✍️ انتخابهای شجریان از سعدی
(تاج محلِ کارهای شجریان!)
محمدرضا اسلامی
🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ اجتماعی با رویکرد «انتقادی» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای تند و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است.
اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به 3 مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است.
🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل (+) نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی.
بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده) ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود.
✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» !
سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی هم به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟!
سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم.
در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید.
▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است.
▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد.
نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟!
▪️در گوشۀ جامه دران وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم میرود، وَز ابرم آتش میجهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود.
▪️تعبیر «قبله ای با بت پرستی رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین «جناب قبله(!)» دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و...
نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «شجریان» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است.
✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!)
گُل از خارم برآوردی
و
خار از پا
و
پا
از گِل
این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها
Explicitly
بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است.
▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه.
«آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد.
🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند.
حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس.
سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده.
تا آیا باز شود که کسی روزی دوباره اینگونه غزل بخواند...
t.me/solseghalam
(تاج محلِ کارهای شجریان!)
محمدرضا اسلامی
🔹سعدی بر خلاف حافظ، چندان به مسایلِ اجتماعی با رویکرد «انتقادی» نگاه نمی کرده است. غزلیات حافظ، سرشار از انتقادهای تند و جدی به «ریا» ، «تظاهر» و دین فروشی است.
اما حال و هوایِ سعدی با حافظ متفاوت بوده و البته این منطقی است که حال و هوایِ «غزلِ سعدی» هم با «غزل حافظ» متفاوت باشد. بدیهی است که خودِ حافظ هم در طولِ زندگی، اَحوال گوناگونی را تجربه کرده است و غزلیاتش (مثلا چنان که دکتر #سروش آنها را به 3 مقطعِ زمانی مختلف تقسیم می کند) در چند حال و هوای مختلف باشد ولی، در مجموع، فضایِ کلّیِ غزلِ حافظ با سعدی متفاوت است.
🔹این گزاره اگر چه امری بدیهی است ولی لحاظ کردن آن در «خواندنِ غزل با آواز» کاری بسیار دشوار است. در یادداشت قبل (+) نمونۀ «دقت و توجه» شجریان در نحوۀ خواندنِ غزل حافظ را دیدیم. حال نگاهی کنیم به انتخابهای شجریان از میان #غزلیات_سعدی.
بسیار سخت است اگر بخواهیم در میان کارهای شجریان در خواندنِ غزل سعدی، مواردی را انتخاب کنیم (از بس که همه را زیبا خوانده) ولی دو مورد زیر شاید تاج محلِ کارهایِ شجریان در انتخابِ غزل سعدی محسوب شود.
✳️یک- «برخیز تا یک سو نَهیم، این دلقِ اَزرق فام را» !
سعدی جانِ ما چندان اهلِ فریاد نبوده. بیشتر اهل عشق و عاشقی بوده اما، در این غزل، سعدی هم به فریاد آمده و حیرت زده، دارد "داد" می زند که آخر این چه اوضاعی است؟! «هر ساعت از نُو ، قبله ای، با بت پرستی می رود»؛ این چه وضعی است؟!
سعدیِ عاشق پیشۀ ما در این غزل چنان کلافه است که می گوید بابا جان! تو بیا و نمونه و مصداقی از «ایمانِ واقعی» (همان که "توحید" خطابش می کند) به من نشان بده، آنگاه من قول می دهم که هر چه صنم هست را بشکنم! در این غزل، سعدی دارد می گوید که: مصداقِ عملیِ ایمان در اطرافمان نیست وگرنه هر چه بُت باشد را می شِکنیم.
در غزلیاتِ سعدی «آن گونه از کلافگیهای حافظانه» کمتر دیده می شود ولی این شیرازیِ عاشق پیشه این بار دارد از سرِ عصبانیت حرف می زند و سوز. در واقع، حافظ نسبت به امور اجتماعی حسّاس تر بوده، اما در این غزل، سعدی هم نسبت به آنچه در محیط اجتماعی پیرامونش می گذشته، به تندی سخن گفته است. از «شرکِ تقوا نام» (!) سخن می گوید.
▪️حال این غزل را با صدای شجریان (با هدفون) در این 📎لینک بشنویم و ببینیم چه جلوه ای از شُکوه و حماسه به شِکوایِ این غزل داده است.
▪️درآمد بیات ترک و صدایی که فریادش چنان است که انگار «حیرتِ سعدی» از اوضاع را مقابلِ دیدگانت قرار می دهد.
نمی دانیم سعدی چه دیده بود که این غزل را سروده ولی فریادِ حنجره وقتی که می گوید: «غافل مباش اَر عاقلی/ دریاب اگر صاحبدلی» تکانت می دهد. راستی آیا این غزلِ سعدی را بهتر از این می توان خواند؟!
▪️در گوشۀ جامه دران وقتی که شجریان می خواند: «بارانِ اشکم میرود، وَز ابرم آتش میجهد» زیباییِ هنرِ سعدی که "اشک" را در کنار آتشِ ابر (صاعقۀ جهنده!) قرار داده، صد چندان می شود.
▪️تعبیر «قبله ای با بت پرستی رفتن» هم از آن شاهکارهای سعدی است. «قبله» آنگونه که مولانا هم می گوید «قبلۀ این جمع شدی» یعنی فردی که محور و مرکز ثقلِ یک گروه است. حال همین «جناب قبله(!)» دین و ایمان رها می کند و با «بت پرستی» می رود! همان حکایت شیخ صنعان و رفتن و...
نمی توان این حجم از زیباییِ غزل را شنید و تصوّر نکرد که «شجریان» با آگاهی و توجه به حالاتِ «سراینده» این سوز و شور را به تصویر کشیده است.
✳️دو- گَرَم بازآمدی، محبوبِ سیم اندامِ سنگین دل (!)
گُل از خارم برآوردی
و
خار از پا
و
پا
از گِل
این غزل، بر خلافِ غزلِ قبلی کاملا عاشقانه است. گویی آنجا که سعدی گفته بود «ترسم که عشق، در سرِ سعدی جنون شود» همین جاست. این غزل یکی از جاهایی است که سعدی حرفش را به صراحت و به قول انگلیسی زبانها
Explicitly
بیان کرده و گفته اینهمه «فرسوده» شدنِ مردم، بخاطرِ زیاد فکر کردن (محاسبه کردن) است.
▪️ #شجریان پنج بیت از این غزل را انتخاب کرده است. در این 📎لینک بشنویم تفاوت خواندنِ حماسی از یک غزلِ انتقادی (غزل اول) را با نحوه خواندنِ پر از سوز و شور در یک غزل عاشقانه.
«آهنگ وفا» نام آلبومی است که در سال 1375 منتشر شد و در همراهی با صدا، کمانچۀ سعید فرجپوری، نیِ بهزاد فروهری و تارِ بهروز همتی فضایی بسیار دلنشین از «غزل» را برای شنونده فارسی زبان پدید آورد.
🔷 زبان فارسی، میراث ماست. مقایسه نحوۀ خواندنِ این دو غزل از سعدی با دو غزل حافظ در یادداشت قبل، نحوۀ به تصویر کشیدنِ «احوالِ مختلف» است از کسانی که شناسنامه ملّی ما ایرانیان محسوب می شوند.
حافظِ در حالِ نجوای سحرگاه، با حافظِ عصبانی از شیرازِ قدرنشناس.
سعدیِ کلافه از سست دینی، با سعدیِ عاشقِ دلداده.
تا آیا باز شود که کسی روزی دوباره اینگونه غزل بخواند...
t.me/solseghalam
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
طراوت هوای این روزهای سعدیه و حافظیه
به شیر بود مگر، شور عشق #سعدی را/
که پیر گشت و تغَیُّر در او نمیآید؟
@solseghalam
به شیر بود مگر، شور عشق #سعدی را/
که پیر گشت و تغَیُّر در او نمیآید؟
@solseghalam
telegram_audio.ogg
2.6 MB
گفتگویی که در یکی از گروه ها انجام شد
سوالات این بود:
واقعیت و کیفیت ماجرای دانشگاهها در آمریکا الان چه طوری است؟
ما برای فهم موضوع به یک نگاه غیر رسانهای احتیاج داریم.
این نماز بی حجاب ها چیه؟
افکار عمومی چقدر با دانشجویان همراه شده؟
آیا این دانشجوها اکثریت هستند؟
و کلا اینکه از نزدیک چی میبینید؟
سوالات این بود:
واقعیت و کیفیت ماجرای دانشگاهها در آمریکا الان چه طوری است؟
ما برای فهم موضوع به یک نگاه غیر رسانهای احتیاج داریم.
این نماز بی حجاب ها چیه؟
افکار عمومی چقدر با دانشجویان همراه شده؟
آیا این دانشجوها اکثریت هستند؟
و کلا اینکه از نزدیک چی میبینید؟
امارتِ غرق شده
(چرا شهر هوشمند دوبی غرق در آب شد؟)
🔵 چند روز پیش، امارات متحده عربی شاهد شدیدترین بارندگی در ۷۵ سال گذشته بود. خبرگزاری دولتی امارات WAM آن را «یک رویداد آب وهوایی تاریخی» نامید کــه از «هر آماری که از زمان شــروع جمع آوری داده ها در سال ۱۹۴۹ ثبت شده بود» پیشی گرفت. (اصالت این آمار به قبل از کشــف نفت خام در این کشور بازمی گردد). حاکمان این کشور حاشیه خلیج فارس نه تنها برای آینده خود که برای آینده زمین برنامه داشته و بارها اعلام کردند که در حوزه تغییرات آب وهوایی و محیط زیست سبز خواهان اجرای نقشی رهبرمحور هستند. بر همین اساس این خواسته را در چشم انداز توسعه و برنامه های اجرایی خود قرار دادند و در اجلاس های بین المللی بدان اشاره کردند. حالا سرگروه صندوق مالی بین المللی تغییرات اقلیمی خود قربانی یکی از عجیب ترین رفتارهای طبیعت؛ یعنی سیلی ویرانگر شده است که نه تنها خود را بلکه سایر کشورها را شگفت زده کرده است.
🔵 بنا به گزارش سی ان ان در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت ۲۵۰ میلیمتر بارندگی در امارات رخ داد که عملا حدود ۱۰۰ میلیمتر آن در کمتر از ۱۲ ساعت بوده است.
🔵 برای یک مقیاس ذهنی ضروری است بدانیم که در سیل هیروشیما در مرداد ۱۳۹۳ میزان بارندگی ۲۱۷ میلیمتر بود که منجر به بروز خساراتی در حاشیه شهر هیروشیما شد. همچنین در سیل استان گلستان در کشورمان در آخرین روزهای اسفند ۱۳۹۷ میزان بارش حدود ۳۱۵ میلیمتر باران بود.
یعنی این میزان بارش در امارات به میزان چشمگیری کمتر از سیل گلستان بوده است!
(خاطرمان هست که چه میزان "خودتحقیری" در زمان سیل گلستان در شبکه های اجتماعی کشور رخ داد)
🔵 دوبی خود ســال گذشـته میزبان مذاکرات اقلیمی
COP28
سازمان ملل بود. دانشمندان در این اجلاس تاکید کرده بودند که تغییرات اقلیمی عامل مکرر طوفان های شدید، خشکسالی، سیل و آتش ســوزی در سراسر جهان است. از آنجا که امارات متحده و همسایگانش از روند تغییرات اقلیمی ناآگاه نبودند؛ آیا نباید برای چنین رخداد طبیعی خانمان براندازی آماده می شدند؟
🔵 شــاید پیش از مطرح شدن معضل تغییرات آب وهوایی جهانی وقوع سیل در کشور صحرایی مانند امارات دور از ذهن بود؛ اما در دورانی که خود این کشور پیشگام طرح تغییرات آب و هوایی است شگفت زدگی اش از وقوع چنین ســیلی آن هم با وجود داده های هواشناسی، تعجب آور است. حتی جدیدترین ساخته های شهری امارات مانند اکسپو سیتی نیز دچار آسیبهای شدید ناشی از باران شدند. در حالی که این شهرک زمانی ساخته شده بود که امــارات وارد قراردادهای مربوطه برای آمادگی جهانی در مقابله با خطرات تغییرات زیست محیطی شده بود.
