📚📚📚
دوباره پیدایش شده. نپرسیدهام کجا بوده، او هم نمیگوید.
باران میبارید و من که عادت ندارم چتر در دست بگیرم، یقهی کاپشنم را بالا زده بودم و تند میرفتم.
" سلام!"
برگشتم. ایستاده بود بالابلند، اما نه با دستهای گشوده. خواستم لبخند بزنم و نتوانستم.
" چهقدر ریشت بلند شده؟"
ایستادم و به نگاهش نگاه کردم.
" ناراحت شدی؟ "
دستش را گرفتم. خواست پس بکشد، گفتم: " یک لحظه ..." دستش را باز کردم، خودکارم را از جیبم درآوردم. شماره تلفن تازهام را کف دستش نوشتم. وقتی مینوشتم، دست چپم که زیر دستش بود، میلرزید و باران انگار روی شمارهها میدوید.
" ننویس ... خواهش میکنم!" و خندید.
گفتم: " چرا؟"
دوباره خندید: " آخه اگه بنویسی بهت زنگ میزنم."
" خب؟"
" آخه من نباید بهت زنگ بزنم."
گفتم: " نزن!"
گفت: " پس اقلاَ شماره رو اشتباهی بنویس."
" خداحافظ!" و رفتم.
با صدایش برگشتم. ایستاده بود زیر باران: " پاکش میکنم. زنگ نمیزنم."
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #بهروژ_ئاکره_ای
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
دوباره پیدایش شده. نپرسیدهام کجا بوده، او هم نمیگوید.
باران میبارید و من که عادت ندارم چتر در دست بگیرم، یقهی کاپشنم را بالا زده بودم و تند میرفتم.
" سلام!"
برگشتم. ایستاده بود بالابلند، اما نه با دستهای گشوده. خواستم لبخند بزنم و نتوانستم.
" چهقدر ریشت بلند شده؟"
ایستادم و به نگاهش نگاه کردم.
" ناراحت شدی؟ "
دستش را گرفتم. خواست پس بکشد، گفتم: " یک لحظه ..." دستش را باز کردم، خودکارم را از جیبم درآوردم. شماره تلفن تازهام را کف دستش نوشتم. وقتی مینوشتم، دست چپم که زیر دستش بود، میلرزید و باران انگار روی شمارهها میدوید.
" ننویس ... خواهش میکنم!" و خندید.
گفتم: " چرا؟"
دوباره خندید: " آخه اگه بنویسی بهت زنگ میزنم."
" خب؟"
" آخه من نباید بهت زنگ بزنم."
گفتم: " نزن!"
گفت: " پس اقلاَ شماره رو اشتباهی بنویس."
" خداحافظ!" و رفتم.
با صدایش برگشتم. ایستاده بود زیر باران: " پاکش میکنم. زنگ نمیزنم."
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #بهروژ_ئاکره_ای
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
خورشید تو این کشورا روشنی عجیبی داره. نورش سفیده و پاک بنظر میاد. اما اکثر زنا هیچوقت این نور رو نمی بینن و حس نمیکنن. چشمای اونا به تاریکی و سیاهی عادت کرده. به تاریکی توی شکم مادر، بعدش تاریکی خونه ی پدری، بعد ازاون تاریکی خونه ی شوهر و... آخر ازهمه تاریکی قبر! تو اینهمه تاریکی هیچکس اونا رو نمی بینه. کمتر مردی از ته دل راضی میشه درباره ی زن، یا زنای خودش حرف بزنه. یادم نمیره که یه روز پیش مدیر روزنامه ایی تو کراچی رفتم و بهش گفتم:
-اومدم درباره ی مسئله ی زن در پاکستان باهاتون حرف بزنم!
اخماشو توهم کشید و جواب داد:
-چه مسئله یی؟ مسئله یی به اسم زن پاکستانی وجود نداره!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #اوریانا_فالاچی
📙 جنس ضعیف
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
خورشید تو این کشورا روشنی عجیبی داره. نورش سفیده و پاک بنظر میاد. اما اکثر زنا هیچوقت این نور رو نمی بینن و حس نمیکنن. چشمای اونا به تاریکی و سیاهی عادت کرده. به تاریکی توی شکم مادر، بعدش تاریکی خونه ی پدری، بعد ازاون تاریکی خونه ی شوهر و... آخر ازهمه تاریکی قبر! تو اینهمه تاریکی هیچکس اونا رو نمی بینه. کمتر مردی از ته دل راضی میشه درباره ی زن، یا زنای خودش حرف بزنه. یادم نمیره که یه روز پیش مدیر روزنامه ایی تو کراچی رفتم و بهش گفتم:
-اومدم درباره ی مسئله ی زن در پاکستان باهاتون حرف بزنم!
