز ظهور منجی آنان که از نظر ما دجال است
یعنی دقیقا در غروب جمعه زمانی که شیعیان دل هایشان بدون آن که بدانند می گیرد (بنده بسیاری از اهل سنت را نیز دیده ام که این حالت را تجربه نموده اند )
یهودیان در این زمان یعنی غروب جمعه جشن شبات شالوم שבת שלום (سلام شنبه ) می گیرند
و در صبح شنبه برای نماز صبح یا تفیلا شحریت (תפילה שהרית ) در کنیسه های خود جمع می شوند تا موعودشان یعنی دجال ظهور نماید
چرا موعودشان دجال شنبه ظهور می نماید ?
چون که شنبه رنگش سیاه بود و نحس اکبر و ظلمت وجودی دجال با ظلمت شنبه تطابق دارد
#شنبه
#زحل
# زهره
#جمعه
@ soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
اما جمعه در نزد علمای علوم غریبه و نجوم به کوکب زهره منسوب است و زهره در نزد این علما سعد اصغر است
و زهره را از آن جهت زهره گویند که در آسمان بسیار درخشنده است از ریشه زهر
است مانند کلمه زهرا که لقب حضرت فاطمه س است یعنی درخشنده
و رنگ روز جمعه سفید است روز جمعه برای مسلمانان عید است زیرا روز ظهور حضرت مهدی (ع) خواهد بود و مسلمانان از شب جمعه یعنی غروب پنج شنبه به استقبال آن می روند
اما هنگامی که در جمعه آفتاب غروب می نماید حتما بسیاری متوجه شده اند که بسیار حالت غم انگیزی ایجاد می شود
معروف است که غروب جمعه دلگیر است
برای آن عده ای این دلیل را نقل می نمایند که چون دل حضرت صاحب الزمان می گیرد و ظهور انجام نشد غروب جمعه غم انگیز است شاید این نقل درست باشد
اما دلیل دیگری نیز دارد و آن این است که روز شنبه منسوب به کوکب زحل است و غیب الغیوب و رنگ آن سیاه و زحل را علمای نجوم نحس اکبر می دانند
و شنبه یا شبات שבת عید یهودیان است و روز ظهور منجی آنان که از نظر ما دجال است
یعنی دقیقا در غروب جمعه زمانی که شیعیان دل هایشان بدون آن که بدانند می گیرد (بنده بسیاری از اهل سنت را نیز دیده ام که این حالت را تجربه نموده اند )
یهودیان در این زمان یعنی غروب جمعه جشن شبات شالوم שבת שלום (سلام شنبه ) می گیرند
و در صبح شنبه برای نماز صبح یا تفیلا شحریت (תפילה שהרית ) در کنیسه های خود جمع می شوند تا موعودشان یعنی دجال ظهور نماید
چرا موعودشان دجال شنبه ظهور می نماید ?
چون که شنبه رنگش سیاه بود و نحس اکبر و ظلمت وجودی دجال با ظلمت شنبه تطابق دارد
#شنبه
#زحل
# زهره
#جمعه
@ soltannasir
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 4 }
{ مسبحات و چاکراها }
ادامه ...👇👇👇
در درس پیشین گفته شد که مسبحات نقش مهمی در پاکسازی و طهارت روح و جان دارند . و گفته شد که معصومین بر قرائت مسبحات پیش از خواب مداومت داشته اند و بدان توصیه نموده اند .
همچنین گفته شد که بین علما بر سر عدد مسبحات اختلاف است ! بیشتر علما اعتقاد دارند که تعداد مسبحات 5 است (حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن ) و آیت الله سیدعلی قاضی اعتقاد بر این داشتند که مسبحات شش است و سوره مبارکه اعلی هم جزء مسبحات است .
آشنایان با مباحث عرفان شرقی و چاکرا سیستم بخوبی می دانند که در این روش ها چاکراهای هفت گانه را با روش های گوناگون پاکسازی می نمایند .
بر همین اساس است که فقیر را نظر بر این است که مسبحات اصلی هفت می باشند . و سوره الاسراء هم جزء مسبحات می باشد . عدد هفت هماهنگی کاملی با هفت چاکرا و هفت کوکب و هفت لطیفه و روزهای هفته و غیره دارد .
پیشتر در باب تطابق چرخه 9 چاکرا با زندگی رسول الله (ص) سخن گفتیم . حال با توجه به آن دروس می توان گفت که از بین مسبحات هفت گانه سوره الاسراء متعلق به چاکرای هفتم ( ساهاسرا یا تاج )می باشد .
الله تبارک تعالی این سوره را با کلمه سبحان شروع نموده است : 👇👇
{ «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ »
(آیه 1 سوره مبارکه الاسراء)
«منزه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا از نشانه هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست»}
کلمه سبحان اسم مصدر از ماده تسبیح به معنای تنزیه است .
در سایر مسبحات از صیغه ماضی و مضارع و امر استفاده شده است . اما اینجا از سبحان (اسم مصدر ) استفاده شده است . زیرا چاکرای هفت ذاتش پاک است .
و پیشتر گفتیم که در دوره هفتم(سن 43الی49 ) زندگانی رسول الله(ص) بوده که حضرتش اولین بار به معراج رفته است .
و ابتدای سوره الاسراء نیز اشاره به داستان معراج رسول الله(ص) دارد .
از سویی دیگر می دانیم نام دیگر سوره مبارکه الاسراء ، سوره بنی اسرائیل است . همچنین می دانیم که در نجوم احکامی کوکب دین یهودیان نیز زحل می باشد . و از طرفی دیگر کوکب زحل هفتمین کوکب بر طبق نظام فلکیات قدیم می باشد . و چاکرای هفتم هم بنا به تقسیم بندی آشنایان با چاکرا سیستم بیشترمنسوب به کوکب زحل است .
از سویی دیگر معراج به آسمان از مسجد الاقصی شروع شده که متعلق به انبیای بنی اسرائیل بوده است .
بنا به نظام فلکیات قدیم می توان گفت که خود مسجدالاقصی نیز که در خاک فلسطین قرار دارد . منسوب به کوکب زحل است هر چند که در اقلیم مریخ قرار دارد . و شاید بدین خاطر معراج به آسمان از مسجدالاقصی انجام شده است !
همچنین الله تبارک تعالی در سوره الاسراء برای بنی اسرائیل خط و نشان کشیده است .
در آیات 4 الی 7 سوره مبارکه الاسراء آمده است : 👇
{ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا (4)
و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴)
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا (5)
پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان ] به جستجو درآيند و اين تهديد تحقق يافتنى است (۵)
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا (6)
پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶)
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (7)
اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در مسجد [تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند . (7)
ادامه دارد ...
#مسبحات #الاسراء #چاکرا #سبحان #زحل
@soltannasir
🌕🌖🌗🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓
{ پاسخ به سوالات 4 }
{ مسبحات و چاکراها }
ادامه ...👇👇👇
در درس پیشین گفته شد که مسبحات نقش مهمی در پاکسازی و طهارت روح و جان دارند . و گفته شد که معصومین بر قرائت مسبحات پیش از خواب مداومت داشته اند و بدان توصیه نموده اند .
همچنین گفته شد که بین علما بر سر عدد مسبحات اختلاف است ! بیشتر علما اعتقاد دارند که تعداد مسبحات 5 است (حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن ) و آیت الله سیدعلی قاضی اعتقاد بر این داشتند که مسبحات شش است و سوره مبارکه اعلی هم جزء مسبحات است .
آشنایان با مباحث عرفان شرقی و چاکرا سیستم بخوبی می دانند که در این روش ها چاکراهای هفت گانه را با روش های گوناگون پاکسازی می نمایند .
بر همین اساس است که فقیر را نظر بر این است که مسبحات اصلی هفت می باشند . و سوره الاسراء هم جزء مسبحات می باشد . عدد هفت هماهنگی کاملی با هفت چاکرا و هفت کوکب و هفت لطیفه و روزهای هفته و غیره دارد .
پیشتر در باب تطابق چرخه 9 چاکرا با زندگی رسول الله (ص) سخن گفتیم . حال با توجه به آن دروس می توان گفت که از بین مسبحات هفت گانه سوره الاسراء متعلق به چاکرای هفتم ( ساهاسرا یا تاج )می باشد .
الله تبارک تعالی این سوره را با کلمه سبحان شروع نموده است : 👇👇
{ «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ »
(آیه 1 سوره مبارکه الاسراء)
«منزه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا از نشانه هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست»}
کلمه سبحان اسم مصدر از ماده تسبیح به معنای تنزیه است .
در سایر مسبحات از صیغه ماضی و مضارع و امر استفاده شده است . اما اینجا از سبحان (اسم مصدر ) استفاده شده است . زیرا چاکرای هفت ذاتش پاک است .
و پیشتر گفتیم که در دوره هفتم(سن 43الی49 ) زندگانی رسول الله(ص) بوده که حضرتش اولین بار به معراج رفته است .
و ابتدای سوره الاسراء نیز اشاره به داستان معراج رسول الله(ص) دارد .