🔵 بررســی واقعه اخیر به چند گزاره متفاوت تقسیم می شود.
در این گزارش در تجارت فردا 🔻 به این گزاره ها پرداخته شده است.
✔️ در امارات چه اتفاقی رخ داد و علت آن چه بود؟
✔️ گزاره دوم بررسی احتمال نقش خود امارات در رویداد ذکر شده است.
✔️همچنین برخورد حکمرانی با بحران نیز قابل مطالعه اســت.
✔️ در نهایت بررسی میزان بارش سالانه امارات و میزان سرمایه گذاری اش در بحث شبکه های جمع آوری آب و فاضلاب اهمیت پیدا می کند چراکه مطالعه این مورد یعنی عدم تناســب میزان بارش با ظرفیت شبکه فاضلاب ما را به پاسخی می رساند که می توانیم برنامه آینده آنها را برای سال های آینده
درک کنیــم. (البته داده های کاملی برای بررســی مورد آخر در دسترس نبود.)
•
🔴 آغاز بارش بــاران در اواخر روز دوشــنبه ۱۵ آوریــل ۲۰۲۴ در امارات آغاز شــد، روز بعد سه شــنبه ۱۶ آوریل شدت گرفت و در روز چهارشنبه ۱۷ آوریل رســماً به پایان رسید. برخی از مناطق در لبه شرقی شبه جزیره عربستان میزان بارندگی را در یک روز
بیشــتر از میزان بارندگی معمول در یک سال گزارش کردند. در دوبی، پرجمعیت ترین شهر امارات، سیل زندگی شهری را متوقف کرد، پروازهای بین المللی فرودگاه این شــهر، یکی از شلوغ ترین فرودگاه های جهان، لغو شــد و سقف ها زیر بار سنگین آب فرو ریخت. بخش هایی از عمان، یمن، ایران و پاکستان نیز شاهد حجم بی سابقه باران بودند که در برخی از این کشورها سیل منجر به کشته شدن شهروندان و خسارات مالی فراوان شد.
🔵چند روز بعد
سیل شهروندان را در ترافیک، ادارات و منازل به دام انداخت. بسیاری از نشت آب در خانه های خود خبر دادند. فیلم های زیادی هم در رسانه های اجتماعی نشان می داد که آب به مراکز خرید راه پیدا کرده و ...
فایل PDF ادامه یادداشت🔻
https://t.me/solseghalam/2321
(چرا شهر هوشمند دوبی غرق در آب شد؟)
🔵 چند روز پیش، امارات متحده عربی شاهد شدیدترین بارندگی در ۷۵ سال گذشته بود. خبرگزاری دولتی امارات WAM آن را «یک رویداد آب وهوایی تاریخی» نامید کــه از «هر آماری که از زمان شــروع جمع آوری داده ها در سال ۱۹۴۹ ثبت شده بود» پیشی گرفت. (اصالت این آمار به قبل از کشــف نفت خام در این کشور بازمی گردد). حاکمان این کشور حاشیه خلیج فارس نه تنها برای آینده خود که برای آینده زمین برنامه داشته و بارها اعلام کردند که در حوزه تغییرات آب وهوایی و محیط زیست سبز خواهان اجرای نقشی رهبرمحور هستند. بر همین اساس این خواسته را در چشم انداز توسعه و برنامه های اجرایی خود قرار دادند و در اجلاس های بین المللی بدان اشاره کردند. حالا سرگروه صندوق مالی بین المللی تغییرات اقلیمی خود قربانی یکی از عجیب ترین رفتارهای طبیعت؛ یعنی سیلی ویرانگر شده است که نه تنها خود را بلکه سایر کشورها را شگفت زده کرده است.
🔵 بنا به گزارش سی ان ان در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت ۲۵۰ میلیمتر بارندگی در امارات رخ داد که عملا حدود ۱۰۰ میلیمتر آن در کمتر از ۱۲ ساعت بوده است.
🔵 برای یک مقیاس ذهنی ضروری است بدانیم که در سیل هیروشیما در مرداد ۱۳۹۳ میزان بارندگی ۲۱۷ میلیمتر بود که منجر به بروز خساراتی در حاشیه شهر هیروشیما شد. همچنین در سیل استان گلستان در کشورمان در آخرین روزهای اسفند ۱۳۹۷ میزان بارش حدود ۳۱۵ میلیمتر باران بود.
یعنی این میزان بارش در امارات به میزان چشمگیری کمتر از سیل گلستان بوده است!
(خاطرمان هست که چه میزان "خودتحقیری" در زمان سیل گلستان در شبکه های اجتماعی کشور رخ داد)
🔵 دوبی خود ســال گذشـته میزبان مذاکرات اقلیمی
COP28
سازمان ملل بود. دانشمندان در این اجلاس تاکید کرده بودند که تغییرات اقلیمی عامل مکرر طوفان های شدید، خشکسالی، سیل و آتش ســوزی در سراسر جهان است. از آنجا که امارات متحده و همسایگانش از روند تغییرات اقلیمی ناآگاه نبودند؛ آیا نباید برای چنین رخداد طبیعی خانمان براندازی آماده می شدند؟
🔵 شــاید پیش از مطرح شدن معضل تغییرات آب وهوایی جهانی وقوع سیل در کشور صحرایی مانند امارات دور از ذهن بود؛ اما در دورانی که خود این کشور پیشگام طرح تغییرات آب و هوایی است شگفت زدگی اش از وقوع چنین ســیلی آن هم با وجود داده های هواشناسی، تعجب آور است. حتی جدیدترین ساخته های شهری امارات مانند اکسپو سیتی نیز دچار آسیبهای شدید ناشی از باران شدند. در حالی که این شهرک زمانی ساخته شده بود که امــارات وارد قراردادهای مربوطه برای آمادگی جهانی در مقابله با خطرات تغییرات زیست محیطی شده بود.
🔵 بررســی واقعه اخیر به چند گزاره متفاوت تقسیم می شود.
در این گزارش در تجارت فردا 🔻 به این گزاره ها پرداخته شده است.
✔️ در امارات چه اتفاقی رخ داد و علت آن چه بود؟
✔️ گزاره دوم بررسی احتمال نقش خود امارات در رویداد ذکر شده است.
✔️همچنین برخورد حکمرانی با بحران نیز قابل مطالعه اســت.
✔️ در نهایت بررسی میزان بارش سالانه امارات و میزان سرمایه گذاری اش در بحث شبکه های جمع آوری آب و فاضلاب اهمیت پیدا می کند چراکه مطالعه این مورد یعنی عدم تناســب میزان بارش با ظرفیت شبکه فاضلاب ما را به پاسخی می رساند که می توانیم برنامه آینده آنها را برای سال های آینده
درک کنیــم. (البته داده های کاملی برای بررســی مورد آخر در دسترس نبود.)
•
🔴 آغاز بارش بــاران در اواخر روز دوشــنبه ۱۵ آوریــل ۲۰۲۴ در امارات آغاز شــد، روز بعد سه شــنبه ۱۶ آوریل شدت گرفت و در روز چهارشنبه ۱۷ آوریل رســماً به پایان رسید. برخی از مناطق در لبه شرقی شبه جزیره عربستان میزان بارندگی را در یک روز
بیشــتر از میزان بارندگی معمول در یک سال گزارش کردند. در دوبی، پرجمعیت ترین شهر امارات، سیل زندگی شهری را متوقف کرد، پروازهای بین المللی فرودگاه این شــهر، یکی از شلوغ ترین فرودگاه های جهان، لغو شــد و سقف ها زیر بار سنگین آب فرو ریخت. بخش هایی از عمان، یمن، ایران و پاکستان نیز شاهد حجم بی سابقه باران بودند که در برخی از این کشورها سیل منجر به کشته شدن شهروندان و خسارات مالی فراوان شد.
🔵چند روز بعد
سیل شهروندان را در ترافیک، ادارات و منازل به دام انداخت. بسیاری از نشت آب در خانه های خود خبر دادند. فیلم های زیادی هم در رسانه های اجتماعی نشان می داد که آب به مراکز خرید راه پیدا کرده و ...
فایل PDF ادامه یادداشت🔻
https://t.me/solseghalam/2321
Telegram
ارزیابی شتابزده
✍️کریدور رقیب
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)
مولفه های قدرت در حال تغییر هسـتند. خاورمیانه نفتخیز که تنها فروش «نفت» برای حیات اقتصادی اش کافی بود، حال همانند کشـورهای توسعه یافته به دنبال افزایش سود اقتصادی و قدرت سیاسی از طریق تجارت پایدار و غیرنفتی است. از همین رو در سالهای اخیر میزان اتحادیه های منطقه ای و گروهی افزایش پیدا کرده است.
🔵 حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح، «رودان» یا عراق کنونی را با جاده های سنگفرش مبادلاتی می شناختند. مهندســی این جادهها که پس از اختراع چرخ ایجاد شــده بود به سرعت به سایر کشورها از جمله شمال آفریقا و اروپا رسید. حال انگار همان زمانه است؛ این بار اردوغان می خواهد جاده هــای موصل عراق را به آنکارا و بعد از آن به اروپا متصل کند. قصد اردوغان این اســت که از طریق عراق سرنوشت جدیدی برای تجارت کشورش رقم بزند؛ اما آغاز این راه به سرنوشت چندین کریدور دیگر گره خورده است. کریدورهای جاده ابریشم آبی چین، کریــدور ترانس خزر-چین، کریدور عرب-مد هند و کریدور ایران مســیرهایی هستند که شاید ترکیه خواهان رقابت با آنان است.
🔵 کمتر از دو هفته پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به عراق ســفر کرد و مورد اســتقبال محمد شــیعه السودانی، نخست وزیر این کشور قرار گرفت. آنها در این دیدار دیپلماتیـک بیش از 20 تفاهمنامـه از جمله تفاهمنامه های امنیت و تجارت را امضا کردند. اینکه اردوغان برای اولین بار از سال 2011 پس از سالها تیرگی روابط کشورش با عراق پا به خاک این کشور گذاشته ریشه در اندیشه او برای تبدیل کردن ترکیه به یک قدرت درون منطقهای و فرامنطقهای به واسطه اتصال به اروپا دارد. اما در روایت این مهم، نمی توان بر ماجرای هفت ماه پیش یعنی نشست گروه 20 و رونمایی از «کریدور عرب-مد» در هند و همچنین درگیری همیشگی اردوغان با اسرائیل چشم پوشاند.
🔵 با مرور اخبار مربوط به این سفر و نشستهای صورت گرفته به طور واضح مشخص است که دو کشــور با یک توافقنامه چهارچوب اسـتراتژیک نظارت بر امنیــت، تجارت و انرژی و همچنین یک قرارداد 10ســاله در مـورد مدیریت منابع آب کــه نیازهای عراق را در نظر می گیرد، موافقت کرده اند.