اخماشو توهم کشید و جواب داد:
-چه مسئله یی؟ مسئله یی به اسم زن پاکستانی وجود نداره!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #اوریانا_فالاچی
📙 جنس ضعیف
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
دانشگاهِ ما ارتباطی به كشورِ ما ندارد.
دانشگاههای ما شعباتی از دانشگاههای اروپا و امريكا هستند...اينجا دانشگاه ساخته نشده است. دانشگاه ترجمه شده است.
لذاست كه مىبينی دانشگاه به جاي حلِ مشكلاتِ مملكتِ ما، مشكلاتِ ممالكِ ديگر را حل میكند!
نشتِ نشا يك امرِ طبيعي است. يعنی اگر دانشجوی مهندسی بعد از پايانِ تحصيل، به اين نتيجه نرسد كه بايستی برای زندگیِ علمی به خارج از كشور برود، يك تصميمِ غيرِعقلانی گرفته است... مسولانی كه گمان مى كنند در اتاق فرمان نشسته اند، از همين قماشند. آن ها روابط درونی فرايند ها را درك نكرده اند. می خواهند طبق مفاد بخش نامه و مصوبه و صورت جلسه اهرم فرار مغزها را به سمت پايين فشار دهند و كليد اقتصاد را روشن نمايند و شير اشتغال را باز كنند! و اين تفكر كه می گويم شايد مضحك باشد اما متاسفانه واقعيتی تراژیک است فرا روی همه ما...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رضا_امیرخانی
📙 نشت نشا
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
دانشگاهِ ما ارتباطی به كشورِ ما ندارد.
دانشگاههای ما شعباتی از دانشگاههای اروپا و امريكا هستند...اينجا دانشگاه ساخته نشده است. دانشگاه ترجمه شده است.
لذاست كه مىبينی دانشگاه به جاي حلِ مشكلاتِ مملكتِ ما، مشكلاتِ ممالكِ ديگر را حل میكند!
نشتِ نشا يك امرِ طبيعي است. يعنی اگر دانشجوی مهندسی بعد از پايانِ تحصيل، به اين نتيجه نرسد كه بايستی برای زندگیِ علمی به خارج از كشور برود، يك تصميمِ غيرِعقلانی گرفته است... مسولانی كه گمان مى كنند در اتاق فرمان نشسته اند، از همين قماشند. آن ها روابط درونی فرايند ها را درك نكرده اند. می خواهند طبق مفاد بخش نامه و مصوبه و صورت جلسه اهرم فرار مغزها را به سمت پايين فشار دهند و كليد اقتصاد را روشن نمايند و شير اشتغال را باز كنند! و اين تفكر كه می گويم شايد مضحك باشد اما متاسفانه واقعيتی تراژیک است فرا روی همه ما...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رضا_امیرخانی
📙 نشت نشا
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
این چند سال اخیر سنت شده بود که دیکتاتورها عمل کنند و دموکراسیها اعتراض، تقسیم کاری که به نظر میرسد همه از آن راضی هستند!!
