معرفی کتاب : 👇
درآمدی بر نجوم پزشکی در مکتب طب ایرانی
نوشته : برزو قادری
تعداد صفحات : 162
سال چاپ: 1396
قیمت : 25000 تومان
ناشر: سورا
@soltannasir
درآمدی بر نجوم پزشکی در مکتب طب ایرانی
نوشته : برزو قادری
تعداد صفحات : 162
سال چاپ: 1396
قیمت : 25000 تومان
ناشر: سورا
@soltannasir
تصویر پشت جلد کتاب : 👇
درآمدی بر نجوم پزشکی در مکتب طب ایرانی، نوشته برزو قادری
۱۶۲ صفحه
چاپ اول ۱۳۹۶
۲۵۰۰۰ تومان
ناشر: سورا
@soltannasir
درآمدی بر نجوم پزشکی در مکتب طب ایرانی، نوشته برزو قادری
۱۶۲ صفحه
چاپ اول ۱۳۹۶
۲۵۰۰۰ تومان
ناشر: سورا
@soltannasir
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ »
@soltannasir
@soltannasir
@soltannasir
{ پیوند اسطوره با دین 199}
{ شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری121}
ادامه...👇
{یزشن
یزشن (پهلوی: yazisn؛ ر.ک. : یسنا، 1340، ج 1، صص 23_24؛ نیز Kotwal_Boyd 1991؛ فیروزگری، 1393) به معنای «ستایش و پرستش» است از ریشهٔ اوستایی yaz، که واژه های ایزد و یزدان و جشن نیز از همان ریشه ساخته شده اند. نیز احتمال داده اند که معنای اصلی yaz قربانی کردن همراه با نیایش باشد. نام یزشن بر آیین پُر تفصیل و دیرنده ای اطلاق می گردد که امروزه آن را معادل با «خواندن یسنا» می شناسیم، اما بنیاد هندوایرانی آن با جزئیات فراوان شناخته و مشهور است (بهر ک 6_1: سوم). نیز یشن به معنای عام تری هم به کار می رود که معادل است با نیایش و ستایش، به طور کلی.
پس، چون واژهٔ یزشن معادل سانسکریت (بهرک 1_6: سوم)و یزش ایرانی همانندیهایی با یجنه (سانسکریت: yajna) دارد، که از بنیادی چندین هزارساله باز مانده است، بنابراین، آن را باید آیین و مراسمی هندوایرانی دانست. اما آنچه در متون ایرانی آمده است و اینک در هندوستان پارسیان، یعنی زرتشتیان ساکن هند آن را با تفصیل و جزئیات دقیق برگزار می کنند و در ایران هم تا چند دهه پیش از این اجرا می شده است، واجد خصائصی است که دربارهٔ آن ریزه کاریهای پر تنوع به تفصیل می توان جستجو و بحث کرد. در چند جای مستقل، مانند فصل سیزدهم شایست ناشایست (1369، صص 177_192، و نیز تا ص 203)، و دست نویس ف 11 و همچنین روایات داراب هرمزیار و نوشته هایی جدیدتر مثل کتاب آئین دین زرتشتی از دستور مهرگان پسر موبد سیاوش هم به یزشن و آداب آنان پرداخته اند (اوستا 976ت، پیشگفتار، صص سی و هفت_ چهل).
همانند با آیین یزشن در نوشته های سانسکریت، در ایران هم سرودن نیایش در آن، همراه و ملازم است با فشردن گیاه موسوم به هوم و تهیه نوشابهٔ مقدس هوم و نیز نهادن زوهر بر آتش. ابزارها و آدابی خاص، این سرودها را ملازمت می کند و طرزهایی ویژه در تلاوت باید به عمل درآید و حرکاتی آیینی و معیّن در اجرای این نیایشها باید انجام گیرد. اما اطلاع بیشتر ما دربارهٔ یزشن به متون پهلوی باز می گردد و در اوستا نشانه هایی پر تفصیل از شیوهٔ برگزاری آن نیست، بلکه آنچه به زبان باستانی اوستا بازمانده است و به یزشن ارتباط دارد، بیشتر دعاها و نیایشهایی با این موضوع است و کلامی است که در این مراسم باید آنها را سرایید و یا اشاره است به کسانی که به این نیایشها پرداخته اند و یا موقعیت آنها.
چنین است که یزشن به معنای خاص خود با همان مراسم دیرینهٔ یجنه و بنیادهای هندوایرانی آن یکی است. با این تفاوت که در متون ایرانی و زرتشتی اصطلاح یزشن کردن بر خواندن یسنا اطلاق می گردد و روشن است که یسنا و سرودن آن به تغییراتی وابستگی دارد که بر اساس تنظیم جدید اوستا و به سبک ایرانی آن صورت بسته است. به بیان دیگر، گر چه یزشن از دوران هندوایرانی بازمانده است، اما در ایران و در هند، هر یک به طرز خاص خود اجرا می شود. آنچه هنوز در هر دو شیوهٔ برگزاری این آیین وحدت دارد، کوبیدن هوم و تهیهٔ نوشابهٔ مقدس از آن است و نیز اهمیت و محوریت آتش است در این آیین دیرینه سال و همچنین تقدیس آب.
فزون تر آن که واژهٔ یشن در طیّ تحول تاریخی خود با دو معنای متفاوت به کار رفته است. نخست آن که بر انواعی از نیایشهای گوناگون اطلاق شده است و حتی گاهی هر گونه ستایش و نیایشی را یزشن نامیده اند. در این معنای عام، مصدر فعل «یزشن کردن» گاه همسان با مصدر یشتن (پهلوی: yastan، _yaz) و این دو مترادف است. مثلاً عبارت «یزشن ایزدان» (مثلاً: شایست ناشایست، 1369، فصل 8، بند 23، صص 102_103 ) را می بینیم که انواعی دارد (همان، فصل 16، بند6، صص 222_223 ) و برگزاری هر یک را «کرفه»، یعنی ثوابی است و بنا بر همین منبع، کهترین آنها «یشتن یک درون» (اوستایی: draonah؛ پهلوی: dron) است. «یشتن درون سه گانه» (همان، فصل 12، بند1، ص151) یکی از انواع نیایشهای کهن است.
استوفرید ایزدان نیز به معنای نذر کردن است و سپس به جای آوردن نیایشی که به اصطلاح قدیمی آن را «پذیرفته» باشیم، یعنی نیت به آن کرده باشیم (همان، ص 155 و 168). امروزه واژهٔ استوفرید به فراموشی افتاده است، اما رسم نذر کردن با شیوه های جدید برجای است (مزداپور، 1383، صص 32_44) و سرشار از رونق و نیاز.
