📗📕📘
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی:
زمینهٔ کاری : رمان نویس، نویسندهٔ داستان کوتاه و مقالهنویس
زادروز: ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱مسکو
مرگ: ۹ فوریه ۱۸۸۱ میلادی (۵۹ سال)سنپترزبورگ
ملیت: روسی
سبک نوشتاری : رئالیسم
همسر(ها): ماریا دیمیتریفنا ایسایوا ، آنا گریگوریفنا اسنیتکینا
فرزندان: سوفیا ، لیوبوف ، فئودور ، الکسی
دلیل سرشناسی: یادداشتهای زیرزمینی ، جنایت و مکافات ، ابله، برادران کارامازوف، جنزدگان
زندگی:
فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزدهسالگی مادرش از دنیا رفت. وی در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده مهندسی نظامی شد و در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به خاطر ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. سپس وی اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد . در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کردو طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت. یک جاسوس پلیس موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد ودرسال ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.
دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که سپس مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت، اما برای نشان دادن قدرت حکومت تزاری این زندانیان را در برابر چوبههای اعدام و داربستهای برپا شده آوردند و مجازات آنها قرائت شد وسه نفر از این زندانیان را به چوبهها بستند تا برای اعدام حاضر شوند، در آخرین لحظات این مراسم ساختگی ، طبلهای نظامی با صدای بلند به نواختن درآمد و تفنگهایی را که به سوی آنها نشانه رفته بودند را بر زمین گذاشتند. تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژهای بنگرد. سالها بعد او در جایی گفت: «به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم . در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت.
در فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. سپس او به جمع ادیبان و روشنفکران شهر سن پترزبورگ ملحق شد و در نشریه برادرش به نام ورمیا شروع به روزنامهنگاری کرد. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در سال ۱۸۶۴ ابتدا برادر بزرگش و سپس همسرش ماریا دیمیتریونا را از دست داد.
فوریه ۱۸۶۷ با آنا گریگوریونا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. یکسال پس از ازدواج ، دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. یکسال بعد دختر دومش به نام «لیوبوف» و در سال ۱۸۷۱ پسرش «فدیا» به دنیا آمد. آخرین فرزندش در سال ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
در جشن سه روزهٔ بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریهٔ سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
دیدگاه :
داستایوسکی در آثار خود شخصیتهایی را حلاجی میکرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه میدانستند. به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سالهایی که از آن میگذرد با چالشهای زمانه تناسب دارند. او به خصوص به افکار و ایدههایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک مینگریست.
او در کتاب تسخیرشدگان (جن زدگان) میخواست نشان دهد که افکار مرسوم در میان روشنفکران آن نسل میتوانند خطرناک باشند. داستانی که داستایفسکی در این کتاب نقل میکند در قالب یک طنز سیاه و گزنده، روشنفکران هم دوره خود را به خاطر بازی کردن با ایدههای انقلابی بدون آنکه بدانند انقلاب در عمل به چه معنایی است به نقد میکشد. داستایفسکی در داستان تسخیر شدگان استدلال میکند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه به نوعی تمامیتخواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر میشود.
📃 #بیوگرافی
👤 #فئودور_داستایفسکی
⚜ @sokhananenab
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی:
زمینهٔ کاری : رمان نویس، نویسندهٔ داستان کوتاه و مقالهنویس
زادروز: ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱مسکو
مرگ: ۹ فوریه ۱۸۸۱ میلادی (۵۹ سال)سنپترزبورگ
ملیت: روسی
سبک نوشتاری : رئالیسم
همسر(ها): ماریا دیمیتریفنا ایسایوا ، آنا گریگوریفنا اسنیتکینا
فرزندان: سوفیا ، لیوبوف ، فئودور ، الکسی
دلیل سرشناسی: یادداشتهای زیرزمینی ، جنایت و مکافات ، ابله، برادران کارامازوف، جنزدگان
زندگی:
فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزدهسالگی مادرش از دنیا رفت. وی در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده مهندسی نظامی شد و در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به خاطر ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. سپس وی اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد . در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کردو طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت. یک جاسوس پلیس موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد ودرسال ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.
دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که سپس مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت، اما برای نشان دادن قدرت حکومت تزاری این زندانیان را در برابر چوبههای اعدام و داربستهای برپا شده آوردند و مجازات آنها قرائت شد وسه نفر از این زندانیان را به چوبهها بستند تا برای اعدام حاضر شوند، در آخرین لحظات این مراسم ساختگی ، طبلهای نظامی با صدای بلند به نواختن درآمد و تفنگهایی را که به سوی آنها نشانه رفته بودند را بر زمین گذاشتند. تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژهای بنگرد. سالها بعد او در جایی گفت: «به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم . در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت.
در فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. سپس او به جمع ادیبان و روشنفکران شهر سن پترزبورگ ملحق شد و در نشریه برادرش به نام ورمیا شروع به روزنامهنگاری کرد. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در سال ۱۸۶۴ ابتدا برادر بزرگش و سپس همسرش ماریا دیمیتریونا را از دست داد.
فوریه ۱۸۶۷ با آنا گریگوریونا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. یکسال پس از ازدواج ، دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. یکسال بعد دختر دومش به نام «لیوبوف» و در سال ۱۸۷۱ پسرش «فدیا» به دنیا آمد. آخرین فرزندش در سال ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
در جشن سه روزهٔ بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیاش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اوایل فوریهٔ سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.
دیدگاه :
داستایوسکی در آثار خود شخصیتهایی را حلاجی میکرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه میدانستند. به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سالهایی که از آن میگذرد با چالشهای زمانه تناسب دارند. او به خصوص به افکار و ایدههایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک مینگریست.
او در کتاب تسخیرشدگان (جن زدگان) میخواست نشان دهد که افکار مرسوم در میان روشنفکران آن نسل میتوانند خطرناک باشند. داستانی که داستایفسکی در این کتاب نقل میکند در قالب یک طنز سیاه و گزنده، روشنفکران هم دوره خود را به خاطر بازی کردن با ایدههای انقلابی بدون آنکه بدانند انقلاب در عمل به چه معنایی است به نقد میکشد. داستایفسکی در داستان تسخیر شدگان استدلال میکند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه به نوعی تمامیتخواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر میشود.
📃 #بیوگرافی
👤 #فئودور_داستایفسکی
⚜ @sokhananenab
چیز دیگری به شما بگویم، انسان خودش را تنبیه میکند. اما شما مراقبشان باشید و آنان را ناراحت نکنید و شبها پیش از آنکه بخوابید در دعاهایتان به یادشان باشید، چون راه نزدیکی به خداوند، بدینگونه است.
شبها دعا میخوانید؟»
✍ #فئودور_داستایفسکی
📙 جوان خام
⚜ @sokhananenab
شبها دعا میخوانید؟»
✍ #فئودور_داستایفسکی
📙 جوان خام
⚜ @sokhananenab
📚📚📚
از فکر آینده وحشت دارم،
چون آینده جز تنهایی دوباره هیچچیزی ندارد،
هیچ جز آن زندگی بی محتوای کپکزده...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
✔️ @SokhananeNab
از فکر آینده وحشت دارم،
چون آینده جز تنهایی دوباره هیچچیزی ندارد،
هیچ جز آن زندگی بی محتوای کپکزده...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
آری، زندگی مملو از نشاط و سعادت است و حتی در زیر زمین هم میتوان به نیکبختی نایل شد. آلیوشا تو نمیتوانی تصور کنی تا چه اندازه اکنون به زندگی دلبستگی دارم و چه عطشی برای وجودداشتن و شناختن درمیان این دیوارهای خاموش در دل من به وجود آمده است، تمام رنجها و دشواریها را از میان خواهم برد به شرط آنکه درهر لحظه بگویم من هستم، اگر چه بییار و یاورم ولی با وجود این هستم و آفتاب را میبینم و اگر هم نبینم با این همه میدانم که وجود دارد...!
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📘 برادران کارامازوف
✔️ @SokhananeNab
آری، زندگی مملو از نشاط و سعادت است و حتی در زیر زمین هم میتوان به نیکبختی نایل شد. آلیوشا تو نمیتوانی تصور کنی تا چه اندازه اکنون به زندگی دلبستگی دارم و چه عطشی برای وجودداشتن و شناختن درمیان این دیوارهای خاموش در دل من به وجود آمده است، تمام رنجها و دشواریها را از میان خواهم برد به شرط آنکه درهر لحظه بگویم من هستم، اگر چه بییار و یاورم ولی با وجود این هستم و آفتاب را میبینم و اگر هم نبینم با این همه میدانم که وجود دارد...!
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📘 برادران کارامازوف
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
در یک روز، در یک ساعت، همه چیز ممکن است درست شود!