👤 #آرتور_کوستلر
📓 گفتگو با مرگ
♨️ join :
♦ @sokhananenab
👤 #آرتور_کوستلر
📓 گفتگو با مرگ
♨️ join :
♦ @sokhananenab
📚📚📚
در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیز ها همیشه در درون آدم اتفاق می افتد. اگر در بیرون اتفاق بیفتد، مثل وقتی که اردنگی می خوریم، می شود زد به چاک. اما از درون غیر ممکن است. وقتی به این حالت دچار می شوم، می خواهم بروم بیرون و دیگر به هیچ کجا برنگردم. مثل این است که وجود دیگری در من باشد. شروع می کنم به زوزه کشیدن، خود را روی زمین می اندازم، سرم را به این طرف و آن طرف می کوبم تا بیرون برود. اما غیر ممکن است، پا ندارد، آدم که خیلی از داخل پا ندارد، راستی، انگار که حرف زدن در این باره حالم را جا می آورد. مثل این است که قدری بیرون می ریزد. می فهمید چه می خواهم بگویم؟
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رومن_گاری
📙 زندگی در پیش رو
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیز ها همیشه در درون آدم اتفاق می افتد. اگر در بیرون اتفاق بیفتد، مثل وقتی که اردنگی می خوریم، می شود زد به چاک. اما از درون غیر ممکن است. وقتی به این حالت دچار می شوم، می خواهم بروم بیرون و دیگر به هیچ کجا برنگردم. مثل این است که وجود دیگری در من باشد. شروع می کنم به زوزه کشیدن، خود را روی زمین می اندازم، سرم را به این طرف و آن طرف می کوبم تا بیرون برود. اما غیر ممکن است، پا ندارد، آدم که خیلی از داخل پا ندارد، راستی، انگار که حرف زدن در این باره حالم را جا می آورد. مثل این است که قدری بیرون می ریزد. می فهمید چه می خواهم بگویم؟
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رومن_گاری
📙 زندگی در پیش رو
🔚 مطالب بیشتر در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
کارتان به هر جا که می خواهد بی انجامد، فکر کردن را کنار نگذارید.
👤 #لودویگ_ویتگنشتاین
♨️ join :
♦ @sokhananenab
👤 #لودویگ_ویتگنشتاین
♨️ join :
♦ @sokhananenab
📚📚📚
انگار آدم های این حوالی را در مقایسه با آدم های شهری میشود تشبیه کرد به عنکبوت های زیر زمین در مقایسه با عنکبوت های اتاق.
در همه کارها همین طورند. جاذبه شان هم کلا به موقعیت ناظر بستگی ندارد. جدی ترند،توی خودشان هستند،کمتر دستخوش تغییرات ظاهری میشوند و امور خارجی زیاد روی آنها اثر نمی گذارد.فکر میکنم این حوالی میشود عشق مادام العمر را تصورکرد.من قبلا اعتقاد نداشتم که عشق حتی یک سال دوام بیاورد. یک حالت شبیه این است که آدم گرسنه ای را بنشانید مقابل یک ظرف غذا...خب،همه اشتها و گرسنگی اش را با همین غذا برطرف میکند.حالت دیگر شبيه این است که آدم گرسنه را بنشانید پشت ميزي که آشپزهای فرانسوی انواع غذا را روی آن چیده اند.البته این آدم شاید حسابی کیف کند، اما هر غذایی که میخورد فقط جزئی از خاطره و افکارش میشود.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #امیلی_برونته
📙 بلندی های بادگير
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
انگار آدم های این حوالی را در مقایسه با آدم های شهری میشود تشبیه کرد به عنکبوت های زیر زمین در مقایسه با عنکبوت های اتاق.
در همه کارها همین طورند. جاذبه شان هم کلا به موقعیت ناظر بستگی ندارد. جدی ترند،توی خودشان هستند،کمتر دستخوش تغییرات ظاهری میشوند و امور خارجی زیاد روی آنها اثر نمی گذارد.فکر میکنم این حوالی میشود عشق مادام العمر را تصورکرد.من قبلا اعتقاد نداشتم که عشق حتی یک سال دوام بیاورد. یک حالت شبیه این است که آدم گرسنه ای را بنشانید مقابل یک ظرف غذا...خب،همه اشتها و گرسنگی اش را با همین غذا برطرف میکند.حالت دیگر شبيه این است که آدم گرسنه را بنشانید پشت ميزي که آشپزهای فرانسوی انواع غذا را روی آن چیده اند.البته این آدم شاید حسابی کیف کند، اما هر غذایی که میخورد فقط جزئی از خاطره و افکارش میشود.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #امیلی_برونته
📙 بلندی های بادگير
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
مدتهاست آنقدر صبور شدهام که اگر نامم در فهرست انتظار همهی پروازها، مطب همهی دکترها، پذیرش همهی دانشگاهها و سفارش همهی اجناس و کالاها هم باشد، فرقی نکند.