بدیهی است که همهٔ این مراسم و آیینها در گذر زمان دستخوش تغییراتی بسیار شده و در اعصار مختلف نیز به گونه هایی بسیار متفاوت در آمده است. بر مبنای ضبط اندکی از آنها که اتفاقاً به دست ما رسیده است، اینک می توان به داوری دست زد، اما روشن است که همهٔ این سان تلاشها تنها گوشه ای را از آنچه گذشته است، به تصویر خواهد کشید. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
{ پیوند اسطوره با دین 199}
{ شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری121}
ادامه...👇
{یزشن
یزشن (پهلوی: yazisn؛ ر.ک. : یسنا، 1340، ج 1، صص 23_24؛ نیز Kotwal_Boyd 1991؛ فیروزگری، 1393) به معنای «ستایش و پرستش» است از ریشهٔ اوستایی yaz، که واژه های ایزد و یزدان و جشن نیز از همان ریشه ساخته شده اند. نیز احتمال داده اند که معنای اصلی yaz قربانی کردن همراه با نیایش باشد. نام یزشن بر آیین پُر تفصیل و دیرنده ای اطلاق می گردد که امروزه آن را معادل با «خواندن یسنا» می شناسیم، اما بنیاد هندوایرانی آن با جزئیات فراوان شناخته و مشهور است (بهر ک 6_1: سوم). نیز یشن به معنای عام تری هم به کار می رود که معادل است با نیایش و ستایش، به طور کلی.
پس، چون واژهٔ یزشن معادل سانسکریت (بهرک 1_6: سوم)و یزش ایرانی همانندیهایی با یجنه (سانسکریت: yajna) دارد، که از بنیادی چندین هزارساله باز مانده است، بنابراین، آن را باید آیین و مراسمی هندوایرانی دانست. اما آنچه در متون ایرانی آمده است و اینک در هندوستان پارسیان، یعنی زرتشتیان ساکن هند آن را با تفصیل و جزئیات دقیق برگزار می کنند و در ایران هم تا چند دهه پیش از این اجرا می شده است، واجد خصائصی است که دربارهٔ آن ریزه کاریهای پر تنوع به تفصیل می توان جستجو و بحث کرد. در چند جای مستقل، مانند فصل سیزدهم شایست ناشایست (1369، صص 177_192، و نیز تا ص 203)، و دست نویس ف 11 و همچنین روایات داراب هرمزیار و نوشته هایی جدیدتر مثل کتاب آئین دین زرتشتی از دستور مهرگان پسر موبد سیاوش هم به یزشن و آداب آنان پرداخته اند (اوستا 976ت، پیشگفتار، صص سی و هفت_ چهل).
همانند با آیین یزشن در نوشته های سانسکریت، در ایران هم سرودن نیایش در آن، همراه و ملازم است با فشردن گیاه موسوم به هوم و تهیه نوشابهٔ مقدس هوم و نیز نهادن زوهر بر آتش. ابزارها و آدابی خاص، این سرودها را ملازمت می کند و طرزهایی ویژه در تلاوت باید به عمل درآید و حرکاتی آیینی و معیّن در اجرای این نیایشها باید انجام گیرد. اما اطلاع بیشتر ما دربارهٔ یزشن به متون پهلوی باز می گردد و در اوستا نشانه هایی پر تفصیل از شیوهٔ برگزاری آن نیست، بلکه آنچه به زبان باستانی اوستا بازمانده است و به یزشن ارتباط دارد، بیشتر دعاها و نیایشهایی با این موضوع است و کلامی است که در این مراسم باید آنها را سرایید و یا اشاره است به کسانی که به این نیایشها پرداخته اند و یا موقعیت آنها.
چنین است که یزشن به معنای خاص خود با همان مراسم دیرینهٔ یجنه و بنیادهای هندوایرانی آن یکی است. با این تفاوت که در متون ایرانی و زرتشتی اصطلاح یزشن کردن بر خواندن یسنا اطلاق می گردد و روشن است که یسنا و سرودن آن به تغییراتی وابستگی دارد که بر اساس تنظیم جدید اوستا و به سبک ایرانی آن صورت بسته است. به بیان دیگر، گر چه یزشن از دوران هندوایرانی بازمانده است، اما در ایران و در هند، هر یک به طرز خاص خود اجرا می شود. آنچه هنوز در هر دو شیوهٔ برگزاری این آیین وحدت دارد، کوبیدن هوم و تهیهٔ نوشابهٔ مقدس از آن است و نیز اهمیت و محوریت آتش است در این آیین دیرینه سال و همچنین تقدیس آب.
فزون تر آن که واژهٔ یشن در طیّ تحول تاریخی خود با دو معنای متفاوت به کار رفته است. نخست آن که بر انواعی از نیایشهای گوناگون اطلاق شده است و حتی گاهی هر گونه ستایش و نیایشی را یزشن نامیده اند. در این معنای عام، مصدر فعل «یزشن کردن» گاه همسان با مصدر یشتن (پهلوی: yastan، _yaz) و این دو مترادف است. مثلاً عبارت «یزشن ایزدان» (مثلاً: شایست ناشایست، 1369، فصل 8، بند 23، صص 102_103 ) را می بینیم که انواعی دارد (همان، فصل 16، بند6، صص 222_223 ) و برگزاری هر یک را «کرفه»، یعنی ثوابی است و بنا بر همین منبع، کهترین آنها «یشتن یک درون» (اوستایی: draonah؛ پهلوی: dron) است. «یشتن درون سه گانه» (همان، فصل 12، بند1، ص151) یکی از انواع نیایشهای کهن است.
استوفرید ایزدان نیز به معنای نذر کردن است و سپس به جای آوردن نیایشی که به اصطلاح قدیمی آن را «پذیرفته» باشیم، یعنی نیت به آن کرده باشیم (همان، ص 155 و 168). امروزه واژهٔ استوفرید به فراموشی افتاده است، اما رسم نذر کردن با شیوه های جدید برجای است (مزداپور، 1383، صص 32_44) و سرشار از رونق و نیاز.
بدیهی است که همهٔ این مراسم و آیینها در گذر زمان دستخوش تغییراتی بسیار شده و در اعصار مختلف نیز به گونه هایی بسیار متفاوت در آمده است. بر مبنای ضبط اندکی از آنها که اتفاقاً به دست ما رسیده است، اینک می توان به داوری دست زد، اما روشن است که همهٔ این سان تلاشها تنها گوشه ای را از آنچه گذشته است، به تصویر خواهد کشید. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
@soltannasir
{پیوند اسطوره با دین 200}
{ شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 122}
ادامه...👇
{ هنگامی که یزشن به صورت خاص خود به معنای سرودن یسنا به کار می رود، به ویژه نام یشت را برای آن به کار برده اند (یسنا و ویسپرد، 1389، پیشگفتار، صص یازده_سیزده). آگاهی دربارهٔ آن در کتاب دستور دکتر فیروز کوتوال (1991 , Kotwal _Boyd) همچنین نوشته هایی قدیمی در این موضوع در دست است و یکی از شناخته ترین آنها فصل سیزدهم از شایست و ناشایست است که چم گاهان ( پهلوی: cim i gahan) نام دارد: واژهٔ cim به معنای «برهان و معنی، تفسیر، چگونگی و چرایی» است. در آنجا (1369، بند یکم، ص 177 و صص 193_ 194) می آید که سراییدن ستوت یسن در این نیایش بنیاد کار است و ستوت یسن بخشی نه چندان معیّن است از یسنا، که به ویژه گاهان و هفتن یشت را در بر می گیرد.