نکته اصلی این است که دیگران را مثل خودتان دوست بدارید. این نکته ی اصلی است، همه چیز است. به هیچ چیز دیگری احتیاج نیست. آن وقت بلافاصله خواهید فهمید که چطور می شود همه چیز را درست کرد. این حقیقتی است قدیمی. حقیقتی که بارها و بارها گفته شده، ولی باز هم بین انسان ها ریشه ندوانده!
آگاهی بر زندگی برتر از خود زندگی است،
شناخت قوانین خوشبختی برتر از خوشبختی است.
این است چیزی که باید با آن بجنگیم!
و من خواهم جنگید،
علیه آن خواهم جنگید!
اگر همه ی ما می خواستیم،
همه چیز را می شد بلافاصله درست کرد...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📓 رویای آدم مضحک
✔️ @SokhananeNab
در یک روز، در یک ساعت، همه چیز ممکن است درست شود!
نکته اصلی این است که دیگران را مثل خودتان دوست بدارید. این نکته ی اصلی است، همه چیز است. به هیچ چیز دیگری احتیاج نیست. آن وقت بلافاصله خواهید فهمید که چطور می شود همه چیز را درست کرد. این حقیقتی است قدیمی. حقیقتی که بارها و بارها گفته شده، ولی باز هم بین انسان ها ریشه ندوانده!
آگاهی بر زندگی برتر از خود زندگی است،
شناخت قوانین خوشبختی برتر از خوشبختی است.
این است چیزی که باید با آن بجنگیم!
و من خواهم جنگید،
علیه آن خواهم جنگید!
اگر همه ی ما می خواستیم،
همه چیز را می شد بلافاصله درست کرد...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📓 رویای آدم مضحک
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
چرا حتی بهترین آدمها همیشه چیزی را پنهان میکنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمیزنند؟
جایی که ميدانند حرفهاشان با باد هوا هدر نمیرود چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمیآورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخاندیشتر از آنند که به راستی هستند، طوری که انگاری میترسند اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📓 شبهای روشن
✔️ @SokhananeNab
چرا حتی بهترین آدمها همیشه چیزی را پنهان میکنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمیزنند؟
جایی که ميدانند حرفهاشان با باد هوا هدر نمیرود چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمیآورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخاندیشتر از آنند که به راستی هستند، طوری که انگاری میترسند اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📓 شبهای روشن
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد، رنج می کشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📘 جنایت و مکافات
✔️ @SokhananeNab
آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد، رنج می کشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📘 جنایت و مکافات
✔️ @SokhananeNab
من استاد سخن گفتن در سکوتم.
در تمام زندگی ام با سکوت سخن گفتم و سرتاسر تراژدیهای زندگی ام را ساکت زیسته ام.
✍ #فئودور_داستایفسکی
➕ Channel :
✔️ @SokhananeNab
در تمام زندگی ام با سکوت سخن گفتم و سرتاسر تراژدیهای زندگی ام را ساکت زیسته ام.
✍ #فئودور_داستایفسکی
➕ Channel :
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
همە چیز در دست انسان است
اما از توانایی خود استفادە نمی کند
چون ترسو است.
این دیگر واضح است.
راستی مردم از چە چیزی بیشتر می ترسند؟
از قدم تازە و سخن تازە و بدیع خود بیش از همە چیز می ترسند...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📗 جنایت و مکافات
✔️ @SokhananeNab
همە چیز در دست انسان است
اما از توانایی خود استفادە نمی کند
چون ترسو است.
این دیگر واضح است.
راستی مردم از چە چیزی بیشتر می ترسند؟
از قدم تازە و سخن تازە و بدیع خود بیش از همە چیز می ترسند...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📗 جنایت و مکافات
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
یک درد و رنج واقعی و حتمی امکان دارد که یک آدم ترسو و سطحی را گاهی به یک آدم مصمم و ثابت قدم بدل کند، البته مدتش کوتاه است.
و آنگهی دیده شده است که ابلهان، بر
اثر یک درد و رنج واقعی و حقیقی، فرزانه شده اند، مسلما باز هم برای مدتی کوتاه،
این خاصیت درد و رنج است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📗 تسخیرشدگان
✔️ @SokhananeNab
یک درد و رنج واقعی و حتمی امکان دارد که یک آدم ترسو و سطحی را گاهی به یک آدم مصمم و ثابت قدم بدل کند، البته مدتش کوتاه است.
و آنگهی دیده شده است که ابلهان، بر
اثر یک درد و رنج واقعی و حقیقی، فرزانه شده اند، مسلما باز هم برای مدتی کوتاه،
این خاصیت درد و رنج است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #فئودور_داستایفسکی
📗 تسخیرشدگان
✔️ @SokhananeNab