آن لحظه نمیدانستم اگر روزی، دیگر قرار نباشد منتظر باشم، چگونه زندگی میکنم.
اصلا میتوانم بدون نگاه کردن به تقویم و ساعت، روزم را شب کنم و شبام را روز؟
مثل زندانیان سلولهای انفرادی که وقتی رها میشوند زیر آفتاب، نور، کورشان میکند و میخواهند به دخمهی تاریکشان برگردند.
میشود بدون نه ماه گذشته زندگی کنم؟ نه ماه آزگار.
و من قرار است به زودی فارغ شوم.
دوری ات را، که نوزادی دو سر و بی دست و پاست بزایم و بگذارم کنار.
و بعد ... انتظار را ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رضیه_انصاری
📗 تریو تهران
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
مدتهاست آنقدر صبور شدهام که اگر نامم در فهرست انتظار همهی پروازها، مطب همهی دکترها، پذیرش همهی دانشگاهها و سفارش همهی اجناس و کالاها هم باشد، فرقی نکند.
آن لحظه نمیدانستم اگر روزی، دیگر قرار نباشد منتظر باشم، چگونه زندگی میکنم.
اصلا میتوانم بدون نگاه کردن به تقویم و ساعت، روزم را شب کنم و شبام را روز؟
مثل زندانیان سلولهای انفرادی که وقتی رها میشوند زیر آفتاب، نور، کورشان میکند و میخواهند به دخمهی تاریکشان برگردند.
میشود بدون نه ماه گذشته زندگی کنم؟ نه ماه آزگار.
و من قرار است به زودی فارغ شوم.
دوری ات را، که نوزادی دو سر و بی دست و پاست بزایم و بگذارم کنار.
و بعد ... انتظار را ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رضیه_انصاری
📗 تریو تهران
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
جذاب ترین ها، آنهایی نیستند که در ملاقات اول، اجازه می دهند لمس شان کنی ( که به سرعت بی تفاوت می شوی)، یا آنهایی که اصلاً اجازه نمی دهند ( خیلی زود فراموششان می کنی).
جذاب ترین ها، آنهایی هستند که می دانند چه میزانی از امید و ناامیدی را بربیانگیزند.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #آلن_دوباتن
📙 جستارهایی در باب عشق
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
جذاب ترین ها، آنهایی نیستند که در ملاقات اول، اجازه می دهند لمس شان کنی ( که به سرعت بی تفاوت می شوی)، یا آنهایی که اصلاً اجازه نمی دهند ( خیلی زود فراموششان می کنی).
جذاب ترین ها، آنهایی هستند که می دانند چه میزانی از امید و ناامیدی را بربیانگیزند.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #آلن_دوباتن
📙 جستارهایی در باب عشق
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
مدتهاست که میدانم بیشتر زنهایی که برای فال پیش من میآیند، منتظر چیزی نیستند یا مدتها از زمانی که منتظر بودهاند گذشته؛ چندان امید و رمقی هم برای چشم به راه بودن ندارند یا چندان باور و اعتقادی به وقوع یک معجزه.
بعضیهایشان هم از جهت دیگری منتظر نیستند؛ چون آن قدر به همه چیز رسیدهاند که دیگر فال گرفتن برایشان حکم یک تفریح را دارد، یا شاید صدقه دادن به من.
اما دخترهای جوان اینطور نیستند. آنها با اشتیاق منتظرند؛ منتظر همه چیز؛ منتظر یک آدم جدید، یک کار جدید، یک قیافه ی جدید، یک هدیه ی غیر منتظره، یک شاخه ی گل، یک سبد گل غولآسا، یا منتظر یک تلفن، یک پیشنهاد، یک شکلات ... و خلاصه هر چیزی برای آنها با حس انتظار، تعریف میشود.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #بهاره_رهنما
📓 چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
مدتهاست که میدانم بیشتر زنهایی که برای فال پیش من میآیند، منتظر چیزی نیستند یا مدتها از زمانی که منتظر بودهاند گذشته؛ چندان امید و رمقی هم برای چشم به راه بودن ندارند یا چندان باور و اعتقادی به وقوع یک معجزه.