🔵 کریدور چهارجانبه
یکی از مهمترین دستاوردهای اردوغان از ســفر به عراق و دیدار با سودانی امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه بین ترکیه، عراق، قطر و امارات متحده عربی برای همکاری مشترک در پروژه 17میلیارد دلاری جاده توسعه عراق با حضور وزرای قطــر و امارات بــود. ایــن پروژه جــاده ای و ریلی به طــول 1200 کیلومتر (745 مایل) که سال گذشـته راه اندازی شــد، با هدف تبدیل عراق به یک هاب ترانزیتی، اتصال آســیا و اروپا با اتصال بندر بزرگ فاو عراق در جنوب نفتخیز و ترکیه در شــمال، آغاز شــد. بر اســاس دادههای رســمی ترکیه، تجـارت دوجانبه ترکیه با عراق در سال 2023 به ارزش 19/9 میلیارد دلار بود که کمتر از 24/2 میلیارد دلار در سال 2022 بود. در سه ماه اول سال 2024 صادرات ترکیه به عراق 24/5 درصـد افزایش یافت در حالی کــه واردات 46/2 درصد کاهش یافـت. لذا همانطور که گفته شــد ترکیه، عراق، قطــر و امارات متحده عربی در جریان سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، یادداشت تفاهمی را در بغداد برای همــکاری در پروژه جاده توسـعه عــراق که خلیج فــارس را به اروپا متصل میکند، امضـا کردند.
قرارداد به وسـیله وزرای حمل ونقل هر کشور با حضور محمد شیعه السودانی، نخسـت وزیر عراق و اردوغان امضا شد. این تفاهمنامـه، کشــورهای امضاکننده را متعهـد میکند که چهارچوبهـای لازم را برای اجرای این پـروژه ایجاد کنند.
عراق، ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قصد دارند کالاهای خود را از طریق بندر الفاو در اســتان بصره عراق به بازارهای بین المللی از طریق ترکیه حمل کنند.
🔵 در اینجا لازم است که تاکید شــود پروژه «جاده توسعه» پیشنهادیِ اردوغان، رقیب پروژه پیشنهادی بایدن یعنی «IMEC» شده که خود رقیب کریدور دیگری به نــام «ترانس-خزر-چین» شده است. این رقبا یادآوری میکنند که قدرتهای اقتصادی دنیا به جای دعواهای ایدئولوژیک در ایجاد مسیرهای تجاری نو، آسان، امن و کاربردی با یکدیگر زورآزمایی میکنند.
🔴 چرا ایران جا ماند؟
ایران، شـاهراه تاریخی جهان کــه در کتب تاریخی تاکید می شد شرق و غرب در این نقطه جغرافیایی به هم متصل می شوند در هیچکدام از کریدورهایـی که از آنــان یاد شــد عضویــت ندارد.
هیچکدام از این مسیرهای تجاری مســتقیم از ایران نمی گـذرد. با وجـود آنکه هنوز هم مســیر امن تجاری بسیاری از کشورها از ایران می گذرد اما گاهی حس میشود در یک سـناریویی قرار است که ایران از کریدورهای مهم منطقه جا بماند ...
متن کامل گزارش تجارت فردا را در فایل PDF زیر مطالعه نمایید👇👇
https://t.me/solseghalam/2324
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)
مولفه های قدرت در حال تغییر هسـتند. خاورمیانه نفتخیز که تنها فروش «نفت» برای حیات اقتصادی اش کافی بود، حال همانند کشـورهای توسعه یافته به دنبال افزایش سود اقتصادی و قدرت سیاسی از طریق تجارت پایدار و غیرنفتی است. از همین رو در سالهای اخیر میزان اتحادیه های منطقه ای و گروهی افزایش پیدا کرده است.
🔵 حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح، «رودان» یا عراق کنونی را با جاده های سنگفرش مبادلاتی می شناختند. مهندســی این جادهها که پس از اختراع چرخ ایجاد شــده بود به سرعت به سایر کشورها از جمله شمال آفریقا و اروپا رسید. حال انگار همان زمانه است؛ این بار اردوغان می خواهد جاده هــای موصل عراق را به آنکارا و بعد از آن به اروپا متصل کند. قصد اردوغان این اســت که از طریق عراق سرنوشت جدیدی برای تجارت کشورش رقم بزند؛ اما آغاز این راه به سرنوشت چندین کریدور دیگر گره خورده است. کریدورهای جاده ابریشم آبی چین، کریــدور ترانس خزر-چین، کریدور عرب-مد هند و کریدور ایران مســیرهایی هستند که شاید ترکیه خواهان رقابت با آنان است.
🔵 کمتر از دو هفته پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به عراق ســفر کرد و مورد اســتقبال محمد شــیعه السودانی، نخست وزیر این کشور قرار گرفت. آنها در این دیدار دیپلماتیـک بیش از 20 تفاهمنامـه از جمله تفاهمنامه های امنیت و تجارت را امضا کردند. اینکه اردوغان برای اولین بار از سال 2011 پس از سالها تیرگی روابط کشورش با عراق پا به خاک این کشور گذاشته ریشه در اندیشه او برای تبدیل کردن ترکیه به یک قدرت درون منطقهای و فرامنطقهای به واسطه اتصال به اروپا دارد. اما در روایت این مهم، نمی توان بر ماجرای هفت ماه پیش یعنی نشست گروه 20 و رونمایی از «کریدور عرب-مد» در هند و همچنین درگیری همیشگی اردوغان با اسرائیل چشم پوشاند.
🔵 با مرور اخبار مربوط به این سفر و نشستهای صورت گرفته به طور واضح مشخص است که دو کشــور با یک توافقنامه چهارچوب اسـتراتژیک نظارت بر امنیــت، تجارت و انرژی و همچنین یک قرارداد 10ســاله در مـورد مدیریت منابع آب کــه نیازهای عراق را در نظر می گیرد، موافقت کرده اند.
🔵 کریدور چهارجانبه
یکی از مهمترین دستاوردهای اردوغان از ســفر به عراق و دیدار با سودانی امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه بین ترکیه، عراق، قطر و امارات متحده عربی برای همکاری مشترک در پروژه 17میلیارد دلاری جاده توسعه عراق با حضور وزرای قطــر و امارات بــود. ایــن پروژه جــاده ای و ریلی به طــول 1200 کیلومتر (745 مایل) که سال گذشـته راه اندازی شــد، با هدف تبدیل عراق به یک هاب ترانزیتی، اتصال آســیا و اروپا با اتصال بندر بزرگ فاو عراق در جنوب نفتخیز و ترکیه در شــمال، آغاز شــد. بر اســاس دادههای رســمی ترکیه، تجـارت دوجانبه ترکیه با عراق در سال 2023 به ارزش 19/9 میلیارد دلار بود که کمتر از 24/2 میلیارد دلار در سال 2022 بود. در سه ماه اول سال 2024 صادرات ترکیه به عراق 24/5 درصـد افزایش یافت در حالی کــه واردات 46/2 درصد کاهش یافـت. لذا همانطور که گفته شــد ترکیه، عراق، قطــر و امارات متحده عربی در جریان سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، یادداشت تفاهمی را در بغداد برای همــکاری در پروژه جاده توسـعه عــراق که خلیج فــارس را به اروپا متصل میکند، امضـا کردند.
قرارداد به وسـیله وزرای حمل ونقل هر کشور با حضور محمد شیعه السودانی، نخسـت وزیر عراق و اردوغان امضا شد. این تفاهمنامـه، کشــورهای امضاکننده را متعهـد میکند که چهارچوبهـای لازم را برای اجرای این پـروژه ایجاد کنند.
عراق، ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قصد دارند کالاهای خود را از طریق بندر الفاو در اســتان بصره عراق به بازارهای بین المللی از طریق ترکیه حمل کنند.
🔵 در اینجا لازم است که تاکید شــود پروژه «جاده توسعه» پیشنهادیِ اردوغان، رقیب پروژه پیشنهادی بایدن یعنی «IMEC» شده که خود رقیب کریدور دیگری به نــام «ترانس-خزر-چین» شده است. این رقبا یادآوری میکنند که قدرتهای اقتصادی دنیا به جای دعواهای ایدئولوژیک در ایجاد مسیرهای تجاری نو، آسان، امن و کاربردی با یکدیگر زورآزمایی میکنند.
🔴 چرا ایران جا ماند؟
ایران، شـاهراه تاریخی جهان کــه در کتب تاریخی تاکید می شد شرق و غرب در این نقطه جغرافیایی به هم متصل می شوند در هیچکدام از کریدورهایـی که از آنــان یاد شــد عضویــت ندارد.
هیچکدام از این مسیرهای تجاری مســتقیم از ایران نمی گـذرد. با وجـود آنکه هنوز هم مســیر امن تجاری بسیاری از کشورها از ایران می گذرد اما گاهی حس میشود در یک سـناریویی قرار است که ایران از کریدورهای مهم منطقه جا بماند ...
متن کامل گزارش تجارت فردا را در فایل PDF زیر مطالعه نمایید👇👇
https://t.me/solseghalam/2324
Telegram
ارزیابی شتابزده
کریدور رقیب
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)🔻🔻
t.me/solseghalam
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)🔻🔻
t.me/solseghalam
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه یک حکایت در پنج دقیقه و پنج ثانیه! …و دریغ.
✍️ از تولید لامبورگینی در انباری تا تولید چراغ اتومبیل در خانه
(از حجت عبدالملکی تا یاسرجبرائیلی و سرنوشت اقتصاد نحیف ایران)
🔵 یاسر جبرائیلی آمده در تلویزیون نشسته و گفته: « مردم در خانه هایشان چراغ ماشین را می توانند تولید کنند».🔻 بعد که مجری از او میپرسد آیا این چراغ اتومبیلی که «در خانه» تولید شود را میتوان صادر کرد؟ آیا «کیفیتش» را می شود تضمین کرد؟ با استحکام جواب می دهد که چرا نشود؟ (ویدئو را ملاحظه کنید)
🔵 طرف از خودش نمی پرسد که چرا این حرفی را که می زنم تا قبل از من به مغزِ مردمان دیگر کشورها نرسیده بوده؟ چرا مردمان سایر سرزمین های این عالم برای تولید چراغ اتومبیل (با کیفیت) «خط تولید کارخانه ای» راه می اندازند؟ و چرا مردمان مابقی کشورهای دنیا چراغ خودرو را در اتاق خواب، پذیرایی و آشپزخانه های خانه ها تولید نمی کنند؟
🔵این حرفهای یاسر جبرائیلی چقدر مشابه آن حرفهای حجت عبدالملکی است که می خواست «کارخانه تولید لامبورگینی در ارومیه» راه بیندازد. و چنان با اعتماد به نفس سینه جلو داده بود که انگار نه انگار که اگر تولید لامبورگینی این قدر «ساده» باشد که تو می گویی پس چرا در تمام کشورهای دیگر دنیا در هر ارومیه ای «یک کارخانه لامبورگینی» وجود ندارد؟! چرا استرالیا نتوانست صنعت خودروی خودش را حفظ کند و چرا نیسان بارها تا مرز ورشکستگی رفت؟ مگر به عقل آنها نمی رسید که تولید در سطح لامبورگینی اینقدر «ساده» است که تو می گویی...
🔵 امتحان پس نداده ها
اینکه سرنوشت اقتصاد ایران چرا به این روز و روزگار افتاده که یک نفر انتظار تولید چراغ ماشین در اتاق پذیرایی خانه دارد و دیگری کل فرایند تولید لامبورگینی را در سه دقیقه خلاصه سازی/ساده سازی می کند، به ما نهیب می زند که چه شده است؟ آیا فضا اینقدر تهی شده است که سطح کسانی که در حوزه اقتصاد کلان و صنعت نظر می دهند به چنین وضع اسفناکی رسیده؟
یا اینکه مشکل از رسانه است که فقط با اینها سخن می گوید و به اینها میدان می دهد؟ آیا برنامه جهان آرا نمی تواند با انبوه جوانان ایرانی که در حوزه اقتصاد در برترین مراکز صنعتی و تحقیقاتی دنیا منشاء اثر هستند گفتگو کند؟ آیا فقط باید برود و یاسرجبرائیلی را بیاورد که چنین حرفهایی را «با اعتمادبه نفس» بر زبان بیاورد؟
🔵 زمانی بود که محمود احمدی نژاد در سخنرانی عمومی و در مقابل دوربین گفت: «به رئیس سازمان انرژی هسته ای گفتم یک دختر خانمی ۱۶ ساله دبیرستانی در خانه انرژی هسته ای را تولید کرده» (لینک+)🔻 . و بعد با اعتماد به نفس گفت: «این خودباوری است». و او نگفت که چرا در سایر کشورهای دنیا دختر دبیرستانی انرژی هسته ای در خانه تولید نمی کند؟
🔵 مساله اینجاست:
آسیبی که کشور از ناحیه امثال یاسر جبرائیلی ها و رائفی پورها خواهد خورد خیلی بیشتر از آسیبی است که از محمود احمدی نژاد خورد.