از سویی دیگر می دانیم نام دیگر سوره مبارکه الاسراء ، سوره بنی اسرائیل است . همچنین می دانیم که در نجوم احکامی کوکب دین یهودیان نیز زحل می باشد . و از طرفی دیگر کوکب زحل هفتمین کوکب بر طبق نظام فلکیات قدیم می باشد . و چاکرای هفتم هم بنا به تقسیم بندی آشنایان با چاکرا سیستم بیشترمنسوب به کوکب زحل است .
از سویی دیگر معراج به آسمان از مسجد الاقصی شروع شده که متعلق به انبیای بنی اسرائیل بوده است .
بنا به نظام فلکیات قدیم می توان گفت که خود مسجدالاقصی نیز که در خاک فلسطین قرار دارد . منسوب به کوکب زحل است هر چند که در اقلیم مریخ قرار دارد . و شاید بدین خاطر معراج به آسمان از مسجدالاقصی انجام شده است !
همچنین الله تبارک تعالی در سوره الاسراء برای بنی اسرائیل خط و نشان کشیده است .
در آیات 4 الی 7 سوره مبارکه الاسراء آمده است : 👇
{ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا (4)
و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴)
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا (5)
پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان ] به جستجو درآيند و اين تهديد تحقق يافتنى است (۵)
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا (6)
پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶)
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (7)
اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در مسجد [تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند . (7)
ادامه دارد ...
#مسبحات #الاسراء #چاکرا #سبحان #زحل
@soltannasir
🌕🌖🌗🌓🌓🌓🌓🌓🌓🌓
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 12 }
{ مسبحات و چاکراها 9 }
ادامه ...👇👇👇
دقت در آیات 11 الی 14 نشان می دهد که الله تبارک تعالی پس از این که بشارت ظهور امام عصر( عجل الله) و غلبه اسلام. بر سایر ادیان را در آیه 9 سوره مبارکه صف داد .
در ادامه در آیه 10 می فرماید که شما را دلیل باشم بر تجارتی نیکو که شما را از عذابی سخت نجات دهد .
همانگونه که بیان شد تجارت نیکو به یک معنا پذیرش ولایت شاه اولیا امام علی بن ابی طالب(ع) است . اما با اینحال در ابتدای سلطان نصیر گفتیم که نام مبارک سلطان نصیر از یک سو منسوب به امام علی بن ابی طالب (ع) و از سویی منسوب به حضرت مولانا صاحب الامر و صاحب الزمان (ع) می باشد .
و دایره ولایت خاصه محمدی با حضرت امیرالمومنین (ع) شروع و با حضرت صاحب الامر (عجل الله). به پایان می رسد .
بنابراین نقطه شروع و پایانی دایره در حقیقت با یکدیگر اتحاد دارند .
به همین دلیل هر دو بزرگوار صاحب ذوالفقار می باشند . و هر دو خلیفه مسلمین و دارای حکومت ظاهری می باشند.
مرکز حکومت حضرت صاحب الامر (ع) نیز شهر کوفه در کشور عراق خواهد بود .همانگونه که حکومت جد بزرگوارش امام علی بن ابی طالب (ع) کوفه بوده است .
با توجه به مطالب گفته شده می توانیم بگوییم که تجارت نیکو اشاره شده در آیه 10 _با توجه به اینکه در آیه 9 اشاره به ظهور امام عصر و غلبه دین اسلام بر همه ادیان شده است . _این تجارت نیکو نیز پذیرش ولایت حضرتش می باشد .
زیرا در آیه 11 و 12 اشاره شده که به خدا و فرستاده او ( یعنی حضرت صاحب الامر )بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد نمایید تا شما راببخشاید و و به بوستان هایی وارد نماید که زیر درختان آن نهر ها جاری است . و خانه های آن بوستان👈 پاک است . این است رستگاری بزرگ .
سپس الله تبارک تعالی در ادامه در آیه 13 گروندگان به حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله) را به پیروزی نزدیک بشارت می دهد .
در ادامه در آیه 14 داستان عیسی (ع) و حواریون می آید .
و ما می دانیم که چند وقت پس از ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله ) حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله از آسمان برای نصرت دین خدا نزول می نمایند .
اما عزیران دقت نمودید در تمامی بخش های سوره مبارکه صف شما صفت کوکب عطارد یعنی بشارت را مشاهده می نمایید . بشارت به آمدن رسول خاتم توسط عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله و بشارت به ظهور حضرت مولانا صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) و بشارت به پیروزی حضرتش بر دشمنانش یعنی سپاهیان تاریکی و کفار و مشرکین و بنی اسرائیل
در تمامی بخش های این سوره کاملا مشهود است .
نام سوره مبارکه صف از آیه 4 این سوره مبارکه اخذ شده است : 👇👇👇
{ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (4)
در حقيقت خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او جهاد می کنند ( می کشند )صف در صف چنانكه گويى بنايى ريخته شده از 👈سرب 👉هستند . (4) }
ممکن است سوال پیش بیاید که سرب فلز منسوب به کوکب زحل است ? وجود آن در سوره منسوب به عطارد چیست ?
شواهدی بسیاری ارائه شد که نشان داد که سوره صف منسوب به کوکب عطارد است . اما علت وجود فلز سرب که نشانه کوکب زحل است در این آیه چیست ?!
ابتدا باید بدانیم که در بسیاری از اساطیر زحل پدر خدای می باشد و رئیس خدایان که کم کم نقش خویش را به مشتری می دهد . و چون زحل رییس خدایان است و عطارد پیک خدایان و همچنین خدای سخنوری ، پیام زحل توسط عطارد پخش می شود .
در عالم انسانی نیز گفته شد که زحل منسوب به چاکرای هفتم است . و محل آن مغز می باشد و کوکب عطارد منسوب به چاکرای گلو و عضو آن حنجره و زبان است .
و در عالم انسانی زبان(عطارد ) پیک سخنگوی مغز (زحل) است .
شما در سوره مبارکه صف(عطارد) در آیه 9 بشارت ظهور حضرت مهدی (عجل الله) را مشاهده می نمایید و در سوره الاسراء(زحل) در آیه 81 « و قل جاء الحق ...» ظهور انجام شده است .
از سویی دیگر در نجوم احکامی زحل حکیم سیارات و کوکب مربی و استاد است . که البته استاد سختگیری نیز می باشد که سازنده است . و گاه برای ساخت یک سازه جدید محبور به خرابی سازه های پیشین می شود . تا از پایه سازه ها را محکم و سخت بنا نماید .
به طوریکه آن سازه سال ها استحکام و دوام داشته باشد .
ادامه دارد ...
#صاحب_الامر(ع) #عیسی_بن_مریم(ع) #مسبحات #چاکرا #زحل #عطارد
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
{ پاسخ به سوالات 12 }
{ مسبحات و چاکراها 9 }
ادامه ...👇👇👇
دقت در آیات 11 الی 14 نشان می دهد که الله تبارک تعالی پس از این که بشارت ظهور امام عصر( عجل الله) و غلبه اسلام. بر سایر ادیان را در آیه 9 سوره مبارکه صف داد .
در ادامه در آیه 10 می فرماید که شما را دلیل باشم بر تجارتی نیکو که شما را از عذابی سخت نجات دهد .
همانگونه که بیان شد تجارت نیکو به یک معنا پذیرش ولایت شاه اولیا امام علی بن ابی طالب(ع) است . اما با اینحال در ابتدای سلطان نصیر گفتیم که نام مبارک سلطان نصیر از یک سو منسوب به امام علی بن ابی طالب (ع) و از سویی منسوب به حضرت مولانا صاحب الامر و صاحب الزمان (ع) می باشد .
و دایره ولایت خاصه محمدی با حضرت امیرالمومنین (ع) شروع و با حضرت صاحب الامر (عجل الله). به پایان می رسد .
بنابراین نقطه شروع و پایانی دایره در حقیقت با یکدیگر اتحاد دارند .
به همین دلیل هر دو بزرگوار صاحب ذوالفقار می باشند . و هر دو خلیفه مسلمین و دارای حکومت ظاهری می باشند.
مرکز حکومت حضرت صاحب الامر (ع) نیز شهر کوفه در کشور عراق خواهد بود .همانگونه که حکومت جد بزرگوارش امام علی بن ابی طالب (ع) کوفه بوده است .
با توجه به مطالب گفته شده می توانیم بگوییم که تجارت نیکو اشاره شده در آیه 10 _با توجه به اینکه در آیه 9 اشاره به ظهور امام عصر و غلبه دین اسلام بر همه ادیان شده است . _این تجارت نیکو نیز پذیرش ولایت حضرتش می باشد .
زیرا در آیه 11 و 12 اشاره شده که به خدا و فرستاده او ( یعنی حضرت صاحب الامر )بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد نمایید تا شما راببخشاید و و به بوستان هایی وارد نماید که زیر درختان آن نهر ها جاری است . و خانه های آن بوستان👈 پاک است . این است رستگاری بزرگ .
سپس الله تبارک تعالی در ادامه در آیه 13 گروندگان به حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله) را به پیروزی نزدیک بشارت می دهد .
در ادامه در آیه 14 داستان عیسی (ع) و حواریون می آید .
و ما می دانیم که چند وقت پس از ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله ) حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله از آسمان برای نصرت دین خدا نزول می نمایند .