همان ترتیبی که یسنا را به همراهی ویسپرد در سراییدن یزشن در دست نوشته های کهن با عنوانهایی چون یشت ویسپرد و یسنا با ویسپرد و مطلق یسنا و نیز «یشت»، و یا حتّی مطلق ویسپرد، مشاهده می کنیم، در چم گاهان نیز می آید با توضیحاتی فزون تر.
نمونه ای از این شرح و توضیح (همان،بند 18، صص 183) چنین است: «عتا آد یزه میده [یعنی یسن 37]، پنج بند شعر [و در] ستایش و سپاس از هرمزد، برای آفریدن آفریدگان نیک [است]». توجه می فرمایید که «عتا آد یزه مید»(aat i&a yazamaide )، یعنی واژه های نخستین از یسن سی و هفتم است و برگردان آن به خط فارسی از نسخه های چاپی متأخر و سنتی. بنا بر یک قاعدهٔ قدیمی، که نظیر آن در سنت بین النهرین هم مشاهده می گردد، نوشته ها و قطعه های گوناگون را با نخستین واژه های آن نامگذاری می کرده اند و این رسم در نامیدن نیایشهای مختلف اوستا معمول است. سپس تعبیری و تفسیری از یسن 37، آورده می شود و هنگام سراییدن این بخش، عملی آیینی صورت نمی گیرد. اما در بندهای دیگر (مثلاً بند 15) شرحی نیز دربارهٔ اشیایی که در یزشن به کار می رود و اعمالی که باید به هنگام سراییدن صورت پذیرد، آمده است.
از آن جمله است شاخه هایی گیاهی یا فلزین به نام برسم (فارسی زرتشتی: barsam؛ پهلوی : barsom ) و فرگام (پهلوی: fragam) (شایست ناشایست، 1369، فصل 13، بند 15، صص 182_183 و 199_200 ) ابزارهایی که در یزشن به کار می رود (موله، 1372، ص 64؛ 57_29. Kotwal_Boyd1999 ) فهرستی بلند دارد و در دیگر نیایشها نیز از برخی از آنها استفاده می شود، مثلاً دتوش (datus؛ چم گاهان، بند 9 : سایست ناشایست، 1369، ص 80، ص 199) که بلندترین و سبزترین تای و شاخه از برسم است. فهرستی از این ابزارها و اصطلاحات را می توان بر شمرد که البته برسم مشهورترین آنها است. همچنین مکان نشستن برگزار کنندگان یزشن (پهلوی: zot؛ اوستایی : zaotar) باید انجام دهند به تفصیل در کهنه کتابها و در دست نوشته های اوستا آمده است.
جز یسنا به تنهایی و همچنین ویسپرد به همراهی یسنا، تنظیمی که در دست نویس های اوستایی موسوم به وندیداد ساده به چشم می خورد، برای ساییدن اوستا در یزشن خوانی، ایجاد شده است (پیشگفتار اوستا 976 ت، 1392، صص سی و هفت_چهل و یک، و نیز فهرست مندرجات: صص پنجاه و نه_ شصت و چهار). دست نوشته های یسنا به همراهی ویسپرد (مثلاً بنگرید به همان کتاب، فهرست مندرجات آن : صص پانزده و شانزده). در خود یسنا نیز چنین ترتیبی به چشم می خورد (بهرک 2_2). این تنظیم و ترکیب بسیار کهنه است و باید به زمان نگرش ویسپرد باز گردد (اوستا 976ت، 1392، صص سی و هشت_سی و نه).
جز آماده سازی نوشابه آئینی هوم، آماده سازی زوهر (اوستایی: zaohra، پهلوی: zohr) برای آب (شایست ناشایست، 1369، صص 49_50، یادداشتهای 32 و 33؛ مینوی خرد، 1364، صص 102_105) و زوهر برای آتش (شایست ناشایست، 1369، ص 93، یادداشت6؛ مینوی خرد، 1364، همان جا) نیز در یزشن خوانی و دیگر مراسم آیینی کیش زرتشتی انجام می گرفته است. زوهر برای آب، آب تقدیس شده با افزایه ای دیگر و آتش زوهر، پیه یا چربی و روغن سوختنی است برای نهادن بر آتش. این آداب و حرکات آیینی همراه با تلاوت نیایش بخشی متمایز از وظایف و تکالیف روحانیون در کیش زرتشتی به شمار می رود. در ایران، در سدهٔ گذشته به ویژه این رشته آداب و رسوم دیرینه از رونق افتاده است و فقط برای نگاهداری و زنده سازی آنها گهگاه تلاشی می شود. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
{پیوند اسطوره با دین 200}
{ شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 122}
ادامه...👇
{ هنگامی که یزشن به صورت خاص خود به معنای سرودن یسنا به کار می رود، به ویژه نام یشت را برای آن به کار برده اند (یسنا و ویسپرد، 1389، پیشگفتار، صص یازده_سیزده). آگاهی دربارهٔ آن در کتاب دستور دکتر فیروز کوتوال (1991 , Kotwal _Boyd) همچنین نوشته هایی قدیمی در این موضوع در دست است و یکی از شناخته ترین آنها فصل سیزدهم از شایست و ناشایست است که چم گاهان ( پهلوی: cim i gahan) نام دارد: واژهٔ cim به معنای «برهان و معنی، تفسیر، چگونگی و چرایی» است. در آنجا (1369، بند یکم، ص 177 و صص 193_ 194) می آید که سراییدن ستوت یسن در این نیایش بنیاد کار است و ستوت یسن بخشی نه چندان معیّن است از یسنا، که به ویژه گاهان و هفتن یشت را در بر می گیرد.
همان ترتیبی که یسنا را به همراهی ویسپرد در سراییدن یزشن در دست نوشته های کهن با عنوانهایی چون یشت ویسپرد و یسنا با ویسپرد و مطلق یسنا و نیز «یشت»، و یا حتّی مطلق ویسپرد، مشاهده می کنیم، در چم گاهان نیز می آید با توضیحاتی فزون تر.
نمونه ای از این شرح و توضیح (همان،بند 18، صص 183) چنین است: «عتا آد یزه میده [یعنی یسن 37]، پنج بند شعر [و در] ستایش و سپاس از هرمزد، برای آفریدن آفریدگان نیک [است]». توجه می فرمایید که «عتا آد یزه مید»(aat i&a yazamaide )، یعنی واژه های نخستین از یسن سی و هفتم است و برگردان آن به خط فارسی از نسخه های چاپی متأخر و سنتی. بنا بر یک قاعدهٔ قدیمی، که نظیر آن در سنت بین النهرین هم مشاهده می گردد، نوشته ها و قطعه های گوناگون را با نخستین واژه های آن نامگذاری می کرده اند و این رسم در نامیدن نیایشهای مختلف اوستا معمول است. سپس تعبیری و تفسیری از یسن 37، آورده می شود و هنگام سراییدن این بخش، عملی آیینی صورت نمی گیرد. اما در بندهای دیگر (مثلاً بند 15) شرحی نیز دربارهٔ اشیایی که در یزشن به کار می رود و اعمالی که باید به هنگام سراییدن صورت پذیرد، آمده است.