اینکه کسی در سه دقیقه (با لحن مدعی) برای کارخانه تولید لامبورگینی در ارومیه تعیین تکلیف می کند، فرقی با تولید انرژی هسته ای در خانه یا «خط تولید چراغ ماشین در اتاق خواب» منازل ندارد. اما خطر از آنجاست که لااقل محمود احمدی نژاد خود را در برابر برخی جریانات عقل مدار می دید و به ناچار قدری ملاحظه می کرد، ولی این «جوانان امتحان پس نداده» عرصه ی مقابل خود را کاملا خالی می بینند.
این لحن تحکمی جبرائیلی را در این گفتگو با مجری جهان آرا ببینید!
🔵 نقطه دریغ اینجاست:
یک زمانی بود که ژاپنی ها میخواستند که تویوتا بتواند در «بازارهای جهانی» وارد شود. لذا سوئیچیرو تویودا بعد از صدها ساعت جلسه با مهندسین ژاپنی، ده ها بازدید از بنز، فورد و جنرال موتورز انجام داد تا عاقبت به «تصمیم» هوشمندانه برای تولیدات جدید تویوتا رسید.
امروز ما با نسلی از جوانان مواجهیم که «تجربه اداره یک بقالی» را نداشته اند و بدون توجه به «تجربه سایر کشورها» برای اقتصاد کشور نسخه می پیچند. بدون تجربه تولید یک دمپایی پلاستیکی درباره زنجیره تولید در پیچیده ترین صنایع نظر می دهند.
🔵این طیف جوانانِ خود استاد خوانده یک چیز را خوب بلد هستند و یک درس را خوب خوانده اند و آن «رسانه» است. آنها ظهور، حضور هیجانی و درشت گویی در مقابل رسانه را به نیکی آموخته اند.
🔵 آن جوانی که در عرصه صنعت تجربه پس نداده (و هیچ وقت منشاء تولید/اثری نبوده) را در هیچ کشور دنیا در مصدر تصمیم گیری/نظارت قرار نمی دهند.
🔵 استفاده از ظرفیتهای جوانی ضرورت است ولی تجربه جهانی چیست؟ تجربه دیگر کشورها می گوید که اگر جوانی مستعد و دانشمند است ظرفیتهای ذهنی خودش را در بستر استارت آپ توسعه بدهد. او باید بتواند در یک زیست واقعی (نه زیست گلخانه ای) در قالب «یک شرکت ثبت شده» منشا تولید یک محصول/محتوا/فناوری بشود، نه اینکه مقابل دوربین بنشیند، و برای اقتصاد یک کشور هشتاد میلیونی درشت گویی کند.
https://t.me/solseghalam/2326
(از حجت عبدالملکی تا یاسرجبرائیلی و سرنوشت اقتصاد نحیف ایران)
🔵 یاسر جبرائیلی آمده در تلویزیون نشسته و گفته: « مردم در خانه هایشان چراغ ماشین را می توانند تولید کنند».🔻 بعد که مجری از او میپرسد آیا این چراغ اتومبیلی که «در خانه» تولید شود را میتوان صادر کرد؟ آیا «کیفیتش» را می شود تضمین کرد؟ با استحکام جواب می دهد که چرا نشود؟ (ویدئو را ملاحظه کنید)
🔵 طرف از خودش نمی پرسد که چرا این حرفی را که می زنم تا قبل از من به مغزِ مردمان دیگر کشورها نرسیده بوده؟ چرا مردمان سایر سرزمین های این عالم برای تولید چراغ اتومبیل (با کیفیت) «خط تولید کارخانه ای» راه می اندازند؟ و چرا مردمان مابقی کشورهای دنیا چراغ خودرو را در اتاق خواب، پذیرایی و آشپزخانه های خانه ها تولید نمی کنند؟
🔵این حرفهای یاسر جبرائیلی چقدر مشابه آن حرفهای حجت عبدالملکی است که می خواست «کارخانه تولید لامبورگینی در ارومیه» راه بیندازد. و چنان با اعتماد به نفس سینه جلو داده بود که انگار نه انگار که اگر تولید لامبورگینی این قدر «ساده» باشد که تو می گویی پس چرا در تمام کشورهای دیگر دنیا در هر ارومیه ای «یک کارخانه لامبورگینی» وجود ندارد؟! چرا استرالیا نتوانست صنعت خودروی خودش را حفظ کند و چرا نیسان بارها تا مرز ورشکستگی رفت؟ مگر به عقل آنها نمی رسید که تولید در سطح لامبورگینی اینقدر «ساده» است که تو می گویی...
🔵 امتحان پس نداده ها
اینکه سرنوشت اقتصاد ایران چرا به این روز و روزگار افتاده که یک نفر انتظار تولید چراغ ماشین در اتاق پذیرایی خانه دارد و دیگری کل فرایند تولید لامبورگینی را در سه دقیقه خلاصه سازی/ساده سازی می کند، به ما نهیب می زند که چه شده است؟ آیا فضا اینقدر تهی شده است که سطح کسانی که در حوزه اقتصاد کلان و صنعت نظر می دهند به چنین وضع اسفناکی رسیده؟
یا اینکه مشکل از رسانه است که فقط با اینها سخن می گوید و به اینها میدان می دهد؟ آیا برنامه جهان آرا نمی تواند با انبوه جوانان ایرانی که در حوزه اقتصاد در برترین مراکز صنعتی و تحقیقاتی دنیا منشاء اثر هستند گفتگو کند؟ آیا فقط باید برود و یاسرجبرائیلی را بیاورد که چنین حرفهایی را «با اعتمادبه نفس» بر زبان بیاورد؟
🔵 زمانی بود که محمود احمدی نژاد در سخنرانی عمومی و در مقابل دوربین گفت: «به رئیس سازمان انرژی هسته ای گفتم یک دختر خانمی ۱۶ ساله دبیرستانی در خانه انرژی هسته ای را تولید کرده» (لینک+)🔻 . و بعد با اعتماد به نفس گفت: «این خودباوری است». و او نگفت که چرا در سایر کشورهای دنیا دختر دبیرستانی انرژی هسته ای در خانه تولید نمی کند؟
🔵 مساله اینجاست:
آسیبی که کشور از ناحیه امثال یاسر جبرائیلی ها و رائفی پورها خواهد خورد خیلی بیشتر از آسیبی است که از محمود احمدی نژاد خورد.
اینکه کسی در سه دقیقه (با لحن مدعی) برای کارخانه تولید لامبورگینی در ارومیه تعیین تکلیف می کند، فرقی با تولید انرژی هسته ای در خانه یا «خط تولید چراغ ماشین در اتاق خواب» منازل ندارد. اما خطر از آنجاست که لااقل محمود احمدی نژاد خود را در برابر برخی جریانات عقل مدار می دید و به ناچار قدری ملاحظه می کرد، ولی این «جوانان امتحان پس نداده» عرصه ی مقابل خود را کاملا خالی می بینند.
این لحن تحکمی جبرائیلی را در این گفتگو با مجری جهان آرا ببینید!
🔵 نقطه دریغ اینجاست:
یک زمانی بود که ژاپنی ها میخواستند که تویوتا بتواند در «بازارهای جهانی» وارد شود. لذا سوئیچیرو تویودا بعد از صدها ساعت جلسه با مهندسین ژاپنی، ده ها بازدید از بنز، فورد و جنرال موتورز انجام داد تا عاقبت به «تصمیم» هوشمندانه برای تولیدات جدید تویوتا رسید.
امروز ما با نسلی از جوانان مواجهیم که «تجربه اداره یک بقالی» را نداشته اند و بدون توجه به «تجربه سایر کشورها» برای اقتصاد کشور نسخه می پیچند. بدون تجربه تولید یک دمپایی پلاستیکی درباره زنجیره تولید در پیچیده ترین صنایع نظر می دهند.
🔵این طیف جوانانِ خود استاد خوانده یک چیز را خوب بلد هستند و یک درس را خوب خوانده اند و آن «رسانه» است. آنها ظهور، حضور هیجانی و درشت گویی در مقابل رسانه را به نیکی آموخته اند.
🔵 آن جوانی که در عرصه صنعت تجربه پس نداده (و هیچ وقت منشاء تولید/اثری نبوده) را در هیچ کشور دنیا در مصدر تصمیم گیری/نظارت قرار نمی دهند.
🔵 استفاده از ظرفیتهای جوانی ضرورت است ولی تجربه جهانی چیست؟ تجربه دیگر کشورها می گوید که اگر جوانی مستعد و دانشمند است ظرفیتهای ذهنی خودش را در بستر استارت آپ توسعه بدهد. او باید بتواند در یک زیست واقعی (نه زیست گلخانه ای) در قالب «یک شرکت ثبت شده» منشا تولید یک محصول/محتوا/فناوری بشود، نه اینکه مقابل دوربین بنشیند، و برای اقتصاد یک کشور هشتاد میلیونی درشت گویی کند.
https://t.me/solseghalam/2326
Telegram
ارزیابی شتابزده
خلاصه یک حکایت در پنج دقیقه و پنج ثانیه! …و دریغ.
در تگزاس یک شرکت پرینت سه بعدی بتن یک مجتمع مسکونی ۱۰۰ واحدی را با پرینتر سه بعدی ساخته است.
این اولین مجتمع ساختمانی است که در قالب انبوه سازی با پرینتر سه بعدی در این ایالت ساخته شده است.
هفته آینده قرار است که نمونه دیوارهای پرینت شده ی این شرکت در مرکز تحقیقات زلزله دانشگاه برکلی (PEER) زیر نظر پروفسور مسلم و بر روی میز زلزله تست شود تا رفتار لرزه ای این خانه ها برای ایالت کالیفرنیا نیز مدلسازی و مطالعه شود (تگزاس پتانسیل زلزله شدید مشابه کالیفرنیا ندارد).
در حال حاضر در کانادا و آمریکا اینگونه شهرک ها با «سازه های چوبی» ساخته میشوند ولی بنیانگذاران این شرکت معتقدند که این تکنولوژی روباتیک آنها «رقیب آینده» سازه های چوبی خواهد بود.
مدیرعامل شرکت توضیح می دهد که «قیمت تمام شده» این ساختمانها کمتر از سازه های متداول است و لذا توانِ خرید مردم برای واحدهای مسکونی ساخته شده با این فنآوری بیشتر خواهد بود.
هر واحد مسکونی که اکنون در تگزاس ساخته اند ۱۷۲ مترمربع است ولی پرینترهای این شرکت ظرفیت خانه های بزرگتر با زیربنای ۲۷۹ مترمربع را هم دارا هستند.
این تیپ سازه ها چند مزیت در مقایسه با رقیب خود (یعنی سازه های چوبی) دارا هستند:
۱- برای تامین گرمایش و سرمایش آنها «انرژی کمتری» مصرف می شود. (خریدار یکی از واحدها گفته که قبض برق ماه گذشته خانواده اش در این خانه جدید کلا ۳۵ دلار شده است!)