اما عزیران دقت نمودید در تمامی بخش های سوره مبارکه صف شما صفت کوکب عطارد یعنی بشارت را مشاهده می نمایید . بشارت به آمدن رسول خاتم توسط عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله و بشارت به ظهور حضرت مولانا صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) و بشارت به پیروزی حضرتش بر دشمنانش یعنی سپاهیان تاریکی و کفار و مشرکین و بنی اسرائیل
در تمامی بخش های این سوره کاملا مشهود است .
نام سوره مبارکه صف از آیه 4 این سوره مبارکه اخذ شده است : 👇👇👇
{ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (4)
در حقيقت خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او جهاد می کنند ( می کشند )صف در صف چنانكه گويى بنايى ريخته شده از 👈سرب 👉هستند . (4) }
ممکن است سوال پیش بیاید که سرب فلز منسوب به کوکب زحل است ? وجود آن در سوره منسوب به عطارد چیست ?
شواهدی بسیاری ارائه شد که نشان داد که سوره صف منسوب به کوکب عطارد است . اما علت وجود فلز سرب که نشانه کوکب زحل است در این آیه چیست ?!
ابتدا باید بدانیم که در بسیاری از اساطیر زحل پدر خدای می باشد و رئیس خدایان که کم کم نقش خویش را به مشتری می دهد . و چون زحل رییس خدایان است و عطارد پیک خدایان و همچنین خدای سخنوری ، پیام زحل توسط عطارد پخش می شود .
در عالم انسانی نیز گفته شد که زحل منسوب به چاکرای هفتم است . و محل آن مغز می باشد و کوکب عطارد منسوب به چاکرای گلو و عضو آن حنجره و زبان است .
و در عالم انسانی زبان(عطارد ) پیک سخنگوی مغز (زحل) است .
شما در سوره مبارکه صف(عطارد) در آیه 9 بشارت ظهور حضرت مهدی (عجل الله) را مشاهده می نمایید و در سوره الاسراء(زحل) در آیه 81 « و قل جاء الحق ...» ظهور انجام شده است .
از سویی دیگر در نجوم احکامی زحل حکیم سیارات و کوکب مربی و استاد است . که البته استاد سختگیری نیز می باشد که سازنده است . و گاه برای ساخت یک سازه جدید محبور به خرابی سازه های پیشین می شود . تا از پایه سازه ها را محکم و سخت بنا نماید .
به طوریکه آن سازه سال ها استحکام و دوام داشته باشد .
ادامه دارد ...
#صاحب_الامر(ع) #عیسی_بن_مریم(ع) #مسبحات #چاکرا #زحل #عطارد
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 13}
{ مسبحات و چاکرا 10}
ادامه ...👇👇👇
اما وجهی دیگر نیز می توان برای تأویل آیه 4 سوره صف ذکر نمود : 👇👇
{ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (4)
در حقيقت خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او جهاد می کنند ( می کشند ) صف در صف چنانكه گويى بنايى ريخته شده از 👈سرب 👉هستند .(4) }
برای تفسیر آیه نگاهی به نجوم احکامی می اندازیم .
می دانیم که تیر یا عطارد کوکب منسوب به برج جوزا و سنبله است .
اما با اینحال می دانیم که نام برج سرطان (خرچنگ ) تیر (عطارد ) است .
و عده ای از محققین و علاقه مندان به علم نجوم احکامی همواره در باب این نام گذاری متحیر بوده اند . که چرا برج سرطان را به نام تیر(عطارد) می نامند .
عده ای نام برج سرطان را تیشتر(شباهنگ) می دانند . ( در آینده در باب آن توضیح داده خواهد شد )
منجمین احکامی برج سرطان را دلیل بر سینه و پستان و پهلو و شش و سپرز(طحال) دانسته اند . (المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 انتشارات میراث مکتوب )
اکثر محققین علم نجوم احکامی محل برج سرطان را سینه گرفته اند.
آنچه این بزرگواران گفته اند بسیار قابل توجه است اما شما عزیزان خود نکات را پیدا نمایید و در باب علوم محقق باشید مقلد صرف نباشید .
حال عزیزان به ساختمان دستگاه تنفسی خویش دقت نمایید .
دستگاه تنفسی شامل دو بخش فوقانی و تحتانی است . دستگاه فوقانی از بینی، حلق، لوزه ها و آدنوئیدها و حنجره تشکیل شده است.
دستگاه تنفسی تحتانی از نای، نایژه ها، نایژک ها،کیسه های هوایی و ریه ها تشکیل شده است .
با کمی دقت به ساختار دستگاه تنفسی شما شکلی شبیه به خرچنگی وارونه را مشاهده می نمایید .
سر این خرچنگ انتهای نای (لوله تنفسی ) است . و دستان این خرچنگ نایژه هایی است که وارد ریه ها شده است . انتهای دم این خرچنگ دقیقا حفره های سینوسی است که در استخوان جمجمه قرار دارد و به بینی متصل است .
حال شما عزیزان دقت نمایید . علتی که برج سرطان به نام تیر نامیده می شود . این است که مرکز انرژیایی چاکرای گلو که منسوب به کوکب عطارد است . در مرکز برج سرطان قرار دارد .( این نظریه با توجه به عالم صغیر بودن انسان است )
گفته شد بنا به نظر عده ای از منجمین سپرز (طحال) منسوب به برج سرطان است .
از سویی دیگر سپرز ( طحال ) به کوکب زحل منتسب می باشد .
چنانچه در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم درباره منسوبات کوکب زحل در بدن آمده است : 👇👇👇
{ زحل سلطان است ور گوش و شق راست و سپرز(طحال ) و هر چه در اندرون باشد . } ( المدخل صفحه 91)
حال عزیزان توجه نمایید اطبا در طب سنتی می گویند طحال مرکز تولید ماده سودا است . و سودا سرد و خشک است . که این صفت کوکب زحل است.زیرا زحل سرد و خشک به افراط است .
از سویی دیگر فلز سرب نیز در علم کیمیا سرد و خشک است . و بدین خاطر منسوب به کوکب زحل است .
همچنین اطبا اعتقاد بر این دارند که افزایش زیاد سودا در خون موجب بیماری👈 سرطان می شود .
عزیزان به ارتباط طحال با برج سرطان و کوکب زحل و. اشاره به کلمه سرب ( مرصوص) که فلز منسوب به کوکب زحل است و در سوره مبارکه صف آمده است دقت نمایید . همچنین به تولید سودا توسط طحال که خود عامل سرطان بنا به نظر اطبای طب سنتی است .دقت نمایید و ارتباطات را در یابید .
اما حال نگاه به آیه از وجهی دیگر :?
عزیزان دقت نمایید سرطان ( خرچنگ ) از بینی تا نایژه ها را شامل می شد .
نام برج سرطان تیر (عطارد ) بود .
حال به یاد بیاورید سوره صف منسوب به چاکرای گلو و منسوب به کوکب عطارد می باشد . در ادامه به یاد بیاورید که محل قرار گیری چاکرای گلو برج سرطان است .
در آیه اشاره به سرب شده است !
می دانیم که سرب از طریق تنفس و عبور از دستگاه تنفسی وارد ریه ها می شود . به واقع سرب از برج سرطان و مرکز انرژیایی عطارد عبور می نماید و وارد خون می شود .
از سویی دیگر می دانیم که بنا به یافته دانشمندان طب جدید سرب عامل ایجاد سرطان می باشد . از سویی دیگر می دانیم که سلول های سرطانی موجود در خون توسط لنفوسیت های نوع T شناسایی و نابود می شوند .
لنفوسیت های T هنگامی که یک عامل سرطانی را شناسایی می نمایند . مقابل وی 👈صف می بندند و وی را به قتل می رسانند .
و این مسئله نیز با آیه 4 سوره مبارکه صف تا
👈حدودی تطابق دارد .
#سرطان #مسبحات #زحل #تیر #عطارد #صف
@soltannasir
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
{ پاسخ به سوالات 13}
{ مسبحات و چاکرا 10}
ادامه ...👇👇👇
اما وجهی دیگر نیز می توان برای تأویل آیه 4 سوره صف ذکر نمود : 👇👇
{ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (4)
در حقيقت خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او جهاد می کنند ( می کشند ) صف در صف چنانكه گويى بنايى ريخته شده از 👈سرب 👉هستند .(4) }
برای تفسیر آیه نگاهی به نجوم احکامی می اندازیم .
می دانیم که تیر یا عطارد کوکب منسوب به برج جوزا و سنبله است .
اما با اینحال می دانیم که نام برج سرطان (خرچنگ ) تیر (عطارد ) است .
و عده ای از محققین و علاقه مندان به علم نجوم احکامی همواره در باب این نام گذاری متحیر بوده اند . که چرا برج سرطان را به نام تیر(عطارد) می نامند .
عده ای نام برج سرطان را تیشتر(شباهنگ) می دانند . ( در آینده در باب آن توضیح داده خواهد شد )
منجمین احکامی برج سرطان را دلیل بر سینه و پستان و پهلو و شش و سپرز(طحال) دانسته اند . (المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 انتشارات میراث مکتوب )
اکثر محققین علم نجوم احکامی محل برج سرطان را سینه گرفته اند.