بعضیهایشان هم از جهت دیگری منتظر نیستند؛ چون آن قدر به همه چیز رسیدهاند که دیگر فال گرفتن برایشان حکم یک تفریح را دارد، یا شاید صدقه دادن به من.
اما دخترهای جوان اینطور نیستند. آنها با اشتیاق منتظرند؛ منتظر همه چیز؛ منتظر یک آدم جدید، یک کار جدید، یک قیافه ی جدید، یک هدیه ی غیر منتظره، یک شاخه ی گل، یک سبد گل غولآسا، یا منتظر یک تلفن، یک پیشنهاد، یک شکلات ... و خلاصه هر چیزی برای آنها با حس انتظار، تعریف میشود.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #بهاره_رهنما
📓 چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی،
آن از قلب کوچک توست،
نه بزرگی اشتباه...!
#خورخه_لوئیس_بورخس
♨️ join :
♦ @sokhananenab
آن از قلب کوچک توست،
نه بزرگی اشتباه...!
#خورخه_لوئیس_بورخس
♨️ join :
♦ @sokhananenab
📚📚📚
یکی از سرهنگ های ما عقیده دارد به مجرد اینکه کسی کور می شود ، باید او را کشت ، داشتن جسد به جای آدم کور وضع را بهتر نمی کند . کور بودن با مردن یکی نیست ، بله ، اما مردن با کور بودن یکی است ...
همان عصر وزارت دفاع با وزارت بهداری تماس گرفت ، می خواهید آخرین خبر را بشنوید ؟سرهنگ مورد اشاره ی ما کور شد . جالب است حالا بدانیم درباره ی عقیده ی مشعشع خودش چه فکر می کند ، فکرش را کرد ، یک گلوله توی مغزش خالی کرد .اسم این را می گذارم نگرش با ثبات .ارتش برای دادن سرمشق همواره آماده است .
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوزه_ساراماگو
📙 کوری
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
یکی از سرهنگ های ما عقیده دارد به مجرد اینکه کسی کور می شود ، باید او را کشت ، داشتن جسد به جای آدم کور وضع را بهتر نمی کند . کور بودن با مردن یکی نیست ، بله ، اما مردن با کور بودن یکی است ...
همان عصر وزارت دفاع با وزارت بهداری تماس گرفت ، می خواهید آخرین خبر را بشنوید ؟سرهنگ مورد اشاره ی ما کور شد . جالب است حالا بدانیم درباره ی عقیده ی مشعشع خودش چه فکر می کند ، فکرش را کرد ، یک گلوله توی مغزش خالی کرد .اسم این را می گذارم نگرش با ثبات .ارتش برای دادن سرمشق همواره آماده است .
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوزه_ساراماگو
📙 کوری
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺍﻧﯽ ﺟﺎ ﺩﻫﻨﺪ.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ﻣﺎﺭﮎ_ﻫﺎﺩﻭﻥ
📕 ماجرای عجیب سگی در شب
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺍﻧﯽ ﺟﺎ ﺩﻫﻨﺪ.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ﻣﺎﺭﮎ_ﻫﺎﺩﻭﻥ
📕 ماجرای عجیب سگی در شب
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
کسی که پرنده اش از جایی پر بکشد، مشکل میتواند همان جا بماند. در خانه خودش هم غریبه میشود.