۲- مشکل حشراتی که امکان نفوذ به خانه های چوبی را دارند در مورد این سازه های پرینت شده مصداق ندارد.
۳- در برابر باد و طوفان مقاومت خوبی دارند و شرکت سازنده مدعی است که برای باد با سرعت 250 mi/h (مایل بر ساعت) مقاوم است.
۴- شکل ظاهری این خانه ها
Natural look
(ظاهری طبیعی) دارد. بر خلاف محدودیت در قابهای چوبی و فولادی، این سازه ها دارای انحناهای زیادی در داخل و بیرون (نما) هستند که زیبایی بصری بنا را واقعا بیشتر می کند.
برنامه مدیرعامل این شرکت و تیمش این است که پروسه تولید آنها هرچه بیشتر به فنآوری روباتیک مجهز شود چون معتقد است که «نیاز بازار» ساختِ فنآورانه (3D-printing robot) است.
هدف «کاهش زمان ساخت» سازه است. هفته آینده بعد از اینکه دیوارهای این شرکت بر روی میز زلزله برکلی آزمایش شوند تصاویر و اطلاعات بیشتری درباره تست منتشر خواهم کرد (در صورت اجازه مدیرعامل شرکت).
ویدئوی توضیحات مهندسین شرکت را در این لینک 🔻مشاهده نمایید. چالش اصلی در این فنآوری، کنترل حرکت (Motion) پرینترها و ایجاد انحناهای «دقیق» در دیوارهای سازه است. در دیدن این ویدئو و در پشت مباحث فنی به چند نکته دیگر نیز باید دقت داشت:
- جسارت و امید آن افرادی که استارت آپ را برای اولین بار ایجاد می کنند.
- اکوسیستم استارت آپی و نقش آن افرادی که به استارت آپ پول می دهند (و در ابتدای کار “اعتماد” می کنند).
تا یک ایده فنآورانه نهایتا تبدیل به محصول شود.
محصولی که دردی از جامعه را حل کند و این دنیا را جای بهتری برای زیستن کند.
https://youtu.be/4bMTFr33el4?si=wYTxvZij4KEv88Ed
محمدرضا اسلامی
🌐https://t.me/solseghalam
این اولین مجتمع ساختمانی است که در قالب انبوه سازی با پرینتر سه بعدی در این ایالت ساخته شده است.
هفته آینده قرار است که نمونه دیوارهای پرینت شده ی این شرکت در مرکز تحقیقات زلزله دانشگاه برکلی (PEER) زیر نظر پروفسور مسلم و بر روی میز زلزله تست شود تا رفتار لرزه ای این خانه ها برای ایالت کالیفرنیا نیز مدلسازی و مطالعه شود (تگزاس پتانسیل زلزله شدید مشابه کالیفرنیا ندارد).
در حال حاضر در کانادا و آمریکا اینگونه شهرک ها با «سازه های چوبی» ساخته میشوند ولی بنیانگذاران این شرکت معتقدند که این تکنولوژی روباتیک آنها «رقیب آینده» سازه های چوبی خواهد بود.
مدیرعامل شرکت توضیح می دهد که «قیمت تمام شده» این ساختمانها کمتر از سازه های متداول است و لذا توانِ خرید مردم برای واحدهای مسکونی ساخته شده با این فنآوری بیشتر خواهد بود.
هر واحد مسکونی که اکنون در تگزاس ساخته اند ۱۷۲ مترمربع است ولی پرینترهای این شرکت ظرفیت خانه های بزرگتر با زیربنای ۲۷۹ مترمربع را هم دارا هستند.
این تیپ سازه ها چند مزیت در مقایسه با رقیب خود (یعنی سازه های چوبی) دارا هستند:
۱- برای تامین گرمایش و سرمایش آنها «انرژی کمتری» مصرف می شود. (خریدار یکی از واحدها گفته که قبض برق ماه گذشته خانواده اش در این خانه جدید کلا ۳۵ دلار شده است!)
۲- مشکل حشراتی که امکان نفوذ به خانه های چوبی را دارند در مورد این سازه های پرینت شده مصداق ندارد.
۳- در برابر باد و طوفان مقاومت خوبی دارند و شرکت سازنده مدعی است که برای باد با سرعت 250 mi/h (مایل بر ساعت) مقاوم است.
۴- شکل ظاهری این خانه ها
Natural look
(ظاهری طبیعی) دارد. بر خلاف محدودیت در قابهای چوبی و فولادی، این سازه ها دارای انحناهای زیادی در داخل و بیرون (نما) هستند که زیبایی بصری بنا را واقعا بیشتر می کند.
برنامه مدیرعامل این شرکت و تیمش این است که پروسه تولید آنها هرچه بیشتر به فنآوری روباتیک مجهز شود چون معتقد است که «نیاز بازار» ساختِ فنآورانه (3D-printing robot) است.
هدف «کاهش زمان ساخت» سازه است. هفته آینده بعد از اینکه دیوارهای این شرکت بر روی میز زلزله برکلی آزمایش شوند تصاویر و اطلاعات بیشتری درباره تست منتشر خواهم کرد (در صورت اجازه مدیرعامل شرکت).
ویدئوی توضیحات مهندسین شرکت را در این لینک 🔻مشاهده نمایید. چالش اصلی در این فنآوری، کنترل حرکت (Motion) پرینترها و ایجاد انحناهای «دقیق» در دیوارهای سازه است. در دیدن این ویدئو و در پشت مباحث فنی به چند نکته دیگر نیز باید دقت داشت:
- جسارت و امید آن افرادی که استارت آپ را برای اولین بار ایجاد می کنند.
- اکوسیستم استارت آپی و نقش آن افرادی که به استارت آپ پول می دهند (و در ابتدای کار “اعتماد” می کنند).
تا یک ایده فنآورانه نهایتا تبدیل به محصول شود.
محصولی که دردی از جامعه را حل کند و این دنیا را جای بهتری برای زیستن کند.
https://youtu.be/4bMTFr33el4?si=wYTxvZij4KEv88Ed
محمدرضا اسلامی
🌐https://t.me/solseghalam
YouTube
27 Ft-tall 3D-printed Structure Built by New Robot | ICON's Multi-Story Robotic Construction System
On March 12, 2024, ICON unveiled Phoenix, its new multi-story robotic construction system which introduces the capability of printing an entire building enclosure including foundations and roof structures. The first engineering prototype of Phoenix days before…
✍️آمار عجیب نامزدهای ریاست جمهوری ۱۴۰۳ و یک سوال
محمدرضا اسلامی
🔵 مولوی بیت زیبایی دارد که شرح احوال این روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری است:
«شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است!»
نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من
مولوی به کنایه می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند. این حکایتِ جایگاه ریاست جمهوری در کشور ماست که از بذرپاش تا آخوندی و زاکانی … همه مشتریِ نشستن بر این صندلی هستند.
سوالی که پیش می آید این است که آیا در ده ها سال گذشته شنیده شده که مدیرعامل #تویوتا کاندیدای نخست وزیری در ژاپن بشود؟ یا اینکه مدیرعامل اَپل (یا مدیرعامل والمارت) کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا بشوند؟ خیر.
🔵 چرا همه راه ها به رم ختم می شود؟
در کشور ما تفکر غالب «نگاه دولتی» به اداره امور کشور است. تنها امر جذاب و تنها راهکار «منشاء اثر» بودن/شدن (و حتی تنها راه توسعه فردی!) «وصل شدن» به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند «مهمتر از ریاست جمهوری» است.
آنچه که آنها در عرصه بخش خصوصی انجام می دهند چنان وسیع و اثرگذار است که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند. «همه راهها» به رم ختم نمی شود و توسعه فردی/اثرگذاری اجتماعی به ریاست جمهوری ختم نمی شود؛ بلکه عرصه های وسیعی برای «کار» وجود دارد. گردش مالی آرامکو عربستان از فروش نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۵۳۵ میلیارد دلار بوده است در حالی که گردش مالی شرکت آمازون در سیاتل ۵۷۴ م د بوده است! (چنین عرصه ای از کار در بخش غیردولتی شکل گرفته)
اسماعیلی وزیر ارشاد است و در تمام عمرش به غیر از جایگاه دولتی، هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده، لذا حالا اگر بخواهد «کاری» کند (یا مطرح شود) چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارد. «گزینه دیگری» ندارد! او مثل مدیرعامل هوندا نیست که سالها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشد و امروز برای «سی سالِ آینده هوندا» برنامه و کار دارد.
مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است (+). اما زاکانی اگر می خواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» (نمایندگی مجلس و شهرداری) است و هرگز توان/انگیزه شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا 30 سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».
از این منظر فرق چندانی بین بذرپاش و آخوندی نیست. اینها با اینکه دو تفکر سیاسی متفاوت دارند ولی هیچ یک توان شکل دهی “ساختار” در بخش خصوصی را نداشته و ندارند. آخوندی این پتانسیل را داشت که یک شرکت پیمانکاری بین المللی ایجاد کند که رقیب پیمانکارهای ترکیه ای بشود ولی «کار» در ذهن آخوندی فقط به عرصه دولت/حاکمیت محدود می شود. بذرپاش در ۲۷ سالگی بدون هیچ تجربه و تخصص بر صندلی یکی از تخصصی ترین بنگاههای صنعتی کشور نشسته و مدیرعاملی یک خودروساز بزرگ «ولی دولتی» را تحویل گرفته است! او در تمام این سالها تمام سلولهای مغزش دولتی بوده و دولتی تر هم شده! لذا برای او عرصه ای به غیر از عرصه کارِ دولتی متصور نیست.
🔵 در زبان فارسی، ما ایرانیان در گذشته کارهای بزرگ را «شاهکار» خطاب می کرده ایم؛ یعنی کارِ شاه. اساسا پس زمینه فکری و تاریخی در ذهن ایرانی این است که «کار بزرگ» مربوط به امر حاکمیتی است. پروژه های بزرگ مربوط به بخشی خصوصی نیست بلکه «شاه کار» است. سابقه این نگاه، تا اینجا می رسد که وحید حقانیان هم بعد از ۴۵ سال کار در عرصه دولتی/حاکمیتی، هنوز می خواهد مابقی سالهای زندگی را به «فعالیت دولتی» اختصاص دهد. در مختصات فکری حقانیان هرگز این مفهوم جایگاهی نداشته که «میتسوبیشیِ ایرانی» را بنیانگذاری کند.
در منظومه فکری حقانیان شکل گیری هیتاچیِ ایرانی یا سامسونگ ایرانی «وظیفه دیگران» است و او هرگز گمان نمی کند که پس از ۴۵ سال کار دولتی چرا باید باز دوباره بیاید «در همین عرصه» کار کند؟ او از خود نمی پرسد که اگر قرار بود منشاء اثر در عرصه حاکمیت شده باشد، خب تا کنون شده بود.
به بیان دیگر «اولویت ذهنیِ» حقانیان، امر دولتی است؛ دقیقا مشابه بذرپاش و آخوندی و زاکانی و دیگران.
لذا فرق چندانی میان این اسامی نیست.
🔵 سه سوال مشخص در انتخابات ریاست جمهوری امسال مطرح است:
✔️چرا فقط و فقط چهره های با سابقه/کارنامه دولتی در میان داوطلبان هستند؟ آیا این به نفع کشور است؟
✔️چرا هیچ یک از این انبوه نامهای علاقمند به حضور در عرصه ریاست جمهوری هیچ گاه انگیزه حضور در بخش خصوصی نداشته اند؟ و منشاء اثری در آن عرصه نبوده اند.
✔️آیا چهره های با کارنامه دولتی (که همیشه در حاشیه امن زیست دولتی بوده اند)، درک روشنی از مختصات دنیای جدید و چالشهای ثروت آفرینی و کارآفرینی بین المللی دارند؟
🔷 غایبِ این انتخابات ۱۴۰۳ چهره های با تفکر (کارنامه) غیردولتی است.