آنچه این بزرگواران گفته اند بسیار قابل توجه است اما شما عزیزان خود نکات را پیدا نمایید و در باب علوم محقق باشید مقلد صرف نباشید .
حال عزیزان به ساختمان دستگاه تنفسی خویش دقت نمایید .
دستگاه تنفسی شامل دو بخش فوقانی و تحتانی است . دستگاه فوقانی از بینی، حلق، لوزه ها و آدنوئیدها و حنجره تشکیل شده است.
دستگاه تنفسی تحتانی از نای، نایژه ها، نایژک ها،کیسه های هوایی و ریه ها تشکیل شده است .
با کمی دقت به ساختار دستگاه تنفسی شما شکلی شبیه به خرچنگی وارونه را مشاهده می نمایید .
سر این خرچنگ انتهای نای (لوله تنفسی ) است . و دستان این خرچنگ نایژه هایی است که وارد ریه ها شده است . انتهای دم این خرچنگ دقیقا حفره های سینوسی است که در استخوان جمجمه قرار دارد و به بینی متصل است .
حال شما عزیزان دقت نمایید . علتی که برج سرطان به نام تیر نامیده می شود . این است که مرکز انرژیایی چاکرای گلو که منسوب به کوکب عطارد است . در مرکز برج سرطان قرار دارد .( این نظریه با توجه به عالم صغیر بودن انسان است )
گفته شد بنا به نظر عده ای از منجمین سپرز (طحال) منسوب به برج سرطان است .
از سویی دیگر سپرز ( طحال ) به کوکب زحل منتسب می باشد .
چنانچه در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم درباره منسوبات کوکب زحل در بدن آمده است : 👇👇👇
{ زحل سلطان است ور گوش و شق راست و سپرز(طحال ) و هر چه در اندرون باشد . } ( المدخل صفحه 91)
حال عزیزان توجه نمایید اطبا در طب سنتی می گویند طحال مرکز تولید ماده سودا است . و سودا سرد و خشک است . که این صفت کوکب زحل است.زیرا زحل سرد و خشک به افراط است .
از سویی دیگر فلز سرب نیز در علم کیمیا سرد و خشک است . و بدین خاطر منسوب به کوکب زحل است .
همچنین اطبا اعتقاد بر این دارند که افزایش زیاد سودا در خون موجب بیماری👈 سرطان می شود .
عزیزان به ارتباط طحال با برج سرطان و کوکب زحل و. اشاره به کلمه سرب ( مرصوص) که فلز منسوب به کوکب زحل است و در سوره مبارکه صف آمده است دقت نمایید . همچنین به تولید سودا توسط طحال که خود عامل سرطان بنا به نظر اطبای طب سنتی است .دقت نمایید و ارتباطات را در یابید .
اما حال نگاه به آیه از وجهی دیگر :?
عزیزان دقت نمایید سرطان ( خرچنگ ) از بینی تا نایژه ها را شامل می شد .
نام برج سرطان تیر (عطارد ) بود .
حال به یاد بیاورید سوره صف منسوب به چاکرای گلو و منسوب به کوکب عطارد می باشد . در ادامه به یاد بیاورید که محل قرار گیری چاکرای گلو برج سرطان است .
در آیه اشاره به سرب شده است !
می دانیم که سرب از طریق تنفس و عبور از دستگاه تنفسی وارد ریه ها می شود . به واقع سرب از برج سرطان و مرکز انرژیایی عطارد عبور می نماید و وارد خون می شود .
از سویی دیگر می دانیم که بنا به یافته دانشمندان طب جدید سرب عامل ایجاد سرطان می باشد . از سویی دیگر می دانیم که سلول های سرطانی موجود در خون توسط لنفوسیت های نوع T شناسایی و نابود می شوند .
لنفوسیت های T هنگامی که یک عامل سرطانی را شناسایی می نمایند . مقابل وی 👈صف می بندند و وی را به قتل می رسانند .
و این مسئله نیز با آیه 4 سوره مبارکه صف تا
👈حدودی تطابق دارد .
#سرطان #مسبحات #زحل #تیر #عطارد #صف
@soltannasir
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 70}
{ مسبحات و چاکراها 67}
ادامه ...👇
تا اینجا شواهدی مبنی بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس ارائه شد .
می دانیم که در فلکیات قدیم کوکب شمس ، در فلک چهارم قرار دارد . و سه فلک قمر و عطارد و زهره را در پایین خود و پنج فلک مریخ و مشتری و زحل و فلک ثوابت و فلک اطلس را در بالای خود دارد .
ممکن است سوال پیش بیاید که بر اساس فلکیات قدیم شمس تقریبا در میانه افلاک است . پس چرا سوره مبارکه «اعلی» به شمس منسوب شده است ?ّ
«اعلی » صیغه افعل تفضیل از ماده علو و به معنای بالاتر و برتر است .
بر اساس فلکیات قدیم ، فلک اطلس بالاترین فلک است . و میان افلاکی که دارای کوکب می باشند . فلک هفتم که کوکب آن زحل می باشد . بالاترین فلک می باشد ! با اینحال این سوال وجود دارد که چرا فلک شمس به اسم اعلی منسوب شده است ?
برای پاسخ به این سوال ابتدا نظر شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را از کتاب فصوص الحکم نقل می نماییم : 👇
{ فص حکمت قدوسی در کلمه ادریسی : 👇
علو و بلندی دو نسبت دارد : علو مکان و علو مرتبت ، علو مکان : « وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا = و او را به مقامی بلند بالا بردیم _ 57/مریم » و بالاترین 👈مکان ها مکانی است که آسیای عالم افلاک 👈بر گرد آن می چرخد و آن 👈فلک خورشید است و 👈 مقام روحانیت ادریس در آن است و تحت آن هفت فلک است و بالای آن نیز هفت فلک ، و آن پانزدهمین است . و آن که بالاتر از آن است فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک منازل و فلک اطلس [ فلک بروج ] و فلک کرسی و فلک عرش می باشد ، و آنچه پایین تر از آن است فلک زهره و فلک کاتب (عطارد) و فلک قمر و کره اثیر و کره هوا و کره آب و کره خاک می باشد .
پس از آن حیث که 👈 قطب افلاک است ، مکانش بالاتر است . اما علو مرتبت ما راست ، مرادم محمدیین است که خداوند فرمود : « و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست _ 35محمد » در این علو ، و او از مکان برتر است _ نه از مکانت _ و چون نفوس عمل کنندگان از ما هراس به خود راه دادند ،معیت را از پی آن فرمود : « و لن یترکم اعمالکم = و هرگز اعمالتان را نکاهد _36/ محمد » پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علو مکان ، به عمل و علو مکانت به علم .
سپس از جهت اشتراک با معیت تنزیه کرد و فرمود « سبح اسم ربک الاعلی = نام پروردگار والایت را تنزیه کن _1/اعلی » از این اشتراک معنوی ، و از شگفت ترین امور ، بالاترین موجودات بودن انسان است ، یعنی انسان کامل ، و علو بدو جز به تبعیت نسبت نمی یابد ، یا به مکان و یا به مکانت که عبارت از منزلت است . پس علو او به ذاتش نیست.
بنابراین او علیّ و بلند مرتبه به علو مکان و مکانت است ، پس علوّ آن دو را می باشد . علوّ مکان ، مانند : « الرحمن علی العرش استوی = خداوند رحمان بر عرش استوا یافت _ 5/ طه » و آن بالاترین مکان ها ، است و علوّ مکانت « کل شی هالک الا وجهه = هر چیزی هلاک است جز وجه او _88 /قصص » ، و : « الیه یرجع الامر کله = تمام کارها یکسره به او باز می گردد _123/هود » ، «ا اله مع الله = آیا با خدا خدایی دیگر است ? _60/نحل » و چون حق تعالی فرمود : « و رفعنا مکانا علیا = او را به مقامی بلند بالا بردیم _57/مریم » بلند بودن را صفتی برای مکان قرار داد . « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً = و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی قرار می دهم _30/بقره » این علوّ مکانت است ، و درباره فرشتگان فرمود : « أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ = بزرگی کردی یا از عالین بودی ? _ 75/ص» علوّ را برای فرشتگان قرار داد ، پس اگر از آن جهت بود که فرشتگانند ، تمام فرستگان می باید در این علو داخل می شدند ، و با این که در حد فرشتگی اشتراک داشتند ، فراگیر نشد ، می فهمیم که این در نزد خدا علو مکانت است . همین طور خلیفگان از مردمان ، اگر علوّشان به خلافت ، علوّ ذاتی باشد ، باید هر انسانی را باشد ، وچون فراگیر نیست دانستیم که آن علوّ مکانت راست . و «علیّ» از اسمای حسنای اوست . ... } (متن و ترجمه فصوص الحکم ابن عربی ترجمه محمد خواجوی صفحات 70 و 71)
ادامه دارد ...
#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #فصوص_الحکم #شمس #زحل #اعلی
@soltannasir
🌞☀️
{ پاسخ به سوالات 70}
{ مسبحات و چاکراها 67}
ادامه ...👇
تا اینجا شواهدی مبنی بر ارتباط سوره مبارکه اعلی با چاکرای خورشیدی و کوکب شمس ارائه شد .