👤 #فریبا_وفی
📗 پرنده من
♨️ join :
♦ @sokhananenab
👤 #فریبا_وفی
📗 پرنده من
♨️ join :
♦ @sokhananenab
📚📚📚
توصیفش سخت است اما آن زندگی که آنقدر ساده شده بود، یک جور حس رضایت عمیق به من میداد، درست مثل رضایت حیوانی که سیر غذا خورده. واقعا هیچ زندگی نمیتواند سادهتر از زندگی یک ظرفشور باشد؛ در چرخهای بین کار و خواب زندگی میکند، بی آنکه وقتی برای فکر کردن داشته باشد، و با کمترین آگاهی از دنیای پیرامونش. پاریس او خلاصه شده در هتل، مترو، چند کافه، و تختخوابش. اگر هم از این دنیا بیرون برود، فوقش میرود کافهای چند خیابان آن طرف تر با دختر خدمتکاری که روی زانویش نشسته و صدف و آبجو میخورد. روزهای تعطیل تا ظهر در رختخواب میماند، بعد لباس تمیزی میپوشد، تاس میاندازد، و مینوشد و بعد از ناهار دوباره به رختخوابش برمیگردد. هیچ چیز برای او واقعی نیست، جزء وظیفه، مشروب، و خواب؛ و از این سه تا خواب مهمترین است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #جرج_اورول
📘 آس و پاس
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
توصیفش سخت است اما آن زندگی که آنقدر ساده شده بود، یک جور حس رضایت عمیق به من میداد، درست مثل رضایت حیوانی که سیر غذا خورده. واقعا هیچ زندگی نمیتواند سادهتر از زندگی یک ظرفشور باشد؛ در چرخهای بین کار و خواب زندگی میکند، بی آنکه وقتی برای فکر کردن داشته باشد، و با کمترین آگاهی از دنیای پیرامونش. پاریس او خلاصه شده در هتل، مترو، چند کافه، و تختخوابش. اگر هم از این دنیا بیرون برود، فوقش میرود کافهای چند خیابان آن طرف تر با دختر خدمتکاری که روی زانویش نشسته و صدف و آبجو میخورد. روزهای تعطیل تا ظهر در رختخواب میماند، بعد لباس تمیزی میپوشد، تاس میاندازد، و مینوشد و بعد از ناهار دوباره به رختخوابش برمیگردد. هیچ چیز برای او واقعی نیست، جزء وظیفه، مشروب، و خواب؛ و از این سه تا خواب مهمترین است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #جرج_اورول
📘 آس و پاس
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها جواب قانع کنندهای ندارد . خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آن چه را باید بدانیم می دانیم، یا می توان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد . بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است .
مردم به طور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت. مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی . خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود .
نه مطمئن بود نه بی تفاوت . تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #یوستین_گردر
📙 دنیای سوفی
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها جواب قانع کنندهای ندارد . خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آن چه را باید بدانیم می دانیم، یا می توان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد . بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است .
مردم به طور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت. مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی . خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود .
نه مطمئن بود نه بی تفاوت . تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #یوستین_گردر
📙 دنیای سوفی
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :«ﭼﻄﻮﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻨﯽ؟ﭼﺮﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ؟ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟»ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻢ،ﺧﺐ،ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺤﺚ ﻭ ﮔﻔﺘﻮﮔﻮ ﮐﻨﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ!!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ﭘﻞ_هاوک
📕 چگونه بهترین دوست خود باشیم
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :«ﭼﻄﻮﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﮑﻨﯽ؟ﭼﺮﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ؟ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟»ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻢ،ﺧﺐ،ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺤﺚ ﻭ ﮔﻔﺘﻮﮔﻮ ﮐﻨﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ!!
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ﭘﻞ_هاوک
📕 چگونه بهترین دوست خود باشیم
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
وقتی گرانت، تدریس ادبیات را شروع کرده بود، همیشه یک تیپ خاص از دانشجویان، در کلاس هایش، حاضر می شدند. اما بعد از چند سال، متوجه تغییری شد.
زنان شوهر دار، دوباره به محیط های آموزشی برگشته بودند. نه برای آموزش دیدن، نه برای شغل بهتر، بلکه فقط آمده بودند تا چیز جالب تری از خانه داری و سرگرمی های معمولی شان، برای فکر کردن داشته باشند، برای تنوع بخشیدن به زندگی شان.
و این منجر شد به اینکه، مردانی که این چیزها را یاد می دادند، جزئی از این تنوع شوند؛ زیرا چنین مردانی، به نظر این زنها، مرموزتر و جذاب تر از مردانی به نظر می رسیدند که آنها فقط برایشان، آشپزی می کردند و با آنها می خوابیدند ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #آلیس_مونرو
📕 روزی روزگاری دیروز
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
وقتی گرانت، تدریس ادبیات را شروع کرده بود، همیشه یک تیپ خاص از دانشجویان، در کلاس هایش، حاضر می شدند. اما بعد از چند سال، متوجه تغییری شد.
زنان شوهر دار، دوباره به محیط های آموزشی برگشته بودند. نه برای آموزش دیدن، نه برای شغل بهتر، بلکه فقط آمده بودند تا چیز جالب تری از خانه داری و سرگرمی های معمولی شان، برای فکر کردن داشته باشند، برای تنوع بخشیدن به زندگی شان.