🌐t.me/solseghalam
محمدرضا اسلامی
🔵 مولوی بیت زیبایی دارد که شرح احوال این روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری است:
«شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است!»
نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من
مولوی به کنایه می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند. این حکایتِ جایگاه ریاست جمهوری در کشور ماست که از بذرپاش تا آخوندی و زاکانی … همه مشتریِ نشستن بر این صندلی هستند.
سوالی که پیش می آید این است که آیا در ده ها سال گذشته شنیده شده که مدیرعامل #تویوتا کاندیدای نخست وزیری در ژاپن بشود؟ یا اینکه مدیرعامل اَپل (یا مدیرعامل والمارت) کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا بشوند؟ خیر.
🔵 چرا همه راه ها به رم ختم می شود؟
در کشور ما تفکر غالب «نگاه دولتی» به اداره امور کشور است. تنها امر جذاب و تنها راهکار «منشاء اثر» بودن/شدن (و حتی تنها راه توسعه فردی!) «وصل شدن» به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند «مهمتر از ریاست جمهوری» است.
آنچه که آنها در عرصه بخش خصوصی انجام می دهند چنان وسیع و اثرگذار است که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند. «همه راهها» به رم ختم نمی شود و توسعه فردی/اثرگذاری اجتماعی به ریاست جمهوری ختم نمی شود؛ بلکه عرصه های وسیعی برای «کار» وجود دارد. گردش مالی آرامکو عربستان از فروش نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۵۳۵ میلیارد دلار بوده است در حالی که گردش مالی شرکت آمازون در سیاتل ۵۷۴ م د بوده است! (چنین عرصه ای از کار در بخش غیردولتی شکل گرفته)
اسماعیلی وزیر ارشاد است و در تمام عمرش به غیر از جایگاه دولتی، هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده، لذا حالا اگر بخواهد «کاری» کند (یا مطرح شود) چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارد. «گزینه دیگری» ندارد! او مثل مدیرعامل هوندا نیست که سالها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشد و امروز برای «سی سالِ آینده هوندا» برنامه و کار دارد.
مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است (+). اما زاکانی اگر می خواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» (نمایندگی مجلس و شهرداری) است و هرگز توان/انگیزه شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا 30 سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».
از این منظر فرق چندانی بین بذرپاش و آخوندی نیست. اینها با اینکه دو تفکر سیاسی متفاوت دارند ولی هیچ یک توان شکل دهی “ساختار” در بخش خصوصی را نداشته و ندارند. آخوندی این پتانسیل را داشت که یک شرکت پیمانکاری بین المللی ایجاد کند که رقیب پیمانکارهای ترکیه ای بشود ولی «کار» در ذهن آخوندی فقط به عرصه دولت/حاکمیت محدود می شود. بذرپاش در ۲۷ سالگی بدون هیچ تجربه و تخصص بر صندلی یکی از تخصصی ترین بنگاههای صنعتی کشور نشسته و مدیرعاملی یک خودروساز بزرگ «ولی دولتی» را تحویل گرفته است! او در تمام این سالها تمام سلولهای مغزش دولتی بوده و دولتی تر هم شده! لذا برای او عرصه ای به غیر از عرصه کارِ دولتی متصور نیست.
🔵 در زبان فارسی، ما ایرانیان در گذشته کارهای بزرگ را «شاهکار» خطاب می کرده ایم؛ یعنی کارِ شاه. اساسا پس زمینه فکری و تاریخی در ذهن ایرانی این است که «کار بزرگ» مربوط به امر حاکمیتی است. پروژه های بزرگ مربوط به بخشی خصوصی نیست بلکه «شاه کار» است. سابقه این نگاه، تا اینجا می رسد که وحید حقانیان هم بعد از ۴۵ سال کار در عرصه دولتی/حاکمیتی، هنوز می خواهد مابقی سالهای زندگی را به «فعالیت دولتی» اختصاص دهد. در مختصات فکری حقانیان هرگز این مفهوم جایگاهی نداشته که «میتسوبیشیِ ایرانی» را بنیانگذاری کند.
در منظومه فکری حقانیان شکل گیری هیتاچیِ ایرانی یا سامسونگ ایرانی «وظیفه دیگران» است و او هرگز گمان نمی کند که پس از ۴۵ سال کار دولتی چرا باید باز دوباره بیاید «در همین عرصه» کار کند؟ او از خود نمی پرسد که اگر قرار بود منشاء اثر در عرصه حاکمیت شده باشد، خب تا کنون شده بود.
به بیان دیگر «اولویت ذهنیِ» حقانیان، امر دولتی است؛ دقیقا مشابه بذرپاش و آخوندی و زاکانی و دیگران.
لذا فرق چندانی میان این اسامی نیست.
🔵 سه سوال مشخص در انتخابات ریاست جمهوری امسال مطرح است:
✔️چرا فقط و فقط چهره های با سابقه/کارنامه دولتی در میان داوطلبان هستند؟ آیا این به نفع کشور است؟
✔️چرا هیچ یک از این انبوه نامهای علاقمند به حضور در عرصه ریاست جمهوری هیچ گاه انگیزه حضور در بخش خصوصی نداشته اند؟ و منشاء اثری در آن عرصه نبوده اند.
✔️آیا چهره های با کارنامه دولتی (که همیشه در حاشیه امن زیست دولتی بوده اند)، درک روشنی از مختصات دنیای جدید و چالشهای ثروت آفرینی و کارآفرینی بین المللی دارند؟
🔷 غایبِ این انتخابات ۱۴۰۳ چهره های با تفکر (کارنامه) غیردولتی است.
🌐t.me/solseghalam
رفقایت کو؟
(همراهان محمود احمدی نژاد در ثبت نام وزارت کشور)
محمدرضا اسلامی
🔵 در روز ثبت نام احمدی نژاد در وزارت کشور توجه رسانه ها و خبرنگاران به حرکات و چیزهایی معطوف شد که او متخصص آن است.
اینکه این «شناسنامه ساخت ایران» هست یا نیست، و سایر «رفتارهایِ جلب توجه کننده» ای که او متختصص آن است؛ اما یک سوال طرح نشد:
چرا بسیاری از یاران و رفقای قدیمی احمدی نژاد همراهش نبودند؟
همراهان احمدی نژاد در روز ثبت نام اینها بودند:
عبدالرضا شیخ الاسلامی، مجتبی هاشمی ثمره، علی اکبر جوانفکر، احمد علیرضا بیگی و مرتضی تمدن.
بجز اینها هیچ یک از معاونین احمدی نژاد و همچنین هیچ یک از وزرایش او را همراهی نکردند.
✔️ در اسامی بالا فقط شیخ الاسلامی در مقطعی وزیر بوده و نقش اصلی او مسئول دفتری احمدی نژاد بوده است.
✔️هیچ یک از سایر آن چهار نفر دیگر وزیر احمدی نژاد نبوده اند.
✔️بجز بیگی، در ثبت نام 1400 هم همین چند نفر در کنار احمدی نژاد بودند.
✔️عملا تمدن و بیگی (و حتی جوانفکر) جزء «حلقه دوم» دوستان احمدی نژاد در دوره مسئولیتش بوده اند و از افراد «حلقه اول» دوستان قدیمی احمدی نژاد (که از زمان شهرداری به او چسبیده بودند) هیچ یک از این اسامی حضور نداشتند:
▪️محمد علی آبادی
از سال ۱۳۸۲ که احمدی نژاد با چهره ارزشی شهردار پایتخت شد، علی آبادی دستِ راست او بود. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران یعنی متولی تمام پروژه های عمرانی کلان شهر و پیمانکاران.
علی آبادی در آن دوسال با احمدی نژاد یار غار بود. سپس او در دولت به عنوان گزینه وزارت نیرو به مجلس معرفی شد.
و سالها معاون ریس جمهور شد و متولی ورزش کشور.
امروز علی آبادی کجاست؟ او این سالها کجا نهان گشت؟
علی آبادی گمان می کند که از دیده ها نهان شدن، باعثِ فراموش شدن از خاطرها و خاطره ها می شود.
▪️غائب دیگر: علی سعیدلو
برای چهرۀ ارزشیِ قصۀ ما، سعیدلو «معاون مالی» بود در دوران شهرداری تهران.
کلیددار خزانۀ شهرداری پایتخت.
بودجه خرما و افطاری پخش کردن سر چهارراههای تهران به هنگام اذان، و کمک به مساجد و هیاتهای مذهبی در آن زمان از مسیر اداری دفتری می گذشت که سعیدلو متولی آن بود.
سپس سالها در دولت، او دست چپ محمود احمدینژاد بود و معاونِ "اجرایی" رییس جمهور، و گزینه «وزارت نفت»! چند سال هم متولی ورزش کشور بود با عنوان رییس سازمان تربیت بدنی ایران.
سالهاست که او هم از دیده ها نهان شده، هیچ صدایی (حتی خفیف ترین صدا از او در نمی آید) و او هم گمان می کند که یارِ غار بودنش از خاطرها رفته است.
▪️سایر غائبین؟
به این لیست اگر بخواهیم بپردازیم مجال تلگرام اجازه نمی دهد. افرادی مانند: کامران دانشجو (رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در ۸۸ و وزیر علوم)، علیرضا علی احمدی، مسعود زریبافان، کامران باقری لنکرانی و...
🔵 آیا این نکته مهمی است؟
نباید گمان کرد که احمدی نژاد فقط با هاشمی رفسنجانی دچار مشکل شد. همچنین نباید گمان کرد که او امروز فقط با آیت اله خامنه ای دچار مشکل است؛ بلکه «مساله اصلی» در تحلیل پدیده احمدی نژاد این است که او حتی با دوستان قدیمیخود نیز رشته دوستی و «رابطه» را نگه نداشته است.
از لشکر یاران احمدی نژاد که در آن شبِ مناظره با میرحسین او را همراهی کردند و برایش هلهله می کردند و از منکوب کردن شیخ کروبی و میرحسین توسط او بینهایت خوشحال بودند، هیچ کدام در کنارش نمانده اند.
مسئله اصلی در واکاوی پدیدۀ احمدی نژاد تحلیل ذهنی است که او از امر «رابطه» برای خودش دارد. او معتقد است که من مسیر خودم را می روم و در طی این مسیر حتی اگر «برادرم» هم همراهم نشد ایرادی نیست چرا که تا زمانی که مستظهر به پشتیبانی «بخشی از توده مردم» هستم برگ برنده در دستان من است.
روابط و رفاقت ها به قدر دستمال بی ارزش است.
🔵 بی اصالت بودنِ رابطه
مسئله اصلی در تحلیل احمدی نژاد «بی اصالت بودنِ رابطه» است. برای تیپولوژی احمدی نژاد فرقی نمی کند که به صورت هاشمی رفسنجانی پنجه بکشد (که قبلا در زمان استانداری او را تحسین می کرده) یا اینکه از رفقای قدیمی اش عبور کند یا اینکه برادر را به ثمن بخس به کناری بیندازد.
«بی اصالت بودنِ رابطه» از آن جهت اهمیت دارد که در دنیای مدرن هیچ «ساختار توسعه ای» بدون استقرار بر روی روابط انسانی پایدار شکل نمی گیرد.
#تویوتا بر بستر تکنولوژی شکل نگرفته بلکه مجموعه ای از روابط انسانیِ پایدار در خانواده مرحوم Shoichiro Toyoda باعث شده که چندین دهه تویوتا به موفقیت اداره شود.