می دانیم که در فلکیات قدیم کوکب شمس ، در فلک چهارم قرار دارد . و سه فلک قمر و عطارد و زهره را در پایین خود و پنج فلک مریخ و مشتری و زحل و فلک ثوابت و فلک اطلس را در بالای خود دارد .
ممکن است سوال پیش بیاید که بر اساس فلکیات قدیم شمس تقریبا در میانه افلاک است . پس چرا سوره مبارکه «اعلی» به شمس منسوب شده است ?ّ
«اعلی » صیغه افعل تفضیل از ماده علو و به معنای بالاتر و برتر است .
بر اساس فلکیات قدیم ، فلک اطلس بالاترین فلک است . و میان افلاکی که دارای کوکب می باشند . فلک هفتم که کوکب آن زحل می باشد . بالاترین فلک می باشد ! با اینحال این سوال وجود دارد که چرا فلک شمس به اسم اعلی منسوب شده است ?
برای پاسخ به این سوال ابتدا نظر شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را از کتاب فصوص الحکم نقل می نماییم : 👇
{ فص حکمت قدوسی در کلمه ادریسی : 👇
علو و بلندی دو نسبت دارد : علو مکان و علو مرتبت ، علو مکان : « وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا = و او را به مقامی بلند بالا بردیم _ 57/مریم » و بالاترین 👈مکان ها مکانی است که آسیای عالم افلاک 👈بر گرد آن می چرخد و آن 👈فلک خورشید است و 👈 مقام روحانیت ادریس در آن است و تحت آن هفت فلک است و بالای آن نیز هفت فلک ، و آن پانزدهمین است . و آن که بالاتر از آن است فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک منازل و فلک اطلس [ فلک بروج ] و فلک کرسی و فلک عرش می باشد ، و آنچه پایین تر از آن است فلک زهره و فلک کاتب (عطارد) و فلک قمر و کره اثیر و کره هوا و کره آب و کره خاک می باشد .
پس از آن حیث که 👈 قطب افلاک است ، مکانش بالاتر است . اما علو مرتبت ما راست ، مرادم محمدیین است که خداوند فرمود : « و انتم الاعلون و الله معکم = شما برترید و خداوند با شماست _ 35محمد » در این علو ، و او از مکان برتر است _ نه از مکانت _ و چون نفوس عمل کنندگان از ما هراس به خود راه دادند ،معیت را از پی آن فرمود : « و لن یترکم اعمالکم = و هرگز اعمالتان را نکاهد _36/ محمد » پس عمل ، مکان را می طلبد و علم ، مکانت و مرتبه را در خواست دارد ، بنابراین برای ما بین دو رفعت و بلندی جمع کرده است : علو مکان ، به عمل و علو مکانت به علم .
سپس از جهت اشتراک با معیت تنزیه کرد و فرمود « سبح اسم ربک الاعلی = نام پروردگار والایت را تنزیه کن _1/اعلی » از این اشتراک معنوی ، و از شگفت ترین امور ، بالاترین موجودات بودن انسان است ، یعنی انسان کامل ، و علو بدو جز به تبعیت نسبت نمی یابد ، یا به مکان و یا به مکانت که عبارت از منزلت است . پس علو او به ذاتش نیست.
بنابراین او علیّ و بلند مرتبه به علو مکان و مکانت است ، پس علوّ آن دو را می باشد . علوّ مکان ، مانند : « الرحمن علی العرش استوی = خداوند رحمان بر عرش استوا یافت _ 5/ طه » و آن بالاترین مکان ها ، است و علوّ مکانت « کل شی هالک الا وجهه = هر چیزی هلاک است جز وجه او _88 /قصص » ، و : « الیه یرجع الامر کله = تمام کارها یکسره به او باز می گردد _123/هود » ، «ا اله مع الله = آیا با خدا خدایی دیگر است ? _60/نحل » و چون حق تعالی فرمود : « و رفعنا مکانا علیا = او را به مقامی بلند بالا بردیم _57/مریم » بلند بودن را صفتی برای مکان قرار داد . « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً = و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی قرار می دهم _30/بقره » این علوّ مکانت است ، و درباره فرشتگان فرمود : « أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ = بزرگی کردی یا از عالین بودی ? _ 75/ص» علوّ را برای فرشتگان قرار داد ، پس اگر از آن جهت بود که فرشتگانند ، تمام فرستگان می باید در این علو داخل می شدند ، و با این که در حد فرشتگی اشتراک داشتند ، فراگیر نشد ، می فهمیم که این در نزد خدا علو مکانت است . همین طور خلیفگان از مردمان ، اگر علوّشان به خلافت ، علوّ ذاتی باشد ، باید هر انسانی را باشد ، وچون فراگیر نیست دانستیم که آن علوّ مکانت راست . و «علیّ» از اسمای حسنای اوست . ... } (متن و ترجمه فصوص الحکم ابن عربی ترجمه محمد خواجوی صفحات 70 و 71)
ادامه دارد ...
#مسبحات #چاکرا #ادریس(ع) #فصوص_الحکم #شمس #زحل #اعلی
@soltannasir
🌞☀️
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 104 }
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 4 }
ادامه ...👇
در متون تبتی اشاره به این مسئله شده که آخرین رام کننده باد ، از تبت بلند خواهد شد .
در متون ایرانی سام گرشاسپ گیسور مجعد موی ، رام کننده باد دانسته شده است . که ایرانی است و از دشت پیشانسه بلند خواهد شد .
اکثر محققین محل دشت پیشانسه را در شرق ایران و حدود افغانستان امروزی می دانند . بعضی نیز محل آن را در دامنه رشته کوه البرز می دانند . ( بررسی این موارد ان شاءالله در سالی که سلطان نصیر به ایستگاه پایانی خویش برسد )
اما عده ای از فقیر پرسیدند که این مطالب به چه دردی می خورد و کاربرد آن چیست ? 😊
فرض نمایید بخواهیم بین دو فرد یا دو کشور ایجاد جنگ نماییم برای این کار چه لازم است ? باید آتش تولید نماییم .
آتش چگونه ایجاد می شود ? در طبیعت آتش با برخورد دو سنگ آتش زنه و یا با کمک اصطحکاک دو چوب ایجاد می شود .
بنابراین دو شیء که جنس زمین( خاک ) دارند . با هم برخورد می نمایند . آتش ایجاد می نمایند .
برای اینکار یک بار اسم دو شخص را با نام مادر هر کدامشان در کنار هم می نویسیم . و با یکدیگر امتزاج می دهیم . و سپس تکسیر می نماییم .
و عملیات لازم را بر روی آن انجام می دهیم .
اما با اینکار فقط برخورد و امتزاج ایجاد می شود . آتش ایجاد نمی شود . چرا ?
چون برای ایجاد آتش لازم است چوب یا سنگ 👈تر نباشد .
پس تری اسامی را از دایره اهطم خشک می نماییم .
چگونه ?
حروف بادی را که گرم و تر هست با ترقی دادن به حروف آتشی هم رتبه خشک می نماییم .
و حروف آبی را که سرد و تر هست با تنزل به حروف خاکی. هم رتبه خشک می نماییم .
بار دیگر را بسط تمازج می دهیم . و حروف را بار دیگر تکسیر می نماییم . و اعمال لازم را انجام می دهیم .
برای تولید آتش لازم است که هوا بارانی نباشد زیرا آتش را خاموش می نماید .
همچنین در ابتدا لازم است که باد نیز نوزد ، زیرا که آتش را خاموش می نماید .
پس باید نگاه نماییم به شرایط نجومی ، که کواکب آبی نظیر زهره و قمر و بادی مشتری در حالت قوت نباشند . و در عوض کوکب زحل و مریخ در حالت مقابله و تربیع باشند . چرا ?
زیرا هم برای ایجاد آتش ، باید شیئ ای که طبع آن خاکی است . نظیر چوب و زغال سنگ و نفت و ... بسوزد و هم اینکه در جنگ ، آهن که در نجوم احکامی منسوب به کوکب مریخ است . بر بدن که از جنس خاک است فرود می آید . بنابراین حالت مقابله و تربیع زحل و مریخ برای ما مناسب است . زیرا هدف ما روشن نمودن آتش جنگ و اختلاف است . 😊
زمان مناسب عمل چه روزی است ?
روز سه شنبه زیرا روز کوکب مریخ است . و در ساعت مریخ
اگر مقابله زحل و مریخ در روزی غیر سه شنبه بود چه کنیم ?
عمل را در روز مقابله و یا تربیع انجام می دهیم . اما در ساعت مریخ .
حال فرض نمایید شعله اولیه اختلاف و دعوا و جنگ ایجاد شد .
برای تقویت شعله برای آنکه به جنگ فیظیکی منجر شود به چه نیاز داریم ?
به باد
اما بار دیگر اسامی را بسط تمازج می دهیم اما چگونه ?
حروف آتشی را به حال خود می گذاریم .
حروف بادی را نیز به حال خود می گذاریم. چرا ?
زیرا به باد نیاز داریم.
حروف خاکی را نیز به حال خود می گذاریم . چرا ?
چون آتش نیاز به سوخت زمینی و خاکی دارد .