و این منجر شد به اینکه، مردانی که این چیزها را یاد می دادند، جزئی از این تنوع شوند؛ زیرا چنین مردانی، به نظر این زنها، مرموزتر و جذاب تر از مردانی به نظر می رسیدند که آنها فقط برایشان، آشپزی می کردند و با آنها می خوابیدند ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #آلیس_مونرو
📕 روزی روزگاری دیروز
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
گوینده گفت با سومین ضربه، ساعت چهار خواهد بود. یکی از زنهای کور با خنده پرسید چهار بعدازظهر یا چهار صبح؟ و انگار از خنده ی خودش دردش آمد. زن دکتر پنهانی ساعتش را میزان و کوک کرد. ساعت چهار بعدازظهر بود، بااینکه در حقیقت برای ساعت هیچ فرقی نمی کند، ساعت از یک تا دوازده کار میکند، مابقی ساخته ی ذهن انسان است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوزه_ساراماگو
📙 کوری
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
گوینده گفت با سومین ضربه، ساعت چهار خواهد بود. یکی از زنهای کور با خنده پرسید چهار بعدازظهر یا چهار صبح؟ و انگار از خنده ی خودش دردش آمد. زن دکتر پنهانی ساعتش را میزان و کوک کرد. ساعت چهار بعدازظهر بود، بااینکه در حقیقت برای ساعت هیچ فرقی نمی کند، ساعت از یک تا دوازده کار میکند، مابقی ساخته ی ذهن انسان است.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوزه_ساراماگو
📙 کوری
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
اسم من، سعد سعد است، که معنیاش در زبان عربی میشود امید امید و در زبان انگلیسی میشود غمگین غمگین.
در طول هفتهها، گاهی از ساعتی به ساعت بعد، در میان انفجارها، واقعیت وجودی من، به آهستگی، از عربی به سوی انگلیسی میلغزد؛ و بسته به اینکه خودم را خوشبین احساس کنم یا بیچاره، یا سعد امیدوار، میشوم یا سعد غمگین ...
در مسابقه ی بختآزمایی تولد، یا شمارهی خوب را بیرون میکشیم یا شمارهی بد را.
تولد در آمریکا، یا در اروپا، یا ژاپن، خیلی فرق دارد. یک بار برای همیشه به دنیا میآییم، بدون هیچ احتیاجی به تکرار آن. اما فرق می کند که روز را در آفریقا ببینیم یا در خاورمیانه یا ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #اریک_امانوئل_اشمیت
📙 اولیس از بغداد
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
اسم من، سعد سعد است، که معنیاش در زبان عربی میشود امید امید و در زبان انگلیسی میشود غمگین غمگین.
در طول هفتهها، گاهی از ساعتی به ساعت بعد، در میان انفجارها، واقعیت وجودی من، به آهستگی، از عربی به سوی انگلیسی میلغزد؛ و بسته به اینکه خودم را خوشبین احساس کنم یا بیچاره، یا سعد امیدوار، میشوم یا سعد غمگین ...
در مسابقه ی بختآزمایی تولد، یا شمارهی خوب را بیرون میکشیم یا شمارهی بد را.
تولد در آمریکا، یا در اروپا، یا ژاپن، خیلی فرق دارد. یک بار برای همیشه به دنیا میآییم، بدون هیچ احتیاجی به تکرار آن. اما فرق می کند که روز را در آفریقا ببینیم یا در خاورمیانه یا ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #اریک_امانوئل_اشمیت
📙 اولیس از بغداد
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
فقط تاریکی می داند
ماه چقدر روشن است.
فقط خاک می داند
دست های آب، چقدر مهربان است.
معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه می داند.
فقط من می دانم
تو چقدر زیبایی !
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رسول_یونان
📕 چه کسی مرا عاشق کرد
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
فقط تاریکی می داند
ماه چقدر روشن است.
فقط خاک می داند
دست های آب، چقدر مهربان است.
معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه می داند.
فقط من می دانم
تو چقدر زیبایی !
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #رسول_یونان
📕 چه کسی مرا عاشق کرد
🔚 کتاب درمانی در کانال 👇
♦️ @sokhananenab