شرکت اپل لبه مرز فناوری است ولی اپل بر روی یک «ساختار رابطه انسانی» مستقر شده است. احمدی نژاد هشداری است به من و به ما ایرانیان که می خواهیم دنیا را عوض کنیم (و دائما دیگران را نصیحت) ولی خود با رفقا و برادرمان توان حفظ یک رابطه متوازن و پایدار را نداریم.
به نام خدای بهار ولی تمامی روابطم در خزان.
https://t.me/solseghalam/2331
(همراهان محمود احمدی نژاد در ثبت نام وزارت کشور)
محمدرضا اسلامی
🔵 در روز ثبت نام احمدی نژاد در وزارت کشور توجه رسانه ها و خبرنگاران به حرکات و چیزهایی معطوف شد که او متخصص آن است.
اینکه این «شناسنامه ساخت ایران» هست یا نیست، و سایر «رفتارهایِ جلب توجه کننده» ای که او متختصص آن است؛ اما یک سوال طرح نشد:
چرا بسیاری از یاران و رفقای قدیمی احمدی نژاد همراهش نبودند؟
همراهان احمدی نژاد در روز ثبت نام اینها بودند:
عبدالرضا شیخ الاسلامی، مجتبی هاشمی ثمره، علی اکبر جوانفکر، احمد علیرضا بیگی و مرتضی تمدن.
بجز اینها هیچ یک از معاونین احمدی نژاد و همچنین هیچ یک از وزرایش او را همراهی نکردند.
✔️ در اسامی بالا فقط شیخ الاسلامی در مقطعی وزیر بوده و نقش اصلی او مسئول دفتری احمدی نژاد بوده است.
✔️هیچ یک از سایر آن چهار نفر دیگر وزیر احمدی نژاد نبوده اند.
✔️بجز بیگی، در ثبت نام 1400 هم همین چند نفر در کنار احمدی نژاد بودند.
✔️عملا تمدن و بیگی (و حتی جوانفکر) جزء «حلقه دوم» دوستان احمدی نژاد در دوره مسئولیتش بوده اند و از افراد «حلقه اول» دوستان قدیمی احمدی نژاد (که از زمان شهرداری به او چسبیده بودند) هیچ یک از این اسامی حضور نداشتند:
▪️محمد علی آبادی
از سال ۱۳۸۲ که احمدی نژاد با چهره ارزشی شهردار پایتخت شد، علی آبادی دستِ راست او بود. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران یعنی متولی تمام پروژه های عمرانی کلان شهر و پیمانکاران.
علی آبادی در آن دوسال با احمدی نژاد یار غار بود. سپس او در دولت به عنوان گزینه وزارت نیرو به مجلس معرفی شد.
و سالها معاون ریس جمهور شد و متولی ورزش کشور.
امروز علی آبادی کجاست؟ او این سالها کجا نهان گشت؟
علی آبادی گمان می کند که از دیده ها نهان شدن، باعثِ فراموش شدن از خاطرها و خاطره ها می شود.
▪️غائب دیگر: علی سعیدلو
برای چهرۀ ارزشیِ قصۀ ما، سعیدلو «معاون مالی» بود در دوران شهرداری تهران.
کلیددار خزانۀ شهرداری پایتخت.
بودجه خرما و افطاری پخش کردن سر چهارراههای تهران به هنگام اذان، و کمک به مساجد و هیاتهای مذهبی در آن زمان از مسیر اداری دفتری می گذشت که سعیدلو متولی آن بود.
سپس سالها در دولت، او دست چپ محمود احمدینژاد بود و معاونِ "اجرایی" رییس جمهور، و گزینه «وزارت نفت»! چند سال هم متولی ورزش کشور بود با عنوان رییس سازمان تربیت بدنی ایران.
سالهاست که او هم از دیده ها نهان شده، هیچ صدایی (حتی خفیف ترین صدا از او در نمی آید) و او هم گمان می کند که یارِ غار بودنش از خاطرها رفته است.
▪️سایر غائبین؟
به این لیست اگر بخواهیم بپردازیم مجال تلگرام اجازه نمی دهد. افرادی مانند: کامران دانشجو (رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در ۸۸ و وزیر علوم)، علیرضا علی احمدی، مسعود زریبافان، کامران باقری لنکرانی و...
🔵 آیا این نکته مهمی است؟
نباید گمان کرد که احمدی نژاد فقط با هاشمی رفسنجانی دچار مشکل شد. همچنین نباید گمان کرد که او امروز فقط با آیت اله خامنه ای دچار مشکل است؛ بلکه «مساله اصلی» در تحلیل پدیده احمدی نژاد این است که او حتی با دوستان قدیمیخود نیز رشته دوستی و «رابطه» را نگه نداشته است.
از لشکر یاران احمدی نژاد که در آن شبِ مناظره با میرحسین او را همراهی کردند و برایش هلهله می کردند و از منکوب کردن شیخ کروبی و میرحسین توسط او بینهایت خوشحال بودند، هیچ کدام در کنارش نمانده اند.
مسئله اصلی در واکاوی پدیدۀ احمدی نژاد تحلیل ذهنی است که او از امر «رابطه» برای خودش دارد. او معتقد است که من مسیر خودم را می روم و در طی این مسیر حتی اگر «برادرم» هم همراهم نشد ایرادی نیست چرا که تا زمانی که مستظهر به پشتیبانی «بخشی از توده مردم» هستم برگ برنده در دستان من است.
روابط و رفاقت ها به قدر دستمال بی ارزش است.
🔵 بی اصالت بودنِ رابطه
مسئله اصلی در تحلیل احمدی نژاد «بی اصالت بودنِ رابطه» است. برای تیپولوژی احمدی نژاد فرقی نمی کند که به صورت هاشمی رفسنجانی پنجه بکشد (که قبلا در زمان استانداری او را تحسین می کرده) یا اینکه از رفقای قدیمی اش عبور کند یا اینکه برادر را به ثمن بخس به کناری بیندازد.
«بی اصالت بودنِ رابطه» از آن جهت اهمیت دارد که در دنیای مدرن هیچ «ساختار توسعه ای» بدون استقرار بر روی روابط انسانی پایدار شکل نمی گیرد.
#تویوتا بر بستر تکنولوژی شکل نگرفته بلکه مجموعه ای از روابط انسانیِ پایدار در خانواده مرحوم Shoichiro Toyoda باعث شده که چندین دهه تویوتا به موفقیت اداره شود.
شرکت اپل لبه مرز فناوری است ولی اپل بر روی یک «ساختار رابطه انسانی» مستقر شده است. احمدی نژاد هشداری است به من و به ما ایرانیان که می خواهیم دنیا را عوض کنیم (و دائما دیگران را نصیحت) ولی خود با رفقا و برادرمان توان حفظ یک رابطه متوازن و پایدار را نداریم.
به نام خدای بهار ولی تمامی روابطم در خزان.
https://t.me/solseghalam/2331
Telegram
ارزیابی شتابزده
به نام خدای بهار …
✍️ آنچه که مهدی تدینی نمی گوید
(بحثی در تخفیف و تحقیر اصلاح طلبان)
محمدرضا اسلامی
پس از اینکه مشخص شد مسعود پزشکیان امکان حضور در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری 1403 را داراست، مهدی تدینی در قالب 2 یادداشت مطالبی را با جریان اصلاحات و اصلاح طلبان کشور طرح کرده است (این+ لینک و این+). با اینکه این سلسله سوالات از جریان اصلاحات صحیح است اما اینگونه سخن گفتن با اصلاح طلبان ماهیت تحقیری/تخفیفی دارد. لذا ذکر چند نکته اضافه بر یادداشت مهدی تدینی محل ضرورت دارد:
🔵 ۱- شورای نگهبان در انتخابات 1392 صلاحیت #رحیم_مشائی را رد کرد. این در شرایطی بود که محمود احمدی نژاد دستان مشائی را مقابل دوربین و رسانه ها بالا برده بود و روشن و مشخص گفته بود: مشائی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشائی. قلَّ و دلّ، واضح و روشن.
در جریان رقابتهای 1392 سعید جلیلی نتوانست اقبال عموم مردم را به خود جلب کند (و قالیباف نیز هم). با اینکه حسن روحانی برنده ریاست جمهوری شد ولی امثال مهدی تدینی با تخفیف/تحقیر اصلاح طلبان این را نمی گویند که: «می شُد که کشور چهار/هشت سال دست مشائی باشد، و سپس مجدد هشت سال دیگر دست احمدی نژاد». عملا مدلی که در #روسیه اتفاق افتاد و «دمیتری مِدودف یعنی پوتین، پوتین یعنی مدودف» در ایران اتفاق نیفتاد. این را مهدی تدینی (و امثال تدینی مانند حسین دهباشی) نمی گویند.
🔵 ۲- اینکه در 1392 چنین شد محصول چه بود؟ اینکه مشابه بلایِ «کمپلکس مدودف-پوتین» در یک بازه 25 ساله بر سر کشور نازل نشد محصول چیست؟ در این باره نه مهدی تدینی سخنی می گوید و نه حسین دهباشی (و افراد مشابه) بلکه از سر غرور و تحقیر درباره جریان اصلاحات سخن می گویند. بدیهی است که علت به صدر «ننشستنِ» مشائی فقط به جریان اصلاحات مرتبط نیست ولی باید توجه کرد که در 1396 مجددا خود «محمود احمدی نژاد» کاندیدای ریاست جمهوری شد! یعنی امثال تدینی و دهباشی طوری حرف می زنند که گویی ایران کشوری در قلب اروپاست و انگار نه انگار که در همین همسایه شمالی 25 سال کشور روسیه چطور به بلای پوتین مبتلا شده؟
🔵۳- در اینکه روحانی بد عمل کرد و خاطره آن خنده های زشتش که گفت «من هم صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده» از خاطرها محو نمی شود بحثی نیست، ولی حرفی که گفته نمی شود این است که می شُد به جای آن چهار سال دوم و ناموفق حسن روحانی، 8 سال + به علاوه 8 سال کمپلکس مشائی(بهار)-احمدی نژاد متولی دولت و امور کشور شوند.
سوال مشخص این است: چرا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی در این خصوص حرفی نمی زنند؟
🔵 ۴- ممکن است گفته شود که رد صلاحیت ها کار شورای نگهبان بوده و ربطی به «جریان اصلاحات» ندارد و لذا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها «حق دارند» اینچنین از موضع تحقیر به جریان اصلاحات سخن بگویند. پاسخ این است که بله! با اینکه رد صلاحیتها کار شورای نگهبان بوده ولی اینکه به جای سعید جلیلی و حمید رسایی کشور در دست حسن روحانی و جواد ظریف باشد محصول همان اندک سرمایه اجتماعی و کنشِ جمعی جریان اصلاحات بوده است.
▪️صریح سخن بگوییم؟
آنچه که امثال مهدی تدینی نمی گویند این است که «اگر» در دور دوم حسن روحانی آن کازینودار مونارنجی به ریاست جمهوری آمریکا نرسیده بود و اگر که دونالد ترامپ آنگونه برجام را (به علاوه سایر کارهای اوباما) هوا نکرده بود، با همان نیم بند جریان اصلاح طلبی (و با همان حضور جهانگیری و جواد ظریف) کشور در چه وضعیتی می بود؟
آیا غیر از این است که از نقشِ پارامترِ «ترامپ» در نابودی دولت حسن روحانی هیچ سخنی نمی گویند؟
کشوری که سالیانه حدود 60 میلیارد دلار هزینه جاری دارد به جایی رسید که کمتر از 20 میلیارد دلار فروش نفت و درآمد نفتی داشت.
🔵۵- این جملات مهدی تدینی را ببینیم:
«هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاحطلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی میدهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد میکند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد»
پیوند ارگانیک؟ چک سفید؟! اشتباه کلیدی امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها این است که سیاست را یک امر «غیروحشی» فرض می کنند و در یک نگاه فانتزی به امر سیاست گمان می کنند در منطقه بلازده خاورمیانه باید یک ارتباط "ارگانیک" ! میان نامزد ریاست جمهوری و یک جریان سیاسی کشور برقرار باشد.