اما حروف آبی را علی القاعده به حروف هم رتبه بادی از دایره اهطمی ترقی می دهیم .
اما این جمله کامل نیست . زیرا باید به اسامی دقت نماییم و نسبت طبایع آن را بسنجیم . اگر حروف بادی و آتش زیاد بود . باید بخشی از حروف آبی را به خاکی تنزل دهیم . وگرنه با اتمام سوخت آتش ادامه دار نخواهد بود و فروکش می نماید .
برای انجام این عمل کواکب باید در چه وضعیتی باشند ?
ما نیاز به شعله ور شدن آتش جنگ داریم . آتشی که متعلق به کوکب مریخ است . شعله ور شدن آتش نیاز به چه دارد ? باد .
باد منسوب به کدام کوکب بود ? مشتری
در نتیجه مریخ و مشتری باید نسبت به هم در حالت سعد باشند نظیر تسدیس و تثلیث . از آنجایی که ممکن است در هنگام عمل عیناً در این حالت ها نباشند . اگر حالات این دو کوکب نزدیک به درجات تسدیس و تثلیث نیز باشد کفایت می نماید .
ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم . کواکب آبی ( زهره و قمر ) در حالت قوت نباشند .
روز مناسب عمل چه روزی است ? پنج شنبه روز منسوب به کوکب مشتری . و در ساعت مشتری ، زیرا ما برای شعله ور تر شدن آتش نیاز به ایجاد باد داریم .
ادامه دارد ...
#مشتری #باد #جنگ #آتش #مریخ #زحل #تربیع #مقابله
@soltannasir
💨🔥🌪☄
{ پاسخ به سوالات 104 }
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 4 }
ادامه ...👇
در متون تبتی اشاره به این مسئله شده که آخرین رام کننده باد ، از تبت بلند خواهد شد .
در متون ایرانی سام گرشاسپ گیسور مجعد موی ، رام کننده باد دانسته شده است . که ایرانی است و از دشت پیشانسه بلند خواهد شد .
اکثر محققین محل دشت پیشانسه را در شرق ایران و حدود افغانستان امروزی می دانند . بعضی نیز محل آن را در دامنه رشته کوه البرز می دانند . ( بررسی این موارد ان شاءالله در سالی که سلطان نصیر به ایستگاه پایانی خویش برسد )
اما عده ای از فقیر پرسیدند که این مطالب به چه دردی می خورد و کاربرد آن چیست ? 😊
فرض نمایید بخواهیم بین دو فرد یا دو کشور ایجاد جنگ نماییم برای این کار چه لازم است ? باید آتش تولید نماییم .
آتش چگونه ایجاد می شود ? در طبیعت آتش با برخورد دو سنگ آتش زنه و یا با کمک اصطحکاک دو چوب ایجاد می شود .
بنابراین دو شیء که جنس زمین( خاک ) دارند . با هم برخورد می نمایند . آتش ایجاد می نمایند .
برای اینکار یک بار اسم دو شخص را با نام مادر هر کدامشان در کنار هم می نویسیم . و با یکدیگر امتزاج می دهیم . و سپس تکسیر می نماییم .
و عملیات لازم را بر روی آن انجام می دهیم .
اما با اینکار فقط برخورد و امتزاج ایجاد می شود . آتش ایجاد نمی شود . چرا ?
چون برای ایجاد آتش لازم است چوب یا سنگ 👈تر نباشد .
پس تری اسامی را از دایره اهطم خشک می نماییم .
چگونه ?
حروف بادی را که گرم و تر هست با ترقی دادن به حروف آتشی هم رتبه خشک می نماییم .
و حروف آبی را که سرد و تر هست با تنزل به حروف خاکی. هم رتبه خشک می نماییم .
بار دیگر را بسط تمازج می دهیم . و حروف را بار دیگر تکسیر می نماییم . و اعمال لازم را انجام می دهیم .
برای تولید آتش لازم است که هوا بارانی نباشد زیرا آتش را خاموش می نماید .
همچنین در ابتدا لازم است که باد نیز نوزد ، زیرا که آتش را خاموش می نماید .
پس باید نگاه نماییم به شرایط نجومی ، که کواکب آبی نظیر زهره و قمر و بادی مشتری در حالت قوت نباشند . و در عوض کوکب زحل و مریخ در حالت مقابله و تربیع باشند . چرا ?
زیرا هم برای ایجاد آتش ، باید شیئ ای که طبع آن خاکی است . نظیر چوب و زغال سنگ و نفت و ... بسوزد و هم اینکه در جنگ ، آهن که در نجوم احکامی منسوب به کوکب مریخ است . بر بدن که از جنس خاک است فرود می آید . بنابراین حالت مقابله و تربیع زحل و مریخ برای ما مناسب است . زیرا هدف ما روشن نمودن آتش جنگ و اختلاف است . 😊
زمان مناسب عمل چه روزی است ?
روز سه شنبه زیرا روز کوکب مریخ است . و در ساعت مریخ
اگر مقابله زحل و مریخ در روزی غیر سه شنبه بود چه کنیم ?
عمل را در روز مقابله و یا تربیع انجام می دهیم . اما در ساعت مریخ .
حال فرض نمایید شعله اولیه اختلاف و دعوا و جنگ ایجاد شد .
برای تقویت شعله برای آنکه به جنگ فیظیکی منجر شود به چه نیاز داریم ?
به باد
اما بار دیگر اسامی را بسط تمازج می دهیم اما چگونه ?
حروف آتشی را به حال خود می گذاریم .
حروف بادی را نیز به حال خود می گذاریم. چرا ?
زیرا به باد نیاز داریم.
حروف خاکی را نیز به حال خود می گذاریم . چرا ?
چون آتش نیاز به سوخت زمینی و خاکی دارد .
اما حروف آبی را علی القاعده به حروف هم رتبه بادی از دایره اهطمی ترقی می دهیم .
اما این جمله کامل نیست . زیرا باید به اسامی دقت نماییم و نسبت طبایع آن را بسنجیم . اگر حروف بادی و آتش زیاد بود . باید بخشی از حروف آبی را به خاکی تنزل دهیم . وگرنه با اتمام سوخت آتش ادامه دار نخواهد بود و فروکش می نماید .
برای انجام این عمل کواکب باید در چه وضعیتی باشند ?
ما نیاز به شعله ور شدن آتش جنگ داریم . آتشی که متعلق به کوکب مریخ است . شعله ور شدن آتش نیاز به چه دارد ? باد .
باد منسوب به کدام کوکب بود ? مشتری
در نتیجه مریخ و مشتری باید نسبت به هم در حالت سعد باشند نظیر تسدیس و تثلیث . از آنجایی که ممکن است در هنگام عمل عیناً در این حالت ها نباشند . اگر حالات این دو کوکب نزدیک به درجات تسدیس و تثلیث نیز باشد کفایت می نماید .
ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم . کواکب آبی ( زهره و قمر ) در حالت قوت نباشند .
روز مناسب عمل چه روزی است ? پنج شنبه روز منسوب به کوکب مشتری . و در ساعت مشتری ، زیرا ما برای شعله ور تر شدن آتش نیاز به ایجاد باد داریم .
ادامه دارد ...
#مشتری #باد #جنگ #آتش #مریخ #زحل #تربیع #مقابله
@soltannasir
💨🔥🌪☄
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 106 }
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزّل ومساوات 6 }
ادامه ...👇
بنابراین خاصیت نظام اقتصادی که معاملات آن بر پایه اسکناس ، بنا شده است . انباشت سرمایه است . و چنین نظامی بدون محل انباشت یعنی بانک ها نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد .
این از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه ، سخن از اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی می شود .
اقتصادی که پایه پولی آن اسکناس باشد . اسلامی نخواهد شد و در واقع شبه اسلامی خواهد بود .
اقتصاد اسلامی تنها با پایه پولی طلا ممکن می شود . که چنین مسئله ای با توجه به حاکمیت اسکناس در سیستم اقتصاد بین المللی شاید ممکن نباشد .
اما با شروع دوره آخرالزمان در سال های آینده ، که با نابودی ها و زلزله ها و آتشفشان ها و طوفان ها و سیل ها و جنگ های گسترده که نابودی دو سوم مردم زمین را در پی دارد . و سپس گشوده شدن مرز عوالم را به همراه خواهد داشت .در آن دوران اقتصاد جهانی بر پایه طلا خواهد بود . در آن هنگام است که گنج های عظیم آخرالزمانی توسط زمینه سازان ظهور استخراج خواهد شد و علم کیمیا نیز ،نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای خواهد داشت .
و پس از آشفتگی های آن دوره که در نهایت منجر به ظهور حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) خواهد انجامید . در دولت جهانی حضرت نیز بنا بر بعضی روایات سخن از طلا و نقره در معاملات است.
گفته شد که طبیعت اسکناس خاکی است . خاک با باد ناسازگار است و همچنین تا حدودی با آتش ، اما با آب سازگار است .
نکته : بخش اعظم اقتصاد معاملات جهان توسط کشتی ها و از طریق آب انجام می شود .
اما خود اسکناس به عنوان یک شئ به سرعت آتش می گیرد و می سوزد و توسط باد به سرعت پراکنده می شود و در آب نیز از بین می رود . حتی درون خاک نیز از بین می رود .