از آن جمله است شاخه هایی گیاهی یا فلزین به نام برسم (فارسی زرتشتی: barsam؛ پهلوی : barsom ) و فرگام (پهلوی: fragam) (شایست ناشایست، 1369، فصل 13، بند 15، صص 182_183 و 199_200 ) ابزارهایی که در یزشن به کار می رود (موله، 1372، ص 64؛ 57_29. Kotwal_Boyd1999 ) فهرستی بلند دارد و در دیگر نیایشها نیز از برخی از آنها استفاده می شود، مثلاً دتوش (datus؛ چم گاهان، بند 9 : سایست ناشایست، 1369، ص 80، ص 199) که بلندترین و سبزترین تای و شاخه از برسم است. فهرستی از این ابزارها و اصطلاحات را می توان بر شمرد که البته برسم مشهورترین آنها است. همچنین مکان نشستن برگزار کنندگان یزشن (پهلوی: zot؛ اوستایی : zaotar) باید انجام دهند به تفصیل در کهنه کتابها و در دست نوشته های اوستا آمده است.
جز یسنا به تنهایی و همچنین ویسپرد به همراهی یسنا، تنظیمی که در دست نویس های اوستایی موسوم به وندیداد ساده به چشم می خورد، برای ساییدن اوستا در یزشن خوانی، ایجاد شده است (پیشگفتار اوستا 976 ت، 1392، صص سی و هفت_چهل و یک، و نیز فهرست مندرجات: صص پنجاه و نه_ شصت و چهار). دست نوشته های یسنا به همراهی ویسپرد (مثلاً بنگرید به همان کتاب، فهرست مندرجات آن : صص پانزده و شانزده). در خود یسنا نیز چنین ترتیبی به چشم می خورد (بهرک 2_2). این تنظیم و ترکیب بسیار کهنه است و باید به زمان نگرش ویسپرد باز گردد (اوستا 976ت، 1392، صص سی و هشت_سی و نه).
جز آماده سازی نوشابه آئینی هوم، آماده سازی زوهر (اوستایی: zaohra، پهلوی: zohr) برای آب (شایست ناشایست، 1369، صص 49_50، یادداشتهای 32 و 33؛ مینوی خرد، 1364، صص 102_105) و زوهر برای آتش (شایست ناشایست، 1369، ص 93، یادداشت6؛ مینوی خرد، 1364، همان جا) نیز در یزشن خوانی و دیگر مراسم آیینی کیش زرتشتی انجام می گرفته است. زوهر برای آب، آب تقدیس شده با افزایه ای دیگر و آتش زوهر، پیه یا چربی و روغن سوختنی است برای نهادن بر آتش. این آداب و حرکات آیینی همراه با تلاوت نیایش بخشی متمایز از وظایف و تکالیف روحانیون در کیش زرتشتی به شمار می رود. در ایران، در سدهٔ گذشته به ویژه این رشته آداب و رسوم دیرینه از رونق افتاده است و فقط برای نگاهداری و زنده سازی آنها گهگاه تلاشی می شود. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
@soltannasir
{ پیوند اسطوره با دین 201}
{شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری123}
ادامه...👇
{ همانند با برخی از نیایشها، هربار یزشن نیز به یکی از چهار نام اختصاص می یابد : دادار اورمزد، سروش، اردافرورد که روان در گذشتگان و به یاد و برای یاوری به روان است، و یا برای زندگانی و فراخی و شادیهای آن و به نام رام خواستار (اوستا 976 ت، ص چهل و یک). هر یک از این چهار را خشنومن (پهلوی: snuman) می گویند و در تنظیم هر یک اختصاصاتی در جزئیات هست که باید اجرا گردد. مثلاً اوستا 976ت، به خشنومن سروش ایزد است ( 1392، ص چهل و یک)، و به همین مناسبت است که برای تلاوت از گاه اشهن، یعنی وعده نماز قبل از طلوع آفتاب تنظیم شده است. در فراخوانی نام ایزدان نیز در هر یک از این چهار خشنومن ترتیبی معین است که باید به اجرا درآید.
دیگر از لوازم یزشن «درون» (اوستایی: draonah؛ پهلوی : dron) است (مینوی خر، 1364، ص 113). درون نام نان ویژه در میزد (myazd) و سفره برای مراسم یزشن است (شایست ناشایست، 1369، ص207، یادداشت4) و گذشت که «یشتن درون» (مثلاً: همان، فصل 14، بند1؛ فصل 16، بند 6، صص 205_206 و صص 222_223 ) نام یکی از انواع یزشن ایزدان نیز هست، اما نانی که به درون موسوم است، بر آن گوشدا (پهلوی: gosdag؛ اوستایی : geus. huda) می گذارند ( همان، فصل 11، بندهای 2و 3، صص 146_147 و نیز صص 148_149، یادداشت 6 ) و گوشدار نامی است که بر گوسفند قربانی و درستهٔ پخته در این مراسم اطلاق می گردد؛ و یا خوردنی غیر مایع دیگر به جانشینی آن.
در میزد و بر سفرهٔ آیینی که در مراسم یزشن می کشند، چیزهایی می گذراند که از گذشته تا به امروز تغییراتی بسیار بر شماره و نوع آنها حادث گشته است.
در کتاب روایت پهلوی (1367، فصل 56، صص67_68) آمده است که سفرهٔ یزشن بسان نمادی است از جهان بزرگ و اجزای آن، نمادی است از عالم، نان درون نماد گیتی است و گوشدا، یعنی فدیهٔ گوشتی را که بر درون می گذراند، همانند است با چکاد یا قلّهٔ کوه دائیتی. ظرف آب نماد آبهای جهان و برسم بر آن، نماد گیاهان است. همان گوشت قربانی یا خوراکی ساخته از فرآوردهٔ حیوانی مثل کره و روغن و یا تخم مرغ نماد جانوران نیک، یعنی گوسفند است و نیز ظرف شیر یا جیوام (jiwam؛ و جوم jum). آتش نیز در آنجا حاضر است و فروزان (بهار، 1376، ص 161، یادداشت 15؛ کتاب پنجم دینکرد، 1386، فصل 24، بند 17، ص 92 و 93). چنین است که در آیین یزشن و نیز دیگر سفره های نیایشی در کیش زرتشتی، همهٔ آفرینش به صورت نمادین فراهم می آیند و ستایش می شوند.