به گونه ای ناامیدانه سخن می گویند که انگار تفاوتی بین آن رئیس جمهوری که می گوید: «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود» و رئیس جمهوری که با جهانگیری/جواد ظریف دغدغه خرید بوئینگ و ایرباس جدید دارد «نیست»!
جوری سخن می گویند که انگار تفاوتی بین مسعود پزشکیان و این اسماعیلی وزیر ارشاد نیست. انگار که چک غیرسفید امضا در امر سیاست «تعریف» شده است.
🔴 چنین نگاه فانتزی به امر سیاست از کجا نشات می گیرد؟
سیاست خواندن و مشق سیاست در میان سطور کتابها و نه در میدان عمل.
https://t.me/solseghalam/2333
(بحثی در تخفیف و تحقیر اصلاح طلبان)
محمدرضا اسلامی
پس از اینکه مشخص شد مسعود پزشکیان امکان حضور در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری 1403 را داراست، مهدی تدینی در قالب 2 یادداشت مطالبی را با جریان اصلاحات و اصلاح طلبان کشور طرح کرده است (این+ لینک و این+). با اینکه این سلسله سوالات از جریان اصلاحات صحیح است اما اینگونه سخن گفتن با اصلاح طلبان ماهیت تحقیری/تخفیفی دارد. لذا ذکر چند نکته اضافه بر یادداشت مهدی تدینی محل ضرورت دارد:
🔵 ۱- شورای نگهبان در انتخابات 1392 صلاحیت #رحیم_مشائی را رد کرد. این در شرایطی بود که محمود احمدی نژاد دستان مشائی را مقابل دوربین و رسانه ها بالا برده بود و روشن و مشخص گفته بود: مشائی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشائی. قلَّ و دلّ، واضح و روشن.
در جریان رقابتهای 1392 سعید جلیلی نتوانست اقبال عموم مردم را به خود جلب کند (و قالیباف نیز هم). با اینکه حسن روحانی برنده ریاست جمهوری شد ولی امثال مهدی تدینی با تخفیف/تحقیر اصلاح طلبان این را نمی گویند که: «می شُد که کشور چهار/هشت سال دست مشائی باشد، و سپس مجدد هشت سال دیگر دست احمدی نژاد». عملا مدلی که در #روسیه اتفاق افتاد و «دمیتری مِدودف یعنی پوتین، پوتین یعنی مدودف» در ایران اتفاق نیفتاد. این را مهدی تدینی (و امثال تدینی مانند حسین دهباشی) نمی گویند.
🔵 ۲- اینکه در 1392 چنین شد محصول چه بود؟ اینکه مشابه بلایِ «کمپلکس مدودف-پوتین» در یک بازه 25 ساله بر سر کشور نازل نشد محصول چیست؟ در این باره نه مهدی تدینی سخنی می گوید و نه حسین دهباشی (و افراد مشابه) بلکه از سر غرور و تحقیر درباره جریان اصلاحات سخن می گویند. بدیهی است که علت به صدر «ننشستنِ» مشائی فقط به جریان اصلاحات مرتبط نیست ولی باید توجه کرد که در 1396 مجددا خود «محمود احمدی نژاد» کاندیدای ریاست جمهوری شد! یعنی امثال تدینی و دهباشی طوری حرف می زنند که گویی ایران کشوری در قلب اروپاست و انگار نه انگار که در همین همسایه شمالی 25 سال کشور روسیه چطور به بلای پوتین مبتلا شده؟
🔵۳- در اینکه روحانی بد عمل کرد و خاطره آن خنده های زشتش که گفت «من هم صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده» از خاطرها محو نمی شود بحثی نیست، ولی حرفی که گفته نمی شود این است که می شُد به جای آن چهار سال دوم و ناموفق حسن روحانی، 8 سال + به علاوه 8 سال کمپلکس مشائی(بهار)-احمدی نژاد متولی دولت و امور کشور شوند.
سوال مشخص این است: چرا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی در این خصوص حرفی نمی زنند؟
🔵 ۴- ممکن است گفته شود که رد صلاحیت ها کار شورای نگهبان بوده و ربطی به «جریان اصلاحات» ندارد و لذا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها «حق دارند» اینچنین از موضع تحقیر به جریان اصلاحات سخن بگویند. پاسخ این است که بله! با اینکه رد صلاحیتها کار شورای نگهبان بوده ولی اینکه به جای سعید جلیلی و حمید رسایی کشور در دست حسن روحانی و جواد ظریف باشد محصول همان اندک سرمایه اجتماعی و کنشِ جمعی جریان اصلاحات بوده است.
▪️صریح سخن بگوییم؟
آنچه که امثال مهدی تدینی نمی گویند این است که «اگر» در دور دوم حسن روحانی آن کازینودار مونارنجی به ریاست جمهوری آمریکا نرسیده بود و اگر که دونالد ترامپ آنگونه برجام را (به علاوه سایر کارهای اوباما) هوا نکرده بود، با همان نیم بند جریان اصلاح طلبی (و با همان حضور جهانگیری و جواد ظریف) کشور در چه وضعیتی می بود؟
آیا غیر از این است که از نقشِ پارامترِ «ترامپ» در نابودی دولت حسن روحانی هیچ سخنی نمی گویند؟
کشوری که سالیانه حدود 60 میلیارد دلار هزینه جاری دارد به جایی رسید که کمتر از 20 میلیارد دلار فروش نفت و درآمد نفتی داشت.
🔵۵- این جملات مهدی تدینی را ببینیم:
«هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاحطلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی میدهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد میکند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد»
پیوند ارگانیک؟ چک سفید؟! اشتباه کلیدی امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها این است که سیاست را یک امر «غیروحشی» فرض می کنند و در یک نگاه فانتزی به امر سیاست گمان می کنند در منطقه بلازده خاورمیانه باید یک ارتباط "ارگانیک" ! میان نامزد ریاست جمهوری و یک جریان سیاسی کشور برقرار باشد.
به گونه ای ناامیدانه سخن می گویند که انگار تفاوتی بین آن رئیس جمهوری که می گوید: «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود» و رئیس جمهوری که با جهانگیری/جواد ظریف دغدغه خرید بوئینگ و ایرباس جدید دارد «نیست»!
جوری سخن می گویند که انگار تفاوتی بین مسعود پزشکیان و این اسماعیلی وزیر ارشاد نیست. انگار که چک غیرسفید امضا در امر سیاست «تعریف» شده است.
🔴 چنین نگاه فانتزی به امر سیاست از کجا نشات می گیرد؟
سیاست خواندن و مشق سیاست در میان سطور کتابها و نه در میدان عمل.
https://t.me/solseghalam/2333
Telegram
ارزیابی شتابزده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسئولیت به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیر بیست هزار تومان.
داستانهای عامهپسند🔻
داستانهای عامهپسند🔻
✍️ ایدههای غیرمنطقی و غیرعقلانی در گفتگو با تجارت فردا
(داستانهای عامهپسند)
🔵 یک نفر پیدا شده و گفته «مسئولیت اقتصاد به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیرِ بیست هزار تومان». مگر قیمت ارز یک "دکمه" دارد که فشار بدهیم و قیمت دلار جابجا بشود؟ اگر چنین دکمه ای وجود داشت که با فشار دادنش قیمت ارز یک سوم می شد چطور در ترکیه #اردوغان و لشکر مشاوران و برنامه ریزانش نتوانسته اند مشکل برابری ارزش دلار و لیره ترکیه را حل کنند؟
🔵 چرا شینزو آبه در ژاپن (در کشوری که تویوتا، هوندا، سونی، پاناسونیک، نیسان، میتسوبیشی، هیتاچی، مزدا و ... دارد) برای حل مشکل ارزش ین ژاپن در برابر دلار آنهمه مصائب و مشکلات را متحمل شد؟ اگر یک دکمه وجود داشت که با ابلاغیه و بخشنامه می شد قیمت ارز را در #ژاپن جابجا کرد چرا شینزو آبه مجبور شد که سلسله اقدامات اقتصادی گسترده با هزاران برنامه ریزی و زمانبندی را به کار ببندد؟ (اقدامات شینزو آبه در دنیا تحت عنوان آبه نومیکس نام گرفت). شگفت آور و بهت آور است که کسی مقابل دوربین رسانه ملی بنشیند و اینگونه با اعتماد به نفس سخن بگوید.
🔵در این گفتگو با تجارت فردا به بحث «داستانهای عامهپسند» پرداخته شده است. در این روزها که بازار وعده و وعید برای حل مشکلات کشور داغ است به این مباحث پرداخته شده است:
✔️ تعریف مشخص (Definition) از مفهوم ایده غیرعقلانی و تخیلی چیست؟
✔️ چرا این ایدهها طرفدار پیدا کرده است؟
✔️کاربست این ایدههای تخیلی و فضایی چه بلایی بر سر اقتصاد میآورد؟
✔️چرا افرادی که مدعی راهکارهای تکپارامتری و مبتنی بر سادهسازی هستند میتوانند فضای طرح ایده خود را پیدا کنند؟
لینک پی دی اف گفتگو با تجارت فردا
https://t.me/solseghalam/2336
لینک در وب سایت +
محمدرضا اسلامی
🌐https://t.me/solseghalam
(داستانهای عامهپسند)
🔵 یک نفر پیدا شده و گفته «مسئولیت اقتصاد به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیرِ بیست هزار تومان». مگر قیمت ارز یک "دکمه" دارد که فشار بدهیم و قیمت دلار جابجا بشود؟ اگر چنین دکمه ای وجود داشت که با فشار دادنش قیمت ارز یک سوم می شد چطور در ترکیه #اردوغان و لشکر مشاوران و برنامه ریزانش نتوانسته اند مشکل برابری ارزش دلار و لیره ترکیه را حل کنند؟
🔵 چرا شینزو آبه در ژاپن (در کشوری که تویوتا، هوندا، سونی، پاناسونیک، نیسان، میتسوبیشی، هیتاچی، مزدا و ... دارد) برای حل مشکل ارزش ین ژاپن در برابر دلار آنهمه مصائب و مشکلات را متحمل شد؟ اگر یک دکمه وجود داشت که با ابلاغیه و بخشنامه می شد قیمت ارز را در #ژاپن جابجا کرد چرا شینزو آبه مجبور شد که سلسله اقدامات اقتصادی گسترده با هزاران برنامه ریزی و زمانبندی را به کار ببندد؟ (اقدامات شینزو آبه در دنیا تحت عنوان آبه نومیکس نام گرفت). شگفت آور و بهت آور است که کسی مقابل دوربین رسانه ملی بنشیند و اینگونه با اعتماد به نفس سخن بگوید.
🔵در این گفتگو با تجارت فردا به بحث «داستانهای عامهپسند» پرداخته شده است. در این روزها که بازار وعده و وعید برای حل مشکلات کشور داغ است به این مباحث پرداخته شده است:
✔️ تعریف مشخص (Definition) از مفهوم ایده غیرعقلانی و تخیلی چیست؟
✔️ چرا این ایدهها طرفدار پیدا کرده است؟
✔️کاربست این ایدههای تخیلی و فضایی چه بلایی بر سر اقتصاد میآورد؟
✔️چرا افرادی که مدعی راهکارهای تکپارامتری و مبتنی بر سادهسازی هستند میتوانند فضای طرح ایده خود را پیدا کنند؟
لینک پی دی اف گفتگو با تجارت فردا
https://t.me/solseghalam/2336
لینک در وب سایت +
محمدرضا اسلامی
🌐https://t.me/solseghalam
Telegram
ارزیابی شتابزده
داستانهای عامهپسند