در نتیجه از نظر معنوی ، اسکناس بقایی ندارد و همچنین برکت نیز ندارد .
اما گفته شد که اسکناس جنس زمین دارد و سرد و خشک است . می دانیم که در نجوم احکامی سرد و خشک صفت کوکب زحل است و اسکناس صفت زحل دارد .
حال بعضی احکام کوکب زحل را از کتاب التفهیم بررسی می نماییم : 👇
{ دلالت کوکب زحل بر خلق و خوی های مردم : 👈ترسنده . شکوهنده . با اندیشه . 👈بددل .👈 بخیل . به کینه وری با مکر و ....}
و
{ دلالت کوکب زحل بر احوال ها و کردارها :
👈 غریبی دور و دراز و 👈درویشی سخت و 👈 توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان 👉و 👈عسری و بستگی کارها و شدتها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن به ستم و بر چیزها . و اندوه های کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن . }
و
{ دلالت کوکب زحل بر پیشه ها : 👈 بناها و بقعات و کشاورزی و آبادان کردن زمینها و چشمه و آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراث ها و گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز سرب و استخوان و موی و 👈 نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه . و از علمها آنچه به بدی رساند و از عمل سلطان آنچه بشرّ بود و قهر و غضب کردن و بستن و بند کردن و شکنجه }
به دلالتهای کوکب زحل بر بعضی خصوصیات نظیر بخیل بودن و درویشی که در معاملات خود را نشان می دهد و همچنین ساختن بناها و فروختن اشیاء فلزی و حتی 👈 برده داری سیاه پوستان توجه نمایید !
با وجود رشد مدنیت در چند قرن اخیر از دورانی که اسکناس در بازار مبادلات پولی جهان حاکم شده می توانیم این خصوصیات را در جامعه جهانی مشاهده نماییم .
ادامه دارد ...
#اسکناس #طلا #زحل #ترقی #ترفع
@soltannasir
💶💷💰
{ پاسخ به سوالات 106 }
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزّل ومساوات 6 }
ادامه ...👇
بنابراین خاصیت نظام اقتصادی که معاملات آن بر پایه اسکناس ، بنا شده است . انباشت سرمایه است . و چنین نظامی بدون محل انباشت یعنی بانک ها نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد .
این از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه ، سخن از اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی می شود .
اقتصادی که پایه پولی آن اسکناس باشد . اسلامی نخواهد شد و در واقع شبه اسلامی خواهد بود .
اقتصاد اسلامی تنها با پایه پولی طلا ممکن می شود . که چنین مسئله ای با توجه به حاکمیت اسکناس در سیستم اقتصاد بین المللی شاید ممکن نباشد .
اما با شروع دوره آخرالزمان در سال های آینده ، که با نابودی ها و زلزله ها و آتشفشان ها و طوفان ها و سیل ها و جنگ های گسترده که نابودی دو سوم مردم زمین را در پی دارد . و سپس گشوده شدن مرز عوالم را به همراه خواهد داشت .در آن دوران اقتصاد جهانی بر پایه طلا خواهد بود . در آن هنگام است که گنج های عظیم آخرالزمانی توسط زمینه سازان ظهور استخراج خواهد شد و علم کیمیا نیز ،نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای خواهد داشت .
و پس از آشفتگی های آن دوره که در نهایت منجر به ظهور حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) خواهد انجامید . در دولت جهانی حضرت نیز بنا بر بعضی روایات سخن از طلا و نقره در معاملات است.
گفته شد که طبیعت اسکناس خاکی است . خاک با باد ناسازگار است و همچنین تا حدودی با آتش ، اما با آب سازگار است .
نکته : بخش اعظم اقتصاد معاملات جهان توسط کشتی ها و از طریق آب انجام می شود .
اما خود اسکناس به عنوان یک شئ به سرعت آتش می گیرد و می سوزد و توسط باد به سرعت پراکنده می شود و در آب نیز از بین می رود . حتی درون خاک نیز از بین می رود .
در نتیجه از نظر معنوی ، اسکناس بقایی ندارد و همچنین برکت نیز ندارد .
اما گفته شد که اسکناس جنس زمین دارد و سرد و خشک است . می دانیم که در نجوم احکامی سرد و خشک صفت کوکب زحل است و اسکناس صفت زحل دارد .
حال بعضی احکام کوکب زحل را از کتاب التفهیم بررسی می نماییم : 👇
{ دلالت کوکب زحل بر خلق و خوی های مردم : 👈ترسنده . شکوهنده . با اندیشه . 👈بددل .👈 بخیل . به کینه وری با مکر و ....}
و
{ دلالت کوکب زحل بر احوال ها و کردارها :
👈 غریبی دور و دراز و 👈درویشی سخت و 👈 توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان 👉و 👈عسری و بستگی کارها و شدتها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن به ستم و بر چیزها . و اندوه های کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن . }
و
{ دلالت کوکب زحل بر پیشه ها : 👈 بناها و بقعات و کشاورزی و آبادان کردن زمینها و چشمه و آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراث ها و گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز سرب و استخوان و موی و 👈 نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه . و از علمها آنچه به بدی رساند و از عمل سلطان آنچه بشرّ بود و قهر و غضب کردن و بستن و بند کردن و شکنجه }
به دلالتهای کوکب زحل بر بعضی خصوصیات نظیر بخیل بودن و درویشی که در معاملات خود را نشان می دهد و همچنین ساختن بناها و فروختن اشیاء فلزی و حتی 👈 برده داری سیاه پوستان توجه نمایید !
با وجود رشد مدنیت در چند قرن اخیر از دورانی که اسکناس در بازار مبادلات پولی جهان حاکم شده می توانیم این خصوصیات را در جامعه جهانی مشاهده نماییم .
ادامه دارد ...
#اسکناس #طلا #زحل #ترقی #ترفع
@soltannasir
💶💷💰
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 107}
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 7 }
ادامه ...👇
می دانیم که طلا فلزی است که منسوب به کوکب شمس است . اما همانگونه که گفته شد ظاهر آن گرم و تر است و باطن آن سرد و خشک ، بنابراین طلا با کوکب شمس و مشتری و تا حدودی با زحل ارتباط دارد و می دانیم که کوکب شمس و مشتری در تنجیم سعد اکبر می باشند .
حال بخشی از احکام کواکب شمس و مشتری را نیز نقل می نماییم .
{ دلالت کوکب مشتری بر خلق و خوی مردم : 👈 نیکخو ، الهام داده به خرد ، بردبار ، بزرگ همّت ، پارسا ، پرهیزگار ، داد ده ، راستگوی ، دانا ، سخّی ، آزاد دل ، راست دوستی ، فخر کننده ، دوستدار ریاست ، وفادار ، با امانت ، ریاست گزار و بدی را دشمن دار ، بر شهرها حریص و بر عمارت کردن و بر بناهای فاخر بر آوردن ، متحمّل ، پرهیزکار }
و
{ دلالت کوکب شمس بر خلق و خوی مردم : 👈 خرد و معرفت و بزرگواری و کبر و پاکیزگی و حریصی بر شهرت و معروف شدن و قوّه و غلبه کردن و نیکنامی جستن و آمیختن با مردمان دوست داشتن ، و تیزی و زود خشمی و زود پشیمان شدن از خشم و آرامیدن و بردباری }
و
{ دلالت کوکب مشتری بر احوالها و کردارها : 👈 یاری دادن مردمان را و میان ایشان صلح و صلاح جستن ، و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک او است و تازه رویی و دین سخت داشتن و امر معروف کردن و از منکر دست باز داشتن و راستی خواب و بسیاری نکاح و خنده و مزاح و زبان فصیح و حریصی بر مال و مستغلّ و حلیمی و گاه گاه پس گرانی سبکساری کردن و خویشتن به خطر افکندن . }
و
{ دلالت کوکب شمس بر احوالها و کردارها : 👈 حریصی بر بار خدایی و ریاست بدست کردن و رغبت به گرد آوردن خواسته و سخن گوئی و از آن جهان تیمار داشتن . و قدرت جستن بر بدان و عاصیان ، بدی کند و نیکی کند ، بر آرد و فرود آرد ، قهر کند آنرا که نزدیک او است تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند . و نیک بخت کند آن را که از وی دور بود ، و اگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند .و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک از او بشده است . }
و
{ دلالت کوکب مشتری بر پیشه ها : 👈 علم های پاکیزه و ولایت های خوب و عبادت و نیکوی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرّ و سیم شکسته و لباس سپید و میو ها و انگور و نی شکّر }
و
{ دلالت کوکب شمس بر پیشه ها : 👈 استد و داد ، و دیبا فروختن }
همانگونه که ملاحظه می نمایید . احکام کوکب شمس و مشتری را در دورانی که طلا بر معاملات بشری حاکم بوده می توان تا حدودی مشاهده نمود . که این احکام بسیار مثبت تر از احکام کوکب زحل است .
نکته : یکی از نکاتی که در باب استفاده از طلا در معاملات و به تبع آن حاکمیت نسبی احکام شمس و مشتری در جامعه وجود دارد . این است که طلا با حکومت 👈پادشاهی در جامعه ارتباط دارد .