تقدیس جهان با این شیوه یکی از پنداره هایی است که آنها را از جمله جهانیهای (universals) فرهنگ بشری باید دانست، زیرا که نظائرش را در فرهنگهای گوناگون عالم با اشکالی متنوع می توان یافت (سور سخن، 1391، صص 277_279). در این شیوهٔ تقدیس عالم، همهٔ جهان با شکل نمادین در یک جا جمع آورده می شود و سپس روحانی با کلام آسمانی به تقدیس آنها می پردازد. در این تقدیس و نیایش، نیروهای همهٔ آفرینش گرد می آید و قدرتی که از این مشارکت خلق می گردد، واجد کارایی و توانی سازنده و افزون است و از آن می شود برای مقاصدی بهره جست که به نیرومندی و اقتداری برتر نیاز دارد. چنین است که قداست یزشن از این دیدگاه به پدیده هایی جهانی و مشترک میان گروه هایی مختلف از مردم جهان مشابهت می جوید و آن را از مشترکات فرهنگی و جهانی می باید به شمار آورد.
در اینجا است که به وجه اساطیری یزشن در شکل عتیق آن می رسیم. به نظر می رسد که در اشکال نخستین آن، با نیایشی روبروییم که بنا بر اسطوره، آفرینش را بنیان نهاد. از دورانی کهنیک و در اساطیری متعلق به پیشینیان چنین وجهی برای یزشن منظور بوده و در اساطیر آفرینش در متون پهلوی نیز از چنین نیرویی، که ناشی از یزشن است، در آفرینش و در نهایت، برای به فرجام رسانیدن گیتی یاد شده است.
بندهشن از آن یزشنی می گوید که دادار هرمزد، خود به هنگام آفرینش کرده است: «پیش از آن [هنگام] که اهریمن آمد، همیشه نیمروز بود که ربیهوین است. هرمزد با [یاری] امشاسپندان به ربیهوین، مینوی یزشن را فراز ساخت. به [هنگام]» یزشن کردن همهٔ آفرینش را بیافرید و با بوی و فروهر مردمان سگالش کرد...» (بهار، 1376، ص 74). سپس باز از نیروی یزشن در فرجام گیتی است که «باز آرایی مردگان» انجام می پذیرد (همو، ص 281) و نیز: «یزشن باز سازی مرده را سوشیانس با یاران [آغاز] کند و گاو هدیوش را بدان یزشن کشند. از پیه آن گاو و هوم سپید انوش آرایند و به همهٔ مردم دهند و همهٔ مردم جاودانه بی مرگ شوند» (همو، ص 287)
بدین شمار است که یزشن را باید نیایشی دانست که بر بنیاد پنداشته ای که در ردهٔ جهانیهای فرهنگی بشری است، پدید آمده است و پیشینهٔ آن را بهر کم تا هزارهٔ دوم قبل از میلاد مسیح می شناسیم. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
{ پیوند اسطوره با دین 201}
{شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری123}
ادامه...👇
{ همانند با برخی از نیایشها، هربار یزشن نیز به یکی از چهار نام اختصاص می یابد : دادار اورمزد، سروش، اردافرورد که روان در گذشتگان و به یاد و برای یاوری به روان است، و یا برای زندگانی و فراخی و شادیهای آن و به نام رام خواستار (اوستا 976 ت، ص چهل و یک). هر یک از این چهار را خشنومن (پهلوی: snuman) می گویند و در تنظیم هر یک اختصاصاتی در جزئیات هست که باید اجرا گردد. مثلاً اوستا 976ت، به خشنومن سروش ایزد است ( 1392، ص چهل و یک)، و به همین مناسبت است که برای تلاوت از گاه اشهن، یعنی وعده نماز قبل از طلوع آفتاب تنظیم شده است. در فراخوانی نام ایزدان نیز در هر یک از این چهار خشنومن ترتیبی معین است که باید به اجرا درآید.
دیگر از لوازم یزشن «درون» (اوستایی: draonah؛ پهلوی : dron) است (مینوی خر، 1364، ص 113). درون نام نان ویژه در میزد (myazd) و سفره برای مراسم یزشن است (شایست ناشایست، 1369، ص207، یادداشت4) و گذشت که «یشتن درون» (مثلاً: همان، فصل 14، بند1؛ فصل 16، بند 6، صص 205_206 و صص 222_223 ) نام یکی از انواع یزشن ایزدان نیز هست، اما نانی که به درون موسوم است، بر آن گوشدا (پهلوی: gosdag؛ اوستایی : geus. huda) می گذارند ( همان، فصل 11، بندهای 2و 3، صص 146_147 و نیز صص 148_149، یادداشت 6 ) و گوشدار نامی است که بر گوسفند قربانی و درستهٔ پخته در این مراسم اطلاق می گردد؛ و یا خوردنی غیر مایع دیگر به جانشینی آن.
در میزد و بر سفرهٔ آیینی که در مراسم یزشن می کشند، چیزهایی می گذراند که از گذشته تا به امروز تغییراتی بسیار بر شماره و نوع آنها حادث گشته است.
در کتاب روایت پهلوی (1367، فصل 56، صص67_68) آمده است که سفرهٔ یزشن بسان نمادی است از جهان بزرگ و اجزای آن، نمادی است از عالم، نان درون نماد گیتی است و گوشدا، یعنی فدیهٔ گوشتی را که بر درون می گذراند، همانند است با چکاد یا قلّهٔ کوه دائیتی. ظرف آب نماد آبهای جهان و برسم بر آن، نماد گیاهان است. همان گوشت قربانی یا خوراکی ساخته از فرآوردهٔ حیوانی مثل کره و روغن و یا تخم مرغ نماد جانوران نیک، یعنی گوسفند است و نیز ظرف شیر یا جیوام (jiwam؛ و جوم jum). آتش نیز در آنجا حاضر است و فروزان (بهار، 1376، ص 161، یادداشت 15؛ کتاب پنجم دینکرد، 1386، فصل 24، بند 17، ص 92 و 93). چنین است که در آیین یزشن و نیز دیگر سفره های نیایشی در کیش زرتشتی، همهٔ آفرینش به صورت نمادین فراهم می آیند و ستایش می شوند.
تقدیس جهان با این شیوه یکی از پنداره هایی است که آنها را از جمله جهانیهای (universals) فرهنگ بشری باید دانست، زیرا که نظائرش را در فرهنگهای گوناگون عالم با اشکالی متنوع می توان یافت (سور سخن، 1391، صص 277_279). در این شیوهٔ تقدیس عالم، همهٔ جهان با شکل نمادین در یک جا جمع آورده می شود و سپس روحانی با کلام آسمانی به تقدیس آنها می پردازد. در این تقدیس و نیایش، نیروهای همهٔ آفرینش گرد می آید و قدرتی که از این مشارکت خلق می گردد، واجد کارایی و توانی سازنده و افزون است و از آن می شود برای مقاصدی بهره جست که به نیرومندی و اقتداری برتر نیاز دارد. چنین است که قداست یزشن از این دیدگاه به پدیده هایی جهانی و مشترک میان گروه هایی مختلف از مردم جهان مشابهت می جوید و آن را از مشترکات فرهنگی و جهانی می باید به شمار آورد.
در اینجا است که به وجه اساطیری یزشن در شکل عتیق آن می رسیم. به نظر می رسد که در اشکال نخستین آن، با نیایشی روبروییم که بنا بر اسطوره، آفرینش را بنیان نهاد. از دورانی کهنیک و در اساطیری متعلق به پیشینیان چنین وجهی برای یزشن منظور بوده و در اساطیر آفرینش در متون پهلوی نیز از چنین نیرویی، که ناشی از یزشن است، در آفرینش و در نهایت، برای به فرجام رسانیدن گیتی یاد شده است.
بندهشن از آن یزشنی می گوید که دادار هرمزد، خود به هنگام آفرینش کرده است: «پیش از آن [هنگام] که اهریمن آمد، همیشه نیمروز بود که ربیهوین است. هرمزد با [یاری] امشاسپندان به ربیهوین، مینوی یزشن را فراز ساخت. به [هنگام]» یزشن کردن همهٔ آفرینش را بیافرید و با بوی و فروهر مردمان سگالش کرد...» (بهار، 1376، ص 74). سپس باز از نیروی یزشن در فرجام گیتی است که «باز آرایی مردگان» انجام می پذیرد (همو، ص 281) و نیز: «یزشن باز سازی مرده را سوشیانس با یاران [آغاز] کند و گاو هدیوش را بدان یزشن کشند. از پیه آن گاو و هوم سپید انوش آرایند و به همهٔ مردم دهند و همهٔ مردم جاودانه بی مرگ شوند» (همو، ص 287)
بدین شمار است که یزشن را باید نیایشی دانست که بر بنیاد پنداشته ای که در ردهٔ جهانیهای فرهنگی بشری است، پدید آمده است و پیشینهٔ آن را بهر کم تا هزارهٔ دوم قبل از میلاد مسیح می شناسیم. }
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
@soltannasir
{ پیوند اسطوره با دین 202}
{شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 124 }
ادامه...👇
{ می دانیم که آیین یزشن در درازنای تاریخ خود محفل نیایش با قربانی و نیز نوشیدن آشامهٔ مقدس هوم، دادن فدیه و قربانی برای آسمانیان از طریق نهادن آن بر آتش، و خوردن طعام مقدس در جماعت بوده است و تغییرات و دگرگونی دیربازی را در برگزاری و شکل خویش آزموده است. سنجیدن دو دستهٔ هندی و ایرانی آن را، افزون بر برسی و بر شماری دگرگونی و تنوع آن در هر یک از این دو شعبهٔ فرهنگی، می توان بسان نمونهٔ بارزی از دگردیسی رسمها و آیینهای بشری در بستر تاریخی متنوع توصیف و باز بینی کرد و به شرح ساز و کاری دست یافت که پدیده های فرهنگی بشر در طی تاریخ و بنا بر شرایط ویژه دستخوش آن می گردد. از این باب است که ضبط و وصف جزئیات آن ارزش ممتاز دارد. } (کتاب ادیان و مذاهب در ایران باستان، فصل زرتشت و کیش زرتشتی، کتایون مزداپور، صفحات 193 الی 201 )
{ 3-5 هوم
هوم (بهر ک 1_6 : سوم) و آماده سازی نوشابهٔ آیینی از آن، از جمله ملزومات آیین یزشن است. گذشت که ارزش آیینی و سنت تهیهٔ نوشابهٔ آیینی هوم را باید هندوایرانی دانست. در گاهان، زرتشت نوشابهٔ «مرگ زدای» را تقبیح می کند (یسن 32، بند 14: گاتاها، 1354، ص 106) و این «مرگ زدایی» صفت هوم است و این منع اتقلابی بزرگ را در مراسم یزشن، و به تبع آن، در نقش و ارزش دینی آن مراسمی پدید آورده است که بنیادی اساسی در آداب کهنه دینی دوران عتیق بوده است. به بیان دیگر، تحولی که اشو زرتشت در باورهای کیش قدیمی جامعهٔ خود ایجاد کرد، نماد آیینی آن، همان تغییری است که در نوشابهٔ هوم و تأثیر آن در نوشندگان به چشم می خورد، که به جای 👈تحریک پهلوان به جنگیدن، مرد را برای اندیشیدن، و یا رفتارای اجتماعی در جامعهٔ صلح و دوام آشتی آماده می سازد.
گیاه موسوم به هوم چیست ? گذشت که در این باره ابهام در کار است و گفته اند که ریشهٔ sav هندوایرانی، با معنای «فشردن یا چکاندن (عصاره از چیزی)» اصل معنای واژه است و احتمال می رود که در طی گذر زمان، این نام را بر گیاهانی مختلف که به این منظور به کار برده اند، اطلاق کرده باشند. باور غالب بر این است که هوم سکرآور دنیای هندوایرانی، با منظور داشتن تعالیم گاهانی بدل به ساختن نوشابه از گیاهی شده باشد که اگر چه نیروزا هست، ولی مستی نمی آورد و تأثیر هیجانی خشم آور و کُشتارگر نداشته است و ندارد. جایگاه برتر دیو خشم (اوستایی: aesma؛ پهلوی: xesm) در گاهان، در تقابل با دیو آز در فرگرد نوزدهم وندیداد، گواهی بر این تکیه و ابرامی می دهد که پیامبر بر صلح و آشتی می نهد. چنین تغییری گویای اراده ای اجتماعی است که به سوی زندگانی کشاورزی و استقرار در سرزمینی که به کار فلاحت اشتغال ورزد، معطوف است و مرحلهٔ دیگرگونی از یک نوع فعالیت و کار اقتصادی را به سوی نوعی دیگر باز می نمایاند و عیان می سازد.
گیاه هوم هر چه باشد، در یزشن به هنگام سرودن بخشی خاص از یسنا، آماده سازی آن آغاز می گردد که مشتمل است بر مراحل کوفتن در هاون خاص و سپس فشردن و ریختن عصاره و افشره را در آب و شیر و آنگاه نوشیدن آن. در سنت کهن، به هنگام سراییدن «اوستای یشت و ویسپرد و وندیداد»، یسن 22، آغاز «هوماست» است و از هنگام سراییدن یسن 25 در آیین یزشن، کوبیدن هوم آغاز می گردد و به همراهی تلاوت اوستا ادامه می یابد. ابزارهای ساختن نوشابهٔ هوم با شرحی آیینی در کتابها مندرج است و در آموزشهای ویژهٔ روحانیون نقل می گردد و به نوآموختگان انتقال می یابد. اینک در ایران این ابزارها (فیروزگری، 1393، صص 16_17) و شیوه های آماده سازی هوم سخت دستخوش دگرگونی شده است.
امروزه در ایران گیاهی به این نام را می شناسیم که بر کوههای یزد می روید. در تهران نیز در دشتهای میان 👈تهران تا کرج، 👉 قبل از ساختمان سازیهای جدید، همین گیاه سبز می شد و پس از آن برافتاد. هوم را از یزد به تهران می آورند و حتی تا به هندوستان می برند. هوم به صورت خشک ذخیره می گردد تا به هنگام ضرورت در آیینهای معهود به کار رود (همو، ص 18). }
نکته 1 : با توجه به اینکه گیاه هوم نزد مهردینان و زرتشتیان مقدس می باشد و در مناسک کهن از آن استفاده می شده است ممکن است وجود گیاه هوم در دشت های بین کرج تا تهران و همچنین در کوه های اطراف ناحیه کرج در استان البرز، دلیل وجود آتشکده ها و پرستشگاه مهری در این ناحیه بوده باشد.