و این با شیوه حکومت های نوین ( حکومت های دموکراسی ) چندان سازگاری ندارد .
در اسلام نیز نظام حکومت معنوی بر پایه نظام خلیفة اللّهی می باشد . که دوازده خلیفه الهی ( یکون من بعدی اثناعشرخلیفة ،کلهم من قریش ) به فرموده رسول الله(ص) خلیفه بعد از وی می باشند . و این خود دلیل دیگری است که در دوران ظهور ، در معاملات از طلا استفاده خواهد شد . و دموکراسی به شیوه کنونی و تکلونوژی مادی از روی زمین رخت بر خواهد بست .
دوران حکومت جهانی ، دوران عصر زرین نوین و خرد طلایی معنوی می باشد .
دورانی که بشر با کیمیاگری جسم و جان خویش به آنچه تا کنون دست نیافته ، دست خواهد یافت .
تکلونوژی آن دوران ، تکلونوژی معنوی است . و شرایط آن دوران با شرایط کنونی جهان بالکل متفاوت خواهد بود .
ادامه دارد
#طلا #شمس #مشتری #زحل #اسکناس
@soltannasir
🌞💶💷💰
{ پاسخ به سوالات 107}
{ نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 7 }
ادامه ...👇
می دانیم که طلا فلزی است که منسوب به کوکب شمس است . اما همانگونه که گفته شد ظاهر آن گرم و تر است و باطن آن سرد و خشک ، بنابراین طلا با کوکب شمس و مشتری و تا حدودی با زحل ارتباط دارد و می دانیم که کوکب شمس و مشتری در تنجیم سعد اکبر می باشند .
حال بخشی از احکام کواکب شمس و مشتری را نیز نقل می نماییم .
{ دلالت کوکب مشتری بر خلق و خوی مردم : 👈 نیکخو ، الهام داده به خرد ، بردبار ، بزرگ همّت ، پارسا ، پرهیزگار ، داد ده ، راستگوی ، دانا ، سخّی ، آزاد دل ، راست دوستی ، فخر کننده ، دوستدار ریاست ، وفادار ، با امانت ، ریاست گزار و بدی را دشمن دار ، بر شهرها حریص و بر عمارت کردن و بر بناهای فاخر بر آوردن ، متحمّل ، پرهیزکار }
و
{ دلالت کوکب شمس بر خلق و خوی مردم : 👈 خرد و معرفت و بزرگواری و کبر و پاکیزگی و حریصی بر شهرت و معروف شدن و قوّه و غلبه کردن و نیکنامی جستن و آمیختن با مردمان دوست داشتن ، و تیزی و زود خشمی و زود پشیمان شدن از خشم و آرامیدن و بردباری }
و
{ دلالت کوکب مشتری بر احوالها و کردارها : 👈 یاری دادن مردمان را و میان ایشان صلح و صلاح جستن ، و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک او است و تازه رویی و دین سخت داشتن و امر معروف کردن و از منکر دست باز داشتن و راستی خواب و بسیاری نکاح و خنده و مزاح و زبان فصیح و حریصی بر مال و مستغلّ و حلیمی و گاه گاه پس گرانی سبکساری کردن و خویشتن به خطر افکندن . }
و
{ دلالت کوکب شمس بر احوالها و کردارها : 👈 حریصی بر بار خدایی و ریاست بدست کردن و رغبت به گرد آوردن خواسته و سخن گوئی و از آن جهان تیمار داشتن . و قدرت جستن بر بدان و عاصیان ، بدی کند و نیکی کند ، بر آرد و فرود آرد ، قهر کند آنرا که نزدیک او است تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند . و نیک بخت کند آن را که از وی دور بود ، و اگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند .و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک از او بشده است . }
و
{ دلالت کوکب مشتری بر پیشه ها : 👈 علم های پاکیزه و ولایت های خوب و عبادت و نیکوی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرّ و سیم شکسته و لباس سپید و میو ها و انگور و نی شکّر }
و
{ دلالت کوکب شمس بر پیشه ها : 👈 استد و داد ، و دیبا فروختن }
همانگونه که ملاحظه می نمایید . احکام کوکب شمس و مشتری را در دورانی که طلا بر معاملات بشری حاکم بوده می توان تا حدودی مشاهده نمود . که این احکام بسیار مثبت تر از احکام کوکب زحل است .
نکته : یکی از نکاتی که در باب استفاده از طلا در معاملات و به تبع آن حاکمیت نسبی احکام شمس و مشتری در جامعه وجود دارد . این است که طلا با حکومت 👈پادشاهی در جامعه ارتباط دارد .
و این با شیوه حکومت های نوین ( حکومت های دموکراسی ) چندان سازگاری ندارد .
در اسلام نیز نظام حکومت معنوی بر پایه نظام خلیفة اللّهی می باشد . که دوازده خلیفه الهی ( یکون من بعدی اثناعشرخلیفة ،کلهم من قریش ) به فرموده رسول الله(ص) خلیفه بعد از وی می باشند . و این خود دلیل دیگری است که در دوران ظهور ، در معاملات از طلا استفاده خواهد شد . و دموکراسی به شیوه کنونی و تکلونوژی مادی از روی زمین رخت بر خواهد بست .
دوران حکومت جهانی ، دوران عصر زرین نوین و خرد طلایی معنوی می باشد .
دورانی که بشر با کیمیاگری جسم و جان خویش به آنچه تا کنون دست نیافته ، دست خواهد یافت .
تکلونوژی آن دوران ، تکلونوژی معنوی است . و شرایط آن دوران با شرایط کنونی جهان بالکل متفاوت خواهد بود .
ادامه دارد
#طلا #شمس #مشتری #زحل #اسکناس
@soltannasir
🌞💶💷💰
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 117 }
ادامه ...👇
نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇
می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد .
اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره
و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت .
همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد .
حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند .
( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر)
نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است .
حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ?
در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد .
بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است .
چه ساعتی ?
اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است .
اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است .
چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد .
حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل
هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش .
و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید .
بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد .
نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود .
نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇
{ در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند .
و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . }
ادامه دارد ...
#شمس #زحل #فلسفه #الاهیات #ساعت #زمان
@soltannasir
🌞🌛
{ پاسخ به سوالات 117 }
ادامه ...👇
نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇
می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد .
اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره
و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت .
همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد .
حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند .
( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر)
نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است .
حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ?
در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد .
بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است .
چه ساعتی ?
اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است .
اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است .
چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد .
حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل
هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش .
و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید .
بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد .
نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود .
نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇
{ در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند .
و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . }
ادامه دارد ...
#شمس #زحل #فلسفه #الاهیات #ساعت #زمان
@soltannasir
🌞🌛
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات118 }
ادامه ...👇
دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد .
چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود .
شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود .
شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد .
نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند .
وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد .
و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود .
باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است .
کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد .
در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد .
ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد .
و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد .
مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم .
باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود .
اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد .
اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست .
برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت .
و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند .
در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی )
و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند .
بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند.
این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست .
مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است .
کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت .
نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت .
ادامه دارد ...
#الاهیات #نجوم #کواکب #زایچه #فلسفه #عرفان #زحل
@soltannasir
🌞🌛🌝
{ پاسخ به سوالات118 }
ادامه ...👇
دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد .
چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود .
شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود .
شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد .
نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند .
وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد .
و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود .
باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است .
کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد .
در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد .
ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد .
و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد .
مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم .
باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود .
اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد .
اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست .
برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت .
و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند .
در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی )
و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند .
بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند.
این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست .
مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است .
کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت .
نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت .
ادامه دارد ...
#الاهیات #نجوم #کواکب #زایچه #فلسفه #عرفان #زحل
@soltannasir
🌞🌛🌝
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 122 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 }
ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇
{ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) }
همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای #سلیمان(ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است .
نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام #امام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است .
براستی چرا ?
اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد .
اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است .
همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر #کیمیا و #جفر و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد #عطارد کوکب علوم مختلف می باشد .
نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل
زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل #مغز است و با عقل و خرد ارتباط دارد .
مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری
مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ?
چاکرای قلب که محل احساس و عشق است .
در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . #مشتری با #قلب در ارتباط بود و #زحل با #عقل . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود .
ادامه دارد ...
@soltannasir
✏️📝🖋
{ پاسخ به سوالات 122 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 }
ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇
{ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) }
همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای #سلیمان(ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است .
نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام #امام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است .
براستی چرا ?
اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد .
اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است .
همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر #کیمیا و #جفر و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد #عطارد کوکب علوم مختلف می باشد .
نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل
زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل #مغز است و با عقل و خرد ارتباط دارد .
مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری
مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ?
چاکرای قلب که محل احساس و عشق است .
در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . #مشتری با #قلب در ارتباط بود و #زحل با #عقل . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود .
ادامه دارد ...
@soltannasir
✏️📝🖋