نکته 1 از 1: پیشتر گفته شده بود که شهر کرج بزرگترین مرکز فراماسونری در کشور است. علت حضور گسترده ماسون ها در کرج احتمالاً با جغرافیای این منطقه مرتبط است زیرا در روزگاران گذشته مغان ایرانی در این ناحیه ساکن بودند. و ریشه آیین ماسونی همانگونه که گفته شد به آیین میترائیسم رومی باز می گردد. و در واقع ماسون ها ادامه طریقت دست چپی و منفی مغان ایران باستان می باشند.
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
{ پیوند اسطوره با دین 202}
{شباهت های اهل فتوت و خاکسار با آیین مهری 124 }
ادامه...👇
{ می دانیم که آیین یزشن در درازنای تاریخ خود محفل نیایش با قربانی و نیز نوشیدن آشامهٔ مقدس هوم، دادن فدیه و قربانی برای آسمانیان از طریق نهادن آن بر آتش، و خوردن طعام مقدس در جماعت بوده است و تغییرات و دگرگونی دیربازی را در برگزاری و شکل خویش آزموده است. سنجیدن دو دستهٔ هندی و ایرانی آن را، افزون بر برسی و بر شماری دگرگونی و تنوع آن در هر یک از این دو شعبهٔ فرهنگی، می توان بسان نمونهٔ بارزی از دگردیسی رسمها و آیینهای بشری در بستر تاریخی متنوع توصیف و باز بینی کرد و به شرح ساز و کاری دست یافت که پدیده های فرهنگی بشر در طی تاریخ و بنا بر شرایط ویژه دستخوش آن می گردد. از این باب است که ضبط و وصف جزئیات آن ارزش ممتاز دارد. } (کتاب ادیان و مذاهب در ایران باستان، فصل زرتشت و کیش زرتشتی، کتایون مزداپور، صفحات 193 الی 201 )
{ 3-5 هوم
هوم (بهر ک 1_6 : سوم) و آماده سازی نوشابهٔ آیینی از آن، از جمله ملزومات آیین یزشن است. گذشت که ارزش آیینی و سنت تهیهٔ نوشابهٔ آیینی هوم را باید هندوایرانی دانست. در گاهان، زرتشت نوشابهٔ «مرگ زدای» را تقبیح می کند (یسن 32، بند 14: گاتاها، 1354، ص 106) و این «مرگ زدایی» صفت هوم است و این منع اتقلابی بزرگ را در مراسم یزشن، و به تبع آن، در نقش و ارزش دینی آن مراسمی پدید آورده است که بنیادی اساسی در آداب کهنه دینی دوران عتیق بوده است. به بیان دیگر، تحولی که اشو زرتشت در باورهای کیش قدیمی جامعهٔ خود ایجاد کرد، نماد آیینی آن، همان تغییری است که در نوشابهٔ هوم و تأثیر آن در نوشندگان به چشم می خورد، که به جای 👈تحریک پهلوان به جنگیدن، مرد را برای اندیشیدن، و یا رفتارای اجتماعی در جامعهٔ صلح و دوام آشتی آماده می سازد.
گیاه موسوم به هوم چیست ? گذشت که در این باره ابهام در کار است و گفته اند که ریشهٔ sav هندوایرانی، با معنای «فشردن یا چکاندن (عصاره از چیزی)» اصل معنای واژه است و احتمال می رود که در طی گذر زمان، این نام را بر گیاهانی مختلف که به این منظور به کار برده اند، اطلاق کرده باشند. باور غالب بر این است که هوم سکرآور دنیای هندوایرانی، با منظور داشتن تعالیم گاهانی بدل به ساختن نوشابه از گیاهی شده باشد که اگر چه نیروزا هست، ولی مستی نمی آورد و تأثیر هیجانی خشم آور و کُشتارگر نداشته است و ندارد. جایگاه برتر دیو خشم (اوستایی: aesma؛ پهلوی: xesm) در گاهان، در تقابل با دیو آز در فرگرد نوزدهم وندیداد، گواهی بر این تکیه و ابرامی می دهد که پیامبر بر صلح و آشتی می نهد. چنین تغییری گویای اراده ای اجتماعی است که به سوی زندگانی کشاورزی و استقرار در سرزمینی که به کار فلاحت اشتغال ورزد، معطوف است و مرحلهٔ دیگرگونی از یک نوع فعالیت و کار اقتصادی را به سوی نوعی دیگر باز می نمایاند و عیان می سازد.
گیاه هوم هر چه باشد، در یزشن به هنگام سرودن بخشی خاص از یسنا، آماده سازی آن آغاز می گردد که مشتمل است بر مراحل کوفتن در هاون خاص و سپس فشردن و ریختن عصاره و افشره را در آب و شیر و آنگاه نوشیدن آن. در سنت کهن، به هنگام سراییدن «اوستای یشت و ویسپرد و وندیداد»، یسن 22، آغاز «هوماست» است و از هنگام سراییدن یسن 25 در آیین یزشن، کوبیدن هوم آغاز می گردد و به همراهی تلاوت اوستا ادامه می یابد. ابزارهای ساختن نوشابهٔ هوم با شرحی آیینی در کتابها مندرج است و در آموزشهای ویژهٔ روحانیون نقل می گردد و به نوآموختگان انتقال می یابد. اینک در ایران این ابزارها (فیروزگری، 1393، صص 16_17) و شیوه های آماده سازی هوم سخت دستخوش دگرگونی شده است.
امروزه در ایران گیاهی به این نام را می شناسیم که بر کوههای یزد می روید. در تهران نیز در دشتهای میان 👈تهران تا کرج، 👉 قبل از ساختمان سازیهای جدید، همین گیاه سبز می شد و پس از آن برافتاد. هوم را از یزد به تهران می آورند و حتی تا به هندوستان می برند. هوم به صورت خشک ذخیره می گردد تا به هنگام ضرورت در آیینهای معهود به کار رود (همو، ص 18). }
نکته 1 : با توجه به اینکه گیاه هوم نزد مهردینان و زرتشتیان مقدس می باشد و در مناسک کهن از آن استفاده می شده است ممکن است وجود گیاه هوم در دشت های بین کرج تا تهران و همچنین در کوه های اطراف ناحیه کرج در استان البرز، دلیل وجود آتشکده ها و پرستشگاه مهری در این ناحیه بوده باشد.
نکته 1 از 1: پیشتر گفته شده بود که شهر کرج بزرگترین مرکز فراماسونری در کشور است. علت حضور گسترده ماسون ها در کرج احتمالاً با جغرافیای این منطقه مرتبط است زیرا در روزگاران گذشته مغان ایرانی در این ناحیه ساکن بودند. و ریشه آیین ماسونی همانگونه که گفته شد به آیین میترائیسم رومی باز می گردد. و در واقع ماسون ها ادامه طریقت دست چپی و منفی مغان ایران باستان می باشند.
ادامه...👇
@soltannasir
🌿🔥💦
تهیه کردن شربت هوم و کوبیدن و نرم کردن ساقه های گیاه هوم با آب در هاون مخصوص برنجی توسط موبد در مراسم واج یشت.
منبع : کانال ایرانیان زرتشتی
@soltannasir
منبع : کانال ایرانیان زرتشتی
@soltannasir
4_5814584634368853191.pdf
1.3 MB
مقاله آنچه شایداز کرج نشنیده و ندیده ایم/سفری کوتاه به البرز کهن بوم ناشناخته
منبع : پایگاه خبری تحلیلی آیین باور
در این مقاله به بخشی از نقاط باستانی استان البرز اشاره شده است.
@soltannasir
منبع : پایگاه خبری تحلیلی آیین باور
در این مقاله به بخشی از نقاط باستانی استان البرز اشاره شده است.
@soltannasir
تصویر قلعه گبران در روستای هیو، شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز،
که ظاهراً بخش زیادی از این اثر تاریخی آنگونه که در تصویر به نظر می رسد تخریب شده است.
@soltannasir
که ظاهراً بخش زیادی از این اثر تاریخی آنگونه که در تصویر به نظر می رسد تخریب شده است.
@soltannasir
4_5814584634368853192.pdf
80.1 KB
مقاله «قلعه شاه دژ کرج، همچنان تسخیرناپذیر» این قلعه نیز متعلق به اسماعیلیان و حسن صباح بوده است.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)
@soltannasir
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)
@soltannasir
asmaeylyh.pdf
15.8 MB
کتاب قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز، نوشته دکتر منوچهر ستوده
چاپ انتشارات دانشگاه تهران
@soltannasir
چاپ انتشارات دانشگاه تهران
@soltannasir
سلطان نصیر
4_5814584634368853192.pdf
خوانندگان گرامی به وجود قلعه های اسماعیلیه در استان البرز توجه فرمایند. به این ماجرا از دو منظر می توان نگاه نمود.
نخست جنبه نظامی ماجرا است. مطمئناً وجود قلعه های متعدد از نظر استراتژیک برای اسماعیلیان بسیار مهم بوده و این قلعه ها عمدتاً در نقاط مرتفع و صعب العبور ساخته می شده است.
دوم جنبه معنوی ماجرا است که شاید به اندازه جنبه نخست مهم نباشد. اما با توجه به شناختی که از اسماعیلیان داریم می دانیم که حداقل بعضی نقاطی که آنان در آن قلعه ساخته اند در نزدیکی دریچه های ورود به سرزمین های اثیری و یا سرزمین های بعضاً مادی و از نظرها پنهان بوده است.
پاسخ به این سوال که آیا قلعه های اسماعیلیه در استان البرز، دریچه ای به جهان اثیری دارد یا خیر را نمی دانم. 😊
پیشتر از شباهت بعضی مناسک اسماعیلیان با آیین سرّی کهن مهری ایرانی سخن گفتیم. و از ارتباط اسماعیلیان نزاری در دوران جنگ های صلیبی با شوالیه های معبد نیز سخن گفته شد. ماسونرها نیز ادامه راه معبدیانی هستند که پیش از نفوذ مسیحیت در اروپا پیرو آیین میترائیسم منحرف شده رومی بوده اند.
در هر صورت هدف این بود که گفته شود که اگر تمام قطعات این پازل را کنار یکدیگر بگذاریم. به نظر می آید که یکی از دلایل حضور گسترده فراماسونرها در شهر کرج و مناطق خوش آب و هوای اطراف آن نظیر واریان و غیره ریشه در دل تاریخ مغان ایران باستان دارد.
بعضی از خانه باغ های شهر کرج و یا ویلاهای مناطق خوش آب و هوای اطراف کرج، مرکز مراسم های ماسونی و یا بعضاً مرکز مهمانی های آنچنانی آنان می باشد. مهمانی هایی از جنس فیلم چشمان کاملاً بسته.
@soltannasir
نخست جنبه نظامی ماجرا است. مطمئناً وجود قلعه های متعدد از نظر استراتژیک برای اسماعیلیان بسیار مهم بوده و این قلعه ها عمدتاً در نقاط مرتفع و صعب العبور ساخته می شده است.
دوم جنبه معنوی ماجرا است که شاید به اندازه جنبه نخست مهم نباشد. اما با توجه به شناختی که از اسماعیلیان داریم می دانیم که حداقل بعضی نقاطی که آنان در آن قلعه ساخته اند در نزدیکی دریچه های ورود به سرزمین های اثیری و یا سرزمین های بعضاً مادی و از نظرها پنهان بوده است.
پاسخ به این سوال که آیا قلعه های اسماعیلیه در استان البرز، دریچه ای به جهان اثیری دارد یا خیر را نمی دانم. 😊
پیشتر از شباهت بعضی مناسک اسماعیلیان با آیین سرّی کهن مهری ایرانی سخن گفتیم. و از ارتباط اسماعیلیان نزاری در دوران جنگ های صلیبی با شوالیه های معبد نیز سخن گفته شد. ماسونرها نیز ادامه راه معبدیانی هستند که پیش از نفوذ مسیحیت در اروپا پیرو آیین میترائیسم منحرف شده رومی بوده اند.
در هر صورت هدف این بود که گفته شود که اگر تمام قطعات این پازل را کنار یکدیگر بگذاریم. به نظر می آید که یکی از دلایل حضور گسترده فراماسونرها در شهر کرج و مناطق خوش آب و هوای اطراف آن نظیر واریان و غیره ریشه در دل تاریخ مغان ایران باستان دارد.
بعضی از خانه باغ های شهر کرج و یا ویلاهای مناطق خوش آب و هوای اطراف کرج، مرکز مراسم های ماسونی و یا بعضاً مرکز مهمانی های آنچنانی آنان می باشد. مهمانی هایی از جنس فیلم چشمان کاملاً بسته.
@soltannasir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ ارادت جامعه رتشتیان ایران به حضرت امام حسین علیه السلام و سخنان موبد رشید خورشیدیان
@soltannasir
@soltannasir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان موبد رشید خورشیدیان دربارهٔ ارادت زرتشتیان به امام حسین علیه السلام و طلب حاجت از دستگاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام
@soltannasir
@soltannasir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیئت عزاداری عباس علمدار متعلق به جامعه کلیمیان ایران در شهر طهران و عزاداری مسلمانان در کنار کلیمیان و سایر اقلیت های دینی در این هیئت
@soltannasir
@soltannasir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عزاداری جامعه اقلیت های دینی کشور (مسیحی، کلیمی، زرتشتی) در کنار مسلمانان در ایام محرم
@soltannasir
@soltannasir